متن درس
تأملی در عرش و افعال ربوبی
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه 266)
مقدمه
این نوشتار، با تأمل در درسگفتارهای عرفانی و الهیاتی آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، به تبیین جایگاه عرش بهعنوان مظهر صفات عظیمه الهی، دو سنخ افعال ربوبی (سببی و بلااسباب)، و نقش حکمت در نظام خلقت میپردازد.
بخش اول: عرش، مظهر صفات عظیمه و آلت حکمت الهی
مفهوم عرش و جایگاه آن در نظام خلقت
عرش، بهعنوان مظهر و آلت فعل الهی، مرتبهای از ظهورات ربوبی است که حق تعالی از طریق آن، افعال خویش را در عالم ظاهر میسازد. این مظهر، نه بهصورت مطلق، بلکه مقید به حکمت و سنت الهی عمل میکند. چونان که درختی تنومند، ریشه در خاک حکمت دارد و شاخسار آن به سوی آسمان معرفت بال میگشاید، عرش نیز در نظام خلقت، واسطهای است که فیض الهی را به مراتب فروتر منتقل میسازد.
درنگ: عرش، مظهر و آلت فعل الهی است که حق تعالی از طریق آن، افعال خویش را در عالم ظاهر میسازد، اما این ظهور، مقید به حکمت و نظام سنت الهی است. |
قرآن کریم، در آیه شریفه الرَّحْمَنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوَى (طه: ۵)، به استوای رحمان بر عرش اشاره دارد که بهتعبیر ، «خدای رحمان بر عرش استیلا یافت». این استوا، نشانه سیطره رحمانیت بر تمامی مراتب خلقت است. عرش، بهمثابه قلبی در پیکره عالم، جایگاه ظهور فیض عام الهی است که تمامی موجودات را در بر میگیرد.
مجد الهی و وصف مجید عرش
عرش، به «مجید» وصف شده، زیرا مجد، صفت عظمت فعلی حق تعالی است که در این مرتبه متجلی میگردد. مجد، چون خورشیدی که نورش بر تمامی عالم میتابد، در صفات عظیمه الهی ریشه دارد و عرش، آیینهدار این عظمت در افعال عادی است. این وصف، عرش را از سایر مظاهر متمایز میسازد، چنانکه گوهری گرانبها در میان سنگهای عادی میدرخشد.
درنگ: عرش به «مجید» وصف شده، زیرا مجد، صفت عظمت فعلی الهی است که در این مرتبه بهصورت نظاممند در افعال عادی متجلی میگردد. |
این عظمت، در خلقت واحد و غیرقابل تکثیر عرش نیز آشکار است. برخلاف مخلوقات سببی که در کثرت ظهور مییابند، عرش، چون نقطهای واحد در مرکز دایره خلقت، مظهر وحدت ربوبی است.
جمعبندی بخش اول
عرش، بهعنوان مظهر صفات عظیمه و آلت حکمت الهی، جایگاه بیمانندی در نظام خلقت دارد. این مرتبه، هم محل استوای رحمان است و هم مظهر مجد الهی که افعال عادی را در قالب نظام اسباب به ظهور میرساند. تأمل در این مفاهیم، سالک را به درک وحدت در پس کثرت ظاهری عالم رهنمون میسازد.
بخش دوم: دو سنخ افعال و مخلوقات الهی
افعال سببی و نظام اسباب
افعال الهی به دو سنخ سببی و بلااسباب تقسیم میگردند. افعال سببی، چون رودی که در بستر طبیعت جاری است، تحت نظام اسباب و شرایط عادی به ظهور میرسند. این مخلوقات، در مرتبه ناسوت و تحت قوانین طبیعی عمل میکنند، اما همچنان تحت سیطره مشیت الهی قرار دارند. علوم عادی، مانند تعلیم، تربیت، و سلوک، بر این نظام استوارند و انسان در این مرتبه، با تلاش و کوشش به کمال میرسد.
درنگ: افعال سببی، تحت نظام اسباب عادی جریان دارند و علوم عادی، مانند تعلیم و تربیت، بر این نظام مبتنیاند. |
افعال بلااسباب و مشیت مستقیم
در مقابل، افعال بلااسباب، چون آذرخشی که ناگاه آسمان را میشکافد، مستقیماً از مشیت الهی صادر میشوند و هیچ واسطه سببی در آنها دخیل نیست. خلقت عرش، نمونهای از این افعال است که بدون واسطه به وجود آمده و خود، مظهر وحدت ربوبی است. این افعال، در مرتبه غیب و ربوبیت ظهور مییابند و از نظام اسباب عادی فراترند.
درنگ: افعال بلااسباب، مستقیماً از مشیت الهی صادر میشوند و از هرگونه واسطه سببی منزهاند، مانند خلقت عرش. |
قرآن کریم، در آیه شریفه فَعَّالٌ لِمَا يُرِيدُ (هود: ۱۰۷)، به اقتدار مطلق حق اشاره دارد که بهتعبیر ، «کننده آنچه بخواهد» است. این آیه، بر سیطره مشیت الهی بر هر دو سنخ افعال تأکید میورزد.
تمایز ایام الله و انسان عام و خاص
درسگفتار، با اشاره به آیه كُلَّ يَوْمٍ هُوَ فِي شَأْنٍ (الرحمن: ۲۹)، که بهتعبیر «هر روز او در کاری است»، ایام الله را به دو سطح عام و خاص تقسیم میکند. ایام عام، تمامی لحظات خلقت را در بر میگیرد، اما ایام خاص، به لحظات ویژه ظهورات غیرعادی حق تعلق دارد. بهمانند، انسان نیز به دو معنا بهکار میرود: انسان عام، شامل همه افراد است، و انسان خاص، چون اهل بیت علیهمالسلام، که در آیه إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ (احزاب: ۳۳)، بهتعبیر «خدا فقط میخواهد پلیدی را از شما اهل بیت بزداید»، به عصمت و طهارت آنها اشاره دارد.
درنگ: ایام الله و انسان به دو سطح عام (تحت نظام اسباب) و خاص (تحت مشیت مستقیم) تقسیم میشوند که نشاندهنده دو شیوه ظهور الهی است. |
جمعبندی بخش دوم
تقسیمبندی افعال الهی به سببی و بلااسباب، چارچوبی عمیق برای فهم نظام خلقت ارائه میدهد. افعال سببی، در بستر نظام عادی جریان دارند، درحالیکه افعال بلااسباب، مستقیماً از مشیت حق صادر میشوند. این دوگانگی، در تمایز ایام الله و انسان عام و خاص نیز متجلی است و حکمت الهی را در تنظیم این نظام نشان میدهد.
بخش سوم: حکمت الهی و سیطره بر اسباب
نقش حکمت در افعال الهی
حکمت الهی، چون نخی که مرواریدهای خلقت را به هم میپیوندد، افعال سببی و بلااسباب را در هماهنگی کامل قرار میدهد. حق تعالی، گاهی با اسباب و گاهی بدون واسطه عمل میکند، اما تمامی این افعال، تابع علم و حکمت اوست. این حکمت، هر چیز را در جایگاه مناسب خود قرار میدهد، چنانکه ستارگان در آسمان، هرکدام در مدار خویش میچرخند.
درنگ: حکمت الهی، افعال سببی و بلااسباب را در هماهنگی کامل قرار میدهد و هر چیز را در جایگاه مناسب خود قرار میدهد. |
یدالله فوق ایدیهم و اقتدار الهی
قرآن کریم، در آیه شریفه يَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَيْدِيهِمْ (فتح: ۱۰)، بهتعبیر «دست خدا بالای دستهای آنهاست»، بر سیطره مطلق حق بر نظام اسباب تأکید دارد. حق تعالی، حتی در افعال سببی، مسببالاسباب است و میتواند اسباب را تسریع، تکثیر، تبدیل، یا حذف نماید. این اقتدار، چون دریایی بیکران، تمامی اسباب را در خود فرو میبرد.
درنگ: حق تعالی، مسببالاسباب است و با سیطره مطلق خویش، میتواند نظام اسباب را هر لحظه تغییر دهد. |
دعا و تغییر نظام اسباب
دعا و انابه، چون کلیدی که قفلهای اسباب را میگشاید، میتوانند نظام عادی را تحت تأثیر قرار دهند. این رابطه عاشقانه بین عبد و معبود، در ظرف محبت ذاتی حق جاری است و میتواند افعال بلااسباب را به ظهور برساند. سالک، با زاری و تضرع، چون پرندهای که بال به سوی آسمان میگشاید، به سوی قرب الهی پرواز میکند.
درنگ: دعا و انابه، با قرار گرفتن در ظرف محبت الهی، میتوانند نظام اسباب را تغییر داده و افعال بلااسباب را به ظهور برسانند. |
جمعبندی بخش سوم
حکمت الهی، نظام اسباب و بلااسباب را بهگونهای تنظیم میکند که هر فعل در جایگاه خویش قرار گیرد. سیطره حق بر اسباب، امکان تغییر و تحول در نظام عادی را فراهم میسازد، و دعا، بهعنوان رابطهای عاشقانه، این تحول را تسهیل میکند. این تأملات، سالک را به درک اقتدار و محبت الهی رهنمون میسازد.
بخش چهارم: قوس نزول و صعود در نظام خلقت
ابداع و اعاده: سیر نزول و صعود
ابداع، سیر نزولی خلقت از مبدأ الهی به سوی عالم کثرت است، و اعاده، سیر صعودی بازگشت موجودات به سوی حق. این دو، چون دو بال پرندهای که در آسمان خلقت بال میزند، بنیاد نظام عالم را تشکیل میدهند. عرش، در این سیر، مظهر افعال عادی است، اما خود، امری غیرعادی و بلااسباب است.
درنگ: ابداع، سیر نزولی خلقت، و اعاده، سیر صعودی بازگشت به حق است که عرش، مظهر این نظام است. |
وحدت و کثرت در خلقت
حکمت الهی، به هر مرتبه از وحدت و کثرت، آنچه اقتضای آن است اعطا میکند. خلقت، از وحدت مطلق آغاز شده و بهتدریج به سوی کثرت متمایل میشود، تا جایی که کثرت بر وحدت غلبه مییابد. این تدریج، چون سایهروشنهای نقاشیای عظیم، زیبایی نظام خلقت را آشکار میسازد.
درنگ: حکمت الهی، وحدت و کثرت را بهگونهای تنظیم میکند که هر مرتبه، جایگاه خاص خود را در نظام خلقت داشته باشد. |
جمعبندی بخش چهارم
سیر ابداع و اعاده، چارچوبی برای فهم حرکت دائمی خلقت بین وحدت و کثرت ارائه میدهد. عرش، بهعنوان مظهر این نظام، نقش کلیدی در تنظیم این سیر دارد. تأمل در این مفاهیم، سالک را به درک پویایی و زیبایی خلقت هدایت میکند.
بخش پنجم: مؤمن و توکل بر مشیت بلااسباب
مؤمن و عدم انحصار به اسباب
مؤمن، چون دریانوردی که در طوفان به ستاره قطبی چشم میدوزد، به جای انحصار در اسباب، به مشیت بلااسباب حق توکل میکند. حتی اگر تمامی اسباب در برابر او قیام کنند، توحید او چون مشعلی فروزان، راه را روشن میسازد. این ایمان، سالک را از محدودیتهای اسباب فراتر میبرد.
درنگ: مؤمن، با توکل بر مشیت بلااسباب، از محدودیتهای اسباب فراتر رفته و به توحید ناب دست مییابد. |
اقرب من حبل الورید: قرب بیواسطه حق
قرآن کریم، در آیه شریفه نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ (ق: ۱۶)، بهتعبیر «ما از رگ گردن به او نزدیکتریم»، بر قرب مطلق حق تأکید دارد. این قرب، فراتر از اسباب است و تمامی موانع را در خود حل میکند. حق، چون نوری که در همه جا حاضر است، پیش از هر سببی ایستاده و مؤمن را در آغوش محبت خویش میگیرد.
درنگ: قرب حق، فراتر از اسباب است و مؤمن، با ایمان به این قرب، از تمامی موانع عبور میکند. |
جمعبندی بخش پنجم
مؤمن، با توکل بر مشیت بلااسباب و ایمان به قرب الهی، از محدودیتهای اسباب فراتر میرود. این ایمان، او را به سوی توحید ناب و شهود حقیقت رهنمون میسازد. تأمل در این مفاهیم، سالک را به درک عمیقتر رابطه عاشقانه با حق دعوت میکند.
نتیجهگیری نهایی
این نوشتار، با تأمل در درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، به تبیین جایگاه عرش، دو سنخ افعال الهی، و نقش حکمت در نظام خلقت پرداخت. عرش، بهعنوان مظهر صفات عظیمه و آلت حکمت الهی، هم افعال عادی و هم غیرعادی را به ظهور میرساند. افعال سببی، در بستر نظام عادی جریان دارند، درحالیکه افعال بلااسباب، مستقیماً از مشیت حق صادر میشوند. حکمت الهی، این دو نظام را در هماهنگی کامل قرار داده و مؤمن، با توکل بر مشیت بلااسباب، به قرب الهی دست مییابد. این اثر، سالک را به سوی شهود وحدت در کثرت و درک عمیقتر حقیقت الهی هدایت میکند، چونان که مسافری در شب، با نور ستارگان راه خویش را مییابد.
با نظارت صادق خادمی |