در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

مصباح الانس 278

متن درس

 

تبیین حضرات خمس

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه 278)

دیباچه

در این نوشتار، درس‌گفتار شماره 278 از مجموعه درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره در تبیین متن «مصباح الانس» با محوریت حضرات خمس، به زبانی علمی تحلیل شده است. این تبیین، با رویکردی جامع و تخصصی، برای مخاطبان تحصیل‌کرده در حوزه الهیات و عرفان نظری نگاشته شده و تمامی نکات و مفاهیم درس‌گفتار اصلی و تحلیل‌های تفصیلی مرتبط را با شرح و بسط کامل در بر می‌گیرد.

بخش اول: تبیین حضرات خمس و مراتب وجودی

ضرورت طرح حضرات خمس

درس‌گفتار با تأکید بر ضرورت طرح حضرات خمس آغاز می‌شود، که به مثابه مراتب کلی تعینات و ظهورات الهی، چارچوبی برای فهم نظام هستی ارائه می‌دهند. حضرات خمس، شامل مراتب غیب، عقول، کون جامع، مثال و طبیعت، سلسله‌مراتب وجودی را از ذات الهی تا عالم مادی ترسیم می‌کنند. این مراتب، چونان نردبانی از نور، امکان فهم ارتباط میان مبدأ و مخلوقات را فراهم می‌سازند و شمول آنها در تمامی موجودات، از بنیادین‌ترین مباحث عرفان نظری است.

درنگ: حضرات خمس، به مثابه آینه‌های وجود، تمامی مراتب هستی را از غیب مطلق تا طبیعت مادی در خود منعکس می‌کنند و انسان را در مرکز این نظام قرار می‌دهند.

تفاوت حکمت و عرفان در تبیین خلقت

در حکمت و عرفان، هرچند در کلیات نزول و صعود خلقت اشتراک نظر وجود دارد، اما در هویت ظهورات و تعینات اختلافاتی مشاهده می‌شود. عرفان، ظهورات را چونان تجلیات اسما و صفات الهی می‌نگرد، در حالی که حکمت به تشکیک وجود یا تقسیم‌بندی‌های تحلیلی توجه دارد. این تفاوت، مانند دو راهی است که یکی به سوی وحدت وجود می‌رود و دیگری به تمایزات وجودی نظر دارد. عرفان، با تأکید بر وحدت، خلقت را چونان ظهور نور الهی در آینه‌های وجود می‌بیند.

تقسیم‌بندی عوالم در حکمت و عرفان

در حکمت، عوالم به سه دسته تجرد، مثال و طبیعت تقسیم می‌شوند، اما در عرفان، مراتب پنج‌گانه حضرات خمس مطرح است. در حکمت، عالم تجرد شامل واجب‌الوجود و عقول، عالم مثال شامل خیال متصل و منفصل، و عالم طبیعت شامل ماده است. در عرفان، این تقسیم‌بندی چونان شاخه‌های درختی تنومند به پنج مرتبه گسترش می‌یابد: غیب (ذات الهی)، عقول، کون جامع (انسان)، مثال و طبیعت. این گسترش، به دلیل توجه عرفان به مقام جمع انسانی و تفکیک ظهورات وجوبی از عقول است.

مراتب پنج‌گانه حضرات خمس

حضرات خمس شامل مرتبه غیب (ظهورات احدی و واحدی)، عقول، کون جامع، مثال و طبیعت است. این مراتب، چونان حلقه‌های زنجیری الهی، از ذات حق تا عالم ماده امتداد می‌یابند. مرتبه غیب، شامل اسما، صفات و اعیان ممکنه است؛ عقول، شامل ارواح علیا و قلم اعلی؛ کون جامع، مقام انسان؛ مثال، خیال متصل و منفصل؛ و طبیعت، عالم مادی است. هر مرتبه، چونان دریچه‌ای به سوی حقیقت، بخشی از ظهورات الهی را آشکار می‌سازد.

درنگ: کون جامع، به مثابه قلب هستی، تمامی مراتب وجودی را در خود جمع می‌کند و انسان را به عنوان مظهر کامل حق معرفی می‌نماید.

کون جامع و مقام جمع انسانی

کون جامع، که مقام جمع انسانی است، میان عالم وجوبی و عالم طبیعت قرار دارد و چونان پلی نورانی، این دو را به هم متصل می‌کند. انسان، به دلیل ظرفیت وجودی‌اش، قادر به تخلق به تمامی مراتب وجودی است، از غیب تا طبیعت. این ویژگی، انسان را چونان آینه‌ای جامع معرفی می‌کند که تمامی ظهورات الهی را در خود منعکس می‌سازد. مقام جمع انسانی، مانند خورشیدی است که پرتوهایش همه مراتب هستی را روشن می‌کند.

تمایز عالم ربوبیت و طبیعت

عالم ربوبیت، ظرف احدیت و واحدیت، در مقابل عالم طبیعت قرار دارد. کون جامع، به عنوان ظرف متوسط، این دو را به هم پیوند می‌دهد. عالم ربوبیت، چونان قله‌ای رفیع، ظهورات الهی را به صورت کلی و بدون تعین مادی آشکار می‌سازد، در حالی که عالم طبیعت، چونان دشتی گسترده، مرتبه مادی و ملموس است. انسان، به مثابه واسطه‌ای الهی، این دو را در خود جمع می‌کند.

تفاوت تقسیم‌بندی سه‌گانه و پنج‌گانه

در حکمت، عوالم به سه دسته عقل، مثال و طبیعت تقسیم می‌شوند، اما در عرفان، با افزودن ظرف وجوب و کون جامع، به پنج مرتبه گسترش می‌یابد. در حکمت، وجوب و عقول در یک مرتبه قرار می‌گیرند، اما در عرفان، این دو تفکیک شده و کون جامع به عنوان مرتبه‌ای مستقل معرفی می‌شود. این تفکیک، مانند جداسازی نور از سایه، جایگاه ویژه انسان را در نظام هستی برجسته می‌کند.

امکان گسترش مراتب

مراتب وجودی می‌توانند به بیش از پنج دسته تقسیم شوند، مثلاً با تفکیک وجوب احدی و واحدی یا عقول و نفوذ، به شش یا هفت مرتبه. این انعطاف‌پذیری، مانند شاخه‌های درختی است که می‌تواند به شاخه‌های کوچک‌تر تقسیم شود، اما در عرفان، به دلیل شهرت و انسجام، حضرات خمس به پنج مرتبه محدود می‌شود تا چارچوبی منسجم برای تحلیل ظهورات ارائه دهد.

تشبیه حضرات خمس به اصول دین

حضرات خمس، مانند اصول دین، قابل جمع یا تفکیک‌اند: می‌توان آنها را یک (حق)، دو (حق و ظهورات)، سه (عقل، مثال، طبیعت)، یا بیشتر در نظر گرفت. این تشبیه، چونان آینه‌ای است که وحدت در عین کثرت را نشان می‌دهد. همان‌گونه که اصول دین در اصل حق خلاصه می‌شوند، حضرات خمس نیز در حق جمع می‌گردند، اما برای تبیین ظهورات، به مراتب متعدد تقسیم می‌شوند.

بخش دوم: معرفت و سلوک در پرتو حضرات خمس

محدودیت معرفت انسانی

هیچ موجودی، حتی انسان، نمی‌تواند به علم الهی احاطه کامل داشته باشد، چه برسد به معلومات الهی. این محدودیت، مانند دریایی بی‌کران است که انسان تنها قطره‌ای از آن را می‌تواند درک کند. انسان، هرچند کون جامع است، تنها به قدر ظرفیتش می‌تواند به ظهورات الهی معرفت یابد.

درنگ: معرفت انسانی، چونان ظرفی محدود در برابر اقیانوس بی‌کران علم الهی، تنها به قدر قرب به حق می‌تواند ظهورات را ادراک کند.

ایمان و عمل صالح

ایمان، ادراک معرفتی است و عمل صالح، ظهور این معرفت در عمل. قرآن کریم در این باره می‌فرماید:


إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ

(سوره بقره، آیه ۲۷۷، : کسانی که ایمان آوردند و کارهای شایسته کردند). ایمان بدون عمل صالح، مانند درختی است که میوه نمی‌دهد، و عمل صالح بدون ایمان، چونان بدنی است بدون روح. این دو، چونان دو بال پرنده‌ای هستند که انسان را به سوی قرب الهی پرواز می‌دهند.

معرفت و قرب عارف

عارف، به قدر قربش به حق، ظهورات و وجودات را ادراک می‌کند. این قرب، مانند نوری است که هرچه به منبع نزدیک‌تر شود، روشنایی بیشتری می‌یابد. سلوک عرفانی، انسان را به این قرب رهنمون می‌سازد و او را به وصول وجودی می‌رساند.

تفاوت عوالم و حضرات

در حکمت، عوالم به معنای حوزه‌های وجودی بیگانه از انسان‌اند، اما در عرفان، حضرات به معنای حضورات متصل به انسان‌اند. حضرات، مانند حلقه‌های زنجیری هستند که انسان را در مرکز ظهورات الهی قرار می‌دهند، در حالی که عوالم، چونان جزایری جدا از هم، بی‌ارتباط با انسان به نظر می‌آیند.

شهود شیخ قونوی

شیخ قونوی در «نفحات الهی» از شهود خود در مرتبه‌ای شریف و عالی سخن می‌گوید که حق تعالی او را بر حقیقت علم و مراتب تفصیلی آن آگاه کرده است. این شهود، مانند صعود به قله‌ای است که از آنجا تمامی مراتب وجودی و احکام جلیه و خفیه الهی آشکار می‌گردد.

بخش سوم: تشریح مراتب حضرات خمس

عالم غیب

عالم غیب، شامل اسما، صفات، اعیان ممکنه، معانی مجرده و تجلیات است و به عنوان ظرف عالی در مقابل عالم طبیعت قرار دارد. این مرتبه، مانند سرچشمه‌ای است که تمامی امکانات وجودی از آن جاری می‌شوند. اسما و صفات، مظهرات الهی‌اند و اعیان ممکنه، وجودات علمی حق‌اند که لوازم ذات او محسوب می‌شوند.

عالم شهادت

عالم شهادت، مرتبه حس، ظهور و اعلان است و شاهد وجود حق در عالم مادی است. این عالم، مانند آینه‌ای است که نور الهی را در قالب ماده منعکس می‌کند. هر موجود مادی، چونان شاهدی است که بر وجود حق گواهی می‌دهد.

کون جامع و انسان

کون جامع، مختص انسان است، زیرا تنها انسان می‌تواند تمامی مراتب وجودی را در خود جمع کند. انسان، مانند کتابی است که تمامی صفحات هستی در آن نگاشته شده و هر صفحه، مرتبه‌ای از ظهورات الهی را نشان می‌دهد.

ارواح علیا و قلم اعلی

ارواح علیا، شامل عقول مجرده و روح اعظم (قلم اعلی) است که مرتبه‌ای بین غیب و کون جامع قرار دارد. قلم اعلی، مانند اولین قلم خلقت، ظرف ظهور عقول و ملائکه است و واسطه‌ای بین ذات الهی و کون جامع انسانی به شمار می‌رود.

عالم مثال مقید

عالم مثال مقید، شامل خیال متصل (خواب) و منفصل (زر و برزخ) است و به صحف الهی و کتب ربانی متصل است. این مرتبه، مانند پرده‌ای است که ظهورات الهی را در قالب صورت‌های خیالی به نمایش می‌گذارد و رنگ و شکل مادی به خود می‌گیرد.

بخش چهارم: شمول حضرات خمس و ادراک سالک

مراتب تفصیلی در هر موجود

هر موجود، به موجب احکام حضرات خمس، خود دارای پنج مرتبه است که در ظهوراتش متجلی می‌شود. این شمول، مانند انعکاس نور در ذرات هستی است که هر ذره‌ای را به مراتب پنج‌گانه متصل می‌سازد.

درنگ: هر موجود، چونان آینه‌ای کوچک، مراتب پنج‌گانه حضرات خمس را در خود منعکس می‌کند و به ظهورات الهی متصل است.

شهود سالک و ادراک ظهورات

سالک در ظرف شهود، بدون ابزار، به ادراک ظهورات می‌رسد، برخلاف دانشمند که به ابزار وابسته است. قرآن کریم در این باره می‌فرماید:


يَا مَعْشَرَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ إِنِ اسْتَطَعْتُمْ أَنْ تَنْفُذُوا مِنْ أَقْطَارِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ فَانْفُذُوا ۚ لَا تَنْفُذُونَ إِلَّا بِسُلْطَانٍ

(سوره الرحمن، آیه ۳۳، : ای گروه جن و انس! اگر می‌توانید از کرانه‌های آسمان‌ها و زمین بگذرید، پس بگذرید. جز با [بهره‌مندی از] سلطان [و اقتدار الهی] نخواهید گذشت). این آیه، تفاوت نفوذ علمی (با ابزار) و نفوذ شهودی (بدون ابزار) را نشان می‌دهد.

محدودیت ابزارهای طبیعی

ابزارهای طبیعی، مانند چشم، در ادراک ظهورات محدودند و در ظرف سلوک، مانع محسوب می‌شوند. سالک، با بستن چشم ظاهری، به ادراک باطنی می‌رسد، مانند کسی که با خاموش کردن چراغ، نور حقیقت را در تاریکی شهود می‌یابد.

هدف خلقت

خلقت انسان برای معرفت به خود و وصول به حق است، نه برای جود یا سود که نقص محسوب می‌شوند. این هدف، مانند سفری است که انسان را از خود به سوی حق رهنمون می‌سازد و او را به شناخت جایگاه واقعی‌اش در هستی می‌رساند.

معرفت به خود در پرتو قرآن کریم

قرآن کریم در این باره می‌فرماید:


اقْرَأْ كِتَابَكَ كَفَىٰ بِنَفْسِكَ الْيَوْمَ عَلَيْكَ حَسِيبًا

(سوره اسراء، آیه ۱۴، : کتابت را بخوان، امروز خودت برای حسابرسی از خویشتن کافی هستی). این آیه، انسان را به شناخت حقیقت وجودی خود دعوت می‌کند و خلقت را فرصتی برای این معرفت می‌داند.

جمع‌بندی

درس‌گفتار شماره 278 از مجموعه درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، با محوریت تبیین حضرات خمس، چارچوبی جامع برای فهم مراتب وجودی و جایگاه انسان در نظام هستی ارائه می‌دهد. حضرات خمس، شامل غیب، شهادت، کون جامع، ارواح علیا و مثال مقید، مانند نردبانی الهی، مراتب هستی را از ذات حق تا عالم ماده ترسیم می‌کنند. انسان، به عنوان کون جامع، در مرکز این نظام قرار دارد و قادر به تخلق به تمامی مراتب وجودی است. تفاوت عرفان و حکمت در تبیین خلقت، عمق نگاه عرفانی به وحدت وجود را نشان می‌دهد. آیات قرآن کریم، مانند آیه «يَا مَعْشَرَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ» و «اقْرَأْ كِتَابَكَ»، بر ضرورت معرفت و سلوک برای وصول به حق تأکید دارند. این تبیین، با حفظ امانت به متن اصلی، جایگاه ویژه انسان و مراتب وجودی را در چارچوبی علمی و عرفانی آشکار می‌سازد.

با نظارت صادق خادمی

 

کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. وحدت احدیت در متن درسگفتار به چه معناست؟

2. مرتبه دوم وحدت در درسگفتار چه نامی دارد؟

3. بر اساس متن، کدام اسم به مقام جمع و واحدیت اشاره دارد؟

4. در مرتبه سوم وحدت، چه نوع وحدتی مطرح می‌شود؟

5. کدام یک از موارد زیر در متن به عنوان سرّ القَدَر معرفی شده است؟

6. در وحدت احدیت، کثرت به هیچ وجه ملاحظه نمی‌شود.

7. وحدت صفات در مرتبه واحدیت با کثرت مقابل است.

8. افعال عباد در مرتبه سوم وحدت به دلیل کثرت مقابل، از وحدت جدا می‌شوند.

9. اسم الله در متن صرفاً به صفات جلال اشاره دارد.

10. عارف در مقام سلوک باید کثرت را نادیده بگیرد و به وحدت برسد.

11. تفاوت اصلی بین وحدت احدیت و وحدت واحدیت چیست؟

12. چرا در متن گفته شده که الله مقام جمع و واحدیت است؟

13. چگونه کثرت در مرتبه دوم وحدت افعال مقابل وحدت قرار می‌گیرد؟

14. چرا معصیت در متن به صفات امکانی نسبت داده شده است؟

15. نقش انسان کامل در مقام واحدیت چیست؟

پاسخنامه

1. وحدتی که کثرت در آن ملاحظه نمی‌شود و صفات تعین ندارند

2. وحدت صفات

3. الله

4. وحدت افعال

5. غلبگی صفات الوحد

6. درست

7. نادرست

8. درست

9. نادرست

10. درست

11. وحدت احدیت فاقد کثرت و تعین صفات است، در حالی که وحدت واحدیت شامل جمع صفات است که عین ذات هستند.

12. زیرا الله مستجمع صفات جلال و جمال است و وحدت صفات را در بر می‌گیرد.

13. کثرت در این مرتبه به صورت مقابل وحدت ظاهر می‌شود، مانند الواحد نصف الاثنین.

14. زیرا معصیت از غلبه صفات امکانی ناشی می‌شود که در مقابل صفات وجوبی قرار می‌گیرد.

15. انسان کامل به عنوان مظهر اسماء و صفات الهی در مقام واحدیت عمل می‌کند.

منو جستجو پیام روز: آهنگ تصویر غزل تازه‌ها
منو
مفهوم غفلت و بازتعریف آن غفلت، به مثابه پرده‌ای تاریک بر قلب و ذهن انسان، ریشه اصلی کاستی‌های اوست. برخلاف تعریف سنتی که غفلت را به ترک عبادت یا گناه محدود می‌کند، غفلت در معنای اصیل خود، بی‌توجهی به اقتدار الهی و عظمت عالم است. این غفلت، همانند سایه‌ای سنگین، انسان را از درک حقایق غیبی و معرفت الهی محروم می‌سازد.

آهنگ فعلی

آرشیو آهنگ‌ها

آرشیو خالی است.

تصویر فعلی

تصویر فعلی

آرشیو تصاویر

آرشیو خالی است.

غزل

فوتر بهینه‌شده