متن درس
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه 463)
دیباچه
این نوشتار، بازنمایی علمی و فاخر درسگفتار شماره 463 از مجموعه گرانسنگ «مصباح الانس» است که در تاریخ ۱۲ دی ۱۳۸۱ توسط آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره ارائه شده است. محور این درسگفتار، کاوش در مفهوم «دور» به معنای دوران عالم، ادوار تاریخی، و ظهورات زمانی اسمای الهی است. با رویکردی عرفانی و نقادانه، دیدگاههای سنتی، بهویژه آرای محییالدین ابن عربی و صدرالدین قونوی، مورد بازنگری قرار گرفته و بر دوام و سرمدیت اسمای الهی و حقیقت خارجی زمان تأکید شده است.
بخش نخست: مفهوم دور و مراتب ظهوری
تبیین مفهوم دور
مفهوم «دور» در این درسگفتار، نه به معنای دور منطقی در مقابل تسلسل، بلکه به دوران عالم، ادوار تاریخی، و چرخش ظهورات اسمای الهی در ظرف زمان اشاره دارد: «الدَّوْرُ هُوَ دَوَرَانُ الْعَالَمِ وَأَدْوَارُ الزَّمَانِ». این چرخش، مانند جویباری است که در بستر وجود جاری شده و هر موج آن، جلوهای از اسمای الهی را به نمایش میگذارد. دور، به حرکت وجودی عالم در نظام کیوانی و ظهورات ربوبی در مراتب مختلف اشاره دارد، که همگی مظاهر اقتدار و ربوبیت پروردگارند.
این تبیین، دور را از محدوده مباحث منطقی خارج کرده و بهعنوان حقیقتی وجودی و عرفانی معرفی میکند. مانند خورشیدی که نور خود را بر تمامی موجودات میتاباند، دور نیز ظهورات اسمایی را در تمامی مراتب عالم متجلی میسازد.
نظام کیوانی و عرش الهی
نظام کیوانی، مظهر عرش الهی است و عرش، ظرف استوای رحمانی و مبدأ ظهورات اقتدار، قدرت و اسمای الهی: «النِّظَامُ الْكَيْوَانِيُّ مَظْهَرُ الْعَرْشِ». حرکت در این نظام، ظهورات زمانی را پدید میآورد و زمان، خود عارض بر این حرکت است. عرش، مانند تختگاهی است که تمامی مراتب وجود را در بر گرفته و فیض الهی از آن بر تمامی عوالم جاری میشود.
این دیدگاه، نظام کیوانی را بهعنوان حلقهای از زنجیره وجود معرفی میکند که تمامی مراتب را به عرش الهی متصل میسازد. مانند ستارگانی که در آسمان وجود میدرخشند، نظام کیوانی نیز جلوهای از اقتدار ربوبی است.
جمعبندی بخش نخست
بخش نخست، مفهوم دور را بهعنوان دوران عالم و ظهورات اسمایی تبیین کرد و نظام کیوانی را مظهر عرش الهی دانست. این مفاهیم، مانند شاخسارهایی از درخت وجود، مراتب ظهوری عالم را به وحدت ربوبی پیوند میدهند و راه را برای کاوش در حقیقت زمان هموار میسازند.
بخش دوم: زمان، دهر و سرمد
تعریف زمان و حقیقت آن
زمان، مقدار حرکت و عارض بر نظام کیوانی است: «الزَّمَانُ مِقْدَارُ الْحَرَكَةِ». برخلاف دیدگاههای فلسفی که زمان را نسبتی معقوله و ذهنی میدانند، این درسگفتار بر حقیقت خارجی و اتصافی آن تأکید دارد: «الزَّمَانُ حَقِيقَةٌ خَارِجِيَّةٌ لَا مَعْقُولَةٌ». زمان، مانند سایهای است که بر اثر حرکت نظام کیوانی بر بستر وجود میافتد و وجودی ضعیف اما واقعی دارد، مشابه صفت استقامت در خط مستقیم.
این نقد، دیدگاههای سنتی را که زمان را صرفاً مفهومی ذهنی میدانند، به چالش میکشد. مانند جویباری که جریان آن در خارج مشهود است، زمان نیز حقیقتی است که در مراتب وجود متجلی میشود.
تمایز زمان، دهر و سرمد
زمان، نسبت متغیر به متغیر است؛ دهر، نسبت متغیر به ثابت و جمع زمان؛ و سرمد، نسبت ثابت به ثابت: «الزَّمَانُ مُتَغَيِّرٌ إِلَى مُتَغَيِّرٍ، وَالدَّهْرُ مُتَغَيِّرٌ إِلَى ثَابِتٍ، وَالسَّرْمَدُ ثَابِتٌ إِلَى ثَابِتٍ». دهر، لب زمان و کلیت آن است، مانند دریایی که تمامی جویبارهای زمان به آن میریزند. سرمد، فراتر از دهر، به وحدت الهی و ثبات ذاتی آن اشاره دارد.
این تمایز، مانند نردبانی است که مراتب وجود را از ناسوت تا ذات الهی بالا میبرد و هر پله، جلوهای از حقیقت را نمایان میسازد.
ارتباط زمان و اسما
زمان و دهر، مظاهر اسمای الهیاند و تعینات آنها در عوالم مختلف متغیر است: «الزَّمَانُ وَالدَّهْرُ مَظْهَرَا الْأَسْمَاءِ». زمان، تعینات جزئی و دهر، تعینات کلی اسما را در بر میگیرد. مانند آینهای که انوار مختلف را در خود بازمیتاباند، زمان و دهر نیز ظهورات اسمایی را در مراتب وجود متجلی میکنند.
این دیدگاه، زمان را از مفهومی صرفاً فیزیکی فراتر برده و بهعنوان ظرف ظهورات ربوبی معرفی میکند.
جمعبندی بخش دوم
بخش دوم، حقیقت زمان را بهعنوان مقداری خارجی و عارض بر حرکت نظام کیوانی تبیین کرد و آن را از دهر و سرمد متمایز نمود. زمان و دهر، مانند جویبار و دریا، مظاهر اسمای الهیاند که تعینات آنها در مراتب وجود متغیر است. این تبیین، پایهای برای نقد دیدگاههای سنتی درباره اسما فراهم میآورد.
بخش سوم: نقد افول اسما و دوام آنها
نقد دیدگاه محییالدین و قونوی
برخلاف دیدگاه محییالدین ابن عربی و صدرالدین قونوی که افول اسمای الهی را مطرح کردهاند، این درسگفتار تأکید دارد که هیچ اسمی از اسمای الهی افول نمیکند: «لَا أَسْمَاءَ تَفُولُ، كُلُّهَا دَائِمَةٌ». این دیدگاه، مانند خطای رؤیت کسی است که در ماشینی نشسته و جاده را متحرک میبیند، در حالی که جاده ثابت است. اسما، مانند جاده وجود، دائمیاند و تنها مظاهر آنها تغییر میکند.
این نقد، مانند نوری است که تاریکیهای دیدگاههای غیرمستند را روشن میکند و عرفان را به سوی حقیقت دائمی اسما هدایت مینماید.
دوام اسما و فیض دائم
اسمای الهی، ابدی و سرمدیاند و مظاهر آنها در عوالم مختلف تغییر میکند: «الْأَسْمَاءُ أَبَدِيَّةٌ وَمَظَاهِرُهَا مُتَغَيِّرَةٌ». فیض الهی دائم است و مستفیض، یعنی مظاهر، متغیر: «فَيْضُ الْحَقِّ دَائِمٌ وَالْمُسْتَفِيضُ مُتَغَيِّرٌ». مانند کاسبی که پنجاه سال در مغازه خود ثابت مانده، اما مشتریانش تغییر کردهاند، اسما نیز دائمیاند و تنها ظهوراتشان در مراتب مختلف دگرگون میشود.
این تبیین، مانند چشمهای است که فیض الهی از آن جوشیده و تمامی مراتب عالم را سیراب میکند، بیآنکه خود کاهش یابد.
جمعبندی بخش سوم
بخش سوم، با نقد دیدگاه افول اسما، بر دوام و سرمدیت آنها تأکید کرد. اسما، مانند ستونهای استوار وجود، دائمیاند و تنها مظاهرشان، مانند سایههای متغیر، دگرگون میشوند. این دیدگاه، عرفان را از بند خطاهای سنتی رها کرده و به سوی حقیقت دائمی اسما سوق میدهد.
بخش چهارم: عوالم متعدد و قیامتها
کثرت عوالم
عوالم، بیشمارند و انسان از بسیاری از آنها بیخبر است: «الْعَوَالِمُ لَا تُحْصَى». ربالعالمین، شامل عوالم بیشماری است که فراتر از ادراک عادیاند. مانند ستارگان بیشمار آسمان وجود، هر عالم جلوهای از ربوبیت الهی را متجلی میسازد.
این دیدگاه، مانند دریایی است که هر قطره آن، عالمی را در خود نهان دارد و انسان را به تأمل در وسعت خلقت دعوت میکند.
تفاوت قیامتها
قیامتها متعددند و هر قیامتی برای موجودات خاص خود است: «قِيَامَتُكُمْ غَيْرُ قِيَامَتِهِمْ». قیامت، ظرف ابد است و با ازل، که ظرف دنیاست، متفاوت است. مانند باغهایی که هر یک میوه خاص خود را دارند، هر قیامت نیز ظهورات ویژهای برای موجودات خود به ارمغان میآورد.
این تبیین، قیامت را از مفهومی محدود به روز جزا فراتر برده و بهعنوان مرتبهای از وجود معرفی میکند که تنوع و کثرت را در بر میگیرد.
تأثیر متقابل عوالم
تمام عوالم به هم مرتبط و مؤثرند: «الْعَوَالِمُ مُتَرَابِطَةٌ وَمُؤَثِّرَةٌ». این ارتباط، مانند تار و پودی است که تمامی مراتب وجود را به هم پیوند داده و نظام وجودی عالم را یکپارچه میسازد.
این دیدگاه، عالم را مانند بدنی زنده میداند که هر جزء آن با دیگری در تعامل است و تمامی مراتب به سوی وحدت الهی هدایت میشوند.
جمعبندی بخش چهارم
بخش چهارم، کثرت عوالم و تفاوت قیامتها را تبیین کرد و بر ارتباط متقابل مراتب وجود تأکید نمود. عوالم، مانند ستارگان آسمان، بیشمارند و هر یک جلوهای از ربوبیت الهی را متجلی میسازند، در حالی که قیامتها، ظرفی ابدی برای موجودات خاص خود هستند.
بخش پنجم: سلطنت اسما و طلوعات متغیر
سلطنت اسما
در هر مرتبه، یک اسم غالب است و سایر اسما تابعاند: «السُّلْطَةُ لِاسْمٍ وَاحِدٍ وَالْبَاقِي تَابِعٌ». این غلبه، مانند ستارهای است که در آسمان شب میدرخشد و سایر ستارگان در سایه آن قرار میگیرند، اما همگی با هم نظام آسمانی را تشکیل میدهند.
این تبیین، سلطنت اسما را بهعنوان ظهور برجسته یک اسم در مظهر معرفی میکند، بدون آنکه نقش سایر اسما نفی شود.
طلوعات متغیر
طلوعات کیهانی و دورهای، متغیر و متنوعاند: «الطَّلَوَعَاتُ مُتَنَوِّعَةٌ». این تنوع، مانند طلوع و غروب خورشید در افقهای مختلف، به کثرت مشارق و مغارب در نظام کیوانی اشاره دارد. قرآن کریم در آیه ۱۷ سوره الرحمن میفرماید: درنگ: طلوعات کیهانی و دورهای، متنوعاند و به کثرت مشارق و مغارب در نظام کیوانی اشاره دارند.