در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

مصباح الانس 388

متن درس

 

تبیین عالم مثال در عرفان نظری

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه 388)

مقدمه: درآمدی بر عالم مثال در حکمت عرفانی

در منظومه فکری عرفان نظری، عالم مثال به‌سان پلی نوری میان دو کرانه متضاد هستی، یعنی عالم ماده (ناسوت) و عالم مجردات (ملکوت و جبروت)، ایستاده است. این عالم، که با صور خیالی و تجرد ناقص خود شناخته می‌شود، منزلگاهی است که سالک عرفان در سیر معنوی خویش ناگزیر از عبور از آن است. کتاب شریف مصباح‌الانوس، اثر جلیل‌القدر صدرالدین قونوی، یکی از عمیق‌ترین متون عرفانی است که به تبیین این عالم و جایگاه آن در نظام هستی‌شناسی اسلامی پرداخته است. درس‌گفتار شماره 388 از شرح این اثر، که توسط آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره ارائه شده، به بررسی دقیق عالم مثال، تقسیم‌بندی عوالم، و ویژگی‌های آن اختصاص دارد.

بخش یکم: تبیین عالم مثال و جایگاه آن در نظام عوالم

مفهوم عالم مثال و صور خیالیه

عالم مثال، عالمی است که در آن صور خیالیه، یعنی اشکالی جسمانی یا جسم‌مانند، در خارج از قوای ادراکی انسان وجود دارند. این صور، از ماده به‌صورت ناقص مجردند، به‌گونه‌ای که نه کاملاً مادی‌اند و نه کاملاً مجرد. به تعبیر آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، این عالم به‌سان آینه‌ای است که حقایق مجرد را در قالب صور نوری بازمی‌تاباند، بی‌آنکه در بند ماده گرفتار آید.

درنگ: عالم مثال، عالمی واسطه‌ای است که با تجرد نوری خود، امکان ظهور حقایق مجرد در قالب صور خیالی را فراهم می‌کند. این عالم، نه کاملاً مادی است و نه کاملاً مجرد، بلکه پلی است میان ملکوت و ناسوت.

صور خیالیه، برخلاف صور عقلی که از ماده و صورت به‌کلی مجردند، دارای تجرد ناقص‌اند. برای مثال، تصور محبت در ذهن، بی‌صورت است و به عالم عقول تعلق دارد، اما تصور خرما، که صورتی خیالی دارد، به عالم مثال وابسته است. این تمایز، بنیاد تحلیل عرفانی از عالم مثال را تشکیل می‌دهد و نشان‌دهنده نقش این عالم در تبدیل حقایق مجرد به صور قابل‌ادراک است.

تقسیم‌بندی عوالم و جایگاه عالم مثال

در نظام هستی‌شناسی عرفانی، عالم به پنج بخش تقسیم می‌شود: جبروت (عالم عقول)، ملکوت (عالم نفوس)، عالم مثال، ناسوت (عالم ماده)، و عالم جامع انسانی. عالم مثال، به‌سان حلقه‌ای در زنجیره هستی، میان ملکوت و ناسوت قرار گرفته و با ویژگی‌های صوری و نوری خود، نقش واسطه‌ای را ایفا می‌کند. انسان، به‌عنوان عالم جامع، تجلی‌گاه تمامی این عوالم است، نه به معنای ترکیبی مکانیکی، بلکه به‌سان ظرفی نورانی که جبروت، ملکوت، مثال، و ناسوت در او به ظهور می‌رسند.

آیت‌الله نکونام قدس‌سره تأکید می‌کنند که پیش از ورود به جزئیات عالم مثال، مانند مثل معلقه یا رؤیا، باید اصل این عالم و ویژگی‌های آن بررسی شود. همان‌گونه که در بحث ناسوت، ابتدا کلیت عالم ماده تبیین می‌شود و سپس به اجزای آن مانند زمین و آسمان پرداخته می‌شود، در عالم مثال نیز ابتدا باید حدود و ویژگی‌های این عالم مشخص گردد.

درنگ: عالم مثال، به‌عنوان عالمی واسطه‌ای، پلی نوری است که ملکوت را به ناسوت پیوند می‌دهد. انسان، به‌سان عالمی جامع، تمامی عوالم را در خود متجلی می‌سازد.

ویژگی‌های عالم مثال: تجرد نوری و فقدان ثقل

عالم مثال، عالمی است که از ماده و ثقل مادی خالی است، اما تجرد آن عقلی نیست، بلکه نوری و برزخی است. این عالم، به دلیل فقدان ثقل، از سنگینی ماده آزاد است، اما به دلیل دارا بودن خفت (سبکی)، همچنان در قلمرو صور قرار دارد. به تعبیری، عالم مثال مانند نسیمی است که صورت‌های نوری را در خود حمل می‌کند، بی‌آنکه در بند جرم مادی گرفتار شود.

این ویژگی، عالم مثال را از عالم عقول، که کاملاً مجرد است، و عالم ناسوت، که کاملاً مادی است، متمایز می‌کند. تجرد نوری عالم مثال، امکان ظهور صور خیالی را فراهم می‌آورد، مانند تصاویری که در خواب دیده می‌شوند، که صورتی دارند اما ماده ندارند.

جمع‌بندی بخش یکم

عالم مثال، به‌عنوان عالمی برزخی، نقش کلیدی در نظام هستی‌شناسی عرفانی دارد. این عالم، با تجرد نوری و صوری خود، امکان ارتباط میان عوالم مجرد و مادی را فراهم می‌کند. تقسیم‌بندی عوالم به جبروت، ملکوت، مثال، ناسوت، و عالم جامع انسانی، چارچوبی نظام‌مند برای فهم جایگاه انسان و عالم مثال ارائه می‌دهد. بررسی دقیق ویژگی‌های این عالم، پیش‌نیاز فهم اجزای آن، مانند رؤیا و برزخ، است.

بخش دوم: تقسیم‌بندی عالم مثال و نقش آن در سلوک عرفانی

تقسیم‌بندی عالم مثال: متصل و منفصل

عالم مثال به دو نوع متصل و منفصل تقسیم می‌شود. مثال متصل، صور نوری است که در ذهن انسان جای دارند، مانند تصور محبت یا خرما. این صور، در افراد ضعیف در خواب و در سالکان قوی در بیداری ظهور می‌یابند. مثال منفصل، عالمی است مستقل از انسان که بر او اشراف دارد و خود به دو نوع نزولی و صعودی تقسیم می‌شود.

مثال متصل، مانند آینه‌ای در ذهن انسان است که صور نوری را بازمی‌تاباند. برای مثال، تصور خرما، که صورتی خیالی دارد، در عالم مثال متصل ظهور می‌یابد، درحالی‌که محبت، که بی‌صورت است، به عالم عقول تعلق دارد. این تمایز نشان می‌دهد که عالم مثال، عالم صور است، نه مفاهیم کلی.

درنگ: عالم مثال متصل، صور ذهنی انسان را در بر می‌گیرد که در خواب یا بیداری ظهور می‌یابد، درحالی‌که مثال منفصل، عالمی مستقل است که بر انسان اشراف دارد.

مثال منفصل: نزولی و صعودی

مثال منفصل نزولی، به عالم ذر (پیش از دنیا) اشاره دارد که وجود آن با استنادات شرعی اثبات می‌شود. مثال منفصل صعودی، عالم برزخ (پس از دنیا) است که انسان پس از مرگ وارد آن می‌شود. عالم دنیا، به‌سان پلی میان این دو عالم، قرار گرفته است.

در عالم ذر، اراده الهی غالب است و انسان نقشی در سیر نزولی خود ندارد. اما در عالم برزخ، اعمال و انتخاب‌های انسان نقش تعیین‌کننده‌ای دارند. آیت‌الله نکونام قدس‌سره این تفاوت را به پرتاب توپی تشبیه می‌کنند که هرچه محکم‌تر به زمین برخورد کند، بالاتر صعود می‌کند. سیر نزولی انسان، کیفیت صعود او را تعیین می‌کند.

نقش انسان در سیر نزولی و صعودی

در عالم مثال صعودی (برزخ)، نقش انسان قوی‌تر است، زیرا او در حال بازگشت به‌سوی حق است. در مقابل، در عالم مثال نزولی (عالم ذر)، اراده حق غالب است. این تمایز، به تفاوت میان سیر خلق به‌سوی حق و سیر حق به‌سوی خلق اشاره دارد.

والدین می‌توانند در سیر نزولی فرزندان نقش داشته باشند، از طریق انتخاب همسر و تربیت صحیح. اما انسان در سیر نزولی خود، تحت اراده الهی است و نقشی ندارد. این اصل، به اهمیت احکام شرعی، مانند نکاح، در اسلام اشاره دارد که ریشه در حکمت نظری دارند.

درنگ: سیر نزولی و صعودی انسان به یکدیگر وابسته‌اند. شدت نزول، بر کیفیت صعود تأثیر می‌گذارد، و والدین می‌توانند در سیر نزولی فرزندان نقش ایفا کنند.

اهمیت عالم مثال در سلوک عرفانی

عالم مثال، منزل اولیه سلوک عرفانی است. بدون عبور از این عالم، سالک به مراتب بالاتر، مانند ملکوت و جبروت، راه نخواهد یافت. عباداتی مانند نماز، روزه، و ذکر، مانند کلنگ‌هایی هستند که دیوار ناسوت را می‌شکنند و راه ورود به عالم مثال را هموار می‌کنند.

آیت‌الله نکونام قدس‌سره این فرایند را به شکستن دیوار صوتی توسط هواپیما تشبیه می‌کنند. همان‌گونه که هواپیما برای پرواز در سرعت‌های بالا باید دیوار صوتی را بشکند، سالک نیز باید دیوار ناسوت را با عبادات و ریاضت بشکند تا به عالم مثال راه یابد.

جمع‌بندی بخش دوم

عالم مثال، با تقسیم‌بندی متصل و منفصل، نقش کلیدی در سلوک عرفانی و نظام هستی‌شناسی دارد. مثال متصل، صور ذهنی انسان را شامل می‌شود، درحالی‌که مثال منفصل، عالمی مستقل است که در دو نوع نزولی (عالم ذر) و صعودی (برزخ) ظهور می‌یابد. عبادات، به‌سان ابزارهایی برای شکستن دیوار ناسوت، سالک را به عالم مثال هدایت می‌کنند، که منزل اولیه در سیر معنوی است.

بخش سوم: پیوستگی عوالم و نقش عالم مثال در نزول وحی

عدم بیگانگی در نظام هستی

یکی از اصول بنیادین عرفان نظری، نفی بیگانگی و تضاد در نظام هستی است. آیت‌الله نکونام قدس‌سره تأکید می‌کنند که همه عوالم به‌هم‌پیوسته‌اند و هیچ جزء از جزء دیگر جدا نیست. این اصل، ریشه در فلسفه وحدت وجود دارد، که در آن موجودات یا در رابطه علّی-معلولی‌اند یا معلول یک علت مشترک.

این پیوستگی، مانند تار و پود یک پارچه به‌هم‌بافته است که هر نخ آن به دیگری متصل است. به تعبیر صدرالمتألهین، هیچ موجودی در هستی بیگانه نیست، و این دیدگاه، رهبانیت را به دلیل انزوای از نظام هستی نفی می‌کند. حدیث شریف «لا رهبانیة فی الإسلام» نیز بر این اصل تأکید دارد.

درنگ: در نظام هستی، بیگانگی و تضاد وجود ندارد. همه عوالم و موجودات به‌هم‌پیوسته‌اند، و این پیوستگی، رهبانیت را نفی می‌کند.

تأثیر متقابل ماده و مجرد

ماده و مجرد در یکدیگر اثر دارند. برای مثال، درد جسمانی می‌تواند ذهن و اعصاب را مختل کند، و عوامل روحی می‌توانند سردرد ایجاد کنند. این تأثیر متقابل، از طریق عالم مثال صورت می‌گیرد، که به‌سان واسطه‌ای نوری، ماده و مجرد را به یکدیگر پیوند می‌دهد.

حتی اشیای مادی، مانند چوب تازه در مراسم تدفین، در عالم برزخ اثر دارند، مثلاً در رفع عطش معنوی. این نکته نشان‌دهنده ارتباط عمیق میان ناسوت و مثال است، به‌گونه‌ای که هر پدیده مادی می‌تواند در عالم مثال تأثیری معنوی داشته باشد.

نقش عالم مثال در نزول وحی

نزول وحی الهی، مانند قرآن کریم، نیازمند عالم مثال است. آیه شریفه «إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ» (سوره قدر، آیه ۱) به این موضوع اشاره دارد. : «ما آن [قرآن] را در شب قدر نازل کردیم.» جبرئیل، برای انتقال وحی به عالم ناسوت، باید صورتی خیالی به خود بگیرد تا در این عالم قابل‌ادراک شود.

این فرایند، مانند نوری است که از آسمان جبروت به آینه عالم مثال می‌تابد و سپس در عالم ناسوت منعکس می‌شود. بدون واسطه عالم مثال، وحی الهی نمی‌تواند در قالب الفاظ و معانی انسانی ظهور یابد.

درنگ: عالم مثال، واسطه‌ای ضروری برای نزول وحی الهی از جبروت به ناسوت است، و جبرئیل برای انتقال وحی باید صورتی خیالی در این عالم به خود بگیرد.

جمع‌بندی بخش سوم

پیوستگی عوالم، اصل بنیادین عرفان نظری است که بیگانگی و تضاد را نفی می‌کند. عالم مثال، به‌عنوان واسطه‌ای نوری، ماده و مجرد را به یکدیگر پیوند می‌دهد و در نزول وحی الهی نقش کلیدی دارد. تأثیر متقابل ماده و مجرد، از طریق این عالم، امکان ظهور حقایق معنوی در قالب‌های مادی را فراهم می‌آورد.

بخش چهارم: ویژگی‌های هستی‌شناختی عالم مثال

تجرد ناقص و صور خیالی

عالم مثال، از ماده مجرد است اما از صورت خیر. صور خیالیه، مانند تصاویر در خواب، دارای صورت‌اند اما ماده ندارند. این تجرد ناقص، عالم مثال را به عالمی برزخی تبدیل می‌کند که نه کاملاً مادی است و نه کاملاً مجرد.

برای مثال، در خواب ممکن است شخصی غذا خوردن را تصور کند، اما با بیدار شدن همچنان گرسنه است. این تصاویر، مانند لقمه حرام، صورتی دارند اما فاقد ماده و اثر مادی‌اند. این ویژگی، عالم مثال را به عالمی منحصربه‌فرد تبدیل می‌کند که صور نوری در آن ظهور می‌یابند.

تقسیم‌بندی جسم و جسمانی در عالم مثال

در عالم مثال، مثال جسم به‌سان جوهر است، و مثال جسمانی، عرضی است که قائم به مثال جسم است. این تمایز، مشابه تفاوت میان جسم طبیعی (دارای طول، عرض، و عمق) و جسم تعلیمی (قابل‌تغییر در صورت) در عالم ناسوت است.

آیت‌الله نکونام قدس‌سره این تمایز را با تمثیلی روشن می‌کنند: همان‌گونه که مو در دست انسان جسم طبیعی است و با تغییر شکل به جسم تعلیمی تبدیل می‌شود، در عالم مثال نیز صور می‌توانند جوهر یا عرض باشند. بااین‌حال، ابهامی در متن وجود دارد که آیا مثال جسمانی صرفاً عرض است یا می‌تواند جوهر قائم به نفس باشد.

درنگ: در عالم مثال، مثال جسم جوهر است و مثال جسمانی عرض قائم به آن. بااین‌حال، تجرد برزخی این عالم، مرز میان جوهر و عرض را کم‌رنگ می‌کند.

دامنه و مراتب عالم مثال

عالم مثال، از پایین‌ترین مراتب نفوس (انسانی، حیوانی، و نباتی) تا بالاترین مراتب اجسام، مانند عرش، امتداد دارد. در شرع، این عالم به نام برزخ شناخته می‌شود، اما برزخ تنها بخشی از عالم مثال است که به نوع صعودی آن (پس از دنیا) اشاره دارد.

عالم مثال دارای طبقات متناهی اما اشخاص غیرمتناهی است. به تعبیری، طبقات این عالم محدودند، اما مصادیق و تعینات در هر طبقه نامحدودند. این ویژگی، مانند شهری است که خیابان‌های آن محدودند، اما خانه‌ها و ساکنان آن بی‌شمارند.

جمع‌بندی بخش چهارم

عالم مثال، با تجرد ناقص و صور خیالی خود، عالمی برزخی است که از ماده آزاد است اما در بند صورت باقی می‌ماند. تقسیم‌بندی جسم و جسمانی، و گستردگی این عالم از نفوس پایین تا عرش، نشان‌دهنده نقش فراگیر آن در نظام هستی است. طبقات متناهی اما اشخاص غیرمتناهی این عالم، بی‌کرانگی مصادیق آن را نشان می‌دهد.

نتیجه‌گیری و جمع‌بندی نهایی

عالم مثال، به‌سان چراغی در مسیر سلوک عرفانی، راهنمای سالک در عبور از ناسوت به‌سوی ملکوت و جبروت است. این عالم، با تجرد نوری و صوری خود، امکان ظهور حقایق مجرد در قالب‌های خیالی را فراهم می‌آورد و به‌عنوان پلی میان ماده و مجرد، نقش کلیدی در نظام هستی‌شناسی عرفانی دارد. درس‌گفتار شماره 388 از شرح مصباح‌الانوس، با تبیین دقیق ویژگی‌های عالم مثال، تقسیم‌بندی عوالم، و نقش آن در سلوک و نزول وحی، چارچوبی جامع برای فهم این عالم ارائه می‌دهد.

تقسیم‌بندی عوالم به جبروت، ملکوت، مثال، ناسوت، و عالم جامع انسانی، نشان‌دهنده جایگاه انسان به‌سان ظرفی نورانی است که تمامی عوالم را در خود متجلی می‌سازد. پیوستگی عوالم، نفی بیگانگی، و تأثیر متقابل ماده و مجرد، از اصول بنیادین این نظام است که رهبانیت را نفی می‌کند و بر اهمیت عبادات در شکستن دیوار ناسوت تأکید می‌ورزد.

با نظارت صادق خادمی

 

کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. بر اساس درسگفتار، عالم مثال در چه جایگاهی بین عوالم دیگر قرار دارد؟

2. طبق درسگفتار، عالم مثال به چند نوع تقسیم می‌شود؟

3. بر اساس درسگفتار، مثال منفصل نزولي به چه عالمی اشاره دارد؟

4. طبق درسگفتار، ویژگی اصلی عالم مثال چیست؟

5. بر اساس درسگفتار، عالم جمعي به چه چیزی اشاره دارد؟

6. طبق درسگفتار، عالم مثال دارای تجرد عقلي كامل است.

7. بر اساس درسگفتار، عالم مثال شامل صور نوري است كه از ماده مجرد هستند.

8. در درسگفتار، عالم برزخ به عنوان تمام عالم مثال معرفی شده است.

9. طبق درسگفتار، مثال متصل در افراد قوي ممكن است در بيداري نيز حاصل شود.

10. بر اساس درسگفتار، عالم مثال به دلیل داشتن ثقل مادي متناهي است.

11. تفاوت اصلی بین مثال متصل و منفصل در درسگفتار چیست؟

12. چرا عالم مثال در درسگفتار به عنوان برزخ بین ملكوت و ناسوت توصیف شده است؟

13. منظور از عالم جمعي در درسگفتار چیست؟

14. چرا عالم مثال در درسگفتار غیرمتناهي توصیف شده است؟

15. علت اهمیت عالم مثال در سلوك عرفاني طبق درسگفتار چیست؟

پاسخنامه

1. بین عالم ملكوت و عالم ناسوت

2. متصل و منفصل

3. عالم ذر

4. تجرد نوري و صوري

5. انسان

6. نادرست

7. درست

8. نادرست

9. درست

10. نادرست

11. مثال متصل صور نوري ذهن انسان است كه در خواب یا بیداری ظاهر می‌شود، در حالی كه مثال منفصل از انسان جدا بوده و بر او اشراف دارد.

12. زیرا عالم مثال دارای تجرد نوري است كه بین تجرد ملكوت و ثقل ناسوت قرار می‌گیرد.

13. عالم جمعي به انسان اشاره دارد كه مظهر جبروت، ملكوت، مثال و ناسوت است.

14. زیرا عالم مثال فاقد ثقل مادي است و افراد آن در طبقات مختلف نامحدود هستند.

15. زیرا عالم مثال اولین منزل برای عبور از ناسوت به سوی عوالم بالاتر است.

منو جستجو پیام روز: آهنگ تصویر غزل تازه‌ها
منو
مفهوم غفلت و بازتعریف آن غفلت، به مثابه پرده‌ای تاریک بر قلب و ذهن انسان، ریشه اصلی کاستی‌های اوست. برخلاف تعریف سنتی که غفلت را به ترک عبادت یا گناه محدود می‌کند، غفلت در معنای اصیل خود، بی‌توجهی به اقتدار الهی و عظمت عالم است. این غفلت، همانند سایه‌ای سنگین، انسان را از درک حقایق غیبی و معرفت الهی محروم می‌سازد.

آهنگ فعلی

آرشیو آهنگ‌ها

آرشیو خالی است.

تصویر فعلی

تصویر فعلی

آرشیو تصاویر

آرشیو خالی است.

غزل

فوتر بهینه‌شده