در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

مصباح الانس 298

متن درس

 

تأملی در مفهوم اسم اعظم و ظهورات آن در عرفان نظری

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه 298)

دیباچه: درآمدی بر مفهوم اسم اعظم در عرفان نظری

در سپهر عرفان اسلامی، تأمل در اسما و صفات الهی، به‌ویژه مفهوم اسم اعظم، از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است. این مفهوم، که در هسته معرفت عرفانی قرار دارد، پیوند عمیقی میان ذات اقدس الهی و ظهورات آن در عالم خلقت برقرار می‌سازد. درس‌گفتار حاضر، برگرفته از شرح عمیق و عرفانی آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره بر کتاب شریف مصباح الانس، به تبیین مفهوم اسم اعظم و جایگاه آن در چارچوب عرفان نظری می‌پردازد.

درنگ: اسم اعظم، به‌عنوان جامع‌ترین مظهر ذات الهی، نه صرفاً لفظ است و نه صرفاً معنا، بلکه حقیقتی است که در ظرف تعین، ظهورات متعدد و متکثر می‌یابد و تنها کاملین به شهود آن نائل می‌شوند.

بخش یکم: حقیقت اسم اعظم و تمایز میان اطلاق و تعین

مفهوم اسماء الهی در ظرف اطلاق و تعین

در عرفان نظری، ذات اقدس الهی در ظرف اطلاق، از هرگونه اسم و تعین مبراست. این مقام، که فراتر از هرگونه محدودیت و کثرت است، تنها در وحدت محض قابل تصور است. اما در ظرف تعین، ذات الهی از طریق اسماء و صفات، در عالم خلقت متجلی می‌شود. این ظهورات، که به‌صورت اسمای عظیمه و متعدد ظاهر می‌گردند، واسطه‌های میان ذات و عالم کثرت‌اند. همانند نوری که از خورشید بی‌کران ساطع شده و در آیینه‌های متعدد بازتاب می‌یابد، اسماء الهی نیز جلوه‌های گوناگونی از ذات واحد را در عالم متجلی می‌سازند.

متن مصباح الانس تأکید می‌کند که حق در ظرف اطلاق، بی‌اسم است، اما در ظروف تعین، اسمای فراوان و عظیمه‌ای دارد. این تمایز، بنیادی‌ترین اصل در فهم رابطه میان ذات و اسماء است. اسماء، به‌مثابه کلیدهایی (مفاتح) برای گشایش غیب الهی عمل می‌کنند، اما این مفتاحیّت، تنها برای کسانی که به شهود عینی دست یافته‌اند، قابل درک است.

درنگ: ذات الهی در ظرف اطلاق، از هرگونه اسم و تعین مبراست، اما در ظرف تعین، اسماء الهی به‌صورت متعدد و متکثر ظهور می‌یابند و واسطه خلقت عالم می‌گردند.

فتح اول: ظرف ایجادی و ظهور اولیه عالم

یکی از مفاهیم کلیدی در درس‌گفتار، مفهوم «فتح اول» است که به ظهور اولیه عالم از طریق اسماء الهی اشاره دارد. این فتح، که به ایجادی بودن عالم دلالت می‌کند، مبنای خلقت تمامی مراتب وجودی است. چنان‌که در متن اصلی آمده: «والفتح الاول قد وقع ومضى، فانه عبارة عن الایجاد»، فتح اول به‌عنوان ظرف ایجادی، لحظه‌ای است که ذات الهی از طریق اسماء، عالم را از عدم به وجود می‌آورد. این مفهوم، با آیه شریفه «إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ [مطلب حذف شد] : «چون به چیزى اراده فرماید، کلامش این است که به آن بگوید: باش، پس مى‌شود») همخوانی دارد.

فتح اول، به‌مثابه کلیدی است که درهای وجود را می‌گشاید و عالم را از ظلمت عدم به نور هستی رهنمون می‌سازد. این فتح، که در ظرف ایجادی رخ می‌دهد، تنها شبحی از آن در ظرف ظهور قابل مشاهده است، و شهود عینی آن، تنها برای کسانی میسر است که خداوند آن‌ها را بر مفاتح غیب آگاه کرده باشد.

درنگ: فتح اول، به‌عنوان مبدأ خلقت، ظهور اولیه عالم از طریق اسماء الهی است که در ظرف ایجادی رخ می‌دهد و تنها کاملین به شهود حقیقت آن نائل می‌شوند.

تمایز میان اسم و اسم الاسم

یکی از نکات محوری درس‌گفتار، تمایز میان «اسم» (لفظ ظاهری) و «اسم الاسم» (حقیقت و معنای باطنی اسم) است. اسم اعظم، نه صرفاً یک مفهوم ذهنی است و نه صرفاً یک لفظ بی‌معنا، بلکه ترکیبی از لفظ و معنا بوده و حامل حقیقتی است که فراتر از درک عادی است. این دیدگاه، رویکردهای صرفاً لفظی یا صرفاً مفهومی به اسم اعظم را نقد می‌کند و بر جامعیت آن تأکید می‌ورزد. همانند رودی که هم جریان آب است و هم بازتاب نور، اسم اعظم نیز هم لفظ است و هم معنا، و تنها در اتحاد این دو، حقیقت آن متجلی می‌شود.

این تمایز، از یک‌سو، بر محدودیت فهم عامه از اسم اعظم دلالت دارد و از سوی دیگر، بر ضرورت شهود عینی برای درک حقیقت آن تأکید می‌کند. کسانی که اسم اعظم را صرفاً لفظ یا صرفاً معنا می‌دانند، از وصول به تعریف جامع آن عاجزند.

درنگ: اسم اعظم، نه صرفاً لفظ است و نه صرفاً معنا، بلکه حقیقتی است که در اتحاد لفظ و معنا متجلی می‌شود و تنها از طریق شهود عینی قابل درک است.

بخش دوم: تعدد و نسبیت اسم اعظم

تعدد اسم اعظم و حيثيات مختلف

یکی از مفاهیم کلیدی درس‌گفتار، تعدد نسبی اسم اعظم است. برخلاف تصور عامه که اسم اعظم را یک اسم واحد و ثابت می‌دانند، متن مصباح الانس تأکید می‌کند که اسم اعظم می‌تواند به حسب افراد و حيثيات مختلف، متفاوت باشد. این تعدد، ناشی از تفاوت در مراتب ظهور و تأثیر اسماء در عالم است. همانند آیینه‌ای که هر زاویه‌اش جلوه‌ای متفاوت از یک حقیقت را بازتاب می‌دهد، اسم اعظم نیز در هر موجود، به فراخور حيثيت وجودی‌اش، به‌صورت خاصی ظهور می‌یابد.

این دیدگاه، با نظریه وحدت در کثرت و کثرت در وحدت در عرفان ابن‌عربی هم‌راستاست. اسم اعظم، به‌عنوان جامع‌ترین تجلی ذات، در هر فرد یا مرتبه وجودی می‌تواند به‌صورت خاصی ظهور یابد، بدون آنکه وحدت ذاتی آن مخدوش شود. این ابهام ذاتی، مانع از شناخت کامل آن توسط غیرکاملین می‌شود.

درنگ: اسم اعظم، به حسب افراد و حيثيات، متعدد است و این تعدد، ناشی از تفاوت در مراتب ظهور و تعینات اسمایی است.

نقد دیدگاه‌های عامه درباره اسم اعظم

درس‌گفتار به نقد دیدگاه عامه می‌پردازد که اسم اعظم را یک اسم واحد و ثابت می‌دانند. این دیدگاه، به دلیل نادیده گرفتن نسبیت و تعدد اسم اعظم، از درک حقیقت جامع آن عاجز است. چنان‌که در متن آمده: «وليس الامر كما وقع فى افهام الناس ان الاسم الاعظم واحد»، اسم اعظم نه یک اسم ثابت، بلکه اسمی است که به حسب هر موجود و حيثيت وجودی‌اش، متفاوت است. این نقد، بر محدودیت فهم عامه از اسم اعظم تأکید می‌کند و نشان می‌دهد که تنها عارفان کامل قادر به درک این تعدد در چارچوب وحدت‌اند.

این دیدگاه، با اشاره به روایات مختلف که هر یک اسمی خاص را به‌عنوان اسم اعظم معرفی کرده‌اند (مانند «حی»، «قیوم»، یا «الله»)، بر نسبیت اسم اعظم تأکید می‌ورزد. این اسما، هر یک به فراخور حيثيت، جلوه‌ای از اسم اعظم‌اند، اما هیچ‌یک به‌تنهایی حقیقت کامل آن را دربرنمی‌گیرند.

درنگ: دیدگاه عامه که اسم اعظم را یک اسم واحد و ثابت می‌داند، از درک حقیقت نسبی و متکثر آن عاجز است و تنها کاملین به جامعیت آن دست می‌یابند.

خفای ذاتی اسم اعظم

یکی از ویژگی‌های برجسته اسم اعظم، خفای ذاتی آن است. برخلاف تصور عامه که اعظم بودن را به اعرف بودن (شناخته‌شده‌ترین) نسبت می‌دهند، درس‌گفتار تأکید می‌کند که اسم اعظم لزوماً اعرف نیست، بلکه دارای خفای ذاتی است. این خفا، با آیه شریفه «وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا [مطلب حذف شد] : «و جز خدا کسى تأویل آن را نمى‌داند») همخوانی دارد، که بر محدودیت دانش بشری در شناخت حقایق الهی تأکید می‌کند.

اسم اعظم، به‌مثابه گوهری پنهان در اعماق بحر الهی است که تنها کاملین، با شهود عینی و اتصال به ذات، قادر به کشف آن‌اند. این خفا، نه تنها از عظمت آن می‌کاهد، بلکه بر جایگاه والای آن در سلسله مراتب اسمایی می‌افزاید.

درنگ: اسم اعظم، دارای خفای ذاتی است و اعظم بودن آن به تأثیرگذاری عام، نه به اعرف بودن، وابسته است.

بخش سوم: مراتب اسماء و جایگاه الوهیت

مراتب ذات و الوهیت

درس‌گفتار به مراتب ذات الهی پرداخته و الوهیت را به‌عنوان اولین مرتبه ظهور ذات معرفی می‌کند. الوهیت، که به‌عنوان ظل (سایه یا مظهر) ذات شناخته می‌شود، ظرف ظهور ذات است و اسماء الوهیه (حی، عالم، مرید، قادر) به‌عنوان امهات این مرتبه، مظهر اصلی ذات هستند. این دیدگاه، با آیه شریفه «اللَّهُ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ [مطلب حذف شد] : «خداى یکتا که جز او معبودى نیست، زنده و پاینده است») همخوانی دارد.

الوهیت، به‌مثابه آیینه‌ای است که نور ذات را در خود بازتاب می‌دهد و اسماء الوهیه، به‌عنوان مظاهر این آیینه، جلوه‌های گوناگونی از ذات را متجلی می‌سازند. این اسماء، که به‌عنوان ظلالات ذات شناخته می‌شوند، پایه و اساس سایر اسماء الهی‌اند.

درنگ: الوهیت، اولین مرتبه ظهور ذات الهی است که از طریق اسماء حی، عالم، مرید و قادر، مظهر اصلی ذات می‌گردد.

امهات اسماء الوهیه

امهات اسماء الوهیه، شامل حی، عالم، مرید و قادر، به‌عنوان اصول اولیه ظهور ذات شناخته می‌شوند. این اسماء، به دلیل جامعیتشان، پایه سایر اسماء الهی‌اند. حی، به‌عنوان رأس این اسماء، شرط اساسی برای سایر صفات است، زیرا حیات، مبنای علم، اراده و قدرت است. چنان‌که در متن آمده: «فان الحى الدراک الفعال ولانه شرط فى الكل»، حی، به‌مثابه ریشه‌ای است که سایر اسماء از آن متفرع می‌شوند.

این اسماء، همانند ستون‌هایی هستند که بنای عظیم الوهیت را برپا می‌دارند. هر یک از این اسماء، جلوه‌ای خاص از ذات را متجلی می‌سازد و در عین حال، در وحدت با یکدیگر، حقیقت جامع الوهیت را بازتاب می‌دهند.

درنگ: اسماء حی، عالم، مرید و قادر، به‌عنوان امهات اسماء الوهیه، پایه و اساس ظهورات ذات الهی‌اند و حی، رأس این اسماء است.

اسم الله: مقام جامعیت

اسم «الله»، به‌عنوان جامع‌ترین اسم الوهیت، تمامی اسماء دیگر (حی، عالم، مرید، قادر، قیوم) را در خود جمع می‌کند. این اسم، در مقام واحدیت، مظهر جامعیت ذات است و به‌عنوان رأس اسماء الهی شناخته می‌شود. چنان‌که در آیه شریفه «وَإِلَٰهُكُمْ [مطلب حذف شد] : «و معبود شما معبود یگانه‌اى است») آمده، اسم الله، ظرف وحدت و جامعیت اسمایی است.

اسم الله، به‌مثابه اقیانوسی است که تمامی رودهای اسمایی به آن می‌پیوندند و در آن متحد می‌گردند. این اسم، نه تنها جامع‌ترین مظهر ذات است، بلکه به‌عنوان مبدأ تمامی ظهورات اسمایی شناخته می‌شود.

درنگ: اسم الله، به‌عنوان جامع‌ترین اسم الوهیت، تمامی اسماء الهی را در خود جمع کرده و در مقام واحدیت، مظهر جامعیت ذات است.

بخش چهارم: تأثیرگذاری و اجزای اسم اعظم

تأثیرگذاری عام اسم اعظم

اسم اعظم، به دلیل جامعیت و تأثیرگذاری عام، در تمامی موجودات اثر می‌گذارد. این تأثیرگذاری، به‌ویژه در اسم «قادر» برجسته است، زیرا سایر اسماء افعال (مانند خالق، باری، مصور) تابع اسم قادر هستند. چنان‌که در آیه شریفه «إِنَّ اللَّهَ عَلَىٰ كُلِّ [مطلب حذف شد] : «خداوند بر هر چیز تواناست») آمده، اسم قادر، مبدأ تمامی افعال الهی است.

این تأثیرگذاری عام، اسم اعظم را از سایر اسماء، که تأثیرگذاری خاص و محدود دارند (مانند رازق که مختص رزق است)، متمایز می‌سازد. اسم اعظم، به‌مثابه کلیدی است که درهای تمامی مراتب وجودی را می‌گشاید و در هر موجود، به فراخور حيثيت آن، اثر می‌گذارد.

درنگ: اسم اعظم، به دلیل تأثیرگذاری عام، در تمامی موجودات اثر می‌گذارد و اسم قادر، به‌عنوان مبدأ افعال الهی، نقش محوری در این تأثیرگذاری دارد.

حی و قیوم: اجزای اسم اعظم

اسم مرکب «حی قیوم» به‌عنوان بخشی از اجزای اسم اعظم معرفی شده است. این اسم، به دلیل دارا بودن حروفی مستقل (مانند الف، دال، ذال، راء، زاء، واو)، با اسم اعظم ارتباط دارد، هرچند خود به‌طور کامل اسم اعظم نیست. حروف مستقل، به دلیل استقلال معنایی، نقش ویژه‌ای در دلالت بر اسم اعظم دارند. چنان‌که در متن آمده: «وانه من بعض اجزاء الاسم الاعظم»، این حروف، به‌مثابه تکه‌های پازلی هستند که در کنار یکدیگر، بخشی از حقیقت اسم اعظم را متجلی می‌سازند.

حی و قیوم، به‌عنوان دو اسم کلیدی، در قرآن کریم نیز جایگاه ویژه‌ای دارند. آیه شریفه «اللَّهُ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ [مطلب حذف شد] ) بر این جایگاه تأکید می‌ورزد.

درنگ: اسم مرکب حی قیوم، به دلیل دارا بودن حروف مستقل، بخشی از اجزای اسم اعظم است و نقش ویژه‌ای در دلالت بر حقیقت آن دارد.

بخش پنجم: انسان کامل و جایگاه او در دلالت بر اسم اعظم

انسان کامل: مظهر جامع اسماء

انسان کامل، به‌عنوان مظهر جامع اسماء الهی، از حیث دلالت، کامل‌ترین مرتبه را دارد. این دلالت، خارج از مرتبه لفظ و کتابت است و انسان کامل، مظهر تمامی مراتب حضرات خمس (ذات، صفات، افعال، مراتب، آثار) است. چنان‌که در متن آمده: «ویختص بالانسان الكامل؛ فانه من حيث كمال دلالة من حيث جمعه واحديته وبرزخيته»، انسان کامل، به‌مثابه آیینه‌ای تمام‌نما، تمامی اسماء الهی را در خود جمع کرده و به مقام خلافت الهی می‌رسد.

این دیدگاه، با نظریه خلیفه‌اللهی در قرآن کریم همخوانی دارد. انسان کامل، نه خود اسم اعظم، بلکه مظهر جامع آن است که تمامی ظهورات اسمایی را در خود متحد می‌سازد.

درنگ: انسان کامل، به‌عنوان مظهر جامع اسماء الهی، تمامی مراتب حضرات خمس را در خود جمع کرده و به مقام خلافت الهی می‌رسد.

تمایز میان مظهر و اسم اعظم

درس‌گفتار تأکید می‌کند که انسان کامل، هرچند مظهر جامع اسماء الهی است، خود اسم اعظم نیست. اسم اعظم، به‌عنوان اسمی واجب بالذات، متعلق به ذات الهی است، درحالی‌که انسان کامل، به‌عنوان ممکن‌الوجود، تنها مظهر این اسم است. این تمایز، از یک‌سو، بر جایگاه والای انسان کامل تأکید می‌کند و از سوی دیگر، از خلط میان ذات و مظهر جلوگیری می‌نماید.

انسان کامل، به‌مثابه کتابی است که تمامی کلمات الهی در آن نگاشته شده، اما خود این کتاب، نویسنده نیست. این تمایز، بر محدودیت ممکن‌الوجود در برابر واجب‌الوجود دلالت دارد.

درنگ: انسان کامل، مظهر جامع اسماء الهی است، اما خود اسم اعظم نیست، زیرا اسم اعظم، واجب بالذات و متعلق به ذات الهی است.

نتیجه‌گیری: دعوت به تأمل در حقیقت اسم اعظم

درس‌گفتار مصباح الانس (جلسه 298)، با تبیینی عمیق و عرفانی، مفهوم اسم اعظم و جایگاه آن در چارچوب عرفان نظری را بررسی کرده است. این درس‌گفتار، با تأکید بر تمایز میان اطلاق و تعین، تعدد نسبی اسم اعظم، نقش حی و قیوم به‌عنوان اجزای آن، و جایگاه انسان کامل به‌عنوان مظهر جامع اسماء، عالمی را ترسیم می‌کند که هر ذره‌اش آیینه‌ای برای شهود حق است. اسم اعظم، به‌عنوان جامع‌ترین مظهر ذات، نه تنها در تمامی موجودات اثر می‌گذارد، بلکه به دلیل خفای ذاتی‌اش، تنها برای کاملین قابل شهود است.

این نوشتار، با حفظ تمامی جزئیات درس‌گفتار و تحلیل‌های تفصیلی، کوشیده تا منبعی جامع و علمی برای پژوهشگران الهیات و عرفان فراهم آورد. همانند رودی که به اقیانوس بی‌کران وحدت الهی می‌پیوندد، این متن نیز خواننده را به تأمل در حقیقت اسم اعظم و پیوند آن با ذات الهی دعوت می‌کند.

با نظارت صادق خادمی

 

کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. بر اساس متن درسگفتار، منظور از «فتح اول» چیست؟

2. طبق متن، چرا اسم اعظم به طور کامل برای غیرکاملین شناخته نمی‌شود؟

3. بر اساس متن، کدام اسم در میان اسمای الوهیت اعظم تلقی شده است؟

4. طبق متن، اسمای حی، عالم، مرید و قادر چه جایگاهی دارند؟

5. بر اساس متن، چرا اسم قادر در مرتبه افعال اعظم دانسته شده است؟

6. متن بیان می‌کند که اسم اعظم به طور کامل بیلفظ نیست.

7. طبق متن، اسم اعظم به طور نسبی برای هر موجود متفاوت است.

8. متن تأکید دارد که اسمای الوهیت ظل حضرة الذات هستند.

9. بر اساس متن، انسان کامل خود اسم اعظم است.

10. متن بیان می‌کند که حروف مستقل مانند الف و واو از اجزای اسم اعظم هستند.

11. چرا در متن گفته شده که اسم اعظم تنها لفظ نیست؟

12. تفاوت بین اعظم بودن و اعرف بودن در باب اسما چیست؟

13. منظور از «مفاتیح الغیب» در متن چیست؟

14. چرا در متن حی به عنوان رأس اسمای الوهیت معرفی شده است؟

15. طبق متن، چرا اسمای خالق، باری و مصور تابع اسم قادر هستند؟

پاسخنامه

1. ایجاد و ظهور اولیه موجودات

2. زیرا حقیقت آن از حیث مفتاحیته مخفی است

3. الله

4. امهات اسمای الوهیت

5. چون عام‌الأثر در همه انواع و اشخاص است

6. درست

7. نادرست

8. درست

9. نادرست

10. درست

11. زیرا اسم اعظم هم لفظ دارد و هم حقیقتی فراتر از لفظ، که به مفتاحیت و تأثیر آن مربوط است.

12. اعظم بودن به تأثیر و خفای اسم مربوط است، اما اعرف بودن به وضوح و تعریف آن اشاره دارد.

13. مفاتیح الغیب به اسمای ذاتی اشاره دارند که دلالت بر ذات حق از جهات متعدد دارند.

14. چون حی جامع احکام همه اسما و شرط تمامی آن‌هاست.

15. زیرا این اسما سدنة اسم قادرند و از آن ناشی می‌شوند.