در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

مصباح الانس 286

متن درس

 

مناسبات وجودی در نظام خلقت

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه 286)

مقدمه: تبیین مناسبات وجودی در پرتو اسما و صفات الهی

در منظومه معرفتی عرفان و فلسفه اسلامی، مناسبات وجودی میان حق تعالی و خلق، و نیز میان انسان‌ها، از جمله مباحث بنیادین است که به تبیین جایگاه آدمی در نظام هستی می‌پردازد. این مناسبات، که در دو قسم ذاتی و رتبی تعریف می‌شوند، آینه‌ای است که تجلی اسما و صفات الهی را در مراتب گوناگون وجود بازتاب می‌دهد.

بخش یکم: مناسبات وجودی: تقسیم‌بندی ذاتی و رتبی

تبیین مفهوم مناسبات

مناسبات وجودی، که در نظام خلقت به مثابه رشته‌های نامرئی پیونددهنده موجودات عمل می‌کنند، به دو نوع ذاتی و رتبی تقسیم می‌شوند. مناسبات ذاتی، پیوندهای بنیادینی هستند که از ماهیت وجودی موجودات سرچشمه می‌گیرند، در حالی که مناسبات رتبی به مراتب و درجات وجودی در سلسله مراتب هستی اشاره دارند. این تقسیم‌بندی، که ریشه در حکمت متعالیه و عرفان نظری دارد، مبنای تحلیل روابط میان حق و عبد، و نیز میان انسان‌ها قرار می‌گیرد.

درنگ: مناسبات ذاتی و رتبی، چونان دو بال معرفت‌اند که انسان را به سوی فهم جایگاه خود در نظام خلقت رهنمون می‌سازند. ذات وجودی، آینه تجلی حق است، و مراتب وجود، سلسله‌ای است که هر موجود را به جایگاه شایسته‌اش متصل می‌کند.

مناسبات میان حق و عبد

مناسبات میان حق تعالی و عبد در دو حیث مرآتیت حق و استعداد عبد بررسی می‌شود. مرآتیت حق، به مثابه آینه‌ای است که ظهور موجودات را به قدر وسع و ظرفیتشان بازتاب می‌دهد. این مفهوم، که در تعبیر عرفانی «المؤمن مرآة المؤمن» متجلی است، نشان می‌دهد که حق تعالی آینه‌ای است که نه تنها مؤمن، بلکه تمامی موجودات را در بر می‌گیرد. استعداد عبد نیز، به ظرفیت وجودی او برای دریافت فیض الهی اشاره دارد، که چون ظرفی است که به اندازه گنجایش خود از دریای بی‌کران الهی بهره‌مند می‌شود.

این مرآتیت، در دو ظرف جلاء و کمال متمایز است. در ظرف جلاء، تأکید بر ظهور و تجلی حق است، حال آنکه در ظرف کمال، کیفیت وجودی و کمال موجودات مورد توجه قرار می‌گیرد. این تمایز، که ریشه در مراتب وجودی دارد، نشان‌دهنده پویایی رابطه میان حق و خلق است.

درنگ: مرآتیت حق، چونان آینه‌ای است که هر موجود را به قدر وسعش بازتاب می‌دهد، و استعداد عبد، ظرفی است که ظرفیت دریافت فیض الهی را تعیین می‌کند. این پیوند، راز تناسب میان فیض‌دهنده و فیض‌گیرنده را آشکار می‌سازد.

عدم انحصار مرآتیت حق

مرآتیت حق تعالی منحصر به فرد یا گروه خاصی نیست، بلکه چونان خورشیدی است که پرتوهایش بر همه موجودات به یکسان می‌تابد، اما هر موجود به قدر ظرفیت خود از آن بهره می‌برد. این دیدگاه، که با اصل وحدت وجود همخوانی دارد، نشان می‌دهد که هر موجود، مظهری از اسمای الهی است و تجلی حق در او به تناسب استعدادش شکل می‌گیرد.

بخش دوم: مناسبات میان انسان‌ها: مزاجی و روحی

مناسبات مزاجی: پیوندهای ناسوتی

مناسبات میان انسان‌ها به دو نوع مزاجی و روحی تقسیم می‌شود. مناسبات مزاجی، که به طبیعت ناسوتی و خلق‌وخوی انسان‌ها مرتبط است، به همخوانی میان افراد در سطح مادی و ظاهری اشاره دارد. این همخوانی، چونان پیوند دو رود است که در یک بستر جاری می‌شوند و به انس و محبت میان انسان‌ها منجر می‌گردد. برای مثال، فردی ممکن است بدون شناخت پیشین، به سبب همخوانی مزاجی، به دیگری انس گیرد، در حالی که عدم این تناسب، مانع از ایجاد چنین پیوندی می‌شود.

مفهوم مزاج در اینجا، به تعادل عناصر چهارگانه (آتش، آب، خاک، هوا) در فلسفه اسلامی اشاره دارد، که طبیعت مادی انسان را شکل می‌دهد. این تناسب، که گاه به صورت طبیعی و ناخودآگاه رخ می‌دهد، پایه‌ای برای روابط اجتماعی و انسانی است.

درنگ: مناسبات مزاجی، چونان رشته‌های نامرئی‌اند که انسان‌ها را به یکدیگر پیوند می‌دهند. این پیوند، که ریشه در طبیعت ناسوتی دارد، انس و محبت را در میان افراد همسان به ارمغان می‌آورد.

مناسبات روحی: سنخیت باطنی

مناسبات روحی، که به مراتب تجردی و باطنی انسان‌ها مرتبط است، از همخوانی ارواح سرچشمه می‌گیرد. این نوع مناسبات، که در تعبیر «الأرواح جنود مجندة» متجلی است، نشان‌دهنده پیوندهای عمیق‌تر و معنوی‌تری است که فراتر از جنبه‌های مادی عمل می‌کنند. ارواح همسان، چونان سربازانی در یک لشکر، به سوی کمال حرکت می‌کنند و در صورت تحقق این تناسب، به ظرف عنایت و کمال وارد می‌شوند.

عدم تحقق این تناسب، به رنج و فلاکت منجر می‌شود، چنان‌که روحی در محیطی ناسازگار، چون پرنده‌ای در قفس، گرفتار می‌گردد. این مفهوم، که ریشه در عرفان نظری دارد، بر اهمیت انتخاب محیط و روابط متناسب با طبیعت باطنی انسان تأکید می‌کند.

درنگ: مناسبات روحی، چونان پیوند ارواح در آسمان معنا، انسان را به سوی کمال رهنمون می‌سازد. این تناسب، که از سنخیت باطنی سرچشمه می‌گیرد، کلید سعادت و رهایی از رنج است.

جمع‌بندی بخش دوم

مناسبات میان انسان‌ها، چه در سطح مزاجی و چه در سطح روحی، نشان‌دهنده اهمیت تناسب در روابط انسانی است. این تناسب، که به انس و کمال منجر می‌شود، چونان کلیدی است که درهای سعادت را می‌گشاید. عدم رعایت این تناسب، به ناکامی و فلاکت می‌انجامد، و از این‌رو، انسان باید در انتخاب روابط و محیط خود، به این پیوندهای وجودی توجه نماید.

بخش سوم: وفق وجودی و نقش آن در کمال انسانی

آیه زوجیت و وفق وجودی

قرآن کریم در سوره ذاریات، آیه ۴۹ می‌فرماید: وَمِنْ كُلِّ شَيْءٍ خَلَقْنَا زَوْجَيْنِ لَعَلَّكُمْ تَتَذَكَّرُونَ (: «و از هر چیز جفت آفریدیم، باشد که شما پند گیرید»). این آیه، به اصل زوجیت و وفق وجودی در نظام خلقت اشاره دارد، که در آن هر موجودی با همزاد یا مکمل خود به سوی کمال حرکت می‌کند. این تناسب، در روابط انسانی نیز متجلی است، چنان‌که پیوند میان زن و شوهر، استاد و شاگرد، یا دوست و دوست، در صورت همخوانی، به رشد و کمال منجر می‌شود.

درنگ: زوجیت وجودی، چونان دو بال پرنده‌ای است که خلقت را به سوی کمال پرواز می‌دهد. این تناسب، که در قرآن کریم به زیبایی بیان شده، راز رشد و سعادت موجودات است.

نقش عنایت ربوبی در تحقق وفق

عنایت ربوبی حق تعالی ایجاب می‌کند که وفق وجودی میان انسان و محیط یا افراد دیگر برقرار شود. این عنایت، چونان نسیمی است که کشتی وجود انسان را به سوی ساحل کمال هدایت می‌کند. با این حال، موانعی مانند اعمال انسانی یا عوامل موروثی می‌توانند این وفق را مختل سازند. برای مثال، انتخاب نادرست محیط یا روابط، می‌تواند انسان را از مسیر کمال بازدارد.

آثار گناه و تأثیرات وجودی

گناه، حتی اگر پنهان باشد، آثار وجودی و اجتماعی دارد که تا روز قیامت ادامه می‌یابد. این آثار، چونان امواجی هستند که از سنگ ریزه‌ای در آب پدید می‌آیند و تمامی نظام خلقت را تحت تأثیر قرار می‌دهند. این تأثیرات، چه اختیاری باشند و چه غیراختیاری، در زندگی انسان و جامعه او نمود می‌یابند.

درنگ: گناه، چونان سایه‌ای است که بر تمامی وجود انسان و جامعه‌اش می‌افتد. این آثار، که تا روز قیامت ادامه می‌یابند، ضرورت توجه به اعمال و انتخاب‌های متناسب را برجسته می‌سازد.

جمع‌بندی بخش سوم

وفق وجودی، که در قرآن کریم به صورت اصل زوجیت بیان شده، کلید رشد و کمال انسانی است. عنایت ربوبی، انسان را به سوی این تناسب هدایت می‌کند، اما اعمال و انتخاب‌های او می‌توانند این مسیر را هموار یا دشوار سازند. گناه، به عنوان مانعی در این مسیر، آثار وجودی و اجتماعی گسترده‌ای دارد که انسان را از سعادت بازمی‌دارد.

بخش چهارم: خودشناسی و یافتن وفق وجودی

خودشناسی: شناخت علل وجودی

خودشناسی، که در حدیث شریف «من عرف نفسه فقد عرف ربه» متجلی است، به معنای شناخت علل وجودی و طبیعت انسان است، نه صرفاً معالیل و اعمال او. انسان باید بداند که از کدام طایفه وجودی است و چه کاری با استعداد و طبیعت او سازگار است. این شناخت، چونان چراغی است که مسیر زندگی را روشن می‌سازد و انسان را از خطر انتخاب‌های ناسازگار حفظ می‌کند.

درنگ: خودشناسی، چونان کلیدی است که درهای معرفت الهی را می‌گشاید. این شناخت، که به علل وجودی انسان معطوف است، او را به سوی انتخاب‌های متناسب هدایت می‌کند.

نقش مربی در هدایت به سوی وفق

مربی، چونان راهنمایی آگاه، با شناخت استعدادها و محدودیت‌های افراد، می‌تواند آنها را به سوی مسیرهای مناسب هدایت کند. فقدان چنین مربیانی، به هدر رفتن استعدادها و ناکامی افراد منجر می‌شود. این نقش، که در نظام تربیتی اسلامی برجسته است، نشان‌دهنده اهمیت هدایت فردی در رشد و کمال است.

نقد نظام‌های آموزشی غیرمناسب

نظام‌های آموزشی که بدون توجه به استعدادهای فردی، افراد را به یکسان‌سازی و امتحانات یکنواخت مجبور می‌کنند، مانع شکوفایی استعدادها می‌شوند. این رویکرد، چونان قفسی است که پرندگان استعداد را در بند می‌کشد و به محرومیت و ناکامی منجر می‌شود.

درنگ: نظام‌های آموزشی غیرمناسب، چونان دیوارهایی‌اند که راه رشد استعدادها را سد می‌کنند. توجه به تنوع استعدادها، کلید شکوفایی و سعادت جامعه است.

جمع‌بندی بخش چهارم

خودشناسی، به عنوان پایه‌ای برای یافتن وفق وجودی، انسان را به سوی انتخاب‌های متناسب با طبیعت و استعدادش هدایت می‌کند. مربیان آگاه، در این مسیر نقش کلیدی دارند، و نظام‌های آموزشی باید به تنوع استعدادها توجه کنند تا از هدر رفتن ظرفیت‌های انسانی جلوگیری شود.

بخش پنجم: دعای توفیق و رضایت الهی

دعای «اللهم وفقنا لما تحب و ترضى»

دعای «اللهم وفقنا لما تحب و ترضى»، که به صورت جمع بیان شده، درخواست توفیق برای یافتن مناسبات متناسب با خواست و رضایت الهی است. این دعا، چونان نغمه‌ای است که از دل انسان به سوی آسمان معرفت اوج می‌گیرد و بر ضرورت هماهنگی میان افراد در جامعه تأکید دارد.

درنگ: دعای توفیق، چونان کلیدی است که درهای رضایت الهی را می‌گشاید. این دعا، که به صورت جمع بیان شده، بر اهمیت وفق جمعی در مسیر کمال تأکید دارد.

معاشرت به معروف

قرآن کریم در سوره نساء، آیه ۱۹ می‌فرماید: وَعَاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ (: «و با آنان به شایستگی معاشرت کنید»). این اصل، بر معاشرت شایسته حتی در شرایط نامناسب تأکید دارد و نشان می‌دهد که انسان باید در روابط خود، حتی در صورت عدم تناسب کامل، اخلاق و مدارا را رعایت کند.

جمع‌بندی بخش پنجم

دعای توفیق و اصل معاشرت به معروف، دو رکن اساسی در مسیر کمال انسانی‌اند. این اصول، که ریشه در تعالیم قرآنی دارند، انسان را به سوی هماهنگی با رضایت الهی و روابط شایسته با دیگران هدایت می‌کنند.

بخش ششم: مراتب وجود و تناسب‌های ذاتی

چهار نوع مناسبات ذاتی

مناسبات ذاتی به چهار نوع تقسیم می‌شوند: مرآتیت حق، استعداد عبد، مناسبات مزاجی (ناسوتی)، و مناسبات روحی (تجردی). این تقسیم‌بندی، نظام جامعی از روابط وجودی را ارائه می‌دهد که تمامی مراتب خلقت را در بر می‌گیرد.

مرآتیت حق و استعداد عبد، به رابطه میان فیض‌دهنده و فیض‌گیرنده اشاره دارند، در حالی که مناسبات مزاجی و روحی، پیوندهای میان انسان‌ها را در سطوح مادی و معنوی تبیین می‌کنند. این ساختار، که با دیدگاه‌های ملاصدرا در باب مراتب وجود همخوانی دارد، نشان‌دهنده جامعیت نظام خلقت است.

مراتب ارواح و تجلی اسما

مراتب ارواح، از اعلی‌الأرواح (ام‌الکتاب) تا مراتب پایین‌تر مانند عقل فعال، لوح محفوظ، عرش، و کرسی، هر یک مظهری از اسمای الهی‌اند. برای مثال، حضرت آدم علیه‌السلام به عنوان مسجود ملائکه، ظهور عالین است، و مراتب دیگر مانند جبرئیلی، میکائیلی، و اسرافیلی، هر یک کارکرد خاصی در نظام خلقت دارند.

درنگ: مراتب ارواح، چونان نردبانی‌اند که از زمین وجود تا آسمان الوهیت امتداد دارند. هر مرتبه، مظهری از اسمای الهی است که در تناسب با استعداد موجودات تجلی می‌یابد.

جمع‌بندی بخش ششم

مناسبات ذاتی و مراتب ارواح، نظام جامعی را ارائه می‌دهند که روابط میان حق، عبد، و انسان‌ها را در بر می‌گیرد. این ساختار، که ریشه در حکمت و عرفان اسلامی دارد، نشان‌دهنده تناسب و هماهنگی در نظام خلقت است.

نتیجه‌گیری کلی

این نوشتار، که برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره است، به بررسی عمیق مناسبات وجودی در نظام خلقت پرداخته و با تکیه بر مفاهیم فلسفی و عرفانی، این مناسبات را در دو قسم ذاتی و رتبی تحلیل کرده است. مرآتیت حق و استعداد عبد، به عنوان پایه‌های رابطه میان حق و خلق، و مناسبات مزاجی و روحی، به عنوان پیوندهای میان انسان‌ها، کلید فهم جایگاه آدمی در نظام هستی‌اند. وفق وجودی، که در قرآن کریم به صورت اصل زوجیت بیان شده، راه رسیدن به کمال است، و خودشناسی، مربیگری، و نظام‌های آموزشی متناسب، ابزارهای تحقق این وفق‌اند. دعای توفیق و اصل معاشرت به معروف، انسان را به سوی رضایت الهی هدایت می‌کنند، و مراتب ارواح، تجلی اسمای الهی را در مراتب گوناگون وجود نشان می‌دهند. این اثر، با ارائه ساختاری علمی و آکادمیک، منبعی ارزشمند برای پژوهشگران حوزه الهیات، فلسفه، و عرفان فراهم می‌آورد.

با نظارت صادق خادمی

 

کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. بر اساس متن درسگفتار، ضابط در معرفت به چه چیزی اشاره دارد؟

2. طبق متن، چه چیزی نشان‌دهنده امر بالواسطه است؟

3. بر اساس متن، کدام عامل باعث تفاوت بین علم و معرفت است؟

4. طبق متن، اعظم جمعيات در بسائط چیست؟

5. بر اساس متن، استجماع چه تأثیری در ظهور خصوصیات دارد؟

6. امر بالوجه الخاص به خصوصیاتی اشاره دارد که با مبادی مستقیم سازگار نیست.

7. علم می‌تواند به آثار غیرملموس به راحتی دسترسی پیدا کند.

8. استجماع در عبادت، مطالعه و حتی تولید فرزند نقش کلیدی دارد.

9. ظهور وجودات و کمالات آنها صرفاً از احدیت ناشی می‌شود.

10. اعظم جمعيات در مركبات، انسان کامل است که شامل همه حقایق و احکام مراتب است.

11. تفاوت اصلی بین امر بالواسطه و امر بالوجه الخاص چیست؟

12. چرا علم نمی‌تواند به آثار غیرملموس دسترسی پیدا کند؟

13. نقش استجماع در ظهور خصوصیات چیست؟

14. اعظم جمعيات در بسائط چیست و چرا اهمیت دارد؟

15. چرا ظهور وجودات از واحدیت ناشی می‌شود و نه احدیت؟

پاسخنامه

1. شناخت فرق بین امر بالواسطه و امر بالوجه الخاص

2. مشارکت نتیجه با مقدمات یا فرزند با والدین

3. علم به آثار ملموس و معرفت به آثار غیرملموس دسترسی دارد

4. عرش الهی

5. موجب وحدت و تمرکز در ظهور است

6. درست

7. نادرست

8. درست

9. نادرست

10. درست

11. امر بالواسطه شامل مشارکت نتیجه با مقدمات است، در حالی که امر بالوجه الخاص به خصوصیاتی اشاره دارد که از مبادی مستقیم ناشی نمی‌شود.

12. زیرا علم به آثار ملموس محدود است، در حالی که معرفت به آثار ملموس و غیرملموس دسترسی دارد.

13. استجماع با ایجاد وحدت و تمرکز، ظهور خصوصیات متعین را ممکن می‌سازد.

14. اعظم جمعيات در بسائط عرش الهی است که ظرف نازل و صورت مجید با افعال رحمانی را شامل می‌شود.

15. زیرا احدیت بدون واحدیت اثرگذار نیست و ظهور وجودات و کمالات به جمعيت واحدي وابسته است.

منو جستجو پیام روز: آهنگ تصویر غزل تازه‌ها
منو
مفهوم غفلت و بازتعریف آن غفلت، به مثابه پرده‌ای تاریک بر قلب و ذهن انسان، ریشه اصلی کاستی‌های اوست. برخلاف تعریف سنتی که غفلت را به ترک عبادت یا گناه محدود می‌کند، غفلت در معنای اصیل خود، بی‌توجهی به اقتدار الهی و عظمت عالم است. این غفلت، همانند سایه‌ای سنگین، انسان را از درک حقایق غیبی و معرفت الهی محروم می‌سازد.

آهنگ فعلی

آرشیو آهنگ‌ها

آرشیو خالی است.

تصویر فعلی

تصویر فعلی

آرشیو تصاویر

آرشیو خالی است.

غزل

فوتر بهینه‌شده