متن درس
بازبینی درس گفتارهای حضرت آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه 312)
مقدمه: درآمدی بر مرتبه احدیت جمع و وجود
کتاب حاضر، با تکیه بر درسگفتارهای عمیق و عرفانی آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، به بررسی دقیق و تخصصی مرتبه احدیت جمع و وجود، بهعنوان اصل اولی در مراتب وجودی، میپردازد. این اثر، با محوریت مفاهیم وحدت وجود، اسمای الهی، و نقش انسان کامل بهعنوان مظهر تام الهی، تلاش دارد تا اصول بنیادین عرفان نظری را با زبانی علمی تبیین نماید. درسگفتار شماره 312، که مبنای این بخش از کتاب است، با استناد به آرای شیخ اکبر محیالدین ابنعربی و شارحان برجسته او، به کاوش در مفاهیم پیچیدهای چون احدیت، غنای ذاتی، و برزخیت الهی میپردازد.
بخش اول: مرتبه احدیت جمع و وجود
تعریف و ویژگیهای مرتبه احدیت
درسگفتار حاضر، مرتبه احدیت جمع و وجود را بهعنوان اصل اولی در مراتب منعوته معرفی میکند که به دلیل جامعیت وجودی و استهلاک کثرت در وحدت، به «حقیقت الحقائق» و «حضرت احدیت جمع» نامیده میشود. این مرتبه، بیانگر وحدت صرف الهی است که در آن، هیچ تعینی جز ذات حق وجود ندارد. حق، در این مرتبه، تنها به ذات خود علم دارد و هیچگونه تعلق یا تعینی جز این اعتبار واحد در نظر گرفته نمیشود. این دیدگاه، با اصل وحدت وجود همخوانی دارد، جایی که حق، بهعنوان مبدأ همه وجود، بدون لحاظ غیر، متجلی است.
تمثیل اقیانوسی بیکران که امواج آن، بهعنوان مظاهر، در سطح ظاهر میشوند، اما ذات اقیانوس فراتر از این امواج باقی میماند، این مفهوم را بهزیبایی تبیین میکند. ذات حق، در این مرتبه، چونان اقیانوسی است که هیچ موج یا تعینی نمیتواند حقیقت بیکران آن را محدود سازد.
عدم توقیفی بودن اسمای الهی
یکی از اصول بنیادین مطرحشده در این درسگفتار، عدم توقیفی بودن اسمای الهی است. برخلاف دیدگاههای محدود به متون مأثور، هر صفت کمالی که با ذات حق سازگار باشد، میتواند بهعنوان اسم یا صفت الهی به کار رود، حتی اگر در جوشن کبیر یا صغیر ذکر نشده باشد. این انعطافپذیری، امکان اطلاق اوصاف کمالی را بر اساس عقل و شهود عرفانی تأیید میکند.
برای مثال، همانگونه که کتابی را میتوان با اوصاف گوناگون چون مکعب، مستطیل، یا سفید توصیف کرد، حق نیز با اسمایی چون «برزخ البرازخ» یا «حقیقت الحقائق» توصیف میشود، مشروط بر آنکه این اوصاف، کمال ذاتی او را بازتاب دهند. این رویکرد، سالک را به تأمل در عمق اسمای الهی و ارتباط آنها با حقیقت وجود دعوت میکند.
اسمای الهی در ظرف احدیت
در مرتبه احدیت، اسمای الهی بهگونهای مطرح میشوند که با زبان عرفانی و از منظر جامعیت انسان کامل بیانگر حقاند. اسمایی چون «برزخ البرازخ» یا «حقیقت الحقائق»، که در متون مأثور کمتر دیده میشوند، در این مرتبه به دلیل سازگاری با حقیقت الهی به کار میروند. انسان کامل، بهعنوان مظهر تام اسمای الهی، نقش کلیدی در انعکاس این اسما دارد.
این اسما، چونان ستارگانی هستند که در آسمان بیکران احدیت میدرخشند و نور حقیقت الهی را در قالب مظاهر وجودی منعکس میکنند. انسان کامل، بهعنوان آیینهای صیقلی، این نور را به تمامی بازتاب میدهد و جامعیت وجودی حق را متجلی میسازد.
جمعبندی بخش اول
بخش نخست این نوشتار، با تکیه بر مفهوم مرتبه احدیت جمع و وجود، به تبیین ویژگیهای این مرتبه بهعنوان اصل اولی مراتب وجودی پرداخت. علم حق به ذات خود، عدم توقیفی بودن اسمای الهی، و نقش انسان کامل بهعنوان مظهر تام اسما، از مهمترین محورهای این بخش هستند. تمثیل اقیانوس و آینه، این مفاهیم را برای مخاطب ملموس ساخته و نشان دادهاند که وحدت الهی، مبنای همه مظاهر وجودی است.
بخش دوم: غنای ذاتی و وحدت صرف
غنای ذاتی حق
غنای ذاتی، بهعنوان یکی از ویژگیهای بنیادین مرتبه احدیت، بیانگر بینیازی مطلق حق از هرگونه تعین یا غیر است. این اصل، با قول قرآنی «كان الله ولا شيء معه» (خدا بود و هیچ چیز با او نبود) تأیید میشود که بر عدم معیت غیر با حق دلالت دارد. حق، در این مرتبه، تنها به ذات خود علم دارد و هیچگونه کثرت یا غیریتی در او راه ندارد.
تمثیل خورشیدی که نور خود را بینیاز از اشیا بر زمین میافکند، این مفهوم را روشن میسازد. همانگونه که خورشید، بینیاز از بازتاب نورش در اشیا، نورافشانی میکند، حق نیز در مرتبه احدیت، بینیاز از مظاهر، غنای ذاتی خود را متجلی میسازد.
يَا أَيُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَرَاءُ إِلَى اللَّهِ وَاللَّهُ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ
: ای مردم، شما به خدا نیازمندید، و خداست که بینیاز و ستوده است. (سوره فاطر، آیه ۱۵)
وحدت صرف و نفی کثرت
وحدت صرف، ویژگی دیگر مرتبه احدیت است که هرگونه کثرت یا غیریت را نفی میکند. در این مرتبه، حق تنها به ذات خود علم دارد و هیچ تعقل یا تعینی جز این اعتبار واحد وجود ندارد. این وحدت، مبنای همه ظهورات است و کثرت مظاهر را در خود استهلاک میدهد.
تمثیل رودی که از سرچشمهای واحد جاری میشود و در مسیر خود به شاخههای متعدد تقسیم میگردد، اما در نهایت به همان سرچشمه بازمیگردد، این مفهوم را تبیین میکند. حق، بهعنوان سرچشمه وحدت، مبنای همه کثرتها است، اما ذات او همواره یگانه باقی میماند.
قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ * اللَّهُ الصَّمَدُ
: بگو: اوست خداى يگانه، خداى صمد. (سوره اخلاص، آیات ۱-۲)
جمعبندی بخش دوم
بخش دوم، با تمرکز بر غنای ذاتی و وحدت صرف، به تبیین ویژگیهای مرتبه احدیت پرداخت. غنای ذاتی، بینیازی حق از هرگونه غیر را نشان میدهد، و وحدت صرف، نفی هرگونه کثرت را تأیید میکند. تمثیلات خورشید و رود، این مفاهیم را ملموس ساخته و نشان دادهاند که حق، بهعنوان مبدأ همه وجود، یگانه و بینیاز است.
بخش سوم: برزخیت و مرآتیت الهی
برزخ الحضرتین و نقش جامعیت
حق، در مرتبه احدیت، بهعنوان «برزخ الحضرتین» (الهیه و کونیه) یا «برزخ البرازخ» شناخته میشود، زیرا همه احکام الهی و کونی را در خود جمع کرده، بدون اینکه چیزی زائد بر معقولیت احدیت باشد. این برزخیت، بیانگر جامعیت حق است که بین مرتبه الوهیت (اسمای الهی) و مرتبه کونیت (مظاهر وجودی) قرار دارد.
تمثیل پلی که دو ساحل را به هم متصل میکند، این مفهوم را روشن میسازد. همانگونه که پل، بدون افزودن چیزی به ماهیت ساحلها، آنها را به هم پیوند میدهد، حق نیز بهعنوان برزخ الحضرتین، وحدت و کثرت را در خود متحد میکند.
مرآة الحضرتین و انعکاس حقیقت
حق، بهعنوان «مرآة الحضرتین»، آیینهای است که غیب ذات و تعینات آن را منعکس میکند. این مرآتیت، هم در ظرف ظهور (حق) و هم در ظرف مظهر (خلق) قابلمشاهده است. خلق نیز بهعنوان مظهر، آیینه حق است، اما مرآتیت حق، به دلیل جامعیتش، در مرتبهای بالاتر قرار دارد.
تمثیل آینهای که تصویر را بیکموکاست بازتاب میدهد، این مفهوم را تبیین میکند. حق، چونان آینهای است که همه صفات و تعینات را در خود منعکس میکند، و خلق، بهعنوان مظهر، این انعکاس را در قالب کثرت متجلی میسازد.
جمعبندی بخش سوم
بخش سوم، با تمرکز بر برزخیت و مرآتیت الهی، به تبیین نقش حق بهعنوان برزخ الحضرتین و مرآة الحضرتین پرداخت. این مفاهیم، جامعیت حق و انعکاس حقیقت الهی در مظاهر را نشان میدهند. تمثیلات پل و آینه، این مفاهیم را ملموس ساخته و عمق عرفانی آنها را نمایان میکنند.
بخش چهارم: انسان کامل و صورة الحق
حقیقة الانسانیة الکمالية
حقیقت انسان کامل، بهعنوان مظهر تام اسمای الهی، در مرتبه احدیت بهعنوان «حقیقة الانسانیة الکمالية» شناخته میشود. انسان کامل، به دلیل جامعیتش، مظهر همه اسمای الهی است و صورت ظاهری او، حقیقت الهی و لوازم آن را بازتاب میدهد.
تمثیل باغی پر از گلهای رنگارنگ که هر یک جلوهای از زیبایی باغ هستند، این مفهوم را روشن میسازد. انسان کامل، چونان باغبانی است که همه زیباییهای باغ الهی را در خود متجلی میسازد.
صورة الحق و نقش انسان کامل
صورة الحق، به معنای علم حق به ذات و شئون خود است، و انسان کامل، بهعنوان مظهر این صورت، بدون تعدد یا تحدید، مظهر تام حق است. این صورة، شامل همه شئون الهی است و با اعیان ثابته عالم مقایسه میشود.
تمثیل نقاشی که اثر خود را در تابلو متجلی میسازد، این مفهوم را تبیین میکند. حق، چونان نقاشی است که صورت خود را در تابلوی انسان کامل ترسیم میکند، و انسان کامل، این صورت را به تمامی بازتاب میدهد.
جمعبندی بخش چهارم
بخش چهارم، با تمرکز بر حقیقت انسان کامل و صورة الحق، به تبیین نقش انسان کامل بهعنوان مظهر تام اسمای الهی پرداخت. حقیقة الانسانیة الکمالية و صورة الحق، دو مفهوم کلیدی هستند که جامعیت انسان کامل را نشان میدهند. تمثیلات باغ و نقاشی، این مفاهیم را ملموس ساخته و نقش انسان کامل در عرفان نظری را برجسته میکنند.
بخش پنجم: حد الفاصل و مبدأ تعین
حد الفاصل و تنظیم ظهورات
حق، بهعنوان «حد الفاصل»، مرز بین تعینات (مظاهر متعین) و غیرمتعینات (غیب مطلق) است. این حد، به دلیل تدريجي بودن ظهورات، ضروری است تا اسم ظاهر و احکام آن پایدار بماند. بدون این حد، همه مظاهر بهصورت دفعی ظاهر میشدند، که با حکمت الهی سازگار نیست.
تمثیل نگهبانی که در ورودی شهر، ورود و خروج را تنظیم میکند، این مفهوم را روشن میسازد. حق، بهعنوان حد الفاصل، ظهورات را بهگونهای تدريجي تنظیم میکند که هر مظهر به قدر استعدادش ظاهر شود.
مبدأ تعین و نقش انسان کامل
حق، مبدأ تعین خود بهواسطه صفات مظهریت و ظاهریت است. انسان کامل، بهعنوان مظهر تام این مبدأیت، ظرف ظهور کامل الهی است. این مبدأیت، به معنای خاستگاه همه تعینات است و انسان کامل، به دلیل برزخیتی که بین غیب و شهود دارد، این مبدأیت را بهصورت کامل منعکس میکند.
تمثیل سرچشمهای که همه رودها از آن جاری میشوند، این مفهوم را تبیین میکند. حق، بهعنوان مبدأ تعین، سرچشمه همه مظاهر است، و انسان کامل، چونان رودی است که این سرچشمه را به تمامی بازتاب میدهد.
جمعبندی بخش پنجم
بخش پنجم، با تمرکز بر حد الفاصل و مبدأ تعین، به تبیین نقش حق در تنظیم ظهورات و جایگاه انسان کامل بهعنوان مظهر تام این مبدأیت پرداخت. حد الفاصل، ظهورات را بهگونهای تدريجي تنظیم میکند، و مبدأ تعین، خاستگاه همه مظاهر است. تمثیلات نگهبان و سرچشمه، این مفاهیم را ملموس ساخته و نقش حق و انسان کامل را برجسته میکنند.
بخش ششم: اصل الاصول و محل نفوذ الاقدار
اصل الاصول و وحدت مبدأ
حق، بهعنوان «اصل الاصول» و منبع همه تعینات، مبنای هر چیزی است که شئ نامیده میشود. این اصل، غیرقابل تعدد است، زیرا اصل حقیقی نمیتواند متعدد باشد. اگرچه در بیان مصامحهای ممکن است اصول متعدد فرض شود، اما در حقیقت، اصل واحد است و حق، مبنای همه وجودات است.
تمثیل ستونی که سقف بنا را نگه میدارد، این مفهوم را روشن میسازد. همانگونه که ستون اصلی، تنها پایه حقیقی بنا است، حق نیز بهعنوان اصل الاصول، مبنای همه مظاهر است و تعدد اصول، تنها در بیان مصامحهای ممکن است.
محل نفوذ الاقدار و توحید افعالی
حق، بهعنوان محل نفوذ همه اقدار، مظهر همه ظهورات است. سالک در این مقام، همه چیز را از حق میبیند و هیچ چیز جز حق را نمیشناسد. این مقام، بیانگر توحید افعالی است که در آن، همه پدیدهها مظهر حقاند.
تمثیل نورانیتی که در مصیبت روز عاشورا بر امام حسین (ع) افزوده شد، این مفهوم را تبیین میکند. همانگونه که مصیبت، نورانیت او را افزایش داد، سالک در مقام توحید، همه چیز را از حق میبیند و بلا را نیز مظهر حقیقت الهی میداند.
جمعبندی بخش ششم
بخش ششم، با تمرکز بر اصل الاصول و محل نفوذ الاقدار، به تبیین وحدت مبدأ و توحید افعالی پرداخت. حق، بهعنوان اصل الاصول، مبنای همه تعینات است، و در مقام توحید، سالک همه چیز را از حق میبیند. تمثیلات ستون و نورانیت، این مفاهیم را ملموس ساخته و عمق عرفانی آنها را نمایان میکنند.
بخش هفتم: رهایی از خوف و طلب غیر خدا
توحید کامل و اخلاص
سالک در مقام توحید کامل، نه از غیر خدا میترسد و نه چیزی جز از خدا طلب میکند. این مقام، نشانه رهایی از شرک و وصول به اخلاص است. کلمة «لا إله إلا الله» دیواری است که از هرگونه شرک محفوظ است و سالک را به حقیقت توحید میرساند.
تمثیل قلعهای با دیوارهای استوار، این مفهوم را روشن میسازد. همانگونه که قلعهای محکم از هجوم دشمنان در امان است، قلب موحد نیز از شرک و خوف غیر خدا محفوظ میماند.
نقش اولیای خدا در ناسوت
اولیای خدا، به دلیل اتصال به حقیقت الهی، از بلا و مصیبت متأثر نمیشوند، بلکه این بلاها نورانیت آنها را افزایش میدهد. این مقام، بیانگر قوت الهی است که فراتر از قوای جسمانی عمل میکند.
تمثیل گلی که در طوفان استوار میماند، این مفهوم را تبیین میکند. همانگونه که گل در برابر طوفان مقاومت میکند، اولیای خدا نیز در برابر بلا، نورانیت و استواری خود را حفظ میکنند.
جمعبندی بخش هفتم
بخش هفتم، با تمرکز بر توحید کامل و نقش اولیای خدا، به تبیین رهایی از خوف و طلب غیر خدا و استواری اولیا در برابر بلا پرداخت. کلمة توحید و قوت الهی، دو محور کلیدی این بخش هستند. تمثیلات قلعه و گل، این مفاهیم را ملموس ساخته و عمق عرفانی آنها را نمایان میکنند.
نتیجهگیری کلی
این نوشتار، با تکیه بر درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، به بررسی عمیق و تخصصی مرتبه احدیت جمع و وجود پرداخت. مفاهیم وحدت وجود، غنای ذاتی، برزخیت، مرآتیت، و نقش انسان کامل بهعنوان مظهر تام اسمای الهی، از مهمترین محورهای این نوشتار هستند.