در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

مصباح الانس 445

متن درس

 

تبیین عرفانی و فلسفی مصباح الانس

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه 445)

دیباچه

این اثر، بازنویسی و تبیینی است از درس‌گفتار شماره 445 آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، که به شرح و تحلیل بخش‌هایی از متن عرفانی و فلسفی «مصباح الانس» اثر ابن‌فناری و شرح قونوی اختصاص دارد. این درس‌گفتار، در ادامه مباحث فصل دوم از باب کشف سر کلی، به بررسی جایگاه ملائکه، تمایز مراتب عوالم وجودی، و رابطه عناصر و اسمای الهی می‌پردازد.

بخش نخست: جایگاه ملائکه در نظام خلقت

تبیین مفهوم ملائکه به‌مثابه مدبرات سماوات

در این درس‌گفتار، با استناد به عبارت «ثم نقول الملائکة التي هي عمار السموات أعني القوي الفلکیة»، جایگاه ملائکه در نظام خلقت مورد بررسی قرار گرفته است. شارح متن مصباح الانس، ملائکه را به قوای فلکی فروکاسته، اما این دیدگاه مورد نقد قرار می‌گیرد. ملائکه، به‌مثابه موجودات مجرد و مظاهر اسما و صفات الهی، نه تنها قوای مادی افلاک نیستند، بلکه در مرتبه‌ای متعالی‌تر، نقش تدبیر و اداره سماوات و ارض را بر عهده دارند. این تمایز، همانند جدایی نور از سایه، نشان‌دهنده تفاوت بنیادین بین مراتب مجرد و مادی در نظام هستی است.

ملائکه، همچون باغبانانی الهی، سماوات را با نظمی حکیمانه اداره می‌کنند. این نظم، نه از جنس ماده و قوای فلکی، بلکه از جنس تجلیات اسمای الهی است که در مراتب وجودی متجلی می‌شوند. این دیدگاه، ریشه در عرفان اسلامی دارد که ملائکه را واسطه فیض الهی و مجری احکام خداوند در عالم می‌داند.

درنگ: ملائکه، موجودات مجردی هستند که به‌مثابه مدبرات سماوات، مظهر اسما و صفات الهی‌اند و از قوای مادی افلاک متمایزند. این تمایز، بر تفاوت مراتب وجودی در نظام خلقت دلالت دارد.

نقد دیدگاه شارح در تبیین ملائکه

شارح مصباح الانس، با به‌کارگیری عبارت «ثم نقول»، تلاش کرده تا ملائکه را به قوای فلکی نسبت دهد، اما این رویکرد از منظر عرفانی و فلسفی مورد انتقاد است. این نقد، نه از سر انکار تلاش شارح، بلکه به منظور تأکید بر ضرورت ارائه تحلیلی مستقل و عمیق صورت گرفته است. ملائکه، برخلاف قوای فلکی که در ماده محصورند، موجوداتی مجردند که حيات و تدبيرشان وابسته به سماوات مادی نیست. این تفاوت، همانند تمایز میان روح و جسم، نشان‌دهنده مرتبه‌ای والاتر برای ملائکه است.

شارح، گاه به جای نوآوری، به جمع‌آوری عبارات از منابع دیگر بسنده کرده و این امر، به کاهش اصالت شرح منجر شده است. این نقد، همچون آینه‌ای است که ضرورت بازخوانی انتقادی متون عرفانی را پیش روی ما می‌نهد.

جمع‌بندی

بخش نخست، با تبیین جایگاه ملائکه به‌مثابه مدبرات سماوات، بر تمایز میان مراتب مجرد و مادی تأکید کرد. ملائکه، نه قوای فلکی، بلکه مظاهر اسمای الهی‌اند که با تدبیری حکیمانه، نظام خلقت را اداره می‌کنند. نقد دیدگاه شارح نیز نشان‌دهنده اهمیت اصالت و عمق در تحلیل متون عرفانی است.

بخش دوم: نقد ترسیم سنتی عوالم وجودی

تمایز مراتب عوالم در عرفان اسلامی

یکی از محورهای اصلی درس‌گفتار، نقد دیدگاه سنتی است که عوالم وجودی را به عقل، نفس، مثال و ناسوت محدود می‌کند. این درس‌گفتار تأکید دارد که عوالم الهی، همچون دریایی بی‌کران، لایتناهی‌اند و نمی‌توان آن‌ها را در قالب‌های محدود جای داد. عالم قلم، لوح، کرسی، عرش و ملائکه، از عالم عقل و نفس متمایزند و هر یک، مرتبه‌ای خاص از تجلیات الهی را نمایندگی می‌کنند.

این دیدگاه، با استناد به آیه شریفه «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ» (: ستایش خدای را که پروردگار جهانیان است) تبیین شده است. واژه «عالمین» در این آیه، به جمع حقیقی اشاره دارد که دلالت بر بی‌نهایت بودن مراتب خلقت می‌کند. این بی‌نهایت‌بودن، همچون ستارگان آسمانی است که هر یک، نوری خاص در سپهر وجود می‌افروزند.

درنگ: عوالم الهی، لایتناهی‌اند و نمی‌توان آن‌ها را به عقل، نفس، مثال و ناسوت محدود کرد. این دیدگاه، با تأکید بر جمع حقیقی «عالمین» در قرآن کریم، بر بی‌کرانگی مراتب خلقت دلالت دارد.

نقد ساده‌سازی عوالم

ساده‌سازی عوالم به چند مرتبه مشخص، از منظر عرفانی، نوعی تقلیل‌گرایی است که با واقعیت لایتناهی خلقت سازگار نیست. عوالم قلم، لوح، کرسی و عرش، هر یک هویتی مستقل دارند و نمی‌توان آن‌ها را با عالم عقل یا نفس یکی دانست. این نقد، همچون باز کردن گره‌ای از تار و پود حقیقت، ما را به تأمل در گستردگی نظام هستی دعوت می‌کند.

درس‌گفتار، با تأکید بر اینکه «الحمدلله رب العالمین» به جمع حقیقی اشاره دارد، از هرگونه محدودسازی عوالم پرهیز می‌کند. این دیدگاه، عالم را به مثابه کتابی می‌داند که هر صفحه‌اش، حکایتی نو از تجلیات الهی را روایت می‌کند.

جمع‌بندی

بخش دوم، با نقد ترسیم سنتی عوالم، بر لایتناهی بودن مراتب خلقت تأکید کرد. این دیدگاه، با استناد به قرآن کریم، عوالم را فراتر از دسته‌بندی‌های محدود سنتی می‌داند و هر مرتبه را جلوه‌ای مستقل از فیض الهی معرفی می‌کند.

بخش سوم: عناصر و اسمای الهی

رابطه عناصر و اسمای الهی

درس‌گفتار، عناصر چهارگانه (آب، آتش، هوا، خاک) را به‌عنوان صور اسمای الهی (حی، عالم، قادر، مرید) معرفی می‌کند، اما این تطبیق را ناقص می‌داند. برخلاف دیدگاه سنتی که عناصر را به چهار مورد و اسما را به چهار اسم خاص محدود می‌کند، این درس‌گفتار تأکید دارد که همه عناصر، مظهر تمامی اسمای الهی‌اند. این دیدگاه، همچون رودی است که از سرچشمه بی‌کران اسمای الهی جاری شده و همه موجودات را سیراب می‌کند.

این تبیین، ریشه در عرفان نظری دارد که هر موجودی را مظهر جامعی از اسما و صفات الهی می‌داند. محدودسازی عناصر به چهار مورد، همانند حصر نور آفتاب در چند پرتو محدود است که با واقعیت بی‌نهایت اسما سازگار نیست.

درنگ: همه عناصر، مظهر تمامی اسمای الهی‌اند و محدود کردن آن‌ها به چهار عنصر و چهار اسم خاص، با واقعیت لایتناهی اسما سازگار نیست. این دیدگاه، بر شمول ظهورات الهی تأکید دارد.

ترتیب اسمای الهی

درس‌گفتار، ترتیب اسمای الهی را به‌صورت حی، عالم، قادر، مرید معرفی کرده و نقد می‌کند که شارح این ترتیب را به‌هم‌ریخته است (عالم، حی، قادر، مرید). ترتیب صحیح، بر اساس مراتب وجودی تنظیم شده است: حیات مقدم بر علم، علم مقدم بر قدرت، و قدرت مقدم بر اراده. این نظم، همچون نردبانی است که هر پله‌اش، مرتبه‌ای از کمال الهی را نمایان می‌کند.

این ترتیب، ریشه در فلسفه و عرفان اسلامی دارد که صفات را بر اساس تقدم وجودی مرتب می‌کند. حیات، به‌مثابه ریشه درخت وجود، مقدم بر علم است؛ علم، چون شاخه‌ای بر آن می‌روید؛ قدرت، میوه آن است؛ و اراده، ثمره نهایی این سیر وجودی است.

جمع‌بندی

بخش سوم، با تبیین رابطه عناصر و اسمای الهی، بر شمول ظهورات الهی تأکید کرد. نقد تطبیق محدود عناصر و اسما، و تأکید بر ترتیب صحیح اسمای الهی، نشان‌دهنده عمق و نظام‌مندی دیدگاه عرفانی این درس‌گفتار است.

بخش چهارم: اصل «کل شیء فی کل شیء» و مذهب کمون و بروز

تبیین اصل «کل شیء فی کل شیء»

یکی از اصول کلیدی درس‌گفتار، اصل عرفانی «کل شیء فی کل شیء» است که بیان می‌دارد همه اسما و صفات الهی در هر موجودی، به‌صورت غالب یا مغلوب، وجود دارند. آب، آتش، هوا و خاک، هر یک دارای حیات، علم، قدرت و اراده‌اند، گرچه این صفات گاه به‌صورت مخفی یا مغلوب جلوه می‌کنند. این اصل، همچون آینه‌ای است که وحدت وجودی عالم را در هر ذره‌ای از خلقت بازمی‌تاباند.

این دیدگاه، با علم مدرن که عناصر را دارای انرژی واحد می‌داند، هم‌خوانی دارد. همان‌گونه که انرژی در اشکال مختلف ظهور می‌یابد، اسمای الهی نیز در مراتب گوناگون خلقت متجلی می‌شوند. تفاوت موجودات، نه در نبود صفات، بلکه در غلبه یا خفای آن‌هاست.

درنگ: اصل «کل شیء فی کل شیء» بر وحدت وجودی تأکید دارد که هر موجودی، مظهر جامعی از اسمای الهی است. تفاوت موجودات، در غلبه یا خفای صفات است، نه در نبود آن‌ها.

مذهب کمون و بروز

درس‌گفتار، مذهب عرفانی را «کمون و بروز» معرفی می‌کند: همه کمالات در عالم به‌صورت بالقوه (کمون) وجود دارند و در مراتب مختلف به‌صورت بالفعل (بروز) می‌یابند. این دیدگاه، عالم را به‌مثابه بذری می‌داند که همه شکوفه‌های کمال در آن نهفته است و در زمان مناسب، در مراتب وجودی شکوفا می‌شود.

مذهب کمون و بروز، با اصل «کل شیء فی کل شیء» هم‌خوانی دارد و بر پویایی نظام خلقت تأکید می‌کند. این پویایی، همانند جریانی است که از مبدأ الهی سرچشمه گرفته و در مراتب مختلف، جلوه‌های گوناگون می‌یابد.

جمع‌بندی

بخش چهارم، با تبیین اصل «کل شیء فی کل شیء» و مذهب کمون و بروز، بر وحدت و پویایی نظام خلقت تأکید کرد. این اصول، عالم را به‌عنوان مظهر جامعی از اسمای الهی معرفی می‌کنند که در مراتب مختلف، به‌صورت غالب یا مغلوب ظهور می‌یابد.

بخش پنجم: شدت وجود و کمال

رابطه شدت وجود و کمال

درس‌گفتار بیان می‌کند که شدت کمال موجودات، به قدرت شدت وجود آن‌ها بستگی دارد. موجودات وحدانی‌تر، همچون دل، از کمال بیشتری برخوردارند، در حالی که موجودات کثرتی‌تر، مانند سنگ یا آتش مادی، ضعیف‌ترند. این اصل، ریشه در حکمت متعالیه دارد و کمال را تابعی از شدت وجود می‌داند.

دل، به دلیل وحدت وجودی، آتشی پایدار دارد، مانند نوری که در چراغی جاویدان می‌سوزد. در مقابل، آتش مادی، به دلیل کثرت، زود خاموش می‌شود، مانند شعله‌ای که در باد پراکنده می‌گردد. این تفاوت، نشان‌دهنده مراتب وجودی در نظام خلقت است.

درنگ: شدت کمال موجودات، به قدرت شدت وجود آن‌ها وابسته است. موجودات وحدانی‌تر، از کمال بیشتری برخوردارند، در حالی که موجودات کثرتی‌تر، ضعیف‌ترند.

تمثیلات عرفانی در تبیین

درس‌گفتار، با بهره‌گیری از تمثیلاتی چون آتش دل و آتش مادی، به تبیین این اصل می‌پردازد. آتش دل، به دلیل وحدت وجودی، خاموش‌ناشدنی است، در حالی که آتش مادی، به دلیل کثرت، ناپایدار است. این تمثیل، همانند نقشی بر آب، زیبایی و عمق حقیقت فلسفی را نمایان می‌کند.

بخشک‌بندی:

بخش پنجم، با تبیین رابطه شدت وجود و کمال، بر تفاوت مراتب وجودی در نظام خلقت تأکید کرد. این دیدگاه، با تمثیلات عرفانی، مفاهیم فلسفی را به زبانی دلنشین و روشن ارائه کرده است.

بخش ششم: رزق و ادراک موجودات

مفهوم رزق در عرفان

درس‌گفتار، رزق را نه تنها به غذا، بلکه به هر آنچه حیات موجودات را تأمین می‌کند، مانند هوا، گسترش می‌دهد. هوا، به‌عنوان رزق، مظری از فیض الهی است که حیات‌بخش موجودات زنده است. این دیدگاه، رزق را به‌مثبه مثلا، جویباری می‌داند که از سرچشمه رحمت الهی جاری شده و همه را سیراب می‌کند.

موجودات، از جمله آب و هوا، دارای آگاهی و اراده‌اند و با انسان در تعامل قرار دارند، گرچه انسان اغلب این آگاهی را درک نمی‌کند. این تعامل، مانند گفت‌وگویی خاموش میان خلق و خالق است که در ژرفای هستی جریان دارد.

درنگ: رزق، شامل هوا و هر آنچه حیات را تأمین می‌کند، است. موجودات، دارای شعور و تعامل‌اند و با انسان در رابطه‌ای متقابل قرار دارند.

ادراک موجودات در نظام خلقت

درس‌گفتار، همه موجودات را دارای شعور و ادراک می‌داند. آب، آتش، هوا و خاک، هر یک به شیوه‌ای با انسان تعامل دارند. برای مثال، آب نه تنها انسان را سیراب می‌کند، بلکه خود نیز اراده‌ای دارد که انسان را «خورد». این دیدگاه، عالم را به‌مثبه مثله کتابی می‌داند که هر سطرش، حکایتی از شعور الهی را روایت می‌کند.

جمع‌بندی

بخش ششم، با تبیین مفهوم رزق و ادراک موجودات، بر رابطه متقابل میان انسان و خلقت تأکید کرد. این دیدگاه، عالم را به‌عنوان نظامی پویا معرفی می‌کند که همه موجودات در آن، مظهر شعور و فیض الهی‌اند.

بخش هفتم: سلام به خدا، فتح باب قلب

اهمیت سلام به خدا در سیر عرفانی

درس‌گفتار استار، به اهمیت «السلام علیک یا الله» به‌عنوان عملی ساده اما عمیق اشاره کرده و آن را راهی برای رفع کدورت‌ها و اتصال به مبدأ هستی معرفی می‌کند. این سلام، به‌مثبه مثله کلیدی است که در قلب مؤمن را به سوی حق می‌گشاید و او را از غفلت و تاریکی به نور و صفای الهی رهنمون می‌شود.

این عمل، نه تنها در زایت‌نامه‌ها نیامده، بلکه به‌عنوان ذکر عمیقی معرفی شده که با تکرار مداوم، قلب را از بغض، حسد و ضعف‌ها پاک می‌کند. این دیدگاه، سلام را به‌مثبه نغمه‌ای می‌داند که از دل برمی‌خیزد و به مبدأ هستی می‌رسد.

درنگ: سلام به خدا، به‌مثابه عملی ساده و عاطفی، راهی برای پاک‌سازی قلب و اتصال به مبدأ هستی است. این ذکر، فتح باب قلب مؤمن است.

نقش ذکر در تحول درونی

درس‌گفتار، با تأکید بر نقش ذکر در تحول درونی، سلام به خدا را عملی مفتری و نقدی می‌داند که می‌تواند جایگزین را دشوار بسیاری را از مشکلات درونی کند. این عمل، مانند آبی زلال است که زنگار را از آینه را دل پاک می‌کند و او را برای دریافت نور الهی آماده می‌سازد.

جمع‌بندی

بخش هفتم، با تبیین اهمیت سلام به خدا، بر نقش ذکر و ارتباط عاطفی با مبدأ هستی تأکید کرد. این دیدگاه، سلام را به‌مثبه پلیسی معرفی می‌کند که قلب را به سرچشمه نور الهی متصل می‌سازد.

نتیجه‌گیری کلی

این اثر، با بازنویسی درس‌گفتار شماره 445 آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، به تبیین عمیق مفاهیم عرفانی و فلسفی مصباح الانصار پرداخت. جایگاه ملائکه، تمایز عوالم لایتناهی، اصل «کل شیء فی کل شیء»، مذهب کمون و بروز، شدت وجود و کمال، رزق و ادراک موجودات، و اهمیت سلام به خدا، از جمله محورهای اصلی این درس‌گفتار هستند که با زبانی علمی ارائه شده‌اند.

این نوشتار، عالم را به‌مثابه آینه‌ای دانست که هر ذره‌اش، جلوه‌ای از اسمای و صفات الهی را بازمی‌تاباند. نقد دیدگاه‌های سنتی و تأکید بر اصالت تحلیل، نشان‌دهنده ضرورت بازخوانی انتقادی متون عرفانی است. امید است این اثر، منبعی ارزشمند برای پژوهشگران حوزه الهیات، فلسفه و عرفان اسلامی باشد.

با نظارت صادق خادمی

 

کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. طبق درسگفتار، سفر من الله در کدام مرحله از سیر سالک قرار دارد؟

2. بر اساس درسگفتار، هدف اصلی سفر من الله چیست؟

3. طبق درسگفتار، چه چیزی اوليای خدا را در سفر من الله از دیگران متمایز می‌کند؟

4. بر اساس درسگفتار، صلوات فرستادن بر محمد و آل محمد چه تأثیری بر انبیا و اولیا دارد؟

5. طبق درسگفتار، مفهوم 'تركب معنوی' در سفر من الله به چه اشاره دارد؟

6. طبق درسگفتار، سفر من الله به معنای بازگشت سالک به عالم ناسوت برای تکمیل خود و دیگران است.

7. بر اساس درسگفتار، انبیا در سفر من الله تنها برای تکمیل دیگران به ناسوت بازمی‌گردند.

8. درسگفتار بیان می‌کند که صلوات فرستادن تنها برای خیر خود انسان است، نه انبیا.

9. طبق درسگفتار، همه موجودات در تمام عوالم دارای ظرف جلا هستند.

10. بر اساس درسگفتار، محبين در سفر من الله به مرتبه‌ای بالاتر از محبوبين می‌رسند.

11. تفاوت سفر من الله با سفرهای خلقی در درسگفتار چیست؟

12. چرا انبیا و اولیا در سفر من الله به ناسوت بازمی‌گردند؟

13. مفهوم 'هو الباعث هو الوارث' در درسگفتار به چه اشاره دارد؟

14. چرا درسگفتار تأکید دارد که انبیا بدون امت نیستند؟

15. مفهوم 'موت اخروی' در درسگفتار به چه معناست؟

پاسخنامه

1. سومین مرحله (سفر الهی)

2. افاضه به دیگران و تکمیل آن‌ها

3. عدم وجود هوای خلقی

4. ایجاد ظرف جلا برای آن‌ها

5. تخلق به اسمای الهی

6. درست

7. نادرست

8. نادرست

9. درست

10. نادرست

11. سفر من الله سیر الهی است که در آن سالک از هوای خلقی آزاد شده و برای افاضه به دیگران به ناسوت بازمی‌گردد، در حالی که سفرهای خلقی شامل نزول و صعود برای کسب کمالات است.

12. برای تکمیل دیگران و خودشان از طریق افاضه و ایجاد ظرف جلا.

13. به اسمای الهی که سالک در سفر من الله با تجلی آن‌ها همه کمالات خلقی را کنار گذاشته و به حق می‌سپارد.

14. زیرا انبیا برای افاضه و هدایت خلق آمده‌اند و وجود امت، حتی اگر کم باشد، برای رسالت آن‌ها ضروری است.

15. موت اخروی حالتی است که سالک در سفر من الله از خلقیت خود جدا شده و وجودش کاملاً حقانی و اسمایی می‌شود.

فوتر بهینه‌شده