متن درس
مراتب وجود و ظهور حق
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه 325)
مقدمه
این نوشتار، تبیینی تخصصی از درسگفتار شماره 325 مجموعه مصباح الانس است که با رویکردی علمی نگاشته شده است. متن حاضر، با تمرکز بر مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی، به بررسی مراتب وجود، صفات الهی، مظاهر و تعینات میپردازد.
بخش اول: مراتب وجود و غیب الهی
مرتبه غیب و انحصار ظهور به حق
در مرتبه غیب، که بالاترین سطح وجودی است، هیچ موجودی جز ذات حق تعالی ظهور ندارد. این مرتبه، عاری از هرگونه تعین یا نمود خلقی است، زیرا هر موجود کونی (خلقی) در این ساحت، از خود و آثارش غایب است. این انحصار ظهور به حق، با اصل توحید ذاتی همخوانی دارد، که در آن هیچ شریکی برای ذات الهی متصور نیست.
«إِذْ لَا ظُهُورَ فِيهَا إِلَّا لِلْحَقِّ» (زیرا در آن جز برای حق ظهوری نیست) این عبارت، بر انحصار ظهور در مرتبه غیب تأکید دارد، گویی دریای بیکران ذات الهی، هر تعین خلقی را در خود محو میسازد، چنانکه موجی در اقیانوس بیمرز ناپدید میشود.
درنگ: مرتبه غیب، ساحت انحصاری ذات حق است که در آن هیچ موجود خلقی، نه خود ظهور دارد و نه آثاری از او پدیدار میشود. این مرتبه، آیینهای است که تنها نور حق در آن میدرخشد. |
تقسیمبندی مراتب وجود
مراتب وجود بهصورت کلی به دو دسته تقسیم میشوند: نخست، مرتبهای که مختص حق است (مرتبه غیب) و دوم، مرتبهای که به حق و کون (جهان خلق) نسبت دارد. مرتبه غیب، چون گوهری در صدف ذات الهی، تنها به حق اختصاص دارد، در حالی که مراتب دیگر، چون شاخههایی از درخت وجود، به ارتباط میان حق و خلق میپردازند. این تقسیمبندی، چارچوبی نظاممند برای فهم رابطه میان ذات الهی و مظاهر خلقی ارائه میدهد.
بخش دوم: صفات الهی و مظاهر
صفات کمالی و نقصان در ذات و مظاهر
تمامی صفات حق تعالی، کمالی هستند و هیچ صفت نقصی به ذات او اطلاق نمیشود، زیرا حق، «کُلُّ الْکَمَال» (تمامی کمال) است. صفات نقص، تنها در مظاهر خلقی ظهور مییابند. برای مثال، صفت «مذل» (خوارکننده) در ذات حق، به هدایت (مانند هدایت به سوی دوزخ برای برخی) منجر میشود، اما در مظهر، بهصورت عصیان ظاهر میگردد. این تمایز، نشاندهنده تفاوت در کیفیت ظهور صفات در مراتب مختلف است.
«سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا يَصِفُونَ» (یوسف: ۱۰۸، : منزه است خدا از آنچه وصف میکنند) این آیه، بر تنزیه حق از صفات نقص تأکید دارد، گویی ذات الهی، چون خورشیدی است که هیچ سایهای از نقص بر آن نمیافتد.
درنگ: صفات کمالی، چون علم و قدرت، در ذات حق ذاتیاند، اما صفات نقص، مانند عصیان، تنها در مظاهر خلقی ظهور مییابند و به ذات الهی نسبت داده نمیشوند. |
مظهر و مُظهر در صفات الهی
هر صفت کمالی حق، مظهری دارد، اما مظهر نمیتواند صفات نقص را به مُظهر (حق) نسبت دهد. برای نمونه، نمیتوان گفت «المذل عاصی» است، زیرا المذل ذاتاً هادی است. این تمایز، چون خطی روشن میان حقیقت الهی و جلوههای خلقی، مانع از خلط میان صفات ذاتی و صفات مظهری میشود. صفت عصیان، به مظهر (مانند زید عاصی) تعلق دارد، نه به مُظهر، که از هر نقصی مبراست.
بخش سوم: واحدیت و ظهور مظاهر
مرتبه واحدیت و حضرت علمیه
در مرتبه واحدیت، که به «حضرت علمیه» معروف است، کلیات و مظاهر بهصورت کلی و بدون تعینات فردی ظهور مییابند. این مرتبه، چون پلی میان احدیت (مرتبه غیب) و مراتب خلقی، ظرف ظهور صفات الهی بهصورت کلی است. مظاهر در این ساحت، چون سایههایی بیتمایز، بدون استقلال وجودی حضور دارند. این مرتبه، گویی آیینهای است که نور حق را بهصورت کلی در خود بازمیتاباند.
درنگ: واحدیت، مرتبهای است که در آن صفات الهی بهصورت کلی و بدون تعینات جزئی ظهور مییابند، و مظاهر، چون جلوههای بیتمایز، در این ساحت حضور دارند. |
مراتب ششگانه و انسان کامل
مراتب وجود به پنج مرتبه تقسیم شده و مرتبه ششم، بهعنوان جامع همه مراتب، به انسان کامل نسبت داده میشود. انسان کامل، چون گوهری که تمامی رنگهای وجود را در خود جمع کرده، مظهر جامع حق و خلق است. این مرتبه، با مفاهیم «برزخیت ثانیه» (واحدیت) و «برزخیت اولی» (احدیت) مرتبط است و انسان کامل را بهعنوان آیینه تمامنمای حق معرفی میکند.
بخش چهارم: ظرف نزول و تعینات
فاعلیت و قابلیت: قلم و نون
در ظرف نزول، دو ظرف فاعلی (قلم) و قابی (نون) وجود دارد که ظهورات از تعامل این دو پدید میآیند. قلم، چون دست الهی که بر لوح وجود مینویسد، ظرف فاعلیت است، و نون، چون لوحی که پذیرای نقش است، ظرف قابلیت را نمایندگی میکند.
«ن ۚ وَالْقَلَمِ وَمَا يَسْطُرُونَ» (قلم: ۱، : نون، سوگند به قلم و آنچه مینویسند) این آیه، استعارهای ژرف از رابطه میان فاعلیت الهی و قابلیت خلقی در فرآیند خلقت است.
درنگ: قلم و نون، چون ذکورت و انوثت، دو ظرف فاعلی و قابیاند که ظهور تعینات و آثار خلقی از تعامل آنها پدید میآید. |
امالکتاب و نفس رحمانی
امالکتاب، بهعنوان اصل کتاب وجود، با نفس رحمانی برابر دانسته شده که وجودی منبسط و تجلیای ساری است. این مفهوم، چون خزانهای جامع، تمامی صور وجودی را در خود جای داده و چون آیینهای، حقیقت الهی را در نفوس بازمیتاباند.
«وَفِي أَنْفُسِكُمْ ۚ أَفَلَا تُبْصِرُونَ» (ذاریات: ۲۱، : و در وجود خودتان، آیا نمیبینید؟) این آیه، بر حضور حقیقت الهی در نفوس تأکید دارد.
بخش پنجم: شرافت علم و جایگاه علما
برتری مداد علما بر دماء شهدا
مداد علما، که به معنای آثار، نفوس و معرفت عالمان است، بر دماء شهدا برتری دارد، زیرا علم، علت ظهور شهادت است. این مفهوم، با حدیث «مِدَادُ الْعُلَمَاءِ أَفْضَلُ مِنْ دِمَاءِ الشُّهَدَاء» همخوانی دارد. مداد علما، چون جریانی زلال، حیات معنوی جامعه را سیراب میکند، در حالی که شهادت، میوهای است که از این درخت معرفت میروید.
درنگ: مداد علما، بهعنوان نماد معرفت و آثار علمی، بر دماء شهدا برتری دارد، زیرا علم، سرچشمه هدایت و شهادت است. |
احترام به علما و تأثیر اجتماعی
احترام به علما، حتی از سوی پیامبران و معصومان، دارای اجر و ثواب است و نشانه سلامت جامعه است. این احترام، چون گوهری که در دل جامعه میدرخشد، به تربیت معنوی و اجتماعی کمک میکند.
«قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَالَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ» (زمر: ۹، : بگو آیا کسانی که میدانند با کسانی که نمیدانند برابرند؟) این آیه، بر شرافت علم و جایگاه والای عالمان تأکید دارد.
شرافت ذاتی علم و تربیت جامعه
علم، بهعنوان سرچشمه معرفت، حتی از شهادت برتر است، زیرا شهادت، معلول معرفت و علم است. این مفهوم، با حدیث «رَكْعَتَانِ مِنْ عَالِمٍ أَفْضَلُ مِنْ عِبَادَةِ الثَّقَلَيْن» همخوانی دارد، که ارزش دو رکعت نماز عالم را بالاتر از عبادت جن و انس میداند. علم، چون مشعلی است که تاریکی جهل را میزداید و راه هدایت را روشن میسازد.
درنگ: شرافت علم، به دلیل نقش آن در تربیت و هدایت جامعه، از شهادت برتر است، زیرا علم، علت معرفتی همه اعمال ارزشمند است. |
تربیت نفس و مشارکت در خیر
انسان باید با احترام به علما و مشارکت در خیر، نفس خود را تربیت کند و از خودبرتربینی پرهیز نماید. این تربیت، چون آبی زلال، دل را از آلودگی غرور میشوید و به سوی کمال هدایت میکند.
«وَتَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَىٰ» (مائده: ۲، : و در نیکوکاری و پرهیزگاری با یکدیگر همکاری کنید) این آیه، بر اهمیت همکاری در خیر و تربیت معنوی تأکید دارد.
جمعبندی
درسگفتار شماره 325 مصباح الانس، با تبیین مراتب وجود، صفات الهی و نقش انسان کامل، چارچوبی عمیق برای فهم رابطه میان حق و خلق ارائه میدهد. مرتبه غیب، چون قلّهای دستنیافتنی، تنها به ذات حق اختصاص دارد، در حالی که واحدیت، چون پلی میان حق و خلق، ظرف ظهور کلیات است. انسان کامل، بهعنوان مظهر جامع، تمامی مراتب را در خود جمع میکند. همچنین، تأکید بر شرافت علم و جایگاه علما، نشاندهنده نقش محوری معرفت در هدایت و تربیت جامعه است.
با نظارت صادق خادمی |