در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

مصباح الانس 454

متن درس

 

اسما و صفات الهی: تأملاتی در ماهیت عالم ناسوت و مراتب وجودی

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه 454)

دیباچه

کتاب حاضر، تدوینی علمی از درس‌گفتار شماره 454 مجموعه «مصباح الانس»، ارائه‌شده توسط آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۳۸۱، است. این اثر با رویکردی عمیق و تخصصی، به بررسی ماهیت عالم ناسوت، ماده اولیه (درة واحده)، و رابطه آن با عوالم متعالی مانند عرش، کرسی، عالم مثال، و عقول می‌پردازد. این نوشتار، با نقد دیدگاه‌های سنتی درباره افلاک، طبیعت عنصری، و معاد، و با تأکید بر اشراف متقابل عوالم و جایگاه انسان کامل، عرفانی علمی و قابل عرضه به جهانیان پیشنهاد می‌دهد.

بخش نخست: ماده اولیه و طبیعت واحده

ظهور اولین صورت در ماده عمائی کونیه

درس‌گفتار با تبیین ظهور اولین صورت در ماده عمائی کونیه آغاز می‌شود. این ماده، فیضی گسترده و استعداد اولیه‌ای است که تمامی قوای فعاله (فاعلیت‌ها) و مواد منفعله (قابلیت‌ها) را در احدیت ذاتی خود جمع کرده است. این طبیعت واحده، چونان جویباری است که از سرچشمه بی‌کران وجود الهی جاری شده و تمامی کمالات را در خود جای داده است.

درنگ: اولین صورتی که در ماده عمائی کونیه تحقق یافت، طبیعت واحده‌ای است که قوای فعاله و مواد منفعله را در احدیت ذاتی خود جمع کرده و ظرف تحقق تمامی صورت‌های وجودی است.

این طبیعت، به مثابه آیینه‌ای زلال، تمامی قوای وجودی را در خود منعکس می‌سازد و استعداد پذیرش همه فعلیت‌ها را در بر دارد. این دیدگاه، ماده اولیه را نه تنها منفعل، بلکه دارای ظرفیت بی‌نهایت برای ظهور کمالات می‌داند.

حقیقت جسم کلی و درة واحده

طبیعت واحده، حقیقت جسم کلی است که در روایات به «درة واحده» تعبیر شده است. این درة واحده، چونان نطفه‌ای کونیه، ظرف عالم ناسوت را متجلی می‌سازد و تمامی خصوصیات عوالم را در خود جای داده است. به تعبیری، این دره، چکیده‌ای از تمامی مراتب وجود است که استعداد تحقق همه صورت‌ها را در خود نهفته دارد.

درنگ: درة واحده، حقیقت جسم کلی است که به‌صورت نطفه‌ای کونیه، ظرف عالم ناسوت را تشکیل داده و تمامی خصوصیات عوالم را در خود جای داده است.

این دیدگاه، ناسوت را نه صرفاً عالمی مادی، بلکه ظرفی جامع می‌داند که تمامی مراتب وجود را در خود منعکس می‌سازد.

جمع‌بندی بخش نخست

بخش نخست، با تبیین ماهیت ماده عمائی کونیه و طبیعت واحده، عالم ناسوت را به‌عنوان ظرفی جامع معرفی می‌کند که تمامی قوای فعاله و منفعله را در خود جمع کرده است. درة واحده، استعاره‌ای از ماده اولیه‌ای است که استعداد بی‌نهایت برای تحقق کمالات دارد و تمامی مراتب وجود را در خود بازتاب می‌دهد.

بخش دوم: جایگاه عالم ناسوت و مراتب وجودی

عالم ناسوت: پایین‌ترین و پراستعدادترین عالم

عالم ناسوت، پایین‌ترین مرتبه وجودی است، اما به دلیل گستردگی استعداد و قوه، پراستعدادترین عالم محسوب می‌شود. این عالم، چونان باغی است که تمامی بذرهای کمالات الهی در آن کاشته شده و توانایی شکوفایی بی‌نهایت فعلیت‌ها را دارد. ناسوت، به دلیل این استعداد بی‌کران، به اسم اعظم الهی تشبیه شده است.

درنگ: عالم ناسوت، پایین‌ترین مرتبه وجودی است، اما به دلیل گستردگی استعداد، پراستعدادترین عالم بوده و ظرف خلق ابد و مظهر اسم اعظم الهی است.

این دیدگاه، ناسوت را نه تنها عالمی مادی، بلکه ظرفی برای تحقق حقایق ابدی می‌داند که توانایی خلق عالم آخرت را در خود نهفته دارد.

عظمت عالم دنیا و خلق ابد

عالم دنیا (ناسوت) از عظمتی برخوردار است که در ظرف استعداد خود، ابد (جهان آخرت) را خلق می‌کند. ابد، معلول ظرف ناسوت است، به‌گونه‌ای که دنیا، چونان مادری است که عالم آخرت را در رحم وجودی خویش می‌پروراند.

درنگ: عالم ناسوت، با عظمت بی‌مانند خود، ظرف خلق ابد است و عالم آخرت، معلول استعداد بی‌کران این عالم است.

این دیدگاه، دنیا را نه عالمی پست، بلکه مرتبه‌ای از ظهور الهی می‌داند که تمامی حقایق آخرت را در خود نهفته دارد.

ترتیب عوالم وجودی

عوالم وجودی در سلسله مراتب شامل عالم ارواح، مثال، و ناسوت در یک ترتیب، و عالم عرش، کرسی، لوح، و قلم در ترتیبی دیگر قرار دارند. این ترتیب، چونان نردبانی است که هر پله‌اش مرتبه‌ای از وجود را بازنمایی می‌کند و ناسوت، پایین‌ترین پله این نردبان است که با استعداد بی‌نهایت خود، تمامی مراتب را در بر می‌گیرد.

درنگ: عوالم وجودی در دو سلسله مراتب شامل ارواح، مثال، و ناسوت، و عرش، کرسی، لوح، و قلم قرار دارند که ناسوت، پایین‌ترین اما پراستعدادترین مرتبه است.

جمع‌بندی بخش دوم

بخش دوم، جایگاه عالم ناسوت را به‌عنوان پایین‌ترین و در عین حال پراستعدادترین عالم تبیین می‌کند. ناسوت، با عظمت بی‌مانند خود، ظرف خلق ابد و مظهر اسم اعظم الهی است که تمامی مراتب وجودی را در خود منعکس می‌سازد.

بخش سوم: نقد دیدگاه‌های سنتی درباره افلاک

تمایز عرش و کرسی از افلاک

عرش، کرسی، لوح، و قلم دارای مرتبه‌ای متعالی‌تر از افلاک‌اند و نباید با نظام کیوانی و کواکب (عالم ماده) خلط شوند. عرش و کرسی، چونان قله‌های رفیع وجود، مراتبی روحانی دارند، در حالی که افلاک، بخشی از عالم ناسوت و دارای خصوصیات مادی‌اند.

درنگ: عرش، کرسی، لوح، و قلم مرتبه‌ای متعالی‌تر از افلاک دارند و نباید با نظام کیوانی و عالم ماده خلط شوند.

این تمایز، بر تفاوت ماهوی میان عوالم روحانی و مادی تأکید دارد و از خلط مراتب وجودی جلوگیری می‌کند.

نقد لطافت و دوام افلاک

دیدگاه سنتی که افلاک را غیرقابل خرق و التیام، شفاف، و نشکن می‌دانست، فاقد اساس علمی است. افلاک، مانند مواد زمینی، دارای خصوصیات مادی‌اند و قابل تغییر و تحول‌اند. این دیدگاه، چونان بادکنکی است که با سوزن حقیقت علمی درهم می‌شکند.

درنگ: ادعای لطافت مطلق و دوام افلاک نادرست است؛ افلاک، مانند مواد زمینی، دارای خصوصیات مادی و قابل تغییرند.

این نقد، به محدودیت‌های دانش هیئت قدیم اشاره دارد و بر وحدت ماده در عالم ناسوت تأکید می‌کند.

حادث بودن افلاک و فیض قدیم الهی

برخلاف دیدگاه فلاسفه که افلاک را قدیم می‌دانستند، افلاک حادث‌اند و با آیه کریمه إِذَا الشَّمْسُ كُوِّرَتْ (تکویر: ۱، : «آنگاه که خورشید درهم پیچیده شود»)، نابود می‌شوند. عالم مادی حادث است، اما فیض الهی قدیم و غیرمنقطع است. خداوند پیش از این عالم، عوالم دیگری داشته و بی‌کار نبوده است.

درنگ: افلاک حادث‌اند و فیض الهی قدیم است؛ عالم مادی با تحولات خود نابود می‌شود، اما فیض الهی دائمی و غیرمنقطع است.

این دیدگاه، به حل اختلاف میان فلاسفه و متکلمان کمک کرده و بر حادث بودن عالم و قدم فیض الهی تأکید دارد.

وحدت ماده در افلاک و زمین

مواد افلاک (مانند خاک ماه یا مریخ) از نظر ماهوی با مواد زمینی تفاوتی ندارند، بلکه تنها در خصوصیات زیست‌محیطی و جاذبه متفاوت‌اند. ماده عالم ناسوت، چونان گلی واحد است که در هر مرتبه، به شکلی متفاوت متجلی می‌شود.

درنگ: ماده افلاک و زمین از نظر ماهوی واحد است و تنها در خصوصیات زیست‌محیطی و جاذبه متفاوت‌اند.

این دیدگاه، وحدت ماده در عالم ناسوت را تأیید کرده و از دوگانگی ماده زمینی و سماوی اجتناب می‌کند.

نقد تمایز طبیعت عنصری و اثیری

تمایز میان طبیعت عنصری (زمینی) و اثیری (سماوی) نادرست است. ماده همه عوالم ناسوت، از جمله زمین و افلاک، واحد است و تنها در خصوصیات متفاوت‌اند. این دیدگاه، چونان جویباری است که از یک سرچشمه جاری شده و در مسیرهای گوناگون، چهره‌های متفاوتی به خود می‌گیرد.

درنگ: طبیعت عنصری و اثیری از نظر ماده واحدند و تمایز آنها تنها در خصوصیات ظاهری است.

جمع‌بندی بخش سوم

بخش سوم، با نقد دیدگاه‌های سنتی درباره افلاک، بر تمایز مراتب وجودی عرش و کرسی از نظام کیوانی تأکید دارد. افلاک، حادث و دارای خصوصیات مادی‌اند و ماده آنها با ماده زمینی از نظر ماهوی یکسان است. این دیدگاه، با نفی لطافت و دوام مطلق افلاک، عرفانی علمی و مبتنی بر واقعیت‌های وجودی ارائه می‌دهد.

بخش چهارم: اشراف متقابل عوالم و ظهور طبیعت

اشراف متقابل عوالم

همه عوالم (ارواح، مثال، سماوات، طبیعت) بر یکدیگر اشراف و اثر دارند. خورشید، ماه، و زمین نیز متقابلاً بر هم تأثیر می‌گذارند، مانند کسوف و خسوف که جلوه‌ای از این تعاملات است. این اشراف، چونان شبکه‌ای است که تمامی مراتب وجود را به هم متصل می‌سازد.

درنگ: همه عوالم بر یکدیگر اشراف و اثر دارند؛ خورشید، ماه، و زمین نیز متقابلاً بر هم تأثیر می‌گذارند و نظام ناسوت را پویا می‌سازند.

این دیدگاه، به پویایی نظام ناسوت و تأثیرات دوسویه عوالم اشاره دارد.

ظهور طبیعت در اجسام

طبیعت، از حیث ظهور احکامش در اجسام، از طریق ترکیب ماده و صورت متجلی می‌شود. جسم، جوهر ثالثی است که از این ترکیب ناشی می‌شود. این ترکیب، چونان آمیزش آب و خاک است که در ظرف طبیعت، گل وجود را پدید می‌آورد.

درنگ: طبیعت، از طریق ترکیب ماده و صورت، احکام خود را در اجسام متجلی می‌سازد و جسم، جوهر ثالثی ناشی از این ترکیب است.

عالم مثال و ارواح نوریه

طبیعت، از حیث روحانی (ارواح نوریه)، عالم مثال را پدید می‌آورد که مرتبه‌ای میانی میان عالم عقول و ناسوت است. عالم مثال، چونان پلی است که عالم ارواح را به ناسوت متصل می‌سازد.

درنگ: طبیعت، از حیث روحانی، عالم مثال را پدید می‌آورد که مرتبه‌ای میانی میان عالم عقول و ناسوت است.

جمع‌بندی بخش چهارم

بخش چهارم، با تأکید بر اشراف متقابل عوالم، پویایی نظام ناسوت را تبیین می‌کند. طبیعت، از طریق ترکیب ماده و صورت، احکام خود را در اجسام متجلی می‌سازد و عالم مثال، به‌عنوان مرتبه‌ای میانی، عالم ارواح را به ناسوت متصل می‌کند.

بخش پنجم: نقد مقام انبیاء و جمعيت انسان

نقد مقام عیسی (ع) به‌عنوان ظرف جبرائیل

نسبت دادن مقام حضرت عیسی (ع) به ظرف تنزیل جبرائیل نادرست است. انبیاء، به دلیل دارا بودن جمعيت (شمول فعليت و استعداد)، بر ملائکه، حتی جبرائیل، برتری دارند. انبیاء، چونان باغی‌اند که تمامی گل‌های کمالات الهی در آن شکوفا شده است.

درنگ: مقام انبیاء، به دلیل جمعيت، بر ملائکه برتری دارد و نسبت دادن حضرت عیسی (ع) به ظرف تنزیل جبرائیل نادرست است.

جمعيت انسان

انسان، به دلیل جمعيت، تمامی خصوصیات موجودات (فعليت ملائکه، استعداد ناسوت، اراده حیوانی، و حیات نباتی و جمادی) را در خود دارد. انسان، چونان آیینه‌ای است که تمامی مراتب وجود را در خود بازتاب می‌دهد.

درنگ: انسان، به دلیل جمعيت، مظهر تمامی مراتب وجودی و واجد همه کمالات خلقی است.

جمع‌بندی بخش پنجم

بخش پنجم، با نقد دیدگاه نادرست درباره مقام حضرت عیسی (ع)، بر جمعيت انسان و برتری انبیاء بر ملائکه تأکید دارد. انسان، به‌عنوان جامع‌الجهات، تمامی کمالات خلقی را در خود جای داده است.

بخش ششم: معاد قرآنی و نقد دیدگاه‌های نادرست

معاد قرآنی و ماده آخرت

عالم آخرت، دارای ماده است، اما مادی نیست. بهشت و جهنم، ماده دارند، اما نه به معنای ماده ناسوتی، بلکه به‌عنوان حقیقتی متعالی. این دیدگاه، معاد قرآنی را از معاد مثالی ملاصدرا و عالم مادی متمایز می‌کند.

درنگ: عالم آخرت، دارای ماده است، اما مادی نیست؛ بهشت و جهنم، حقیقتی متعالی‌اند که از ماده ناسوتی متمایزند.

لایه‌های عالم آخرت

عالم ناسوت، لایه‌ای از عالم آخرت است که با باز شدن حقیقت وجودی، تمامی مراتب آن آشکار می‌شود. عالم آخرت، چونان کتابی است که لایه‌های آن با شهود عرفانی گشوده می‌شود.

درنگ: عالم ناسوت، لایه‌ای از عالم آخرت است که با تحول وجودی، تمامی مراتب آن آشکار می‌شود.

شهود اولیاء و یقین

اولیاء خدا، با شهود عرفانی، لایه‌های عالم آخرت را در همین دنیا باز کرده و حقیقت آن را مشاهده می‌کنند. آیه کریمه لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْيَقِينِ لَتَرَوُنَّ الْجَحِيمَ (تکاثر: ۵-۶، : «اگر به علم یقین می‌دانستید، بی‌گمان جهنم را می‌دیدید»)، بر امکان شهود جهنم با یقین در دنیا تأکید دارد.

درنگ: اولیاء خدا، با شهود عرفانی، لایه‌های عالم آخرت را در دنیا مشاهده می‌کنند و با یقین، حقایق جهنم را می‌بینند.

نقد گمانه‌زنی‌های بی‌اساس

گمانه‌زنی‌های بی‌اساس درباره عوالم آخرت، ناشی از فقدان شهود و تکیه بر تخیلات است. این دیدگاه‌ها، چونان داستان‌هایی بی‌ریشه‌اند که به جای حقیقت، به رمان‌نویسی منجر شده‌اند.

درنگ: گمانه‌زنی‌های بی‌اساس درباره عوالم آخرت، ناشی از فقدان شهود عرفانی و تکیه بر تخیلات است.

تفاوت دنیا و آخرت

تفاوت میان دنیا و آخرت، به مراتب عمیق‌تر از تفاوت رحم و دنیاست. دنیا، زاویه‌ای ناچیز از عالم آخرت است، مانند قطره‌ای در برابر اقیانوس بی‌کران حقیقت.

درنگ: دنیا، زاویه‌ای ناچیز از عالم آخرت است که عظمت و پیچیدگی آن را نمی‌توان با رحم و دنیا مقایسه کرد.

جمع‌بندی بخش ششم

بخش ششم، با تبیین معاد قرآنی، بر تمایز آن از معاد مثالی و مادی تأکید دارد. عالم ناسوت، لایه‌ای از عالم آخرت است که اولیاء خدا با شهود عرفانی، حقایق آن را در دنیا مشاهده می‌کنند. این بخش، با نقد گمانه‌زنی‌های بی‌اساس، بر ضرورت شهود عرفانی تأکید دارد.

بخش هفتم: نکاحات و تولید صورت‌های وجودی

نکاح اول و دوم

نکاح اول، اجتماع حقایق برای تولید صور روحانی، و نکاح دوم، اجتماع ارواح برای تولید اجسام طبیعی (مانند عرش و کرسی) است. این نکاحات، چونان آمیزش نور و ظلمت‌اند که صورت‌های وجودی را در مراتب مختلف پدید می‌آورند.

درنگ: نکاح اول، تولید صور روحانی، و نکاح دوم، تولید اجسام طبیعی مانند عرش و کرسی را در بر دارد.

نکاح سوم و اسماء ذاتیه

نکاح سوم، اجتماع اسماء ذاتیه برای تولید مطلق صور وجودیه است که مرتبه‌ای متعالی‌تر از نکاحات اول و دوم دارد. این مرتبه، چونان سرچشمه‌ای است که تمامی موجودات از آن جاری می‌شوند.

درنگ: نکاح سوم، با اجتماع اسماء ذاتیه، مطلق صور وجودیه را تولید می‌کند و مرتبه‌ای متعالی‌تر از سایر نکاحات دارد.

نقد خلط عرش و فلك مكوكب

ادعای ارتباط مستقیم عرش با فلك مكوكب (کره کواکب) نادرست است، زیرا عرش مرتبه‌ای متعالی و فلك بخشی از عالم ماده است. این خلط، چونان آمیختن نور و خاک است که حقیقت هر یک را مخدوش می‌سازد.

درنگ: عرش، مرتبه‌ای متعالی دارد و ارتباط آن با فلك مكوكب، به دلیل تفاوت ماهوی، نادرست است.

نقد ارتباط اعراف و جهنم

ارتباط دادن فلك مكوكب به اعراف و سپس جهنم فاقد اساس است و نتیجه گمانه‌زنی‌های بی‌پایه درباره مراتب آخرت است. این دیدگاه‌ها، چونان شاخه‌هایی بی‌ریشه‌اند که در خاک حقیقت استوار نیستند.

درنگ: ارتباط فلك مكوكب با اعراف و جهنم فاقد مبنای معتبر است و نتیجه گمانه‌زنی‌های بی‌اساس است.

جمع‌بندی بخش هفتم

بخش هفتم، با تبیین نکاحات و تولید صورت‌های وجودی، بر مراتب مختلف ظهور حقایق تأکید دارد. نقد خلط عرش با فلك مكوكب و ارتباط اعراف با جهنم، بر ضرورت دقت در تمایز مراتب وجودی و اجتناب از گمانه‌زنی‌های بی‌اساس تأکید می‌کند.

نتیجه‌گیری نهایی

کتاب حاضر، با بازنویسی فاخر و علمی درس‌گفتار شماره 454 «مصباح الانس»، ماهیت عالم ناسوت را به‌عنوان پایین‌ترین و پراستعدادترین عالم تبیین می‌کند. ناسوت، به‌عنوان درة واحده، ظرف خلق ابد و مظهر اسم اعظم الهی است که تمامی مراتب وجود را در خود منعکس می‌سازد. نقد دیدگاه‌های سنتی درباره افلاک، خلط آنها با عرش و کرسی، و گمانه‌زنی‌های نادرست درباره اعراف و جهنم، بر ضرورت ارائه عرفانی علمی و مبتنی بر شهود تأکید دارد. معاد قرآنی، حقیقتی چندلایه است که ناسوت را بخشی از آن می‌داند و اولیاء خدا، با شهود عرفانی، این لایه‌ها را در دنیا مشاهده می‌کنند.

با نظارت صادق خادمی

 

کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. بر اساس متن درسگفتار، كدام طايفه قبل از نطفه و لقمه ناسوت خود را مي‌شناسند؟

2. طبق متن، معرفت اولياي خدا در چه حالتي رخ مي‌دهد؟

3. متن درسگفتار كدام ويژگي را به مظهر احدي نسبت مي‌دهد؟

4. كدام مفهوم در متن به عنوان معيار معرفت اولياي خدا ذكر شده است؟

5. طبق متن، چرا معرفت اولياي خدا با محاسبات منجمين متفاوت است؟

6. متن درسگفتار بيان مي‌كند كه اولياي خدا قبل از نطفه، والدين خود را مي‌شناسند.

7. طبق متن، معرفت اولياي خدا در ظرف ناسوت به محاسبات رياضي وابسته است.

8. متن ادعا مي‌كند كه افراد با سير عادي در ظرف طفوليت هيچ شعوري ندارند.

9. بر اساس متن، تعين روحي كلي با تعين جزئي ناسوتي منافات دارد.

10. متن درسگفتار تأكيد مي‌كند كه اولياي خدا در ناسوت، همسفران خود را مي‌شناسند.

11. تفاوت اصلي بين سير احدي و سير عادي در متن چيست؟

12. چرا متن معرفت اولياي خدا را از نوع رؤيت قلبي مي‌داند؟

13. مقصود از 'تعين روحي كلي' در متن چيست؟

14. چرا متن ناسوت را عالم غيب مي‌نامد؟

15. علت تأكيد متن بر شناخت ميثاق‌ها توسط اولياي خدا چيست؟

پاسخنامه

1. اولياي محبوبين با سير احدي

2. در حال افتراق اجزاي جسد

3. تقرب تام و عبوديت محقق

4. معرفت به امور هستي

5. چون از رؤيت قلبي ناشي مي‌شود

6. درست

7. نادرست

8. نادرست

9. نادرست

10. درست

11. سير احدي قبل از نطفه و لقمه با معرفت كلي همراه است، اما سير عادي پس از تولد و در ظرف بلوغ آغاز مي‌شود.

12. زيرا برخلاف محاسبات منجمين، معرفت آن‌ها از ديدن قلبي و روحي ناشي مي‌شود، نه از محاسبات رياضي.

13. يعني شناخت و حضور روح در عوالم ميثاقي قبل از تعين جزئي در ناسوت.

14. زيرا ناسوت پر از گم‌گشتگی و محدوديت است، در حالي كه شهادت در عوالم بالاتر قرار دارد.

15. زيرا شناخت ميثاق‌ها نشان‌دهنده قرب و معرفت آن‌ها به حق و عوالم كلي است.

فوتر بهینه‌شده