متن درس
تبیین عرفانی و فلسفی حديث نفس و تجلیات ذات
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه 317)
دیباچه
کتاب حاضر، ارائهشده توسط آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، است که به تبیین مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی در حوزه الهیات و مقامات عرفانی میپردازد.
بخش نخست: تبیین حديث نفس الهی و مراتب تجلی
مفهوم حديث نفس الهی
حديث نفس الهی، بهمثابه گفتوگوی ذات اقدس الهی با خویشتن، در مرتبهای متعالی و فارغ از هرگونه صوت، حرف، یا واسطه مادی توصیف میشود. این گفتوگو، نه به معنای کلام مادی، بلکه عين ذات الهی است که در آن، ذات به خودآگاهی کمالات ذاتی و اسمائی خویش نائل میآید.
از منظر عرفانی، حديث نفس الهی به نظریه وحدت وجود ابنعربی همراستاست، جایی که ذات الهی، بهعنوان مبدأ همه کمالات، خود را بدون نیاز به واسطههای مادی متجلی میسازد. این خودآگاهی، چونان آینهای است که در آن، ذات الهی جمال و جلال خویش را مشاهده میکند، بیآنکه به کثرت یا محدودیت مادی گرفتار آید.
درنگ: حديث نفس الهی، تجلی خودآگاهی ذات است که عين ذات و فارغ از صوت و حرف، مبدأ ظهور کمالات الهی محسوب میشود. |
قابلیت ذات برای سماع و تأثر
ذات الهی، به دلیل ظرفیت ذاتی خویش، قادر به سماع کلام خود و تأثر از آن است. این سماع و تأثر، بخشی از ظرف ظهور جمال الهی را تشکیل میدهد، جایی که ذات، هم فاعل است و هم قابل، و این دوگانگی در مرتبه وحدت ذات معنا مییابد.
تشبیه این فرآیند به آینهای است که نور را بازمیتاباند و خود نیز از آن متأثر میشود. ذات الهی، در مقام فاعلیت، کلام خویش را ایجاد میکند و در مقام قابلیت، از آن متأثر میگردد، و این تأثر، زمینهساز ظهور کمالات در مراتب پایینتر است.
تجلی اول و پیوند با کلام الهی
تجلی اول الهی، که ظهور اولیه ذات است، با کلام الهی پیوندی وثیق دارد و شامل احساسی کلی و جامع از کمالات الهی است. این احساس، باطن حیات الهی را تشکیل میدهد، زیرا حیات، بهعنوان صفت ذاتی، سرچشمه همه ظهورات است.
تجلی اول، چونان طلوع خورشید است که نور کلی خود را پیش از تفصیل به رنگها و اشکال، بر عالم میتاباند. این مرتبه، ادراک شهودی ذات از کمالات خویش است که بدون تفصیل، در وحدت ذاتی متجلی میشود.
ظهور کمالات در اعتبارات وحدانیت
کمالات الهی، در قالب اسماء حسنی چون علم، قدرت، و حیات، از طریق تفصیل اعتبارات وحدانیت ظهور مییابند. این ظهور، باطن علم و اراده الهی را تشکیل میدهد، بهگونهای که علم، ریشه اراده، و اراده، مقدمه تعین خارجی است.
این فرآیند، به مانند نهری است که از چشمه وحدت سرچشمه گرفته و در مسیر خویش به شاخههای متعدد تقسیم میشود، هر شاخه نماینده یکی از اسماء الهی است، اما همه در اصل، از یک سرچشمه واحد نشأت میگیرند.
تعین خارجی و باطن قول الهی
علم الهی، که باطن اراده است، به تعین خارجی منجر میشود و این تعین، باطن قول الهی را تشکیل میدهد، چنانکه در قرآن کریم فرموده است:
إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ
(یس: ۸۲، : «جز این نیست که چون چیزی را اراده کند، فرمانش این است که به آن میگوید: باش، پس میشود.»)
این آیه، فرآیند خلقت را به اراده و قول الهی نسبت میدهد. تعین خارجی، مرحلهای است که کمالات ذاتی در عالم خارج بهصورت موجودات متجلی میشوند، و قول «کن» چون کلیدی است که درهای وجود را میگشاید.
تأثر و تحقق کمالات اسمائی
تأثر ذات از کلام خویش، به توجهی منجر میشود که تحقق کمالات اسمائی را در پی دارد. این تحقق، باطن قدرت الهی است که توانایی ذات در ایجاد و تجلی موجودات را نشان میدهد.
این تأثر، به مانند باغبانی است که با نگریستن به گلهای خویش، به پرورش و شکوفایی آنها همت میگمارد. قدرت الهی، در این مرتبه، چون نیرویی است که کمالات را از بالقوه به بالفعل میرساند.
تفصیل کمال و جود الهی
تفصیل کمالات الهی و فراهمسازی شرایط آن، به جود الهی منجر میشود. برزخیت تعین اول، که واسطه بین وحدت و کثرت است، به عدالت و قسط وابسته است، جایی که فیض الهی بهصورت عادلانه در عالم توزیع میشود.
جود الهی، چون بارانی است که بر همه زمین به یکسان میبارد، اما هر خاکی به فراخور استعداد خویش از آن بهره میگیرد. عدالت الهی، نظم این توزیع را تضمین میکند.
جمعبندی بخش نخست
این بخش، با تبیین حديث نفس الهی، مراتب تجلی، و نقش اسماء و صفات در ظهور کمالات، به بررسی عمیق فرآیند خلقت از منظر عرفانی پرداخت. حديث نفس، بهعنوان مبدأ خودآگاهی ذات، و تجلیات آن، بهمثابه مراتب ظهور کمالات، در قالبی وحدانی و متعادل تحلیل شدند.
بخش دوم: اسماء ذاتیه و مقامات عرفانی
هفت صفت اصلی و وحدت ذاتی
هفت صفت اصلی الهی، شامل حیات، علم، اراده، قول، قدرت، جود، و عدل، بهعنوان باطن کل معرفی شدهاند. این صفات، در مرتبه وحدت ذات، عين ذات و عين یکدیگرند و ائمه اسماء تلقی میشوند.
این وحدت، به مانند اقیانوسی است که امواج گوناگون آن، هرچند متمایز به نظر میآیند، در عمق، یکی هستند. هر صفت، مظهر ذات است و در عین تمایز ظاهری، در باطن، متحد با دیگر صفات است.
درنگ: هفت صفت اصلی الهی، در مرتبه وحدت، عين ذات و یکدیگرند و بهعنوان ائمه اسماء، مبدأ همه حقایق الهی و کونی محسوب میشوند. |
اسماء ذاتیه و حقیقت الحقائق
اسماء ذاتیه، در مرتبهای متحد و مندمج، باطن همه حقایق الهی و کونی را تشکیل میدهند. این مرتبه، حقیقت الحقائق و برزخ البرازخ الأکبر نامیده شده و در شرع، به مقام «قاب قوسین أو أدنی» اشاره دارد:
فَكَانَ قَابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنَى
(نجم: ۹، : «تا آنکه فاصلهاش به قدر دو کمان یا نزدیکتر شد.»)
این آیه، به مقام قرب نبی اکرم (ص) به ذات الهی اشاره دارد. حقیقت الحقائق، چونان قلّهای است که همه حقایق در آن جمع میشوند، و برزخ البرازخ، پلی است میان وحدت و کثرت.
قوسین وحدت و کثرت
قوسین، به دوگانگیهای متعادل در نظام هستی، نظیر وحدت و کثرت، نزول و صعود، یا وجوب و امکان اشاره دارند. برخی، این مرتبه را حقیقت محمدیه یا احمدیه نامیدهاند، که نور مظهر این مقام است.
قوسین، چون دو بال پرندهای هستند که در پرواز به سوی وحدت، هماهنگ عمل میکنند. حقیقت محمدیه، بهعنوان نور واسطه فیض، این دوگانگی را در وحدت ذاتی جمع میکند.
جمعبندی بخش دوم
این بخش، با تبیین اسماء ذاتیه، حقیقت الحقائق، و مقامات عرفانی، به بررسی مراتب وحدت و کثرت در نظام الهی پرداخت. نقش حقیقت محمدیه، بهعنوان مظهر این مرتبه، و پیوند آن با آیات قرآنی، عمیقاً تحلیل شد.
بخش سوم: انسان کامل و نقش تبلیغ دین
مزاج اشرف و اعدل پیامبر اکرم (ص)
مزاج جسمانی پیامبر اکرم (ص)، بهعنوان اشرف و اعدل توصیف شده که صورته الجمعیه المعنویه را متجلی میسازد. ایشان، بهعنوان انسان کامل، مظهر همه کمالات الهی هستند.
این کمال، چونان گوهری است که در صدف وجود پیامبر (ص) جای گرفته و نور آن، همه عالم را روشن میکند. صورته الجمعیه، تجمیع همه صفات و کمالات در وجود ایشان است.
شرایط جسمانی انبیا و اولیا
انبیا و اولیا باید از سلامت جسمانی و وجاهت ظاهری برخوردار باشند تا بهعنوان مظهر الهی، تأثیرگذاری لازم را در تبلیغ دین داشته باشند.
این سلامت، به مانند بدنی است که روح الهی در آن حلول کرده و با هماهنگی ظاهر و باطن، پیام الهی را به عالم منتقل میکند.
نقش وجاهت در تبلیغ دین
وجاهت، نظافت، و اخلاق نیکو در عالمان دینی و طلاب، شرط لازم برای تأثیرگذاری در تبلیغ دین است. پیامبر اکرم (ص)، با کمال ظاهری و باطنی، حتی کافران را تحت تأثیر قرار میدادند.
وجاهت عالمان، چونان عطری است که با گذر از کوچههای شهر، دلها را به سوی حقیقت جذب میکند. این ویژگی، در تبلیغ دین، نقشی غیرمستقیم اما عمیق دارد.
درنگ: وجاهت و نظافت عالمان دینی، بهعنوان مظهر کمال باطنی، در جلب قلوب و تبلیغ دین نقشی اساسی دارد. |
نقش عالمان در حفظ شأن دین
عالمان دینی، با حفظ نظافت، ادب، و وجاهت، باید از آبروی دین و پیامبر (ص) محافظت کنند تا مانع رنجش مؤمنان شوند. قصد قربت، انگیزهای الهی است که رفتار ایشان را به سوی کمال سوق میدهد.
عالمان، چونان سربازانی هستند که با سلاح نظافت و ادب، از حریم دین دفاع میکنند. قصد قربت، چون نوری است که مسیر ایشان را روشن میسازد.
تأثیر ظاهر و باطن در تبلیغ
نظافت، ادب، و اخلاق نیکو، حتی در مواجهه با غیرمسلمانان، باید بهگونهای باشد که دیگران را به دین جذب کند. سیره پیامبر (ص)، الگویی کامل از این هماهنگی است.
این هماهنگی، چونان سازی است که نتهای ظاهر و باطن آن، در همآوایی، نغمهای دلانگیز پدید میآورد که دلها را به سوی حق میخواند.
جمعبندی بخش سوم
این بخش، با تأکید بر نقش انسان کامل، بهویژه پیامبر اکرم (ص)، و عالمان دینی در تبلیغ دین، به بررسی اهمیت هماهنگی ظاهر و باطن پرداخت. وجاهت، نظافت، و اخلاق، بهعنوان ابزارهای تبلیغ، در حفظ شأن دین نقشی کلیدی دارند.
نتیجهگیری کل
این نوشتار ، به تبیین مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی در حوزه اسماء و صفات الهی، مراتب تجلی، و نقش انسان کامل در نظام خلقت پرداخت. از حديث نفس الهی بهعنوان مبدأ خودآگاهی ذات، تا حقیقت محمدیه بهعنوان مظهر وحدت و کثرت، و نقش عالمان در تبلیغ دین، همه مفاهیم تحلیل شدند.
با نظارت صادق خادمی |