بازبینی درس گفتارهای حضرت آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه 434)
دیباچه
کتاب حاضر، بازنویسی و تدوینی تخصصی از درسگفتار شماره 434 مجموعه مصباح الانس است که به قلم آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، با محوریت آرای عرفانی صدرالدین قونوی، به بررسی مفاهیم بنیادین عرفان نظری از جمله معراج التهلیل، اتمام الدائره، جایگاه قلب، و هویت ساریه در سلوک عرفانی میپردازد.
بخش نخست: معراج التهلیل و اتمام الدائره
مفهوم معراج التهلیل
معراج التهلیل، به عنوان مرتبهای متعالی در سلوک عرفانی، به تکمیل دایره وجودی سالک و تحقق کمال انسانی اشاره دارد. این مفهوم، که در ذیل آرای صدرالدین قونوی بررسی شده، نمادی از وحدت و جامعیت در سیر صعودی و نزولی سالک است. اتمام الدائره، چونان دایرهای کامل که آغاز و انجام در آن به وحدت میرسد، مرتبهای است که سالک در آن، حقیقت وجود خویش را در پرتو حق متعال متجلی میبیند.
درنگ: معراج التهلیل، مرتبهای است که سالک با اتمام دایره وجودی، به وحدت و کمال انسانی دست مییابد، جایی که سیر صعودی و نزولی در وحدت الهی به هم میپیوندد.
تفسیر صراط المستقیم در نگاه قونوی
صدرالدین قونوی، به عنوان شارح برجسته مکتب ابنعربی، در تفسیر سوره فاتحه، بهویژه آیه
درنگ: تفسیر قونوی از صراط المستقیم، راهی است به سوی وحدت وجودی که سالک را از تعینات ظاهری به سوی حقیقت باطنی هدایت میکند.
بخش دوم: مراتب سلوک و تقسیمبندی سالکان
تقسیمبندی افراد در سلوک
در مسیر سلوک عرفانی، افراد به سه دسته تقسیم میشوند: نااهلان، که از درک حقیقت محرومند؛ اهلان، که در مرتبهای متوسط از کمال قرار دارند و به پایان سیر صعودی نمیرسند؛ و کاملان، که با اتمام دایره وجودی، به وحدت و کمال الهی دست مییابند. این تقسیمبندی، مراتب سلوک را در عرفان نظری نشان میدهد، جایی که کاملان به دلیل تحقق وحدت وجودی، از دیگران متمایز میگردند.
درنگ: کاملان، با اتمام دایره وجودی، به مرتبهای میرسند که جز حق در وجودشان حاکم نیست، و این مرتبه، غایت سلوک عرفانی است.
دو حیث کمال
کمال انسانی، دارای دو وجه ظاهری و باطنی است. وجه ظاهری، شامل سلوک، معرفت، و ظهور است که در رفتار و کردار سالک متجلی میشود. وجه باطنی، به هویت نفس انسانی و حقیقت رب انسان اشاره دارد که چونان جوهرهای الهی، اشرف از نفس ظاهری است. این تمایز، به جامعیت سلوک در هماهنگی میان ظاهر و باطن دلالت میکند، گویی سالک در آینه وجود خویش، تجلی حق را به تماشا مینشیند.
درنگ: کمال انسانی، در هماهنگی میان ظاهر (سلوک و معرفت) و باطن (هویت نفس و رب انسان) به ظهور میرسد.
بخش سوم: هویت ساریه و جایگاه قلب
هویت ساریه و رب انسان
هویت ساریه، که با عناوینی چون معیت قیومیه و جهت یلالربی شناخته میشود، تجلی حق در وجود انسان است. این هویت، به دلیل بالفعل بودن و برخاستن از حقیقت الهی، اشرف از نفس انسانی است که ظرف استعداد و ظهور است. رب انسان، چونان نوری الهی در جان سالک، از تعینات نفسانی متمایز است و مرتبهای متعالیتر از استعدادهای انسانی دارد.
درنگ: هویت ساریه، چونان نوری الهی در جان انسان، مرتبهای برتر از نفس انسانی دارد و محور اتصال سالک به حق است.
جایگاه قلب در سلوک
قلب، به عنوان اشرف مواضع انسان و اصل وجود او، دارای حرکتی دوری است که برخلاف ریشه گیاهان در زمین، صعودی و نزولی است. این حرکت دوری، قلب را به مرکزی برای ظهور انسان تبدیل میکند، گویی قلب، چونان محور دایره وجود، سالک را به سوی آسمان و زمین هدایت میکند. قلب، اصل متبوع انسان است که با توجه مطلق و جملی، فارغ از نسب، اعتبارات علمی یا شهودی، به حق متصل میشود.
درنگ: قلب، با حرکت دوری و اتصال به حق، محور سلوک عرفانی و اصل متبوع انسان است.
بخش چهارم: هدف سلوک و مراتب معرفت
هدف نهایی سلوک
هدف سلوک عرفانی، رسیدن به مقامی است که سالک حق را در خود و خود را در حق مشاهده کند، به گونهای که جز حق در وجودش حاکم نباشد. این مقام، که به فناء فیالله و تحقق توحید وجودی اشاره دارد، مرتبهای است که خودیت سالک محو و حق غالب میشود، گویی سالک در دریای بیکران وحدت الهی غرق میگردد.
درنگ: هدف سلوک، تحقق وحدت وجودی است که سالک در آن، جز حق در وجودش نمیبیند و خودیت خویش را محو میسازد.
مراتب معرفت و اضافه اشراقی
اقصای درجات معرفت، در تعلق به رب و تعلق رب به انسان متجلی میشود. این تعلق، در مرتبه تعین الهی در علم انسان محقق میگردد. اضافه اشراقی، رابطه وجودی و معرفتی انسان با حق است که بدون آن، هیچ توجهی معتبر نیست، حتی در مراتب عالی معرفت. تعقل در این مقام، به معنای تعلق معرفتی به حق است که از مرتبه ذاتی متمایز میشود.
درنگ: اضافه اشراقی، رابطهای است که سالک را به حق متصل میکند و اساس کمال معرفتی اوست.
بخش پنجم: مراتب هویت و فناء بعد البقاء
مراتب هویت و تحول آن
هویت انسان، دارای مراتب متعددی است که از شکل و صورت ظاهری به معنا، معاینت، تجسم، تعین، و نهایتاً بلا تعین تحول مییابد. این سیر، چونان سفری از ظواهر به بواطن است که سالک را به مرتبه وحدت ذاتی رهنمون میسازد. در مرتبه بلا تعین، سالک معین کل شیء و لا متعین بتعین میشود، گویی در وحدت الهی، از هر تعینی رها میگردد.
درنگ: مرتبه بلا تعین، ظرف ذات و فناء بعد البقاء است که سالک در آن، با حق متحد میشود.
عالم فناء بعد البقاء
عالم فناء بعد البقاء، مرتبهای است که سالک در آن، از اسم، رسم، و حد رها میشود و در حیرانی جلالی غرق میگردد. این عالم، فاقد زبان و حکایت است، گویی سالک در وحدت کامل الهی، از تعینات و قیود آزاد میشود. کلمات معصومین علیهمالسلام، به ندرت به این مراتب اشاره دارند، زیرا ظرف گفتار زمینی برای بیان این مقامات محدود است.
درنگ: عالم فناء بعد البقاء، مرتبهای است که سالک در آن، از تمامی تعینات رها شده و در وحدت ذاتی حق غرق میشود.
جمعبندی
این اثر، با تکیه بر آرای صدرالدین قونوی، به بررسی معراج التهلیل، اتمام الدائره، و نقش قلب و هویت ساریه در سلوک عرفانی پرداخته است. سلوک عرفانی، از مراتب اولیه (معراج الترکیب) تا مراتب نهایی (معراج التهلیل)، سالک را به سوی وحدت وجودی و فناء بعد البقاء هدایت میکند. قلب، به عنوان اصل متبوع و محور حرکت دوری، سالک را به رب و هویت ساریه متصل میسازد. رفع غیریتها، اشرفیت رب، و صراط المستقیم، عرفان قونوی را به مسیری منظم و منسجم به سوی توحید تبدیل کرده است. مطالعه این متن، همراه با آثار قونوی و تأمل در کلمات معصومین علیهمالسلام، راهی به سوی درک عمیقتر مراتب وجودی و سلوک عرفانی میگشاید.
با نظارت صادق خادمی
کوئیز
به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.
1. بر اساس درسگفتار استاد فرزانه قدس سره، افراد به چند دسته تقسیم شدهاند؟
2. کدامیک از موارد زیر بهعنوان یکی از حيثيات كمال انسان در درسگفتار ذکر شده است؟
3. در درسگفتار، 'معيت قيوميه' به چه چیزی اشاره دارد؟
4. طبق درسگفتار، قلب انسان چه تفاوتی با ریشه گیاهان دارد؟
5. بر اساس درسگفتار، منتهای کمال انسان چیست؟
6. درسگفتار بیان میکند که معراج التهليل فقط برای اهل کمال است و در اتمام دایره محقق میشود.
7. بر اساس درسگفتار، قلب انسان مانند ریشه گیاهان در انتهای ساقه قرار دارد.
8. درسگفتار تأکید دارد که حقیقت رب انسان اشرف از نفس انسانی است.
9. طبق درسگفتار، توجه به مستند انسان به معنای توجه به علوم و مشاهدات ظاهری است.
10. درسگفتار بیان میکند که سالک در مرتبه ذاتی دیگر نیازی به زبان گفتار ندارد.
11. تفاوت اصلی بین معراج الترکیب و معراج التهلیل در درسگفتار چیست؟
12. چرا قلب انسان در درسگفتار اشرف ما فی الانسان توصیف شده است؟
13. مفهوم 'هویت ساریه' در درسگفتار چگونه توضیح داده شده است؟
14. چرا اعراض حر در درسگفتار بهعنوان شرط رسیدن به کمال ذکر شده است؟
15. مفهوم 'قلب طاهر' در درسگفتار چه ویژگیای دارد؟
پاسخنامه
1. سه دسته
2. حيث ظاهری
3. حقیقت رب انسان
4. قلب انسان حرکت دوری دارد
5. حکومت حق در وجود انسان
6. درست
7. نادرست
8. درست
9. نادرست
10. درست
11. معراج الترکیب شامل ظرف استیداع و ترکیب است، اما معراج التهلیل مختص اهل کمال و اتمام دایره است.
12. زیرا قلب انسان دارای حرکت دوری است و مرکز ظهور ساقهها قرار میگیرد، برخلاف ریشه گیاهان.
13. هویت ساریه به حقیقت رب انسان اشاره دارد که با انسان است و بدون زبان یا دهان با او سخن میگوید.
14. اعراض حر به معنای رهایی کامل از همه تعینات و متعلقات، حتی خیرات، برای رسیدن به وحدت توجه به حق است.
15. قلب طاهر از خیرات، کمالات و تعینات خالی است تا قابل دریافت عظیمترین تجلیات حق شود.