در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

مصباح الانس 402

متن درس

 

بازبینی درس گفتارهای حضرت آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه 402)

مقدمه: درآمدی بر تأملات عرفانی و فلسفی در عوالم وجود

تأمل در مراتب وجود، از جمله مباحث بنیادین در عرفان نظری و فلسفه اسلامی است که از دیرباز ذهن حکما و عرفا را به خود مشغول داشته است. این نوشتار، با الهام از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره در جلسه 402 از مجموعه مصباح الانس، به بررسی عمیق و تخصصی عوالم خمسه، افلاک، و رابطه آن‌ها با مفاهیم شرعی و کیهانی می‌پردازد.

درس‌گفتار حاضر، با تمرکز بر تمایز میان سه حوزه عرفان (عوالم خمسه)، شرع (عرش، کرسی، لوح، قلم)، و هیئت (نظام افلاک)، به نقد خلط این حوزه‌ها و تبیین جایگاه هر یک می‌پردازد. همچنین، با نقد دیدگاه‌های ابن‌عربی در فصوص الحکم و چیدمان بطلمیوسی افلاک، راه را برای فهمی دقیق‌تر از مراتب وجود و کیهان‌شناسی اسلامی هموار می‌سازد. این نوشتار، در ادامه، به تفصیل این مباحث را در بخش‌های مختلف بررسی می‌کند.

بخش اول: مراتب وجود و عوالم خمسه

تبیین عوالم خمسه و جایگاه آن‌ها

در عرفان نظری، مراتب وجود به پنج عالم تقسیم می‌شوند که هرکدام جایگاهی ویژه در سلسله‌مراتب هستی دارند: جبروت (عالم عقول)، ملکوت (عالم نفوس)، مثال (عالم صور خیالی)، ناسوت (عالم مادی)، و عالم انسانی (لحاظ جمعی). این تقسیم‌بندی، که ریشه در آرای ابن‌عربی و شاگردانش مانند صدرالدین قونوی دارد، وجود را همچون آیینه‌ای می‌داند که در هر مرتبه، جلوه‌ای از حقیقت الهی را بازمی‌تاباند. عالم جبروت، به‌مثابه قلمرو عقول مجرد، عالی‌ترین مرتبه وجودی است که با فیض اقدس الهی پیوند دارد. ملکوت، عالم نفوس روحانی است که واسطه‌ای میان جبروت و مراتب پایین‌تر به شمار می‌رود. عالم مثال، دریایی از صور خیالی است که چون پلی میان روح و ماده عمل می‌کند. ناسوت، ظرف طبیعت و ماده است، و عالم انسانی، به‌سان گوهری جامع، همه این مراتب را در خود گرد می‌آورد.

درنگ: عوالم خمسه (جبروت، ملکوت، مثال، ناسوت، و عالم انسانی) مراتب وجود را تشکیل می‌دهند که هرکدام جلوه‌ای از فیض الهی را در بر دارند. عالم انسانی، به‌عنوان مرتبه جامع، جایگاه ویژه‌ای در عرفان نظری دارد.

نفس الرحمن، به‌عنوان تجلی فیض الهی، چون جویی زلال در همه این عوالم جاری است و وحدت‌بخش آن‌هاست. این فیض، که از ذات حق سرچشمه می‌گیرد، در همه مراتب وجود ظهور می‌یابد و هیچ عالمی از آن بی‌بهره نیست. طبیعت، اما، تنها در ظرف ناسوت معنا می‌یابد و در مراتب بالاتر، جایی ندارد. این تمایز، که در فلسفه صدرایی نیز مورد تأکید است، نشان‌دهنده محدود بودن قلمرو ماده و طبیعت به عالم ناسوت است.

نقد مفهوم هباء

در برخی متون عرفانی، هباء به‌عنوان غبار وجودی و مرتبه‌ای پیش از تعینات وجودی مطرح شده است. بااین‌حال، درس‌گفتار آیت‌الله نکونام قدس‌سره این مفهوم را فاقد اعتبار علمی و عرفانی می‌داند. هباء، که گاه به‌عنوان مرحله‌ای مبهم پیش از خلقت توصیف می‌شود، در نظام دقیق عرفانی جایگاهی ندارد، زیرا عوالم وجود به پنج مرتبه محدود می‌شوند. این نقد، با تأکید بر روشمندی عرفان نظری، از خلط مفاهیم و افزودن مراتب غیرضروری جلوگیری می‌کند.

جمع‌بندی بخش اول

بخش نخست، با تبیین عوالم خمسه، جایگاه هر مرتبه را در سلسله‌مراتب وجود روشن ساخت. عالم جبروت، ملکوت، مثال، ناسوت، و عالم انسانی، هرکدام به‌مثابه جلوه‌ای از فیض الهی، در نظام هستی جای دارند. نفس الرحمن، چون نوری فراگیر، این عوالم را به هم پیوند می‌دهد، درحالی‌که طبیعت تنها در ناسوت معنا می‌یابد. نقد هباء نیز نشان‌دهنده دقت در محدود ساختن مراتب وجود به آنچه در متون معتبر عرفانی تأیید شده است، می‌باشد.

بخش دوم: تمایز میان عرفان، شرع، و هیئت

ضرورت تفکیک سه حوزه معرفتی

یکی از مهم‌ترین تأکیدات درس‌گفتار آیت‌الله نکونام قدس‌سره، ضرورت تفکیک سه حوزه عرفان، شرع، و هیئت است. عرفان، با تمرکز بر عوالم خمسه، به تبیین مراتب وجود می‌پردازد. شرع، با مفاهیمی چون عرش، کرسی، لوح، و قلم، نظام الهی را از منظر دینی بررسی می‌کند. هیئت، که به نظام کیهانی و افلاک مربوط است، در چارچوب کیهان‌شناسی بطلمیوسی یا دیگر مدل‌های نجومی تعریف می‌شود. خلط این سه حوزه، به‌سان درهم‌آمیختن آب‌های زلال چشمه‌های مختلف، منجر به ابهام و سردرگمی می‌شود.

درنگ: تفکیک میان عرفان (عوالم خمسه)، شرع (عرش، کرسی، لوح، قلم)، و هیئت (نظام افلاک) از اصول بنیادین در فهم دقیق مسائل وجودشناختی است. خلط این حوزه‌ها به اشکالات مفهومی منجر می‌شود.

این تفکیک، که ریشه در روشمندی علمی و فلسفی دارد، از آمیختن مفاهیم متعالی شرعی مانند عرش و کرسی با ساختارهای مادی افلاک یا مراتب عرفانی جلوگیری می‌کند. به‌عنوان مثال، عرش و کرسی در متون دینی نمادهایی از عظمت و حاکمیت الهی هستند، درحالی‌که افلاک در هیئت بطلمیوسی به دوایر متحدالمرکز کیهانی اشاره دارند. عرفان نیز، با تأکید بر مراتب وجود، از این دو حوزه مستقل است.

نقد خلط مفاهیم شرعی و عرفانی

درس‌گفتار به صراحت از خلط مفاهیم شرعی مانند عرش و کرسی با مفاهیم عرفانی یا هیئتی انتقاد می‌کند. این خلط، که در برخی آثار عرفانی مانند فصوص الحکم ابن‌عربی دیده می‌شود، به تفسیرهای نادرست منجر می‌شود. به‌مثابه باغبانی که شاخه‌های درختان مختلف را به‌اشتباه به هم پیوند زند، چنین آمیختگی‌هایی میوه‌ای ناسازگار به بار می‌آورد. عرش و کرسی، که در قرآن کریم با عظمت و جلال الهی توصیف شده‌اند، نباید با افلاک مادی یا مراتب عرفانی درهم آمیخته شوند.

جمع‌بندی بخش دوم

این بخش، با تأکید بر تفکیک سه حوزه عرفان، شرع، و هیئت، به اهمیت حفظ استقلال مفهومی هر حوزه اشاره کرد. عرفان، با تبیین عوالم خمسه، شرع، با مفاهیم متعالی دینی، و هیئت، با بررسی نظام کیهانی، هرکدام روش و مبنای خاص خود را دارند. نقد خلط این حوزه‌ها، راه را برای فهمی دقیق‌تر و روشمندتر از مسائل وجودشناختی و کیهانی هموار می‌سازد.

بخش سوم: نقد چیدمان افلاک و دیدگاه‌های ابن‌عربی

چیدمان افلاک در هیئت بطلمیوسی

در هیئت بطلمیوسی، که تا سده‌های متمادی در فلسفه اسلامی پذیرفته بود، افلاک به‌صورت دوایر متحدالمرکز حول زمین چیده شده‌اند. این چیدمان، از فلك الافلاک آغاز می‌شود و به ترتیب شامل فلك بروج، زحل، مشتری، مریخ، شمس، زهره، عطارد، قمر، و سپس عناصر چهارگانه (آتش، هوا، آب، خاک) است. این مدل، که زمین را مرکز عالم می‌داند، در متون فلسفی و نجومی اسلامی، از جمله آثار ابن‌سینا و خواجه نصیرالدین طوسی، مورد بحث قرار گرفته است.

بااین‌حال، درس‌گفتار آیت‌الله نکونام قدس‌سره این چیدمان را از منظر علمی و فلسفی مورد نقد قرار می‌دهد. عناصر چهارگانه، که در این مدل به‌عنوان اجسام بسیط تلقی می‌شدند، از دیدگاه علمی مدرن و فلسفه صدرایی مرکب و قابل تجزیه‌اند. این نقد، به‌سان نوری که تاریکی‌های یک مدل منسوخ را روشن می‌کند، ضعف‌های مفهومی هیئت بطلمیوسی را آشکار می‌سازد.

نقد دیدگاه ابن‌عربی در فصوص الحکم

ابن‌عربی در فص ادریسی فصوص الحکم، افلاک را ۱۵ عدد می‌شمارد و شمس را در مرکز قرار می‌دهد. او همچنین عرش و کرسی را با افلاک درمی‌آمیزد و مفاهیم شرعی مانند بهشت و جهنم را در چارچوب هیئت بطلمیوسی تفسیر می‌کند. درس‌گفتار، این دیدگاه را فاقد اساس شرعی و علمی می‌داند. به‌ویژه، قرار دادن جهنم زیر بهشت، که به‌صورت طنزآمیز نقد شده است، از منظر مفهومی و علمی نادرست است. اگر جهنم زیر بهشت باشد، بهشت چون کویری سوزان خواهد شد، که با توصیفات قرآنی از بهشت به‌عنوان جایگاه نعمت و آرامش ناسازگار است.

درنگ: نقد دیدگاه ابن‌عربی در فصوص الحکم، که افلاک را با مفاهیم شرعی مانند بهشت و جهنم درمی‌آمیزد، نشان‌دهنده ضعف‌های مفهومی در خلط حوزه‌های عرفانی، شرعی، و هیئتی است.

این نقد، که ریشه در روشمندی فلسفی و عرفانی دارد، از آمیختن مفاهیم متعالی دینی با ساختارهای مادی کیهانی جلوگیری می‌کند. بهشت و جهنم، که در قرآن کریم به‌عنوان مراتب متعالی توصیف شده‌اند، نباید در چارچوب‌های مادی افلاک قرار گیرند.

جمع‌بندی بخش سوم

این بخش، با بررسی چیدمان افلاک در هیئت بطلمیوسی و نقد دیدگاه‌های ابن‌عربی، به ضعف‌های مفهومی این مدل‌ها اشاره کرد. هیئت بطلمیوسی، که عناصر چهارگانه را بسیط می‌داند، از منظر علمی و فلسفی منسوخ است. همچنین، خلط مفاهیم شرعی مانند بهشت و جهنم با افلاک، به تفسیرهای نادرست منجر می‌شود. این نقدها، راه را برای فهمی دقیق‌تر از کیهان‌شناسی اسلامی و مراتب وجود هموار می‌کنند.

بخش چهارم: عالم مثال و نکاح‌های وجودی

دریای عالم مثال

عالم مثال، که چون دریایی بی‌کران میان عالم ارواح و اجسام قرار دارد، مرتبه‌ای واسطه در سلسله‌مراتب وجود است. این عالم، که صور خیالی را در خود جای داده، شط‌ها و انشعابات فراوانی دارد و به‌سان آیینه‌ای است که تصاویر روحانی و مادی را در خود بازمی‌تاباند. درس‌گفتار، این دریا را نمادی از گستردگی و تنوع صور مثالی می‌داند که در نظام عرفانی جایگاه ویژه‌ای دارد.

نکاح‌های وجودی و تولید مراتب

درس‌گفتار، از چهار نکاح وجودی سخن می‌گوید که هرکدام به تولید مرتبه‌ای از وجود منجر می‌شوند. نکاح ثانی، اجتماع ارواح نوریه برای تولید صور مثالی و اجسام بسیط (افلاک) است. نکاح ثالث، اجتماع عناصر برای تولید مرکبات عنصری در ظرف طبیعت است. نکاح رابع، به تولید مطلق مرکبات منجر می‌شود و مرتبه انسانی را به‌عنوان مرتبه پنجم و جامع همه مراتب پیشین پدید می‌آورد. این نکاح‌ها، چون حلقه‌های زنجیری، مراتب وجود را به هم پیوند می‌دهند و انسان را به‌عنوان اوج ظهور وجود معرفی می‌کنند.

درنگ: نکاح‌های وجودی (ثانی، ثالث، رابع) مراتب مختلف وجود، از صور مثالی تا مرکبات عنصری و مرتبه انسانی، را پدید می‌آورند. انسان، به‌عنوان مرتبه جامع، اوج ظهور وجود است.

انسان، که در عرفان نظری به‌عنوان خلیفه الهی توصیف شده است، همه مراتب وجود را در خود جمع کرده و چون گوهری درخشان، کمال ظهور الهی را نمایان می‌سازد. این دیدگاه، که با فلسفه صدرایی نیز هم‌خوانی دارد، انسان را در مرکز نظام هستی قرار می‌دهد.

جمع‌بندی بخش چهارم

این بخش، با تبیین عالم مثال و نکاح‌های وجودی، به جایگاه واسطه‌ای عالم مثال و نقش آن در تولید صور خیالی اشاره کرد. نکاح‌های ثانی، ثالث، و رابع، مراتب مختلف وجود را پدید می‌آورند و انسان را به‌عنوان مرتبه جامع معرفی می‌کنند. این تبیین، که ریشه در عرفان نظری دارد، عمق و غنای نظام وجودشناختی اسلامی را آشکار می‌سازد.

بخش پنجم: فیض الهی و حادث بودن عالم

اختلاف فلاسفه و متکلمان

درس‌گفتار، به اختلاف تاریخی میان فلاسفه و متکلمان در مورد قدیم یا حادث بودن عالم اشاره می‌کند. فلاسفه، مانند ابن‌سینا، عالم را قدیم می‌دانستند، زیرا اثر قدیم (خدا) را قدیم تلقی می‌کردند. متکلمان، با استناد به آیات قرآن کریم، عالم را حادث می‌دانستند، زیرا متغیر است. درس‌گفتار، با نقد صغرای متکلمان («العالم متغیر»)، که مرادشان عالم مادی است، این استدلال را نادرست می‌داند. در مقابل، فیض الهی را قدیم و عالم مادی را حادث معرفی می‌کند.

قرآن کریم در سوره تکویر، آیه ۱، به تحولات کیهانی در قیامت اشاره دارد: إِذَا الشَّمْسُ كُوِّرَتْ (آنگاه که خورشید درهم پیچیده شود، ). این آیه، که به حادث بودن عالم مادی دلالت دارد، از دیدگاه متکلمان تأیید می‌شود، اما درس‌گفتار، با تأکید بر تمایز میان فیض قدیم و عالم حادث، دیدگاهی جامع‌تر ارائه می‌دهد.

درنگ: فیض الهی قدیم است، اما عالم مادی حادث. این تمایز، که با فلسفه صدرایی هم‌خوانی دارد، به اختلاف فلاسفه و متکلمان پاسخ می‌دهد.

نقد دیدگاه ابن‌عربی در پایان دنیا

ابن‌عربی معتقد است که دنیا پایان می‌یابد، اما درس‌گفتار این دیدگاه را نقد می‌کند و دنیا را به‌عنوان اسم الهی ابدی می‌داند. دنیا، چون جلوه‌ای از اسماء الهی، تحول می‌یابد، اما نابود نمی‌شود. این دیدگاه، که ریشه در عرفان صدرایی دارد، اسماء الهی را فعلیت دائمی می‌داند و دنیا را چون نغمه‌ای جاودان در گوش فلک توصیف می‌کند.

جمع‌بندی بخش پنجم

این بخش، با بررسی اختلاف فلاسفه و متکلمان، به تمایز میان فیض قدیم و عالم حادث پرداخت. نقد دیدگاه ابن‌عربی در پایان دنیا، با تأکید بر ابدیت دنیا به‌عنوان اسم الهی، عمق دیدگاه عرفانی صدرایی را آشکار ساخت. این تبیین، راه را برای فهمی جامع‌تر از رابطه فیض الهی و عالم مادی هموار می‌کند.

نتیجه‌گیری کلی

این نوشتار، با تأمل در درس‌گفتار آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، به بررسی عمیق عوالم خمسه، افلاک، و رابطه آن‌ها با مفاهیم شرعی و کیهانی پرداخت. تأکید بر تفکیک سه حوزه عرفان، شرع، و هیئت، روشمندی علمی و فلسفی این درس‌گفتار را نشان داد. نقد دیدگاه‌های ابن‌عربی و چیدمان بطلمیوسی افلاک، ضعف‌های مفهومی این مدل‌ها را آشکار ساخت، درحالی‌که فلسفه صدرایی، با ارائه دیدگاهی جامع، راه‌حلی دقیق‌تر ارائه داد. انسان، به‌عنوان مرتبه جامع، اوج ظهور وجود معرفی شد، و فیض الهی، چون نوری جاودان، همه مراتب را به هم پیوند داد. مطالعه انتقادی متون عرفانی، همراه با آثار صدرایی، می‌تواند به درک عمیق‌تری از این مسائل منجر شود.

این اثر، چون گوهری درخشان در دریای معرفت، تلاشی است برای روشن ساختن زوایای پنهان عوالم وجود و دعوتی است به تأمل در عظمت نظام هستی. امید است که این نوشتار، برای پژوهشگران و طالبان معرفت، راهگشا باشد.

با نظارت صادق خادمی

 

کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. طبق درسگفتار، تعداد عوالم در چیدمان عرفانی چیست؟

2. در درسگفتار، عالم ناسوت چه جایگاهی در چیدمان عوالم دارد؟

3. طبق درسگفتار، نفس الرحمن چه نقشی در عوالم دارد؟

4. بر اساس درسگفتار، تعداد افلاک در نظر شیخ کبیر چند تاست؟

5. در درسگفتار، کدام عالم به عنوان عالم جمع انسانی معرفی شده است؟

6. طبق درسگفتار، افلاک و نظام کیوانی با عرش و کرسی ارتباط مستقیم دارند.

7. نفس الرحمن در درسگفتار به عنوان فیض الهی در همه عوالم معرفی شده است.

8. در درسگفتار، هباء دارای اعتبار علمی و عرفانی است.

9. طبق درسگفتار، عالم مثال دارای دریایی است که از دریای خليج فارس بزرگ‌تر است.

10. در درسگفتار، افلاک همگی بسيط هستند و هیچ ترکیبی ندارند.

11. تفاوت اصلی بین چیدمان عرفانی عوالم و چیدمان شرعی عرش و کرسی چیست؟

12. چرا طبق درسگفتار نباید مباحث هیئت و نظام کیوانی را با عرفان و شرع مخلوط کرد؟

13. طبق درسگفتار، نقش عالم مثال در تولید اجسام بسیط چیست؟

14. چرا در درسگفتار، طبیعت تنها در ظرف عالم ناسوت قرار داده شده است؟

15. طبق درسگفتار، چرا افلاک از نظر استاد فرزانه قدس سره مرکب تلقی می‌شوند؟

پاسخنامه

1. پنج عالم

2. چهارمین عالم

3. ظرف فیض الهی در همه عوالم

4. پانزده فلک

5. عالم انسانی

6. نادرست

7. درست

8. نادرست

9. درست

10. نادرست

11. چیدمان عرفانی عوالم شامل پنج عالم (جبروت، ملكوت، مثال، ناسوت، انسانی) است، در حالی که چیدمان شرعی عرش و کرسی به مفاهیم دینی خاص اشاره دارد و با عرفان مخلوط نمی‌شود.

12. زیرا هر یک از این حوزه‌ها (هیئت، عرفان، شرع) چیدمان و مفاهیم مستقل خود را دارند و اختلاط آن‌ها باعث ایجاد ابهام و مشکلات مفهومی می‌شود.

13. عالم مثال از ارواح نوریه، صور مثالیه و اجسام بسیط (افلاک) را تولید می‌کند.

14. زیرا طبیعت مختص عالم ماده است و در عوالم بالاتر از ناسوت، مانند جبروت و ملكوت، طبیعت وجود ندارد.

15. زیرا افلاک از عناصر اربعه تشکیل شده‌اند و قابل نقض و ابرام هستند، برخلاف ادعای برخی که آن‌ها را بسیط می‌دانند.

منو جستجو پیام روز: آهنگ تصویر غزل تازه‌ها
منو
مفهوم غفلت و بازتعریف آن غفلت، به مثابه پرده‌ای تاریک بر قلب و ذهن انسان، ریشه اصلی کاستی‌های اوست. برخلاف تعریف سنتی که غفلت را به ترک عبادت یا گناه محدود می‌کند، غفلت در معنای اصیل خود، بی‌توجهی به اقتدار الهی و عظمت عالم است. این غفلت، همانند سایه‌ای سنگین، انسان را از درک حقایق غیبی و معرفت الهی محروم می‌سازد.

آهنگ فعلی

آرشیو آهنگ‌ها

آرشیو خالی است.

تصویر فعلی

تصویر فعلی

آرشیو تصاویر

آرشیو خالی است.

غزل

فوتر بهینه‌شده