متن درس
تبیین مراتب زیارت و قرب در عرفان اسلامی
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه 288)
مقدمه: درآمدی بر مراتب قرب و زیارت در بهشت
در عرفان اسلامی، زیارت حق و قرب به ذات اقدس الهی، از والاترین مراتب وجودی است که سالکان طریق معرفت، در پی وصول به آناند. این نوشتار، برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، به تبیین دقیق و عمیق مراتب زیارت و قرب الهی در ظرف بهشت میپردازد. با نگاهی عرفانی و متافیزیکی، این متن به بررسی نقش اسما و صفات الهی، واسطهگری ملائکه، و تفاوتهای وجودی میان متوسطین و کاملین از اهل نعیم پرداخته و با زبانی علمی، مفاهیم پیچیده عرفان اسلامی را برای مخاطبان بازگو میکند.
همانگونه که باغی پرشکوه با گلهای رنگارنگ، هر یک به تناسب ظرفیت خود، نور آفتاب را بازمیتابانند، مراتب زیارت و قرب نیز بر اساس هویت وجودی سالکان، درخششهای متفاوتی از انوار الهی را منعکس میکنند. این نوشتار، با تمرکز بر شرح نوار هشتاد و چهارم مصباح الانس، به کاوش در این مراتب پرداخته و با تبیین جایگاه متوسطین و کاملین، راهی به سوی فهم عمیقتر حقیقت قرب میگشاید.
بخش یکم: خلع و تحف الهی و نقش ملائکه در زیارت
مفهوم خلع و تحف و جایگاه آن در قرب
در عرفان اسلامی، خلع و تحف به جامهها و هدایای معنویای اطلاق میشود که ملائکه از جانب حقتعالی برای اهل بهشت میآورند تا ایشان را به سوی کثیب الرؤیه، مرتبهای از قرب و مشاهده جلوههای الهی، رهنمون سازند. این خلع و تحف، مظاهر احکام اسما و صفات الهیاند که زائران، در سلوک معنوی خود، به آنها متمسک میشوند. کثیب الرؤیه، چونان تپهای مرتفع در منظر روح، جایگاهی است که سالک به تماشای جلوههای الهی نزدیک میشود، هرچند هنوز در ظرف اسمایی باقی است.
درنگ: خلع و تحف، تجلیات اسما و صفات الهیاند که بهعنوان واسطههای معنوی، زائران را به سوی مراتب بالاتر قرب هدایت میکنند. این هدایا، نه از ملائکه، بلکه از جانب حقتعالی اعطا میشوند و نشاندهنده فیض بیکران الهیاند. |
ملائکه، در این فرآیند، نقشی واسطهای دارند و با برتری ربوبی غیراکتسابی خود، زائران را به سوی زیارت حق اسکورت میکنند. این برتری، نه از تلاش و سلوک، بلکه از اعطای الهی ناشی میشود و ملائکه خود به آن آگاهی اکتسابی ندارند. همانگونه که نسیمی لطیف، گلها را به رقص میآورد بدون آنکه خود به ماهیت رقص آگاه باشد، ملائکه نیز فیض الهی را به زائران منتقل میکنند بدون آنکه به عمق این فیض علم اکتسابی داشته باشند.
برتری ربوبی ملائکه و تفاوت با سلوک انسانی
ملائکهای که خلع و تحف را برای زائران میآورند، دارای درجة الربوبیة بر متوسطین از اهل نعیماند. این برتری، برخلاف سلوک اکتسابی انسانها، اعطایی و تبعی است. به تعبیر عرفانی، ملائکه چون آینههایی صیقلیاند که نور الهی را بیهیچ کوششی بازمیتابانند، درحالیکه انسانها با سلوک و تلاش، به سوی این نور ره میسپارند. عبارت «وَلَهَا دَرَجَةُ الرُّبُوبِيَّةِ عَلَيْهِمْ» بر این جایگاه وجودی برتر ملائکه تأکید دارد، هرچند خود به این برتری علم اکتسابی ندارند.
این تفاوت، ریشه در ماهیت وجودی ملائکه و انسان دارد. ملائکه، از قیود اکتساب آزادند و وجودشان سراسر اعطایی است، درحالیکه ظرف حضور مؤمنین، از طریق سلوک و کوشش معنوی شکل میگیرد. این تمایز، چونان تفاوت میان خورشید که بینیاز از تلاش، نور میافشاند، و گیاهی است که با رنج و کوشش، به سوی نور بالنده میشود.
بخش دوم: مراتب زیارت و محدودیتهای متوسطین
ظهور و حضور حق برای غیرکاملین
برای متوسطین از اهل سعادت، ظهور و حضور حقتعالی در نسبت با صفات الهی میسور است. این ظهور، در قالب ملابس اسمایی و صفاتی تجلی مییابد که در ظرف سلوک و وصول عبد، ابزار قرب و معرفت محسوب میشوند. متوسطین، چون مسافرانی در راهی پرنور، تنها سایههای انوار الهی را در قالب اسما و صفات میبینند و از وصول به ذات اقدس الهی محرومند. این محدودیت، نه از بخل الهی، بلکه از قصور وجودی ایشان ناشی میشود.
درنگ: متوسطین، به دلیل قصور وجودی، قادر به ادراک اسما و صفاتاند، اما از وصول به مقام ذات محرومند. ظهور حق برای ایشان، در ظرف اسمایی محدود است و به زیارتی موقت منتهی میشود. |
زیارت متوسطین، چونان سفری کوتاه به بارگاه پادشاهی بیکران است که در آن، زائر تنها گوشهای از جلال و جمال پادشاه را میبیند و سپس به جایگاه خویش بازمیگردد. این بازگشت، نه از خستگی حق، بلکه از ناتوانی زائر در تحمل شدت انوار الهی است.
موقت بودن زیارت و تبدیل به حجاب
ظرف زیارت برای متوسطین، دوام ندارد و به ظهور جلای الهی میانجامد که نهایتاً به حجاب تبدیل میشود. هنگامی که سلطنة اسما و صفات ظاهر میشود، این ظهور برای متوسطین، به دلیل تقابل احکام اسمایی و احکام سلطنتی، به امتياز و بعد منجر میگردد. در این مرحله، حقتعالی به ملائکه دستور میدهد:
«رَدُّوهُمْ إِلَىٰ قُصُورِهِمْ»
(بازگردانید آنها را به قصرهایشان). این قصور، هم به معنای قصرهای بهشتی و هم محدودیتهای وجودی است که مانع از بقای دائم در قرب میشود.
این بازگشت، چونان فروافتادن برگ از شاخسار در نسیم پاییزی است که به زمین خویش بازمیگردد. حقتعالی، با لطف بیکران، زائران را به نعیمشان بازمیگرداند، نه از سر خستگی، بلکه به سبب قصور وجودی ایشان که تحمل حضور دائم را ندارند.
بخش سوم: کاملین و وصول به مقام ذات
فراتر رفتن از اسما و صفات
کاملین از اهل سعادت، از مرتبه ظهور اسمایی و صفاتی فراتر میروند و به عرصة تجلی ذاتی میرسند. این عرصه، چونان قلهای رفیع است که در آن، هیچ قید و محدودیتی وجود ندارد و سالک در وحدت با ذات الهی محو میشود. کاملین، از چرخه بازگشت به نعیم آزادند و در مقام فنا، به لقاء حقیقی حق نائل میگردند.
درنگ: کاملین، با رفع قیود وجودی، به مقام فنا و تجلی ذاتی میرسند که در آن، هیچ حجاب یا محدودیتی وجود ندارد. این مقام، بالاترین مرتبه قرب است که تنها برای کاملین دستیافتنی است. |
کاملین، چونان پرندگانیاند که از قفس وجود رها شده و در آسمان بیکران ذات الهی پرواز میکنند. آنها نه تنها از قیود اسمایی، بلکه از هرگونه محدودیت زمانی و مکانی آزادند و در هر مظهری که بخواهند، تجلی مییابند.
آزادی کاملین از قیود و شباهت به حق
کاملین، به دلیل عدم محصوریت در بهشت یا عوالم دیگر، از هرگونه قید و حجاب آزادند. آنها، مانند حقتعالی، در هر شأنی که بخواهند ظاهر میشوند و از انتقال برای زیارت یا انتهاء به احکام وقت، اسم، یا صفت بینیازند. این آزادی، نتیجه محو شدن در ذات الهی است که کاملین را به کنه ربوبیت میرساند.
در قرآن کریم آمده است:
«كُلَّ يَوْمٍ هُوَ فِي شَأْنٍ» (الرحمن: 29)
(: هر روز او در شأنی است). این آیه، به آزادی کاملین از قیود اشاره دارد که ایشان را به حقتعالی شبیه میسازد. کاملین، چونان آینهای بیغبار، نور ذات الهی را بدون هیچ حجابی بازمیتابانند.
بخش چهارم: تفاوت مراتب و نقش معرفت و ایثار
تفاوت مراتب در لقاء و آثار آن
مراتب زیارت و لقاء، به ظرفیت وجودی هر فرد بستگی دارد. متوسطین و کاملین، هر یک بر اساس هویت وجودی خود، از درجات مختلفی از لقاء و آثار آن بهرهمند میشوند. این تفاوت، ریشه در حکمت الهی دارد که فیض را به تناسب استعداد هر موجود اعطا میکند. معرفت صحیح و ایثار نسبت به غیر خدا، زمینهساز بقای بیشتر در محضر الهی است.
درنگ: تفاوت در مراتب لقاء، به صحت عقاید، معرفت، و ایثار زائران بستگی دارد. کاملین، با رفع خودخواهی و ایثار نسبت به ماسوای حق، به بقای دائم در محضر الهی نائل میشوند. |
این تفاوت، چونان تفاوت میان رودهای کوچک و بزرگ است که هر یک به اندازه وسع خود، از دریای بیکران الهی سیراب میشوند. کاملین، با ایثار و معرفت، به اقیانوس بیانتهای ذات میپیوندند، درحالیکه متوسطین در ساحل اسما و صفات باقی میمانند.
قول الحق و تأثیر آن بر زائران
قول حقتعالی که به ملائکه میفرماید:
«رَدُّوهُمْ إِلَىٰ قُصُورِهِمْ»
، برای زائران شیرینتر از خلع و تحف ملائکه است. این قول، چونان نوای دلانگیزی است که از بارگاه الهی به گوش زائران میرسد و ایشان را با فیض بیکران الهی همراه میکند. این شیرینی، از مستقیم بودن ارتباط با ذات الهی ناشی میشود که برای زائران، بالاترین لذت معنوی را به ارمغان میآورد.
بخش پنجم: تخلیه و تحلیه در عرفان اسلامی
تخلیه بهعنوان کمال و تحلیه بهعنوان نقص
در عرفان اسلامی، تخلیه، یعنی خالی شدن از خود و رفع حجابهای نفسانی، کمال نهایی است، درحالیکه تحلیه، یعنی آراستن به صفات، به دلیل وابستگی به خود، نقص محسوب میشود. تحلیه، چونان زینتهای ظاهری است که عروس وجود را میآراید، اما این زینتها، خود قصوریاند که مانع از وصول به مقام فنا میشوند.
درنگ: تخلیه، کمال نهایی عرفان است که سالک را به محو شدن در ذات الهی میرساند، درحالیکه تحلیه، به دلیل خودخواهی، نقص محسوب میشود و زائر را در مرتبه اسمایی نگاه میدارد. |
کاملین، با تخلیه کامل از خود، چونان آینهای بیغبار، نور ذات الهی را بازمیتابانند، درحالیکه متوسطین، با تحلیه، در قیود وجودی خویش گرفتار میمانند. این تفاوت، چونان تفاوت میان پرندهای آزاد در آسمان و پرندهای در قفس است که زینتهای قفس، او را از پرواز بازمیدارد.
اهل الله و آزادی از قیود
اهل الله، کاملیناند که از قیود وجودی آزاد شده و در مقام ذات، هیچ محدودیت زمانی و مکانی ندارند. آنها خدا را برای خدا میخواهند، نه برای خود، و از هرگونه خودخواهی رها شدهاند. این مقام، چونان دریای بیکرانی است که در آن، هیچ موج و مرزی وجود ندارد و سالک در وحدت با ذات الهی غرق میشود.
در قرآن کریم آمده است:
«لَا تَمُوتُوا إِلَّا وَأَنْتُمْ مُسْلِمُونَ» (آلعمران: 102)
(: نمیرید مگر اینکه مسلمان باشید). این آیه، به تسلیم کامل در برابر حق اشاره دارد که با مقام اهل الله همخوانی دارد. آنها، چونان عاشقانیاند که در معشوق محو شده و هیچ جز او نمیخواهند.
بخش ششم: مقایسه مراتب عرفانی لقمان و موسی
لقمان و تمرکز بر معنا و حقیقت
بيانات لقمان در قرآن کریم، به دلیل تمرکز بر معنا و حقیقت، از معجزات ظاهری موسی متمایز است. لقمان، با تأکید بر موت، حیات، و سلم، به مرتبهای از تسلیم و فنا اشاره دارد که فراتر از ظواهر مادی است. این بیانات، چونان گوهرهایی ناب در صدف قرآن کریم، حقیقت عرفانی را بیپرده آشکار میکنند.
در مقابل، موسی با معجزات مادی چون ید بیضا و شقالقمر شناخته میشود که هرچند والا، در مرتبهای نازلتر از حقیقت لقمان قرار دارند. این تفاوت، چونان تفاوت میان نور خورشید است که مستقیم میتابد و سایهای که از آن برمیخیزد.
کاملین و رفع قیود وجودی
کاملین، به دلیل عدم محصوریت در بهشت یا عوالم دیگر، از قیود آزادند و میتوانند در هر مظهری ظاهر شوند. آنها، چونان حقتعالی، از حجاب، زمان، و مکان رها هستند و در عرصة تجلی ذاتی، با ذات الهی یکی میشوند. این مقام، چونان قلهای است که هیچ ابر و مهی آن را نمیپوشاند و سالک در آن، نور بیپایان حق را بیحجاب میبیند.
درنگ: کاملین، با رفع قیود وجودی، به عرصة تجلی ذاتی میرسند که در آن، هیچ حجاب یا محدودیتی وجود ندارد. این مقام، شباهت کاملین به حقتعالی را نشان میدهد. |
جمعبندی
این نوشتار، با تبیین مراتب زیارت و قرب الهی در ظرف بهشت، تفاوتهای بنیادین میان متوسطین و کاملین را به روشنی آشکار ساخت. متوسطین، به دلیل قصور وجودی، در مرتبه اسما و صفات باقی میمانند و زیارتشان موقت است، درحالیکه کاملین، با تخلیه کامل از خود، به مقام فنا و تجلی ذاتی میرسند. ملائکه، بهعنوان واسطههای الهی، خلع و تحف را به زائران اعطا میکنند، اما این هدایا برای متوسطین، در حد اسمایی است. اصل تخلیه، بهعنوان کمال نهایی عرفان، سالک را به محو شدن در ذات الهی رهنمون میسازد، درحالیکه تحلیه، به دلیل خودخواهی، نقص محسوب میشود.
این تبیین، چونان چراغی در شب تاریک، راه را برای پژوهشگران و طالبان معرفت روشن میسازد و دعوتی است به تأمل در مراتب وجودی و رابطه با ذات اقدس الهی. باشد که این نوشتار، گامی در مسیر فهم عمیقتر حقیقت عرفانی باشد.
با نظارت صادق خادمی |