در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

مصباح الانس 400

متن درس

 

تأملاتی در وحدت وجود و نقد کلام سنتی

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه 400)

دیباچه

در گستره معارف الهی، بحث وحدت وجود یکی از عمیق‌ترین و چالش‌برانگیزترین مسائل فلسفی و عرفانی است که در آثار بزرگانی چون صدرالدین قونوی، در کتاب گران‌سنگ مصباح‌الانوس، با ژرفایی بی‌مانند کاویده شده است. درس‌گفتار جلسه 400 از شرح این اثر، که توسط آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره ارائه شده، به بررسی مسائل بنیادین وحدت وجود، نقد اشکالات و پاسخ‌های کلامی، و تبیین تمایزات منطقی و فلسفی در این حوزه اختصاص دارد.

این نوشتار، با نگاهی نقادانه به مباحث کلامی سنتی و تأکید بر دیدگاه‌های فلسفه صدرایی، تلاش دارد تا چارچوبی نظام‌مند برای فهم وحدت وجود و نقد اشکالات مرتبط ارائه دهد. تمامی نکات درس‌گفتار و تحلیل‌های مرتبط، بدون حذف یا خلاصه‌سازی، با شرح و تفصیل کامل در این متن گنجانده شده است. در این مسیر، از استعارات و تمثیلات فاخر برای پروراندن مفاهیم بهره گرفته شده تا متن، هم علمی و هم دل‌انگیز باشد.

بخش نخست: طرح مسئله وحدت وجود و نقد اشکالات کلامی

مقدمه‌ای بر وحدت وجود

درس‌گفتار با طرح پرسشی بنیادین در فلسفه وجودشناختی آغاز می‌شود: آیا وجود ذاتاً به جزئیات تعلق دارد یا به کلیات، و آیا جزئیات در وجود اولی‌ترند یا خیر؟ این پرسش، که در عبارت کلیدی «وَ مِنْهَا إِنَّ الْوُجُودَ لِلْجُزْئِيَّاتِ بِالذَّاتِ وَ لِلْكُلِّيَّاتِ بِوَاسِطَتِهَا وَ لِجُزْئِيَّاتِهِ أَوْلَى بِالْوُجُودِ» بازتاب یافته، یکی از چالش‌های اساسی در فلسفه و کلام اسلامی است. این مسئله، ریشه در تمایز میان مفاهیم کلی و جزئی در منطق و فلسفه دارد و در متون عرفانی مانند مصباح‌الانوس با نگاهی عمیق‌تر بررسی شده است.

از منظر فلسفی، وجود به‌عنوان جوهر هستی، نه عَرَض (کیفیت یا صفت) تلقی می‌شود. بنابراین، طرح پرسش از اولویت وجود برای کلیات یا جزئیات، ذاتاً معیوب است، زیرا وجود فی‌نفسه نه عَرَضی است که به چیزی تعلق گیرد و نه به‌صورت تبعی به کلی یا جزئی وابسته است. این دیدگاه، که با فلسفه صدرایی هم‌خوانی دارد، وجود را حقیقتی بسیط می‌داند که نمی‌توان آن را به‌صورت عَرَضی یا با تقسیم به کلی و جزئی تحلیل کرد.

درنگ: پرسش از اولویت وجود برای کلیات یا جزئیات، به دلیل بسیط بودن وجود و عدم عَرَضی بودن آن، ذاتاً معیوب است. وجود، جوهر هستی است و تقسیم آن به کلی و جزئی نادرست است.

نقد اشکالات کلامی در باب وحدت وجود

شارح در درس‌گفتار اشاره می‌کند که اشکالات مطرح‌شده در باب وحدت وجود و پاسخ‌های ارائه‌شده در شرح مصباح‌الانوس، همگی خالی از اشکال نیستند. برخی از این اشکالات و پاسخ‌ها به دلیل فقدان دقت فلسفی یا خلط مفاهیم کلامی و فلسفی، ناکارآمد هستند. این نقد، نشان‌دهنده رویکردی انتقادی به متون کلامی سنتی است که گاه به‌جای استدلال‌های دقیق فلسفی، به مباحث جدلی و کلامی روی می‌آورند.

برای نمونه، یکی از اشکالات مطرح‌شده این است که آیا وجود برای جزئیات (مانند زید) اولی‌تر است یا برای کلیات (مانند نوع انسان). این پرسش، به دلیل پیش‌فرض نادرست تقسیم وجود به کلی و جزئی، از اساس مخدوش است. وجود، مانند نوری است که بر همه چیز پرتو می‌افکند، بدون آنکه به چیزی تعلق گیرد یا در چیزی اولی‌تر باشد. این دیدگاه، با اصل وحدت وجود در فلسفه صدرایی هم‌خوانی دارد که وجود را واحد و بسیط می‌داند و هرگونه تعدد را به ظهورات آن نسبت می‌دهد.

درنگ: اشکالات کلامی در باب وحدت وجود، به دلیل خلط مفاهیم وجود و ماهیت و فقدان دقت فلسفی، ناکارآمد هستند. وجود، حقیقتی بسیط است که نمی‌توان آن را به کلی یا جزئی تقسیم کرد.

نقد پاسخ شارح به اشکال اولویت وجود

شارح در پاسخ به اشکال اولویت وجود، استدلال می‌کند که وجود در کلیات (نوع) استمرار بیشتری دارد، زیرا افراد (مانند زید) فانی می‌شوند، اما نوع (مانند انسان) باقی می‌ماند. این پاسخ، گرچه تلاشی برای حل مسئله است، اما به دلیل پذیرش پیش‌فرض نادرست اشکال (تقسیم وجود به کلی و جزئی)، خود به خطا می‌رود. وجود، مانند دریایی است که امواج آن (افراد و انواع) تنها ظهورات آن‌اند، نه اینکه وجود در یکی اولی‌تر باشد.

از منظر فلسفه صدرایی، وجود بسیط است و ظهورات آن در قالب افراد یا انواع، صرفاً تجلیات وجود واحد هستند. پذیرش این پیش‌فرض که وجود در کلیات اولی‌تر است، به خلط میان وجود و ماهیت منجر می‌شود، زیرا وجود فی‌نفسه نه به کلی تعلق دارد و نه به جزئی، بلکه حقیقتی است که همه چیز در پرتو آن موجودیت می‌یابد.

درنگ: پاسخ شارح که وجود در کلیات استمرار بیشتری دارد، به دلیل پذیرش پیش‌فرض نادرست تقسیم وجود به کلی و جزئی، از دقت فلسفی برخوردار نیست. وجود، حقیقتی واحد و بسیط است.

جمع‌بندی بخش نخست

بخش نخست درس‌گفتار به طرح مسئله وحدت وجود و نقد اشکالات و پاسخ‌های کلامی پرداخته است. پرسش از اولویت وجود برای کلیات یا جزئیات، به دلیل بسیط بودن وجود و عدم عَرَضی بودن آن، ذاتاً معیوب است. اشکالات و پاسخ‌های کلامی، به دلیل خلط مفاهیم وجود و ماهیت و فقدان دقت فلسفی، ناکارآمد هستند. فلسفه صدرایی، با تأکید بر وحدت و بساطت وجود، چارچوبی دقیق‌تر برای فهم این مسئله ارائه می‌دهد. این بخش، زمینه را برای بررسی تمایزات منطقی و نقد دیدگاه‌های افلاطونی در بخش بعدی فراهم می‌آورد.

بخش دوم: تمایزات منطقی و نقد دیدگاه‌های افلاطونی

تمایز میان جزء و کل، و جزئی و کلی

یکی از نکات کلیدی درس‌گفتار، تمایز میان مفاهیم «جزء و کل» و «جزئی و کلی» است. جزء و کل، به رابطه وجودی میان اجزای یک موجود (مانند دست و انسان) اشاره دارند، درحالی‌که جزئی و کلی، به رابطه افراد و نوع (مانند زید و انسان) مربوط می‌شوند. این تمایز، که ریشه در منطق ارسطویی و فلسفه اسلامی دارد، برای فهم دقیق اشکالات و پاسخ‌های وحدت وجود ضروری است.

برای نمونه، دست به‌عنوان جزء انسان، رابطه‌ای وجودی و خارجی با کل (انسان) دارد، اما زید به‌عنوان فرد، رابطه‌ای مفهومی و ذهنی با نوع (انسان) برقرار می‌کند. این تمایز، مانند خط‌کشی است که مرزهای منطقی و وجودی را از یکدیگر جدا می‌سازد، تا از خلط مفاهیم در بحث وحدت وجود پرهیز شود.

درنگ: تمایز میان جزء و کل (رابطه وجودی) و جزئی و کلی (رابطه مفهومی) برای فهم دقیق اشکالات وحدت وجود ضروری است. این تمایز، از خلط مفاهیم منطقی و وجودی جلوگیری می‌کند.

نقد دیدگاه افلاطونی و مثل

شارح به دیدگاه افلاطونی درباره مثل اشاره می‌کند که نوع می‌تواند بدون افراد وجود داشته باشد. این دیدگاه مورد نقد قرار می‌گیرد، زیرا در فلسفه اسلامی، بقای نوع به بقای افراد وابسته است. برای نمونه، اگر هیچ فردی از نوع انسان (مانند زید یا عمرو) وجود نداشته باشد، نوع انسان نیز در خارج موجود نخواهد بود. این نقد، با دیدگاه ارسطویی و اسلامی هم‌خوانی دارد که وجود نوع را به وجود افراد وابسته می‌داند.

از منظر فلسفه صدرایی، نوع و افراد، ظهورات وجود واحد هستند و جدایی آن‌ها از یکدیگر، مانند جدایی امواج از دریا، نادرست است. دیدگاه افلاطونی، که نوع را مستقل از افراد می‌داند، مانند فرض آسمانی جدا از ستارگان است که در فلسفه اسلامی پذیرفته نیست.

درنگ: دیدگاه افلاطونی که نوع را مستقل از افراد می‌داند، در فلسفه اسلامی رد می‌شود، زیرا بقای نوع به بقای افراد وابسته است. نوع و افراد، ظهورات وجود واحد هستند.

تشخص و وجود

درس‌گفتار به دیدگاه متکلمان اشاره می‌کند که تشخص را عَرَض می‌دانستند، درحالی‌که در فلسفه صدرایی، تشخص عین وجود است. اصل «ما لَمْ يَتَشَخَّصْ لَمْ يُوجَدْ» (آنچه متشخص نشود، موجود نمی‌شود) از نوآوری‌های ملاصدرا است که تشخص را نه عَرَض، بلکه ذاتی وجود می‌داند. این دیدگاه، نقدی بر متکلمان و فلاسفه مشایی است که تشخص را امری عَرَضی تلقی می‌کردند.

تشخص، مانند امضای وجود است که هر موجود را از دیگری متمایز می‌سازد. بدون تشخص، وجود مانند نوری بی‌جهت است که نمی‌تواند در قالب موجودات خاص ظهور یابد. این اصل، وجود را از محدودیت‌های ماهوی آزاد می‌سازد و آن را حقیقتی بسیط و متشخص معرفی می‌کند.

درنگ: تشخص در فلسفه صدرایی عین وجود است، نه عَرَض. اصل «ما لَمْ يَتَشَخَّصْ لَمْ يُوجَدْ» تشخص را ذاتی وجود می‌داند و دیدگاه متکلمان را رد می‌کند.

جمع‌بندی بخش دوم

بخش دوم درس‌گفتار به تمایزات منطقی و نقد دیدگاه‌های افلاطونی و کلامی پرداخته است. تمایز میان جزء و کل و جزئی و کلی، چارچوبی منطقی برای فهم اشکالات وحدت وجود فراهم می‌آورد. دیدگاه افلاطونی، که نوع را مستقل از افراد می‌داند، در فلسفه اسلامی رد می‌شود، زیرا بقای نوع به افراد وابسته است. همچنین، اصل تشخص عین وجود در فلسفه صدرایی، نقدی بر دیدگاه متکلمان است که تشخص را عَرَضی می‌دانستند. این بخش، زمینه را برای بررسی اشکالات کلامی و پاسخ‌های صدرایی در بخش بعدی فراهم می‌کند.

بخش سوم: نقد اشکالات کلامی و پاسخ‌های صدرایی

اشکال تعدد واجب و پاسخ به آن

یکی از اشکالات کلامی مطرح‌شده این است که اگر وجود مطلق واجب باشد، واجب باید متعدد به جزئیات باشد، که این به شرک منجر می‌شود. پاسخ این است که صدق وجوب وجود بر وجود مطلق، به معنای صدق آن بر جزئیات نیست. وجود مطلق، مانند خورشیدی است که پرتوهای آن (جزئیات) تنها ظهورات آن‌اند، نه اینکه خود واجب متعدد باشند.

این پاسخ با اصل وحدت وجود صدرایی هم‌خوانی دارد که وجود را واحد و بسیط می‌داند و هرگونه تعدد را به ظهورات آن نسبت می‌دهد. برای نمونه، اگر وجود مطلق واجب باشد، جزئیات مانند زید یا عمرو، صرفاً ظهورات این وجود واحد هستند و وجوب به آن‌ها تعلق نمی‌گیرد.

درنگ: اشکال تعدد واجب به دلیل خلط میان وجود مطلق و ظهورات آن نادرست است. وجود مطلق واحد و واجب است، و جزئیات صرفاً ظهورات آن هستند.

نقد منطقی اشکال تعدد واجب

درس‌گفتار استدلال می‌کند که اشکال تعدد واجب از نظر منطقی نادرست است، زیرا کبرای آن (وجوب وجود مطلق) جزئی است و نمی‌تواند نتیجه کلی بدهد. این نقد بر اساس قواعد منطق ارسطویی است که شکل اول قیاس را عقیم می‌داند اگر کبرای آن جزئی باشد. برای نمونه، اگر گفته شود «بعضی از وجودها واجب‌الوجودند»، این کبرای جزئی نمی‌تواند نتیجه‌ای کلی درباره همه وجودها ارائه دهد.

این نقد، مانند کلیدی است که قفل اشکالات کلامی را می‌گشاید، زیرا نشان می‌دهد که ساختار منطقی این اشکالات مخدوش است. وجود، حقیقتی واحد است و تعدد در آن، مانند سایه‌هایی است که از یک نور واحد پدید می‌آیند.

درنگ: اشکال تعدد واجب به دلیل نقص منطقی (جزئی بودن کبرای قیاس) نادرست است. وجود مطلق واحد است و تعدد به ظهورات آن بازمی‌گردد.

وجود مطلق و وحدت

درس‌گفتار تأکید می‌کند که وجود مطلق منحصر به واحد است و تعدد ندارد. بنابراین، اشکالاتی که وجود را به‌صورت متعدد فرض می‌کنند، مانند فرض ارباب متعدد، نادرست هستند. وجود، مانند چشمه‌ای است که همه موجودات از آن سیراب می‌شوند، اما خود چشمه واحد و یگانه است.

این دیدگاه، با اصل وحدت وجود صدرایی هم‌خوانی دارد که وجود را واحد و بسیط می‌داند و هرگونه تعدد را به ظهورات وجود نسبت می‌دهد. این اصل، مانند قطب‌نمایی است که مسیر فهم وجودشناختی را از گمراهی‌های کلامی نجات می‌دهد.

درنگ: وجود مطلق منحصر به واحد است و تعدد ندارد. اشکالات مبتنی بر تعدد وجود، به دلیل خلط میان وجود و ظهورات آن، نادرست هستند.

نقد اشکال ذاتی بودن وجود

اشکال دیگری مطرح می‌شود که اگر وجود مطلق واجب باشد، باید ذاتی برای همه موجودات باشد، که این به وجوب همه موجودات منجر می‌شود. پاسخ این است که وجود مطلق ذاتی است، اما نه به معنای ماهوی، بلکه به معنای حقیقت وجود. وجود، مانند نوری است که همه چیز را روشن می‌کند، اما این روشنایی به معنای ذاتی بودن ماهوی آن برای موجودات نیست.

این پاسخ با تمایز میان وجود و ماهیت در فلسفه صدرایی سازگار است. وجود مطلق، ذات خود است و نیازی به نسبت ذاتی یا عَرَضی با موجودات دیگر ندارد. این دیدگاه، مانند پلی است که وجود را از محدودیت‌های ماهوی جدا می‌سازد.

درنگ: وجود مطلق ذاتی است، اما نه به معنای ماهوی. اشکال ذاتی بودن وجود به دلیل خلط میان وجود و ماهیت نادرست است.

جمع‌بندی بخش سوم

بخش سوم درس‌گفتار به نقد اشکالات کلامی در باب وحدت وجود و ارائه پاسخ‌های صدرایی پرداخته است. اشکالات مبتنی بر تعدد واجب، ذاتی بودن وجود، و خلط میان وجود و ماهیت، به دلیل نقص منطقی و فلسفی نادرست هستند. فلسفه صدرایی، با تأکید بر وحدت و بساطت وجود، این اشکالات را با ارائه چارچوبی دقیق و منسجم پاسخ می‌دهد. این بخش، زمینه را برای بررسی نقدهای کلامی و نقش فلسفه صدرایی در بخش بعدی فراهم می‌آورد.

بخش چهارم: نقد متون کلامی و برتری فلسفه صدرایی

نقد خلط وجود و ماهیت

درس‌گفتار به خلط میان وجود و ماهیت در مباحث کلامی اشاره می‌کند. متکلمان، به دلیل عدم درک دقیق تمایز میان وجود و ماهیت، وجود را با مفاهیم ماهوی مانند جنس و فصل تحلیل می‌کردند. برای نمونه، اشکالی مطرح می‌شود که اگر وجود واجب باشد، باید جنس باشد و جنس اعم، که این به تناقض منجر می‌شود. پاسخ این است که وجود جنس نیست، بلکه حقیقتی بسیط است.

این نقد، ریشه در تمایز بنیادین صدرایی میان وجود و ماهیت دارد. وجود، مانند جوهری است که همه موجودات از آن شکل می‌گیرند، اما خود به جنس یا فصل تقسیم نمی‌شود. این دیدگاه، متکلمان را به دلیل خلط مفاهیم وجود و ماهیت مورد انتقاد قرار می‌دهد.

درنگ: خلط میان وجود و ماهیت در مباحث کلامی، به تحلیل نادرست وجود به‌صورت جنس یا فصل منجر شده است. وجود، حقیقتی بسیط است و قابل تقسیم به مفاهیم ماهوی نیست.

نقد دیدگاه جوهر و عَرَض

اشکال دیگری مطرح می‌شود که اگر وجود مطلق جوهر باشد، نمی‌تواند جنس اعراض باشد. پاسخ این است که جوهر می‌تواند جنس اعراض باشد، زیرا جوهر و عَرَض در نسبت و اعتبارات ماهوی تحلیل می‌شوند. با این حال، از منظر صدرایی، این بحث‌ها به دلیل خلط وجود و ماهیت نادرست هستند. وجود، مانند آسمانی است که همه موجودات در آن جای دارند، اما خود به جوهر یا عَرَض تقسیم نمی‌شود.

شارح استدلال می‌کند که جوهر می‌تواند جنس اعراض باشد، زیرا جوهر و عَرَض در چارچوب اعتبارات ماهوی تعریف می‌شوند. برای نمونه، جوهر می‌تواند جنس جواهر خمسه (عقل، نفس، ماده، صورت، جسم) باشد، اما این تحلیل در حوزه وجودشناختی صدرایی ناکافی است، زیرا وجود فراتر از این تقسیمات است.

درنگ: تحلیل وجود به‌صورت جوهر یا عَرَض، به دلیل خلط میان وجود و ماهیت، نادرست است. وجود، حقیقتی بسیط است که فراتر از تقسیمات ماهوی قرار دارد.

نقد متون کلامی و پیشنهاد مطالعه انتقادی

درس‌گفتار به‌طور کلی متون کلامی را به دلیل فقدان دقت فلسفی و گرایش به جدل و مباحث غیرضروری نقد می‌کند. پیشنهاد می‌شود که این متون با تقرير و تحلیل دقیق مطالعه شوند تا اشکالاتشان روشن گردد. این دیدگاه، مانند دعوتی است به بازاندیشی در متون کلامی با نگاهی انتقادی و علمی.

شارح تأکید می‌کند که مطالعه صرف متون کلامی، مانند گشتن در کوچه‌های بن‌بست است که عمر را بی‌ثمر می‌سازد. در مقابل، تحلیل انتقادی این متون، مانند یافتن گوهری در میان سنگ‌هاست که به فهم عمیق‌تر مسائل وجودشناختی منجر می‌شود.

درنگ: متون کلامی به دلیل فقدان دقت فلسفی و گرایش به جدل، نیازمند مطالعه انتقادی و تقرير دقیق هستند تا اشکالاتشان روشن گردد.

اشاره به آیات قرآن کریم

درس‌گفتار به آیه شریفه لَمْ يَلِدْ وَلَمْ يُولَدْ از سوره اخلاص (آیه ۳) اشاره می‌کند که وجود را از ترکیب و جزء داشتن مبرا می‌داند. این آیه، با ، چنین است:

لَمْ يَلِدْ وَلَمْ يُولَدْ

(او نزاد و زاده نشد.)

این آیه، در تأیید وحدت و بساطت وجود به کار رفته است. وجود مطلق، به‌عنوان واجب‌الوجود، بسیط و غیرمركب است و نمی‌توان آن را با مفاهیم ماهوی مانند ترکیب یا جزء تحلیل کرد. این آیه، مانند چراغی است که تاریکی‌های اشکالات کلامی را روشن می‌سازد.

درنگ: آیه لَمْ يَلِدْ وَلَمْ يُولَدْ وحدت و بساطت وجود را تأیید می‌کند. وجود مطلق، غیرمركب است و از تحلیل‌های ماهوی مبراست.

جمع‌بندی بخش چهارم

بخش چهارم درس‌گفتار به نقد متون کلامی و تبیین برتری فلسفه صدرایی پرداخته است. خلط میان وجود و ماهیت، تحلیل وجود به‌صورت جوهر یا عَرَض، و گرایش به جدل در متون کلامی، از اشکالات بنیادین این متون است. فلسفه صدرایی، با ارائه دیدگاهی جامع که کلام، فلسفه مشایی، اشراقی و عرفان را در خود جمع کرده، راه‌حلی دقیق و منسجم برای این مسائل ارائه می‌دهد. آیه شریفه لَمْ يَلِدْ وَلَمْ يُولَدْ نیز وحدت و بساطت وجود را تأیید می‌کند.

بخش پنجم: جایگاه صدرالدین قونوی و جمع‌بندی نهایی

جایگاه صدرالدین قونوی در عرفان نظری

درس‌گفتار به جایگاه والای صدرالدین قونوی به‌عنوان عارفی برجسته و شاگرد ممتاز ابن‌عربی اشاره می‌کند. قونوی، با نگارش مصباح‌الانوس، دیدگاهی عمیق و فلسفی به مسائل عرفانی ارائه داده است. با این حال، برخی مباحث کلامی مطرح‌شده در شرح این اثر، به متن اصلی قونوی مربوط نیست و از سوی شارحان بعدی افزوده شده است.

قونوی، مانند ستاره‌ای در آسمان عرفان نظری می‌درخشد که نورش از محی‌الدین ابن‌عربی گرفته شده، اما با ژرفایی خاص خود، مسائل وجودشناختی را کاویده است. اختلاف میان او و مولوی، که در درس‌گفتار به آن اشاره شده، نشان‌دهنده تفاوت در رویکردهای عرفانی و علمی است، اما احترام متقابل این دو عارف، مانند دو شاخه از یک درخت، وحدت در هدف را نشان می‌دهد.

درنگ: صدرالدین قونوی، به‌عنوان عارفی برجسته و شاگرد ابن‌عربی، دیدگاهی عمیق به مسائل عرفانی ارائه داده است. مباحث کلامی شرح مصباح‌الانوس به متن اصلی او مربوط نیست.

برتری فلسفه صدرایی و پیشنهاد مطالعه

درس‌گفتار در پایان، فلسفه ملاصدرا را به‌عنوان جامع‌ترین رویکرد معرفی می‌کند که کلام، فلسفه مشایی، اشراقی و عرفان را در خود جمع کرده است. پیشنهاد می‌شود که به‌جای مطالعه صرف متون کلامی، آثار صدرایی با نگاهی انتقادی و علمی بررسی شوند. فلسفه صدرایی، مانند رودی است که از چشمه‌های مختلف سرچشمه گرفته و به دریای معرفت الهی می‌ریزد.

این دیدگاه، مانند دعوتی است به پژوهشگران که از کوچه‌های تنگ کلام سنتی به سوی دشت وسیع فلسفه صدرایی گام بردارند. مطالعه آثار صدرایی، با ترکیب عقل و شهود، راهی روشن به سوی فهم عمیق‌تر مسائل وجودشناختی می‌گشاید.

درنگ: فلسفه صدرایی، با ترکیب کلام، فلسفه و عرفان، جامع‌ترین رویکرد برای فهم مسائل وجودشناختی است. مطالعه انتقادی آثار صدرایی، جایگزین بهتری برای متون کلامی است.

جمع‌بندی نهایی

این نوشتار، با بازنویسی درس‌گفتار جلسه 400 آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، به بررسی مسائل وحدت وجود، نقد اشکالات کلامی، و تبیین دیدگاه‌های صدرایی پرداخته است. پرسش از اولویت وجود برای کلیات یا جزئیات، به دلیل بسیط بودن وجود، مخدوش است. اشکالات کلامی، به دلیل خلط میان وجود و ماهیت و فقدان دقت فلسفی، ناکارآمد هستند. تمایز میان جزء و کل و جزئی و کلی، نقد دیدگاه افلاطونی، و اصل تشخص عین وجود، چارچوبی دقیق برای فهم وحدت وجود فراهم می‌آورد. فلسفه صدرایی، با ترکیب کلام، فلسفه و عرفان، راه‌حلی جامع برای این مسائل ارائه می‌دهد.

وجود، مانند نوری است که همه موجودات را روشن می‌سازد، اما خود واحد و بسیط است. آیه شریفه لَمْ يَلِدْ وَلَمْ يُولَدْ وحدت و بساطت وجود را تأیید می‌کند. صدرالدین قونوی، به‌عنوان عارفی برجسته، با مصباح‌الانوس راه را برای تأمل در این مسائل گشوده است، اما فلسفه صدرایی، با ژرفایی بی‌مانند، این مسیر را به کمال رسانده است. این نوشتار، دعوتی است به پژوهشگران برای تأمل در وحدت وجود و کاوش در معارف الهی با نگاهی عمیق و انتقادی.

با نظارت صادق خادمی

 

کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. بر اساس متن درسگفتار، مفهوم «ذوق المحمدی» به چه معناست؟

2. طبق متن، دلیل اصلی وجود نواقص در عالم از منظر حکمت چیست؟

3. متن درسگفتار چه تعبیری از «هو الاول والاخر والظاهر والباطن» ارائه می‌دهد؟

4. از دیدگاه عرفانی متن، شرور در عالم به چه چیزی نسبت داده می‌شود؟

5. بر اساس نقل قونوی در متن، نقص‌های مشاهده‌شده در ممکنات از چیست؟

6. از نظر متن، تمام هستی ظهور اسما و صفات حق است.

7. متن بیان می‌کند که نقص و شین در عالم به دلیل عدم وجود حق است.

8. بر اساس دیدگاه عرفانی متن، نقص در موجودات به دلیل عدم قابلیت محل است.

9. متن می‌گوید که هر موجودی در عالم ظهور یک اسم الهی است.

10. از نظر متن، احدیت به معنای مطلق معین است.

11. تفاوت اصلی بین دیدگاه حکمت و عرفان در توضیح نقص‌های عالم چیست؟

12. چرا در دیدگاه عرفانی متن، تناقض در عالم وجود ندارد؟

13. مفهوم «استهلاک الاسماء» در متن به چه معناست؟

14. چرا متن می‌گوید موجودات دارای دو وجه وجودی و عدمی هستند؟

15. واحدیت در متن چگونه تعریف شده است؟

پاسخنامه

1. درک عرفانی از وحدت وجود

2. عدم قابلیت محل برای دریافت فیض

3. بیانگر وحدت حقیقت وجود است

4. ظهور اسمای جلال و جمال

5. احکام امکان و ظلمت نسبت عدمیه

6. درست

7. نادرست

8. نادرست

9. درست

10. نادرست

11. حکمت نقص را به عدم قابلیت محل نسبت می‌دهد، اما عرفان آن را ظهور اسمای جلال و جمال می‌داند.

12. زیرا تمام هستی ظهور یک حقیقت واحد است و تعددی در وجود نیست.

13. به معنای غلبه و محدودیت دولت یک اسم الهی بر اسم دیگر در ظهورات است.

14. زیرا هر ممکن از ذات خود لَیس است و از جانب علت خود عَیس.

15. واحدیت ظهور علم حق است که مرتبه الوهیت و اسمای ذاتی را تعیین می‌کند.

منو جستجو پیام روز: آهنگ تصویر غزل تازه‌ها
منو
مفهوم غفلت و بازتعریف آن غفلت، به مثابه پرده‌ای تاریک بر قلب و ذهن انسان، ریشه اصلی کاستی‌های اوست. برخلاف تعریف سنتی که غفلت را به ترک عبادت یا گناه محدود می‌کند، غفلت در معنای اصیل خود، بی‌توجهی به اقتدار الهی و عظمت عالم است. این غفلت، همانند سایه‌ای سنگین، انسان را از درک حقایق غیبی و معرفت الهی محروم می‌سازد.

آهنگ فعلی

آرشیو آهنگ‌ها

آرشیو خالی است.

تصویر فعلی

تصویر فعلی

آرشیو تصاویر

آرشیو خالی است.

غزل

فوتر بهینه‌شده