در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

مصباح الانس 359

متن درس

 

تبیین نفس الرحمن و انبساط وجودی

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه 359)

مقدمه: درآمدی بر مفهوم نفس الرحمن

در این نوشتار، به تبیین یکی از عمیق‌ترین مفاهیم عرفان نظری و فلسفه اسلامی، یعنی «نفس الرحمن» و انبساط وجودی فیض الهی، پرداخته می‌شود که در درس‌گفتار شماره 359 از سلسله درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره ارائه شده است. این مبحث، با تکیه بر آیات قرآن کریم، احادیث نبوی، و شروح عرفانی، به‌ویژه شرح جندی بر فصوص الحکم، به بررسی فیض ساری و تجلیات الهی در مراتب وجود می‌پردازد.

بخش نخست: حقیقت نفس الرحمن و انبساط وجودی

مفهوم نفس الرحمن در عرفان نظری

نفس الرحمن، در عرفان نظری، به فیض مقدس الهی اشاره دارد که واسطه ظهور همه موجودات در ساحت‌های مختلف وجود است. این فیض، چونان جریانی ساری و جاری، از ذات احدی حق تعالی منبسط شده و مراتب خلقت را در بر می‌گیرد. در این درس‌گفتار، این حقیقت به‌عنوان «صورت وجودیه» معرفی شده که با انبساط خود، از اطلاق ذاتی به تعینات ربوبی نزول می‌یابد. این انبساط، نه به معنای کثرت حقیقی، بلکه ظهورات متعدد فیض واحد است که در مراتب مختلف، از غیب هویت تا ناسوت، تجلی می‌یابد.

درنگ: نفس الرحمن، فیض ساری الهی است که با انبساط وجودی، همه مراتب خلقت را در بر می‌گیرد، بدون آنکه از وحدت ذاتی خود خارج شود. این فیض، چونان نوری است که در آینه‌های گوناگون تعینات، جلوه‌های متکثر می‌یابد، اما ذاتش واحد باقی می‌ماند.

اسمای متعدد فیض الهی

فیض الهی، در این درس‌گفتار، با اسامی متعددی توصیف شده است که هر یک به بُعدی از این حقیقت اشاره دارند:

  • وجود عام: از منظر فلسفی، به گستردگی وجود در همه مراتب خلقت دلالت دارد.
  • تجلی ساری: از دیدگاه عرفانی، به جریان مداوم فیض در همه موجودات اشاره می‌کند.
  • رق منشور: از منظر قرآنی، به لوح محفوظ و تجلیات الهی در عالم کثرت دلالت دارد.
  • نفس الرحمن: از منظر حدیثی، به فیض ساری که در حدیث نبوی «إنّي لَأَجِدُ نَفَسَ الرَّحْمَنِ مِنْ قِبَلِ الْيَمَنِ» آمده، اشاره دارد.

این اسامی، چونان آیینه‌هایی هستند که هر یک جلوه‌ای از حقیقت واحد فیض را بازمی‌تابانند. نفس الرحمن، به‌ویژه، به دلیل استناد به حدیث نبوی، جایگاهی ممتاز در تبیین عرفانی این مفهوم دارد.

استناد به حدیث نبوی

درس‌گفتار به حدیث شریف «إنّي لَأَجِدُ نَفَسَ الرَّحْمَنِ مِنْ قِبَلِ الْيَمَنِ» استناد می‌کند که پیامبر اکرم (ص) فرمودند: «نفس الرحمن را از جانب یمن می‌یابم». این حدیث، به ظهور فیض رحمانی در عالم ناسوت اشاره دارد. «قبل الیمن»، به مرتبه‌ای از تجلی رحمانی دلالت می‌کند که از لطافت غیب به تعین ناسوتی نزول یافته، اما احدیت خود را حفظ کرده است. این تجلی، چونان نسیمی است که از سرچشمه رحمت الهی وزیدن گرفته و در همه مراتب خلقت جاری می‌شود.

«إنّي لَأَجِدُ نَفَسَ الرَّحْمَنِ مِنْ قِبَلِ الْيَمَنِ»

ترجمه: «من نفس الرحمن را از جانب یمن می‌یابم» ().

تمایز نفس قرآنی و حدیثی

درس‌گفتار، میان مفهوم «نفس» در قرآن کریم و «نفس الرحمن» در حدیث نبوی تمایز قائل می‌شود. در قرآن کریم، نفس به معانی مختلفی چون ذات، قلب، یا نفس ناطقه به کار رفته است، مانند آیه شریفه:

«وَيُحَذِّرُكُمُ ٱللَّهُ نَفْسَهُ»

ترجمه: «و خدا شما را از خود برحذر می‌دارد» (آل‌عمران: ۲۸، ). در اینجا، نفس به ذات الهی اشاره دارد. اما نفس الرحمن، اصطلاحی عرفانی است که به فیض ساری در مراتب خلقت دلالت می‌کند. این تمایز، نشان‌دهنده عمق و تنوع معانی در متون دینی است.

جمع‌بندی بخش نخست

بخش نخست، به تبیین نفس الرحمن به‌عنوان فیض ساری الهی پرداخت که با انبساط وجودی، از اطلاق ذاتی به تعینات ربوبی نزول می‌یابد. این فیض، با اسامی متعدد، چون وجود عام، تجلی ساری، رق منشور و نفس الرحمن، در فلسفه، عرفان، قرآن کریم و حدیث توصیف شده است. حدیث نبوی، به‌عنوان مبنای این اصطلاح، بر ساری بودن فیض در همه مراتب تأکید دارد، و تمایز میان نفس قرآنی و حدیثی، عمق این مفهوم را روشن‌تر می‌سازد.

بخش دوم: تجلی احدی و نزول فیض

تجلی احدی و وحدت فیض

نفس الرحمن، به‌عنوان تجلی احدی ساری، در همه مراتب خلقت جریان دارد، اما کثرت حقیقی ایجاد نمی‌کند. این فیض، چونان نوری است که در آینه‌های گوناگون تعینات، جلوه‌های متکثر می‌یابد، اما ذاتش واحد باقی می‌ماند. درس‌گفتار تأکید دارد که احدیت فیض، وحدت آن را در همه مراتب حفظ می‌کند، و تعینات، تنها ظهورات این وحدت‌اند.

درنگ: تجلی احدی نفس الرحمن، وحدت فیض را در همه مراتب حفظ می‌کند. این فیض، چونان جویباری است که از سرچشمه وحدت جاری شده و در دشت‌های کثرت، بدون از دست دادن ماهیت خود، گسترده می‌شود.

تسمية نفس برای تفهیم

تسمية نفس الرحمن، به‌منظور تفهیم و تشبیه به متعین کلی است تا فیض الهی از لطافت غیب هویت و اطلاق کامل به مرتبه‌ای معقول و متعین برسد. این تعین، چونان لباسی است که بر قامت فیض پوشانده می‌شود تا برای ذهن انسانی قابل‌ادراک گردد، بدون آنکه ذات آن تغییر کند.

نزول به نقص تکاشف

فیض الهی، با نزول به مرتبه ناسوت، از لطافت غیب به نقص تکاشف معقول و منزه می‌رسد. تکاشف، در اینجا، به معنای تعین و ظهور در مرتبه‌ای معقول است که با ورود به عالم طبیعت، فیض از اطلاق محض به محدودیت‌های طبیعی می‌رسد، اما همچنان از نقص ذاتی مبراست. این نزول، چونان سفری است از اوج آسمان غیب به زمین ناسوت، که فیض را در قالب‌های مادی متجلی می‌سازد.

شمول فیض رحمانی در طبیعت

نفس الرحمن، تا مرتبه طبیعت و ناسوت امتداد می‌یابد و حتی در پدیده‌های ساده‌ای چون هوای منبسط و متکاشف ظهور می‌یابد. درس‌گفتار، با تمثیلی زیبا، این فیض را به نسیمی تشبیه می‌کند که حتی سوز سرما یا گرمای هوا را در بر می‌گیرد و با حس بصری قابل‌ادراک است. این شمول، نشان‌دهنده حضور فیض در همه مراتب، از مجردات تا مادیات، است.

جمع‌بندی بخش دوم

بخش دوم، بر وحدت فیض در تجلی احدی و نزول آن به مراتب ناسوتی تأکید دارد. نفس الرحمن، با انبساط خود، همه مراتب خلقت را در بر می‌گیرد، اما وحدت ذاتی خود را حفظ می‌کند. این فیض، با تعینات ظهوری، از غیب به ناسوت نزول می‌یابد و حتی در پدیده‌های طبیعی، چون هوا و سرما، متجلی می‌شود. تسمية نفس، برای تفهیم این حقیقت به ذهن انسانی است.

بخش سوم: شرح جندی و تمثیلات عرفانی

نقل از شرح جندی بر فصوص الحکم

درس‌گفتار، به شرح جندی بر فصوص الحکم استناد می‌کند که حقیقت مطلقه را حقایق کبری می‌داند، نظیر نقطه‌ای در مطلق بیاض که با انبساط، بدون کثرت حقیقی، همه مراتب را در بر می‌گیرد. این تمثیل، چونان نقاشی است که با یک نقطه آغاز می‌شود و با گسترش آن، تابلویی عظیم از خلقت پدید می‌آید، اما ماهیت آن نقطه واحد باقی می‌ماند.

درنگ: حقیقت مطلقه، چونان نقطه‌ای در بیاض مطلق است که با انبساط، همه مراتب وجود را در بر می‌گیرد، اما وحدت خود را از دست نمی‌دهد. این تمثیل، وحدت فیض در کثرت ظهوری را به زیبایی نشان می‌دهد.

تمثیل کلاف شیرینی

درس‌گفتار، فیض را به کلافی تشبیه می‌کند که در ساخت شیرینی باز می‌شود، اما ماهیت آن تغییر نمی‌کند. این تمثیل، چونان بافته‌ای است که هرچه گسترده‌تر می‌شود، همچنان از جنس همان نخ اولیه است. فیض، با انبساط، کثرت ظاهری می‌یابد، اما حقیقت آن واحد باقی می‌ماند.

امتداد فیض و وحدانیه جمیع

امتداد فیض، به حقیقت نفس رحمانی وابسته است که مبدأ آن، وحدانیه جمیع است. این وحدانیه، شامل حقایق ظاهری، باطنی، فعلی و انفعالی است. درس‌گفتار تأکید دارد که قابلیت موجودات نیز خارج از فیض نیست، زیرا همه چیز، از توفیق تا مانع، از فیض الهی است. این جامعیت، چونان دریایی است که همه رودها و جویبارهای خلقت را در خود جای داده است.

عطف فیض بر نفس

فیض نفسی، بر خود عطف می‌کند و دور می‌زند، مانند فواره‌ای که آب را از خود به خود بازمی‌گرداند. این عطف، به دور وجودی (نزول و صعود) اشاره دارد که فیض از حق صادر و به حق بازمی‌گردد، بدون اینکه غیریتی در میان باشد. این تمثیل، چونان رقص نور در آیینه‌های بی‌شمار است که هر جلوه، بازتاب همان نور واحد است.

جمع‌بندی بخش سوم

بخش سوم، با استناد به شرح جندی و تمثیلات عرفانی، به تبیین وحدت فیض در انبساط وجودی پرداخت. تمثیل نقطه در بیاض و کلاف شیرینی، وحدت فیض را در کثرت ظهوری به زیبایی نشان می‌دهد. عطف فیض بر نفس، دور وجودی را ترسیم می‌کند که همه مراتب خلقت را در بر می‌گیرد، اما از وحدت حق جدا نمی‌شود.

بخش چهارم: وحدت وجود و رد غیریت

محال بودن غیریت

درس‌گفتار تأکید دارد که غیریت در عالم محال است، زیرا همه چیز ظهور حق و شئونات اوست. بریه، خود فیض نزول‌یافته است، نه موجودی مستقل. این دیدگاه، چونان آینه‌ای است که جز تصویر حق، هیچ بازتاب دیگری در آن راه ندارد. غیریت، تنها در ذهن انسانی شکل می‌گیرد که از حقیقت وحدت غافل است.

درنگ: غیریت، محال است، زیرا همه هستی، ظهور حق تعالی است. بریه، چونان سایه‌ای است که از نور حق پدید آمده و جز او هیچ واقعیتی ندارد.

میهمان حق بودن

هستی، کتاب لوح و تقدیر حق است و انسان، میهمان حق است که خود میزبان و میهمان است. این تعبیر، چونان دعوتی است از حق به سوی حق، که انسان در آن، تنها مظهر شئون الهی است. حق، هم خالق و هم مخلوق، هم رازق و هم مرزوق است.

صفای اولیای خدا

اولیای خدا، به دلیل درک وحدت وجود، از شر، ریا و شرک مبرا هستند و به مقام صفا و قداست می‌رسند. این صفا، چونان گوهری است که در دل وحدت می‌درخشد و از هرگونه کثرت و غیریت پاک است.

اسفل السافلین و معرفت

حتی در مرتبه اسفل السافلین، با معرفت، بهشت ایجاد می‌شود. درس‌گفتار به آیه شریفه قرآن کریم استناد می‌کند:

«رَدَدْنَاهُ أَسْفَلَ سَـٰفِلِينَ»

ترجمه: «سپس او را به پست‌ترین مرتبه بازگرداندیم» (تین: ۵، ). این آیه، نشان‌دهنده فعل حق است که حتی در پست‌ترین مراتب، با معرفت، ظهور حق متجلی می‌شود.

جمع‌بندی بخش چهارم

بخش چهارم، بر وحدت وجود و محال بودن غیریت تأکید دارد. همه هستی، ظهور حق است و انسان، میهمان اوست که جز مظهر شئون الهی نیست. اولیای خدا، با معرفت به این وحدت، به صفا می‌رسند، و حتی اسفل السافلین، با معرفت، به بهشت تبدیل می‌شود.

بخش پنجم: نقد شبهات و تبیین عروج و رجوع

نقد اشکال خیام

درس‌گفتار، به اشعاری منسوب به خیام اشاره می‌کند که علم الهی را زیر سؤال می‌برند، اما تأکید دارد که علم حق، شامل همه مراتب است و غیریت در آن راه ندارد. این نقد، چونان کلیدی است که شبهه جبر و اختیار را با تکیه بر وحدت وجود گشوده و نشان می‌دهد که تغافل انسانی، منشأ تصور غیریت است.

وحدت مفعول و فاعل

درس‌گفتار تأکید دارد که مفعول، چیزی جز فاعل و فعل نیست. «ه» در «رددناه»، همان «نا» است، زیرا مفعول، ظهور فعل و فاعل است. این تبیین، چونان آینه‌ای است که در آن، همه جلوه‌ها به یک حقیقت بازمی‌گردند.

درنگ: مفعول، فعل و فاعل، در وحدت وجود متحدند. «رددناه»، نشان‌دهنده وحدت فاعل و مفعول است که جز ظهور حق، هیچ واقعیتی ندارد.

عروج و رجوع

فیض نفسی، با عروج و رجوع، در صورة الحاقه (فلك الاشاره) تحقق می‌یابد. نصف اعلای این فلك، احدیت جمع نفس رحمانی است که به مرتبه ربوبی اشاره دارد. درس‌گفتار، به حدیث نبوی استناد می‌کند که در پاسخ به سؤال «أَيْنَ كَانَ رَبُّنَا قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَ الْخَلْقَ» فرمودند: «كَانَ فِي عَمَاءٍ مَا فَوْقَهُ هَوَاءٌ وَلَا تَحْتَهُ هَوَاءٌ» (خدا در عماء بود که بالای آن هوا و زیر آن هوا نبود).

عماء و غماء

نصف اعلای فلك، عماء ربوبی است و نصف اسفل، غماء عبودی. غماء، شامل همه صور کانی، امکانی، معنوی، مجرد، طبیعی، جسمانی، عنصری، روحانی، مثالی و ذهنی است. این تقسیم‌بندی، چونان نقشه‌ای است که مراتب وجود را از ربوبیت تا عبودیت ترسیم می‌کند.

هویت کبری

هویت کبری، اول الاوائل و تعین اول است که به نقطه و همزه تشبیه می‌شود، و نفس الرحمن، به الف. این تمثیل، چونان کلیدی است که درهای فهم مراتب وجود را می‌گشاید و نشان می‌دهد که همه مراتب، از یک حقیقت واحد سرچشمه می‌گیرند.

جمع‌بندی بخش پنجم

بخش پنجم، با نقد شبهات و تبیین وحدت مفعول و فاعل، بر وحدت وجود تأکید دارد. عروج و رجوع فیض، مراتب ربوبی و عبودی را در فلك الاشاره متجلی می‌سازد. عماء و غماء، به‌عنوان دو نصف این فلك، گستردگی فیض را در همه مراتب نشان می‌دهند.

نتیجه‌گیری کلی

این نوشتار، با تبیین نفس الرحمن و انبساط وجودی، به بررسی یکی از عمیق‌ترین مفاهیم عرفان نظری و فلسفه اسلامی پرداخت. درس‌گفتار آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، با استناد به قرآن کریم، احادیث نبوی، و شرح جندی، فیض الهی را حقیقتی مطلقه دانست که با انبساط، همه مراتب وجود را در بر می‌گیرد، بدون آنکه کثرت حقیقی ایجاد شود. تمایز میان عماء ربوبی و غماء عبودی، و تأکید بر وحدت مفعول و فاعل، ریشه‌های این بحث را در وحدت وجود نشان می‌دهد. تمثیلات عرفانی، چون نقطه در بیاض و کلاف شیرینی، این مفاهیم را به‌گونه‌ای روشن و جذاب ارائه کردند.

با نظارت صادق خادمی

 

کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. بر اساس متن درسگفتار، مظاهر موجودات از چه منظری ظهور می‌یابند؟

2. طبق متن، صور مدركه در عالم چه هستند؟

3. مطلق الظاهر النور در متن به چه اشاره دارد؟

4. نقش قلم اعلی در متن چگونه توصیف شده است؟

5. کتاب مبین در متن به چه چیزی اطلاق شده است؟

6. موجودات از حیث احدیت ظهور می‌یابند، نه از اسم واحدی.

7. نور در متن به عنوان ظرف ادراک حسی معرفی شده است.

8. شارح در شرح متن، عبارات را بدون تغییر در ترتیب حفظ کرده است.

9. قلم و لوح در متن به ترتیب به فاعلیت و قابلیت نسبت داده شده‌اند.

10. کتاب مبین تنها به قرآن اشاره دارد و شامل عالم نمی‌شود.

11. چرا موجودات از حیث احدیت ظهور نمی‌یابند؟

12. تفاوت حروف و کلمات در متن چگونه توضیح داده شده است؟

13. نقش نور در ادراک حسی طبق متن چیست؟

14. چرا قلم اعلی به صفت قدرت مرتبط است؟

15. کتاب مبین در متن چه چیزی را شامل می‌شود؟

پاسخنامه

1. از اسم واحدی و دولت اسما

2. صور حقایق اسمای الهی و مراتب

3. صورة الوجود المطلق

4. مظهر صفت قدرت در عالم تصدیر

5. عالم و قرآن به عنوان صور جامع

6. نادرست

7. درست

8. نادرست

9. درست

10. نادرست

11. زیرا ظهور موجودات از اسم واحدی و دولت اسما صورت می‌گیرد، نه از احدیت مستقیم.

12. حروف به لحاظ بسیط حقایق متبوعه‌اند و کلمات به لحاظ ترکیبی همان حروف هستند.

13. نور ظرف ادراک حسی است که اشیاء به واسطه آن ظاهر و درک می‌شوند.

14. زیرا قلم اعلی مظهر صفت قدرت است و در تعیّن عالم تصدیر نقش دارد.

15. کتاب مبین شامل عالم و قرآن است که هر دو صور جامع مراتب وجودند.

منو جستجو پیام روز: آهنگ تصویر غزل تازه‌ها
منو
مفهوم غفلت و بازتعریف آن غفلت، به مثابه پرده‌ای تاریک بر قلب و ذهن انسان، ریشه اصلی کاستی‌های اوست. برخلاف تعریف سنتی که غفلت را به ترک عبادت یا گناه محدود می‌کند، غفلت در معنای اصیل خود، بی‌توجهی به اقتدار الهی و عظمت عالم است. این غفلت، همانند سایه‌ای سنگین، انسان را از درک حقایق غیبی و معرفت الهی محروم می‌سازد.

آهنگ فعلی

آرشیو آهنگ‌ها

آرشیو خالی است.

تصویر فعلی

تصویر فعلی

آرشیو تصاویر

آرشیو خالی است.

غزل

فوتر بهینه‌شده