در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

مصباح الانس 458

متن درس

 

بازبینی درس گفتارهای حضرت آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه 458)

مقدمه

کتاب حاضر، تبیین علمی درس‌گفتار شماره 458 از مجموعه مصباح‌الأنس، ارائه‌شده توسط آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره در تاریخ دوم آبان ۱۳۸۱، است که با رویکردی دانشگاهی و تخصصی برای مخاطبان تحصیل‌کرده و پژوهشگران حوزه الهیات و عرفان نگاشته شده است. این اثر، با تمرکز بر فصل سوم از باب کشف السر الکُلّی، به تبیین انواع مظاهر نورانی، علمی و خلقی و جایگاه خورشید به‌عنوان اتم مظهر نوریت حق می‌پردازد.

بخش اول: جایگاه و ساختار فصل سوم در مصباح‌الأنس

موقعیت فصل سوم در باب کشف السر الکُلّی

فصل سوم از فصول باب کشف السر الکُلّی، به‌عنوان تتمه‌ای شریفه برای تبیین بقیه انواع مظاهر (نورانی، علمی و خلقی) اختصاص یافته و در ساختار کتاب، پس از فصول اول و دوم قرار دارد. این فصل، با گستردگی و عمق مباحث، به تکمیل سلسله مباحث عرفانی کتاب می‌پردازد و نیازمند تطبیق دقیق با ساختار کلی متن است تا جایگاه آن در نظام عرفانی مشخص گردد.

کتاب مصباح‌الأنس، دارای ساختاری پیچیده و جامع است که شامل باب‌هایی با فصول متعدد و اصول زیرمجموعه است. فصل اول، با موضوع کشف المرتبه الجامعه، شامل ۱۶ اصل و ۱۰۱ صفحه (از صفحه ۱۲۶ تا ۲۲۷) است و پایه مباحث بعدی را تشکیل می‌دهد. فصل دوم تا خاتمه، شامل ۱۲ فصل و ۵۲ صفحه (تا صفحه ۲۷۹) است و به تکمیل مباحث باب می‌پردازد. فصل سوم، که موضوع این درس‌گفتار است، در این سلسله قرار گرفته و به نزولات، ظهورات و تعینات الهی با تأکید بر اسماء الهی به‌عنوان ظرف ظهور عوالم می‌پردازد.

درنگ: فصل سوم از باب کشف السر الکُلّی، به تبیین انواع مظاهر نورانی، علمی و خلقی اختصاص دارد و در ساختار کتاب، نقشی تکمیلی و زیربنایی برای فهم نظام عرفانی ایفا می‌کند.

ساختار فصول و اصول کتاب

ساختار مصباح‌الأنس، به دلیل گستردگی و پیچیدگی، گاه فصول طولانی را دربرمی‌گیرد که هر یک، دریایی از معارف عرفانی است. هر باب، شامل فصول متعدد و هر فصل، دارای اصول خاص خود است. برای مثال، فصل اول با ۱۶ اصل و ۱۰۱ صفحه، و فصول دوم تا دوازدهم با ۵۲ صفحه، نشان‌دهنده جامعیت و نظم سلسله‌مراتبی مباحث است. این ساختار، پژوهشگر را به تطبیق دقیق با متن اصلی دعوت می‌کند تا از پراکندگی و ابهام در فهم محتوا جلوگیری شود.

بخش دوم: اسماء الهی و رابطه عالم با حق

رابطه عالم با حق از طریق اسماء

درس‌گفتار تأکید دارد که رابطه عالم با حق، نه به‌صورت مباشر با ذات الهی، بلکه از طریق اسماء الهی (مرتبه الوهیت) برقرار است. استناد عالم به حق، به معنای اضافه و وابستگی عالم به اسماء الهی است که به آن الوهیت گفته می‌شود. این اصل، اسماء را واسطه ظهور عالم و تمایز ذات از تعینات الهی معرفی می‌کند.

اسماء الهی، به‌سان پلی میان ذات مطلق و عالم متعین، ظهورات الهی را در مراتب مختلف وجودی ممکن می‌سازند. ذات الهی، به دلیل اطلاق و بی‌نهایت بودن، با عالم ارتباط مستقیم ندارد و این اسماء‌اند که عالم را به حق متصل می‌کنند. این دیدگاه، عالم را به‌مثابه آیینه‌ای می‌داند که نور اسماء الهی در آن بازمی‌تابد.

درنگ: رابطه عالم با حق، از طریق اسماء الهی (الوهیت) برقرار است و ذات الهی، به دلیل اطلاق، با عالم ارتباط مباشر ندارد. اسماء، واسطه ظهور عالم‌اند.

الوهیت و اسماء ذاتی

الوهیت، مرتبه‌ای است که اسماء ذاتی الهی (حیات، علم، اراده، قدرت) در آن ظهور می‌یابند و ظرف ظهورات ذات مقدس محسوب می‌شود. این اسماء، به‌عنوان حقایق کلیه، جامع الوهیت‌اند و در اصطلاح اهل ظاهر، با عناوین حیات، علم، اراده و قدرت نامیده می‌شوند. درس‌گفتار، الوهیت را مرتبه ذات مقدسه در ظرف تعین می‌داند که نسبت اسماء به ذات، مانند نسبت سلطنت به سلطان است.

این تشبیه، اسماء را به‌عنوان صفات اتصافی معرفی می‌کند که وجودی معقول ثانی فلسفی دارند. همان‌گونه که سلطنت، صفتی است که به سلطان متصل است و وجود مستقل ندارد، اسماء نیز به ذات الهی متصل‌اند و وجودشان در اتصاف به ذات معنا می‌یابد. این اصل، به تمایز میان مرتبه (اسماء) و صاحب مرتبه (ذات) اشاره دارد که به‌صورت معقول فلسفی قابل درک است.

حقایق کلیه اسماء و تمایز ظرف واقع و ظاهر

اسماء الهی، دارای حقایق کلیه‌ای هستند که جامع آنها الوهیت است. در ظرف واقع، این حقایق به‌عنوان حیات، علم، اراده و قدرت شناخته می‌شوند و در ظرف ظاهر، اسماء الهی نامیده می‌گردند. این تمایز، به دو سطح وجودی حقایق (واقع و ظاهر) اشاره دارد و نقش اسماء را به‌عنوان واسطه ظهور روشن می‌سازد.

حقایق، به‌سان گوهرهایی‌اند که در ظرف اسماء، به‌صورت نام‌ها و تعینات ظهور می‌یابند. این دیدگاه، عالم را به‌مثابه باغی می‌داند که هر گل آن، جلوه‌ای از حقایق الهی است که در نام‌های الهی متجلی شده‌اند.

بخش سوم: ترتیب و نقد اسماء الهی

ترتیب پیشنهادی اسماء: خمسه طیبه

درس‌گفتار، ترتیب پیشنهادی اسماء الهی را حیات، سلام، علم، قدرت و اراده (خمسه طیبه) معرفی می‌کند، برخلاف ترتیب کتاب که حیات، علم، اراده و قدرت را ذکر کرده است. این اصلاح، مبتنی بر دو اصل است: نخست، تقدم قدرت بر اراده، زیرا اراده معلول قدرت است و بدون قدرت، اراده محقق نمی‌شود؛ دوم، افزودن اسم سلام به‌عنوان شرط بقای حیات، زیرا بدون سلام، حیات پایدار نمی‌ماند.

این ترتیب، به‌سان نردبانی است که هر پله آن، انسان را به فهم دقیق‌تری از اسماء الهی هدایت می‌کند. سلام، به‌مثابه سپری است که حیات را از زوال حفظ می‌کند، و قدرت، چشمه‌ای است که اراده از آن می‌جوشد.

درنگ: ترتیب پیشنهادی اسماء الهی (حیات، سلام، علم، قدرت، اراده) به‌عنوان خمسه طیبه، مبتنی بر تقدم قدرت بر اراده و نقش سلام در بقای حیات است.

نقد ترتیب اراده و قدرت

درس‌گفتار، ترتیب اراده پیش از قدرت در کتاب را نادرست می‌داند، زیرا اراده، معلول قدرت است و انسان ضعیف، توانایی اراده ندارد. این نقد، به اهمیت ترتیب منطقی اسماء و تأثیر آن بر فهم عرفانی تأکید دارد. اصلاح ترتیب به حیات، سلام، علم، قدرت و اراده، انسجام مفهومی را تقویت می‌کند و از خطای فلسفی در تقدم اراده بر قدرت جلوگیری می‌نماید.

اسماء ذاتی و امری

اسماء ذاتی (حیات، سلام، علم، قدرت، اراده)، به‌عنوان اسماء ام، اصل و اساس سایر اسماء هستند که بر آنها مترتب می‌گردند. این اسماء، به‌سان ریشه‌های درختی‌اند که سایر اسماء، شاخ و برگ آن را تشکیل می‌دهند. این اصل، سلسله‌مراتب اسماء و جایگاه محوری اسماء ذاتی را در نظام عرفانی روشن می‌سازد.

بخش چهارم: معقول ثانی فلسفی و زوال‌پذیری صفات

اسماء به‌عنوان معقول ثانی فلسفی

اسماء الهی، معقول ثانی فلسفی‌اند، زیرا اتصافشان در خارج است، اما عروضشان در ذهن. برای مثال، علم زید، در خارج متصف به زید است، اما ادراک صفت علم، در ذهن رخ می‌دهد. این تمایز، به پیچیدگی رابطه ذات و اسماء در نظام فلسفی و عرفانی اشاره دارد. اسماء، به‌سان سایه‌هایی‌اند که بر دیوار وجود ذات افکنده شده‌اند و عقل، آنها را ادراک می‌کند.

تمایز میان مرتبه (اسماء) و صاحب مرتبه (ذات)، به‌صورت معقول فلسفی قابل درک است. اثر مرتبه، مانند سلطنت در سلطان، تا زمانی که حکم آن باقی است، در صاحب مرتبه مشهود است. این اصل، به ظهور آثار اسماء در ذات و وابستگی آنها به اتصاف اشاره دارد.

درنگ: اسماء الهی، معقول ثانی فلسفی‌اند، زیرا اتصافشان در خارج و عروضشان در ذهن است. تمایز میان مرتبه (اسماء) و صاحب مرتبه (ذات)، معقول فلسفی است.

زوال‌پذیری صفات خلقی

صفات خلقی، مانند علم و قدرت در انسان، زوال‌پذیرند، برخلاف صفات الهی که زوال‌ناپذیرند. برای مثال، زید ممکن است علم خود را از دست بدهد، اما ذات الهی، به دلیل اطلاق، از صفات خود جدا نمی‌شود. این تمایز، به تفاوت میان صفات الهی و خلقی و ثبات صفات الهی تأکید دارد. صفات خلقی، به‌سان برگ‌هایی‌اند که ممکن است از درخت وجود انسان فروافتند، اما صفات الهی، ریشه‌های جاودان ذات‌اند.

بخش پنجم: نور حق و مظاهر آن

حق به‌عنوان نور و صورت مطلق وجود

حق تعالی، نور است، یعنی صورت مطلق وجود، و موجودات، مظاهر حقایق اسماء الهی‌اند. درس‌گفتار، اطلاق صورة به نور حق را نادرست می‌داند، زیرا صورت، امری عَرَضی و ظاهری است. نور حق، مطلق وجود است و موجودات، ظهورات این نور در مراتب مختلف‌اند. این دیدگاه، موجودات را به‌سان پرتوهایی می‌داند که از خورشید وجود حق ساطع شده‌اند.

درنگ: حق تعالی، نور و مطلق وجود است و موجودات، ظهورات حقایق اسماء الهی‌اند. اطلاق صورة به نور حق، به دلیل عَرَضی بودن صورت، نادرست است.

نقد نسبت رحمان به وجود بحت

درس‌گفتار، نسبت دادن رحمان به وجود بحت را خطا می‌داند، زیرا رحمان، تعین در مرتبه واحدیت است و وجود بحت، فراتر از تعین و حتی بالاتر از الله است. ذات الهی، به دلیل اطلاق، فاقد حیثیت است و نسبت دادن حیث (مانند من حیث رحمان) به آن نادرست است. این نقد، به اهمیت دقت در تبیین اسماء و تمایز میان ذات و تعینات اشاره دارد.

رحمان، به‌سان نوری است که از چشمه وجود بحت ساطع شده، اما خود چشمه، فراتر از این نور است. این تمثیل، اطلاق ذات و محدودیت تعینات را روشن می‌سازد.

نقد اعتبار در مظاهر

موجودات، مظاهر حقایق اسماء الهی (اعيان ثابته) هستند و اطلاق مظاهر اعتبارات به آنها نادرست است، زیرا عالم، سراسر حقیقت است، نه اعتبار یا خیال. این نقد، دیدگاه اعتباری را رد کرده و بر حقیقت وجودی عالم تأکید دارد. عالم، به‌سان بوم نقاشی است که قلم حق، حقیقت اسماء را بر آن نقش بسته است.

بخش ششم: خورشید، اتم مظهر نورانی

خورشید به‌عنوان مظهر نوریت حق

خورشید، اتم مظهر نورانی در موجودات حسی است و نور آن، تجلی نور حق محسوب می‌شود. درس‌گفتار، خورشید را مظهر الوهیت می‌داند که نور خود را به مظاهر اسماء، مانند محیی، امتداد می‌دهد و حیات‌بخش موجودات است. حقیقت نور خورشید، همان نور الهی است که در قالب شمس ظهور یافته و روح یا سر آن، خارج از این حقیقت است.

خورشید، به‌سان آیینه‌ای است که نور حق را در عالم خلقی بازمی‌تاباند و حیات را به موجودات هدیه می‌دهد. این تمثیل، جایگاه ویژه خورشید را در نمادشناسی عرفانی روشن می‌سازد.

درنگ: خورشید، اتم مظهر نورانی در موجودات حسی و مظهر الوهیت است که نور آن، حیات‌بخش مظاهر اسماء، مانند محیی، در عالم خلقی است.

نقد حس‌بینی در مورد خورشید

انتخاب خورشید به‌عنوان اتم مظهر نورانی، مبتنی بر مشاهدات حسی (نور و اقتدار خورشید) است و نیازمند اثبات علمی است. در صورت کشف کرات نورانی‌تر، این دیدگاه مخدوش می‌شود. این نقد، به ضرورت استدلال عقلی و علمی در برابر تکیه بر مشاهدات حسی تأکید دارد. خورشید، گرچه در عالم محسوس، نورانی‌ترین است، اما این ادعا باید با دلایل عقلی و نقلی تأیید شود.

بخش هفتم: مظاهر علمی و خارجی و مقام اولیاء

مظاهر علمی و خارجی

مظاهر الهی به دو دسته علمی (اعيان ثابته در علم الهی) و خلقی (موجودات خارجی در عالم ماده) تقسیم می‌شوند. اعيان ثابته، مظاهر علمی در مرتبه علم الهی‌اند و موجودات خارجی، مظاهر خلقی در عالم ماده. این تقسیم‌بندی، به دو سطح ظهور (علم الهی و عالم خارجی) و جایگاه آنها در نظام عرفانی اشاره دارد.

اعيان ثابته، به‌سان نقشه‌های الهی‌اند که در علم حق ترسیم شده‌اند، و موجودات خارجی، تحقق این نقشه‌ها در عالم ماده‌اند.

درنگ: مظاهر الهی شامل اعيان ثابته (مظاهر علمی در علم الهی) و موجودات خارجی (مظاهر خلقی در عالم ماده) هستند که دو سطح ظهور را نشان می‌دهند.

ذات و اسماء: مظهر، نه جامع

ذات الهی، مظهر اسماء است، نه جامع آنها، زیرا جامعیت، کثرت را القا می‌کند و ذات، به دلیل وحدت، متکثر نیست. اسماء، تعینات ذات‌اند و به‌سان پرتوهایی‌اند که از ذات ساطع شده‌اند. این اصلاح، به وحدت ذات و نقش اسماء به‌عنوان ظهورات تعینی آن تأکید دارد.

مظاهر در مراتب وجود و مقام اولیاء

حق تعالی، در همه مراتب (احدیت، واحدیت، ذات) مظهر دارد. در مقام اولیاء محبوبین، رفع تعین به وصل ذاتی منجر می‌شود، چنان‌که در قرآن کریم آمده است:

فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ إِنَّكَ بِالْوَادِي الْمُقَدَّسِ طُوًى

(طه: ۱۲؛ : «پس نعلینت را درآور، زیرا تو در وادی مقدس طوى هستی»).

این آیه، به رفع تعینات در سلوک عرفانی و وصول به ذات اشاره دارد. اولیاء، به‌سان مسافرانی‌اند که در وادی مقدس، از کفش تعینات رها شده و به مقام وصال می‌رسند.

جمع‌بندی

درس‌گفتار شماره 458 مصباح‌الأنس، با تمرکز بر فصل سوم از باب کشف السر الکُلّی، به تبیین انواع مظاهر نورانی، علمی و خلقی و رابطه عالم با حق از طریق اسماء الهی می‌پردازد. اسماء، به‌عنوان واسطه ظهور، عالم را به حق متصل می‌کنند و خورشید، اتم مظهر نورانی در عالم خلقی است. نقدهایی بر ترتیب اسماء (اراده پیش از قدرت)، اطلاق رحمان به وجود بحت، و تکیه بر حس‌بینی در مورد خورشید، ضرورت دقت در تبیین عرفانی و فلسفی را نشان می‌دهد. اصلاح ترتیب اسماء به حیات، سلام، علم، قدرت، اراده (خمسه طیبه)، تأکید بر معقول ثانی فلسفی بودن اسماء، و رد دیدگاه اعتباری در مظاهر، به انسجام مفهومی کمک می‌کند. مقام اولیاء در رفع تعین و وصول به ذات، اوج سلوک عرفانی را نمایان می‌سازد.

با نظارت صادق خادمی

 

کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. طبق درسگفتار استاد فرزانه قدس سره، رابطه عالم با حق از طریق چه چیزی برقرار می‌شود؟

2. در درسگفتار، الوهیت به چه معناست؟

3. طبق درسگفتار، کدام اسم در ترتیب اسمای الهی به بیان استاد فرزانه مقدم بر اراده است؟

4. در درسگفتار، خورشید به عنوان مظهر چه چیزی معرفی شده است؟

5. طبق درسگفتار، فصل اول باب کشف السر الکلی چند اصل دارد؟

6. طبق درسگفتار، اسمای الهی در ذات الهی کثرت دارند.

7. در درسگفتار، حقایق اسمای الهی شامل حیات، سلام، علم، قدرت و اراده است.

8. بر اساس درسگفتار، اراده مقدم بر قدرت است و این ترتیب در علم دینی صحیح تلقی شده است.

9. طبق درسگفتار، خورشید به دلیل نورانیتش مظهر الوهیت و اسم محیی است.

10. در درسگفتار، ذات الهی مستقیماً با عالم ارتباط دارد بدون واسطه اسما.

11. تفاوت اصلی بین حقایق و اسما در درسگفتار چیست؟

12. چرا طبق درسگفتار، ترتیب اراده مقدم بر قدرت در علم دینی نادرست است؟

13. طبق درسگفتار، چرا خورشید اتم مظاهر نوری در موجودات حسی تلقی شده است؟

14. نقش الوهیت در رابطه عالم و حق طبق درسگفتار چیست؟

15. چرا در درسگفتار، ذات الهی جامع اسما تلقی نشده است؟

پاسخنامه

1. اسماء الهی

2. اضافه عالم به اسماء الهی

3. قدرت

4. نوریت حق

5. 16 اصل

6. نادرست

7. درست

8. نادرست

9. درست

10. نادرست

11. حقایق به ظرف واقع اسمای الهی و اسما به ظرف ظاهر آن‌ها اطلاق می‌شود.

12. زیرا اراده معلول قدرت است و بدون قدرت، اراده نمی‌تواند وجود داشته باشد.

13. زیرا خورشید مظهر نوریت حق و اسم محیی است که حیات را به موجودات می‌دهد.

14. الوهیت به معنای اضافه عالم به حق از طریق اسمای الهی است.

15. زیرا ذات مظهر اسما است، نه جامع آن‌ها، و کثرت در ذات راه ندارد.

منو جستجو پیام روز: آهنگ تصویر غزل تازه‌ها
منو
مفهوم غفلت و بازتعریف آن غفلت، به مثابه پرده‌ای تاریک بر قلب و ذهن انسان، ریشه اصلی کاستی‌های اوست. برخلاف تعریف سنتی که غفلت را به ترک عبادت یا گناه محدود می‌کند، غفلت در معنای اصیل خود، بی‌توجهی به اقتدار الهی و عظمت عالم است. این غفلت، همانند سایه‌ای سنگین، انسان را از درک حقایق غیبی و معرفت الهی محروم می‌سازد.

آهنگ فعلی

آرشیو آهنگ‌ها

آرشیو خالی است.

تصویر فعلی

تصویر فعلی

آرشیو تصاویر

آرشیو خالی است.

غزل

فوتر بهینه‌شده