متن درس
جامعیت قرآن کریم و مقام ختمی در مراتب وجود
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه 439)
مقدمه
این نوشتار، بازنویسی و تبیین درسگفتار شماره 439 از مجموعه درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره است که با محوریت بررسی عرفانی و فلسفی مفاهیم عالم، انسان کامل، قرآن کریم، و جایگاه مقام ختمی در مراتب وجود نگاشته شده است. این متن، با تحلیل نظاممند مراتب وجود، جامعیت قرآن کریم، و نقش انسان کامل، راهنمایی جامع برای فهم رابطه انسان و خدا در چارچوب حکمت متعالیه و عرفان نظری ارائه میدهد. مانند نوری که از مشکات الهی ساطع شده و مراتب وجود را روشن میسازد، این نوشتار انسان را به تأمل در حقیقت قرآن کریم و مقام ختمی دعوت میکند.
بخش اول: مفصل و مجمل عالم و انسان کامل
تعریف عالم و انسان در ظرف نزول
در نظام عرفانی، عالم و انسان (آدم) در ظرف نزول الهی تعریف میشوند، جایی که مراتب وجود از احدیت تا ناسوت ظهور مییابند. این تعریف، دو جهت تصوری و تصدیقی دارد: جهت تصوری، به فهم ذهنی مفاهیم عالم، آدم، آیه، سوره، قرآن کریم و فرقان اشاره دارد، و جهت تصدیقی، اثبات وجودی این مفاهیم را در مراتب هستی تبیین میکند. عالم، به مثابه کتاب مفصل الهی، و انسان کامل، به عنوان صورت مجمل آن، مظاهر کتاب مبیناند. آیه، سوره و قرآن کریم، مراتب ظهور این کتاباند که در ظرف نزول، رابطه میان مبدأ و مقصد وجودی را روشن میسازند.
این دیدگاه، مانند باغی است که هر شاخه و برگ آن، جلوهای از حقیقت الهی را نمایان میسازد. انسان کامل، مانند گلی است که عطر تمامی باغ را در خود جای داده و عالم، گسترهای است که این عطر را در مراتب گوناگون پخش میکند.
نقد تعاریف صوری آیه، سوره و قرآن کریم
تعاریف صوری از آیه (بخشی از سوره)، سوره (مجموعهای از آیات)، و قرآن کریم (مجموعهای از سور)، به دلیل فقدان عمق عرفانی، ناکارآمدند. این تعاریف، که صرفاً به ساختار ظاهری قرآن کریم محدود میشوند، نمیتوانند مراتب وجودی و حقیقت باطنی این مفاهیم را تبیین کنند. آیه، نه تنها تکهای از سوره، بلکه تجلی یک حقیقت الهی است؛ سوره، نه فقط مجموعه آیات، بلکه ظرفی برای نزول معارف الهی است؛ و قرآن کریم، نه صرفاً مجموعه سور، بلکه کتاب مبین و حکیمی است که تمامی حقایق وجود را در بر میگیرد.
این نقد، مانند هشدار به مسافری است که به جای تأمل در مقصد، به شکل ظاهری نقشه خیره شده است. فهم حقیقی قرآن کریم، نیازمند نگاهی است که از ظاهر به باطن نفوذ کند.
جمعبندی بخش اول
بخش نخست، به تبیین عالم و انسان کامل در ظرف نزول پرداخت و نشان داد که این دو، مظاهر کتاب مبیناند. نقد تعاریف صوری، بر ضرورت فهم عرفانی و عمیق از آیه، سوره و قرآن کریم تأکید کرد. این بخش، مانند دریچهای است که خواننده را به سوی تأمل در مراتب وجود و جایگاه انسان کامل در نظام هستی رهنمون میسازد.
بخش دوم: کتاب مبین و مقام ختمی
تقسیم کتاب مبین به مفصل و مجمل
کتاب مبین، که تجلی حقیقت الهی است، به دو قسم مفصل و مجمل تقسیم میشود. مفصل آن، عالم وجود است که تمامی مراتب هستی را در بر میگیرد، و مجمل آن، صورت انسان کامل است که شامل آدم، خلفای کامل، و انبیای اولیالعزم پیش از بعثت پیامبر خاتم (صلیاللهعلیهوآله) میشود. پیامبر خاتم، به دلیل جامعیت و مفصل بودن ذات خود، از این تقسیم مستثناست، زیرا او در مرتبه احدیت، جامع تمامی حقایق است.
این تقسیمبندی، مانند نقاشیای است که عالم، تابلوی گسترده آن، و انسان کامل، چکیدهای از تمامی رنگها و نقشهای آن است. پیامبر خاتم، مانند نقاش این تابلو، خود خالق و جامع تمامی زیباییهاست.
استثنای مقام ختمی در مرتبه احدیت
مقام ختمی، به دلیل قرار گرفتن در مرتبه احدیت، از مجمل بودن مستثناست. پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله)، به مثابه شاهد واحد، تنها کسی است که مرتبه احدی را به تمامی شهود میکند. این مرتبه، که جامع تمام مراتب وجود است، تنها برای او و وارثان حقیقیاش (معصومین علیهمالسلام) مشهود است. این شهود، ریشه در عصمت و احاطه کامل آنها بر حقایق الهی دارد.
این استثنا، مانند قلهای است که تنها یک نفر بر فراز آن ایستاده و منظره تمامی مراتب را میبیند. معصومین، مانند راهنمایانیاند که دیگران را به سوی این قله هدایت میکنند.
اجتماع احاطهای و برزخیت کبری
اجتماع احاطهای، که به احدیت جمع منجر میشود، حقایق را در مرتبه اول، یعنی برزخیت کبری، در بر میگیرد. این مرتبه، به دلیل سرایت در تمامی مراتب وجود، جامع همه حقایق است و تنها برای شاهد واحد (پیامبر خاتم) و وارثان او مشهود است. برزخیت کبری، مانند پلی است که وحدت و کثرت را در خود متحد میسازد و تمامی مراتب را در ظرفی واحد جمع میکند.
این مرتبه، مانند اقیانوسی است که تمامی رودهای وجود به آن میریزند و در آن، وحدت و کثرت به هم میآمیزند. پیامبر خاتم، مانند ناخدای این اقیانوس، تمامی امواج را هدایت میکند.
جمعبندی بخش دوم
بخش دوم، به تقسیم کتاب مبین به مفصل و مجمل، استثنای مقام ختمی، و نقش برزخیت کبری در اجتماع احاطهای پرداخت. این بخش، مانند مشعلی است که جایگاه بینظیر پیامبر خاتم و معصومین را در مراتب وجود روشن میسازد و خواننده را به تأمل در جامعیت کتاب مبین دعوت میکند.
بخش سوم: جامعیت قرآن کریم و تمایز آن با فرقان
تمایز قرآن کریم و فرقان
قرآن کریم، به عنوان ظرف وحدت، جامع تمامی حقایق کتب آسمانی است، در حالی که فرقان، به دلیل تمایز کتب پیشین (تورات، زبور، صحف، انجیل)، ظرف کثرت است. انبیا، مظهر فرقاناند، زیرا هر یک در مقطع خاص خود، بخشی از حقایق الهی را آشکار کردند، اما قرآن کریم، با جامعیت خود، وحدت تمامی این حقایق را در بر میگیرد. آیه کریمه لَا رَطْبٍ وَلَا يَابِسٍ إِلَّا فِي كِتَابٍ مُبِينٍ (انعام: ۵۹، فولادوند: «هيچ تر و خشكى نيست مگر آنكه در كتابى روشن [ثبت] است») بر این جامعیت دلالت دارد.
این تمایز، مانند تفاوت میان اقیانوس و رودهای منتهی به آن است. قرآن کریم، اقیانوس وحدت است و فرقان، رودهایی که هر یک بخشی از حقیقت را حمل میکنند.
دسترسی به کتب آسمانی از طریق قرآن کریم
مؤمن، با تکیه بر قرآن کریم، به تمامی کتب آسمانی دسترسی دارد، زیرا این کتاب، جامع حقایق تورات، زبور، صحف، و انجیل است. انس قربی با قرآن کریم، که فراتر از دقت علمی صرف است، این وصول را آسان میکند. معصومین علیهمالسلام، که قرآن ناطقاند، با تکیه بر قرآن کریم، حقایق کتب پیشین را استخراج کردند، نه با مطالعه نسخههای مادی آنها. این جامعیت، مانند گنجی است که کلید آن در دست مؤمنان قرار دارد.
این امکان، مانند باغی است که هر میوهای در آن یافت میشود. مؤمن، با قدم نهادن در این باغ، به تمامی میوههای معرفت دست مییابد.
نقد شبهه اقتباس قرآن کریم
شبهه اقتباس قرآن کریم از کتب پیشین، بیاساس است، زیرا معصومین، به عنوان قرآن ناطق، حقایق کتب آسمانی را از قرآن کریم استخراج کردند، نه از نسخههای عتیقه تورات یا زبور. این شبهه، مانند ادعای اقتباس آثار ابنسینا از کتب پیشین و سوزاندن کتابخانه است که به دلیل نبوغ ذاتی او باطل است. قرآن کریم، به مثابه صد، تمامی کتب پیشین (نود) را در بر میگیرد، بدون آنکه به آنها وابسته باشد.
این نقد، مانند دفاع از گوهری است که درخشش آن، هر اتهامی را باطل میسازد. قرآن کریم، به عنوان کلام الهی، از هرگونه وابستگی مبراست.
جمعبندی بخش سوم
بخش سوم، به جامعیت قرآن کریم، تمایز آن با فرقان، و نقد شبهه اقتباس پرداخت. این بخش، مانند نوری است که حقیقت قرآن کریم را به عنوان ظرف وحدت و جامع کتب آسمانی روشن میسازد و خواننده را به انس با این کتاب الهی دعوت میکند.
بخش چهارم: قرآن حکیم و مراتب نزول و عروج
کتاب فعلی و قولی
کتاب الهی، به دو نوع فعلی و قولی تقسیم میشود. کتاب فعلی، عالم طبیعت است که مظهر تجلیات الهی است، و کتاب قولی، قرآن حکیم است که محکم و مبین است. قرآن کریم، به عنوان کتاب قولی، مختصر کتاب فعلی (عالم عظیم) است و تمامی حقایق آن را در خود جای داده است. این تقسیمبندی، مانند دو بال پرندهای است که یکی در آسمان طبیعت و دیگری در عرش کلام الهی پرواز میکند.
این تقسیم، مانند دو شاخه از یک درخت است که هر یک، جلوهای از حقیقت الهی را نمایان میسازند. قرآن کریم، میوه این درخت است که تمامی طعمها را در خود دارد.
تنوع قرآن حکیم و جامعیت آن
قرآن حکیم، به دلیل تنوع حقایق مشتمل بر آن، متنوع است و تمامی خصوصیات و جهات وجود را در بر میگیرد. این تنوع، در مرتبه واحدیت (برزخیت ثانیه) ظاهر میشود و آیه کریمه لَا رَطْبٍ وَلَا يَابِسٍ إِلَّا فِي كِتَابٍ مُبِينٍ (انعام: ۵۹، فولادوند: «هيچ تر و خشكى نيست مگر آنكه در كتابى روشن [ثبت] است») بر آن دلالت دارد. قرآن کریم، مانند تابلویی است که هر رنگ و نقش آن، جلوهای از حقیقت الهی را نشان میدهد.
این تنوع، مانند نغمههای مختلف یک سمفونی است که هر یک، بخشی از هارمونی الهی را مینوازد. قرآن کریم، رهبر این سمفونی است که تمامی نغمهها را هماهنگ میسازد.
تجلی ثانی و مراتب نزول
هر حقیقت، در تجلی ثانی، به نزول میرسد و مظاهر کلی، جزئی، باطنی، و ظاهری (بطن، بطون، مطلع، مطالع) پیدا میکند. این مظاهر، در قالب دور و سلطنت (حاکمیت قرآن کریم بر وجود) ظاهر میشوند. نزول قرآن کریم، مانند بارانی است که بر زمین وجود میبارد و هر قطره آن، مظهری از حقیقت الهی را شکوفا میسازد.
این نزول، مانند جویبارهایی است که از سرچشمه الهی جاری میشوند و هر یک، بخشی از زمین وجود را سیراب میکنند. قرآن کریم، سرچشمه این جویبارهاست.
عروج قرآن کریم و مظهر جمعی
قرآن کریم، علاوه بر نزول، عروجی دارد که در آن، مظهر کلی، جمعی، و انسانی (خلیفه کامل، به جز پیامبر خاتم) ظاهر میشود. این عروج، به مرتبه احدیت جمعی مرتبط است و پیامبر خاتم، به دلیل استقرار در مرتبه احدی، از این مظهر مستثناست. عروج قرآن کریم، مانند پرواز پرندهای است که از زمین به سوی آسمان اوج میگیرد و در این پرواز، انسان کامل را همراه خود میبرد.
این عروج، مانند صعود از دامنه کوه به قله است. خلفای کامل، راهنمایان این صعودند، اما پیامبر خاتم، خود قله است.
جمعبندی بخش چهارم
بخش چهارم، به تقسیم کتاب الهی به فعلی و قولی، تنوع و جامعیت قرآن حکیم، و مراتب نزول و عروج آن پرداخت. این بخش، مانند باغی است که هر شاخه و برگ آن، جلوهای از حقیقت قرآنی را نشان میدهد و خواننده را به تأمل در پویایی این کتاب الهی دعوت میکند.
بخش پنجم: پیامبر خاتم و قرآن محکم
پیامبر خاتم به عنوان قرآن محکم
پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله)، به عنوان قرآن محکم، مظهر اکملیت و نقطه اعتدالیه است که در مرتبه احدی، جامع تمامی مراتب نزول و عروج است. او، در مظهر کلی جمعی، کتاب محکمی دارد که با کمال مبین، در احوال خود، پیروان، قوم، و اهلبیتش متجلی است. این جامعیت، مانند نوری است که تمامی سایهها را میزداید و حقیقت را آشکار میسازد.
این جایگاه، مانند ستارهای است که در آسمان وجود میدرخشد و تمامی راههای معرفت را روشن میسازد. پیامبر خاتم، هدایتگر این راههاست.
اعتدال در اقوال و افعال پیامبر
پیامبر خاتم، در تمامی اقوال، افعال، و احوال خود و پیروانش، مظهر اعتدالی و برزخیت است. او، به اجمال برای خود و به تفصیل برای امت، حقایق را متجلی میسازد. این اعتدال، مانند ترازویی است که تمامی مراتب وجود را در توازن نگه میدارد و امت را به سوی کمال هدایت میکند.
این اعتدال، مانند نسیمی است که در باغ وجود میوزد و هر شاخه را به سوی رشد هدایت میکند. پیامبر خاتم، باغبان این باغ است.
جامعیت قرآن کریم در امتها
قرآن کریم، جامع تمامی اقوام و افراد امت است، به گونهای که امام زمان (عج) میتواند از آن، هویت ایمانی افراد را تشخیص دهد. آیه کریمه لَا رَطْبٍ وَلَا يَابِسٍ إِلَّا فِي كِتَابٍ مُبِينٍ (انعام: ۵۹، فولادوند: «هيچ تر و خشكى نيست مگر آنكه در كتابى روشن [ثبت] است») بر این جامعیت دلالت دارد. این ویژگی، مانند کتابی است که تمامی سرنوشتها در آن نگاشته شده است.
این جامعیت، مانند آسمانی است که تمامی ستارگان امت در آن میدرخشند. قرآن کریم، نگهبان این آسمان است.
جمعبندی بخش پنجم
بخش پنجم، به جایگاه پیامبر خاتم به عنوان قرآن محکم، اعتدال او در اقوال و افعال، و جامعیت قرآن کریم در امتها پرداخت. این بخش، مانند نوری است که جایگاه بینظیر پیامبر و قرآن کریم را در هدایت امت روشن میسازد.
بخش ششم: نقدهای عرفانی و نکات تکمیلی
نقد حسبنا کتابالله
ادعای «حسبنا کتابالله» به جامعیت محتوای قرآن کریم اشاره دارد، اما استخراج معارف آن، نیازمند عصمت است. بدون هدایت معصومین، این ادعا میتواند به باطل منجر شود. این نقد، مانند هشداری است به کسانی که بدون راهنما، به سوی گنج معرفت گام برمیدارند.
این نقد، مانند نصیحتی است به مسافری که بدون نقشه، به سوی مقصد میرود. قرآن کریم، نقشه است، اما معصومین، راهنمایان آناند.
نقد ترتیب ذکر آل
ذکر «آل» پس از احوال، متابعین، و قوم، نادرست است، زیرا اهلبیت علیهمالسلام از پیامبر خاتم جداییناپذیرند. این ترتیب، به حرمان معنوی منجر میشود و با مقام والای اهلبیت ناسازگار است. این نقد، مانند دفاع از گوهری است که نباید در میان سنگها قرار گیرد.
این نقد، مانند هشداری است به باغبانی که گلهای نفیس را در سایه قرار میدهد. اهلبیت، گلهای باغ نبوتاند که باید در کانون نور باشند.
صلوات و پیوستگی آل
در صلوات، نباید بین پیامبر و آل فاصله افتد، حتی در تنفس یا قرائت. صلوات باید با پیوستگی کامل قرائت شود (اللهم صل على محمد وآل محمد) تا مظلومیت اهلبیت جبران گردد. این پیوستگی، مانند رشتهای است که قلب مؤمن را به نور نبوت و ولایت متصل میسازد.
این تأکید، مانند نغمهای است که در آن، هیچ نت نباید از هماهنگی جدا شود. صلوات، نغمهای است که پیامبر و آل را در وحدت مینوازد.
نقد نقل از عایشه
نقل از عایشه، به عنوان لعنةالله، در تبیین خلق قرآن کریم، ناسازگار و غیرمستند است. این نقل، به دلیل ضعف تاریخی و عرفانی، نمیتواند مبنای تبیین جایگاه قرآن کریم قرار گیرد. این نقد، مانند پاک کردن غباری است که بر آیینه حقیقت نشسته است.
این نقد، مانند هشداری است به پژوهشگری که از منابع غیرمعتبر استفاده میکند. قرآن کریم، گوهری است که تنها با دستان پاک تبیین میشود.
نقد حدیث خلق قرآن
حدیث «خلقة القرآن»، به دلیل فقدان سند معتبر، غیرقابل استناد است و نمیتواند مبنای تبیین عرفانی قرار گیرد. خلق قرآن کریم، به اشاره عليم و خبير (حق تعالی) و اقتباس از بشير و نذير (پیامبر) است، چنانکه آیه کریمه إِنَّا أَرْسَلْنَاكَ بِشِيرًا وَنَذِيرًا (بقره: ۱۱۹، فولادوند: «ما تو را بشارتدهنده و هشداردهنده فرستاديم») بر آن دلالت دارد.
این نقد، مانند صیقل دادن آیینهای است که حقیقت قرآن کریم در آن منعکس میشود. تنها منابع معتبر، شایسته تبیین این حقیقتاند.
جمعبندی بخش ششم
بخش ششم، به نقدهای عرفانی، از جمله حسبنا کتابالله، ترتیب ذکر آل، و نقلهای غیرمستند پرداخت. این بخش، مانند فیلتری است که حقیقت را از ناخالصیها جدا میسازد و خواننده را به دقت در تبیینهای عرفانی دعوت میکند.
بخش هفتم: اسمای الهی و نقش معصومین
اسمای کلی و ائمه سبعه
اسمای کلی الهی، مانند حیات، علم، و قدرت، به ائمه سبعه نسبت داده شده و جمع اعتدالی نزول قرآن کریم را تشکیل میدهند. این اسما، که در ابتدای درسگفتار ذکر شدهاند، مانند ریشههای درختیاند که شاخههای معرفت را تغذیه میکنند. ائمه علیهمالسلام، به عنوان مظاهر این اسما، واسطههای نزول قرآن کریم بر مظهر احدی (پیامبر خاتم) هستند.
این نسبت، مانند نغمهای است که هر نت آن، جلوهای از اسمای الهی را مینوازد. ائمه علیهمالسلام، نوازندگان این نغمهاند.
نقش معصومین به عنوان قرآن ناطق
معصومین علیهمالسلام، به عنوان قرآن ناطق، حقایق کتب آسمانی را از قرآن کریم استخراج میکنند، نه از نسخههای مادی آنها. آنها، با علوم آسمانی خود، تمامی معارف را در مرتبه صد (قرآن کریم) مییابند که شامل نود (کتب پیشین) است. این نقش، مانند کلید گنجینهای است که تمامی گوهرهای معرفت در آن نهفته است.
این جایگاه، مانند باغبانی است که هر نهال معرفت را با آب قرآن کریم سیراب میکند. معصومین، باغبانان این باغاند.
جمعبندی بخش هفتم
بخش هفتم، به نسبت اسمای الهی با ائمه سبعه و نقش معصومین به عنوان قرآن ناطق پرداخت. این بخش، مانند نوری است که جایگاه والای ائمه علیهمالسلام را در نظام معرفتی روشن میسازد و خواننده را به تأمل در این حقیقت دعوت میکند.
جمعبندی نهایی
این نوشتار، با تبیین درسگفتار شماره 617 از مجموعه درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، به تحلیل عمیق مفاهیم عالم، انسان کامل، قرآن کریم، و جایگاه مقام ختمی در مراتب وجود پرداخت. عالم و انسان کامل، مظاهر کتاب مبیناند که به ترتیب مفصل و مجملاند. پیامبر خاتم، به دلیل استقرار در مرتبه احدیت، جامع تمامی حقایق است و معصومین، وارثان حقیقی او هستند. قرآن کریم، به عنوان ظرف وحدت، جامع کتب آسمانی است و با انس قربی، دسترسی به حقایق آنها را ممکن میسازد. نقدهای عرفانی، از جمله ترتیب ذکر آل و نقلهای غیرمستند، بر ضرورت دقت در تبیینهای عرفانی تأکید کردند. این متن، مانند باغی است که هر شاخه و برگ آن، جلوهای از حقیقت الهی را نشان میدهد و خواننده را به تأمل در جامعیت قرآن کریم و جایگاه پیامبر و اهلبیت دعوت میکند.
مانند مسافری که با نقشهای الهی به سوی مقصد حرکت میکند، انسان با تکیه بر قرآن کریم و هدایت معصومین، به سوی کمال رهنمون میشود. صلوات، مانند چراغی است که این مسیر را روشن میسازد.