متن درس
تبیین اسماء حسنی الهی در عرفان نظری: مراتب ذات، صفات و افعال
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه 295)
مقدمه
عرفان نظری اسلامی، چونان اقیانوسی بیکران، پیوسته در پی تبیین مراتب وجودی حقتعالی و رابطه آن با خلق بوده و اسماء حسنی الهی را به مثابه آیینههای تجلی ذات الهی مورد کاوش قرار داده است. درسگفتار 295 از مجموعه مصباح الانس، که از بیانات عالمانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره استخراج شده، به بررسی عمیق و نقادانه اسماء الهی، با تمرکز بر مراتب ذاتی، صفاتی و فعلی، و چالشهای تبیین این اسماء در فلسفه و عرفان میپردازد.
بخش نخست: چیستی و اهمیت علم اسماء الهی
علم اسماء: دانشی مستقل و چندوجهی
علم اسماء الهی، چونان گوهری گرانبها در خزانه معرفت الهی، دانشی مستقل است که نمیتوان آن را به ابزارهای فلسفی یا عرفانی محدود کرد. این علم، که چونان دریایی ژرف و بیکران است، نیازمند رویکردی چندوجهی شامل تحلیلهای ادبی، شهودی و وجودی است. فلسفه و عرفان، گرچه در فهم اسماء یاریرساناند، اما به تنهایی قادر به پوشش تمامی ابعاد این علم نیستند. اسماء حسنی، به مثابه مظاهر ذات الهی، مراتب و آثار متعددی دارند که از جنبههای نظری تا عملی را در بر میگیرند. این دیدگاه با کلام قرآن کریم در آیه شریفه
وَلِلَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَىٰ فَادْعُوهُ بِهَا
(اعراف: ۱۸۰، : «و نیکوترین نامها از آن خداست، پس او را با آنها بخوانید») همخوانی دارد، که دعوت به خواندن حقتعالی با اسماء حسنی میکند.
درنگ: علم اسماء الهی، چونان مشعلی فروزان، دانشی مستقل است که فراتر از فلسفه و عرفان، نیازمند تحلیلهای ادبی، شهودی و وجودی است. |
نقد رویکردهای فلسفی و عرفانی
رویکردهای فلسفی و عرفانی به اسماء الهی، چونان راههایی پرپیچوخم، به دلیل فقدان ضوابط دقیق در ترتیب، چینش و معنای اسماء، ناقص و مشکلدار تلقی میشوند. این نقصان در تعیین اسماء ذاتی، صفاتی و فعلی، و همچنین تفسیر معانی آنها (سلب، اثبات، وجودی یا اضافی) آشکار است. فلسفه و عرفان، گرچه در تبیین اسماء تلاشهایی داشتهاند، اما به دلیل محدودیتهای روششناختی، نتوانستهاند چارچوبی جامع و بیعیب ارائه دهند. این نقد، بر ضرورت رویکردی مستقل و ضابطهمند در علم اسماء تأکید دارد.
ابعاد ادبی و شهودی علم اسماء
علم اسماء الهی، چونان درختی تنومند، دارای دو شاخه اصلی است: مباحث ادبی و علمی، و مباحث شهودی و وجودی. شاخه ادبی، به تحلیل لغوی، قرآنی و روایی اسماء میپردازد، در حالی که شاخه شهودی، با ریاضت، مکاشفه و تجربههای وجودی، به درک آثار و دولت اسماء در عالم خلقت منجر میشود. اولیای الهی، که چونان ستارگان در آسمان معرفتاند، با انس و بهرهمندی از دولت اسماء، کرامات و معجزاتی را به ظهور رساندهاند. این دولت، که چونان جویباری زلال از چشمه ذات الهی جاری است، اولیا را در دفع خصم و حفظ دوست یاری کرده است.
بخش دوم: ویژگیها و مراتب اسماء الهی
غیرمحصور بودن اسماء
اسماء الهی، چونان ستارگانی بیشمار در آسمان وجود، غیرمحصور و غیرقابل احصاء هستند. این غیرمحصور بودن، چه در کلیات و چه در جزئیات، ریشه در کمال و بینهایت بودن ذات الهی دارد. قرآن کریم در آیه
قُلْ لَوْ كَانَ الْبَحْرُ مِدَادًا لِكَلِمَاتِ رَبِّي لَنَفِدَ الْبَحْرُ قَبْلَ أَنْ تَنْفَدَ كَلِمَاتُ رَبِّي
(کهف: ۱۰۹، : «بگو اگر دریا برای کلمات پروردگارم مرکب شود، پیش از آنکه کلمات پروردگارم به پایان برسد، دریا به پایان میرسد») بر این حقیقت تأکید میورزد. اسماء، چه در مأثورات (قرآن و روایات) و چه در غیرمأثورات (تأملات عرفانی)، قابل رصد و شناساییاند، اما هیچگاه در قالب محدود احصاء نمیشوند.
درنگ: اسماء الهی، چونان دریایی بیکران، غیرمحصورند و در کلیات و جزئیات، از هرگونه حد و مرز آزادند. |
دولت و حاکمیت اسماء
اسماء الهی، چونان پادشاهانی مقتدر در قلمرو وجود، دارای دولت، حاکمیت و ظهورند. برخی اسماء، مانند «قادر»، حاکماند و برخی دیگر، مانند «رازق»، محکوم. این مراتب، که چونان رشتههای نورانی در تاروپود عالم تنیده شدهاند، به ترتیب و تأثیرگذاری اسماء در خلقت اشاره دارند. دولت اسماء، به معنای ظهور و اثرگذاری آنها در عالم است و با معنای ذاتی اسماء تفاوت دارد. این تمایز، از خلط میان ظهور و حقیقت اسم جلوگیری میکند.
ثبوتی بودن اسماء
اسماء الهی، چونان گوهرهای کمال، ذاتاً ثبوتیاند و هیچگونه معنای سلبی ندارند. هرگونه سلبیت در اسماء، مانند تنزیه از نقص یا عیب، نتیجه انتزاعات ذهنی است و نمیتواند حقیقت اسماء را بازتاب دهد. این دیدگاه، که چونان نوری در برابر تاریکیهای ذهن است، بر کمال ذاتی اسماء تأکید دارد و هرگونه نقص یا محدودیت را از آنها نفی میکند.
نقد توقیفی بودن اسماء
اسماء الهی، برخلاف دیدگاه برخی، توقیفی (محدود به متون مأثور) نیستند. هر اسمی که وصف کمال داشته باشد، حتی اگر در قرآن کریم یا روایات نیامده باشد، میتواند به حقتعالی اطلاق شود. این انعطافپذیری، که چونان بادی ملایم شاخسار معرفت را به حرکت درمیآورد، به شرط رعایت کمال و تنزیه، امکان گسترش اسماء را فراهم میکند. برای مثال، اسمائی که در تورات، انجیل یا زبور ذکر نشدهاند، اگر حامل کمال باشند، قابل اطلاقاند.
معنای اسماء ظاهراً نقصدار
برخی اسماء، مانند «ماكر»، «جبار» یا «قهار»، در ظاهر نقصدار به نظر میرسند، اما در ظرف الهی، باید در معنای کمال تفسیر شوند. قرآن کریم در آیه
وَاللَّهُ خَيْرُ الْمَاكِرِينَ
(آلعمران: ۵۴، : «و خدا بهترین مکرکنندگان است») مکر الهی را به معنای خیر و کمال معرفی میکند. این دیدگاه، بر ضرورت تفسیر اسماء در چارچوب کمال الهی تأکید دارد و هرگونه معنای نقص را رد میکند.
بخش سوم: نقد تقسیمبندیهای اسماء
چالشهای ترتیب و چینش
تقسیمبندیهای رایج اسماء به ذاتی، صفاتی و فعلی، و ترتیب پیشنهادی آنها (مانند حیات، علم، قدرت، اراده، کلام، سمع و بصر)، چونان نقشهای ناتمام، از نظر علمی دقیق نیستند. این ترتیب، به دلیل فقدان ضابطه علمی و خلط میان مراتب و معانی، مورد انتقاد است. حیات، بهعنوان مبدأ سایر صفات، جایگاه ویژهای دارد و ترتیب پیشنهادی، این جایگاه را به درستی نشان نمیدهد. این نقد، بر ضرورت بازنگری در تقسیمبندیها و ترتیب اسماء تأکید دارد.
خلط میان اسماء ذاتی، صفاتی و فعلی
در تقسیمبندیهای سنتی، گاه اسماء ذاتی با اسماء فعلی یا صفاتی با فعلیاتی خلط میشوند. این خلط، که چونان غباری بر آیینه حقیقت است، به ابهام در تحلیل اسماء منجر میشود. برای مثال، برخی اسماء که ذاتی تلقی شدهاند، در مراتب صفاتی یا فعلی قرار میگیرند، و این عدم دقت، چارچوب علمی را مخدوش میسازد.
نقد مفهوم بدل بودن اسماء
برخی دیدگاهها، مانند معرفی «أحد» بهعنوان بدل «واحد» یا «قاهر» بهعنوان بدل «قهار»، به دلیل فقدان ضابطه دقیق، مشکلدارند. اسماء الهی، که هر یک چونان گوهری یکتا در خزانه وجودند، هویت و معنای مستقل دارند و نمیتوان آنها را بدل یکدیگر دانست. این نقد، بر ضرورت تمایز میان اسماء و حفظ هویت خاص هر یک تأکید دارد.
جمعبندی بخش سوم
تقسیمبندیهای رایج اسماء، به دلیل خلط مراتب، فقدان ضابطه علمی، و مفاهیمی مانند بدل، نیازمند بازنگریاند. ترتیب پیشنهادی، جایگاه ویژه حیات را به درستی نشان نمیدهد، و خلط میان اسماء ذاتی، صفاتی و فعلی، تحلیلها را مخدوش میسازد. اسماء، با هویتهای مستقل، نمیتوانند بدل یکدیگر باشند. این بخش، بر ضرورت رویکردی دقیقتر و ضابطهمند در چینش و تبیین اسماء تأکید میورزد.
بخش چهارم: تحلیل اسماء قدوس، سلام و سبوح
تعریف شیخ کبیر
شیخ کببر، اسماء «قدوس» و «سلام» را از اسماء ذاتی میداند که چونان آیینههای بیغبار، ذات الهی را بیواسطه بازتاب میدهند. این تعریف، که قدوس و سلام را در مرتبه ذات قرار میدهد، بر تنزیه ذات از هر قید و نقص تأکید دارد.
تعریف غزالی
امام غزالی، سلام را اسمی جامع میداند که ذات الهی را از عیوب، صفات را از نقص، و افعال را از شر مبرا میسازد. این تعریف، که چونان نوری فراگیر همه شئون الهی را در بر میگیرد، سلام را فراتر از مرتبه ذاتی، در مقام جامعیت ذات، صفات و افعال قرار میدهد. تفاوت میان این دو تعریف، به چالشهای تبیین ماهیت و مرتبه اسماء اشاره دارد.
تعریف برخی مشایخ
برخی مشایخ، قدوس را اسمی میدانند که ذات الهی را از نیازها مبرا میسازد و سبوح را اسمی که صفات را از آفات پاک میکند. این تعریف، که قدوس را در مرتبه ذات و سبوح را در مرتبه صفات قرار میدهد، به جنبههای تنزیهی این اسماء توجه دارد. اما، این تعریف با تعریف غزالی از سلام همپوشانی دارد، زیرا سلام نیز ذات، صفات و افعال را از عیوب و نقصان پاک میداند.
نقد همپوشانی و ابهام
همپوشانی میان تعاریف قدوس، سلام و سبوح، که همگی به تنزیه و پاکی اشاره دارند، به ابهام و در معانی منجر شده است. اگر قدوس و سبوح به معنای تنزیه باشند، تعریف آنها با سلام تکراری است، زیرا سلام، به تعلم غزالی، تمامی شئون را از عیب و نقص مبرا میداند. این نقد، بر ضرورت ضابطهمندی در تعریف اسماء برای جلوگیری از تکرار و خلط معانی تأکید دارد.
درنگ: |
جامعیت اسم سلام
اسم سلام، بهعامل یک اصل بنیادین، باید در تمامی اسماء الهی جاری باشد، بهگونهای که هر اسمی از عیوب و نقص مبرا باشد. این جامعیت، که چونان نوری است که در همه ذرات عالم پراکنده است، سلام را در جایگاه اول و آخر مراتب اسماء قرار میدهد. دعای مأثور «اللَّهم أَنهَتَ السَّلَامُ وَمِنْكَ السَّلَامُ وَلَكَ السَّلَامُ وَإِلَيْكَ يَعُودُ السَّلَامُ» بر این جامعیت تأکید دارد و سلام را بهعنوان مبدأ، مقصد و مظهر تمامی اسماء معرفی میکند.
معنای قرآنی سلام
دعای مأثور مذکور، که چونان گوهری در صدف روایات جای دارد، جایگاه ویژه سلام را در میان اسماء الهی نشان میدهد. این دعا، سلام را نه تنها صفتی الهی، بلکه مبدأ و مقصد همه ظهورات الهی میداند. قرآن کریم نیز با تأکید بر اسماء حسنی، این جامعیت را تأیید میکند و مؤمن را به خواندن حق با این اسماء دعوت میکند.
جمعبندی بخش چهارم
بررسی اسماء قدوس، سلام و سبوح نشان میدهد که تعاریف شیخ کببر، غزالی و برخی مشایخ، با وجود ارزشمندی، با چالشهایی مواجهاند. تعریف شیخ کبير، سلام و قدوس را ذاتی میداند، در حالی که غزالی، سلام را جامع ذات، صفات و افعال معرفی میکند. تعریف مشایخ نیز، با تأکید بر تنزیه، با سلام همپوشانی دارد. اسم سلام، با جامعیت خود، تمامی شئون الهی را در بر میگیرد و نیازمند تبیینی دقیقتر برای رفع ابهامات است.
بخش پنجم: تمایز اسم و صفت در تحلیل عرفانی
فرق بنیادین اسم و صفت
تمایز میان اسم و صفت، چونان خطی روشن در نقشه معرفت، در لحاظ ذات نهفته است. صفت، مانند «قدرت»، به ویژگی ذات اشاره دارد، در حالی که اسم، مانند «قادر»، ذات را با آن ویژگی در نظر میگیرد. این تمایز، که چونان کلیدی برای گشودن قفلهای معرفت است، در تحلیل اسماء ذاتی، صفاتی و فعلی اهمیت دارد. هیچ اسمی، حتی اسماء فعلی مانند «رازق»، بیلحاظ ذات نیست، اما صرف لحاظ ذات، اسمی را ذاتی نمیکند.
اسماء ذاتی و عينيت با ذات
اسماء ذاتی، که چونان شعلهای از آتش ذاتاند، بریده از هرگونه اضافه و غیریتاند. این اسماء، مانند «سلام» در مقام ذاتی، از هر قید و تعلقی آزادند و عین ذات الهیاند. در مقابل، اسماء صفاتی و فعلی، با حیثیات و اضافات خود، در مراتب پایینتر قرار میگیرند. این عينيت، که چونان پیوندی ناگسستنی است، اسماء ذاتی را از هرگونه کثرت یا محدودیت مبرا میسازد.
نقد سلبیت اسماء
برخی تعاریف، مانند تعریف قدوس و سبوح به معنای تنزیه، به سلبیت گرایش دارند. اما اسماء الهی، ذاتاً ثبوتیاند و سلبیت، نتیجه انتزاعات ذهنی است. این دیدگاه، که چونان نوری در برابر تاریکیهای ذهن است، هرگونه معنای سلبی را رد میکند و بر کمال ذاتی اسماء تأکید دارد.
درنگ: تمایز اسم و صفت، چونان آیینهای روشن، در لحاظ ذات نهفته است و اسماء ذاتی، با عينيت خود با ذات، از هر قید و تعلقی آزادند. |
بخش ششم: کاربرد خلقی و الهی سلام
سلام در ظرف خلقی
در متون مأثور، کاربرد سلام بهصورت «السلام علیک یا الله» رایج نیست، زیرا سلام در ظرف خلقی، به معنای صلح و سلامت در روابط انسانی است. این کاربرد، که چونان نسیمی ملایم در میان خلق جاری است، با معنای الهی سلام تفاوت دارد. برای مثال، حدیث نبوی «المسلم من سلم المسلمون من لسانه ویده» (مسلم، کسی است که مسلمانان از زبان و دست او در امان باشند) بر جنبه عملی سلام در رفتار انسانی تأکید دارد.
سلام در ظرف الهی
در ظرف الهی، سلام به معنای کمال و تنزیه ذات، صفات و افعال الهی است. دعای «اللَّهم أَنتَ السَّلَامُ وَمِنْكَ السَّلَامُ وَلَكَ السَّلَامُ وَإِلَيْكَ يَعُودُ السَّلَامُ» این معنای متعالی را نشان میدهد. این سلام، که چونان جویباری از چشمه ذات جاری است، تمامی شئون الهی را از نقص و عیب مبرا میسازد.
نقد کاربرد خلقی نادرست
کاربرد سلام در روابط انسانی، گاه به حربهای برای فریب تبدیل میشود. مؤمن، که چونان کوهی استوار در برابر نفاق است، باید در سلام کردن، صفا و صداقت باطنی را حفظ کند تا از فریب و نفاق دوری جوید. این دیدگاه، بر ضرورت انطباق ظاهر و باطن در رفتار مؤمن تأکید دارد.
بخش هفتم: اشتقاق اسماء و غیرمحصور بودن
اشتقاق اسماء از افعال
اگر اشتقاق اسماء از افعال الهی، مانند «یرزق» (رازق) یا «یمکر» (ماكر)، مجاز باشد، اسماء از حصر خارج میشوند، زیرا افعال الهی نامحدودند. قرآن کریم در آیه
يَرْزُقُ مَنْ يَشَاءُ
(شوری: ۱۲، : «به هرکس بخواهد روزی میدهد») امکان اشتقاق «رازق» از «یرزق» را نشان میدهد. این دیدگاه، بر غیرمحصور بودن اسماء و انعطافپذیری در اطلاق آنها تأکید دارد.
نقد روایت توقیفی رمضان
روایت منع استفاده از «رمضان» بهتنهایی و تأکید بر «شهر رمضان»، به تمایز میان ظرف الهی و خلقی اشاره دارد. رمضان، بهعنوان اسم الهی، از کاربرد خلقی مبراست و باید در ظرف مناسب خود (شهر رمضان) به کار رود. این دیدگاه، بر رعایت ظرف معنایی اسماء تأکید دارد.
نقد تعابیر سلبی در ادبیات
تعابیر سلبی در شعر و ادبیات عرفانی، مانند «نه جسم و نه مرکب»، به دلیل انتزاعی بودن، نمیتوانند حقیقت اسماء الهی را نشان دهند. اسماء، که چونان گوهرهای کمالاند، ذاتاً ثبوتیاند و این تعابیر، تنها سایههایی از حقیقتاند.
درنگ: اسماء الهی، با امکان اشتقاق از افعال و غیرمحصور بودن، چونان آسمانی بیکران، از هر حد و مرزی آزادند. |
جمعبندی و نتیجهگیری کل
درسگفتار 295 مصباح الانس، که چونان مشعلی فروزان در مسیر معرفت است، به تبیین چالشهای علم اسماء حسنی الهی در چارچوب عرفان نظری میپردازد. این متن، با نقد رویکردهای فلسفی و عرفانی، بر استقلال علم اسماء و ضرورت رویکردی چندوجهی تأکید دارد. اسماء الهی، غیرمحصور، ثبوتی و دارای دولت و حاکمیتاند و از هرگونه توقیف یا سلبیت آزادند. بررسی اسماء قدوس، سلام و سبوح، با تأکید بر جامعیت سلام، چالشهای تعریف و ترتیب اسماء را نشان میدهد. تمایز اسم و صفت، و تحلیل ظرف خلقی و الهی سلام، به غنای بحث میافزاید. اشتقاق اسماء از افعال و غیرمحصور بودن آنها، افقهای جدیدی در فهم اسماء میگشاید.
با نظارت صادق خادمی |