متن درس
تحلیل عرفانی و فلسفی حد و محدود
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه 345)
دیباچه
کتاب پیشرو، با الهام از درسگفتارهای عمیق و ژرفنگر آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره در جلسه 345 از شرح «مصباح الانس»، به تبیین و تحلیل مباحث فلسفی و عرفانی مرتبط با مفاهیم حد و محدود، تراکیب و مرکبات، و حدوث در چارچوب عرفان نظری و حکمت اسلامی میپردازد.
مباحث این اثر، ریشه در سنت عرفانی ابنعربی، حکمت متعالیه ملاصدرا، و منطق ارسطویی داشته و با نقد دیدگاههای کلامی، بر برتری تحلیلهای فلسفی و عرفانی تأکید دارد. همانند نوری که از مشکات وجود در مراتب گوناگون ساری میشود، این متن نیز درصدد است تا ظهورات الهی را در حضرات خمس و مقامات کلی، با دقتی علمی و بیانی شاعرانه، تبیین نماید.
بخش نخست: تبیین رابطه حد و محدود در بسیط و مرکب
مفهومشناسی حد و محدود
بحث حد و محدود، از بنیادینترین مسائل فلسفه اسلامی است که در این درسگفتار، با رویکردی عرفانی و فلسفی بررسی میشود. حد، به معنای تعریف، ترکیبی از جنس و فصل است که در منطق ارسطویی و مشائی، ابزار تبیین ماهیت اشیا به شمار میرود. محدود، به عنوان موضوع تعریف، میتواند بسیط یا مرکب باشد. آیتالله نکونام قدسسره تأکید دارند که میان بسیط یا مرکب بودن حد و محدود، ملازمهای وجود ندارد. به تعبیر ایشان، همانگونه که قوس دایره، بسیط است اما حد آن (قطعهای از دایره) مرکب، این انعطافپذیری در تحلیل، از چارچوبهای خشک منطقی فراتر میرود.
درنگ: عدم ملازمه میان اجزای ذهنی حد و اجزای خارجی محدود، امکان تعریف بسیط با حد مرکب یا بالعکس را فراهم میآورد. این دیدگاه، با رد پیشفرضهای متکلمان، انعطافپذیری فلسفی و عرفانی را در تبیین وجود تأیید میکند. |
تحلیل فلسفی و عرفانی
این دیدگاه، ریشه در تمایز میان وجود ذهنی و خارجی در فلسفه ابنسینا دارد. متکلمان، بهویژه اشعریان، گاه اجزای ذهنی (جنس و فصل) را با ساختار وجود خارجی یکسان میپندارند، اما این درسگفتار، با رد این ملازمه، بر امکان تعریف وجود به صورت غیرماهوی تأکید میکند. به تعبیری شاعرانه، همانگونه که آینهای صاف، انعکاس نور را بیتحریف بازمیتاباند، ذهن نیز میتواند وجود بسیط را با حد مرکب، بدون تحریف حقیقت، تبیین نماید.
جمعبندی بخش نخست
بخش نخست، با تبیین رابطه حد و محدود، بر عدم ملازمه میان بسیط و مرکب تأکید کرد. این تحلیل، نهتنها از منظر منطقی، بلکه در چارچوب عرفانی، ظهورات الهی را در مراتب وجود تبیین میکند. قوس دایره، به عنوان تمثیلی از بسیط بودن محدود و مرکب بودن حد، نشاندهنده عمق و انعطافپذیری این دیدگاه است.
بخش دوم: تراکیب و مرکبات در حضرات خمس
مفهوم تراکیب و حضرات
تراکیب، به معنای ترکیب معانی، اجزای جسمانی، یا قوای روحانی، در حضرات مختلف (تجریدی، مثالی، و ناسوتی) بررسی میشوند. حضرات خمس، شامل عوالم مادیات، مجردات، نفوس، مثال، و انسان کامل، چارچوبی عرفانی برای تحلیل مراتب وجود ارائه میدهند. آیتالله نکونام قدسسره تأکید دارند که جزئیتهای تراکیب در این حضرات، بینهایتاند، اما کلیات آنها محدود است.
درنگ: تراکیب در حضرات خمس، مظاهر اسما و صفات الهیاند که جزئیتهای بینهایت آنها، تنوع ظهورات را نشان میدهد، در حالی که کلیات محدود، به اصول ثابت الهی بازمیگردد. |
حدوث وصف متأخر
حدوث، به عنوان وصف متأخر تراکیب، به معنای پیدایش پس از عدم است، اما در هر حضرتی به گونهای متفاوت تجلی مییابد. در عالم ماده، حدوث زمانی معنا دارد، اما در مجردات، که از ظرف زمان و مکان مبرا هستند، حدوث ذاتی مطرح است. این تمایز، ریشه در فلسفه ابنسینا و حکمت متعالیه دارد و در این درسگفتار، با بیانی عرفانی، به ظهورات الهی پیوند میخورد.
جمعبندی بخش دوم
بخش دوم، با بررسی تراکیب در حضرات خمس، بر بینهایت بودن جزئیتها و محدودیت کلیات تأکید کرد. این تحلیل، با تمثیل ظهور نور در آینههای گوناگون، تنوع و وحدت ظهورات الهی را به تصویر کشید.
بخش سوم: نقد دیدگاههای کلامی در باب حدوث
نقد کلام سنتی
آیتالله نکونام قدسسره، دیدگاههای کلامی درباره حدوث را به دلیل فقدان پایههای فلسفی قوی نقد میکنند. کلام سنتی، بهویژه در مکاتب اشعری و معتزلی، حدوث را مسبوق بودن به عدم زمانی میداند، اما این درسگفتار، با استناد به حکمت متعالیه، این دیدگاه را ناکافی میشمارد. ترکیب مفاهیم حدوث و امکان در کلام، به خلط مباحث منجر شده و از استحکام فلسفی برخوردار نیست.
درنگ: نقد کلام سنتی، بر برتری حکمت متعالیه و عرفان نظری در تبیین حدوث تأکید دارد، که حدوث را وصف انتزاعی و ظهورات الهی را ازلی و ابدی میداند. |
تمایز حدوث ذاتی و زمانی
حدوث ذاتی، به ظهورات الهی در مراتب وجود اشاره دارد، در حالی که حدوث زمانی، مختص عالم ماده است. این تمایز، با استناد به ابنسینا، حدوث را از مقوله فعل الهی جدا میداند و آن را وصف انتزاعی میشمارد. به تعبیری، حدوث ذاتی، همانند سایهای است که از نور ازلی حق بر مراتب وجود میافتد، بیآنکه به ذات نور خللی وارد شود.
جمعبندی بخش سوم
بخش سوم، با نقد کلام سنتی و تأکید بر حکمت متعالیه، حدوث را وصف انتزاعی دانست که در چارچوب عرفانی، به ظهورات ازلی الهی پیوند میخورد. این نقد، کلام را به مثابه ظرفی محدود در برابر اقیانوس بیکران فلسفه و عرفان ترسیم کرد.
بخش چهارم: مفاتح الغیب و امهات سبعه
مفاتح الغیب و حضرات خمس
مفاتح الغیب، به عنوان کلیات حضرات خمس، به اصول محدود اسما و صفات الهی اشاره دارند که ظهورات بینهایت را در بر میگیرند. این مفهوم، با آیه شریفه ﴿وَعِنْدَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لَا يَعْلَمُهَا إِلَّا هُوَ﴾ (سوره انعام، آیه ۵۹؛ : «و کلیدهای غیب نزد اوست که جز او کسی آنها را نمیداند») همخوانی دارد.
درنگ: مفاتح الغیب، به مثابه کلیدهای وجود، حضرات خمس را به عنوان مظاهر اسما و صفات الهی تبیین میکنند، که کلیات محدود و جزئیتهای بینهایت دارند. |
امهات سبعه و اسمای الوهیت
امهات سبعه، به عنوان اسمای الوهیت، احتمالاً به هفت صفت اصلی الهی (حیات، علم، قدرت، اراده، سمع، بصر، و کلام) اشاره دارند که در عرفان نظری، پایه ظهورات الهیاند. این امهات، خادمان اسمای ذاتی و ظهورات آنها هستند، همانگونه که مادری فرزندان خویش را در آغوش پروراندن میگیرد.
جمعبندی بخش چهارم
بخش چهارم، با تبیین مفاتح الغیب و امهات سبعه، به اصول محدود و ظهورات بینهایت الهی پرداخت. این تحلیل، حضرات خمس را به مثابه آینههایی دانست که نور الهی را در مراتب گوناگون بازمیتابانند.
بخش پنجم: ظهور تجلی ذاتی احدی
تجلی احدی و تعینات
اصل بحث این درسگفتار، بر ظهور تجلی ذاتی احدی در صور تعینات متمرکز است. تجلی احدی، در ظرف احدیت و واحدیت، به ظهورات بینهایت منجر میشود که در تراکیب و مجتمعات مختلف متجلی میگردد. این دیدگاه، هسته عرفان نظری ابنعربی را تشکیل میدهد که وجود را ظهور تجلی ذاتی حق در مراتب مختلف میداند.
درنگ: ظهور تجلی ذاتی احدی، به مثابه نور بیپایان حق، در صور تعینات بینهایت تجلی مییابد، که در ظرف احدیت و واحدیت، وحدت و کثرت را متحد میسازد. |
نقد مفهوم مصلحت
آیتالله نکونام قدسسره، مفهوم مصلحت را به عنوان توجیه حدوث رد میکنند، زیرا مصلحت به معنای نقص یا محدودیت است و با کمال الهی ناسازگار است. ایشان، با تمثیلی شاعرانه، مصلحت را به جامهای تنگ برای ذات بیکران الهی تشبیه میکنند که هرگز بر قامت کمال حق برازنده نیست.
جمعبندی بخش پنجم
بخش پنجم، با تأکید بر تجلی ذاتی احدی، وجود را مظهر ازلی و ابدی حق دانست. نقد مفهوم مصلحت، این دیدگاه را تقویت کرد که ظهورات الهی، بینیاز از شرط و محدودیت، ازلی و ابدیاند.
نتیجهگیری کلی
این اثر، با تجمیع درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره و تحلیلهای تفصیلی، به تبیین عمیق مفاهیم حد و محدود، تراکیب، و حدوث در چارچوب عرفان نظری و حکمت متعالیه پرداخت. با نقد دیدگاههای کلامی و تأکید بر ظهورات ازلی الهی، این نوشتار، جایگاه عرفان و فلسفه را در تبیین نظام وجودی برجسته ساخت. همانگونه که رودخانهای به اقیانوس میپیوندد، این تحلیل نیز مفاهیم پراکنده را در وحدتی عرفانی گرد آورد و منبعی جامع برای پژوهشگران فراهم نمود.
با نظارت صادق خادمی |