در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

مصباح الانس 421

متن درس

 

ظهور عناصر و سماوات در نظام خلقت

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه 521)

مقدمه: سفری به سوی فهم نظام خلقت

در گستره عرفان نظری، تبیین فرآیند خلقت و سلسله‌مراتب ظهور موجودات از عالم عقل تا عالم ناسوت، یکی از عمیق‌ترین مباحث معرفتی است که سالک را به سوی درک حقیقت ذات الهی و نسبت آن با عالم خلق رهنمون می‌سازد. درس‌گفتار حاضر، که از سلسله مباحث شرح *مصباح الانس* اثر صدرالدین قونوی برگرفته شده، به تحلیل اصل پانزدهم این کتاب اختصاص دارد. این اصل، با تمرکز بر ظهور عناصر چهارگانه (آتش، هوا، آب، خاک) و سماوات سبع در فرآیند خلقت، جایگاه ویژه‌ای در نظام هستی‌شناسی عرفانی دارد.

بخش اول: چارچوب اصل پانزدهم و جایگاه آن در مصباح الانس

معرفی اصل پانزدهم: ظهور عناصر و سماوات

اصل پانزدهم *مصباح الانس*، که در فصل اول این اثر جای گرفته، به تبیین ظهور عناصر چهارگانه و سماوات سبع در فرآیند خلقت موجودات در نظام هستی‌شناسی عرفانی می‌پردازد. این اصل، ظرف نزول موجودات را از مراتب متعالی عالم عقل تا مراتب دانی عالم ماده و ناسوت بررسی می‌کند. قونوی، با رویکردی نظام‌مند، سلسله‌مراتب خلقت را از قلم، لوح، عرش و کرسی تا افلاک و عناصر ترسیم کرده و چارچوبی منسجم برای فهم فرآیند خلقت ارائه می‌دهد.

درنگ: اصل پانزدهم *مصباح الانس*، با تبیین ظهور عناصر چهارگانه و سماوات سبع، سلسله‌مراتب خلقت را از عالم عقل تا ناسوت ترسیم می‌کند و چارچوبی نظام‌مند برای فهم فرآیند خلقت ارائه می‌دهد.

این اصل، همانند نوری است که از قله عالم عقل بر دامنه‌های عالم ماده می‌تابد و مراحل ظهور موجودات را روشن می‌سازد. قونوی، با دقت و عمق عرفانی، این فرآیند را به‌گونه‌ای شرح داده که سالک را به تأمل در نسبت میان مراتب متعالی و مادی دعوت می‌کند.

ساختار فصل اول و توقف در اصل پانزدهم

فصل اول *مصباح الانس* به اصول کلی و وصولی اختصاص دارد و مباحث آن، به دلیل پیچیدگی و عمق، گاه به‌صورت تدریجی ارائه شده‌اند. بحث‌های مربوط به اصول کلی، به دلیل تعطیلی جلسات، در اصل پانزدهم متوقف شده بود، و دو اصل (پانزدهم و شانزدهم) به‌عنوان حلقه‌های اتصال به فصل دوم باقی مانده‌اند.

این توقف، همانند لحظه‌ای است که کاروانی در مسیر سلوک، برای تجدید قوا و تأمل در مقصد، درنگ می‌کند. اصل پانزدهم، به دلیل اهمیت موضوع و نیاز به بررسی دقیق، نقطه عطفی در این سلسله مباحث به شمار می‌رود.

ظرف نزول موجودات: از عالم عقل تا ناسوت

قونوی در این اصل، ظرف نزول موجودات را از عالم عقل (عالی) تا عالم ماده و ناسوت (دانی) تبیین کرده و فرآیند خلقت را از مراتب متعالی قلم، لوح، عرش و کرسی تا افلاک و عناصر شرح می‌دهد. این ظرف، بستری است که موجودات در آن تحقق می‌یابند و مراتب گوناگون هستی را به هم پیوند می‌دهد.

درنگ: ظرف نزول، بستری است که موجودات از عالم عقل تا ناسوت در آن تحقق می‌یابند و مراتب خلقت را از قلم و لوح تا عناصر و افلاک در بر می‌گیرد.

این فرآیند، مانند جریانی است که از سرچشمه عالم عقل به سوی دریای ناسوت جاری می‌شود و در هر مرتبه، جلوه‌ای از حقیقت الهی را نمایان می‌سازد.

بخش دوم: سبک و ویژگی‌های قونوی در مصباح الانس

سبک نگارشی قونوی: متین، علمی و پالایش‌شده

صدرالدین قونوی، برخلاف استادش محیی‌الدین ابن عربی که رویکردی گسترده، شاعرانه و گاه پیچیده دارد، متنی علمی، سنگین و متین ارائه کرده است. او با پالایش سخنان ابن عربی، از بیان موضوعات غیرقابل دفاع یا غیرضروری پرهیز کرده و *مصباح الانس* را به اثری برجسته در عرفان نظری تبدیل کرده است.

سبک قونوی، مانند باغبانی است که شاخه‌های زائد درخت معرفت را هرس می‌کند تا میوه‌های حقیقت ناب‌تر و درخشان‌تر به بار آیند. این پالایش، به *مصباح الانس* وزنی علمی و عرفانی بخشیده که آن را از آثار مشابه متمایز می‌سازد.

درنگ: قونوی با پالایش سخنان ابن عربی و ارائه متنی علمی و متین، *مصباح الانس* را به اثری برجسته در عرفان نظری تبدیل کرده است.

تفاوت قونوی و ابن عربی: نظم در برابر گستردگی

ابن عربی، مانند اقیانوسی است که گاه ماهی‌های معرفت و گاه لجن‌های ابهام در آن یافت می‌شود. او با گستردگی و تنوع مطالب، به موضوعاتی پرداخته که گاه قابل دفاع نیستند. اما قونوی، به‌عنوان شاگردی برجسته، این اقیانوس را تصفیه کرده و تنها جواهرات معرفت را در ظرف *مصباح الانس* جای داده است. او با انتخاب دقیق مفاهیم و پرهیز از زیاده‌گویی، متنی نظام‌مند و علمی ارائه کرده است.

نقد رویکرد شارح: انحراف از متن اصلی

شارح *مصباح الانس*، به جای تمرکز بر متن قونوی، به بازآفرینی سخنان ابن عربی پرداخته و مطالب غیرضروری را وارد شرح کرده است. او، به‌عنوان متکلمی توانا اما فاقد عمق عرفانی، سخنان ابن عربی را بدون نقد کافی گنجانده و به چیدمان و کنار هم قرار دادن مطالب بسنده کرده است.

این رویکرد، مانند آن است که نقاشی به جای تکمیل اثر استاد، رنگ‌های بی‌ربط بر بوم بپاشد و از هماهنگی اثر بکاهد. شارح، با افزودن مطالبی از *عقلة المستوفض* و دیگر آثار ابن عربی، گاه از مسیر عرفانی قونوی منحرف شده و ارزش علمی شرح را کاهش داده است.

درنگ: شارح با افزودن مطالب غیرمرتبط از ابن عربی و رویکرد متکلمانه، از مسیر عرفانی قونوی منحرف شده و ارزش علمی شرح را کاهش داده است.

سبک متکلمانه شارح و محدودیت‌های آن

شارح، هرچند متکلمی توانا و قوی است، اما فاقد عمق عرفانی لازم برای شرح متنی چون *مصباح الانس* است. او سخنان ابن عربی را بدون بررسی دقیق کنار هم چیده و از تحلیل عمیق غفلت کرده است. این سبک، گاه به تکرار مطالب غیرمستند و غیرضروری منجر شده و از پیوند شرح با متن اصلی کاسته است.

این روش، مانند آن است که معماری به جای ساخت بنایی هماهنگ با طرح اصلی، مصالح نامتناسب را کنار هم انباشته کند و از زیبایی و استحکام بنا بکاهد.

بخش سوم: عناصر چهارگانه و سماوات سبع در فرآیند خلقت

تقسیم‌بندی عناصر و افلاک در نظام هیئت قدیم

در نظام هیئت قدیم، عناصر چهارگانه (آتش، هوا، آب، خاک) و افلاک یازده‌گانه (عالیات، متوسطات، دانیات) به‌عنوان ظروف خلقت مطرح شده‌اند. سماوات سبع نیز، شامل مراتبی چون مراتب فلکی (مریخ، مشتری، زحل و…)، در این نظام جای دارند. با این حال، این دیدگاه امروزه از منظر علمی فاقد اعتبار است.

این تقسیم‌بندی، مانند نقشه‌ای کهن است که هرچند در روزگار خود راهگشا بوده، با پیشرفت علوم مدرن، دیگر نمی‌تواند تمام حقیقت را نشان دهد. با این حال، در چارچوب عرفانی، این تقسیم‌بندی معنایی عمیق دارد و مراتب خلقت را به‌گونه‌ای نمادین ترسیم می‌کند.

درنگ: عناصر چهارگانه و افلاک یازده‌گانه در نظام هیئت قدیم، ظروف خلقت‌اند، اما از منظر علمی مدرن فاقد اعتبارند، هرچند در چارچوب عرفانی معنادار باقی می‌مانند.

نقد دیدگاه افلاک ثابت و بقا

شارح به اشتباه عرش و کرسی را جزو افلاک ثابت و بقا دانسته، در حالی که در عرفان نظری، عرش و کرسی مراتب متعالی‌تری نسبت به افلاک دارند و جزو ظروف مادی محسوب نمی‌شوند. این خطا، نشان‌دهنده عدم دقت شارح در تبیین مفاهیم عرفانی است.

این اشتباه، مانند آن است که ستاره‌ای درخشان را با جرمی خاکی یکی پندارند و از جایگاه رفیع آن غفلت کنند.

خلقت عالم دنیا: از ارکان تا مولدات

خداوند پس از تکمیل افلاک ثابت، عالم دنیا را از ارکان (عناصر)، سماوات و مولدات خلق کرد. مولدات، به ظروفی اطلاق می‌شود که ترکیباتشان دستخوش تبدل و انتقال است. فساد در این معنا، به نابودی یا عدم اشاره ندارد، بلکه به تبدل و تغییر در ترکیبات مادی مربوط است.

این دیدگاه، مانند جریانی است که در بستر عالم ماده، دگرگونی‌های پیاپی را رقم می‌زند و پویایی خلقت را نشان می‌دهد.

درنگ: عالم دنیا از ارکان، سماوات و مولدات خلق شده و مولدات، ظروفی‌اند که دستخوش تبدل و انتقال‌اند، اما فساد به معنای عدم نیست، بلکه تبدل در ترکیبات است.

بخش چهارم: نقش قلم، لوح و توجهات در خلقت

قلم و لوح: نمادهای علم و قدرت الهی

هر فلکی که خداوند خلق کرده، با توجه قلم و لوح شکل گرفته است. قلم و لوح، به‌عنوان نمادهای علم و قدرت الهی، عوامل معنوی مؤثر در تحقق موجودات‌اند، اما واسطه مستقیم خلقت نیستند. این توجهات، مانند نسیمی است که از عالم معنا بر عالم ماده می‌وزد و موجودات را به حیات می‌رساند.

درنگ: قلم و لوح، نمادهای علم و قدرت الهی، عوامل معنوی در خلقت‌اند، اما واسطه مستقیم نیستند و توجهات آن‌ها موجودات را شکل می‌دهد.

توجهات خبیثه و حسنه: تأثیر بر تفاوت‌های انسانی

توجهات خبیثه و حسنه در خلقت انسان‌ها نقش دارند و تفاوت‌های فردی، نه صرفاً به عوامل وراثتی، بلکه به این توجهات معنوی وابسته است. این دیدگاه، خلقت انسان را فراتر از عوامل مادی می‌داند و تأثیر نیروهای معنوی را بر سرنوشت و ویژگی‌های افراد برجسته می‌کند.

این توجهات، مانند رنگ‌هایی هستند که بر بوم وجود انسان پاشیده می‌شوند و نقشی بی‌بدیل در شکل‌گیری او ایفا می‌کنند.

نقش دعا و اذکار: دفع توجهات خبیثه

دعاها، اذکار و مأثورات، ابزارهایی برای دفع توجهات خبیثه و تقویت استعدادهای انسانی‌اند. این اعمال، فراتر از کسب ثواب، انرژی معنوی انسان را حفظ کرده و او را در برابر نیروهای مخل توانمند می‌سازند. دعا، مانند سپری است که سالک را در برابر تیرهای پنهان توجهات خبیثه محافظت می‌کند.

درنگ: دعاها و اذکار، با دفع توجهات خبیثه، انرژی معنوی انسان را حفظ کرده و او را در برابر نیروهای مخل توانمند می‌سازند.

خلقت الهی و نقش توجهات مخلوقات

خداوند خالق اصلی است، اما توجهات مخلوقات، مانند قلم و لوح، در خلقت نقش دارند، بدون اینکه واسطه مستقیم باشند. این دیدگاه، توحید را با نقش عوامل معنوی در خلقت هماهنگ می‌کند و خالقیت بی‌واسطه خداوند را حفظ می‌نماید.

این فرآیند، مانند آن است که خداوند، نقاش اصلی تابلوی خلقت، از قلم‌های گوناگون برای ترسیم جزئیات بهره می‌گیرد، اما خالقیت اثر همچنان از آن اوست.

بخش پنجم: اراده انسانی و خلقت الهی

اراده انسانی: معد خلقت، نه خالق

افعال انسانی با اراده انسان و خلقت الهی تحقق می‌یابد. اراده انسانی خالق نیست، بلکه معد خلقت است. این دیدگاه، جبر و اختیار را در چارچوبی عرفانی هماهنگ کرده و نقش انسان را به‌عنوان عامل آماده‌ساز خلقت الهی تبیین می‌کند.

اراده انسانی، مانند بذری است که در خاک خلقت الهی کاشته می‌شود، اما رویش و باروری آن به اراده الهی وابسته است.

درنگ: اراده انسانی معد خلقت است، نه خالق، و افعال انسانی با اراده انسان و خلقت الهی تحقق می‌یابد.

توجهات عقل و نفس: تعیین مراتب مقدره

عقل (قلم) و نفس کلی با توجهات خود در خلقت افلاک و اجرام نورانی نقش دارند و مراتب مقدره موجودات را تعیین می‌کنند. این توجهات، پیوند عمیق میان عالم معنا و ماده را نشان می‌دهند و نظام وحدت‌مدار خلقت را تبیین می‌کنند.

عقل و نفس، مانند معمارانی هستند که طرح خلقت را با دقت و هماهنگی بر صفحه هستی نقش می‌زنند.

بخش ششم: نفخ، دعا و تدبیر عالم ماده

نفخ و دعا: خلقت بدوی و اعاده ترکیبات

نفخ، ایجاد بدوی موجودات است، در حالی که دعا به اعاده ترکیبات فاسدشده منجر می‌شود. نفخ، مانند نفسی است که حیات را در کالبد خلقت می‌دمد، و دعا، مانند ترمیمی است که نظم ازهم‌گسیخته را بازمی‌گرداند.

قرآن کریم در مورد نفخ می‌فرماید: «فَنَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي فَيَكُونُ طَيْرًا بِإِذْنِي» (سوره مائده، آیه ۱۱۰، : «و در آن دمیدم از روح خود، پس به اذن من پرنده‌ای شد»). در مورد دعا نیز به داستان ابراهیم علیه‌السلام اشاره دارد: «ثُمَّ ادْعُهُنَّ يَأْتِينَكَ سَعْيًا» (سوره بقره، آیه ۲۶۰، : «سپس آن‌ها را بخوان تا شتابان به سوی تو آیند»).

درنگ: نفخ، خلقت بدوی موجودات است، و دعا، اعاده ترکیبات فاسدشده را انجام می‌دهد، که هر یک نقش متفاوتی در فرآیند خلقت دارند.

تدبیر عالم ماده: نقش عقل و نفس

عالم ماده تحت تدبیر عقل و نفس قرار دارد و حرکت زمین از تأثیرات فلکی و نفسی ناشی می‌شود. این دیدگاه، عالم ماده را تحت تأثیر مراتب بالاتر قرار داده و پویایی آن را نتیجه تعامل عقل و نفس می‌داند.

این تدبیر، مانند دستانی نامرئی است که از عالم معنا، رشته‌های خلقت را هدایت می‌کنند و نظم عالم ماده را حفظ می‌نمایند.

بخش هفتم: نقد داستان‌های غیرعلمی و اسرائیلیات

داستان صخره عظیمه و حیوان اشرف

شارح در شرح خود به داستان‌هایی مانند صخره عظیمه و حیوانی با برگ سبز در مرکز زمین اشاره کرده که فاقد اساس علمی و شرعی‌اند. این داستان‌ها، که ریشه در اسرائیلیات دارند، نمونه‌هایی از روایات غیرمستند هستند که عظمت عرفانی *مصباح الانس* را تحت‌الشعاع قرار می‌دهند.

این مطالب، مانند غباری هستند که بر آینه حقیقت می‌نشینند و از درخشش آن می‌کاهند. داستان صخره عظیمه، که مدعی وجود حیوانی اشرف با برگ سبز در مرکز زمین است، نه تنها با عقل سازگار نیست، بلکه با معیارهای شرعی نیز هم‌خوانی ندارد.

درنگ: داستان صخره عظیمه و حیوان اشرف، فاقد اساس علمی و شرعی است و ریشه در اسرائیلیات دارد، که نیازمند پالایش از متن عرفانی است.

خلقت بهشت و جهنم از معادن زمین

شارح مدعی است که بهشت از نفایس زمین (مانند لؤلؤ، یاقوت و مرجان) و جهنم از معادن خسیس (مانند آهن، سرب و قطران) خلق شده‌اند. این دیدگاه، ریشه در تفکرات عرفانی و اسرائیلی دارد و بهشتی و جهنمی بودن اشیا را به ماهیت مادی آن‌ها مرتبط می‌کند.

این ادعا، مانند تلاشی است برای ترسیم جهانی معنوی با مصالح مادی، که هرچند در چارچوب عرفانی معنادار است، اما از منظر علمی و شرعی نیازمند بررسی دقیق‌تر است.

ضرورت پالایش مطالب غیرعلمی

حوزه‌های علمی باید با معیارهای عقلی، مطالب غیرمستند را پالایش کنند تا از جمود فکری جلوگیری شود. این پالایش، مانند تصفیه آبی است که ناخالصی‌ها را جدا می‌کند تا زلال حقیقت نمایان شود.

درنگ: پالایش مطالب غیرمستند، مانند داستان‌های اسرائیلی، برای حفظ اعتبار علمی و عرفانی متون ضروری است.

بخش هشتم: اهمیت مباحث عرفانی قونوی

عظمت عرفانی مصباح الانس

مباحث عرفانی قونوی، به دلیل عمق و سنگینی، ارزش اصلی *مصباح الانس* را تشکیل می‌دهند. مسائل فرعی، مانند موضوعات نجومی یا داستان‌های غیرعلمی، نمی‌توانند به اصل بحث لطمه بزنند. این مباحث، مانند قله‌هایی هستند که در میان ابرهای مسائل حاشیه‌ای، همچنان استوار و درخشان باقی می‌مانند.

درنگ: مباحث عرفانی قونوی، به دلیل عمق و سنگینی، ارزش اصلی *مصباح الانس* را تشکیل داده و مسائل فرعی نمی‌توانند به آن لطمه بزنند.

پیوند عرفان و علم در نظام قونوی

قونوی با ارائه متنی علمی و عرفانی، پیوندی عمیق میان معرفت نظری و شهود باطنی برقرار کرده است. او با نظام‌مندی و دقت، مفاهیم عرفانی را به‌گونه‌ای تبیین کرده که برای مخاطبان تحصیل‌کرده و پژوهشگران، منبعی غنی و قابل‌اعتماد فراهم آورده است.

این پیوند، مانند پلی است که عقل و قلب را به هم متصل می‌کند و سالک را به سوی معرفتی جامع هدایت می‌نماید.

جمع‌بندی

این نوشتار، با تکیه بر درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، به تبیین اصل پانزدهم *مصباح الانس* پرداخت که ظهور عناصر چهارگانه و سماوات سبع را در فرآیند خلقت بررسی می‌کند. قونوی با متنی علمی و متین، سلسله‌مراتب خلقت را از عالم عقل تا ناسوت ترسیم کرده و چارچوبی نظام‌مند ارائه داده است. شارح، با افزودن مطالب غیرمستند از ابن عربی، گاه از مسیر عرفانی منحرف شده، اما عظمت مباحث عرفانی قونوی همچنان پابرجاست. نقش قلم، لوح، عقل و نفس در خلقت، تأثیر توجهات خبیثه و حسنه، و اهمیت دعا و اذکار، از جمله مفاهیم کلیدی این اصل‌اند. نقد داستان‌های غیرعلمی، مانند صخره عظیمه، و تأکید بر پالایش مطالب غیرمستند، ضرورت حفظ اعتبار علمی و عرفانی متون را نشان می‌دهد.

با نظارت صادق خادمی

 

کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. بر اساس درسگفتار، چه عاملی باعث تفاوت احکام و صور مظاهر در عالم می‌شود؟

2. طبق درسگفتار، حقيقت جمعيه در مظاهر به چه معناست؟

3. بر اساس درسگفتار، چه چیزی در ظهور مظاهر باعث تفاوت در مراتب می‌شود؟

4. طبق درسگفتار، کدام اسما به طور خاص در همه مظاهر کار می‌کنند؟

5. بر اساس درسگفتار، چرا خاتمه عين سابقه است؟

6. طبق درسگفتار، هيچ اسمی از اسمای الهی به صورت انزوايی و تنها کار نمی‌کند.

7. بر اساس درسگفتار، تفاوت مظاهر ناشی از تفاوت در ذات اسمای الهی است.

8. در درسگفتار، گفته شده که همه موجودات در عالم دارای قابليت جمعيه مركبه هستند.

9. طبق درسگفتار، اوليت در ظهور اسما هيچ تأثيری در تفاوت مظاهر ندارد.

10. بر اساس درسگفتار، حقيقت انسان به دليل اطلاق مظاهر، جامعيت دارد.

11. طبق درسگفتار، چرا اسمای الهی در مظاهر به صورت جمعی کار می‌کنند؟

12. بر اساس درسگفتار، تفاوت احکام مظاهر از چه ناشی می‌شود؟

13. طبق درسگفتار، چرا خاتمه عين سابقه است؟

14. بر اساس درسگفتار، نقش قابليت جمعيه مركبه در مظاهر چیست؟

15. طبق درسگفتار، چرا موجودات به حروف نفس رحمانی تشبیه شده‌اند؟

پاسخنامه

1. غلبه اسما و تفاوت در اوليت ظهور

2. همه اسما در همه مظاهر به طور کامل حضور دارند.

3. غلبه اوليت در ظهور اسما

4. همه اسما به صورت جمعی

5. چون حق تعالی سر و ته عالم را يکسان می‌بندد.

6. درست

7. نادرست

8. درست

9. نادرست

10. درست

11. زيرا هيچ اسمی به صورت انزوايی عمل نمی‌کند و همه اسما تحت دولت جامع با هم کار می‌کنند.

12. از غلبه اسما و تفاوت در اوليت ظهور در مراتب مختلف ناشی می‌شود.

13. چون حق تعالی سر و ته عالم را يکسان می‌بندد و آخريت عين اوليت است.

14. قابليت جمعيه مركبه باعث می‌شود هر ذره‌ای حامل همه اسمای الهی باشد.

15. زيرا همه موجودات تحت تأثير نفس رحمانی و مراتب اسما شکل می‌گيرند.

فوتر بهینه‌شده