متن درس
مراتب ظهور فیض و نظام اقتضایی عالم
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه 403)
مقدمه: درآمدی بر مراتب وجود و ظهورات الهی
این نوشتار، بازنویسی و تدوین علمی درسگفتار شماره 403 از مجموعه *مصباح الأنْس*، ارائهشده توسط آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره در تاریخ ۶ آبان ۱۳۷۹، است که به بررسی عمیق مفاهیم عرفانی و فلسفی مرتبط با مراتب ظهور اسماء الهی، فیض عام، عرش و کرسی، و نظام اقتضایی سعادت و شقاوت در عالم وجود میپردازد.
بخش نخست: مراتب اسماء و ظهور فیض عام
تعین اسماء در حضرت جامعة (واحدیت)
درسگفتار با نقل قولی از شیخ صدرالدین قونوی آغاز میشود که بیان میدارد: هنگامی که مراتب اسماء در حضرت جامعة، یعنی مرتبه واحدیت، متعین شدند، برای اظهار مظاهر و تکمیل کمالاتشان، صورة وجود عام بهواسطه اسم «الرحمن» با صیغه مبالغه ظهور یافت. این تعین، بهمنزله بذری است که در خاک وجود علمی کاشته شده و با تجلی فیض الهی، در عالم عینیت شکوفا میگردد. واحدیت، مرتبهای است که ذات الهی با تعینات صفاتی ظهور مییابد، اما همچنان عین ذات باقی میماند، مانند نوری که در آینهای منعکس شده، بیآنکه از مبدأ خود جدا شود.
| درنگ: حضرت جامعة (واحدیت)، مرتبه ظهور اعیان ثابته است که در آن، اسماء و صفات الهی بهصورت وجودات علمی متعین میشوند و مقدمه ظهور فیض عام بهواسطه اسم رحمن میگردند. |
مفهوم واحدیت در عرفان نظری، تمایزی ظریف با احدیت دارد: احدیت، مرتبه ذات بدون تعین است، مانند اقیانوسی بیکران که هیچ موجی بر آن نیست؛ واحدیت اما، مرتبهای است که امواج صفات بر این اقیانوس پدیدار میشوند، بیآنکه ذات را متکثر کنند. صیغه مبالغه در «الرحمن» به گستردگی و شمول این اسم اشاره دارد که چون خورشیدی بر همه موجودات، بینیاز از شرط یا سعی، فیض میافشاند.
تقسیمبندی عوالم و جایگاه فیض عام
عوالم وجود به پنج مرتبه تقسیم میشوند: احدیت، واحدیت، جبروت، ملکوت و ناسوت. فیض عام، که به نفس الرحمن تعبیر شده، از جبروت تا ناسوت جریان دارد، مانند رودی که از سرچشمهای متعالی سرازیر شده و همه دشتها را سیراب میکند. احدیت، مرتبه ذات بیتعین است؛ واحدیت، ظهور اعیان ثابته؛ جبروت، عالم وجودات عینی؛ ملکوت، عالم مثال؛ و ناسوت، عالم طبیعت. این تقسیمبندی از نظامهای کیهانی (مانند افلاک) و شرعی (مانند لوح و قلم) متمایز است تا از خلط مفاهیم جلوگیری شود.
فیض عام، که نفس الرحمن نامیده میشود، چون روحی است که در کالبد عوالم دمیده شده و از جبروت تا ناسوت را دربرمیگیرد. طبیعت اما، تنها به ناسوت اختصاص دارد، مانند شاخهای که از تنه درخت وجود روییده و تنها در پایینترین مرتبه آن نمایان است. این تمایز، نظام عرفانی را از دیگر نظامهای کلامی و فلسفی جدا میکند و بر سلسلهمراتب وجودی تأکید دارد.
نقش اسم رحمن و اشراف آن بر سایر اسماء
اسم رحمن، به دلیل صیغه مبالغه در سعه فیض، نیازی به سایر اسماء برای ظهور ندارد، مانند چشمهای که خود بهتنهایی همه دشتها را سیراب میکند، اما سایر اسماء به آن وابستهاند. رزاق، مثلاً، تحت دولت رحمن عمل میکند، مانند شاخهای که از تنه درخت رحمن روییده است. رحمن خود تحت دولت اسم الله قرار دارد، که چون ریشهای همه اسماء را در خود جای داده است.
| درنگ: اسم رحمن، بهعنوان ظرف فیض عام، بر همه اسماء فعلی اشراف دارد و بدون نیاز به شرط عملی یا سعی تعملی، فیض را به همه موجودات میرساند. |
این سلسلهمراتب، با تبیین عرفانی ابنعربی و قونوی همخوانی دارد. اسم الله، مرتبه هو و ظاهر را دربرمیگیرد و رحمن، پس از آن، ظرف همه فعلیتهاست. این دیدگاه، نظام اسماء الحسنی را بهگونهای منسجم تبیین میکند که هر اسم، جایگاهی مشخص در سلسله وجود دارد.
جمعبندی بخش نخست
بخش نخست، به تبیین مراتب ظهور اسماء الهی، نقش فیض عام و جایگاه اسم رحمن در نظام هستیشناختی عرفان نظری پرداخت. واحدیت، بهعنوان مرتبه ظهور اعیان ثابته، و رحمن، بهعنوان ظرف فیض عام، محور این بخش بودند. تمایز میان نظامهای عرفانی، کیهانی و شرعی، بر اهمیت دقت در اصطلاحات تأکید کرد. این مفاهیم، مانند نوری هستند که از مبدأ الهی ساطع شده و در مراتب گوناگون، جلوههای متفاوتی مییابد.
بخش دوم: سعادت و شقاوت در نظام اقتضایی عالم
تمایز سعادت و شقاوت بر اساس اقتضاء
سعادت، بهمنزله سرعت در پذیرش خیرات الهی است، مانند گلی که با اولین باران بهاری شکوفا میشود؛ شقاوت اما، تعلل در این پذیرش است، مانند خاکی که سخت و نفوذناپذیر باقی میماند. این تمایز، نه بر جبر، بلکه بر اقتضاء استوار است، مانند بذری که بر اساس استعداد خود، یا به درختی تناور بدل میشود یا در خاک میخشکد. اقتضاء، قابل تبدل است: شقی میتواند به سعادت رسد و سعید ممکن است به شقاوت افتد، مانند رودی که مسیر خود را بر اساس موانع تغییر میدهد.
حدیث «السَّعِيدُ سَعِيدٌ فِي بَطْنِ أُمِّهِ وَالشَّقِيُّ شَقِيٌّ فِي بَطْنِ أُمِّهِ» به اقتضاء اشاره دارد، نه جبر. این اقتضاء، در نطفه شکل میگیرد، اما عوامل پیشین (اجداد) و پسین (محیط) در آن اثر دارند، مانند پارچهای که رنگ آن از تار و پود اولیه و رنگهای بعدی شکل میگیرد. تفاوت در اجر و ظهورات نیز به این اقتضاء وابسته است، مانند دو مسافر که هر یک به مقصدی متفاوت میرسند، گرچه از یک مبدأ حرکت کردهاند.
نظام جمعی و مشاعی عالم
عالم، نظامی جمعی و مشاعی دارد، مانند باغی که هر گل و گیاه آن بر دیگری اثر میگذارد. اعمال هر فرد، از لقمه تا فکر و رفتار، بر دیگران و نسلها اثر مینهد، مانند عطری که در فضا پراکنده شده و همه را متأثر میکند. این نظام، اقتضایی و غیر جبری است، مانند بذری که در خاک کاشته شده و بر اساس اقتضای خاک و آب، به ثمر میرسد یا پژمرده میشود.
| درنگ: عالم، نظامی جمعی و مشاعی است که اعمال هر فرد، از لقمه تا رفتار، در نسلها و دیگران اثر میگذارد و مسئولیت انسان را در قبال نظام اقتضایی عالم نشان میدهد. |
این دیدگاه، با اصل «کما تزرع تعصوا» (هرچه بکاری، درو میکنی) همخوانی دارد. لقمه ناسالم، فکر ناپاک یا رفتار نادرست، مانند زهری است که در ریشه نسلها نفوذ میکند و اقتضاء آنها را مختل میسازد. این نظام، انسان را به تأمل در مسئولیت خود دعوت میکند، مانند باغبانی که با هر نهال، آینده باغ را رقم میزند.
اهمیت تصحیح نسل برای جامعه اسلامی
جامعه اسلامی بدون تصحیح نسل به موفقیت نمیرسد، مانند بنایی که بدون پیریزی محکم، فرو میریزد. تصحیح نسل، به معنای توجه به عوامل اقتضایی مانند لقمه، فکر و رفتار است، مانند نقاشی که با هر قلممو، تابلوی آینده را ترسیم میکند. مسائل فرهنگی و اقتصادی، هرچند مهم، روبناییاند و اصلاح نسل، بنیاد تحول است، مانند ریشهای که حیات درخت را تضمین میکند.
این تأکید، به نقش سلوک عرفانی در تصحیح نسل اشاره دارد. لقمه ناسالم یا رفتار نادرست، حتی در فرد متدین، مانند سایهای است که بر نسلها میافتد. انسان، خالق است، نه به معنای الهی، بلکه به معنای اقتضایی، مانند کوزهگری که با دستان خود، نقش آینده را در سفال مینگارد.
جمعبندی بخش دوم
بخش دوم، نظام اقتضایی عالم و جایگاه سعادت و شقاوت را تبیین کرد. سعادت و شتاب در پذیرش خیر، و شقاوت، تعلل در آن است، در حالی که هر دو تحت نظام اقتضایی و غیر جبری عالم شکل میگیرند. نظام جمعی و مشاع عالم، مسئولیت انسان را در قبال اعمالش برجسته میکند و تصحیح نسل، کلید موفقیت جامعه اسلامی معرفی شد. این مفاهیم، مانند آیینهای هستند که حقیقت انسان را در نظام عالم به نمایش میمیگذارند.
بخش سوم: عرش و کرسی در نظام ظهورات الهی
عرش، ظرف استوای فیض رحمانی
عرش، ظرف استوای نفس الرحمن و محل نزول فیض عام است، مانند آسمانی که همه ستارگان در آن جای گرفتهاند. آیه کریم
﴿الرَّحْمَنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوَى﴾
[مطلب حذف شد] : «خداوند رحمان بر عرش استیلا یافت».) عرش را بهعنوان ظرف استقرار فیض معرفی میکند. عرش، اولین صور ظاهره، بدون تحیز و مکان، همه عوالم را دربرمیگیرد، مانند سایبانی که سایه خود را بر همه میگسترد، بیآنکه خود محدود شود.
| درنگ: عرش، ظرف مثالی است که فیض رحمانی را به عوالم منتقل میکند، بیتحیز و بیمکان، و اولین صوره ظاهره در نظام ظهورات الهی است. |
تمایز میان تجسد (صورت مثالی) و تجسم (مادیت) در این بخش حیاتی است. عرش، بهمثل صور مثالی، مادیت ندارد، مانند سایهای که در عالم مثال نقش بسته، اما جسم مادی نیست. این دیدگاه، از خلط اصطلاحات کلامی جلوگیری میکند و جایگاه عرش را در سلسله مراتب عرفانی روشن میسازد.
کرسی، ظرف فیض رحیمی و تفصیل غیبی
کرسی، ظرف فیض خاص رحیمی است، مانند باغی که در آن، هر نهال به اقتضای خود پرورش مییابد. آیه کریم
﴿وَسِعَ كُرْسِيُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ﴾
[مطلب حذف شد] : «کرسی او آسمانها را و زمین دربرگرفته است.».)
کرسی را مرتبهای معرفی میکند که احکام رحیمی، مانند تفصیل سعادت و شقا، در آن متجلی میشود، مانند صفحهای که جزئیات نقاشی وجود بر آن نقش میبندد.
عرش، ظرف رحمانی و فیض عام است؛ کرسی اما، ظرف رحیمی و فیض خاص، مانند تفاوت میان نور خورشید و پرتوهای متفاوتی که بر اشیاء میافتد. این تمایز، نظام ظهورات الهی را بهگونهای منسجم تبیین میکند که هر مرتبه، نقشی خاص در تجلی احکام الهی دارد.
نقد خلط اصطلاحات کلامی در تبیین عرش
نسبت دادن تجسد و ترکیب به عرش، به دلیل خلط اصطلاحات کلامی، نادرست است، مانند آن که به نور، وزن و جرم نسبت دهیم. تجسد (صورت مثالی) در عالم مثال ممکن است، اما تجسم و ترکیب (مادیت) مختص ناسوت است، مانند تفاوت میان تصویر در آینه و شیء مادی. این خطا، ناشی از ضعف متکلمان در فهم علوم طبیعی و اصطلاحات عرفانی است، مانند باغبانی که بهخاطر ناآشنایی، ریشه را با شاخه اشتباه میگیرد.
جمعبندی بخش سوم
بخش سوم، جایگاه عرش و کرسی را در نظام ظهورات الهی تبیین کرد. عرش، ظرف فیض رحمانی و استوای الهی، و کرسی، ظرف فیض رحیمی و تفصیل احکام غیبی است. نقد خلط اصطلاحات کلامی، بر اهمیت دقت در مفاهیم عرفانی تأکید کرد. این مراتب، مانند حلقههای زنجیری هستند که فیض الهی را از مبدأ به مظاهر متصل میکنند.
بخش چهارم: نقد متون عرفانی و تبیین نظام اقتضایی
نقد دستکاری عبارات شیخ قونوی
عبارات شیخ قونوی در تفسیر بسمالله دستکاری شده و به ثقل و پیچیدگی منجر شده است، مانند نقاشی که با قلم نادرست، زیبایی خود را از دست میدهد. این دستکاری، ناشی از بازنویسی غیر دقیق و خلاصهسازی است که وضوح معانی عرفانی را کاهش داده، مانند رودی که با گلآلود شدن، زلالی خود را از دست میدهد.
این نقد، اهمیت حفظ اصالت متون عرفانی را برجسته میکند. دستکاری، مانند افزودن یا کاستن به آینهای است که حقیقت را بازتاب میدهد و میتواند به تحریف معانی عمیق منجر شود. دقت در اصطلاحات، در مباحث عرفانی، مانند کلیدی است که قفل حقیقت را میگشاید.
رحمت و غضب، دو قبضة الهی تحت حکمت
رحمت و غضب، دو قبضة الهیاند که تحت حکمت عمل میکنند، مانند دو بال پرندهای که در آسمان هدایت الهی پرواز میکند. غضب الهی، ظهور رحمت است، مانند تنبیه تربیتی که برای اصلاح است، نه خشم شخصی. آیه حدیث قدسی
﴿سَبَقَتْ رَحْمَتِي غَضَبِي﴾
بر تقدم رحمت بر غضب دلالت دارد، مانند نوری که سایه را در خود جای میدهد.
| درنگ: رحمت و غضب، دو قبضة الهیاند که تحت حکمت عمل میکنند؛ غضب، ظهور رحمت است و حتی اولیاء خدا از آن مصون نیستند، زیرا در راستای حکمت الهی است. |
غضب الهی، مانند طبیبی است که برای درمان، زخمی را میشکافد. این دیدگاه، عالم را نظامی حکیمانه معرفی میکند که در آن، حتی غضب، جلوهای از رحمت است. هیچکس، حتی اولیاء، از این نظام مستثنی نیست، مانند شاگردی که در مکتب حکمت، تحت تربیت قرار میگیرد.
عدم نیاز به سند در مسائل اقتضایی
مسائل اقتضایی، مانند سعادت و شقاوت، نیازی به سند حدیثی ندارند، مانند بذری که بدون نیاز به دستورالعمل، در خاک مناسب میروید. عالم، نظام اقتضایی دارد و اعمال انسان، مانند لقمه و رفتار، در نسلها اثر میگذارد، مانند موجی که بر سطح آب گسترده میشود. این مسائل، بدیهی و مبتنی بر نظام عالماند، برخلاف مسائل تعبدی که سند لازم دارند، مانند تعداد تسبیحات در نماز.
این دیدگاه، عرفان را از کلام متمایز میکند. عرفان، با تکیه بر شهود و فهم اقتضاء، انسان را به تأمل در نظام عالم دعوت میکند، مانند باغبانی که با شناخت خاک و آب، باغ خود را پربار میسازد.
جمعبندی بخش چهارم
بخش چهارم، به نقد دستکاری متون عرفانی، تبیین رحمت و غضب بهعنوان قبضتین الهی، و تأکید بر نظام اقتضایی عالم پرداخت. حفظ اصالت متون، مانند نگهبانی از گنجینه حقیقت است. رحمت و غضب، تحت حکمت الهی، نظام عالم را هدایت میکنند و مسائل اقتضایی، بدون نیاز به سند، بر فهم شهودی استوارند. این مفاهیم، مانند نوری هستند که مسیر حقیقت را روشن میسازند.
نتیجهگیری کلی
این اثر، با بازنویسی درسگفتار شماره 403 از *مصباح الأنْس*، به تبیین عمیق مفاهیم عرفانی مرتبط با مراتب ظهور اسماء، فیض عام، عرش و کرسی، و نظام اقتضایی سعادت و شقاوت پرداخت. واحدیت، بهعنوان مرتبه ظهور اعیان ثابته، و رحمن، بهعنوان ظرف فیض عام، محور نظام هستیشناختی عرفان نظری معرفی شدند. عرش و کرسی، بهعنوان ظروف فیض رحمانی و رحیمی، جایگاه ویژهای در این نظام دارند. سعادت و شقاوت، تحت نظام اقتضایی و غیر جبری، به استعداد موجودات و عوامل محیطی وابستهاند. نقد خلط اصطلاحات کلامی و تأکید بر تصحیح نسل، بر مسئولیت انسان در نظام جمعی و مشاعی عالم دلالت دارد.
این مفاهیم، مانند آیینهای هستند که حقیقت انسان و عالم را در برابر دیدگان قرار میدهند. انسان، چون باغبانی است که با هر عمل، آینده نسلها را رقم میزند. این نوشتار، مخاطب را به تأمل در نظام اقتضایی عالم و نقش خالقیت خود در آن دعوت میکند، مانند شاعری که با هر واژه، جهانی نو میآفریند.
| با نظارت صادق خادمی |