در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

مصباح الانس 300

متن درس

 

تبیین اقسام شهود و ظهورات اسمائی در عرفان اسلامی

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه 300)

مقدمه: درآمدی بر اقسام شهود حق در مراتب اسمائی

در عرفان اسلامی، شهود حق سبحانه و تعالی در ظروف گوناگون ذات، علم، و ظهورات، از بنیادی‌ترین مباحث نظری است که سالکان طریق معرفت را به سوی فهم حقیقت وجود رهنمون می‌سازد. این نوشتار، برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره در جلسه نود و ششم، به تبیین دقیق و عمیق اقسام شهود حق بر اساس تعینات اسمائی پرداخته و با نگاهی عرفانی، مراتب شهود ذاتی، علمی، و عینی را تحلیل می‌کند. با تمرکز بر نقد دیدگاه‌های فلسفی، به‌ویژه آرای ابن‌سینا، و تأکید بر بی‌واسطه بودن شهود الهی، این متن به بررسی ارتباط میان تعینات وجودی، علمی، و اسمائی و نقش آن‌ها در ظهور احکام اسما می‌پردازد

شهود حق، چونان نوری است که از خورشید بی‌کران ذات الهی ساطع شده و در ظروف گوناگون، از ذات تا ظهورات خارجی، تجلی می‌یابد. این نوشتار، با شرح مفصل مقام چهارم از فصل دوم مصباح الانس، به کاوش در این مراتب پرداخته و با تبیین سلسله‌مراتب ظهور از ذات به صفات و افعال، راهی به سوی فهم عمیق‌تر حقیقت شهود می‌گشاید.

بخش یکم: مراتب شهود حق و تعینات اسمائی

اقسام شهود حق حسب تعینات اسمائی

مقام چهارم از فصل دوم مصباح الانس، به بررسی اقسام شهود حق سبحانه بر اساس انقسام تعینات اسمائی اختصاص دارد. این مقام، به‌عنوان نهایة مقامات این فصل، شهود حق را در ظروف مختلف ذات، علم، و ظهورات تحلیل کرده و ارتباط آن‌ها با تعینات اسمائی را تبیین می‌کند. شهود حق، در این مراتب، به سه قسم ذاتی، علمی، و عینی تقسیم می‌شود که هر یک، جلوه‌ای خاص از تجلیات الهی را نشان می‌دهند.

درنگ: شهود حق در ظروف ذات، علم، و ظهورات، به سه قسم ذاتی، علمی، و عینی تقسیم می‌شود که هر یک، مرتبه‌ای از تجلیات اسمائی را آشکار می‌سازد.

این تقسیم‌بندی، چونان نقشه‌ای است که گستره وجود را از مبدأ ذات تا ظهورات خارجی ترسیم می‌کند. شهود ذاتی، در مرتبه احدیت، به علم حق به ذات خویش اشاره دارد؛ شهود علمی، در حضرة امکان، به شناخت اعیان ثابته مرتبط است؛ و شهود عینی، در مرتبه ظهورات خارجی، به تجلیات موجودات در عالم خلق دلالت می‌کند.

ظروف شهود و نقش تعینات اسمائی

حق سبحانه در ظروف متعدد ذات، علم، و ظهورات، دارای شهود است. در ظرف ذات، شهود مفصل مجملاً در مرتبه احدیت رخ می‌دهد که در آن، حق با علم ذاتی به همه اشیا از طریق علم به ذات خویش آگاه است. در ظرف علم، شهود به اعیان ثابته در حضرة علمی وابسته است، و در ظرف ظهورات، شهود به صورت وجودی و عینی در مرتبه خلق تحقق می‌یابد. این ظروف، چونان آینه‌هایی‌اند که هر یک، جلوه‌ای از نور بی‌کران الهی را بازمی‌تابانند.

تعینات اسمائی، به‌عنوان مفاتیح ظهور، نقش بنیادین در این شهود دارند. این تعینات، در مرتبه ذات، به توجهات ذاتی، در مرتبه علم، به صور نسب صفاتی، و در مرتبه افعال، به ظهور احکام افعالی منجر می‌شوند. همان‌گونه که رودخانه‌ای از سرچشمه‌ای واحد جاری شده و در مسیر خود به شاخه‌های متعدد تقسیم می‌شود، تعینات اسمائی نیز از ذات الهی سرچشمه گرفته و در مراتب مختلف ظهور می‌یابند.

بخش دوم: علم حق به موجودات و نقد دیدگاه‌های فلسفی

علم حق به موجودات: بی‌واسطه و حضوری

علم حق به موجودات، در ظروف ذات، علم، و شهودات تحقق می‌یابد و از هرگونه واسطه یا صور منفصله مبراست. برخلاف دیدگاه‌های فلسفی که علم حق را وابسته به صور منفصله یا کلی می‌دانند، عرفان اسلامی بر مستقیم و حضوری بودن این علم تأکید دارد. حق سبحانه، به موجودات از خود آن‌ها آگاه است و نیازی به تصورات فلسفی یا واسطه‌هایی چون قلم اعلی ندارد.

درنگ: علم حق به موجودات، مستقیم و بی‌واسطه است و از محدودیت‌های صور منفصله یا مفاهیم کلی فلسفی مبراست.

این علم، چونان نوری است که از خورشید ذات الهی ساطع شده و بدون نیاز به آینه‌ای واسطه، همه موجودات را روشن می‌سازد. دیدگاه‌های فلسفی، مانند آنچه ابن‌سینا مطرح کرده، با وابسته دانستن علم حق به صور منتصمه یا کلی، از فهم اطلاق الهی ناتوان‌اند. این نقد، ریشه در تفاوت نگاه عرفانی و فلسفی به ذات و علم الهی دارد.

نقد آرای ابن‌سینا و صور منتصمه

ابن‌سینا علم حق به جزئیات را کلی دانسته و معتقد است که اگر علم حق به جزئیات به‌صورت جزئی باشد، به دلیل تغییرپذیری جزئیات، علم الهی نیز تغییرپذیر خواهد بود. این دیدگاه، با مثال علم مهندس به قمر در اقرب، علم حق را به مفاهیم کلی محدود می‌کند. اما از منظر عرفانی، علم حق در مرتبه اطلاق، از تغییر و تحدید مبراست و نیازی به واسطه‌هایی چون عقل اول یا قلم اعلی ندارد.

این نقد، چونان تیغی برنده، محدودیت‌های فلسفی را در فهم حقیقت الهی آشکار می‌سازد. علم حق، مانند دریای بی‌کرانی است که همه موجودات را در خود جای داده و بدون نیاز به واسطه، آن‌ها را در حضرة ذات خویش شهود می‌کند. ادعای فلاسفه مبنی بر واسطه بودن قلم اعلی یا عقل اول، از اطلاق ذات الهی غافل است و علم او را به مفاهیم محدود می‌سازد.

بخش سوم: تعینات وجودی و علمی و سلسله‌مراتب ظهور

تقسیم‌بندی تعینات وجودی

تعینات وجودی، به اقسام روحانی، مثالی، خیالی، و حسی تقسیم می‌شوند که هر یک، ظهوری خاص از تعینات اسمائی را نشان می‌دهند. این تعینات، تابع تعینات علمی و احکام آن‌ها هستند و مراتب ظهورشان بر اساس مراتب علمی تعیین می‌شود. تعینات علمی، به‌عنوان صور نسب صفاتی، مبدأ ظهور تعینات وجودی‌اند و احکام اسماء افعال از اجتماع احکام اسماء صفات ناشی می‌شوند.

درنگ: تعینات وجودی، تابع تعینات علمی‌اند و احکام اسماء افعال از اجتماع احکام اسماء صفات مشتق می‌شوند که خود از توجهات ذاتی ذات الهی سرچشمه می‌گیرند.

این سلسله‌مراتب، چونان زنجیری است که از ذات الهی آغاز شده و از صفات به افعال و سپس به ظهورات خارجی امتداد می‌یابد. هر مرتبه، مانند موجی است که از اقیانوس ذات برخاسته و در ساحل وجود، به شکلی متعین ظاهر می‌شود.

نکاح اول و ظهور اسماء صفات

ظهورات اسمائی، در نکاح اول، که یکی از اقسام نکاحات است، رخ می‌دهند. نکاح اول، به اتحاد اسمائی در مرتبه ذات و ظهور اولیه آن‌ها اشاره دارد. احکام اسماء صفات، از اجتماع توجهات ذاتی اسمائی ناشی می‌شوند که مفاتیح اولیه ظهورند. این ظهورات، چونان گل‌هایی‌اند که در باغ ذات الهی شکوفا شده و هر یک، جلوه‌ای از زیبایی بی‌کران او را نشان می‌دهند.

ظهور اسماء صفات، از اجتماع احکام اسماء ذات ناشی می‌شود و احکام افعال، به نوبه خود، از صفات مشتق می‌گردند. این ترتب، نشان‌دهنده سلسله‌مراتب وجودی است که از ذات به صفات، از صفات به افعال، و از افعال به ظهورات خارجی امتداد می‌یابد.

بخش چهارم: اقسام شهود و تمایزات آن

اقسام سه‌گانه شهود حق

شهود حق به سه قسم تقسیم می‌شود: شهود مفصل مجملاً در احدیت، شهود وجودی در واحدیت، و شهود علمی در حضرة امکان. شهود مفصل مجملاً، شهود علمی ذاتی است که در آن، حق با علم به ذات خویش، به همه اشیا آگاه است. شهود وجودی، به ظهورات خارجی در مرتبه خلق، و شهود علمی، به اعیان ثابته در حضرة امکان اشاره دارد.

درنگ: شهود حق به سه قسم ذاتی (در احدیت)، وجودی (در واحدیت)، و علمی (در حضرة امکان) تقسیم می‌شود که هر یک، مرتبه‌ای از تجلیات الهی را نشان می‌دهند.

این اقسام، چونان مراتب نوری‌اند که از خورشید ذات الهی ساطع شده و در آینه‌های مختلف، جلوه‌های متفاوتی می‌یابند. شهود ذاتی، در مرتبه احدیت، فاقد کثرت است، درحالی‌که شهود امکانی، به دلیل نسب علمی، متکثر می‌شود.

تمایز شهود ذاتی و تميزی

شهود حق یا ذاتی است، که در آن هیچ تميز و غیریتی وجود ندارد، یا تميزی است، که به تعینات وجودی یا علمی وابسته است. تميز وجودی، هویت اشیا را تصحیح می‌کند و کثرت وجودی را به همراه دارد، اما تميز علمی، معدوم است و کثرت وجودی در ذات ایجاد نمی‌کند. این تمایز، چونان تفاوت میان نور خالص خورشید و سایه‌های آن بر زمین است که اولی وحدت محض و دومی کثرت نسبی را نشان می‌دهد.

بخش پنجم: شهود در حضرة امکان و مراتب ظهور

شهود در حضرة امکان: جزئی و کلی

شهود در حضرة امکان، به دو نوع جزئی و کلی تقسیم می‌شود. شهود جزئی، به علم حق به شیء در حضرة علمی، از حیث صلاحیت آن برای پذیرش توجه الهی، مربوط است که به اعیان ثابته اشاره دارد. شهود کلی، به علم مطلق اشیا در حضرة امکان بدون محدودیت به جزئیات دلالت می‌کند. این دوگانگی، چونان تفاوت میان قطره‌ای از اقیانوس و کل اقیانوس است که هر دو، از یک حقیقت سرچشمه می‌گیرند.

درنگ: شهود در حضرة امکان، به دو نوع جزئی (مرتبط با اعیان ثابته) و کلی (مرتبط با تعینات مطلق) تقسیم می‌شود که هر یک، جلوه‌ای از علم حق را نشان می‌دهند.

شهود تفصیلی و مثال ذریه آدم

شهود تفصیلی، در مراتب لوح محفوظ، عرش، کرسی، و سایر ظهورات پایین‌تر رخ می‌دهد، مانند شهود ذریه آدم که در قرآن کریم آمده است:

«وَإِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِنْ بَنِي آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ» (الأعراف: ۱۷۲)
(: و هنگامی که پروردگارت از پشت فرزندان آدم، ذریه آن‌ها را برگرفت). این آیه، به شهود تفصیلی حق در مرتبه ظهورات انسانی اشاره دارد که در آن، حق موجودات را در صور متميزه آن‌ها شهود می‌کند.

این شهود، چونان تماشای باغی است که هر گل در آن، با هویت خاص خود، از نور واحد ذات الهی بهره‌مند است. حق، این صور را بی‌واسطه و با قرب وریدی و معیت ذاتی شهود می‌کند، چنان‌که در قرآن کریم فرموده است:

«إِنَّ رَبَّكَ لَبِالْمِرْصَادِ» (الفجر: ۱۴)
(: بی‌گمان پروردگار تو در کمین‌گاه است).

بخش ششم: وحدت و کثرت در شهود حق

وحدت و کثرت در مراتب شهود

شهود مفصل، یا وحدتی است، یا کثرتی، یا ترکیبی از وحدت و کثرت (زوجنبتی). شهود وحدتی، در مرتبه احدیت، فاقد کثرت است و علم ذاتی حق، مانند ذات او، احدی است. کثرت علم، تنها به متعلقات آن مربوط است و به خود علم خللی وارد نمی‌کند. این کثرت نسبی، چونان سایه‌هایی است که در اثر تابش نور واحد بر اشیا پدید می‌آیند، اما به وحدت نور خللی وارد نمی‌سازند.

درنگ: شهود حق در مرتبه احدیت، وحدتی و فاقد کثرت است، درحالی‌که در حضرة امکان، به دلیل نسب علمی، کثرت نسبی می‌یابد.

مثال نخل خرما و جامعیت شهود

شهود ذاتی و علمی حق، مانند شهود نخل و ثمره آن در هسته خرماست. همان‌گونه که هسته خرما، در خود، ظرفیت کل نخل و میوه‌هایش را نهفته دارد، شهود حق در مرتبه ذات، همه حقایق و لوازم آن‌ها را در بر می‌گیرد. این شهود، برای کسی ممکن است که قدرت کشف عرفانی داشته باشد، چنان‌که در قرآن کریم آمده است:

«كُلَّ يَوْمٍ هُوَ فِي شَأْنٍ» (الرحمن: ۲۹)
(: هر روز او در شأنی است). این آیه، به جامعیت و اطلاق شهود حق در همه مراتب اشاره دارد.

بخش هفتم: عوالم وجود و تقیدات زمانی

تقسیم‌بندی عوالم: امر، خلق، و آخرت

موجودات مشهود، به دو قسم غیرزمانی و زمانی تقسیم می‌شوند. عالم امر، ملکوت، و غیب، فاقد ترکیب و تقید زمانی‌اند و به مجردات اشاره دارند. در مقابل، عالم خلق، ملک، و شهادت، مقید به زمان و امزجه عنصری‌اند. عالم آخرت، محل ظهور حکمت الهی بدون تقید زمانی است، درحالی‌که عالم دنیا، دارای زمان موقتی با آغاز و پایان است.

درنگ: عوالم وجود به سه قسم امر (غیرزمانی)، خلق (زمانی)، و آخرت (فرازمانی) تقسیم می‌شوند که هر یک، ظهوری خاص از احکام الهی را نشان می‌دهند.

این تقسیم‌بندی، چونان نقشه‌ای است که مراتب وجود را از مجردات غیرزمانی تا ظهورات مادی و فرازمانی ترسیم می‌کند. شیخ در تفسیر فاتحه، به ظهور احکام در عالم صور اشاره کرده که در عالم خلق، مقید به امزجه و احوال عنصری‌اند.

قیومیت حق و رفع جهل و غصه

آگاهی از قیومیت حق و معیت ذاتی او، ترس و غصه را از دل زایل می‌کند. حق، ناصیه موجودات را با لطافت و زیبایی حفظ می‌کند، چنان‌که در قرآن کریم آمده است:

«إِنَّ رَبَّكَ لَبِالْمِرْصَادِ» (الفجر: ۱۴)
(: بی‌گمان پروردگار تو در کمین‌گاه است). این حضور، چونان دستی است که با لطافت، سرنوشت هر موجود را هدایت می‌کند و جهل به این قیومیت، ریشه غصه و ترس است.

عبارات «بسم الله الرحمن الرحیم» و «لا حول و لا قوة الا بالله»، به تسلیم کامل در برابر قیومیت حق اشاره دارند. این تسلیم، چونان سپردن خود به امواج دریای الهی است که سالک را از هراس و غصه رها می‌سازد.

جمع‌بندی

این نوشتار، با تبیین اقسام شهود حق حسب تعینات اسمائی در مقام چهارم از فصل دوم مصباح الانس، مراتب شهود ذاتی، علمی، و عینی را به روشنی آشکار ساخت. شهود حق در ظروف ذات، علم، و ظهورات، بی‌واسطه و حضوری است و از محدودیت‌های صور منفصله یا مفاهیم کلی فلسفی مبراست. تعینات وجودی و علمی، مبنای ظهور احکام اسما در مراتب ذاتی، صفاتی، و افعالی‌اند، و تمایز عوالم امر، خلق، و آخرت، نقش کلیدی در فهم این ظهورات دارد. نقد دیدگاه‌های فلسفی، به‌ویژه آرای ابن‌سینا، بر اطلاق و بی‌واسطگی علم الهی تأکید می‌کند. این تبیین، چونان چراغی در مسیر معرفت، راه را برای پژوهشگران و طالبان حقیقت روشن می‌سازد و دعوتی است به تأمل در مراتب شهود و رابطه بی‌کران با ذات اقدس الهی.

با نظارت صادق خادمی

 

کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. بر اساس متن درسگفتار، مفهوم عماء در عرفان به چه اشاره دارد؟

2. طبق متن، ریشه بحث عماء از کجا نشأت گرفته است؟

3. در متن، پاسخ پیامبر به سؤال 'کان ربنا قبل ان یخلق الخلق' چیست؟

4. بر اساس متن، دیدگاه قاساني درباره عماء چیست؟

5. طبق متن، چرا واحدیت به عنوان عماء در نظر گرفته شده است؟

6. در متن، اعیان ثابته به عنوان مظاهر اسما و صفات الهی معرفی شده‌اند.

7. متن بیان می‌کند که عقل اول همان فیض عام و ظهور حق است.

8. سؤال 'کان ربنا قبل ان یخلق الخلق' در متن به معنای سؤال از مکان خلق است.

9. بر اساس متن، عماء به معنای غیم رقیق بین ارض و سماء تفسیر شده است.

10. متن درسگفتار بیان می‌کند که هر متعینی مخلوق است.

11. تفاوت اصلی بین احدیت و واحدیت در متن درسگفتار چیست؟

12. چرا سؤال 'کان ربنا قبل ان یخلق الخلق' به رب مقید به خالقیت اشاره دارد؟

13. مفهوم غیم رقیق در تفسیر عماء به چه معناست؟

14. چرا دیدگاه قاساني درباره عماء با نقل نبوی سازگارتر است؟

15. چرا در متن گفته شده که واحدیت محل ظهور حقایق است؟

پاسخنامه

1. حضرت احدیت یا واحدیت

2. نقل نبوی

3. کان فی عماء

4. عماء همان حضرت احدیت است.

5. چون حایل بین احدیت و کثرت حقیقیه است.

6. درست

7. نادرست

8. نادرست

9. درست

10. نادرست

11. احدیت به ذات حق بدون کثرت اشاره دارد، در حالی که واحدیت منشأ اسما و صفات و ظهور مظاهر است.

12. زیرا سؤال از وضعیت حق قبل از فعل خلقت و خالق بودن اوست.

13. غیم رقیق به معنای حایل بودن واحدیت بین احدیت و کثرت حقیقیه است.

14. چون قاساني عماء را به احدیت نسبت می‌دهد که با سؤال از قبل خلقت همخوانی دارد.

15. زیرا واحدیت ظرف اسما و صفات است که اعیان ثابته در آن ظهور می‌یابند.

فوتر بهینه‌شده