در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

مصباح الانس 268

متن درس

 

عرش و فیض الهی: تأملاتی در وحدت احدی و ظهور وجودی

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه 268)

مقدمه: عرش، آینه وحدت و مجرای فیض

در ساحت عرفان نظری، عرش الهی چونان آینه‌ای درخشان، حقیقت وحدت احدی را بازتاب می‌دهد و به مثابه مجرای فیض الهی، تمامی موجودات را از سرچشمه وجود سیراب می‌سازد. درس‌گفتار 268 از مجموعه مصباح الانس، که برگرفته از تأملات عمیق آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره است، به تبیین جایگاه عرش در نظام هستی، حکمت خلقت آن، و نقش بی‌بدیلش در افاضه فیض به مخلوقات می‌پردازد. این گفتار، با استناد به شرح شیخ صدرالدین قونوی و ابن فناری، عرش را ظرفی برای وحدت خلقی معرفی می‌کند که صور علویه و سفلیه را در پرتو وحدت احدی به هم پیوند می‌دهد.

بخش نخست: عرش، ظرف وحدت و تمکین فیض

عرش الهی، به مثابه قله‌ای رفیع در نظام هستی، ظرف وحدت احدی و مجرای افاضه فیض عمومی به تمامی مخلوقات است. این بخش، به تبیین حکمت خلق عرش، نقش آن در سیطره فیض، و رابطه میان وحدت و کثرت در پذیرش فیض الهی می‌پردازد.

حکمت خلق عرش: زمینه‌سازی برای فیض ظاهری

حق تعالی، عرش را به منظور تمکین و سیطره فیض بر موجودات آفرید. عالم فیض، که جریانی ساری و جاری در رگ‌های هستی است، نیازمند ظرفی ظاهری است تا وحدت خلقی را متجلی سازد. عرش، چونان پلی نورانی میان حق و خلق، این نقش را ایفا می‌کند و طریق وصول فیض به عالم مادون است. حکمت خلق عرش، در فراهم آوردن زمینه‌ای برای ظهور وحدت احدی نهفته است، چنان‌که تمامی افاضات و استفادات الهی از این مجرا تحقق می‌یابد.

درنگ: عرش، ظرف وحدت احدی و مجرای فیض عمومی است که حق تعالی آن را برای تمکین و سیطره فیض بر موجودات آفرید. هر فیض و فعلی از حق، از طریق حرکت عرشی به خلق می‌رسد.

تبعیت صور سفلیه از صور علویه

صور سفلیه، که عالم ناسوت و مادون را در بر می‌گیرند، در افعال و ظهورات وجودی خویش تابع صور علویه‌اند. این تبعیت، که به اذن الهی محقق می‌شود، نشان‌دهنده نظم وجودی است که در آن، عالم مادون تحت سیطره عالم بالا قرار دارد. تمکین، جوهره این تبعیت است و به معنای اظهار فعل عالم سفلی به تبعیت از صور علویه تعریف می‌شود. این رابطه، چونان پیوند شاخه‌ها به ریشه‌های درختی تنومند، نظم و انسجام هستی را تضمین می‌کند.

عرش، مجرای افاضه و استفاده

هر فیض و فعلی که از حق به خلق می‌رسد، از طریق عرش وصول می‌یابد. عرش، به مثابه قلب تپنده نظام هستی، افاضات الهی را به مخلوقات منتقل می‌کند و استفادات آنها را تحقق می‌بخشد. این نقش، عرش را به ظرفی برای وحدت احدی تبدیل کرده است که تمامی موجودات، به میزان قربشان به این ظرف، از فیض بهره‌مند می‌شوند.

وحدت و کثرت در پذیرش فیض

پذیرش فیض الهی، به میزان اتصال موجود به وحدت بستگی دارد. هرچه موجود بیش‌تر در ظرف وحدت قرار گیرد، افاضه و استفاده‌اش فزونی می‌یابد، و هرچه گرفتار کثرت شود، از برکت فیض عرش محروم می‌گردد. این اصل، چونان قانونی الهی، نظم پذیرش فیض را در عالم هستی تبیین می‌کند. اهل دنیا و کافران، که در کثرت ناسوتی غرق‌اند، به دلیل فقدان جهت وحدتی، از بقای اخروی و خیرات محروم می‌مانند.

درنگ: هر موجود، به میزان قربش به وحدت و عرش، فیض می‌برد و به میزان دوری‌اش از وحدت، از فیض محروم می‌شود. کثرت، مانع پذیرش فیض کامل است، در حالی که وحدت، کلید بهره‌مندی از آن است.

جمع‌بندی بخش نخست

عرش الهی، به مثابه ظرفی برای وحدت احدی، نقش محوری در افاضه فیض به مخلوقات ایفا می‌کند. حکمت خلق عرش، در تمکین فیض و فراهم آوردن زمینه ظاهری برای ظهور وحدت خلقی نهفته است. صور سفلیه، تابع صور علویه‌اند و این تبعیت، از طریق تمکین محقق می‌شود. عرش، مجرای وصول فیض است و پذیرش آن، به میزان اتصال موجود به وحدت بستگی دارد. این بخش، با تبیین این اصول، بنیانی نظری برای فهم جایگاه عرش در نظام هستی فراهم می‌آورد.

بخش دوم: ویژگی‌های عرش و نقش آن در تبدیل کثرت به وحدت

عرش، با ویژگی‌های منحصر به فرد خود، چونان نگینی در تاج آفرینش می‌درخشد و کثرت موجودات را به وحدت رهنمون می‌سازد. این بخش، به بررسی ویژگی‌های وحدانیت عرش، نقش آن در تبدیل صور وجودیه، و جایگاهش در علم ازلی حق می‌پردازد.

وحدانیت عرش: نعت، صورت، و حرکت

عرش، دارای نعت، صورت، و حرکت وحدانیت است. نعت وحدانیت، به معنای وصف یکتایی عرش است که آن را از هرگونه کثرت مبرا می‌سازد. صورت وحدانیت، به یکتایی عرش در نظام هستی اشاره دارد، چنان‌که دو عرش وجود ندارد. حرکت وحدانیت، که حرکتی ربوبی است، عرش را از هرگونه حرکت غیرالهی مصون می‌دارد. حق تعالی، امر احدی خویش را در عرش قرار داده و آن را به ظرفی برای ظهور وحدت تبدیل کرده است.

درنگ: عرش، با نعت، صورت، و حرکت وحدانیت، ظرف امر احدی الهی است که کثرت صور وجودیه را به وحدت و ائتلاف تبدیل می‌کند.

نقش عرش در تبدیل کثرت به وحدت

یکی از خواص عرش، تبدیل صور وجودیه علویه و سفلیه از کثرت و اختلاف به وحدت و ائتلاف است. این تبدیل، چونان ذوب شدن فلزات در کوره‌ای الهی، تمامی حيثيات مختلف موجودات را در قالب وحدت می‌ریزد. عرش، با این نقش، زمینه پذیرش فیض الهی را فراهم می‌کند و موجودات را از پراکندگی کثرت به انسجام وحدت رهنمون می‌سازد.

عرش در علم ازلی حق

عرش، به دلیل جایگاه ویژه‌اش در علم ازلی حق، موجودی غیرعادی است که تحت عنایت الهی خلق شده است. این جایگاه، عرش را به اولین مظهر ظهور وجود از حضرت علم الهی تبدیل کرده است. علم ازلی حق، که حقیقت فیض است، خواص و قوای افلاک، کواکب، و حضرات سماویه را در بر می‌گیرد و عرش، به مثابه ظرفی برای این علم، وحدت را به تمامی موجودات افاضه می‌کند.

امر واحد و حرکت عرشی

امر واحد الهی، که در قرآن کریم با آیه شریفه وَمَا أَمْرُنَا إِلَّا وَاحِدَةٌ كَلَمْحٍ بِالْبَصَرِ (سوره قمر، آیه ۵۰؛ : «و فرمان ما جز یک‌بار نیست، مانند چشم برهم زدنی») تبیین شده، از طریق حرکت عرشی به تمامی موجودات واصل می‌شود. این حرکت، چونان نسیمی الهی، فیض حق را به خلق می‌رساند و استعداد موجودات را برای پذیرش امر الهی فراهم می‌سازد.

درنگ: امر واحد الهی، از طریق حرکت عرشی به موجودات می‌رسد و عرش، با تبدیل کثرت به وحدت، زمینه پذیرش این امر را فراهم می‌کند.

جمع‌بندی بخش دوم

عرش، با ویژگی‌های وحدانیت در نعت، صورت، و حرکت، ظرفی برای امر احدی الهی است که کثرت صور وجودیه را به وحدت تبدیل می‌کند. جایگاه عرش در علم ازلی حق، آن را به موجودی غیرعادی تبدیل کرده که اولین مظهر ظهور وجود است. حرکت عرشی، امر واحد الهی را به خلق می‌رساند و تمامی موجودات را در پرتو وحدت به فیض الهی متصل می‌سازد. این بخش، با تبیین این ویژگی‌ها، نقش بی‌بدیل عرش در نظام هستی را روشن می‌سازد.

بخش سوم: تأثیرات صور علویه و حضرات سماویه

صور علویه و حضرات سماویه، به اذن الهی، در عالم مادون تأثیراتی دارند که نظم وجودی را شکل می‌دهند. این بخش، به بررسی این تأثیرات، نقد دیدگاه‌های غیرطبیعی، و نقش آنها در طلب کمال می‌پردازد.

تأثیرات طبیعی افلاک و کواکب

افلاک و کواکب، به اذن الهی، تأثیراتی طبیعی مانند گرمی، سردی، روشنی، و تاریکی در عالم مادون دارند. برای نمونه، خورشید گرما و روشنی می‌آفریند و ماه تاریکی و سردی را به ارمغان می‌آورد. این تأثیرات، بخشی از نظام الهی است که به واسطه صور علویه محقق می‌شود. انسان، در پرتو این تأثیرات، حالات مختلفی را تجربه می‌کند، چنان‌که روشنی نشاط می‌آورد و تاریکی اندوه.

نقد تأثیرات غیرطبیعی

دیدگاه‌های قدما مبنی بر تأثیرات غیرطبیعی افلاک، مانند تعیین سرنوشت توسط کواکب (زهره، مریخ، یا مشتری)، فاقد دلیل معتبر است. افلاک، به دلیل جسمانی بودن، فاقد عقل و اختیارند و نمی‌توانند سرنوشت انسان را رقم زنند. این نقد، با استناد به روایات و عقل، هرگونه تأثیر غیرطبیعی را مردود می‌داند و تأثیرات افلاک را به امور طبیعی محدود می‌کند.

درنگ: افلاک و کواکب، به اذن الهی، تأثیراتی طبیعی مانند گرمی و روشنی دارند، اما تأثیرات غیرطبیعی، مانند تعیین سرنوشت، فاقد دلیل است و مردود شمرده می‌شود.

تأثیرات معنوی طبیعی

تأثیرات معنوی، مانند تأثیر روشنی خورشید بر نشاط یا تاریکی بر افسردگی، طبیعی و به اذن الهی است. این تأثیرات، چونان نسیمی که بر روح انسان می‌وزد، حالات روان‌شناختی او را متأثر می‌سازد. برای نمونه، سبزه، آب، یا دیدار چهره‌ای نیکو، اثری مثبت بر روح می‌گذارد، در حالی که تاریکی یا منظره‌ای ناپسند، اثری منفی دارد. این تأثیرات، بخشی از نظام الهی است که به تبعیت از صور علویه محقق می‌شود.

طلب کمال توسط حضرات سماویه

هر فلك، كوكب، و حضرت سماویه، با لسان افتقار، كمال خود را از حق طلب می‌كند. این طلب، از طریق لسان استعداد و فعلیت آنها صورت می‌گیرد و نشان‌دهنده وابستگی کامل آنها به فیض الهی است. حضرات سماویه، تنها زمانی به كمال می‌رسند كه مظاهر و معالیل خود را در عالم مادون ظاهر كنند، مانند روشنی خورشید که با ظهور آن کامل می‌شود.

جمع‌بندی بخش سوم

صور علویه و حضرات سماویه، به اذن الهی، تأثیراتی طبیعی و معنوی در عالم مادون دارند که نظم وجودی را شکل می‌دهند. این تأثیرات، محدود به امور طبیعی مانند گرمی و روشنی است و هرگونه تأثیر غیرطبیعی، مانند تعیین سرنوشت، مردود شمرده می‌شود. حضرات سماویه، با طلب کمال از حق، مظاهر خود را ظاهر می‌کنند و به این ترتیب، به کمال می‌رسند. این بخش، با تبیین این اصول، نقش صور علویه در نظام هستی را روشن می‌سازد.

بخش چهارم: بقای موجودات و وابستگی به فیض الهی

بقای موجودات، به بقای حق وابسته است و فیض الهی، چونان جریانی بی‌انقطاع، حیات آنها را تضمین می‌کند. این بخش، به بررسی افتقار ذاتی عالم، استمرار فیض، و بقای دائمی موجودات می‌پردازد.

افتقار ذاتی عالم

عالم، به ذات خود، در هر نفس محتاج به حق است. این افتقار، چونان سایه‌ای که از جسم جدا نمی‌شود، عالم را در هر لحظه به فیض الهی وابسته می‌سازد. بدون این فیض، عالم به سوی عدم می‌رود، زیرا عدم، به حکم امکانیته العدمیه، آن را طلب می‌کند. این اصل، مبنای وابستگی کامل عالم به حق و استمرار وجود آن است.

درنگ: عالم، به دلیل فقر ذاتی، در هر لحظه محتاج فیض الهی است. بدون این فیض، عدم آن را طلب می‌کند، اما فیض الهی، حیات عالم را تضمین می‌سازد.

استمرار و اتصال فیض

فیض الهی، نه آن‌قدر متصل است که ثابت بماند و نه آن‌قدر منقطع است که قطع شود. این فیض، چونان جریانی لطیف و سریع، در هر لحظه تجدید می‌شود، بدون آنکه انقطاعی در آن رخ دهد. این استمرار، چنان آرام و صافی است که گاه با ثبات اشتباه می‌شود، اما در حقیقت، دائماً در حال نو شدن است.

فعلیت و استعداد دائمی

هر موجود، در هر لحظه، دارای فعلیت و استعداد است و دائم در حال دریافت و طلب فیض است. این فرآیند، چونان تپش قلبی که حیات را جاری می‌سازد، موجودات را در ساحت وجود نگه می‌دارد. موجود، هم در هر لحظه فیض می‌گیرد و هم طالب فیض بیش‌تر است، و این طلب، نشان‌دهنده حیات پویای اوست.

بقای موجودات به بقای حق

موجودات، به بقای حق باقی‌اند و اجل نهایی ندارند. این بقا، نتیجه عشق احدی حق است که جعل و زوال در آن راه ندارد. حق تعالی، چونان سلطانی مطلق، تمامی عالم را در سیطره خویش دارد و امکان فرار یا تبعید موجودات را منتفی می‌سازد. این اقتدار، نه از نقص، بلکه از کمال مطلق او سرچشمه می‌گیرد.

درنگ: موجودات، به بقای حق باقی‌اند و هرگز نابود نمی‌شوند. این بقا، نتیجه عشق احدی حق است که امکان زوال یا تبعید را منتفی می‌سازد.

رجوع به حق

عبارت شریفه إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ (سوره بقره، آیه ۱۵۶؛ : «ما از آن خداییم و به سوی او بازمی‌گردیم») به معنای رجوع مداوم به حق است، نه اختتام وجود. این رجوع، چونان بازگشت جویبارها به دریا، آغاز سیر به سوی حق است و نشان‌دهنده پویایی وجودی موجودات است.

آیه الکرسی و اقتدار الهی

آیه شریفه الکرسی، با بندهایی مانند هُوَ اللَّهُ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ (سوره بقره، آیه ۲۵۵؛ : «او خداست که جز او معبودی نیست، زنده و پاینده است»)، اقتدار مطلق حق را تبیین می‌کند. این آیه، با ده بند خود، حیات و قیومیت دائمی حق را نشان می‌دهد که مبنای بقای موجودات است.

جمع‌بندی بخش چهارم

بقای موجودات، به بقای حق وابسته است و فیض الهی، حیات آنها را در هر لحظه تجدید می‌کند. عالم، به دلیل افتقار ذاتی، محتاج فیض دائمی است و این فیض، با استمرار و اتصال، وجود را از عدم مصون می‌دارد. موجودات، در هر لحظه دارای فعلیت و استعدادند و با رجوع به حق، سیر وجودی خویش را ادامه می‌دهند. آیه الکرسی، با تبیین اقتدار الهی، این اصول را تأیید می‌کند و بقای دائمی موجودات را تضمین می‌سازد.

بخش پنجم: فنا و کثرت در برابر وحدت

فنا، نتیجه غلبه کثرت بر وحدت است و کافران و فاسقان، به دلیل فقدان جهت وحدتی، از خیر اخروی محروم‌اند. این بخش، به بررسی مفهوم فنا، نقد خیر کثیر در کافر، و تفاوت ثواب و عوض می‌پردازد.

فنا و غلبه کثرت

فنا، هنگامی رخ می‌دهد که کثرت بر وصف احدی غالب شود و وحدت از موجود گرفته شود. این فرآیند، چونان گسیختگی تار و پود پارچه‌ای نفیس، ترکیب موجود را متلاشی می‌کند و آن را به سوی پراکندگی می‌برد. آیه شریفه كُلُّ مَنْ عَلَيْهَا فَانٍ وَيَبْقَى وَجْهُ رَبِّكَ ذُو الْجَلَالِ وَالْإِكْرَامِ (سوره رحمن، آیات ۲۶-۲۷؛ : «هر که بر آن [زمین] است فانی است و چهره پروردگارت که دارای شکوه و کرامت است باقی می‌ماند») به معنای تبدل و انتقال از یک ظرف به ظرف دیگر است، نه زوال کامل.

درنگ: فنا، نتیجه غلبه کثرت بر وحدت است و به معنای تبدل و تفرق است، نه زوال کامل. وحدت، حافظ وجود است و کثرت، عامل پراکندگی.

محرومیت کافر و فاسق از خیر اخروی

کافر و فاسق، به دلیل ضعف جهت وحدت، از خیر اخروی محروم‌اند. اعمال آنها، که فاقد وحدت و اخلاص است، تنها در دنیا عوضی دنیوی دارد و به ثمره اخروی نمی‌رسد. این محرومیت، نتیجه گرفتاری در کثرت و غفلت از وحدت است.

نقد خیر کثیر در کافر

اطلاق خیر کثیر به کافر، نادرست است، زیرا خیر واقعی، نیازمند جهت وحدت است. اعمال کافر، به دلیل فقدان این جهت، نمی‌تواند خیر کثیر تلقی شود. این نقد، با استناد به دیدگاه خواجه نصیرالدین طوسی در تجرید الاعتقاد، بر تمایز میان خیر واقعی و اعمال فاقد وحدت تأکید دارد.

تفاوت ثواب و عوض

مؤمن، ثواب می‌برد، اما غیر مؤمن، تنها عوض یا مزد دریافت می‌کند. ثواب، که ویژه مؤمنان است، متکی بر وحدت و اخلاص است، در حالی که عوض، محدود به دنیا و فاقد جهت اخروی است. این تمایز، نشان‌دهنده اهمیت وحدت در تحقق خیر اخروی است.

درنگ: مؤمن، به دلیل وحدت و اخلاص، ثواب می‌برد، اما غیر مؤمن، تنها عوض دنیوی دریافت می‌کند. خیر واقعی، در ظرف وحدت محقق می‌شود.

جمع‌بندی بخش پنجم

فنا، نتیجه غلبه کثرت بر وحدت است و به معنای تبدل، نه زوال کامل، تفسیر می‌شود. کافر و فاسق، به دلیل فقدان جهت وحدت، از خیر اخروی محروم‌اند و اعمالشان تنها عوضی دنیوی دارد. خیر کثیر، نیازمند وحدت است و اطلاق آن به کافر نادرست است. تمایز میان ثواب و عوض، اهمیت وحدت در تحقق خیر اخروی را نشان می‌دهد. این بخش، با تبیین این اصول، رابطه میان وحدت، کثرت، و خیر را روشن می‌سازد.

نتیجه‌گیری کلی

درس‌گفتار 268 آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، با تبیین جایگاه عرش در نظام هستی، نگاهی عمیق و نظام‌مند به رابطه میان وحدت، کثرت، و فیض الهی ارائه می‌دهد. عرش، به مثابه ظرف وحدت احدی، مجرای افاضه فیض به مخلوقات است و با ویژگی‌های وحدانیت در نعت، صورت، و حرکت، کثرت صور وجودیه را به وحدت تبدیل می‌کند. صور علویه و حضرات سماویه، به اذن الهی، تأثیراتی طبیعی در عالم مادون دارند، اما تأثیرات غیرطبیعی آنها مردود است. بقای موجودات، به بقای حق وابسته است و فیض الهی، با استمرار و اتصال، حیات آنها را تضمین می‌کند. فنا، نتیجه غلبه کثرت بر وحدت است و کافران و فاسقان، به دلیل فقدان وحدت، از خیر اخروی محروم‌اند.

با نظارت صادق خادمی

 

کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. بر اساس متن درسگفتار، چرا وجود منبسط به نفس الرحمن تعبیر شده است؟

2. طبق متن، نشئه میزانیه به چه معناست؟

3. بر اساس متن، اولین صادر از حق تعالی چیست؟

4. طبق متن، نكاح اول به چه اشاره دارد؟

5. بر اساس متن، نفس بخاری چه نقشی در انسان ایفا می‌کند؟

6. متن درسگفتار بیان می‌کند که وجود منبسط همان عقل اول است.

7. طبق متن، نفس الرحمن هیچ ارتباطی با نفس انسانی ندارد.

8. متن بیان می‌کند که احدیت مستقیماً مظهر ظهوری است.

9. بر اساس متن، نفس بخاری به حرارت بدن اشاره دارد که رابط بین روح و ماده است.

10. متن درسگفتار می‌گوید که واحدیت هیچ ارتباطی با کثرت نسبی ندارد.

11. چرا وجود منبسط به نفس الرحمن تعبیر شده است؟

12. نشئه میزانیه در متن چگونه تعریف شده است؟

13. نقش نفس بخاری در انسان چیست؟

14. منظور از نكاح اول در متن چیست؟

15. چرا احدیت مستقیماً ظهور نمی‌کند؟

پاسخنامه

1. به دلیل اشتراک آن با نفس انسانی در ظرف ظهور

2. نشئه طبیعی که دارای انضباط و حساب است

3. صورت وجودیه که فیض انبساطی است

4. ترکیب اسماء وجوبی و ظهور قابل

5. رابط بین تجرد و ماده است

6. درست

7. نادرست

8. نادرست

9. درست

10. نادرست

11. زیرا وجود منبسط با نفس انسانی در ظرف ظهور اشتراک دارد و هر دو محل ظهور کمالات هستند.

12. نشئه میزانیه، نشئه طبیعی دارای انضباط و حساب است که ظهورات در آن با نظم ظاهر می‌شوند.

13. نفس بخاری رابط بین تجرد روح و ماده جسم است و هماهنگی بین آن‌ها را فراهم می‌کند.

14. نكاح اول ترکیبی از اسماء وجوبی و ظهور قابل است که ظرف فیض انبساطی را تشکیل می‌دهد.

15. احدیت به دلیل تجرد از اعتبارات ثبوتیه و سلبیه، مستقیماً ظهور نمی‌کند و واحدیت مظهر آن است.

منو جستجو پیام روز: آهنگ تصویر غزل تازه‌ها
منو
مفهوم غفلت و بازتعریف آن غفلت، به مثابه پرده‌ای تاریک بر قلب و ذهن انسان، ریشه اصلی کاستی‌های اوست. برخلاف تعریف سنتی که غفلت را به ترک عبادت یا گناه محدود می‌کند، غفلت در معنای اصیل خود، بی‌توجهی به اقتدار الهی و عظمت عالم است. این غفلت، همانند سایه‌ای سنگین، انسان را از درک حقایق غیبی و معرفت الهی محروم می‌سازد.

آهنگ فعلی

آرشیو آهنگ‌ها

آرشیو خالی است.

تصویر فعلی

تصویر فعلی

آرشیو تصاویر

آرشیو خالی است.

غزل

فوتر بهینه‌شده