متن درس
احدیت و تجلی الهی: تأملاتی در وحدت ذاتی و کثرت ظهوری
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه 369)
مقدمه: درآمدی بر تأملات عرفانی در احدیت و تجلی
این نوشتار، برگرفته از درسگفتار جلسه 369 آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، به تبیین عمیق و نظاممند مفاهیم بنیادین عرفان نظری با محوریت احدیت ذاتی، تجلی الهی، و رابطه میان وحدت و کثرت در نظام ظهورات میپردازد.
درسگفتار حاضر، با رویکردی نقادانه و عمیق، به بررسی مفاهیمی چون احدیت ذات، نقش قوابل در کثرت ظهوری، دائمی بودن فیض الهی، و نقد دیدگاههای کلامی در برابر عرفان نظری میپردازد. این تأملات، نهتنها به فهم نظام ظهورات الهی کمک میکند، بلکه با نقد اصطلاحات کلامی، بر ضرورت خالصسازی زبان عرفانی تأکید دارد.
بخش نخست: احدیت ذاتی و کثرت ظهوری
اختلاف وجودات متفرعه و نقش قوابل
احدیت ذات الهی، به معنای وحدت مطلق و عاری از هرگونه کثرت است، اما وجودات متفرعه، که مظاهر الهیاند، به دلیل تعینات متعدد، بهصورت متکثر ظاهر میشوند. این اختلاف، نه از ذات الهی، بلکه از تفاوت در قوابل (پذیرندهها) ناشی میشود. قوابل، به مثابه ظروفیاند که فیض الهی در آنها جاری میگردد، و هر یک به فراخور ظرفیت خویش، جلوهای از این فیض را بازتاب میدهند.
این مفهوم، با اصل وحدت وجود در عرفان ابنعربی همخوانی دارد، که کثرت را نه در ذات حق، بلکه در مراتب ظهور آن میداند. گویی ذات الهی، خورشیدی است که نورش یکسان بر همه میتابد، اما آینههای قوابل، به دلیل تفاوت در صیقل و ظرفیت، تصاویر متفاوتی از این نور را منعکس میکنند.
درنگ: اختلاف وجودات متفرعه، چونان سایههای گوناگون یک نور واحد است که از تفاوت آینههای قوابل برمیخیزد، نه از ذات احدی حق. |
تمثیل ظرف و آب در تبیین قوابل
برای تبیین نقش قوابل، تمثیل پارچ آب و ظروف مختلف (لیوان، استکان، کاسه) بهکار رفته است. در این تمثیل، فیض الهی چونان آبی است که یکسان بر همه ظروف ریخته میشود، اما هر ظرف به اندازه ظرفیت خود از آن بهره میگیرد. این تمثیل، به روشنی نشان میدهد که کثرت ظهوری، از محدودیتها و خصوصیات قوابل نشأت میگیرد، نه از ذات فیض الهی.
با این حال، تفاوت ظروف وجودی با ظروف مادی در این است که ظروف وجودی، خود از فیض الهی شکل میگیرند. برخلاف ظروف مادی که مستقل از آباند، مظاهر الهی، تجلیات خود فیضاند، گویی که آب، نهتنها در ظرف جاری میشود، بلکه خود ظرف را نیز میسازد.
تمایز ظروف وجودی و مادی
در تمثیل مادی، انسان عاقل به اندازه ظرفیت ظرف آب میریزد، اما در نظام وجود، حق تعالی خود ظروف را متعین میسازد و فیض را متناسب با آنها جاری میکند. این تمایز، بر حکمت الهی و خودبسندگی فیض تأکید دارد. ظروف وجودی، که همان مظاهر الهیاند، از فیض الهی پدید میآیند و وابستگی کامل به آن دارند، گویی که هر مظهر، قطرهای است از اقیانوس فیض که به شکل ظرف درآمده است.
درنگ: ظروف وجودی، چونان نقشهاییاند که از قلم فیض الهی بر صفحه هستی ترسیم شدهاند، و جز از نور او وجودی ندارند. |
جمعبندی بخش نخست
بخش نخست، به بررسی احدیت ذاتی و کثرت ظهوری با تأکید بر نقش قوابل پرداخت. اختلاف وجودات متفرعه، از تفاوت در ظرفیت قوابل نشأت میگیرد، نه از ذات احدی حق. تمثیل ظرف و آب، این مفهوم را بهصورت ملموس تبیین کرد، اما تمایز ظروف وجودی و مادی، بر خودبسندگی فیض الهی و وابستگی مظاهر به آن تأکید داشت. این تأملات، چارچوبی برای فهم وحدت و کثرت در نظام ظهورات الهی فراهم میآورد.
بخش دوم: تجلی ساری و فیض الهی
تجلی ساری در حقایق عالم
تجلی الهی، که در حقایق عالم ساری است، همان فیض و امداد الهی است که در همه مراتب وجود، از عالم علوی تا سفلی، جریان دارد. این تجلی، گویی جویباری است که از سرچشمه غیب ذات حق جاری شده و همه مظاهر هستی را سیراب میکند. فیض الهی، نهتنها مبدأ تحقق عالم، بلکه ضامن بقای آن است.
این مفهوم، با ایده فیض اقدس و فیض مقدس در فلسفه اسلامی همخوانی دارد، که فیض را عامل قوام و استمرار عالم میداند. تجلی ساری، به نفوذ وجود الهی در همه مراتب اشاره دارد، گویی که نور حق، در هر ذره از عالم میدرخشد.
درنگ: تجلی ساری، چونان نوری است که از خورشید احدیت بر همه مراتب عالم میتابد و هستی را از غیب به شهود میآورد. |
دائمی بودن فیض الهی
فیض الهی، دائم الظهور است و از غیب ذات حق و حضرت احدیت جمع، بر اساس ترتیب و چینش قوابل، ظهور مییابد. این دائمی بودن، به فیاضیت سرمدی حق اشاره دارد، گویی که فیض، چونان نبض وجود است که هر لحظه عالم را زنده نگه میدارد. ترتیب ظهور، به تفاوت در استعداد قوابل و مراتب اسمای الهی وابسته است.
﴿كُلَّ يَوْمٍ هُوَ فِي شَأْنٍ﴾ (سوره الرحمن، آیه ۲۹؛ : «هر روز او در کاری است»)
این آیه از قرآن کریم، بر تجدید فیض الهی در هر لحظه تأکید دارد و با مفهوم دائمی بودن تجلی همخوانی دارد.
نقش اسمای الهی در تعینات
ترتیب قوابل، که در ظهور کثرت نقش دارند، به ترتیب اسمای الهی وابسته است، نه به قوابل به طور مستقل. قوابل، فاقد استقلالاند و تعینات آنها از اسمای الهی نشأت میگیرد، گویی که هر مظهر، آینهای است که یکی از اسمای حق را بازتاب میدهد. این دیدگاه، بر نقش فعال اسما در تعیین ظهورات تأکید دارد و با مفهوم اسما و صفات الهی در عرفان ابنعربی سازگار است.
جمعبندی بخش دوم
بخش دوم، به بررسی تجلی ساری و فیض الهی اختصاص یافت. تجلی الهی، بهعنوان فیض دائم الظهور، مبدأ تحقق و بقای عالم است و در همه مراتب وجود ساری است. نقش اسمای الهی در تعینات قوابل، بر وابستگی کامل مظاهر به حق تأکید دارد. این تأملات، نظام فیض الهی را بهعنوان محور هستی تبیین میکند.
بخش سوم: نقد دیدگاههای کلامی و خالصسازی عرفان
نقد مفهوم انقطاع فیض
برخی دیدگاههای کلامی، با فرض امکان انقطاع فیض الهی، معتقدند که اگر فیض حتی برای لحظهای قطع شود، عالم فانی میگردد. این دیدگاه، با فیاضیت مطلق حق ناسازگار است، زیرا دائمی بودن فیض، از لوازم ذات الهی است. انقطاع فیض، به معنای نقص در فیاضیت حق است، گویی که خورشید، از تابیدن باز ایستد.
این نقد، بر تفاوت میان عرفان نظری و کلام تأکید دارد. عرفان، عالم را ظهورات الهی میداند که وجودشان عین فیض است، نه موجوداتی مستقل که به فیض محتاجاند. بنابراین، فرض انقطاع فیض، با وحدت وجود و فیاضیت سرمدی حق منافات دارد.
درنگ: فیض الهی، چونان جویبار ابدی است که هرگز خشک نمیشود، و فرض انقطاع آن، با فیاضیت مطلق حق ناسازگار است. |
نقد مفهوم وجود عارضی و عدم ذاتی
در دیدگاه کلامی، عالم دارای وجود عارضی و عدم ذاتی تلقی میشود، اما در عرفان نظری، عالم ظهورات الهی است و وجودش عین ظهور حق است. مفهوم عدم ذاتی، به معنای فقدان حقیقت وجودی است، حال آنکه مظاهر، جلوههای حقاند و هیچگاه از دایره وجود خارج نمیشوند.
﴿كُلُّ شَيْءٍ هَالِكٌ إِلَّا وَجْهَهُ﴾ (سوره القصص، آیه ۸۸؛ : «هر چیزی جز وجه او نابودشدنی است»)
این آیه از قرآن کریم، بر بقای وجه الهی و فنای ظهوری مظاهر دلالت دارد، اما این فنا، به معنای عدم نیست، بلکه بازگشت به وحدت حق است.
تمایز عرفان نظری و کلام
دیدگاههای کلامی، متأثر از مفاهیم عدم و وجود عارضی، گاه به بیاناتی عاميانه منجر میشوند، حال آنکه عرفان نظری، با تأکید بر ظهورات الهی و وحدت وجود، به تبیینی متعالیتر میرسد. این تمایز، به ضرورت خالصسازی زبان عرفانی از اصطلاحات کلامی اشاره دارد، گویی که عرفان، پرندهای است که در آسمان معرفت پرواز میکند، و کلام، او را به زمین میکشاند.
جمعبندی بخش سوم
بخش سوم، به نقد دیدگاههای کلامی و تأکید بر خالصسازی عرفان نظری اختصاص یافت. نقد مفهوم انقطاع فیض و وجود عارضی، بر ناسازگاری این دیدگاهها با فیاضیت مطلق حق و وحدت وجود تأکید داشت. تمایز عرفان و کلام، جایگاه عرفان نظری را بهعنوان رویکردی متعالی در فهم حقیقت الهی برجسته ساخت.
بخش چهارم: تناسب و تنافر در ظهورات
نقش تناسب و تنافر در کثرت
تناسبها (هماهنگیها) و تنافرها (ناسازگاریها) میان قوابل، عامل ایجاد کثرت و تعدد در مظاهر و مخلوقاتاند. تناسب، به وحدت و اجتماع، و تنافر، به افتراق و کثرت منجر میشود، گویی که هر مظهر، در رقص تناسب و تنافر، جایگاه خویش را در نظام وجود مییابد.
این مفهوم، به نقش تعاملات قوابل در ظهور کثرت اشاره دارد و با ایده مراتب وجود در عرفان نظری همخوانی دارد. هر حقیقت، به فراخور تناسب و تنافر ذاتی خود، در مرتبهای خاص متعین میشود.
درنگ: تناسب و تنافر، چونان دو بالاند که مظاهر را در آسمان وجود به پرواز درمیآورند، و هر یک را در مرتبه خویش جای میدهند. |
حقایق کونیه و اسمائیه
حقایق کونیه (مظاهر) و اسمائیه (اسمای الهی)، به دلیل تناسب و تنافر ذاتی، در مراتب مختلف ظهور مییابند. اسمای الهی، بهعنوان مظهرات، بر حقایق کونیه تقدم دارند، گویی که اسما، نقاشانیاند که مظاهر را بر بوم وجود ترسیم میکنند. این تقدم، بر نقش فعال اسما در تعینات تأکید دارد.
زمان و ترتیب ظهورات
مفهوم زمان، در اینجا به ترتیب و تدرج ظهورات الهی در مراتب مختلف اشاره دارد، نه به زمان مادی. این ترتیب، به تفاوت در شرایط و خصوصیات قوابل وابسته است، گویی که هر مظهر، در لحظهای خاص از ابدیت الهی، بر صحنه وجود گام مینهد.
جمعبندی بخش چهارم
بخش چهارم، به بررسی نقش تناسب و تنافر در ظهورات الهی اختصاص یافت. این تعاملات، عامل کثرت و تعدد مظاهراند و هر حقیقت را در مرتبه خاص خود متعین میکنند. تقدم اسمای الهی بر حقایق کونیه و مفهوم زمان بهعنوان ترتیب ظهورات، نظام وجود را در چارچوبی منسجم تبیین میکند.
بخش پنجم: نور وجودی و وابستگی عالم
تجلی احدی و نور وجودی
تجلی احدی، همان نور وجودی است که از حق به ممكنات میرسد و جز آن، چیزی به عالم نمیرسد. این نور، مبدأ وجود و بقای مظاهر است، گویی که هر ذره از عالم، پرتوی از این نور بیپایان است.
این مفهوم، با اصل وحدت وجود همخوانی دارد، که وجود را منحصر به حق میداند و مظاهر را جلوههای این نور میشمارد.
درنگ: نور وجودی، چونان مشعلی است که از احدیت حق برافروخته شده و تاریکیهای عالم را به روشنایی هستی بدل میکند. |
وابستگی عالم به امداد وجودی
عالم، در بقای خود به امداد وجودی احدی وابسته است، زیرا وجود ذاتی تنها از آن حق است. این وابستگی، به فقر وجودی مظاهر اشاره دارد، گویی که عالم، سایهای است که بدون نور حق، هیچ است.
﴿اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ﴾ (سوره النور، آیه ۳۵؛ : «خدا نور آسمانها و زمین است»)
این آیه از قرآن کریم، بر نقش نور الهی بهعنوان مبدأ وجود و بقای عالم تأکید دارد.
جمعبندی بخش پنجم
بخش پنجم، به بررسی تجلی احدی و وابستگی عالم به نور وجودی اختصاص یافت. نور وجودی، مبدأ تحقق و بقای مظاهر است، و عالم، در هر لحظه به امداد الهی وابسته است. این تأملات، جایگاه حق را بهعنوان فیاض مطلق و عالم را بهعنوان مظهر او تبیین میکند.
بخش ششم: وحدت و کثرت در نظام وجود
وحدت اطلاقی و کثرت ظهوری
تجلی الهی، واحدی اطلاقی است، نه عددی، که تمام نمیشود و همه مظاهر را در بر میگیرد. این وحدت، گویی اقیانوسی است که همه امواج کثرت را در خود جای داده، اما ذاتش واحد باقی میماند.
این مفهوم، با وحدت وجود در عرفان ابنعربی همخوانی دارد، که کثرت را جلوهای از وحدت الهی میداند.
درنگ: وحدت اطلاقی، چونان دریای بیکرانی است که همه امواج کثرت را در آغوش میگیرد، اما ذاتش از کثرت مبراست. |
مظاهر بهعنوان ظهورات الهی
مظاهر، چیزی جز تجلیات الهی نیستند و وجودشان عین ظهور حق است. برخلاف دیدگاه کلامی که ممكنات را موجوداتی مستقل با وجود عارضی میداند، عرفان نظری، مظاهر را جلوههای حق میشمارد، گویی که هر مظهر، نقشی است از قلم الهی بر صفحه وجود.
نقد مفهوم جعل در عرفان
عرفان نظری، قائل به جعل نیست، زیرا وجود را حقیقتی واحد میداند که در مراتب مختلف ظهور مییابد. مفهوم جعل، که در فلسفه به معنای سرهم کردن است، با وحدت وجود ناسازگار است، گویی که عالم، نقاشی است که با یک قلم الهی ترسیم شده، نه بنایی که از اجزا ساخته شده است.
جمعبندی بخش ششم
بخش ششم، به بررسی وحدت و کثرت در نظام وجود پرداخت. وحدت اطلاقی، مبدأ همه مظاهر است و کثرت، جلوهای از این وحدت. مظاهر، ظهورات الهیاند و عرفان، با رد مفهوم جعل، وجود را حقیقتی واحد میداند. این تأملات، چارچوبی متعالی برای فهم نظام وجود ارائه میدهد.
نتیجهگیری نهایی
این اثر، با تأمل در درسگفتار جلسه 369 آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، به تبیین عمیق مفاهیم عرفانی مرتبط با احدیت ذاتی، تجلی الهی، و کثرت ظهوری پرداخت. با استناد به آیات قرآن کریم، مانند ﴿كُلَّ يَوْمٍ هُوَ فِي شَأْنٍ﴾، ﴿كُلُّ شَيْءٍ هَالِكٌ إِلَّا وَجْهَهُ﴾، و ﴿اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ﴾، نظام ظهورات الهی در چارچوب وحدت وجود تحلیل شد. نقد دیدگاههای کلامی، بر ضرورت خالصسازی زبان عرفانی تأکید داشت و جایگاه عرفان نظری را در برابر کلام و فلسفه سنتی برجسته ساخت.
با نظارت صادق خادمی |