در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

مصباح الانس 355

متن درس

 

تبیین فیض عام و صورت وجودیه

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه 355)

دیباچه

کتاب «مصباح الانس»، اثری ارجمند در قلمرو عرفان نظری، به کاوش در مفاهیم عمیق وجود، فیض الهی و پیوند میان حق‌تعالی و خلق می‌پردازد. درس‌گفتار شماره 355 از این اثر، که بر اصل هفتم متمرکز است، به تبیین صورت وجودیه، موسوم به وجود عام و نفس الرحمن، اختصاص دارد.

بخش اول: تبیین اصل هفتم و کشف سر مطلوب اجمالی

مفهوم اصل هفتم

اصل هفتم «مصباح الانس»، به کشف سر مطلوب اجمالی اختصاص دارد که همان صورت وجودیه، موسوم به وجود عام، نفس الرحمن، عماء و دیگر اسامی است. این اصل، فیض عام الهی را به‌عنوان مبنای وجود همه موجودات معرفی می‌کند، که در عرفان نظری با مفهوم فیض اقدس همخوانی دارد. فیض عام، سرچشمه وجود همه مراتب، از ماده تا مجردات، است و به‌سان جویباری زلال، ذات اشیاء را در ظرف ظهور عام تغذیه می‌کند.

درنگ: فیض عام، به‌سان خورشیدی فراگیر، وجود همه مراتب را از ماده تا مجردات روشن می‌سازد و با نفس الرحمن، به‌عنوان ظرف ظهور عام، هم‌سنخ است.

صورت وجودیه و نفس الرحمن

صورت وجودیه، ظهور وجودی است که با نام‌های نفس الرحمن، عماء و وجود عام شناخته می‌شود. این صورت، مبنای وجودی اشیاء است و از مرتبه احدیت جمع نشأت می‌گیرد. نفس الرحمن، به‌سان دمی الهی، معانی گوناگون را در مظاهر متجلی می‌سازد، چنان‌که نفسی انسانی، نغمه‌های مختلف را در کلام متبلور می‌کند. این مفهوم، با نظریه وحدت وجود ابن‌عربی پیوند دارد، که وجود را ظهور فیض ذاتی حق می‌داند.

تمایز اصل وجودی و کمال وجودی

موجودات دارای دو مرتبه‌اند: اصل وجودی، که از رحمن نشأت می‌گیرد، و کمال وجودی، که از اسمای خاصه و صفات جمال و جلال تحت ربوبیت خاص پدید می‌آید. اصل وجودی، به فیض عام و مرتبه نفس الرحمن، و کمال وجودی، به فیض خاص و مرتبه ربوبیت اشاره دارد. برای مثال، وجود زید، ظرف عام است، و علم او، ظرف خاص، که از فیض خاص نشأت گرفته است.

بخش دوم: تمایزات اسمایی و مراتب ظهور

تمایز الله و رحمن

الله، ظرف فاعلی با عموم مطلق است، در حالی که نفس الرحمن، ظرف فاعلی با صورت وجودی متعین از مرتبه الله است. الله، به مرتبه احدیت و جمع اسمایی، و رحمن، به مرتبه جنسی و ظهور عام اشاره دارد. این تمایز، با آیه شریفه قرآنی همخوانی دارد:

قُلِ ادْعُوا اللَّهَ أَوِ ادْعُوا الرَّحْمَنَ ۖ أَيًّا مَا تَدْعُوا فَلَهُ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَىٰ

(اسراء: ۱۱۰، : «بگو: خدا را بخوانید یا رحمان را بخوانید؛ هر کدام را بخوانید، او را نام‌های نیکوست.»)

درنگ: الله، به‌سان اقیانوسی بی‌کران، همه اسما را در خود جمع دارد، و رحمن، چونان جویباری از آن، ظهور عام را متجلی می‌سازد.

اضافه نفس الرحمن

پرسشی مطرح است که اگر نفس الرحمن همان صورت وجودیه است، چرا به خود اضافه می‌شود؟ پاسخ آن است که این اضافه، بیانی و لفظی است، نه قیدی یا غیری. مانند «حقیقت انسانیه» یا «وجود الهی»، که وحدت میان مسما و اسم را تبیین می‌کند. این پاسخ، با نظریه وحدت ذات و صفات در عرفان نظری همخوان است.

تربیت موجودات توسط رحمن

رحمن، همه موجودات، از ماده تا مجردات، ظاهری یا باطنی، را در ظرف ظهور مظاهر تربیت می‌کند، بی‌آنکه با هیچ‌یک بیگانه باشد. این شمولیت، با رحمت واسعه الهی و آیه شریفه قرآنی تأیید می‌شود:

وَرَحْمَتِي وَسِعَتْ كُلَّ شَيْءٍ

(اعراف: ۱۵۶، : «رحمتم همه چیز را فرا گرفته است.»)

بخش سوم: تجلیات الهی و مقام انسان کامل

تجلی الهی و انسان کامل

تجلی، از الله به‌عنوان فاعل نشأت می‌گیرد، و مظهر آن، انسان کامل در مرتبه احدیت جمع و واحدیت است. انسان کامل، به‌سان آیینه‌ای جامع، اسما و صفات الهی را در خود متجلی می‌سازد. این مفهوم، با نظریه خلافت الهی و مقام انسان کامل در عرفان نظری همخوانی دارد.

درنگ: انسان کامل، چونان آیینه‌ای صیقل‌یافته، تجلی‌گاه تام اسما و صفات الهی است و در مرتبه احدیت جمع، حقیقت حقایق را متبلور می‌سازد.

انسان کامل و نفی برزخیت

انسان کامل، برزخ نیست، زیرا غیریت و واسطه ندارد؛ او مظهر مستقیم حق و جامع غیب و ظهور است. برزخ، به معنای واسطه و انقطاع، با مقام انسان کامل که حقیقت ظهوری و ربوبیت جمع است، سازگار نیست. انسان کامل، به‌سان خورشیدی است که غیب و ظهور را در خود یکجا متجلی می‌سازد، نه پلی میان آن دو.

بخش چهارم: رحمت عامه و علم خالص

رحمت عامه و تجلی ساری

رحمت عامه، فیض سرایانی است که در همه موجودات جریان دارد و با تجلی ساری، رحمت ذاتیه و رحمت امتنانیه هم‌معناست. این رحمت، بی‌قید و شرط، همه موجودات را در بر می‌گیرد، چنان‌که آیه شریفه قرآنی می‌فرماید:

وَرَحْمَتِي وَسِعَتْ كُلَّ شَيْءٍ

(اعراف: ۱۵۶، : «رحمتم همه چیز را فرا گرفته است.»)

عدم وجود طفیلی در عالم

هیچ موجودی در عالم طفیلی یا زائد نیست؛ همه از رحمت عامه و فیض ساری برخوردارند. این اصل، حکمت الهی در خلقت را نشان می‌دهد، که هیچ موجودی را زائد نمی‌داند، چنان‌که قرآن کریم می‌فرماید:

مَا تَرَىٰ فِي خَلْقِ الرَّحْمَٰنِ مِنْ تَفَاوُتٍ

(ملک: ۳، : «در آفرینش رحمان هیچ تفاوتی نمی‌بینی.»)

درنگ: رحمت عامه، چونان بارانی فراگیر، همه موجودات را سیراب می‌کند و هیچ موجودی در عالم زائد یا طفیلی نیست.

علم خالص و ارزش آن در برزخ

علم خالص، رزق معنوی در عالم برزخ است و علما در آنجا، به‌سان حق‌تعالی، رزق علم را به دیگران ارزانی می‌دارند. علم خالص، ظهور فیض الهی است و خداوند از آن لذت می‌برد، زیرا خالص‌ترین مظهر حق است. این علم، نه کاغذ و قلم، بلکه نوری است که تا ابد در عالم برزخ می‌درخشد.

جمع‌بندی

این نوشتار، با تبیین اصل هفتم «مصباح الانس»، به کاوش در فیض عام و صورت وجودیه، موسوم به نفس الرحمن، پرداخت. فیض عام، مبنای وجود همه مراتب است و با اسامی چون نفس الرحمن، عماء و وجود عام شناخته می‌شود. تمایز میان الله و رحمن، وحدت رحمت و رحمان، و مقام انسان کامل به‌عنوان مظهر جامع اسما، از محورهای اصلی این بحث بود. انسان کامل، نه برزخ، بلکه مظهر مستقیم حق است. علم خالص، به‌عنوان رزق معنوی، ارزش ابدی دارد و ذهن معاصر، با وسعت خود، توانایی درک این مفاهیم را داراست.

با نظارت صادق خادمی

 

کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. بر اساس متن درسگفتار، شأن المطلق در رابطه با مقیداتش چیست؟

2. بر طبق متن، چرا مطلق نمی‌تواند با مقیداتش اتحاد داشته باشد؟

3. مثال فلسفی که در متن برای توضیح رابطه مطلق و مقیدات آورده شده چیست؟

4. بر اساس متن، احاطه مطلق بر مقیداتش به چه صورت است؟

5. در بیان عرفانی متن، وجود مطلق نسبت به مقیدات چگونه توصیف می‌شود؟

6. مطلق با مقیداتش به صورت ممازجت یا تجزیه همراه است.

7. تحقق مقیدات به مطلق وابسته است و تعین مطلق به مقیدات وابسته است.

8. علم حق به اشیاء به دلیل وجود حجاب ناقص است.

9. مطلق در عالم معانی که همان تعین ثانی است، با مقیدات مجاورت دارد.

10. صور علمی از حیث معلوم واحد و از حیث علم متکثر هستند.

11. چرا مطلق نمی‌تواند با مقیداتش به صورت حلول یا مماسه همراه باشد؟

12. رابطه جنس و فصل در منطق چگونه برای توضیح رابطه مطلق و مقیدات استفاده شده است؟

13. چرا علم حق به اشیاء کامل و تام توصیف شده است؟

14. مفهوم «احاطه قدسیه معنویه» در متن به چه اشاره دارد؟

15. چرا نقص و شین در مقیدات به اصل مطلق نسبت داده نمی‌شود؟

پاسخنامه

1. مطلق با همه مقیداتش همراه است، اما نه به صورت ظرفیه یا حلول.

2. چون اتحاد به معنای تعدد است و احکام متفاوتی را ایجاب می‌کند.

3. رابطه بین جنس و فصل در منطق

4. احاطه قدسیه و معنویه

5. وجود مطلق ظهور مقیدات است و مقیدات ظهورات مطلق‌اند.

6. نادرست

7. درست

8. نادرست

9. درست

10. نادرست

11. چون این‌ها صفات مادی‌اند و مطلق (حق) از صفات مادی مبراست.

12. جنس در قوام به فصل و فصل در وجود به جنس وابسته است، مانند وابستگی مطلق و مقیدات.

13. چون علم حق فاقد حجاب است و همه محتملات و اوصاف را در بر می‌گیرد.

14. به احاطه وجودی مطلق بر مقیدات بدون محدودیت صوری یا مادی اشاره دارد.

15. چون نقص و شین به لحاظ تقیدی مقیدات است، نه به اصل اطلاقی مطلق.

فوتر بهینه‌شده