در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

مصباح الانس 290

متن درس

 

نفحات الهی و مراتب تعرض: تبیینی عرفانی از اسما و صفات الهی

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه 290)

مقدمه: درآمدی بر نفحات الهی و تعرض وجودی

در منظومه عرفان نظری، نفحات الهی به‌منزله نسیم‌های رحمانی است که در مقاطع خاص زمانی، چونان چشمه‌های فیض، بر عالم وجود می‌وزند و جان‌های آماده را به نور معرفت و قرب الهی سیراب می‌کنند. این نوشتار، برگرفته از درس‌گفتار جلسه 290 آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، به تبیین عمیق و روشمند اقسام تعرض برای دریافت این نفحات الهی می‌پردازد. محور بحث، روایت شریف «إِنَّ لِلَّهِ تَعَالَى فِي أَيَّامِ دَهْرِكُمْ نَفَحَاتٍ أَلَا فَتَعَرَّضُوا لَهَا» است که انسان را به هوشیاری و آمادگی برای بهره‌مندی از این لحظات خاص الهی فرا می‌خواند.

این بخش، به‌عنوان بخشی از کتاب «اسما و صفات الهی»، با عنوان «نفحات الهی و مراتب تعرض» به بررسی چیستی نفحات، اقسام تعرض (ذاتی و اکتسابی)، و نقش محبت خالص در دریافت فیض الهی اختصاص دارد. با بهره‌گیری از آیات قرآن کریم، روایات، و تبیینات عرفانی، این متن به‌دنبال آشکارسازی راه‌های آمادگی وجودی انسان برای اتصال به مبدأ فیض و رفع غفلت از مقاطع حساس حیات است.

بخش نخست: چیستی نفحات و تعرض

نفحات الهی: تجلیات خاص در ایام دهر

نفحات الهی، به‌منزله تجلیات خاص حق تعالی در مقاطع معین زمانی، در روایت شریف «إِنَّ لِلَّهِ تَعَالَى فِي أَيَّامِ دَهْرِكُمْ نَفَحَاتٍ أَلَا فَتَعَرَّضُوا لَهَا» (ترجمه: به‌راستی در روزهای روزگار شما، برای خداوند نفحه‌هایی است؛ هان! خود را در معرض آن‌ها قرار دهید) معرفی شده‌اند. این نفحات، از منظر فاعلی، جلوه‌های افاضه و اعطای حق‌اند که در ایام الله، یعنی لحظات برجسته ظهور الهی، متجلی می‌شوند. برخلاف فیض عام که در تمامی ایام جاری است، نفحات به سرفصل‌های ظهوری اختصاص دارند که چونان نقاط عطف در حیات فردی و جمعی، انسان را به سوی نور هدایت می‌کنند.

درنگ: نفحات الهی، تجلیات خاص حق در ایام الله‌اند که از فیض عام متمایز بوده و در مقاطع حساس ظهور می‌یابند.

این مقاطع، به‌مثابه نسیم‌های صبا، با لطافت و ظرافت بر جان‌ها می‌وزند و انسان را به سوی کمال دعوت می‌کنند. ایام الله، که در قرآن کریم نیز بدان اشاره شده، مانند آیه شریفه «وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مُوسَىٰ بِآيَاتِنَا أَنْ أَخْرِجْ قَوْمَكَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَذَكِّرْهُمْ بِأَيَّامِ اللَّهِ» (ابراهیم: ۵، ترجمه: و به راستی موسی را با آیات خود فرستادیم که قوم خود را از تاریکی‌ها به سوی نور بیرون آور و روزهای خدا را به آنان یادآوری کن)، لحظاتی‌اند که انسان در آن‌ها با تجلیات خاص الهی مواجه می‌شود.

تعرض: آمادگی وجودی برای دریافت فیض

تعرض، از منظر قابلی، به قرار گرفتن انسان در معرض نفحات الهی اشاره دارد، چنان‌که در روایت مذکور با عبارت «أَلَا فَتَعَرَّضُوا لَهَا» به آن هشدار داده شده است. این آمادگی، به‌منزله قرار گرفتن در صراط نسیم الهی است، جایی که انسان با هوشیاری و دقت، ظرف وجودی خویش را برای پذیرش فیض آماده می‌سازد. تعرض، عملی آگاهانه و فعال است که انسان را از غفلت بازمی‌دارد و به سوی بهره‌مندی از خیرات الهی هدایت می‌کند.

درنگ: تعرض، آمادگی وجودی انسان برای دریافت نفحات الهی است که با هوشیاری و حضور فعال در برابر فیض محقق می‌شود.

این آمادگی، چونان ایستادن در برابر نسیم خنک صبا، نیازمند توجه و مواظبت است. انسان باید چون مرغ زیرک، از افتادن به دام غفلت بپرهیزد، وگرنه چون مرغ گرفتار، جز تحمل خسران چاره‌ای نخواهد داشت. غفلت از این مقاطع، به از دست رفتن خیرات و عنایات الهی منجر می‌شود، چنان‌که گاه انسان با بی‌احتیاطی، تیر الهی را از گوشه چشم و گوش خویش می‌گذراند و از لطف حفاظت الهی محروم می‌ماند.

جمع‌بندی بخش نخست

نفحات الهی، تجلیات خاص حق در ایام الله‌اند که در مقاطع حساس حیات ظهور می‌یابند و انسان را به سوی کمال و قرب دعوت می‌کنند. تعرض، آمادگی وجودی برای دریافت این فیض است که با هوشیاری و حضور فعال محقق می‌شود. این دو مفهوم، به‌منزله فاعل و قابل، در تعامل پویا با یکدیگر، انسان را به سوی معرفت و وصل هدایت می‌کنند. در ادامه، به اقسام تعرض و تمایز میان مراتب ذاتی و اکتسابی آن پرداخته خواهد شد.

بخش دوم: اقسام تعرض و مراتب آن

تقسیم‌بندی تعرض: ذاتی و اکتسابی

تعرض برای نفحات الهی، به دو قسم کلی تقسیم می‌شود: تعرض عاری از تعمل (ذاتی) و تعرض ممزوج به تعمل (اکتسابی). تعرض ذاتی، به استعدادهای فطری و جبلی انسان وابسته است که بدون تلاش ارادی، ظرف وجودی او را برای دریافت فیض آماده می‌سازد. در مقابل، تعرض اکتسابی، نتیجه تلاش‌های آگاهانه و ارادی انسان است که با عمل و کوشش همراه است.

درنگ: تعرض به دو قسم ذاتی (عاری از تعمل) و اکتسابی (ممزوج به تعمل) تقسیم می‌شود، که اولی به فطرت و دومی به تلاش ارادی وابسته است.

این تقسیم‌بندی، ریشه در تمایز میان فطرت الهی و عمل انسانی دارد. تعرض ذاتی، چونان گوهری است که در نهاد انسان نهاده شده و بدون نیاز به صیقل ارادی، نور فیض را بازمی‌تاباند. تعرض اکتسابی، اما، مانند آینه‌ای است که با تلاش و صیقل‌کاری، آماده بازتاب نور می‌شود. هرچند هر دو ارزشمندند، افضلیت با تعرض ذاتی است، زیرا ریشه در فیض بی‌واسطه الهی دارد.

افضلیت صفات ذاتی بر اکتسابی

برخلاف تصور متداول که عمل و سعی را برتر می‌داند، در عرفان نظری، صفات ذاتی اشرف از صفات اکتسابی‌اند. آیه شریفه «لَيْسَ لِلْإِنْسَانِ إِلَّا مَا سَعَىٰ» (نجم: ۳۹، ترجمه: برای انسان جز آنچه کوشیده است نیست) به اهمیت سعی اشاره دارد، اما صفات ذاتی، به‌منزله علل اعدادی و اقتضایی، مقدم بر صفات اکتسابی‌اند. صفات اکتسابی، معلول صفات ذاتی‌اند و از آن‌ها نشأت می‌گیرند.

درنگ: صفات ذاتی، اشرف از صفات اکتسابی‌اند، زیرا ریشه در فطرت الهی داشته و علل اعدادی برای صفات اکتسابی‌اند.

این افضلیت، به‌مثابه تقدم جوهر بر عَرَض است. صفات ذاتی، چونان چشمه‌ای زلال از نهاد انسان می‌جوشند، درحالی‌که صفات اکتسابی، چونان جویبارهایی‌اند که از این چشمه تغذیه می‌کنند. برای مثال، زیبایی و رشادت حضرت ابوالفضل العباس (ع)، که از استعدادهای ذاتی و غیراکتسابی نشأت گرفته، اشرف از فضائلی است که با تلاش اکتسابی حاصل می‌شوند.

تعرض ذاتی: استعداد غیرمجعول و صفای روحانی

تعرض ذاتی، خود به دو قسم تقسیم می‌شود: تعرض بالاستعداد الذاتی الغیر المجعول (اعلی) و تعرض بصفاء الروحانیة. قسم اول، به استعدادهای فطری و غیرجعلی وابسته است، مانند خیراتی که انسان بدون تلاش ارادی از آن‌ها بهره‌مند می‌شود، نظیر مادر نیکو، محیط رشد معنوی (مانند مسجد یا قبرستان)، یا پدری دانشمند. این استعدادها، چونان نعمت‌های الهی، بدون دخالت اراده انسانی، انسان را در معرض فیض قرار می‌دهند.

درنگ: تعرض بالاستعداد الذاتی الغیر المجعول، اعلی‌ترین مرتبه تعرض است که به خیرات فطری و غیراکتسابی وابسته است.

قسم دوم، تعرض بصفاء الروحانیة، به معرفت و وسعت دایره عقلانی انسان وابسته است. این تعرض، هرچند در ظرف تأمل قرار دارد، اما معرفت‌محور است و مقدم بر عمل عملی. برای مثال، ضربت حضرت علی (ع) در خندق، به دلیل معرفت و ایمان، افضل از عبادات ظاهری است، زیرا ایمان و معرفت، جوهره عمل را متعالی می‌کنند.

درنگ: تعرض بصفاء الروحانیة، مبتنی بر معرفت و وسعت عقلانی است که مقدم بر عمل عملی بوده و جوهره ایمان را تشکیل می‌دهد.

این دو قسم، به‌منزله دو بال‌اند که انسان را به سوی دریافت نفحات الهی پرواز می‌دهند. استعداد غیرمجعول، چونان بال‌های فطری، و صفای روحانی، چونان بال‌هایی است که با معرفت صیقل یافته‌اند.

جمع‌بندی بخش دوم

تعرض برای نفحات الهی، به دو قسم ذاتی و اکتسابی تقسیم می‌شود، که اولی به دلیل ریشه در فطرت الهی، افضل است. تعرض ذاتی، یا به استعدادهای غیرمجعول (مانند خیرات فطری) یا به صفای روحانی (معرفت) وابسته است. صفات ذاتی، به‌منزله علل اعدادی، مقدم بر صفات اکتسابی‌اند و انسان را بدون نیاز به تلاش ارادی، در معرض فیض قرار می‌دهند. در بخش بعد، به تعرض اکتسابی و نقش محبت در آن پرداخته خواهد شد.

بخش سوم: تعرض اکتسابی و مقام محبت

تعرض ممزوج به تعمل: محبتی و غیرمحبتی

تعرض اکتسابی، که ممزوج به تعمل است، به دو قسم تقسیم می‌شود: تعرض بالمحبة و تعرض لا بالمحبة. تعرض بالمحبة، به دوست داشتن حق برای حق وابسته است، نه برای نعمت، بهشت، یا کمال. این محبت خالص، انسان را به مقام فقر مطلق می‌رساند، جایی که جز حب الهی، هیچ غرضی در دل ندارد. در مقابل، تعرض لا بالمحبة، به وسائل ظاهری مانند اعمال، ادعیه، و توجهات وابسته است و فاقد جوهره محبت خالص است.

درنگ: تعرض اکتسابی، یا با محبت خالص (فقر مطلق) یا بدون آن (وابسته به وسائل ظاهری) است، که اولی به دلیل خلوص، اشرف است.

محبت خالص، چونان گدایی است که در برابر شاهی می‌نشیند، نه برای طمع، بلکه برای عشق. این مقام، در دعای مولا متجلی است: «حَبَّبْتُكَ حُبًّا لَكَ لَا خَوْفًا مِنْ نَارِكَ وَلَا طَمَعًا فِي جَنَّتِكَ» (دوستت دارم برای خودت، نه از ترس جهنم و نه طمع به بهشت). این محبت، انسان را از هر غرض و مرض آزاد می‌کند و به اوج قرب می‌رساند.

محبت خالص و فقر مطلق

تعرض بالمحبة، با فقر همراه است که یا مطلق (خالص از طمع) یا مقید (وابسته به امور معین) است. فقر مطلق، اوج محبت خالص است، جایی که انسان حق را نه برای بهشت، جهنم، یا کمال، بلکه برای ذات او دوست دارد. این مقام، به‌منزله رفاقت حقیقی است که نه برای رفع تنهایی یا نیاز، بلکه برای عشق به حق است. یاران امام حسین (ع) در کربلا، مصداق این محبت خالص‌اند که با فقر مطلق، حتی در برابر مرگ، از عشق به حق دست نکشیدند.

درنگ: فقر مطلق، اوج محبت خالص است که انسان را از طمع و غرض آزاد کرده و به مقام محبوبین می‌رساند.

این محبت، نه از علم به حق و نه از اخبار دیگران، بلکه از مناسبة ذاتی ناشی می‌شود. عاشق، حق را دوست دارد، نه برای سبب معین، بلکه برای وجد و اشتیاقی که در نهادش نهاده شده. این عشق، چونان آتشی است که بدون سوخت ظاهری، در دل عاشق شعله‌ور می‌شود.

محبت مقید و تعرض غیرمحبتی

فقر مقید، به محبت برای امور معین مانند علم، شهود، یا قرب وابسته است که اولین درجه آن است. این محبت، به دلیل تعین، نازل‌تر از محبت مطلق است. تعرض لا بالمحبة، اما، به طلب منافع و دفع مضار محدود است، مانند رفاقت همسایگی که با تغییر اسباب، از هم می‌پاشد. این تعرض، به مرغبات و مرهبات وابسته است و فاقد جوهره عرفانی است.

درنگ: محبت مقید و تعرض غیرمحبتی، به دلیل وابستگی به اسباب و غرض، نازل‌تر از محبت خالص‌اند.

این مراتب، به‌منزله پله‌های نردبانی‌اند که انسان را به سوی قرب الهی بالا می‌برند. محبت خالص، بالاترین پله است، درحالی‌که تعرض غیرمحبتی، در پایین‌ترین مرتبه قرار دارد.

جمع‌بندی بخش سوم

تعرض اکتسابی، یا با محبت خالص (فقر مطلق) یا بدون آن (وابسته به اسباب) است. محبت خالص، انسان را به مقام محبوبین می‌رساند، جایی که جز عشق به حق، هیچ غرضی در دل ندارد. فقر مقید و تعرض غیرمحبتی، به دلیل وابستگی به اسباب، نازل‌ترند. یاران امام حسین (ع)، با محبت خالص و فقر مطلق، الگویی بی‌نظیر از تعرض در برابر نفحات الهی‌اند.

بخش چهارم: مقاطع حساس و غفلت از نفحات

اهمیت شناخت مقاطع حساس

انسان باید در مقاطع حساس حیات، مانند انتخاب شغل، شهر، دوست، استاد، یا همسر، به نفحات الهی توجه کند. این مقاطع، چونان نقاط عطف، سرنوشت انسان را رقم می‌زنند. غفلت از این لحظات، به خسارات درازمدت منجر می‌شود، چنان‌که گاه یک اشتباه، انسان را سال‌ها گرفتار تحمل می‌کند.

درنگ: مقاطع حساس، نقاط عطف حیات‌اند که توجه به آن‌ها، کلید سعادت و غفلت از آن‌ها، منشأ خسران است.

این مقاطع، به‌مثابه نسیم‌هایی‌اند که گاه با لطافت و گاه با شدت می‌وزند. انسان باید چون مرغ زیرک، از افتادن به دام غفلت بپرهیزد و با دقت، در صراط نسیم الهی قرار گیرد. انتخاب‌های سرنوشت‌ساز، مصادیق تعرض در این مقاطع‌اند که با هوشیاری، به خیرات و با غفلت، به خسران می‌انجامند.

غفلت و خسران

غفلت از نفحات الهی، به از دست رفتن خیرات و عنایات منجر می‌شود. گاه انسان، مانند حماری که با دقت آب را آب‌کش می‌کند، از توجه به مصلحت خویش بی‌بهره است و با بی‌احتیاطی، به سرگردانی و خستگی گرفتار می‌شود. این بی‌توجهی، ریشه بسیاری از گرفتاری‌های انسانی است.

درنگ: غفلت از نفحات، به خسران و سرگردانی منجر می‌شود، درحالی‌که دقت و هوشیاری، انسان را به سعادت هدایت می‌کند.

انسان باید عمر خویش را چونان آبی زلال، با دقت آب‌کش کند و از غفلت بپرهیزد. یکنواخت دیدن عمر و غنیمت نشمردن فرصت‌ها، انسان را از بهره‌مندی از نفحات محروم می‌سازد. حتی در نماز، قبله‌شناسی، وقت‌شناسی، و مکان‌شناسی، مصادیقی از تعرض آگاهانه‌اند که انسان را به سوی فیض هدایت می‌کنند.

تفاوت در مرگ و تعرض

تفاوت در مرگ انسان‌ها، از سادگی تا سختی، به آمادگی یا غفلت از نفحات الهی وابسته است. گاه انسان با تعرض موفق، چونان نسیمی سبک‌بال از دنیا می‌رود، و گاه با غفلت، در سختی و اعجاب گرفتار می‌شود. این تفاوت، آیینه‌ای از نحوه مواجهه انسان با مقاطع حساس حیات است.

درنگ: تفاوت در مرگ، نتیجه تعرض یا غفلت از نفحات الهی است که آیینه‌ای از حیات انسان را بازمی‌تاباند.

مرگ، چونان محکی است که صدق تعرض انسان را آشکار می‌سازد. انسان با توجه به مقاطع حساس، می‌تواند از خسران ابدی مصون ماند و به سعادت جاودان نائل شود.

جمع‌بندی بخش چهارم

مقاطع حساس حیات، چونان نفحات الهی، فرصت‌هایی‌اند که انسان با تعرض آگاهانه، به سعادت و با غفلت، به خسران می‌رسد. شناخت این مقاطع، دقت در انتخاب‌های سرنوشت‌ساز، و اجتناب از یکنواخت دیدن عمر، کلید بهره‌مندی از فیض الهی است. غفلت، انسان را به سرگردانی و سختی می‌کشاند، درحالی‌که هوشیاری، او را به سوی نور هدایت می‌کند.

بخش پنجم: معرفت و ایمان در تعرض

نقش معرفت در تعرض روحانی

معرفت، محور تعرض بصفاء الروحانیة است که انسان را به وسعت دایره عقلانی و ایمان هدایت می‌کند. آیه شریفه «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ» (به‌طور کلی در قرآن کریم) علم را مبنای ایمان می‌داند. ایمان، در ظرف معرفت به کمال می‌رسد، و تعرض روحانی، بدون معرفت، ناقص است.

درنگ: معرفت، محور تعرض روحانی است که با وسعت عقلانی، ایمان را به کمال می‌رساند.

معرفت، چونان چراغی است که مسیر تعرض را روشن می‌کند. ضربت حضرت علی (ع) در خندق، که افضل از عبادات است، نتیجه معرفت و ایمانی است که جوهره عمل را متعالی می‌سازد. انسان با معرفت، از غفلت و بی‌احتیاطی مصون می‌ماند و به سوی فیض الهی هدایت می‌شود.

محبوبین و محبین: مراتب قرب

محبوبین، بدون تلاش ارادی، به فیض الهی می‌رسند، درحالی‌که محبین، با سوز و زحمت، به کمال نائل می‌شوند. آیه شریفه «إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا» (احزاب: ۳۳، ترجمه: خدا فقط می‌خواهد پلیدی را از شما اهل بیت بزداید و شما را پاک گرداند) به فیض ذاتی محبوبین اشاره دارد. در مقابل، آیه «مَنْ ذَا الَّذِي يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا فَيُضَاعِفَهُ لَهُ أَضْعَافًا كَثِيرَةً» (بقره: ۲۴۵، ترجمه: کیست که به خدا وامی نیکو دهد تا خدا آن را برای او چندین برابر کند) به پاداش اکتسابی محبین اشاره می‌کند.

درنگ: محبوبین، با فیض ذاتی، و محبین، با تلاش اکتسابی، به قرب الهی می‌رسند، که اولی اشرف است.

محبوبین، چونان گل‌هایی‌اند که بدون نیاز به کوشش، در باغ الهی می‌شکفند، درحالی‌که محبین، چونان درختانی‌اند که با آبیاری تلاش، به بار می‌نشینند. هر دو ارزشمندند، اما فیض بی‌واسطه محبوبین، اشرف است.

جمع‌بندی بخش پنجم

معرفت، محور تعرض روحانی است که ایمان را به کمال می‌رساند و انسان را از غفلت مصون می‌دارد. محبوبین، با فیض ذاتی، و محبین، با تلاش اکتسابی، به قرب الهی می‌رسند. این مراتب، نشان‌دهنده تنوع در تعرض و نقش معرفت در اتصال به مبدأ فیض‌اند.

جمع‌بندی نهایی

این نوشتار، با بازنویسی درس‌گفتار جلسه 290 آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، به تبیین نفحات الهی و اقسام تعرض برای دریافت آن پرداخت. نفحات، تجلیات خاص حق در ایام الله‌اند که انسان را به سوی کمال دعوت می‌کنند. تعرض، به دو قسم ذاتی (عاری از تعمل) و اکتسابی (ممزوج به تعمل) تقسیم می‌شود، که اولی به دلیل ریشه در فطرت، اشرف است. تعرض ذاتی، یا به استعداد غیرمجعول (خیرات فطری) یا به صفای روحانی (معرفت) وابسته است، و تعرض اکتسابی، یا با محبت خالص (فقر مطلق) یا بدون آن (وابسته به اسباب) است.

محبت خالص، اوج تعرض است که انسان را از طمع و غرض آزاد کرده و به مقام محبوبین می‌رساند. یاران امام حسین (ع)، با فقر مطلق و محبت خالص، الگویی بی‌نظیر از تعرض‌اند. غفلت از مقاطع حساس، به خسران درازمدت منجر می‌شود، و شناخت خصوصیات ذاتی و ایام دهر، کلید تعرض موفق است. آیات قرآن کریم، چون «إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا» و «مَنْ ذَا الَّذِي يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا»، مراتب فیض ذاتی و اکتسابی را روشن ساختند.

با نظارت صادق خادمی

 

کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. طبق درسگفتار، نفحات به چه معناست؟

2. کدام ویژگی به تعرض عاری عن التعمل در درسگفتار نسبت داده شده است؟

3. در درسگفتار، کدام نوع تعرض به عنوان اعلی معرفی شده است؟

4. طبق درسگفتار، تعرض ممزوج بالتعمل به چند قسم تقسیم می‌شود؟

5. در درسگفتار، محبت خالصه مطلقه به چه کسانی نسبت داده شده است؟

6. طبق درسگفتار، نفحات به لحاظ فاعلی و تعرض به لحاظ قابلي است.

7. در درسگفتار، صفات اکتسابی از صفات ذاتی اشرف معرفی شده‌اند.

8. طبق درسگفتار، تعرض با محبت خالصه مطلقه با فقر مطلق همراه است.

9. در درسگفتار، تعرض ممزوج بالتعمل تنها به محبت وابسته است.

10. طبق درسگفتار، ایام الله به تمام ایام عمر انسان اشاره دارد.

11. تفاوت نفحات و تعرض در درسگفتار چیست؟

12. چرا تعرض عاری عن التعمل در درسگفتار اعلی دانسته شده است؟

13. منظور از فقر مطلق در درسگفتار چیست؟

14. چگونه تعرض ممزوج بالتعمل در درسگفتار تقسیم‌بندی شده است؟

15. چرا محبت خالصه مطلقه در درسگفتار با ارزش‌تر از محبت مقید است؟

پاسخنامه

1. مقاطع خاص ظهور الهی

2. ذاتی و جبلی بودن

3. تعرض با استعداد ذاتی غیر مجعول

4. دو قسم

5. اهل درجة اولی

6. درست

7. نادرست

8. درست

9. نادرست

10. نادرست

11. نفحات به لحاظ فاعلی و ظهور حق است، در حالی که تعرض به لحاظ قابلي و قرار گرفتن انسان در معرض نفحات است.

12. زیرا این تعرض ذاتی و جبلی است و به استعداد غیر مجعول وابسته است، نه به عمل ارادی.

13. فقر مطلق محبت خالصه به حق بدون طمع به منافع مادی یا معنوی است.

14. تعرض ممزوج بالتعمل به دو قسم تقسیم شده است: تعرض با محبت و تعرض بدون محبت.

15. زیرا محبت خالصه مطلقه به حق برای ذات اوست، نه برای منافع یا کمالات مقید.

منو جستجو پیام روز: آهنگ تصویر غزل تازه‌ها
منو
مفهوم غفلت و بازتعریف آن غفلت، به مثابه پرده‌ای تاریک بر قلب و ذهن انسان، ریشه اصلی کاستی‌های اوست. برخلاف تعریف سنتی که غفلت را به ترک عبادت یا گناه محدود می‌کند، غفلت در معنای اصیل خود، بی‌توجهی به اقتدار الهی و عظمت عالم است. این غفلت، همانند سایه‌ای سنگین، انسان را از درک حقایق غیبی و معرفت الهی محروم می‌سازد.

آهنگ فعلی

آرشیو آهنگ‌ها

آرشیو خالی است.

تصویر فعلی

تصویر فعلی

آرشیو تصاویر

آرشیو خالی است.

غزل

فوتر بهینه‌شده