در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

مصباح الانس 277

متن درس

 

بازبینی درس گفتارهای حضرت آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه 277)

مقدمه: چیستی مراتب وجود در عرفان نظری

در عرفان نظری، مراتب وجود و ارتباط موجودات با ذات باری‌تعالی، یکی از بنیادین‌ترین مباحث است که جایگاه انسان را به عنوان کون جامع و خلیفه الهی روشن می‌سازد. این نوشتار، با تکیه بر درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، به تبیین دقیق و جامع تقسیم‌بندی موجودات بر اساس رابطه‌شان با حق و نقش انسان در سیر نزولی و صعودی وجود می‌پردازد.

بخش نخست: تقسیم‌بندی موجودات بر اساس رابطه با حق

مفهوم تقسیم‌بندی وجودی

موجودات عالم، بر اساس نحوه ارتباط وجودی‌شان با ذات حق‌تعالی، به دو قسم کلی تقسیم می‌شوند: قسمی که وجودشان مستقیماً به وجود محض الهی وابسته است و قسمی که وجودشان به امری وجودی غیر از وجود محض حق وابسته است. این تقسیم‌بندی، چونان آیینه‌ای است که نظم وجودی عالم را در برابر دیدگان عقل و شهود می‌گشاید و مراتب ظهور حق را در خلق آشکار می‌سازد.

درنگ: تقسیم‌بندی موجودات به دو قسم بی‌واسطه و باواسطه، بنیان وجودشناختی عرفان نظری را تشکیل می‌دهد و جایگاه انسان را به عنوان کون جامع در این نظام روشن می‌سازد.

قسم نخست، شامل موجوداتی است که رابطه‌ای بی‌واسطه با حق دارند، مانند قلم اعلی و ملائکه مهیمین. این موجودات، چونان ستارگان درخشان در آسمان وجود، مستقیماً مظهر اسما و صفات الهی‌اند. قسم دوم، موجوداتی را دربرمی‌گیرد که وجودشان از طریق وسائط یا اسباب به حق متصل است. این اتصال، دو وجه دارد: وجه سببیت، که در قالب نظم علّی و معلولی ظهور می‌یابد، و وجه بلاسببی، که به معیت قیومیه حق اشاره دارد.

موجودات بی‌واسطه: مظاهر مستقیم حق

موجوداتی که بی‌واسطه با حق در ارتباط‌اند، در ظروف گوناگون ظهور می‌یابند. قلم اعلی، چونان قلمی آسمانی که بر لوح وجود نگاشته می‌شود، در ظرف ظهور و جمال الهی قرار دارد. ملائکه مهیمین، در مقام هیمنت و جلال، چونان نگهبانان عرش الهی، تجلی می‌یابند. در ظرف خلقی، انسان‌های کامل مانند ابراهیم علیه‌السلام و خاتم انبیا صلی‌الله‌علیه‌وآله در مقام عصمت، و کمل و افراد منفردون در غیر ظرف عصمت، این مرتبه را متجلی می‌سازند. این موجودات، چونان چشمه‌هایی زلال، فیض الهی را بی‌هیچ حجابی به عالم می‌رسانند.

وَهُوَ مَعَكُمْ أَيْنَ مَا كُنْتُمْ (قرآن کریم، سوره حدید، آیه ۴، : و او با شماست هر کجا که باشید). این آیه شریفه، به معیت قیومیه حق اشاره دارد که در موجودات بی‌واسطه به نحو کامل تجلی یافته است.

موجودات باواسطه: دو وجه تعلق به حق

موجوداتی که وجودشان به وسائط وابسته است، از دو وجه به حق متصل‌اند: وجه وسائط، که از طریق شروط و اسباب برقرار می‌شود، و وجه خاص، که محققان اهل نظر آن را رابطه بی‌واسطه با حق دانسته‌اند. وجه وسائط، چونان پلی است که موجودات را از طریق نظم علّی به حق می‌رساند، و وجه خاص، چونان نوری است که مستقیماً از ذات الهی بر دل موجودات می‌تابد. این دو وجه، نشان‌دهنده قیومیت الهی است که هیچ موجودی را به تمامی به اسباب واگذار نمی‌کند.

بخش دوم: انواع وسائط و مراتب کثرت

تقسیم‌بندی وسائط

موجودات باواسطه، بر اساس نوع و تعداد وسائط، به سه دسته تقسیم می‌شوند. نخست، موجوداتی با واسطه واحد، مانند لوح که از طریق قلم به حق متصل است. این رابطه، چونان خطی مستقیم است که از قلم به لوح و از لوح به حق امتداد می‌یابد. دوم، موجوداتی با وسائط متعدد که کثرتشان معقول است، مانند ملائکه مدبرات که در عالم نفوس و مثال ظهور دارند. این کثرت، چونان انعکاس نور در آیینه‌های متعدد، در مرتبه عقلانی جلوه‌گر می‌شود. سوم، موجوداتی با وسائط متعدد و کثرت موجود، مانند موجودات ربوبی که از ملائکه طبیعت تا انسان امتداد می‌یابند. این کثرت، چونان شاخه‌های درختی تنومند، در عالم ماده به صورت ترکیبی ظاهر می‌شود.

درنگ: تقسیم وسائط به واحد، متعدد معقول و متعدد موجود، مراتب ظهور حق را در عالم خلق تبیین می‌کند و انسان را به عنوان منتهای این مراتب معرفی می‌نماید.

کثرت معقول و کثرت موجود

کثرت معقول، در موجوداتی مانند ملائکه تحت طبیعت، عرش، کرسی و بسائط فلکی و عنصری ظهور می‌یابد. این کثرت، چونان تمایزات در عالم خیال، در مرتبه عقلی قرار دارد و از تراکم حسی به دور است. اما کثرت موجود، در مراتب طبیعی، مانند عناصر چهارگانه (آتش، هوا، آب، خاک) و ترکیبات ثانویه آنها، چونان گل و دل، به صورت ملموس تجلی می‌یابد. این کثرت، چونان تار و پود پارچه‌ای پیچیده، در ذات موجودات طبیعی بافته شده است.

ماده نفسی و صورت تعینی

هر مخلوق، دارای ماده نفسی و صورت تعینی متناسب با مرتبه وجودی خویش است. ماده نفسی، چونان بستری است که ظرفیت وجودی مخلوق را فراهم می‌آورد، و صورت تعینی، چونان نقشی است که بر این بستر نگاشته می‌شود. این دو، در هماهنگی با مرتبه وجودی هر مخلوق، هویت و جایگاه آن را در نظام هستی تعیین می‌کنند.

بخش سوم: انسان، کون جامع و خلیفه حق

انسان: مبدأ و منتهای ظهورات

انسان، به عنوان کون جامع، مبدأ و منتهای تمامی ظهورات وجودی است. در سیر نزولی، از مادة‌المواد (نطفه) آغاز می‌شود و در سیر صعودی، تا قلم اعلی یا ملائکه مهیمین امتداد می‌یابد. انسان، چونان دریایی است که همه رودهای وجود به آن می‌ریزند و همه موج‌های ظهور از آن برمی‌خیزند. این ویژگی، او را به مجمع کثرات و وحدات تبدیل کرده است.

درنگ: انسان، به دلیل جمع تمامی حقایق اسمائی و اسباب، در مقام کون جامع، نموذج کل عالم و خلیفه حق است.

سیر نزولی و صعودی انسان

انسان در سیر نزولی، واضع است و تا ظرف هیولا (نطفه) فرو می‌آید. این سیر، چونان نزول نوری است که در تاریکی ماده فرو می‌رود تا آن را به روشنایی وجود بیاراید. در سیر صعودی، انسان رافع است و با تحلیل ترکیبات و تقليل وسائط، به مراتب عالی وجود، مانند قلم اعلی یا ملائکه مهیمین، می‌رسد. این صعود، چونان پرواز عقابی است که از خاک به سوی افلاک بال می‌گشاید.

مراتب صعود انسان

در سیر صعودی، انسان بسته به غلبه جمال یا جلال، به قلم اعلی (ظرف جمال و کمال) یا ملائکه مهیمین (ظرف جلال) می‌رسد. انسان‌های کامل در ظرف عصمت، مانند خاتم انبیا صلی‌الله‌علیه‌وآله، از همه وجوه به این مراتب متصل‌اند، و در غیر ظرف عصمت، کمل و افراد منفردون از برخی وجوه به این مقام نائل می‌شوند. این مراتب، چونان قله‌های رفیع وجودند که هر انسان با سلوک خویش به سوی یکی از آنها راه می‌یابد.

بخش چهارم: تفاوت عرفان و حکمت در کثرت و وحدت

تشکیک وجودی در حکمت

در حکمت متعالیه، وجود هم واحد است و هم متکثر، و کثرت در مراتب وجود دیده می‌شود. این نگاه، چونان تماشای رودی است که در شاخه‌های متعدد جاری می‌شود، اما همه از یک سرچشمه واحد نشأت می‌گیرند. تشکیک وجودی، کثرت را در اصل وجود می‌بیند و مراتب را در شدت و ضعف وجود تحلیل می‌کند.

وحدت شخصی در عرفان

در عرفان نظری، وجود ذاتاً واحد است و کثرت تنها در ظهورات و مظاهر آن ظاهر می‌شود. این نگاه، چونان دیدن خورشیدی است که نورش در آیینه‌های بی‌شمار منعکس می‌شود، اما ذاتش یگانه و بی‌همتا باقی می‌ماند. عرفان، کثرت را به ظهورات نسبت می‌دهد و وجود را واحد و یکپارچه می‌داند.

درنگ: تفاوت عرفان و حکمت در نگاه به کثرت، ریشه در وحدت‌گرایی عرفان و تشکیک‌گرایی حکمت دارد. عرفان، کثرت را در ظهورات و حکمت، کثرت را در وجود می‌بیند.

بخش پنجم: حضرات خمس و جایگاه انسان

حضرات خمس: چارچوبی برای مراتب وجود

تمامی مراتب وجودی در حضرات خمس خلاصه می‌شوند: حضرات غیب، عقول، مثال، طبیعت و کون جامع. این حضرات، چونان طبقات عمارتی باشکوه، مراتب وجود را در خود جای داده‌اند. انسان، به دلیل جامعیت، تمامی این حضرات را در وجود خویش متحد می‌سازد و چونان آیینه‌ای تمام‌نما، همه حقایق عالم را بازمی‌تاباند.

انسان و جامعیت حضرات

انسان، به عنوان کون جامع، نه تنها مظهر تمامی اسما و صفات الهی است، بلکه تمامی مراتب وجودی را در خود جمع می‌کند. این جامعیت، او را شایسته خلافت الهی کرده و در مقام واضع و رافع قرار داده است. انسان، چونان کتابی است که همه اسرار عالم در صفحات آن نگاشته شده و هر صفحه، جلوه‌ای از حقیقت الهی را آشکار می‌سازد.

بخش ششم: وجه بلاسببی و اهمیت آن

معیت قیومیه و وجه بلاسببی

وجه بلاسببی، که محققان اهل نظر به آن دست یافته‌اند، رابطه‌ای بی‌واسطه با حق است که در همه موجودات وجود دارد. این وجه، چونان نسیمی است که از جانب حق بر همه موجودات می‌وزد و هیچ حجابی آن را از خلق جدا نمی‌کند. حق‌تعالی، هیچ موجودی را به تمامی به اسباب واگذار نمی‌کند و حتی در نظام سببی، معیت بلاسببی را حفظ می‌نماید.

وَهُوَ مَعَكُمْ أَيْنَ مَا كُنْتُمْ (قرآن کریم، سوره حدید، آیه ۴، : و او با شماست هر کجا که باشید). این آیه، گواهی بر معیت قیومیه حق است که در وجه بلاسببی متجلی می‌شود.

خطر نادیده گرفتن وجه بلاسببی

انسان باید از وجه بلاسببی موجودات، به‌ویژه ضعفا و مظلومان، حساب ببرد، زیرا این وجه قابل محاسبه نیست. این وجه، چونان تیری است که از کمان الهی رها می‌شود و در لحظه‌ای غیرمنتظره به هدف می‌رسد. انسان نباید از قویانی که در نظام اسباب قدرتمندند بترسد، بلکه باید از ناتوانانی که وجه بلاسببی‌شان می‌تواند فیض الهی را به ناگاه متجلی سازد، پروا کند. داستان یوسف، یعقوب، عزیز مصر و زلیخا، چونان نقاشی‌هایی زنده، این حقیقت را به تصویر می‌کشند که فیض الهی گاه فراتر از اسباب ظاهری عمل می‌کند.

درنگ: وجه بلاسببی، معیت قیومیه حق را در همه موجودات تضمین می‌کند و انسان باید از این وجه، به‌ویژه در ضعفا، حساب ببرد.

جمع‌بندی و نتیجه‌گیری

این نوشتار، با تکیه بر درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، به تبیین مراتب وجود و جایگاه انسان در عرفان نظری پرداخت. تقسیم‌بندی موجودات به بی‌واسطه و باواسطه، مراتب ظهور حق را در عالم خلق آشکار ساخت. انسان، به عنوان کون جامع، در سیر نزولی و صعودی، واضع و رافع است و تمامی حقایق اسمائی و اسباب را در خود جمع می‌کند. تفاوت عرفان و حکمت در نگاه به کثرت، وحدت‌گرایی عرفان را در برابر تشکیک‌گرایی حکمت برجسته نمود. حضرات خمس، چارچوبی کلی برای مراتب وجود ارائه داد و وجه بلاسببی، معیت قیومیه حق را در همه موجودات تضمین کرد.

با نظارت صادق خادمی

 

کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. بر اساس درسگفتار، دیدگاه مشهور بین اهل نظر درباره ماهیت چیست؟

2. طبق درسگفتار، عارف چه دیدگاهی درباره جعل ماهیت دارد؟

3. در فلسفه صدرا، چه چیزی به عنوان مجعول بالذات شناخته می‌شود؟

4. بر اساس نقل قول از شیخ قونوی، دلیل رد جعل ماهیت چیست؟

5. طبق درسگفتار، چرا دلیل سوم درباره رد جعل ماهیت از نظر کلامی ضعیف است؟

6. بر اساس درسگفتار، عارف معتقد است که جعل وجود نیز مانند جعل ماهیت منتفی است.

7. در فلسفه صدرا، ماهیت به صورت بالذات مجعول است.

8. طبق درسگفتار، دلیل سوم و چهارم درباره رد جعل ماهیت دارای رنگ کلامی هستند.

9. دیدگاه مواقف این است که جعل به هویت تعلق می‌گیرد، نه به ماهیت.

10. درسگفتار بیان می‌کند که اقتران وجود به ماهیت‌های عدمی ممکن است.

11. چرا عارف طبق درسگفتار جعل ماهیت را نمی‌پذیرد؟

12. تفاوت دیدگاه حکما و عرفا درباره صادر نخستین چیست؟

13. چرا طبق درسگفتار، اقتران وجود به ماهیت‌های عدمی ناممکن است؟

14. طبق درسگفتار، دلیل اصلی ضعف استدلال کلامی درباره جعل ماهیت چیست؟

15. چرا شیخ قونوی جعل ماهیت را بی‌فایده می‌داند؟

پاسخنامه

1. ماهیت‌ها مجعول نیستند و ثبوت شیء برای خودش واجب است.

2. جعل به ماهیت نمی‌خورد و مجعولی در کار نیست.

3. وجود

4. ماهیت قبل و بعد از جعل تفاوتی ندارد.

5. چون بر فرض عدم جاعل استوار است.

6. درست

7. نادرست

8. درست

9. درست

10. نادرست

11. زیرا جعل نیازمند فرض عدم سابق است و مخلوقات به عنوان مظاهر قهری حق، فاقد فرض عدم هستند.

12. حکما عقل اول را صادر نخستین می‌دانند، در حالی که عارف فیض عام و وجود عام را واسطه بین حق و مظاهر می‌داند.

13. زیرا اقتران نیازمند ظرف واحد است و وجود نمی‌تواند به ماهیت عدمی متصل شود.

14. زیرا فرض عدم جاعل منجر به سلب شیء از خودش می‌شود که استدلال بی‌پایه‌ای است.

15. زیرا تفاوت بین حصول قبل و بعد از جعل مشخص نیست و جعل ماهیت فایده‌ای ندارد.

منو جستجو پیام روز: آهنگ تصویر غزل تازه‌ها
منو
مفهوم غفلت و بازتعریف آن غفلت، به مثابه پرده‌ای تاریک بر قلب و ذهن انسان، ریشه اصلی کاستی‌های اوست. برخلاف تعریف سنتی که غفلت را به ترک عبادت یا گناه محدود می‌کند، غفلت در معنای اصیل خود، بی‌توجهی به اقتدار الهی و عظمت عالم است. این غفلت، همانند سایه‌ای سنگین، انسان را از درک حقایق غیبی و معرفت الهی محروم می‌سازد.

آهنگ فعلی

آرشیو آهنگ‌ها

آرشیو خالی است.

تصویر فعلی

تصویر فعلی

آرشیو تصاویر

آرشیو خالی است.

غزل

فوتر بهینه‌شده