در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

مصباح الانس 354

متن درس

 

تأملاتی در رحمت و عبودیت

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه 354)

مقدمه

عرفان نظری، به مثابه دریایی ژرف از معارف الهی، راهی است برای کشف حقیقت هستی و نسبت میان حق و خلق. درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، که در جلسه 354 از مجموعه گران‌سنگ «مصباح الانس» ارائه شده، به کاوش در مفاهیم بنیادین رحمت ذاتی و صفاتی، عبودیت، و ظهورات وجودی می‌پردازد. این تأملات، با تکیه بر اصل وحدت وجود، رابطه متقابل مُظهر و مَظهر را در چارچوبی نظام‌مند تبیین می‌کنند.

بخش اول: رحمت الهی: ذاتی و صفاتی

مفهوم رحمت ذاتی و امتنانی

رحمت ذاتی، جلوه‌ای مطلق و بی‌قید از فیض الهی است که در مرتبه اطلاق، نسبت به تمامی موجودات بالسویه جاری است. این رحمت، که در عرفان نظری با عنوان «رحمت امتنانی» شناخته می‌شود، فارغ از هرگونه محدودیت زمانی، مکانی، یا حکمی است. به تعبیر قرآن کریم، این رحمت در آیه شریفه ﴿كَتَبَ رَبُّكُمْ عَلَى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ﴾ (انعام: ۱۲، : «پروردگارتان بر خویشتن رحمت را مقرر داشته است») نمود یافته است. رحمت امتنانی، چونان چشمه‌ای بی‌کران، بی‌نیاز از شرط و قید، همه هستی را در بر می‌گیرد.

درنگ: رحمت امتنانی، به مثابه نور بی‌حجاب الهی، در مرتبه ذاتی، فارغ از قیود خلقی، همه موجودات را در آغوش فیض خود جای می‌دهد.

رحمت صفاتی و قیود وجوبی

در مقابل، رحمت صفاتی، که با نام «رحمت وجوبی» نیز شناخته می‌شود، جلوه‌ای مقید از رحمت ذاتی است که در ظرف ظهورات خلقی، با قیود زمانی، مکانی، و حکمی همراه می‌گردد. این رحمت، به دلیل نزول از مرتبه ذاتی، در چارچوب کتابت الهی، یعنی حتميت و تقدير، ظاهر می‌شود. کتابت، به مثابه قلم الهی بر لوح وجود، رحمت را در مرتبه وجوبی مقید می‌سازد. این قیود، چنان‌که در آیه شریفه مذکور اشاره شده، رحمت را در ظرف خلقی محدود می‌کنند و تفاوت‌هایی در ظهورات خلق پدید می‌آورند، چنان‌که قرآن کریم می‌فرماید: ﴿فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ﴾ (اسراء: ۲۱، : «برخی را بر برخی برتری دادیم»).

تمثیل: رحمت ذاتی، چونان خورشید است که نورش بر همه عالم یکسان می‌تابد، اما رحمت صفاتی، مانند نوری است که از پشت شیشه‌های رنگین می‌گذرد و به رنگ و شکل ظرف خود درمی‌آید.

جمع‌بندی بخش اول

رحمت الهی، در دو مرتبه ذاتی و صفاتی، جلوه‌گر است. رحمت امتنانی، بی‌قید و مطلق، همه هستی را در بر می‌گیرد، در حالی که رحمت وجوبی، مقید به قیود خلقی، در ظرف ظهورات محدود می‌شود. این دو مرتبه، مکمل یکدیگرند و نشان‌دهنده فیض بی‌کران الهی در مراتب مختلف هستی‌اند.

بخش دوم: عبودیت: ذاتی و صفاتی

عبودیت ذاتی: مظهريت حق

عبودیت ذاتی، جلوه‌ای از مظهريت حق در مرتبه اطلاق است که با رحمت امتنانی همراه است. این عبودیت، فارغ از تکلیف و قید، تجلی تسلیم مطلق خلق در برابر حق است. در این مرتبه، خلق، به مثابه آینه‌ای صافی، نور حق را بدون هیچ حجابی منعکس می‌کند. قرآن کریم، در آیه شریفه ﴿وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالإِنسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ﴾ (ذاریات: ۵۱، : «جن و انس را نیافریدم جز برای اینکه مرا بپرستند»)، هدف خلقت را عبودیت معرفی می‌کند که در مرتبه ذاتی، همان مظهريت حق است.

درنگ: عبودیت ذاتی، چونان رقص نور در آینه وجود، تجلی تسلیم مطلق خلق در برابر حق است که بی‌نیاز از قید و شرط، حقیقت مظهريت را آشکار می‌سازد.

عبودیت صفاتی: قیود خلقی

عبودیت صفاتی، در مقابل، مقید به قیود خلقی است و با رحمت وجوبی همراه می‌شود. این عبودیت، در ظرف ظهورات زمانی و مکانی، با تکلیف و شرایط خاص خود نمود می‌یابد. در این مرتبه، خلق، به مثابه مظهری مقید، در چارچوب قضا و قدر الهی عمل می‌کند. تفاوت میان عبودیت ذاتی و صفاتی، در فقدان تکلیف در اولی و وجود قیود در دومی است.

تمثیل: عبودیت ذاتی، چونان پرواز روح در آسمان بی‌کران الهی است، اما عبودیت صفاتی، مانند گام‌های سالک در مسیر خاکی است که با سنگلاخ‌های زمان و مکان همراه است.

جمع‌بندی بخش دوم

عبودیت، در دو مرتبه ذاتی و صفاتی، تجلی مظهريت خلق در برابر حق است. عبودیت ذاتی، بی‌قید و مطلق، و عبودیت صفاتی، مقید به شرایط خلقی، هر یک جلوه‌ای از تسلیم خلق در برابر خالق را نشان می‌دهند. این دو مرتبه، مکمل یکدیگرند و هدف غایی خلقت را محقق می‌سازند.

بخش سوم: وحدت وجود و ظهورات

اصل وحدت وجود

اصل وحدت وجود، مبنای فهم رابطه حق و خلق در عرفان نظری است. بر اساس این اصل، وجود منحصر به حق است و خلق، مظهر اوست. به تعبیر درس‌گفتار، «الوجود هو الحق و الخلق مظاهره». خلق، هیچ وجود مستقلی ندارد و همه ظهورات، جلوه‌های حق‌اند. این اصل، تمامی کثرت‌های ظاهری را به وحدت باطنی بازمی‌گرداند.

درنگ: وحدت وجود، چونان اقیانوسی بی‌کران است که همه قطره‌های خلق در آن به وحدت می‌رسند و جز جلوه‌های نور حق چیزی باقی نمی‌ماند.

تضايف مُظهر و مَظهر

رابطه مُظهر و مَظهر، رابطه‌ای متقابل و تضايفی است. هیچ مُظهری بدون مَظهر، و هیچ مَظهری بدون مُظهر، معنا ندارد. این تضايف، به معنای هم‌زمانی و وابستگی متقابل است، نه تقدم و تأخر. مُظهر، به مثابه نور، و مَظهر، به مثابه آینه، در ظرف ظهور، یکدیگر را تکمیل می‌کنند.

تمثیل: مُظهر و مَظهر، چونان عاشق و معشوق‌اند که در رقص عشق الهی، هیچ‌یک بدون دیگری معنا نمی‌یابد.

معیت و قیومیت

تضايف مُظهر و مَظهر، به معیت منجر می‌شود، نه نیاز. در مرتبه مُظهری، قیومیت الهی (استقلال حق) و در مرتبه مَظهری، تقومیت خلقی (وابستگی خلق) ظهور می‌یابد. این معیت، حضور حق با خلق را نشان می‌دهد، چنان‌که خلق، در سایه قیومیت حق، وجود می‌یابد.

جمع‌بندی بخش سوم

وحدت وجود، مبنای فهم رابطه حق و خلق است که در آن، خلق، مظهر حق و فاقد وجود مستقل است. تضايف مُظهر و مَظهر، به معیت و قیومیت منجر می‌شود و کثرت ظاهری را به وحدت باطنی بازمی‌گرداند. این اصل، کلید درک ظهورات وجودی و عبودیت است.

بخش چهارم: پرسش‌ها و پاسخ‌ها

اشکال نسبت عبودیت به خلق

یکی از پرسش‌های بنیادین مطرح‌شده، نسبت عبودیت به خلق است که فاقد وجود مستقل است. پاسخ این است که خلق، به‌عنوان مظهر حق، در ظرف ظهور، عبودیت را محقق می‌سازد. قبول وجود توسط خلق، خود عبادت است، زیرا تسلیم در برابر مُظهر بودن است.

درنگ: عبودیت خلق، چونان انعکاس نور در آینه است که بدون وجود مستقل، جلوه‌گاه حق می‌شود.

محبت ذاتی و غایت

پرسش دیگر، نسبت محبت ذاتی حق، که بالسویه است، با غایت عبودیت است. پاسخ این است که محبت ذاتی، در مرتبه اطلاق، بدون غایت است، اما در مرتبه ظهور، با قیود، به غایت عبودیت می‌رسد. این غایت، در ظرف ظهورات خلقی معنا می‌یابد.

جمع‌بندی بخش چهارم

پرسش‌های مطرح‌شده، با تکیه بر اصل وحدت وجود و تضايف مُظهر و مَظهر، پاسخ داده شده‌اند. عبودیت خلق، در ظرف ظهور، و محبت ذاتی، در مرتبه اطلاق، معنا می‌یابند. این پاسخ‌ها، عمق رابطه حق و خلق را روشن می‌سازند.

بخش پنجم: تناسب و توفیق

تناسب ذاتی و غیبی

تناسب ذاتی و غیبی میان مُظهر و مَظهر، شرط ارتباط رب و مربوب است. این تناسب، که کاملان مقرب آن را شهود می‌کنند، مبنای ظهور است. بدون تناسب، هیچ تأثیری ممکن نیست، چنان‌که آب و خاک، با تناسب، گل تولید می‌کنند.

درنگ: تناسب مُظهر و مَظهر، چونان کلید قفل وجود است که بدون آن، درهای ظهور گشوده نمی‌شود.

توفیق الهی

توفیق، نتیجه تناسب میان مُظهر و مَظهر است که کارها را هماهنگ می‌کند. سالک، با عبودیت و صبر، به توفیق الهی دست می‌یابد. قرآن کریم می‌فرماید: ﴿وَاسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاةِ﴾ (بقره: ۴۵، : «از صبر و نماز یاری جویید»).

تمثیل: توفیق، چونان نسیمی است که کشتی سالک را در دریای وجود به ساحل مقصود می‌رساند.

جمع‌بندی بخش پنجم

تناسب ذاتی و توفیق الهی، دو رکن اساسی ظهور و سلوک‌اند. تناسب، شرط ظهور، و توفیق، نتیجه هماهنگی میان مُظهر و مَظهر است. این دو، سالک را به مقام قرب رهنمون می‌سازند.

بخش ششم: یأس و خلود

یأس و خدا نشناسی

یأس، ناشی از جهل به رحمت امتنانی و خدا نشناسی است. کسی که از رحمت الهی مأیوس می‌شود، به خلود در دوزخ گرفتار می‌گردد، نه به دلیل فعل، بلکه به سبب کفر و یأس. این نکته، بر اهمیت معرفت به رحمت الهی تأکید دارد.

درنگ: یأس، چونان تاریکی جهل است که سالک را از نور رحمت الهی محروم می‌سازد و به خلود در ظلمت می‌کشاند.

طمع ابلیس

ابلیس، به رحمت امتنانی طمع دارد، زیرا این رحمت، فارغ از قید و شرط است. اما این طمع، به دلیل نافرمانی، به رحمت وجوبی منجر نمی‌شود. این نکته، تفاوت میان معرفت ذهنی و عملی را نشان می‌دهد.

جمع‌بندی بخش ششم

یأس و طمع ابلیس، دو روی یک سکه‌اند که هر دو از جهل یا نافرمانی ناشی می‌شوند. معرفت به رحمت الهی و تسلیم در برابر آن، سالک را از یأس و بی‌باکی حفظ می‌کند.

نتیجه‌گیری نهایی

این نوشتار، با تأمل در درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، به کاوش در مفاهیم رحمت، عبودیت، و ظهورات وجودی پرداخت. رحمت ذاتی و صفاتی، عبودیت ذاتی و صفاتی، و اصل وحدت وجود، چارچوبی نظام‌مند برای فهم رابطه حق و خلق ارائه می‌دهند. تناسب و توفیق، کلید ظهور و سلوک‌اند، در حالی که یأس و بی‌باکی، موانع این مسیرند. این تأملات، نه تنها برای پژوهشگران الهیات و عرفان، بلکه برای هر جوینده حقیقت، راهنمایی است به سوی درک عمیق‌تر از هستی و خالق آن.

با نظارت صادق خادمی

 

کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. بر اساس متن درسگفتار، معراج التهلیل مختص چه کسانی است؟

2. طبق متن، قلب انسان چه ویژگی‌ای دارد که آن را از ریشه گیاه متمایز می‌کند؟

3. متن درسگفتار چند دسته از افراد را بر اساس سلوک عرفانی تقسیم‌بندی کرده است؟

4. بر اساس متن، مستند وجود انسان چیست؟

5. طبق متن، بالاترین مرتبه سلوک عرفانی چیست؟

6. متن درسگفتار بیان می‌کند که صراط مستقیم در تفسیر قونوی به طور کامل شرح داده شده است.

7. طبق متن، قلب انسان به دلیل حرکت جمعى و دورى، اشرف‌ترین بخش وجود اوست.

8. هویت ساریه در متن به عنوان رب انسان معرفی شده که با انسان همراه است.

9. متن درسگفتار معتقد است که معراج التهلیل برای همه افراد قابل دستیابی است.

10. طبق متن، سالک در مرتبه بلا تعین به فنای کامل و بقای بعد از فنای می‌رسد.

11. تفاوت اصلی قلب انسان با ریشه گیاه در متن چیست؟

12. چرا قلب انسان در متن به عنوان اشرف ما فی الانسان معرفی شده است؟

13. منظور از معراج التهلیل در متن چیست؟

14. چرا متن درسگفتار مستند وجود انسان را اشرف منه می‌داند؟

15. مفهوم اعراض حر عن الانقهار در متن چگونه توضیح داده شده است؟

پاسخنامه

1. اهل کمال

2. حرکت جمعى و دورى

3. سه دسته

4. اشرف منه

5. معراج التهلیل

6. نادرست

7. درست

8. درست

9. نادرست

10. درست

11. قلب انسان دارای حرکت جمعى و دورى است، در حالی که ریشه گیاه فقط به زمین فرو می‌رود.

12. زیرا قلب انسان مرکز ظهور ساقه‌ها و دارای حرکت جمعى و دورى است.

13. معراج التهلیل سلوک اهل کمال است که به اتمام دایره وجود و فنای در حق می‌رسد.

14. زیرا مستند وجود انسان دارای رتبه و غنای بالفعل است، در حالی که انسان ظرف استعداد است.

15. اعراض حر به معنای کنار گذاشتن همه تعینات و تمایلات، جز توجه به هویت ساریه است.

منو جستجو پیام روز: آهنگ تصویر غزل تازه‌ها
منو
مفهوم غفلت و بازتعریف آن غفلت، به مثابه پرده‌ای تاریک بر قلب و ذهن انسان، ریشه اصلی کاستی‌های اوست. برخلاف تعریف سنتی که غفلت را به ترک عبادت یا گناه محدود می‌کند، غفلت در معنای اصیل خود، بی‌توجهی به اقتدار الهی و عظمت عالم است. این غفلت، همانند سایه‌ای سنگین، انسان را از درک حقایق غیبی و معرفت الهی محروم می‌سازد.

آهنگ فعلی

آرشیو آهنگ‌ها

آرشیو خالی است.

تصویر فعلی

تصویر فعلی

آرشیو تصاویر

آرشیو خالی است.

غزل

فوتر بهینه‌شده