متن درس
بازبینی درس گفتارهای حضرت آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه 373)
بخش دوازدهم: ترتیب ظهور موجودات و نقش نفس الرحمن
مقدمه: تبیین نظام ظهورات در عرفان نظری
در نظام عرفانی، فهم ترتیب ظهور موجودات، به مثابه ترسیم نقشهای دقیق از سیر فیض الهی از مبدأ غیب تا مراتب خلقی است. بخش دوازدهم از درسگفتارهای عرفانی، که با محوریت اصل دوازدهم کتاب شریف مصباح الانس ارائه شده، به بررسی دقیق این ترتیب میپردازد. این بخش، با تمرکز بر انبعاث قلم و لوح، نزول مراتب وجود از جبروت به ملكوت، مثال و طبیعت، و نقش بنیادین نفس الرحمن در این سلسلهمراتب، دریچهای به سوی معرفت عمیق عرفانی میگشاید.
درنگ: ترتیب ظهور موجودات، به مثابه تنزیل فیض الهی از مراتب غیبی به خلقی، از انبعاث قلم و لوح آغاز شده و در نفس الرحمن به تعین طبیعی میرسد. |
۱. ترتیب ظهور موجودات: از قلم و لوح تا عالم طبیعت
۱.۱. اصل دوازدهم و موضوع ترتیب ظهور
اصل دوازدهم مصباح الانس به تبیین ترتیب ظهور موجودات پس از انبعاث قلم و لوح اختصاص دارد. این اصل، سلسلهمراتب وجودی را از مرتبه جبروت، که قلم و لوح در آن ظهور مییابند، تا عالم ملكوت، عالم مثال و نهایتاً عالم طبیعت دنبال میکند. ترتیب در اینجا به معنای تنزیل، یعنی نزول فیض الهی از مراتب عالی به دانی است، نه ترفيع، که صعود از مراتب دانی به عالی را نشان میدهد. همانگونه که آب از چشمهای زلال به سوی جویبارها و سپس دشتها جاری میشود، فیض الهی نیز از جبروت به ملكوت، سپس به مثال و طبیعت تنزل مییابد.
۱.۲. تمایز ترتیب و ترفيع
تمایز میان ترتیب (تنزیل) و ترفيع (صعود) از مفاهیم کلیدی در فهم نظام عرفانی است. ترتیب، به نزول مراتب وجود از بالا به پایین اشاره دارد، مانند غسل که از سر و گردن آغاز شده و به دست و پا میرسد، یا وضو که از صورت به سوی مسح سر و پا تنزل مییابد. در مقابل، ترفيع به سیر سالک از مراتب دانی به عالی، یعنی صعود به سوی حق تعالی، اشاره دارد. اصل دوازدهم، بهطور خاص، بر ترتیب یا تنزیل تمرکز دارد و مسیر نزول فیض را از قلم و لوح تا عالم طبیعت تبیین میکند. این تمایز، به مثابه جدایی میان سرچشمه و جویبار است که یکی مبدأ و دیگری مظهر آن است.
درنگ: ترتیب، نزول فیض از مراتب غیبی به خلقی است، در حالی که ترفيع، سیر سالک از مراتب دانی به عالی را نشان میدهد. اصل دوازدهم بر تنزیل متمرکز است. |
۱.۳. سلسلهمراتب ظهور: از جبروت تا طبیعت
پس از انبعاث قلم و لوح در مرتبه جبروت، عالم ملكوت از جبروت تعین مییابد و سپس عالم مثال از ملكوت ظهور میکند. عالم طبیعت، به عنوان پایینترین مرتبه، از عالم مثال نشأت گرفته و در مرآت نفس الرحمانی تعین مییابد. این سلسلهمراتب، نشاندهنده تنزیل فیض الهی از مراتب غیبی به خلقی است. قلم و لوح، به مثابه ابزارهای الهی، نقش مبادی ظهور را ایفا میکنند، در حالی که عالم ملكوت، ظرف نفسانی و عالم مثال، ظرف صور خیالی است. عالم طبیعت، با ویژگیهای مادی و صوری خود، آخرین حلقه این سلسله است.
۱.۴. جمعبندی
این بخش، با تبیین اصل دوازدهم، به بررسی ترتیب ظهور موجودات از قلم و لوح تا عالم طبیعت پرداخت. تمایز میان ترتیب و ترفيع، به روشن شدن جهتگیری این اصل کمک کرد، و سلسلهمراتب وجودی از جبروت تا طبیعت، نقشهای روشن از نظام عرفانی ارائه داد. این تبیین، به مثابه چراغی است که مسیر فیض الهی را در مراتب هستی روشن میسازد.
۲. نفس الرحمن و تعین عالم طبیعت
۲.۱. نفس الرحمن به عنوان مبدأ تعین
نفس الرحمن، به عنوان ظرف ظهور اسماء و صفات الهی، مبدأ تعین عالم طبیعت است. این تعین، در مرآت نفس الرحمانی رخ میدهد و عالم طبیعت، به معنای عام، شامل عالم مثال نیز میشود، زیرا هر دو دارای صور و اشکالاند. عالم مثال، به دلیل فقدان تجرد کامل، در دایره طبیعت قرار میگیرد، هرچند مرتبهای بالاتر از عالم ناسوت دارد. نفس الرحمن، به مثابه نسیمی حیاتبخش، تمامی مراتب وجود را با فیض الهی در بر میگیرد.
درنگ: نفس الرحمن، به مثابه آیینهای صیقلی، ظرف ظهور اسماء الهی و مبدأ تعین عالم طبیعت و مثال است. |
۲.۲. ارتباط طبیعت با اجسام
تعین عالم طبیعت، به دلیل ارتباط آن با اجسام، هم به صورت فاعلی و هم به صورت قابیلی تحقق مییابد. ظهور احکام طبیعت در اجسام، به معنای فاعلیت طبیعت است، در حالی که تحقق احکام طبیعت به واسطه اجسام، به قابلیت آن اشاره دارد. این تمایز، به مثابه رابطه میان نقاش و بوم است که نقاش (طبیعت) نقش را بر بوم (اجسام) مینگارد، و بوم نیز پذیرای این نقش است.
۲.۳. هباء اول و هیولای کلی
هباء اول، که به عنوان هیولای کلی شناخته میشود، مبدأ نزول عالم طبیعت و ماده کائنات از عالم مثال تا ناسوت است. این هباء، در مرآت نفس الرحمانی ظهور یافته و ظرف تعین اسماء الهی است. هیولای کلی، به مثابه خاکی حاصلخیز، تمامی کائنات مادی و صوری را در خود پرورانده و از عالم مثال تا طبیعت امتداد مییابد. برخلاف هیولای ارسطویی، که صرفاً ماده مادی را شامل میشود، هباء اول در عرفان، ظرف ظهور صور خیالی و طبیعی را نیز در بر میگیرد.
۲.۴. تمایز جسم طبیعی و جسم تعلیمی
جسم طبیعی، به عنوان جوهر مرکب از ماده و صورت، در عالم طبیعت ظهور مییابد، در حالی که جسم تعلیمی، به عنوان عرض فاقد جوهر، تنها دارای صورت است و در عالم مثال متجلی میشود. این تمایز، نشاندهنده تفاوت مراتب وجودی است: عالم طبیعت با ماده و عالم مثال با صور خیالی پیوند دارد. جسم تعلیمی، به مثابه سایهای است که بر دیوار عالم مثال نقش میبندد، در حالی که جسم طبیعی، چون پیکری است که در عالم ناسوت قوام مییابد.
۲.۵. جمعبندی
نفس الرحمن، به عنوان مبدأ تعین عالم طبیعت، نقش کلیدی در نظام ظهورات ایفا میکند. هباء اول، به عنوان هیولای کلی، و تمایز میان جسم طبیعی و تعلیمی، مراتب مختلف وجودی را روشن میسازند. این بخش، به مثابه پلی است که مراتب غیبی را به خلقی پیوند میدهد.
۳. نفس الرحمن در نگاه فرغانی: رحمت شامله و فیض اطلاقی
۳.۱. تعریف نفس الرحمن نزد فرغانی
فرغانی، نفس الرحمن را به عنوان رحمت شامله و فیض اطلاقی حق معرفی میکند که تمامی موجودات ظاهری و باطنی را در بر میگیرد. این نفس، هنگامی که از باطن غیب حقیقی ظاهر میشود، به عنوان عین تعین و تجلی اول با ویژگی وحدت و اجمال ظهور مییابد. نفس الرحمن، به مثابه دریایی بیکران، تمامی کثرات را در خود جای داده و فیض الهی را به مراتب وجود منتقل میکند.
درنگ: نفس الرحمن، به عنوان رحمت شامله، فیض اطلاقی حق را در بر گرفته و تمامی موجودات را با وحدت و اجمال در خود متجلی میسازد. |
۳.۲. تعین اول و تجلی اول
نفس الرحمن، در بدو ظهور از باطن غیب حقیقی، به عنوان تعین اول و تجلی اول ظاهر میشود. این تعین، که با وحدت و اجمال مشخص است، مفاتیح الغیب و اعتبارات واحدیت (اسماء و صفات) را در بر میگیرد. نسبت به احدیت، این تعین تفصیلی و نسبی است، زیرا در مرتبهای پایینتر از احدیت قرار دارد. این مرتبه، به مثابه شاخهای است که از ریشه احدیت روییده و کثرات را در خود نهفته دارد.
۳.۳. فقدان غیریت میان احدیت و واحدیت
میان احدیت و واحدیت هیچ غیریتی وجود ندارد، زیرا واحدیت ظهور احدیت در ظرف تنزیل است، و احدیت در ظرف ترفيع به واحدیت بازمیگردد. تفصیل نسبی در واحدیت، به ظهور اسماء و صفات منجر میشود، اما این تفصیل، در ذات خود، به وحدت احدیت متصل است. این وحدت، به مثابه نوری است که در آیینههای متعدد منعکس میشود، اما در اصل، یکی است.
۳.۴. جمعبندی
نفس الرحمن، در نگاه فرغانی، به عنوان رحمت شامله و فیض اطلاقی، نقش واسطهای میان غیب و شهود ایفا میکند. تعین اول و فقدان غیریت میان احدیت و واحدیت، وحدت ذاتی حق را در مراتب ظهور نشان میدهند. این بخش، به مثابه کلیدی است که قفل معرفت وحدت وجود را میگشاید.
۴. ظهور تفصیلی نفس الرحمن و مراتب کثرت
۴.۱. تفصیل حقیقی علمی و وجودی نسبی
نفس الرحمن، در مرتبه تفصیل، به دو صورت ظهور مییابد: تفصیل حقیقی علمی، که به اعیان ثابته (حقایق ثابت در علم الهی) اشاره دارد، و تفصیل وجودی نسبی، که به اعیان خارجی (موجودات عینی در عالم خارج) مربوط است. اعیان ثابته، مظاهر علمی اسماء الهی در مرتبه واحدیتاند، در حالی که اعیان خارجی، مظاهر عینی این اسماء در عالم ناسوتاند. اصطلاح نسبی برای اعیان خارجی، به کثرت فزاینده در مراتب پایینتر اشاره دارد، مانند جویبارهایی که از یک چشمه واحد منشعب میشوند.
درنگ: نفس الرحمن، در تفصیل حقیقی علمی، اعیان ثابته را متجلی میسازد و در تفصیل وجودی نسبی، اعیان خارجی را به ظهور میرساند. |
۴.۲. تعین ثانی و اصول سبعه اسمائی
تعین ثانی، مرتبهای است که در آن نفس الرحمن به عنوان ظرف ظهور اصول سبعه اسمائی (حیات، علم، قدرت، اراده، سمع، بصر، کلام) ظاهر میشود. این اصول، در حضره عمائی (فیض الهی) تحقق یافته و مبنای ظهور تمامی کثرات در عالماند. تعین ثانی، به مثابه باغی است که در آن نهالهای اسماء الهی کاشته شده و به بار مینشینند.
۴.۳. کثرت در حضره عمائی
حضره عمائی، به عنوان ظرف فیض الهی، مبدأ کثرت بینهایت است که از هیولای اولی تا مراتب پایینتر ادامه مییابد. این کثرت، به صورت طبیعی و شخصی ظهور مییابد، اما کثرت جنسی و نوعی، به دلیل اعتباری بودن، در عرفان معتبر نیست. کثرت در حضره عمائی، به مثابه ستارگانی است که در آسمان بیکران فیض الهی میدرخشند و تا ما شاء الله امتداد دارند.
۴.۴. جمعبندی
ظهور تفصیلی نفس الرحمن، با اعیان ثابته و خارجی، و تعین ثانی با اصول سبعه، کثرت را در مراتب وجود متجلی میسازد. حضره عمائی، به عنوان ظرف این کثرت، بینهایت بودن فیض الهی را نشان میدهد. این بخش، به مثابه نقشهای است که کثرات را در وحدت الهی ترسیم میکند.
۵. عالم طبیعت و بینهایت بودن آن
۵.۱. بینهایت بودن عالم طبیعت
عالم طبیعت، به عنوان مرتبهای از ظهورات الهی، فاقد حد و مرز است و تا ما شاء الله ادامه مییابد. این بینهایت بودن، نتیجه سعه فیض الهی در مرتبه نفس الرحمن است. اولیاء خدا، به دلیل وصول به مراتب عالی، دنیا را کوچک میبینند، در حالی که انسان عادی، به دلیل محدودیت ادراک، قادر به درک این سعه نیست. عالم طبیعت، به مثابه اقیانوسی است که کرانههای آن در افق معرفت گم شده است.
درنگ: عالم طبیعت، به دلیل سعه فیض الهی، بینهایت است و تنها اولیاء خدا قادر به درک کوچکی آن در برابر عظمت الهیاند. |
۵.۲. محدودیت ادراک انسانی
محدودیت ادراک انسانی، مانع از درک سعه فیض الهی میشود. همانگونه که کودکی نمیتواند وسعت دریا را درک کند، انسان عادی نیز از فهم بینهایت بودن عالم طبیعت عاجز است. اولیاء خدا، با شهود مراتب عالی، دنیا را چون زندانی برای مؤمن میبینند، در حالی که انسان گرفتار کثرات، به امور ناچیز دل میبندد.
۵.۳. جمعبندی
عالم طبیعت، با بینهایت بودن خود، جلوهای از سعه فیض الهی است. محدودیت ادراک انسانی، در برابر این عظمت، به کوچکی دنیا در نگاه اولیاء خدا اشاره دارد. این بخش، به مثابه آینهای است که محدودیت انسان و عظمت الهی را در کنار هم نشان میدهد.
۶. علم و وجود در مراتب ظهور
۶.۱. تمایز علم و وجود
علم و وجود، دو جنبه از ظهورات الهیاند. علم، به فهم و شهود ممکنات مربوط است، در حالی که وجود، به تحقق عینی در عالم خارج اشاره دارد. علم غیروجودی، به فهم ممکنات بدون تحقق عینی، و علم وجودی، به ظهور در عالم خارج مربوط است. این تمایز، به مثابه جدایی میان نور و سایه است که یکی باطن و دیگری ظاهر را نشان میدهد.
درنگ: علم، به فهم و شهود ممکنات، و وجود، به تحقق عینی در عالم خارج اشاره دارد، و هر دو جلوههای فیض الهیاند. |
۶.۲. علم و فهم ممکنات
علم، به عنوان وجه باطنی ظهور، مقدم بر وجود عینی است. فهم ممکنات، بخشی از سیر عرفانی به سوی وصول است، اما وصول تنها به فهم محدود نمیشود، بلکه شهود را نیز در بر میگیرد. علم، به مثابه کلیدی است که درهای معرفت را میگشاید، اما شهود، ورود به این سرای معرفت است.
۶.۳. جمعبندی
تمایز میان علم و وجود، مراتب مختلف ظهورات الهی را روشن میسازد. علم، به عنوان مقدمه وصول، و شهود، به عنوان مقصد آن، مسیر معرفت را ترسیم میکنند. این بخش، به مثابه نردبانی است که سالک را از فهم به شهود میرساند.
۷. نقش نفس الرحمن به عنوان نور در تعین ثانی
۷.۱. نفس الرحمن به عنوان نور
نفس الرحمن، در تعین ثانی، به عنوان نور ظهور مییابد و احکام آن در مراتب مختلف، از عالم نفس تا ناسوت، تحقق مییابد. این نور، ظرف ظهور اسماء و صفات الهی است که به صورت تفصیلی و نسبی در عالم خارج ظاهر میشود. نفس الرحمن، به مثابه مشکاتی است که نور الهی از آن به تمامی مراتب وجود ساطع میشود.
درنگ: نفس الرحمن، به عنوان نور در تعین ثانی، احکام اسماء الهی را در مراتب وجود متجلی میسازد. |
۷.۲. احکام نفس الرحمن در مراتب وجود
احکام نفس الرحمن، در مراتب مختلف، از عالم نفس تا ناسوت، به صورت تفصیلی ظهور مییابد. این احکام، به مثابه نقشهایی هستند که بر بوم هستی نگاشته شده و هر مرتبه را با جلوهای خاص از اسماء الهی آراسته میکنند.
۷.۳. جمعبندی
نفس الرحمن، به عنوان نور در تعین ثانی، واسطهای میان مراتب غیبی و خلقی است. احکام آن، مراتب وجود را با فیض الهی در بر میگیرند. این بخش، به مثابه آیینهای است که نور الهی را در تمامی مراتب منعکس میکند.
۸. نتیجهگیری کلی
بخش دوازدهم، با تبیین ترتیب ظهور موجودات از قلم و لوح تا عالم طبیعت، نقش بنیادین نفس الرحمن را در این نظام عرفانی روشن ساخت. نفس الرحمن، به عنوان رحمت شامله و فیض اطلاقی، ظرف ظهور اسماء و صفات الهی است که در مراتب تعین اول و ثانی، وحدت و کثرت را متجلی میسازد. تمایز میان ترتیب و ترفيع، تفصیل حقیقی و وجودی، و علم و وجود، نقشهای دقیق از سیر فیض الهی ارائه داد. بینهایت بودن عالم طبیعت، به سعه فیض الهی اشاره دارد که تنها اولیاء خدا قادر به درک آناند. این نوشتار، با زبانی علمی، تمامی جزئیات درسگفتار و تحلیلهای مرتبط را به صورت منسجم و جامع ارائه کرد تا منبعی ارزشمند برای پژوهشگران الهیات و عرفان فراهم آورد. همانگونه که ستارگان در آسمان شب، راه را به رهپویان نشان میدهند، این متن نیز مسیر معرفت عرفانی را برای طالبان حقیقت روشن میسازد.
با نظارت صادق خادمی |