در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

مصباح الانس 274

متن درس

 

تبیین عرفانی رابطه وجود و اعیان ثابته

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه 274)

مقدمه: چارچوب عرفانی و فلسفی بحث

کتاب حاضر، با الهام از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، به تبیین عمیق و تخصصی رابطه وجود الهی و اعیان ثابته در چارچوب عرفان نظری ابن عربی و قونوی می‌پردازد.

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

این عبارت، که از برگرفته شده، چارچوب بحث را در فضای توحیدی و عرفانی قرار داده و مبنای گفتار را بر وحدت وجود استوار می‌سازد.

بخش اول: وجود الهی و اعیان ثابته در نگاه ابن عربی

وحدت و کثرت در وجود الهی

شیخ اکبر محی‌الدین ابن عربی در فص ادریسی فصوص الحکم می‌فرماید: «هُوَ الْعَيْنُ الْوَاحِدَةُ وَهُوَ الْعُيُونُ الْمُتَكَثِّرَةُ، وَالتَّعَدُّدُ لَيْسَ إِلَّا مِنْ حُكْمِ الْمَحَلِّ، وَالْمَحَلُّ عَيْنُ الْعَيْنِ الثَّابِتَةِ، فِيهَا يَتَنَوَّعُ الْحَقُّ فِي الْمَجْلَى». این کلام، به مثابه نگینی در تاج عرفان نظری، وحدت ذاتی حق و کثرت ظهوری او را در اعیان ثابته به تصویر می‌کشد. وجود الهی، در ذات خود واحد است، اما در محل‌های تجلی، که همان اعیان ثابته‌اند، به صورت متکثر ظهور می‌یابد. این تنوع، نه از ذات حق، بلکه از احکام و ویژگی‌های اعیان ثابته ناشی می‌شود.

درنگ: وجود الهی، در ذات خود، عین وحدت است و کثرت مشاهده‌شده در ظهورات، صرفاً به تفاوت در اعیان ثابته بازمی‌گردد که به منزله آینه‌هایی برای انعکاس نور وجود الهی‌اند.

در این دیدگاه، اعیان ثابته به مثابه قالب‌های علمی در علم الهی‌اند که فاقد وجود خارجی بوده، اما زمینه‌ساز ظهور وجود الهی در مراتب گوناگون می‌شوند. این تمثیل، گویی وجود را چون خورشیدی بی‌مانند می‌داند که نورش در آینه‌های گوناگون، با رنگ‌ها و اشکال متفاوت منعکس می‌شود، بی‌آنکه ذات خورشید تغییری یابد.

اقتران وجود الهی با اعیان ثابته

وجود الهی، از حیث پیوندش با اعیان ثابته، ظهوری خاص می‌یابد که احکام متعددی را به دنبال دارد. این اقتران، گاه در مراتب خاصی مانند ملائکه و مجردات رخ می‌دهد و گاه در تمامی مراتب، مانند انسان و ظرف ناسوت. انسان، به عنوان خلیفه الهی، جامع‌ترین مرتبه ظهور است، زیرا تمامی مراتب وجودی را در خود جمع می‌کند، گویی باغی است که همه گل‌های خلقت در آن به شکوفایی رسیده‌اند.

این اقتران، به معنای تجلی وجود در قالب‌های علمی اعیان است. در مراتب مجرد مانند قلم و لوح، که نماد عقل اول و نفس کلی‌اند، ظهور وجود الهی با احکام خاصی همراه است. اما در ظرف ناسوت، که انسان مظهر تام آن است، این ظهور به جامعیت می‌رسد.

درنگ: انسان، به دلیل جامعیتش، مظهر تام وجود الهی است و تمامی مراتب وجودی را در خود منعکس می‌سازد، گویی آینه‌ای است که تمامی رنگ‌های نور الهی را در خود جای داده است.

عدم ظهور اعیان ثابته

اعیان ثابته، به دلیل ماهیت علمی و عدمی‌شان، فاقد ظهور خارجی‌اند و هرگز ظهور نخواهند یافت: «لَمْ تَظْهَرْ وَلَا تَظْهَرُ أَبَدًا». نسبت دادن ظهور به اعیان، از برخی جهات نادرست است، زیرا ظهور صفت وجود الهی است. اگر ظهور به اعیان نسبت داده شود، دور منطقی ایجاد می‌شود، چرا که وجود الهی به اعیان وابسته می‌گردد و اعیان نیز به وجود وابسته می‌شوند. این دور، گویی چرخه‌ای است که در آن هیچ مبدأ و مقصدی قابل شناسایی نیست.

برای رفع این اشکال، ظهور به وجود الهی نسبت داده می‌شود و اعیان ثابته تنها به عنوان محل ظهور در نظر گرفته می‌شوند. این دیدگاه، اعیان را چون سایه‌هایی می‌داند که در نور وجود الهی معنا می‌یابند، اما خود به تنهایی نوری ندارند.

جمع‌بندی بخش اول

در این بخش، به تبیین رابطه وحدت و کثرت در وجود الهی، اقتران وجود با اعیان ثابته، و عدم ظهور اعیان پرداخته شد. وجود الهی، در ذات خود واحد و فاقد تعین است، اما در اعیان ثابته، که قالب‌های علمی در علم الهی‌اند، به صورت متکثر ظهور می‌یابد. این تنوع، ناشی از تفاوت در احکام اعیان است، نه از ذات حق. انسان، به عنوان ظرف ناسوت، جامع‌ترین مرتبه ظهور است و اعیان ثابته، به دلیل ماهیت عدمی‌شان، فاقد ظهور خارجی‌اند.

بخش دوم: مراتب وجود و ظهورات الهی

سلسله‌مراتب وجودی

مراتب وجود، از قلم و لوح تا عقل و انسان و ظرف ناسوت، سلسله‌مراتبی را تشکیل می‌دهند که هر یک ظهور خاصی از وجود الهی را نشان می‌دهند. قلم، نماد عقل اول، و لوح، نماد نفس کلی، در بالاترین مراتب قرار دارند. انسان، به عنوان مظهر تام، تمامی این مراتب را در خود جمع می‌کند، گویی آینه‌ای است که تمامی انعکاس‌های نور الهی را در خود جای داده است.

هر مرتبه، به واسطه اعیان ثابته خاص خود، ظهور متفاوتی از وجود الهی را نمایان می‌سازد. این سلسله‌مراتب، مانند نردبانی است که از زمین تا آسمان امتداد یافته و هر پله‌اش، جلوه‌ای نو از حق را به نمایش می‌گذارد.

ظهور وجود به حسب اقتران

وجود الهی، به حسب هر اقتران با اعیان ثابته، ظهوری خاص دارد: «اعْلَمْ أَنَّ لِلْوُجُودِ الْإِلَهِيِّ مِنْ حَيْثُ عَرُوضِهِ لِلْأَعْيَانِ بِحَسَبِ كُلِّ اقْتِرَانٍ وَتَعَيُّنٍ ظُهُورًا». این ظهور، احکام مختلفی را به دنبال دارد که به تنوع اعیان وابسته است. مفهوم عروض در اینجا، به معنای عرضیت وجود الهی بر اعیان است، گویی وجود چون جامه‌ای بر تن اعیان پوشیده می‌شود و از طریق آنها ظهور می‌یابد.

درنگ: ظهور وجود الهی، مشروط به اعیان ثابته است، اما خود اعیان فاقد ظهور خارجی‌اند و تنها به عنوان ظرف تجلی عمل می‌کنند.

تنوع حق در مجلی

حق در مجلی، که همان محل ظهور و اعیان ثابته‌اند، تنوع می‌یابد: «فِيهَا يَتَنَوَّعُ الْحَقُّ فِي الْمَجْلَى». این تنوع، به احکام متفرع بر حق منجر می‌شود که از اعیان ناشی می‌گردد، نه از ذات حق که واحد و غیرمتکثر است. مجلی، مانند صحنه‌ای است که بازیگر وجود الهی در آن نقش‌های گوناگون ایفا می‌کند، بی‌آنکه ذاتش دگرگون شود.

احکام متفرع بر حق، به واسطه تفاوت در اعیان شکل می‌گیرند. این تفاوت‌ها، گویی رنگ‌های متنوعی‌اند که بر بوم سفید وجود الهی نقش می‌بندند.

جمع‌بندی بخش دوم

مراتب وجودی، از قلم و لوح تا ناسوت، سلسله‌مراتب ظهور حق را تشکیل می‌دهند. هر مرتبه، به واسطه اعیان ثابته خاص خود، ظهوری متفاوت از وجود الهی را نمایان می‌سازد. تنوع در ظهورات، ناشی از تفاوت در اعیان است و وجود الهی، به حسب اقتران با این اعیان، احکام مختلفی را به نمایش می‌گذارد.

بخش سوم: شرح جندی و تبیین علم عارف محقق

علم عارف محقق در مشهد وحدت و کثرت

جندی در شرح خود می‌فرماید: «إِنَّ عِلْمَ الْعَارِفِ الْمُحَقِّقِ فِي الْمَشْهَدَيْنِ جَمِيعًا عَائِدٌ إِلَى الْعَيْنِ الثَّابِتَةِ». علم عارف محقق، چه در مشهد وحدت و چه در مشهد کثرت، به اعیان ثابته بازمی‌گردد. عارف محقق، کسی است که معرفتش با عمل صالح همراه است، گویی درختی است که ریشه در معرفت دارد و شاخسار آن در عمل صالح به بار می‌نشیند.

مشهد وحدت، به درک وحدت وجود اشاره دارد، در حالی که مشهد کثرت، به درک تنوع در ظهورات حق مربوط می‌شود. عارف محقق، با پیوند معرفت و عمل، به حقیقت اعیان ثابته دست می‌یابد که زمینه‌ساز ظهور وجود واحد حق‌اند.

درنگ: عارف محقق، با تلفیق معرفت نظری و عمل صالح، به درک وحدت و کثرت در ظهورات الهی نائل می‌شود و اعیان ثابته را به عنوان ظرف تجلی حق می‌شناسد.

ظهور وجود حق به حسب اعیان

ظهور وجود حق، به حسب اعیان ثابته است: «الْوُجُودُ الْوَاحِدُ الْحَقُّ بِحَسَبِهَا». گاه ظهور به وجود نسبت داده می‌شود و گاه به اعیان، اما در هر دو حالت، اعیان سبب تنوع‌اند. این تنوع، مانند نقش‌های گوناگونی است که بر آینه وجود الهی منعکس می‌شود، اما ذات آینه همچنان واحد باقی می‌ماند.

عدم خصوصیت وجود حق

وجود حق، از حیث ذات خود، فاقد خصوصیت است: «إِذْ لَا خُصُوصِيَّةَ لِلْوُجُودِ الْحَقِّ». اعیان ثابته با وجود حق تحقق می‌یابند و احکام و خصوصیات آنها نیز به واسطه وجود شکل می‌گیرد. ذات الهی، مانند اقیانوسی بی‌کران است که هیچ حد و مرزی در آن راه ندارد، اما در اعیان ثابته، به صورت امواج گوناگون متجلی می‌شود.

تعین اعیان ثابته

تعین اعیان ثابته، به ذوات عدمی و علمی آنها وابسته است، نه به وجود حق، تا از دور منطقی جلوگیری شود: «فَيَكُونُ تَعَيُّنُ الْأَعْيَانِ بِذَوَاتِهَا». این تمایز، مانند جداسازی سرچشمه از جویبار است؛ سرچشمه (وجود حق) بی‌تعین است، اما جویبارها (اعیان) به واسطه ذات خود تعین می‌یابند.

جمع‌بندی بخش سوم

شرح جندی، بر پیوند معرفت نظری و عمل صالح در علم عارف محقق تأکید دارد. ظهور وجود حق، به حسب اعیان ثابته است، اما ذات حق فاقد خصوصیت و تعین است. تعین اعیان، به ذوات عدمی آنها وابسته است تا از دور منطقی جلوگیری شود.

بخش چهارم: نقد و تبیین‌های تکمیلی

نقد نسبت دادن ظهور به اعیان

شارح (جندی) نسبت دادن ظهور به اعیان را از برخی جهات نادرست می‌داند: «أَنَّ الْأَعْيَانَ لَنْ تَظْهَرَ وَلَا تَظْهَرُ أَبَدًا». این دیدگاه، با مفتاح الغیب قونوی سازگار است که ظهور را مختص وجود الهی می‌داند. اعیان، مانند سایه‌هایی‌اند که تنها در پرتو نور وجود معنا می‌یابند.

وجود به مثابه آینه

قونوی می‌فرماید: «أَنْتَ مِرْآتُهُ وَهُوَ مِرْآةُ أَحْوَالِكَ». این تشبیه، رابطه متقابل بین حق و اعیان را به زیبایی نشان می‌دهد. اعیان، آینه وجود حق‌اند و حق، آینه احوال اعیان. نقش در آینه، به حسب ظرفیت آینه شکل می‌گیرد، گویی هر آینه‌ای، جلوه‌ای خاص از نور الهی را منعکس می‌کند.

درنگ: اعیان ثابته، مانند آینه‌هایی‌اند که وجود الهی در آنها منعکس می‌شود، اما خود فاقد وجود مستقل‌اند و تنها ظرف تجلی حق‌اند.

مراتب وجودی و تقسیم‌بندی آنها

مراتب وجودی به دو قسم تقسیم می‌شوند: قسمی که امکان در آن تنها از یک جهت (امکان ذاتی) تأثیر دارد، و قسمی که امکان در آن به واسطه شرایط متعدد شکل می‌گیرد. قسم اول، شامل موجودات مجرد مانند ملائکه است که تنها به امکان ذاتی وابسته‌اند. قسم دوم، شامل موجودات مادی مانند انسان است که به شرایط بیشتری نیاز دارند.

ویژگی‌های قسم اول مراتب وجودی

قسم اول مراتب وجودی، دارای اولیت وجودی، قرب تام به حق، دوام در حضره احدیت، و اختصاص به ارواح ملکیه و روحانیات بشریه است. این موجودات، مانند ستارگان در آسمان احدیت، در نزدیک‌ترین مرتبه به حق قرار دارند و از ویژگی‌هایی چون دوام و اولیت برخوردارند.

جمع‌بندی بخش چهارم

در این بخش، نقد نسبت دادن ظهور به اعیان، تشبیه وجود به آینه، و تقسیم‌بندی مراتب وجودی بررسی شد. ظهور، مختص وجود الهی است و اعیان، تنها ظرف تجلی‌اند. مراتب وجودی، به دو قسم مجرد و مادی تقسیم می‌شوند که هر یک ویژگی‌های خاصی دارند.

نتیجه‌گیری نهایی

این نوشتار، با تکیه بر درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره و استناد به متون اصلی ابن عربی و قونوی، به تبیین رابطه وجود الهی و اعیان ثابته پرداخت. وجود الهی، در ذات خود واحد و فاقد تعین است، اما در اعیان ثابته، که قالب‌های علمی در علم الهی‌اند، به صورت متکثر ظهور می‌یابد. اعیان، فاقد ظهور خارجی‌اند و تنها به عنوان ظرف تجلی عمل می‌کنند. مراتب وجودی، از قلم و لوح تا ناسوت، سلسله‌مراتب ظهور حق را نشان می‌دهند. عارف محقق، با پیوند معرفت و عمل، به درک وحدت و کثرت نائل می‌شود.

با نظارت صادق خادمی

 

کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. بر اساس متن درسگفتار، مرتبه اجمال الف به کدام مرحله اشاره دارد؟

2. طبق متن، نفس رحمانی در مقایسه با نفس آدمی چه تفاوتی دارد؟

3. بر اساس متن، کدام مرتبه شامل کثرت عینی از تجرد تا ناسوت است؟

4. طبق متن، الف در کدام مرتبه به عنوان ظرف واحدیت معرفی می‌شود؟

5. بر اساس متن، استهلاک اعداد به چه معناست؟

6. نفس آدمی و نفس رحمانی در تمام مراتب ظهور یکسان هستند.

7. مرحله اجمال الف به معنای قبل از امتداد و در بردارنده احدیت است.

8. تعین بدون متعین در نفس رحمانی امکان‌پذیر است.

9. کثرت در نفس رحمانی به صورت کثرت عینی بروز می‌یابد.

10. مرحله واحدیت شامل کثرت نسبی یا علمی است.

11. تفاوت اصلی بین نفس آدمی و نفس رحمانی چیست؟

12. مرحله اجمال الف به چه اشاره دارد؟

13. چرا تعین بدون متعین وجود ندارد؟

14. کثرت نسبی در ظرف واحدیت به چه معناست؟

15. نقش الف در مرتبه واحدیت چیست؟

پاسخنامه

1. مرحله قبل از امتداد و احدیت

2. نفس رحمانی فاقد تهیأ برای ظهور است

3. مرحله ظهور کثرتی خارجی

4. مرحله واحدیت

5. محو کثرت در احدیت

6. نادرست

7. درست

8. نادرست

9. نادرست

10. درست

11. نفس آدمی دارای تهیأ برای ظهور و کثرت عینی است، در حالی که نفس رحمانی فاقد تهیأ و کثرت عینی است.

12. مرحله اجمال الف به مرحله قبل از امتداد اشاره دارد که در آن احدیت و استهلاک کثرت وجود دارد.

13. زیرا تعین صورت متعین است و بدون وجود متعین، تعینی امکان‌پذیر نیست.

14. کثرت نسبی در ظرف واحدیت به معنای کثرت علمی یا اعیان ثابته است که هنوز به ظهور کثرتی خارجی نرسیده است.

15. الف در مرتبه واحدیت به عنوان ظرف ظهور واحدیت و متعین اولیه عمل می‌کند.

منو جستجو پیام روز: آهنگ تصویر غزل تازه‌ها
منو
مفهوم غفلت و بازتعریف آن غفلت، به مثابه پرده‌ای تاریک بر قلب و ذهن انسان، ریشه اصلی کاستی‌های اوست. برخلاف تعریف سنتی که غفلت را به ترک عبادت یا گناه محدود می‌کند، غفلت در معنای اصیل خود، بی‌توجهی به اقتدار الهی و عظمت عالم است. این غفلت، همانند سایه‌ای سنگین، انسان را از درک حقایق غیبی و معرفت الهی محروم می‌سازد.

آهنگ فعلی

آرشیو آهنگ‌ها

آرشیو خالی است.

تصویر فعلی

تصویر فعلی

آرشیو تصاویر

آرشیو خالی است.

غزل

فوتر بهینه‌شده