در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

مصباح الانس 389

متن درس

 

تأملات عرفانی و فلسفی در عالم مثال و معاد

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه 389)

دیباچه: درآمدی بر تأملات عرفانی و فلسفی

این نوشتار، با الهام از درس‌گفتارهای عمیق و ژرف آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، به کاوش در مفاهیم بنیادین عرفان نظری و فلسفه اسلامی می‌پردازد. محور اصلی این اثر، بررسی عالم مثال، مراتب وجودی، و مسائل مرتبط با معاد و خلود در عالم آخرت است که با نگاهی نقادانه به دیدگاه‌های فلسفی سنتی و استناد به آیات نورانی قرآن کریم تبیین شده است. عالم مثال، به‌منزله پلی میان عالم ناسوت و عقول، و عالم آخرت، به‌مثابه حقیقت متعالی ورای تمثلات مثالی، در این نوشتار با دقتی علمی مورد مداقه قرار گرفته‌اند.

بخش نخست: عالم مثال، مرتبه‌ای از وجود غیرمتناهی

ماهیت عالم مثال و ظرفیت غیرمتناهی آن

عالم مثال، به‌منزله مرتبه‌ای از وجود که میان عالم ناسوت و عالم عقول قرار گرفته، در عرفان نظری و فلسفه اسلامی جایگاهی ویژه دارد. این عالم، به دلیل ظرفیت بی‌کران دریافت فیض الهی، توانایی ظهور صور و اشباح غیرمتناهی را داراست، هرچند برخی فلاسفه آن را به دلیل وابستگی به کلیات عقلی، متناهی پنداشته‌اند. آیت‌الله نکونام قدس‌سره با نقدی عمیق بر این دیدگاه، تأکید دارند که عالم مثال نه‌تنها غیرمتناهی است، بلکه دارای نظم و ترتب وجودی است که از به‌هم‌ریختگی و آشوب عاری است.

درنگ: عالم مثال، به‌سان دریایی بی‌کران، صور و اشباح غیرمتناهی را در خود جای داده و با نظمی الهی، از آشوب و بی‌ترتیبی مبراست.

این دیدگاه، با رد فرضیه تناهی عالم مثال، بر ظرفیت بی‌نهایت آن در ظهور آثار فیض الهی تأکید دارد. آثار عالم مثال، که از فیض ثانوی (مرتبه واحدیت) سرچشمه می‌گیرند، بر اساس استعدادات موجودات در ادوار غیرمتناهی دنیا و آخرت، به‌صورت بی‌کران ظهور می‌یابند. این استعدادات، به‌منزله آینه‌هایی هستند که نور فیض الهی را بر حسب ظرفیت خود بازمی‌تابانند.

نقد تناهی عالم مثال و دلائل فلسفی

برخی فلاسفه، با استناد به دلائلی چون تسلسل و دور، عالم مثال را متناهی دانسته‌اند، اما این استدلال‌ها از منظر آیت‌الله نکونام قدس‌سره فاقد استحکام علمی‌اند. ایشان با تمثیلی بدیع، این دلائل را به طنابی تشبیه می‌کنند که هرگاه بخشی از آن بریده شود، باز هم اندازه‌ای غیرمتناهی باقی می‌ماند، زیرا اساساً وجود غیرمتناهی را نمی‌توان با ابزارهای محدود عقلی سنجید. دلائل تناهی در عالم اجسام نیز ضعیف است، چه رسد به عالم مثال که از ماده فراتر است.

این نقد، نه‌تنها دیدگاه‌های سنتی را به چالش می‌کشد، بلکه بر غیرمتناهی بودن عالم مثال به‌عنوان مظهر فیض الهی تأکید می‌ورزد. عالم مثال، به‌سان باغی بی‌انتها، میوه‌های وجودی بی‌شماری را در خود پرورانده و از هرگونه محدودیت وجودی مبراست.

نظم و ترتب در عالم مثال

برخلاف پندار برخی که عالم مثال را به انباری به‌هم‌ریخته تشبیه کرده‌اند، آیت‌الله نکونام قدس‌سره بر وجود نظم و ترتب در این عالم تأکید دارند. اشباح عالم مثال، به‌صورت منظم و با تلازم علّی و معلولی ظهور می‌یابند، همان‌گونه که در عالم ناسوت، هر موجود یا معلول مستقیم است یا تحت تأثیر علتی ثالث. این نظم، به‌منزله رشته‌ای تسبیح است که دانه‌های وجود را به‌هم پیوند می‌دهد و از پراکندگی آنها جلوگیری می‌کند.

درنگ: عالم مثال، چون کتابی منظم، اشباح خود را با ترتیبی الهی و تلازمی علّی و معلولی به نمایش می‌گذارد و از هرگونه آشوب وجودی به دور است.

این دیدگاه، با تأکید بر نظام علّی و معلولی در همه عوالم، تصور به‌هم‌ریختگی عالم مثال را رد می‌کند و بر هماهنگی وجودی آن با سایر مراتب هستی تأکید دارد.

جمع‌بندی بخش نخست

عالم مثال، به‌عنوان مرتبه‌ای غیرمتناهی از وجود، دارای ظرفیت بی‌کران در ظهور صور و آثار است. این عالم، با نظمی الهی و ترتیبی وجودی، از هرگونه به‌هم‌ریختگی مبراست و دلائل فلسفی تناهی آن فاقد استحکام علمی‌اند. آثار عالم مثال، بر اساس استعدادات موجودات، به‌صورت غیرمتناهی ظهور می‌یابند و این عالم، به‌منزله آینه‌ای است که نور فیض الهی را در مراتب گوناگون بازمی‌تاباند.

بخش دوم: تمایز عالم آخرت از عالم مثال

عالم آخرت: حقیقت عینی ورای تمثلات مثالی

عالم آخرت، برخلاف عالم مثال که به خواب و خیال تشبیه می‌شود، عالمی عینی و حقیقی است که دارای جنبه مادی نیز می‌باشد. آیت‌الله نکونام قدس‌سره با استناد به لسان قرآن کریم، تأکید دارند که عالم آخرت، فراتر از تمثلات مثالی، حقیقتی متعالی دارد که با بهشت و جهنم عینی و خلود آن متمایز می‌شود. این عالم، به‌سان قصری باشکوه، از ماده و معنا بافته شده و از هرگونه شباهت به خواب و خیال مبراست.

«إِنَّمَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا لَعِبٌ وَلَهْوٌ وَإِنْ تُؤْمِنُوا وَتَتَّقُوا يُؤْتِكُمْ أُجُورَكُمْ» (سوره محمد، آیه ۳۶) (زندگی دنیا جز بازی و سرگرمی نیست، و اگر ایمان آورید و تقوا پیشه کنید، پاداش‌هایتان را به شما عطا خواهد کرد).

این آیه، بر تمایز بنیادین عالم آخرت از دنیا و مراتب مثالی تأکید دارد. عالم برزخ، به دلیل نزدیکی به عالم مثال، از تمثلات قوی برخوردار است، اما عالم آخرت، به‌منزله مقصدی نهایی، از هرگونه محدودیت مثالی فراتر است.

نقد دیدگاه‌های فلسفی درباره خلود و ماده

برخی فلاسفه، از جمله ابن‌سینا و صدرالمتألهین، با مشکلی در تبیین خلود ماده در عالم آخرت مواجه بودند، زیرا ماده را ذاتاً متغیر می‌پنداشتند. آیت‌الله نکونام قدس‌سره این دیدگاه را نقد کرده و تأکید دارند که تغییر ماده، نه ذاتی، بلکه ناشی از علل خارجی است. ماده، به‌سان بوم نقاشی، خنثی است و ویژگی‌های آن، مانند گرما یا سرما، از عوامل محیطی ناشی می‌شود.

این نقد، با تمثیلی از ماست که در یخچال شیرین می‌ماند و در محیط گرم ترش می‌شود، تبیین شده است. ماده، در عالم آخرت، با حذف علل تغییر، می‌تواند ثبات و خلود داشته باشد، همان‌گونه که گوشت در سرمای شدید به‌سان سنگی پایدار می‌ماند.

درنگ: ماده در عالم آخرت، چون گوهری ثابت، از تغییر ذاتی مبراست و با حذف علل خارجی، خلود و پایداری می‌یابد.

نقد پیش‌فرض‌های طبیعیات سنتی

آیت‌الله نکونام قدس‌سره، پیش‌فرض‌های فلسفی سنتی درباره ماده، مانند سنگینی یا سرما و گرما، را فاقد اساس علمی می‌دانند. ماده، به خودی خود، نه سنگین است و نه سرد یا گرم، بلکه این ویژگی‌ها از عوامل خارجی، مانند جاذبه یا محیط، به آن عارض می‌شوند. این دیدگاه، به‌سان نسیمی که غبار از چهره حقیقت می‌زداید، پیش‌فرض‌های نادرست را کنار می‌زند و بر خنثی بودن ماده تأکید دارد.

جمع‌بندی بخش دوم

عالم آخرت، عالمی عینی و حقیقی است که از تمثلات مثالی عالم مثال و محدودیت‌های عالم ناسوت فراتر است. ماده در این عالم، با حذف علل تغییر، می‌تواند خلود یابد و دیدگاه‌های فلسفی سنتی درباره تغییر ذاتی ماده فاقد استحکام علمی‌اند. قرآن کریم، به‌منزله چراغی هدایتگر، بر حقیقت متعالی عالم آخرت تأکید دارد و تمایز آن را از سایر مراتب وجودی روشن می‌سازد.

بخش سوم: ظهورات مثالی و تجسد الهی

عجایب عالم مثال و اقتدار سالک

عالم مثال، به دلیل وسعت وجودی و فقدان اصطکاک و استهلاک، دارای عجایبی غیرقابل شمارش است. این عالم، به‌سان کارگاهی خلاق، توانایی خلق صور بی‌شمار را دارد و سالک می‌تواند با اقتدار مثالی، تمثلاتی را در مکان‌های مختلف و در یک زمان خلق کند. این توانایی، به‌منزله کلیدی است که درهای عالم غیب را به روی سالک می‌گشاید.

درنگ: عالم مثال، چون گنجینه‌ای بی‌پایان، عجایب غیرقابل شمارش را در خود نهان دارد و سالک با اقتدار مثالی، می‌تواند صور بی‌شمار خلق کند.

این توانایی، با کرامات اولیای الهی، مانند خلق سیب از درختی در زمستان، هم‌راستاست و نشان‌دهنده سعه وجودی عالم مثال است.

تمثلات مثالی و تفاوت با اعجاز

سحر و کهانت، به دلیل ارتباط با عالم مثال، از تمثلات مثالی بهره می‌برند، اما اعجاز، به‌منزله معجزه‌ای الهی، فراتر از این مرتبه است. کهانت، هرچند قوی‌تر از سحر است، اما در مقایسه با اعجاز، محدود به عالم مثال باقی می‌ماند. این تمایز، به‌سان خطی است که حقیقت الهی را از ظهورات مثالی جدا می‌سازد.

ظهور حق و عقل اول در عالم مثال

حق تعالی، عقل اول، و ملائکه می‌توانند در عالم مثال با مظاهر مناسب ظهور یابند، همان‌گونه که جبرئیل در قالب دحیه کلبی ظاهر شد. این ظهورات، به‌منزله تجلی نور الهی در آینه عالم مثال است که بر حسب ظرفیت مخاطب شکل می‌گیرد.

«إِنِّي أَنَا اللَّهُ لَا إِلَٰهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدْنِي وَأَقِمِ الصَّلَاةَ لِذِكْرِي» (سوره طه، آیه ۱۴) (منم خدا، جز من خدایی نیست، پس مرا بپرست و برای یاد من نماز برپا دار).

این آیه، به ادراک موسی (ع) از حق تعالی در طور اشاره دارد و ظهور الهی را در مرتبه‌ای مثالی یا ناسوتی تبیین می‌کند. بااین‌حال، مفهوم تجسد الهی، بحثی سنگین و پیچیده است که برخی روایات، مانند روایات هشام، به آن اشاره دارند، اما نیازمند تأمل و تخصص برای فهم هستند.

جمع‌بندی بخش سوم

عالم مثال، با عجایب بی‌شمار و ظرفیت خلق تمثلات، مرتبه‌ای از وجود است که ظهورات الهی و مثالی را در خود جای می‌دهد. سالک، با اقتدار مثالی، می‌تواند صور بی‌شمار خلق کند، اما اعجاز الهی فراتر از تمثلات مثالی است. ظهور حق و عقل اول در عالم مثال، به‌منزله تجلی نور الهی است که با پیچیدگی‌های کلامی و عرفانی همراه است.

بخش چهارم: معرفت به عالم آخرت و تأثیر آن

عدم شناخت عالم آخرت و بی‌رغبتی به آن

یکی از عوامل اصلی بی‌رغبتی به عالم آخرت، عدم شناخت دقیق آن است. انسان، به‌سان کودکی که جواهری را با شیء ناچیز معاوضه می‌کند، عالم آخرت را به دلیل ناآگاهی با امور دنیوی معامله می‌کند. این جهل، به‌منزله پرده‌ای است که حقیقت متعالی آخرت را از دیدگان پنهان می‌دارد.

درنگ: عدم معرفت به عالم آخرت، چون غباری بر آینه دل، انسان را از رغبت به حقیقت متعالی آن محروم می‌سازد.

تأثیر آیات قرآنی بر قلب آگاه

قرآن کریم، به‌منزله نوری الهی، توانایی متلاشی ساختن کوه‌ها را از خشیت الهی دارد، اما قلب‌های غافل از این تأثیر محرومند.

«لَوْ أَنْزَلْنَا هَٰذَا الْقُرْآنَ عَلَىٰ جَبَلٍ لَرَأَيْتَهُ خَاشِعًا مُتَصَدِّعًا مِنْ خَشْيَةِ اللَّهِ» (سوره حشر، آیه ۲۱) (اگر این قرآن را بر کوهی نازل می‌کردیم، آن را از ترس خدا فروتن و متلاشی می‌دیدی).

این آیه، بر عظمت قرآن کریم و تأثیر آن بر قلب‌های آگاه تأکید دارد و غفلت انسان‌ها را به چالش می‌کشد.

جهل و بی‌اعتقادی عملی به آخرت

جهل به حقیقت عالم آخرت، عامل اصلی بی‌اعتقادی عملی به آن است. علم یقینی به آخرت، انسان را به ادراک جهنم و نعیم رهنمون می‌شود، همان‌گونه که قرآن کریم می‌فرماید:

«لَتَرَوُنَّ الْجَحِيمَ» (سوره تکاثر، آیه ۶) (به‌یقین جهنم را خواهید دید).

این علم، به‌سان چراغی است که تاریکی جهل را می‌زداید و انسان را به سوی ایمان عملی هدایت می‌کند.

جمع‌بندی بخش چهارم

معرفت به عالم آخرت، کلید رغبت به آن و دوری از غفلت دنیوی است. قرآن کریم، با آیات نورانی خود، قلب‌های آگاه را به سوی حقیقت آخرت رهنمون می‌سازد و جهل، به‌منزله مانعی بزرگ، انسان را از این حقیقت محروم می‌کند. علم یقینی، راهگشای ایمان عملی و ادراک حقایق متعالی است.

جمع‌بندی نهایی

این نوشتار، با تأمل در درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، به کاوش در عالم مثال، عالم آخرت، و مسائل مرتبط با معاد پرداخت. عالم مثال، به‌منزله مرتبه‌ای غیرمتناهی، با نظمی الهی و ظرفیت بی‌کران، صور و آثار بی‌شمار را در خود جای داده است. عالم آخرت، عالمی عینی و حقیقی، فراتر از تمثلات مثالی و مراتب عقلی است و ماده در آن، با حذف علل تغییر، خلود می‌یابد. معرفت به عالم آخرت، کلید رهایی از غفلت دنیوی و رغبت به حقیقت متعالی است. قرآن کریم، به‌سان مشعلی فروزان، این حقیقت را روشن ساخته و انسان را به سوی کمال هدایت می‌کند.

با نظارت صادق خادمی

 

کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. بر اساس متن درسگفتار، چرا اثبات امور متناقض در حق از نظر عقل مشتبه تلقی می‌شود؟

2. طبق متن، اكمل الوجود به چه معناست؟

3. در متن، موضوع تناقض در غیر حق به چه چیزی وابسته است؟

4. طبق متن، چرا عارف در بحث تناقض با مشکل مواجه نمی‌شود؟

5. کمال حق در متن چگونه توصیف شده است؟

6. تناقض در حق از نظر عارف به دلیل نبود تعدد و قید ممکن است.

7. عقل به تنهایی قادر است حق را بدون محدودیت ادراک کند.

8. نقص در عالم از ضعف استعداد محل ناشی می‌شود، نه از حق.

9. حق تعالی طبق متن به تعین عقلى یا شهودى خاص محدود است.

10. کمال سالک در نفی کمال خود و کمال حق در استیعاب همه کمالات است.

11. چرا عقل تناقض را در غیر حق محال می‌داند؟

12. تفاوت اصلی بین ناطق به لسان عقل و ناطق به لسان حضور چیست؟

13. چرا حصر حق در عقل یا شهود به تناقض منجر می‌شود؟

14. چگونه نقص در عالم طبق متن توضیح داده شده است؟

15. کمال حق و سالک در متن چگونه با هم مقایسه شده‌اند؟

پاسخنامه

1. چون عقل تناقض را در غیر حق محال می‌داند.

2. وجودی بدون لحاظ غیریت و تعدد

3. تعدد و قید

4. چون در ظرف اطلاق سخن می‌گوید و تعدد نمی‌بیند.

5. شامل همه صفات و کمالات

6. درست

7. نادرست

8. درست

9. نادرست

10. درست

11. زیرا تناقض در غیر حق به تعدد و قید وابسته است که عقل آن را درک می‌کند.

12. ناطق به عقل حق را مقید می‌کند، اما ناطق به حضور در ظرف اطلاق سخن می‌گوید.

13. چون حق مطلق است و حصر او به قیود عقل یا شهود با اطلاقش ناسازگار است.

14. نقص از ضعف استعداد محل ناشی می‌شود، نه از ذات حق که خیر محض است.

15. کمال حق در استیعاب همه کمالات و کمال سالک در نفی کمال خود است.

منو جستجو پیام روز: آهنگ تصویر غزل تازه‌ها
منو
مفهوم غفلت و بازتعریف آن غفلت، به مثابه پرده‌ای تاریک بر قلب و ذهن انسان، ریشه اصلی کاستی‌های اوست. برخلاف تعریف سنتی که غفلت را به ترک عبادت یا گناه محدود می‌کند، غفلت در معنای اصیل خود، بی‌توجهی به اقتدار الهی و عظمت عالم است. این غفلت، همانند سایه‌ای سنگین، انسان را از درک حقایق غیبی و معرفت الهی محروم می‌سازد.

آهنگ فعلی

آرشیو آهنگ‌ها

آرشیو خالی است.

تصویر فعلی

تصویر فعلی

آرشیو تصاویر

آرشیو خالی است.

غزل

فوتر بهینه‌شده