در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

مصباح الانس 426

متن درس

 

تبیین خلافت و عصمت در مصباح الانس

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه 426)

دیباچه: درآمدی بر تبیین خلافت الهی

کتاب مصباح الانس، تألیف ابن فناری، یکی از آثار برجسته عرفان نظری است که با تکیه بر مبانی فلسفی و کلام شیعی، به تبیین مفاهیم عمیق الهیاتی می‌پردازد. در درس‌گفتار شماره 426، آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره با نگاهی نقادانه و عمیق، به تحلیل شروط خلافت الهی، نقد نسبت‌های نادرست به ملائکه، و تمایز انسان و انبیا از ملائکه پرداخته‌اند.

بخش اول: شروط خلافت الهی و تحلیل وجودی آن

۱. ظهور جمع‌های سه‌گانه و تلبس به احکام مراتب

خلافت الهی، مقامی بس رفیع است که مستلزم جامعیت وجودی و تعادل در صفات کمالی است. در این راستا، ظهور جمع‌های سه‌گانه (حقیقت ساریه، کلیت، و اجزا) و تلبس به احکام مراتب روحانی، مثالی، و حسی از شروط بنیادین خلافت شمرده شده است. ملائکه، به دلیل محدودیت در مراتب وجودی و محصور بودن در مرتبه عقلانی، فاقد این جامعیت‌اند و از این‌رو، صلاحیت خلافت را ندارند.

درنگ: خلافت الهی، نیازمند جامعیت وجودی است که ملائکه، به دلیل محصور بودن در مرتبه عقلانی، از آن محروم‌اند.

انبیا، هرچند از جمع‌های سه‌گانه برخوردارند، اما به دلیل فقدان شروط دیگر، مانند تلبس به همه مراتب وجودی، از مقام خلافت محروم‌اند. تلبس به احکام مراتب، به معنای انطباق وجودی خلیفه با مراتب عالم (ملکوت، مثال، و ناسوت) است، به‌گونه‌ای که خلیفه بتواند با همه موجودات تحت امر خود هم‌سنخ باشد.

۲. هماهنگی خلیفه با امت و آگاهی از موجودات

خلیفه الهی باید با امت خود هماهنگی وجودی داشته باشد تا بتواند حق هر ذی‌حقی را ادا کند. این هماهنگی، همانند پلی است که خلیفه را به موجودات تحت خلافت پیوند می‌دهد، تا تدبیری عادلانه و حکیمانه را ممکن سازد. افزون بر این، آگاهی جامع از اجسام، نباتات، حیوانات، و سایر موجودات، شرطی اساسی برای تحقق عدالت در خلافت است. به تعبیر قرآن کریم، خلیفه باید زبان امت خود را بداند و به‌سان پیامبر اکرم (ص)، با زبانی فصیح و قابل فهم، حق را تبیین کند.

وَمَا مِنَّا إِلَّا لَهُ مَقَامٌ مَعْلُومٌ (صافات: ۱۶۴)

: «و هیچ یک از ما نیست مگر اینکه برای او مقام معلومی است.»

این آیه، به سلسله‌مراتب عقلانی ملائکه اشاره دارد که هرچند متمایز است، اما آن‌ها را از جامعیت لازم برای خلافت بازمی‌دارد.

۳. ارتباط با اسماء الهی و محدودیت ملائکه

یکی از شروط برجسته خلافت، ارتباط با همه اسماء الهی، چه به‌صورت تعلق (ارتباط وجودی) و چه به‌صورت تخلق (تجلی صفات الهی در وجود خلیفه) است. ملائکه، به دلیل محدودیت وجودی، قادر به برقراری ارتباط با برخی اسماء، مانند تواب، عفو، و غفور، نیستند، زیرا معصوم‌اند و از اقتدار عصيان محروم‌اند. با این حال، این ادعا که ملائکه نمی‌توانند متعلق این اسماء باشند، مورد نقد قرار گرفته است، زیرا ملائکه، با وجود امکانی خود، می‌توانند متعلق تنزیه و استغفار باشند.

درنگ: ارتباط با همه اسماء الهی، شرط خلافت است، اما ملائکه، به دلیل فقدان اقتدار عصيان، از این جامعیت محروم‌اند.

جمع‌بندی بخش اول

بخش نخست، با تبیین شروط خلافت الهی، نشان داد که این مقام، مستلزم جامعیت وجودی، هماهنگی با امت، و ارتباط با اسماء الهی است. ملائکه، به دلیل محدودیت در مراتب وجودی و فقدان اقتدار عصيان، از این مقام محروم‌اند، در حالی که انسان کامل، با دارا بودن این شروط، به خلافت می‌رسد.

بخش دوم: نقد نسبت‌های نادرست به ملائکه

۱. نقد ادعای نقایص ملائکه

برخی شارحان، از جمله پیروان ابن عربی، به ملائکه هجده عیب نسبت داده‌اند، از جمله طعن به آدم، تهمت، و قذف محسن. این نسبت‌ها، فاقد مستند قرآنی‌اند و با عصمت ملائکه منافات دارند. به عنوان مثال، پرسش ملائکه در قرآن کریم:

أَتَجْعَلُ فِيهَا مَنْ يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمَاءَ (بقره: ۳۰)

: «آیا در آن کسی را می‌گماری که در آن فساد کند و خون‌ها بریزد؟»

نه طعن به آدم، بلکه بیان حقیقتی کلی است که از شهود غیبی ملائکه نشأت گرفته است. این پرسش، به‌سان چراغی است که حقیقت وجودی انسان را در برابر الوهیت روشن می‌سازد، نه اتهامی به شخص آدم.

درنگ: پرسش ملائکه در قرآن کریم، نه طعن به آدم، بلکه بیان حقیقتی کلی از شهود غیبی است.

۲. تسبح و استغفار ملائکه

ملائکه، با گفتن «سبوح قدوس»، خود را از نقایص تنزیه کرده و وجود ظهوری خود را نفی می‌کنند. این تسبح، به‌سان نسیمی است که غبار امکانی را از آینه وجودشان می‌زداید. استغفار شبانه‌روزی ملائکه نیز نشان‌دهنده ارتباط آن‌ها با اسماء رحمانی است، که با عصمت آن‌ها منافاتی ندارد.

۳. نقد دیدگاه محیی‌الدین و شارحان

محیی‌الدین ابن عربی و برخی شارحانش، با نسبت دادن عیب به انبیا و ملائکه، در حالی که از فرعون و نمرود دفاع می‌کنند، به تناقضی آشکار گرفتار شده‌اند. این رویکرد، به‌سان شاخه‌ای است که از درخت حقیقت جدا افتاده و در باد تعصبات به هر سو می‌چرخد. در مقابل، صدرالدین قونوی، با دقتی عارفانه، از عبارات مشکل‌دار پرهیز کرده و عرفانی منسجم‌تر ارائه داده است.

درنگ: نقد محیی‌الدین و شارحانش، به تناقض در نسبت دادن عیب به ملائکه و دفاع از ستمگران اشاره دارد.

جمع‌بندی بخش دوم

بخش دوم، با نقد نسبت‌های نادرست به ملائکه، نشان داد که این ادعاها، فاقد مستند قرآنی‌اند و با عصمت ملائکه منافات دارند. تسبح و استغفار ملائکه، گواهی بر قداست و ارتباط آن‌ها با اسماء الهی است، در حالی که دیدگاه‌های برخی شارحان، از جمله محیی‌الدین، به دلیل تناقضات، مورد نقد قرار گرفته است.

بخش سوم: اقتدار عصيان و علم جامع در خلافت

۱. اقتدار عصيان و کمال انسانی

تفاوت بنیادین انسان و ملائکه، در اقتدار عصيان (توانایی گناه کردن) نهفته است. ملائکه، به‌سان دیواری استوار اما بی‌اختیار، فاقد این اقتدارند، در حالی که انسان، با دارا بودن این توانایی، می‌تواند با ترک گناه از روی اختیار، به مقام خلافت برسد. اقتدار عصيان، به‌سان کلیدی است که درهای کمال انسانی را می‌گشاید، اما ارتکاب آن، نقصی است که انسان را از این مقام دور می‌سازد.

درنگ: اقتدار عصيان، شرط کمال خلافت است، اما ارتکاب آن نقص محسوب می‌شود.

۲. علم جامع و مقام ولایت

شرط اعظم خلافت، علم جامع به همه مراتب وجودی، اهل آن‌ها، حقوق، و احکامشان است. این علم، به‌سان نوری است که همه زوایای عالم را روشن می‌سازد و خلیفه را واسطه فیض الهی به مستخلف‌عنهم قرار می‌دهد. ملائکه، فاقد این علم بالفعل‌اند، در حالی که این مقام، تنها با ولایت امیرالمؤمنین علی (ع) سازگار است، که خود را فصل‌الخطاب می‌داند.

۳. نقد خلافت غیرمعصومین

دیدگاه اهل سنت و خلافت تاریخی بنی‌امیه و بنی‌عباس، به دلیل فقدان علم جامع و شروط خلافت، با مبانی شیعی ناسازگار است. برخی نویسندگان، تحت فشارهای تاریخی، خود را سنی معرفی کرده‌اند، اما محتوای آثارشان، به‌سان رودی زلال، حقیقت شیعی را منعکس می‌کند.

درنگ: علم جامع، تنها با ولایت معصومین، به‌ویژه امیرالمؤمنین (ع)، سازگار است.

جمع‌بندی بخش سوم

بخش سوم، با تبیین اقتدار عصيان و علم جامع، نشان داد که این دو، از شروط اساسی خلافت‌اند. انسان کامل، با ترک گناه از روی اختیار و دارا بودن علم جامع، به این مقام می‌رسد، در حالی که ملائکه و خلفای غیرمعصوم، از این شروط محروم‌اند.

بخش چهارم: نقش علما و عرفا در حفظ حقیقت

۱. وراثت انبیا و عدم استقلال

علما و عرفا، به‌سان نگهبانانی امین، ورثه انبیا هستند و در غیاب معصومین، راه حقیقت را حفظ می‌کنند. با این حال، آن‌ها ادعای استقلال ندارند، زیرا هرگونه داعیه خودبنیادی، به‌سان شاخه‌ای خشکیده، از درخت حقیقت جدا می‌افتد.

۲. نیت مؤمن و برتری آن بر عمل

نیت مؤمن، به دلیل امکان تعدد و گستردگی معرفتی، برتر از عمل است. به‌سان باغی پربار، انسان می‌تواند برای یک عمل، نیت‌های متعدد داشته باشد، مانند حضور در مسجد، دوری از دنیا، و نزدیکی به خدا. این اصل، ریشه در قواعد فقهی-عرفانی، از جمله دیدگاه شهید ثانی، دارد.

درنگ: نیت مؤمن، به دلیل گستردگی معرفتی، برتر از عمل است و ارزش معنوی آن را افزایش می‌دهد.

جمع‌بندی بخش چهارم

بخش چهارم، با تبیین نقش علما و عرفا، نشان داد که آن‌ها، به‌عنوان ورثه انبیا، در حفظ حقیقت نقش دارند، اما فاقد استقلال‌اند. برتری نیت بر عمل، به قدرت مانور معرفتی مؤمن اشاره دارد که ارزش معنوی اعمال را ارتقا می‌بخشد.

نتیجه‌گیری: خلافت الهی، عصمت، و حقیقت عرفانی

این نوشتار، با تکیه بر درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، به تبیین شروط خلافت الهی، نقد نسبت‌های نادرست به ملائکه، و تمایز انسان کامل از ملائکه پرداخت. خلافت، مقامی است که مستلزم جامعیت وجودی، اقتدار عصيان، و علم جامع است، شروطی که تنها در انسان کامل، به‌ویژه معصومین، محقق می‌شود. نقد عبارات مشکل‌دار برخی شارحان، به‌ویژه پیروان محیی‌الدین، بر ضرورت التزام به لسان قرآن کریم و روایات تأکید دارد. ملائکه، با عصمت و تسبح خود، از هر نقصی مبرا هستند، و نسبت دادن عیب به آن‌ها، با ایمان اسلامی ناسازگار است. نقش علما و عرفا، به‌سان چراغ‌هایی در مسیر حقیقت، در حفظ این معارف بی‌بدیل است، اما بدون ادعای استقلال. این اثر، با ارائه محتوایی جامع و علمی، گامی در راستای تبیین عرفان شیعی و الهیات نظری برمی‌دارد.

با نظارت صادق خادمی

 

کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. طبق متن درسگفتار، چرا در تجلیات الهی تکرار وجود ندارد؟

2. بر اساس متن، مخلوقات به چه صورت ظهور می‌یابند؟

3. طبق متن، چه چیزی مانع از مشابهت و مماثلت در عالم می‌شود؟

4. متن درسگفتار چه چیزی را درباره عالم ماده بیان می‌کند؟

5. بر اساس متن، چرا انسان‌های ضعیف به تقلید و تکرار روی می‌آورند؟

6. طبق متن، اسمای الهی مشابه یکدیگر هستند و مظاهرشان نیز مشابه است.

7. بر اساس متن، حق تعالی خلق را بدون تصور و تصدیق می‌آفریند.

8. متن بیان می‌کند که تکرار در تجلیات الهی به دلیل اخبار بودن حق تعالی است.

9. طبق متن، تمام مخلوقات عالم از نظر حقیقت ممتاز و غیرمشابه هستند.

10. متن اشاره دارد که عالم ماده متناهی است و قابل شمارش است.

11. تفاوت اصلی بین انشا و اخبار طبق متن چیست؟

12. چرا طبق متن، هیچ دو مخلوقی در عالم مشابه یکدیگر نیستند؟

13. مقصود از «لا یتناهی بودن اسمای الهی» در متن چیست؟

14. طبق متن، چرا تکرار در تجلیات الهی محال است؟

15. منظور از «توحید در افعال حق» در متن چیست؟

پاسخنامه

1. زیرا حق تعالی انشا می‌کند و نه اخبار

2. به سبقه عام در ظرف احدیت و خاص در ظرف اسما و صفات

3. لا یتناهی بودن اسما و تفاوت در حقایق

4. عالم ماده لا یتناهی است

5. زیرا اخبار و املا می‌کنند

6. نادرست

7. درست

8. نادرست

9. درست

10. نادرست

11. انشا ایجاد و خلق بدون تکرار است، در حالی که اخبار تکرار و املای چیزی است که قبلاً وجود داشته.

12. زیرا اسمای الهی لا یتناهی هستند و هر مخلوق با ترکیب متفاوتی از این اسما ظهور می‌یابد.

13. اشاره به بی‌نهایت بودن اسما و امکان ترکیب‌های بی‌شمار آن‌ها در خلق مخلوقات است.

14. زیرا حق تعالی انشا می‌کند و اسمای لا یتناهی او اجازه مشابهت در تجلیات را نمی‌دهند.

15. افعال حق تعالی واحد و یکتا هستند و هیچ تکرار یا مشابهتی در آن‌ها وجود ندارد.

فوتر بهینه‌شده