در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

مصباح الانس 276

متن درس

 

مقام خلّت و تهیم در عرفان نظری

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه 276)

مقدمه: درآمدی بر مقام خلّت و تهیم در عرفان نظری

در گستره معارف عرفانی، مقام خلّت و تهیم از جمله مراتب والایی است که سالک را به آستان قرب الهی رهنمون می‌سازد. این مقامات، چونان دری گران‌بها در اقیانوس بی‌کران توحید، تجلی‌گاه حب و وحدت با ذات اقدس الهی‌اند. درس‌گفتار حاضر، برگرفته از سخنان حکیمانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، به کاوش در این مراتب عمیق عرفانی پرداخته و با استناد به آرای شیخ صدرالدین قونوی در «الفکوک»، ساحت‌های جمالی و جلالی ظهور الهی را تبیین می‌نماید. در این نوشتار، مقام خلّت ابراهیمی و محمدی، به همراه خلّت ثالثه الهی، با نگاهی جامع و تفصیلی بررسی شده و جایگاه حضرت فاطمه زهرا (س) به‌عنوان مظهر احدیت و ناموس حق مورد تأکید قرار گرفته است.

بخش نخست: تبیین مقام تهیم و مراتب ظهور موجودات

مفهوم تهیم: غرقگی در حب الهی

تهیم، به مثابه حالتی از حیرت و عشق الهی، انسان را از هر صفت محدودکننده‌ای که او را در بند تعینات نفسانی نگه می‌دارد، رها می‌سازد. این مقام، چونان رودی خروشان، تمامی موانع غیریت را در خود فرو می‌برد و سالک را به ساحل وحدت با معشوق الهی می‌رساند. به تعبیر شیخ صدرالدین قونوی در «الفکوک»، «التهيم يقتضي عدم امتياز صاحبه بصفة تقيده»، یعنی صاحب تهیم، از هر وصف نفسانی که او را مقید کند، عاری است. این عدم تمایز، نه به معنای فقدان هویت، بلکه به منزله غرق شدن در اقیانوس بی‌کران ذات حق است، جایی که محب و معشوق در وحدتی عاشقانه یکی می‌شوند.

درنگ: تهیم، حالتی از حب الهی است که سالک را از هرگونه تعین نفسانی رها ساخته و او را در مقام وحدت با معشوق الهی قرار می‌دهد.

این مقام، چنان‌که در درس‌گفتار آمده، عاشق را از غیر عاشق متمایز می‌سازد. عاشق، چونان پروانه‌ای که به سوی شمع معشوق پر می‌کشد، خود را در آتش عشق فدا می‌کند و از هرگونه حسابگری نفسانی فارغ می‌گردد. این فدا، برخلاف رفتار حیوانی که در پی حفظ نفس است، به معنای بي‌قراری عاشقانه تا رسیدن به فنا در حق است.

تقسیم موجودات: ساحت‌های جمالی و جلالی

موجودات، بر اساس قابليت کامل و فاعليت حق، به دو ساحت ظهوری جمالی و جلالی تقسیم می‌شوند. ساحت جمالی، مظهر کمال و زیبایی الهی است که در «قلم اعلی» تجلی می‌یابد، و ساحت جلالی، مظهر عظمت و حیرت الهی است که در «ملائکه مهیمین» متجلی می‌گردد. این دو ساحت، چونان دو بال پرنده‌ای الهی، در عرض یکدیگر قرار دارند و هیچ‌یک بر دیگری تقدم طولی ندارد. قلم اعلی، به مثابه آیینه‌ای صاف، جمال و کمال حق را بازمی‌تاباند، در حالی که ملائکه مهیمین، چونان دریایی ژرف، ظرف حیرت و جلال الهی‌اند.

ملائکه مهیمین، به تعبیر درس‌گفتار، «ظرف هيمان حق‌اند» و در حیرت فالحق غرق‌اند. این ظرف، با صفاتی چون حب، جذب، فرق، خلّت و فنا مشخص می‌شود. حیرت، در این مقام، نه به معنای سرگشتگی، بلکه به منزله غرقگی در جلال الهی است که سالک را از خود تهی می‌سازد و او را به آستان قرب الهی می‌رساند.

درنگ: قلم اعلی و ملائکه مهیمین، به ترتیب مظاهر جمال و جلال الهی‌اند که در مرتبه‌ای برابر، اما با کارکردهای متفاوت، قرار دارند.

جمع‌بندی بخش نخست

بخش نخست، به تبیین مقام تهیم و تقسیم موجودات به ساحت‌های جمالی و جلالی پرداخت. تهیم، به‌عنوان حالتی از حب و حیرت الهی، سالک را به وحدت با حق می‌رساند. قلم اعلی و ملائکه مهیمین، به‌عنوان مظاهر جمال و جلال، دو ساحت اصلی ظهور الهی‌اند که در هماهنگی کامل، نظام هستی را به سوی کمال هدایت می‌کنند. این مفاهیم، بنیانی برای فهم مقام خلّت در بخش‌های بعدی فراهم می‌آورند.

بخش دوم: مقام خلّت ابراهیمی و ویژگی‌های آن

خلّت اولی: مقام ابراهیم خلیل‌الله

مقام خلّت اولی، که به ابراهیم خلیل‌الله (ع) منسوب است، مرتبه‌ای از حب و تخلل الهی است که با وجود شدت عشق، همچنان با حجاب‌های ناسوتی همراه است. این مقام، چنان‌که در درس‌گفتار آمده، «مع عدم ارتفاع الحجب» است، یعنی حجاب‌های ناسوتی همچنان مانع از رفع کامل غیریت می‌شوند. ابراهیم (ع)، با رياضت و تلاش در اواخر عمر، به این مقام دست یافت و به فرموده قرآن کریم:

﴿إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا﴾ (بقره: ۱۲۴)؛ «من تو را برای مردم [مطلب حذف شد] ).

این امامت، نتیجه تخلل ذات عبدی با صفات الهی بود که در سنین پیری ابراهیم (ع) محقق شد. او، چونان درختی کهنسال که ریشه‌هایش در خاک معرفت فرو رفته، با کوشش و رياضت، خود را از تعینات نفسانی تهی کرد و به مقام خلّت رسید.

درنگ: خلّت ابراهیمی، با حب شدید و تخلل الهی همراه است، اما به دلیل حجاب‌های ناسوتی، در مرتبه‌ای پایین‌تر از خلّت محمدی قرار دارد.

تفاوت خليل و کليم

مقام خليل‌الله (ابراهیم) با مقام کليم‌الله (موسی) تفاوت بنیادین دارد. خليل، در حب الهی غرق است و خود را از خود خالی می‌کند، در حالی که کليم، در گفت‌وگوی الهی و میقات قرار دارد. به تعبیر درس‌گفتار، «ظرف خليل، ظرف کلام نیست، بلکه ظرف خلال و تخلل است». این تخلل، چونان نسیمی که در میان شاخسار درختی نفوذ می‌کند، ذات عبدی را با صفات الهی درمی‌آمیزد و ابراهیم را به مقام حب و تودد می‌رساند.

موسی (ع)، در مقام کليم، با کلام الهی مراوده دارد و در میقات، به قرب رؤیتی و تکلمی دست می‌یابد. اما ابراهیم (ع)، در مقام خليل، خود را در آتش حب الهی می‌افکند و از هرگونه غیریت رها می‌شود. این تفاوت، نشان‌دهنده مراتب مختلف قرب الهی است که هر یک از انبیا در آن تجلی یافته‌اند.

شفاعت ابراهیمی و کمال او

ابراهیم (ع)، به تعبیر درس‌گفتار، «اول من یکسی من الخلق یوم القیامة» است، یعنی اولین شفيع در روز قیامت که همه امت‌ها به او متوسل می‌شوند. این شفاعت، نتیجه خلّت اولی و قرب او به حق است که او را در مرتبه‌ای والا قرار داده است. او، همچنین، «اول من کملت به کلیات احکام الوجوب فی مرتبة الإمکان»، یعنی اولین کسی است که احکام وجوب را در مرتبه امکان به کمال رساند. این کمال، به تکمیل کلمات الهی در ظرف ناسوت اشاره دارد که ابراهیم (ع) مظهر تام آن بود.

درنگ: ابراهیم (ع)، به دلیل کمال در احکام وجوب و شفاعت در قیامت، در رأس انبیا قرار دارد، اما همچنان در مرتبه خلّت اولی با حجاب ناسوتی است.

جمع‌بندی بخش دوم

بخش دوم، به تبیین مقام خلّت ابراهیمی و ویژگی‌های آن پرداخت. خلّت اولی، با حب و تخلل الهی، اما همراه با حجاب‌های ناسوتی، ابراهیم (ع) را به مقام امامت و شفاعت در قیامت رساند. تفاوت او با کليم‌الله، در نوع قرب (حب در برابر کلام) آشکار شد و کمال او در تکمیل احکام وجوب تأیید گردید. این بخش، زمینه را برای بررسی خلّت محمدی در بخش بعدی فراهم می‌آورد.

بخش سوم: مقام خلّت محمدی و احدیت هویتی

خلّت ثانیه: مقام پیامبر اکرم (ص)

خلّت ثانیه، که به پیامبر اکرم (ص) اختصاص دارد، خلّت کبری است که بدون حجاب و در مقام احدیت هویتی محقق می‌شود. این مقام، به تعبیر درس‌گفتار، «خُله‌ى ثانيه خُله‌ى کبری… ظرف بلاحجاب» است. پیامبر (ص)، از بدو خلقت در این مرتبه قرار داشت و تخلل او، نه بین نفس و حق، بلکه بین ظاهر و باطن با احدیت الهی بود. این خلّت، چونان خورشیدی درخشان، تمامی حجاب‌ها را زایل می‌سازد و وحدت کامل با ذات اقدس الهی را متجلی می‌کند.

درنگ: خلّت محمدی، با رفع کامل حجاب‌ها و تصفیه ظاهر و باطن در احدیت، بالاترین مرتبه خلّت است که پیامبر (ص) مظهر تام آن است.

تفاوت حبيب و خليل

پیامبر اکرم (ص)، هم حبيب (محبوب خدا) و هم خليل است، در حالی که ابراهیم (ع) تنها خليل و محب است. این تمایز، به جامعیت پیامبر (ص) اشاره دارد که نه تنها در حب الهی غرق است، بلکه خود، محبوب ذات اقدس الهی است. حبيب، چونان گلی که در باغ الهی شکوفا شده، نه تنها عاشق است، بلکه معشوق نیز هست. این مقام، پیامبر (ص) را به محیی ملت ابراهیمی و شبه او در مراتب ظهور و بطون تبدیل کرده است.

کمال محمدی: اتمام مکارم اخلاق

پیامبر (ص)، با اتمام مکارم اخلاق، کمال ابراهیمی را به نهایت رساند. به تعبیر درس‌گفتار، «اتم بهی مکارم الاخلاق» نشان‌دهنده تجلی کامل صفات الهی در مرتبه امکان است که پیامبر (ص) آن را متمم کرد. این کمال، چونان تکمیل بنایی عظیم، تمامی مراتب کمال انسانی را در بر می‌گیرد و پیامبر (ص) را به خاتم انبیا تبدیل می‌سازد.

جمع‌بندی بخش سوم

بخش سوم، به بررسی مقام خلّت محمدی و ویژگی‌های آن پرداخت. خلّت ثانیه، با رفع حجاب‌ها و احدیت هویتی، پیامبر (ص) را به بالاترین مرتبه قرب الهی رساند. تفاوت او با خليل‌الله، در جامعیت حبيب و خليل بودن، و کمال او در اتمام مکارم اخلاق آشکار شد. این بخش، زمینه را برای تبیین خلّت ثالثه در بخش بعدی فراهم می‌کند.

بخش چهارم: خلّت ثالثه و جایگاه حضرت فاطمه (س)

خلّت ثالثه: مقام شفاعت الهی

خلّت ثالثه، مقام شفاعت الهی است که با عبارت «آخر من یخرج وهو الرحم الراحمین» توصیف می‌شود. این خلّت، به شفاعت نهایی حق تعالی اشاره دارد که پس از شفاعت ابراهیم (ع) و پیامبر (ص)، تمامی مراتب را در بر می‌گیرد. حق تعالی، چونان اقیانوسی بی‌کران، با رحمت بی‌منتهای خود، تمامی موجودات را در روز قیامت در بر می‌گیرد و شفاعت او، نقطه اوج نظام عرفانی است.

درنگ: خلّت ثالثه، مقام شفاعت الهی است که با رحمت بی‌کران حق، تمامی مراتب خلّت را در بر می‌گیرد.

حضرت فاطمه (س): مظهر احدیت و ناموس حق

در ظرف کثرت، خلّت ثالثه در حضرت فاطمه زهرا (س) متجلی است که مظهر احدیت و ناموس حق است. به تعبیر درس‌گفتار، ایشان، به‌عنوان «آخر من یخرج وهو الرحم الراحمین»، در قیامت پیشاپیش پیامبر (ص) حرکت می‌کنند. جایگاه ایشان، در حدیث «لولا فاطمه لما خلقتکما» تبیین می‌شود که به نقش محوری حضرت فاطمه (س) در تجلی احدیت و حب الهی اشاره دارد. ایشان، چونان نوری که از ذات احدیت ساطع شده، محور خلقت پیامبر (ص) و امیرمؤمنان (ع) هستند.

حضرت فاطمه (س)، نه به دلیل جنسیت، بلکه به دلیل قامت بلند الهی‌اش، در کسوت امامت و نبوت قرار نگرفته است. کسوت ایشان، همان خلّت ثالثه است که در مقام احدیت و رحمت بی‌کران الهی تجلی می‌یابد. این مقام، چونان گوهری بی‌همتا، تمامی مراتب هستی را در خود جای داده و نظام عرفانی را به کمال می‌رساند.

درنگ: حضرت فاطمه (س)، به‌عنوان مظهر احدیت و ناموس حق، در خلّت ثالثه متجلی است و محور خلقت پیامبر (ص) و علی (ع) است.

جمع‌بندی بخش چهارم

بخش چهارم، به تبیین خلّت ثالثه و جایگاه حضرت فاطمه (س) پرداخت. خلّت ثالثه، مقام شفاعت الهی است که با رحمت بی‌کران حق، تمامی مراتب را در بر می‌گیرد. حضرت فاطمه (س)، به‌عنوان مظهر احدیت، در این مقام تجلی یافته و با نقش محوری خود، نظام خلقت را به کمال می‌رساند. این بخش، نقطه اوج تبیین عرفانی درس‌گفتار است.

بخش پنجم: کاملین و مفردون در ظرف تهیم

کاملین و مفردون: مظاهر غیرمعصوم تهیم

کاملین و مفردون، در ظرف غیرعصمت، مظاهر تهیم‌اند که با سلوک و رهایی حبی به قرب الهی می‌رسند. این سالکان، چونان ستارگانی در آسمان معرفت، با گذر از قطب سلوک، خود را از تعینات نفسانی رها می‌سازند و به مقام وحدت با حق دست می‌یابند. این رهایی، برخلاف رهایی ارادی که به انقطاع می‌انجامد، ناشی از حب الهی است که سالک را به قرب بی‌واسطه می‌رساند.

کاملین، از حیث روحانیت و ربوبیت، با ابراهیم (ع) و پیامبر (ص) مشابه‌اند، اما از حیث جسمانیت، فاقد وزان معصومین‌اند. این تمایز، نشان‌دهنده مراتب مختلف تهیم در موجودات است که از غیرمعصوم تا معصوم را در بر می‌گیرد.

درنگ: کاملین و مفردون، در ظرف غیرعصمت، با رهایی حبی به قرب الهی می‌رسند، اما از حیث جسمانیت، با معصومین تفاوت دارند.

نقد کمال حیوانی و تکامل عرفانی

کمال حیوانی، که در فربهی نفسانی و مادی تجلی می‌یابد، در برابر تکامل عرفانی قرار دارد که هدف آن، فنا و صفا در حق است. به تعبیر درس‌گفتار، «تکامل سالک به تخریب کمال است»، یعنی سالک، برخلاف عامه که به دنبال آبادانی نفسانی‌اند، به دنبال نابودی غیریت و وصول به حق است. این تخریب، چونان کندن بنای کهنه‌ای برای ساختن کاخی الهی، نفس را از تعینات رها می‌سازد و سالک را به آستان وحدت می‌رساند.

مولوی، با اشاره به فربهی حیوانی (گوشت) و فربهی انسانی (هوش)، به نقد کمال مادی می‌پردازد و تأکید می‌کند که صفا و خلوص، در رفع زنگار دل است. زنگار دل، خود نفس و تعینات آن است که با تخلل و حب الهی از میان می‌رود.

جمع‌بندی بخش پنجم

بخش پنجم، به بررسی کاملین و مفردون در ظرف تهیم و نقد کمال حیوانی پرداخت. این سالکان، با رهایی حبی، به قرب الهی می‌رسند، اما از حیث جسمانیت، با معصومین تفاوت دارند. تکامل عرفانی، در تخریب نفس و فنا در حق نهفته است که در برابر کمال حیوانی قرار می‌گیرد. این بخش، تصویری جامع از مراتب تهیم در غیرمعصومین ارائه داد.

نتیجه‌گیری کلی

این نوشتار، با تبیین مقام خلّت و تهیم در عرفان نظری، سفری معرفتی را در گستره معارف الهی به انجام رساند. تهیم، به‌عنوان حالتی از حب و حیرت الهی، سالک را به وحدت با حق می‌رساند. خلّت اولی، با حب و حجاب ناسوتی، در ابراهیم (ع) تجلی یافت و خلّت ثانیه، با رفع حجاب‌ها و احدیت، در پیامبر اکرم (ص) متجلی شد. خلّت ثالثه، مقام شفاعت الهی است که در ظرف کثرت، در حضرت فاطمه (س) به‌عنوان مظهر احدیت و ناموس حق آشکار گردید. کاملین و مفردون، در ظرف غیرعصمت، مظاهر تهیم‌اند که با سلوک به قرب الهی می‌رسند.

با نظارت صادق خادمی

 

کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. طبق درسگفتار، تهیم به چه معناست؟

2. کدام گروه در درسگفتار به عنوان مظاهر ظهوری جمالی معرفی شده‌اند؟

3. خلة ابراهیمی در درسگفتار با چه ویژگی‌ای توصیف شده است؟

4. کدام عنوان در درسگفتار به خلة ثانیه نسبت داده شده است؟

5. طبق درسگفتار، خلة ثالثه به چه چیزی اشاره دارد؟

6. طبق درسگفتار، ملائکه مهیمین مظاهر ظهوری جلالی هستند.

7. خلة ابراهیمی در درسگفتار بدون حجاب توصیف شده است.

8. طبق درسگفتار، خلة خاتم با تصفیه ظاهر و باطن با احدیت همراه است.

9. در درسگفتار، خلة ثالثه به انبیا غیر از ابراهیم و خاتم نسبت داده شده است.

10. طبق درسگفتار، محب در خلة ابراهیمی به دنبال ثواب است.

11. تفاوت خلة ابراهیمی و خلة خاتم در درسگفتار چیست؟

12. چرا ملائکه مهیمین در درسگفتار ظرف هیمان حق نامیده شده‌اند؟

13. منظور از رها حبی در درسگفتار چیست؟

14. چگونه خلة ثالثه در درسگفتار با احدیت مرتبط است؟

15. چرا ابراهیم در درسگفتار به عنوان خليل‌الله متمایز شده است؟

پاسخنامه

1. عدم تمایز صاحب آن با صفت مقید

2. قلم اعلی

3. ظهور با صفات الهی ثبوتیه جلالی

4. خلة خاتم

5. شفاعت نهایی حق تعالی

6. درست

7. نادرست

8. درست

9. نادرست

10. نادرست

11. خلة ابراهیمی با حجاب و در ظرف ناسوت است، اما خلة خاتم بدون حجاب و با تصفیه ظاهر و باطن با احدیت است.

12. زیرا ملائکه مهیمین مظاهر ظهوری جلالی حق و ظرف حیرت‌اند.

13. رها حبی رهاشدن سالک از قطب به‌واسطه حب الهی و قرب بدون واسطه است.

14. خلة ثالثه ظرف ذات و صفات حق است که در شفاعت نهایی به عنوان رحم الراحمین ظهور می‌یابد.

15. زیرا ابراهیم با تخلل و حب شدید، خود را از ناسوت خالی کرد و به خلة ابراهیمی رسید.