متن درس
تأملاتی در وحدت حقیقی و تعینات الهی
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه 315)
مقدمه
این اثر، تأملاتی عمیق و روشمند در باب وحدت حقیقی و تعینات الهی است که از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره استخراج و بازنویسی شده است. متن حاضر، نهتنها به تبیین وحدت ذاتی حق و ظهورات آن در مراتب احدیت و واحدیت میپردازد، بلکه با نقد برخی دیدگاههای عرفانی، بر ضرورت استقلال علم اسما تأکید ورزیده و چارچوبی نوین برای فهم تعینات الهی ارائه میدهد.
بخش نخست: وحدت حقیقی و تعین اول
مفهوم وحدت حقیقی
وحدت حقیقی، جوهره ذات الهی است که در مرتبه لاتعین، عاری از هرگونه کثرت و انبساط است. این وحدت، در تعین اول به دو وجه احدیت و واحدیت ظهور مییابد. احدیت، باطن این وحدت، و واحدیت، ظاهر آن است. همانگونه که خورشید در ذات خود یکپارچه است، اما در پرتوهایش تنوع مییابد، وحدت حقیقی نیز در مرتبه ذات، یکپارچه و در مرتبه ظهور، متنوع جلوه میکند.
درنگ: وحدت حقیقی، عیّن تعین اول است که از آن احدیت (باطن) و واحدیت (ظاهر) نشأت میگیرد و دو اعتبار دارد: سقوط اعتبارات (اندماج در احدیت) و ثبوت اعتبارات غیرمتناهی (جمع در واحدیت). |
تعین اول: تجلی یکپارچه ذات
تعین اول، ظهور یکپارچه ذات الهی است که در آن، هیچگونه تعدد و کثرتی راه ندارد. این تعین، چونان چشمهای زلال است که از سرچشمه لاتعین جوشیده و در دو مرتبه احدیت و واحدیت متجلی میشود. احدیت، مرتبه اندماج صفات است که در آن، تمامی صفات الهی در ذات مستغرقاند، و واحدیت، مرتبه جمع صفات است که صفات بهصورت منبسط و متمایز ظهور مییابند.
نزول از لاتعین به تعین
حق تعالی از مرتبه لاتعین، که فراتر از هر قید و شرط است، به مرتبه تعین نزول مییابد. این نزول، نه به معنای کاهش مقام ذات، بلکه به مثابه تجلی نور در آینههای وجود است. در این فرآیند، دو اعتبار پدیدار میشود: تعین احدی، که باطن وحدت و مرتبه اندماج صفات است، و تعین واحدی، که ظاهر وحدت و مرتبه جمع صفات است.
عیّنیت صفات در احدیت و واحدیت
در مرتبه احدیت و واحدیت، صفات الهی عیّن ذاتاند، مانند قطرهای که در اقیانوس ذات حل شده و از آن جدایی ندارد. اما در مراتب مادون، با انبساط وجودی، صفات از این عیّنیت خارج شده و بهصورت ظهورات متمایز جلوه میکنند. این تمایز، نه به معنای جدایی از ذات، بلکه به مثابه انعکاس نور واحد در آیینههای گوناگون است.
جمعبندی بخش نخست
بخش نخست، به تبیین وحدت حقیقی و تعین اول پرداخت. وحدت حقیقی، ذات الهی در مرتبه لاتعین است که در تعین اول، به دو مرتبه احدیت و واحدیت ظهور مییابد. احدیت، باطن وحدت و مرتبه اندماج صفات، و واحدیت، ظاهر وحدت و مرتبه جمع صفات است. این تعین، ظرف ظهور هویات ربوبی و مظاهر خلقی است و تعدد در آن راه ندارد.
بخش دوم: کَشفِ سرّ کلی و ایضاح امر اصلی
مفهوم کَشفِ سرّ کلی
کَشفِ سرّ کلی، به معنای پردهبرداری از وحدت ذاتی حق و حقیقت الهی است. این کَشف، مانند گشودن دریچهای به سوی نور بیکران ذات است که عارف را به ادراک وحدت حقیقی رهنمون میسازد. در این مرتبه، هیچ کثرتی راه ندارد و تمامی موجودات، ظهورات این وحدتاند.
ایضاح امر اصلی
ایضاح امر اصلی، به تبیین چگونگی تأثیر حق در عالم و انسان میپردازد. این تأثیر، مانند جوشش چشمهای است که حیات را به تمامی موجودات عالم میبخشد. ظهورات الهی، از مرتبه تعین اول تا عالم ناسوت، همگی جلوههای این تأثیر ربوبیاند.
درنگ: کَشفِ سرّ کلی، تبیین وحدت ذاتی حق، و ایضاح امر اصلی، بررسی تأثیر حق در عالم و انسان است که مبنای فهم تعینات الهی را تشکیل میدهند. |
مظاهر علمی و اعیان ثابته
مظاهر علمی، همان اعیان ثابتهاند که حقایق ثابت در علم الهیاند. این اعیان، مانند نقشهایی در لوح علم الهی، اساس ظهورات واحدی و مظاهر اسما و صفاتاند. هر موجود در عالم، تجلی یکی از این اعیان است که در مرتبه واحدیت به ظهور میرسد.
عالم، آدم و دم
عارف، عالم را ظهور انسان کامل (آدم) میبیند، انسان را نفس (دم)، و نفس را مظهر واحدیت که به احدیت متصل است. عالم، چونان آینهای است که تصویر انسان کامل در آن منعکس شده، و انسان، چونان روحی است که حیات عالم را تأمین میکند.
جمعبندی بخش دوم
بخش دوم، به کَشفِ سرّ کلی و ایضاح امر اصلی اختصاص یافت. کَشفِ سرّ کلی، وحدت ذاتی حق را تبیین میکند، و ایضاح امر اصلی، تأثیر حق در عالم و انسان را روشن میسازد. اعیان ثابته، مظاهر علمی و اساس ظهورات اسماییاند، و عالم، تجلی انسان کامل است که به احدیت متصل میشود.
بخش سوم: ظهورات اسمایی و ارتباط حق و خلق
ظهورات اسمایی در عالم
تمامی موجودات عالم، مظاهر و ظهورات اسما و صفات الهیاند. هر موجود، مانند گلی در بوستان وجود، تجلی اسمی خاص است که وجهی از حق را نمایان میسازد. این ظهورات، بیانگر پیوند ناگسستنی وحدت الهی با کثرت خلقیاند.
تفسیر آیه فَأَيْنَمَا تُوَلُّوا
قرآن کریم در آیه ﴿فَأَيْنَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ ٱللَّهِ﴾ (بقره: ۱۱۵، : به هر سو رو کنید، آنجا روی خداست)، به حضور وجه الهی در تمامی موجودات اشاره دارد. این آیه، فراتر از احکام نماز استحبابی، بیانگر این حقیقت است که هر توجه به خلق، توجه به حق است، مانند انعکاس نور خورشید در هر ذرهای از عالم.
درنگ: آیه ﴿فَأَيْنَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ ٱللَّهِ﴾، بر حضور وجه الهی در همه خلق تأکید دارد و هر توجه به مخلوق، توجه به خالق است. |
شکر مخلوق و خالق
کسی که مخلوق را شکر نکند، خالق را نیز شکر نکرده است، زیرا خلق، ظهورات ربوبیاند. شکر مخلوق، مانند دیدن تصویر حق در آینه وجود است که بدون آن، ادراک خالق ممکن نیست.
حب و بغض در مؤمن
مؤمن، به دلیل حب به حق، بغضی به خلق ندارد، زیرا همه را وجه الله میبیند. قلب مؤمن، مانند دریایی است که جز موجهای محبت الهی، چیزی در آن جای نمیگیرد.
اشکال مختلف اسما
هر اسم الهی، مانند غفور، غفار، لطیف و ودود، تجلی و شکلی متمایز در عالم دارد. این اشکال، مانند رنگهای گوناگون در تابلوی خلقت، هر یک وجهی از زیبایی حق را آشکار میسازند.
ارتباط حق و خلق
عالم، سراسر ربط و پیوند است و هیچ بیگانگی و جدایی در آن نیست. هر بیگانگی، مانند سایهای است که از غفلت انسان بر عالم افتاده و با نور معرفت، محو میشود.
جمعبندی بخش سوم
بخش سوم، به ظهورات اسمایی و ارتباط حق و خلق پرداخت. تمامی موجودات، مظاهر اسما و صفاتاند، و آیه ﴿فَأَيْنَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ ٱللَّهِ﴾ بر حضور وجه الهی در همه خلق تأکید دارد. شکر مخلوق، شرط شکر خالق است، و مؤمن، با حب الهی، همه را وجه حق میبیند.
بخش چهارم: ساختار و اصول کَشفِ سرّ کلی
ساختار فصول کَشفِ سرّ کلی
باب کَشفِ سرّ کلی و ایضاح امر اصلی، شامل فصولی است که هر یک اصولی دارند. فصل اول، با ۱۶ اصل، از صفحه ۱۲۶ تا ۲۲۷ (۱۰۱ صفحه) گسترده شده و بزرگترین بخش این باب است.
درنگ: فصل اول کَشفِ سرّ کلی، با ۱۶ اصل و گستردگی ۱۰۱ صفحه، عمیقترین تبیین تعین اول و وحدت حقیقی را ارائه میدهد. |
فصول دیگر
یازده فصل بعدی، از صفحه ۲۲۷ تا ۲۷۹ (۵۲ صفحه)، به تکمیل تبیین وحدت حق و اثر خلق میپردازند. این فصول، مانند شاخههای درختی تنومند، از ریشه فصل اول تغذیه کرده و بحث را کامل میکنند.
اصل اول فصل اول
اصل اول، به مرتبه جمع و وجود (تعینات اولی) میپردازد و پایه تحلیل تعین اول است. این اصل، مانند بنیانی است که تمامی بنای کَشفِ سرّ کلی بر آن استوار شده است.
نقل از فرغانی
فرغانی، در دو فصل استطرادی ذیل اصل اول، به تبیین تعین اول و دوم پرداخته و وحدت حقیقی را عیّن تعین اول دانسته است. این نقل، مانند نوری است که زوایای پنهان تعینات را روشن میسازد.
جمعبندی بخش چهارم
بخش چهارم، ساختار و اصول کَشفِ سرّ کلی را بررسی کرد. فصل اول، با ۱۶ اصل و گستردگی ۱۰۱ صفحه، مهمترین بخش این باب است، و فصول بعدی، مکمل آناند. نقل از فرغانی، تبیین عمیقی از تعین اول ارائه میدهد.
بخش پنجم: نقد و تصحیح دیدگاههای عرفانی
نقد نسبت سلب به احدیت
نسبت دادن سلب به احدیت، نادرست است؛ احدیت، مرتبهای اثباتی و عیّن ذات است. این نسبت، مانند پوشاندن نور خورشید با پردهای از توهم است که با تأمل عرفانی، کنار میرود.
درنگ: احدیت، مرتبهای اثباتی است و نسبت سلب به آن، با حقیقت وحدت منافات دارد. |
نقد تشبیه احد و واحد
تشبیه احد و واحد به «بعلبک»، خطایی آشکار است، زیرا هر دو اسم، اثباتی و بسیطاند. این تشبیه، مانند خلط جواهر با ترکیبات عادی، حقیقت اسما را تحریف میکند.
استقلال علم اسما
علم اسما، دانشی مستقل با مبانی، استاد و زبان خاص است. این علم، مانند گوهری نایاب است که نمیتوان آن را با دیگر علوم خلط کرد.
مشکلات عرفا در اسما
اعاظم عرفان، به دلیل خلط علم اسما با عرفان، در تبیین اسما دچار خطا شدهاند. این خطا، مانند کاشتن بذری در خاک نامناسب است که ثمر نمیدهد.
نقد معنای لا إله إلا الله
اکثر علمای اصول، «لا إله إلا الله» را نادرست معنا کردهاند، زیرا علم اسما را نیاموختهاند. این کلمه توحیدی، مانند دری است که تنها با کلید علم اسما گشوده میشود.
جمعبندی بخش پنجم
بخش پنجم، به نقد و تصحیح دیدگاههای عرفانی پرداخت. نسبت سلب به احدیت و تشبیه احد و واحد به «بعلبک» نادرست است. علم اسما، دانشی مستقل است که خلط آن با عرفان، به خطاهایی منجر شده است.
بخش ششم: نزول اسما و شهود کاملین
نزول اسما از احدیت به ناسوت
اسما از احدیت به واحدیت، سپس به مظاهر خلقی و ناسوت نزول مییابند. این نزول، مانند جویباری است که از قلههای بلند به دشتهای وجود جاری میشود.
اسما در لوح محفوظ
برخی اسما در لوح محفوظ، به صورت وجودی روحانی ظهور مییابند. لوح محفوظ، مانند کتابی آسمانی است که حقایق اسما در آن نگاشته شده است.
تفصیل اسما در عرش و کرسی
اسما در عرش به صورت مجمل و در کرسی به صورت مفصل ظهور مییابند. عرش، مانند خزانهای است که گنجهای اسما در آن جمعاند، و کرسی، مانند بازاری است که این گنجها در آن عرضه میشوند.
شهود کاملین
کاملین و اولیا، مراتب دنیا، برزخ و آخرت را در شهودات خود میبینند. این شهود، مانند پرواز روح در آسمانهای معرفت است که تمامی مراتب وجود را در بر میگیرد.
درنگ: کاملین، با یقین، مراتب دنیا، برزخ و آخرت را شهود میکنند، و آیه ﴿لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ ٱلْيَقِينِ لَتَرَوُنَّ ٱلْجَحِيمَ﴾ بر این امکان تأکید دارد. |
جمعبندی بخش ششم
بخش ششم، به نزول اسما و شهود کاملین اختصاص یافت. اسما از احدیت تا ناسوت نزول کرده و در لوح محفوظ، عرش و کرسی به اشکال مختلف ظهور مییابند. کاملین، با یقین، تمامی مراتب وجود را شهود میکنند.
بخش هفتم: سوره توحید و ریتم قرائت
سوره توحید: شناسنامه حق
سوره ﴿قُلْ هُوَ ٱللَّهُ أَحَدٌ ٱللَّهُ ٱلصَّمَدُ لَمْ يَلِدْ وَلَمْ يُولَدْ وَلَمْ يَكُن لَّهُ كُفُوًا أَحَدٌ﴾ (اخلاص: ۱-۴، : بگو اوست خدای یگانه، خدا بینیاز است، نزاده و زاده نشده، و هیچکس همتای او نیست)، شناسنامه حق و ظهورات ربوبی است. این سوره، مانند نگینی در تاج توحید، مراتب احدیت و صمدیت را تبیین میکند.
ریتم قرائت قرآن
ریتم قرائت سوره توحید و اسما، بر اثرگذاری آنها تأثیر دارد. قرائت با قصد معنایی، مانند نواختن سازی است که نغمههای الهی را در دل زنده میکند.
نقد قرائت یکنواخت
قرائت یکنواخت قرآن کریم و اسما، مانع تأثیر معنوی آنها میشود. این قرائت، مانند کپسولی است که در معده باز نشود و اثری بر جای نگذارد.
درنگ: قرائت سوره توحید با ریتم و قصد معنایی، معانی آن را در دل زنده میکند، برخلاف قرائت یکنواخت که بیاثر است. |
جمعبندی بخش هفتم
بخش هفتم، به سوره توحید و اهمیت ریتم قرائت پرداخت. این سوره، شناسنامه حق است که مراتب توحید را تبیین میکند. قرائت با ریتم و قصد معنایی، کلید اثرگذاری اسما و آیات است.
بخش هشتم: علم شیطان و باطن اسما
علم شیطان
شیطان، دارای علمی است که ناشناخته ماندن آن، انسان را در برابر وسوسهها ناتوان میکند. این علم، مانند دشمنی پنهان است که تنها با شناخت، میتوان از آن در امان ماند.
باطن اسم الله
باطن اسم «الله»، وجود محض، و باطن «رحمن» و «رحیم»، وجود انبساطی است. این اسما، مانند دریاهاییاند که امواج وجود از آنها برمیخیزد.
اسمای ضمایری
اسمای ضمایری، مانند «هو» و «ایاک»، جزو کلیات اسما هستند و به ذات و شئون آن اشاره دارند. این اسما، مانند کلیدهاییاند که درهای معرفت را میگشایند.
جمعبندی بخش هشتم
بخش هشتم، به علم شیطان و باطن اسما اختصاص یافت. شناخت علم شیطان، برای سلوک ضروری است، و اسمای «الله»، «رحمن» و ضمایری، وجوه کلیدی ظهورات الهیاند.
نتیجهگیری و جمعبندی نهایی
این اثر، با تأمل در درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، به تبیین وحدت حقیقی، تعینات الهی و ظهورات اسمایی پرداخت. وحدت حقیقی، عیّن تعین اول است که در احدیت و واحدیت ظهور مییابد. تمامی موجودات، مظاهر اسما و صفاتاند، و آیه ﴿فَأَيْنَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ ٱللَّهِ﴾ بر حضور وجه الهی در همه خلق تأکید دارد. علم اسما، دانشی مستقل است که خلط آن با عرفان، به خطاهایی مانند نسبت سلب به احدیت منجر شده است. نزول اسما از لوح محفوظ تا ناسوت، مراتب ظهور را نشان میدهد، و کاملین با یقین، این مراتب را شهود میکنند.
با نظارت صادق خادمی |