متن درس
بازبینی درس گفتارهای حضرت آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه 287)
مقدمه
عرفان نظری اسلامی، به مثابه دریایی ژرف و بیکران، پیوسته کوشیده است تا روابط وجودی میان حق و خلق را با دقتی فلسفی و شهودی تبیین نماید. یکی از محورهای بنیادین این دانش، بررسی مناسبات ذاتی و رتبی است که چونان رشتههای نورانی، حقایق وجودی را به یکدیگر پیوند میدهند. این مناسبات، نه تنها در فهم چیستی انسان و جایگاه او در نظام هستی نقش دارند، بلکه در تبیین ظهورات و افعال انسانی نیز کلیدیاند. درسگفتار 287 از مجموعه مصباح الانس، که از بیانات عالمانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره استخراج شده، به این موضوع پرداخته و با نگاهی عمیق، چارچوبی منظم برای تحلیل این مناسبات ارائه میدهد.
بخش نخست: تبیین مناسبات ذاتی و رتبی
تقسیمبندی مناسبات
مناسبات وجودی، که چونان شریانهای حیاتبخش در پیکره هستی جاریاند، به دو گونه ذاتی و رتبی تقسیم میشوند. مناسبات ذاتی، به پیوندهای بنیادین میان حق و عبد، مرآتیت حق در وجود انسان، استعدادهای ذاتی عبد، و خصوصیات روحی و اصیل او اشاره دارند. این مناسبات، چون ریشههای درختی تنومند، اساس وجود و هویت انسان را تشکیل میدهند. در مقابل، مناسبات رتبی، که شاخههای این درختاند، متفرع بر مناسبات ذاتی بوده و دارای ترتیبی سلسلهمراتبی نسبت به یکدیگر و نسبت به ذاتیات هستند. این تقسیمبندی، چارچوبی منظم برای فهم روابط وجودی ارائه میدهد، چنانکه هر مرتبه از این مناسبات، نقشی خاص در تحقق ظهورات و افعال ایفا میکند.
درنگ: مناسبات ذاتی، چونان آیینهای که نور حق را بازمیتاباند، بنیاد وجود انسان را شکل داده و مناسبات رتبی، چونان سایههای این نور، مراتب ظهور آن را سامان میدهند. |
در عرفان نظری، مناسبات ذاتی به اعیان ثابته و استعدادهای ذاتی موجودات مرتبطاند، در حالی که مناسبات رتبی، ظهورات این اعیان را در مراتب گوناگون وجود نشان میدهند. این دیدگاه، با نظریههای ابنعربی در باب تعینات وجودی همخوانی دارد، که ظهورات را نتیجه مناسبات وجودی میان حق و خلق میداند.
منشأ اثر بودن مناسبات رتبی
مناسبات رتبی، نه تنها به ذاتیات وابستهاند، بلکه خود دارای ترتیبی پویا و اثرگذارند. هر مرتبه از این مناسبات، چونان موجی در اقیانوس وجود، منشأ اثری خاص است که در تحقق ظهورات و افعال انسانی نقشآفرینی میکند. این پویایی، سلسلهمراتبی را پدید میآورد که در آن، هر مرتبه بر مرتبه دیگر تأثیر گذاشته و زنجیرهای از علل و معلولات را شکل میدهد. این مفهوم، با نظریه مراتب وجود در فلسفه ملاصدرا و عرفان ابنعربی همسوست، که ظهورات را نتیجه تعاملات وجودی در مراتب گوناگون میدانند.
تأثیر خصوصیات ذاتی و روحی
خصوصیات ذاتی، چونان بذرهایی که در خاک وجود انسان کاشته شدهاند، در ظهورات رتبی نقش بنیادین دارند. خلقوخو، لطافت یا خشونت روح، و ویژگیهای مهرآمیز یا قهری، همگی در چگونگی ظهور افعال انسانی دخیلاند. این خصوصیات، که ریشه در اعیان ثابته دارند، تعیینکننده نوع فعل و کیفیت ظهور آن در مراتب وجودند. به تعبیری، انسان چونان سازی است که نغمههایش بر اساس جنس و کیفیت ساز شکل میگیرند.
بخش دوم: نقش عالم مثال و مناسبات برزخی
مناسبات مثالی و برزخی
مناسبات مثالی و برزخی، که چونان پلی میان عالم روح و ماده قرار دارند، متفرع بر مناسبات روحی و ذاتیاند. این مناسبات، در عالم مثال، که واسطهای میان مراتب وجودی است، ظهور مییابند. عالم مثال، چونان آینهای که صورتهای خیالی را بازمیتاباند، صور مثالی را پدیدار میسازد که واسطه ظهورات روحی در عالم عینیاند. این دیدگاه، با تبیین عالم برزخ در عرفان اسلامی همخوانی دارد، که آن را عالمی واسطهای میان ماده و روح میداند.
مثال مطلق و مقید
عالم مثال، به دو گونه مطلق و مقید تقسیم میشود. مثال مطلق، که خود به صعودی و نزولی تفکیک میگردد، در مراتب وجودی متفاوتی ظهور مییابد. مثال مطلق صعودی، به عالم برزخ و صور جنانی اشاره دارد، در حالی که مثال نزولی، به عالم زر، یعنی مرتبه پیش از دنیا، مرتبط است. این تقسیمبندی، نقش عالم مثال را به عنوان واسطهای میان مراتب وجود روشن میسازد، که چونان پردهای نقاشیشده، صورتهای وجودی را به نمایش میگذارد.
بخش سوم: جبر، اختیار و رویکرد مشائی
رد جبر و تفویض
در تبیین افعال انسانی، نه جبر محض صادق است و نه تفویض کامل. انسان، نه چونان تیری رها شده از کمان، مستقل و بینیاز از حق است، و نه چونان عروسکی در دست تقدیر، فاقد هرگونه اراده. ظهورات و افعال او، نتیجه تعامل مناسبات ذاتی، روحی و مثالی است که در چارچوبی مشائی و مشترک تحقق مییابند. این دیدگاه، با نظریه «امر بین الامرین» در فلسفه و کلام اسلامی همخوانی دارد، که راه میانهای میان جبر و اختیار ارائه میدهد.
درنگ: انسان، نه در بند جبر محض است و نه در وادی تفویض کامل؛ بلکه چونان رودی است که مسیرش از سرچشمههای ذاتی و مراتب رتبی شکل میگیرد. |
رویکرد مشائی در تحقق افعال
تحقق افعال، به شیوهای مشائی و مشترک رخ میدهد، نه تفکیکی. همه عوامل، از حق تا خلق، چونان نخهایی در تار و پود یک پارچه، در تحقق یک فعل دخیلاند. تقسیمبندیهایی چون اختصاص نود درصد فاعلیت به خدا و ده درصد به انسان، از منظر عرفانی نادرست است، زیرا فاعلیت، مشاع و مشترک میان همه عوامل وجودی است. این دیدگاه، با فلسفه مشائی و عرفان نظری همسوست، که وحدت وجود و مشارکت عوامل را در ظهورات تأیید میکند.
نقش استعدادها و ذاتیات
افعال انسانی، چونان میوههایی از درخت وجود، نتیجه استعدادها، خلقوخو، معلومات و ذاتیاتاند که از حق، از طریق اسباب و مجاری چون والدین، به انسان منتقل شدهاند. انسان، به تنهایی فاعل مستقل نیست، بلکه بر اساس موجودیت و استعدادهایش عمل میکند. این وابستگی، چونان رشتهای نامرئی، افعال خلقی را به فیض الهی پیوند میدهد.
بخش چهارم: رزق و نقش آن در کمالات انسانی
رزق حلال و کمالات معنوی
رزق، چونان جویباری که حیات را به کشتزار وجود میرساند، مبدأ تعینات ارواحی و یکی از معادن اصلی کمالات انسانی است. لقمه حلال، زمینهساز سلوک و تعالی معنوی است، در حالی که رزق حرام، چونان سمی مهلک، مسیر کمال را مسدود میسازد. این دیدگاه، با تأکید عرفان اسلامی بر اهمیت رزق حلال در تربیت معنوی همخوانی دارد.
درنگ: لقمه حلال، چونان بالهایی برای پرواز در آسمان سلوک است، و لقمه حرام، چونان زنجیری که روح را به خاک میکشد. |
تأثیر رزق حرام بر سلوک
رزق حرام، سلوک را ممتنع میسازد، چنانکه شریک برای باری تعالی محال است. لقمه حرام، چونان غباری تیره، مانع نورانیت روح شده و انسان را از مسیر کمال بازمیدارد. این تأکید بر رزق حلال، ریشه در تعالیم دینی و عرفانی دارد که خوراک را عاملی کلیدی در سلامت روحی و معنوی میدانند.
تلاش و کوشش در کسب رزق حلال
رزق حلال، چونان گوهری گرانبها، جز با تلاش و کوشش به دست نمیآید. بیکاری و تنپروری، رزق را حرام کرده و انسان را از کمال محروم میسازد. این دیدگاه، با اخلاق اسلامی همسوست که کوشش و اجتناب از تنبلی را لازمه رشد معنوی میداند.
تأثیر رزق بر نسل
رزق حرام، نه تنها بر فرد، بلکه بر نسل او نیز اثر میگذارد و میتواند به فساد و انحراف منجر شود. لقمه حرام، چونان ریشهای مسموم، مشکلات اخلاقی و معنوی را در نسلها پدید میآورد. این مفهوم، با تعالیم دینی در باب تأثیر رزق بر نسل همخوانی دارد.
تأثیر رزق بر جسم و روح
رزق، چونان مادهای حیاتبخش، بر جسم و روح انسان اثر میگذارد. بخشی از آن به خون، عروق، استخوان و نطفه تبدیل شده و بخشی به صورت تفاله دفع میگردد. رزق حلال، جسم و روح را تقویت کرده و زمینهساز سلامت معنوی و جسمانی است. این دیدگاه، با طب سنتی و عرفان اسلامی همسوست که خوراک را عاملی در سلامت دوگانه انسان میداند.
بخش پنجم: انسان کامل و ظهورات اخروی
انسان در نگاه عرفانی
انسان، در نگاه عرفانی، نه موجودی پست یا حیوانی، بلکه غایت کمالات و مظهر جمال حق است. او، چونان آیینهای تمامنما، اسمای حسنی الهی را بازمیتاباند. این دیدگاه، با نظریه انسان کامل در عرفان ابنعربی و فلسفه ملاصدرا همخوانی دارد، که انسان را خلیفه الهی میداند.
ظهور بهشت به صورت انسانی
نعمتهای اخروی و بهشت، چونان تجلیاتی انسانی، در مراتب مختلف تمثلات و تعقلات ظاهر میشوند. انسان، به عنوان مظهر حق، ظرف این تجلیات است. این مفهوم، با نظریه تجلیات اخروی در عرفان اسلامی همسوست که بهشت را متناسب با کمالات انسانی میداند.
مراتب مختلف در آخرت
آخرت، دارای مراتب گوناگونی است: ظرف تمثلات برای متوسطین، ظرف تعقلات برای کاملین و اولیای خدا، و ظرف نعیم برای اهل نعیم. اولیای خدا، چونان ناظرانی بصیر، بر همه مراتب نظارت دارند. این تقسیمبندی، با نظریه مراتب وجود در فلسفه ملاصدرا همخوانی دارد.
تفاوت کاملین و غیرکاملین
کاملین، به دلیل جامعیت وجودی، نیازی به مظاهر مثالی ندارند و مستقیماً در مراتب تعقلات و لقای الهی قرار میگیرند. این تمایز، انسان کامل را چونان قلهای رفیع از دیگر انسانها متمایز میسازد. این مفهوم، با نظریه انسان کامل در عرفان ابنعربی همسوست.
تبدیل تفالهها در آخرت
تفالههای مادی، در عالم آخرت به صور مثالی تبدیل میشوند، در حالی که موجودات دیگر، چون حیوانات، به عالم آخرت منتقل نمیگردند. این تبدیل، چونان دگرگونی خاک به گل، نشاندهنده پیوستگی مراتب وجودی میان دنیا و آخرت است.
بخش ششم: پیوستگی دنیا و آخرت
ظهورات دنیا و آخرت
ظهورات فعلی در دنیا، که سیر نزولی وجودند، در آخرت نیز به همان صورت روحی، مثالی یا عقلی ظاهر میشوند. خیر و شر دنیا، در آخرت نیز نمود مییابد، چونان سایهای که از جسم جداییناپذیر است. این پیوستگی، با نظریه برزخ و تجلیات اخروی در عرفان اسلامی همخوانی دارد.
نقش اسباب و معالیل
ظهورات، چه خیر و چه شر، نتیجه تعامل مشائی اسباب، معالیل و آثار است. این تعامل، چونان زنجیرهای بههمپیوسته، در تمامی مراتب وجود، از دنیا تا آخرت، جاری است. این دیدگاه، با نظریه علل و معلولات در فلسفه ملاصدرا همسوست.
نتیجهگیری و جمعبندی
درسگفتار 287 مصباح الانس، چونان نوری در ظلمات جهل، مناسبات ذاتی و رتبی را در پرتو عرفان نظری و فلسفه اسلامی روشن ساخته است. این مناسبات، که چونان تار و پود وجود انسان را درهمتنیدهاند، در تحقق ظهورات و افعال او نقشی بنیادین دارند. رزق، به عنوان یکی از معادن اصلی، در شکلگیری کمالات یا انحرافات انسانی تعیینکننده است. انسان کامل، که مظهر تام حق است، از محدودیتهای مظاهر مثالی فراتر رفته و در مراتب لقای الهی جای میگیرد.
با نظارت صادق خادمی |