در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

مصباح الانس 464

متن درس

 

کاوشی در ظهورات کیهانی و عرفانی

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه 464)

دیباچه

این نوشتار، با تأمل در درس‌گفتار شماره 464 از مجموعه «مصباح الانس»، به تبیین و تحلیل رابطه ادوار کیهانی با اسما و صفات الهی می‌پردازد. این اثر، با رویکردی علمی و عرفانی، دیدگاه‌های صدرالدین قونوی را در پرتو نقدهای عالمانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره بررسی کرده و تلاش دارد تا مفاهیم پیچیده عرفان نظری را روشن سازد.

بخش اول: عالم به‌مثابه آینه تجلیات الهی

ظهور اسما و صفات در عوالم

عالم، از ناسوت تا جبروت، چونان آینه‌ای است که نور اسما و صفات الهی را بازمی‌تاباند. هر موجود، هر حرکت، و هر دوری در نظام کیهانی، مظهری از تعینات وحدت حق است. این دیدگاه، که ریشه در عرفان ابن‌عربی و قونوی دارد، عالم را سراسر ظهور نور الهی می‌بیند. اسما و صفات، به‌مثابه تعینات وحدت، در همه مراتب وجود، از اعیان ثابته تا عالم ناسوت، تجلی می‌یابند. این تجلی، نه به معنای افول یا زوال، بلکه در قالب ظهوراتی متجدد و سیال است که پیوسته در جریان خلق و تحول‌اند.

درنگ: عالم، آینه‌ای است که اسما و صفات الهی را در مراتب گوناگون، از اعیان ثابته تا ناسوت، بازمی‌تاباند. این ظهور، سیال و متجدد است و هیچ‌گاه به افول نمی‌انجامد.

نفی افول در اسما و صفات

اسما و صفات الهی، به دلیل نورانیت و دوام ذاتی، از هرگونه افول یا زوال مصون‌اند. هیچ عالمی، از جبروت تا ناسوت، دچار سقوط نمی‌شود، بلکه ظهورات آن‌ها در مراتب مختلف، پیوسته در حال تجدید و تحول است. این اصل، با توحید و وحدت وجود هم‌خوانی دارد که وجود را واحد و ظهورات را مراتب آن می‌داند. همان‌گونه که نور خورشید در آیینه‌های گوناگون بازمی‌تابد، اما ذاتش دست‌نخورده باقی می‌ماند، اسما و صفات نیز در عوالم مختلف ظهور می‌یابند، بی‌آنکه ذاتشان کاستی پذیرد.

جمع‌بندی بخش اول

عالم، چونان باغی پرشکوه، مظهر اسما و صفات الهی است که هر گل و برگ آن، نشانه‌ای از نور حق دارد. این ظهورات، نه به افول می‌انجامند و نه در مراتب وجود دچار زوال می‌شوند. این دیدگاه، بنیادی‌ترین اصل عرفان نظری است که عالم را سراسر تجلی الهی می‌داند.

بخش دوم: نقد نسبت ادوار کیهانی به اسما

دیدگاه قونوی و نقد آن

صدرالدین قونوی، عالم را مظهر اسما و صفات دانسته و ادوار کیهانی (کبری، عظمی، وسطی، صغری) را به رقائق اسما نسبت می‌دهد. بااین‌حال، این نسبت‌ها فاقد مبنای علمی دقیق‌اند. نمی‌توان به‌طور قاطع گفت که کدام دور مظهر کدام اسم است، زیرا این انتساب‌ها بدون معیار مشخص، به گمانه‌زنی منجر می‌شوند. عرفان، به‌مثابه معرفتی نورانی، نیازمند استدلال عقلانی و علمی است تا از تفسیرهای غیرمستدل دور بماند.

درنگ: نسبت دادن ادوار کیهانی به اسما، بدون معیار علمی دقیق، به گمانه‌زنی می‌انجامد. عرفان نظری نیازمند مبانی عقلانی و تجربی است تا از تحلیل‌های غیرمستدل پرهیز کند.

سیالیت زمان و آنات

زمان، چونان رودی سیال و غیرقرار، از آنات (لحظات) تشکیل شده است. مفاهیمی چون هفته، ماه، و سال، اعتبارات انتزاعی‌اند که وجود خارجی ندارند. آنات، به‌مثابه قطرات این رود، اساس ظهورات عالم‌اند. همان‌گونه که یک ظرف آب را می‌توان به پیمانه‌های کوچک و بزرگ تقسیم کرد، اما حقیقت آب همان است، تقسیمات زمانی نیز صرفاً قراردادهایی‌اند که از حقیقت سیال زمان انتزاع شده‌اند.

جمع‌بندی بخش دوم

نقد دیدگاه قونوی، بر لزوم استدلال علمی در تحلیل‌های عرفانی تأکید دارد. زمان، به‌مثابه جریانی سیال، از آنات تشکیل شده و تقسیمات زمانی، صرفاً اعتبارات انسانی‌اند که نباید با حقیقت وجود اشتباه شوند.

بخش سوم: بازنگری در هیئت کیهانی

نقد هیئت بطلمیوسی

مفهوم سنتی افلاک، به‌معنای ظروفی مقعر که کواکب را در بر می‌گیرند، با یافته‌های نجوم مدرن هم‌خوانی ندارد. نظام کیهانی، مجموعه‌ای از کواکب و کهکشان‌هاست که در مدارهای جاذبه‌محور (فلک به‌معنای مدار) حرکت می‌کنند، بدون وجود ظرفی ثابت. این دیدگاه با آیه شریفه قرآن کریم هم‌خوانی دارد:

كُلٌّ فِي فَلَكٍ [مطلب حذف شد] : همه در مداری شناورند) (یس: ۴۰). این آیه بر حرکت مستقل کواکب دلالت دارد، نه وابستگی آن‌ها به ظروفی ثابت.

درنگ: نظام کیهانی، مجموعه‌ای از کواکب در مدارهای جاذبه‌محور است، نه ظروفی مقعر به سبک هیئت بطلمیوسی. این دیدگاه با نجوم مدرن و قرآن کریم هم‌خوانی دارد.

نظام کیهانی و حرکت

نظام کیهانی، چونان رقصی هماهنگ، از حرکت کواکب و کهکشان‌ها تشکیل شده است. این حرکت، معلول جاذبه و سیر مستقل هر کویکب است. زمان، که از این حرکت ناشی می‌شود، حقیقتی سیال است که در آنات متجلی می‌گردد. مفاهیمی چون شب و روز، ماه، و سال، از این حرکت انتزاع شده‌اند و وجودی اعتباری دارند.

جمع‌بندی بخش سوم

بازنگری در هیئت کیهانی، از ظروف ثابت بطلمیوسی به مدارهای جاذبه‌محور، با علم روز و قرآن کریم هم‌سوست. زمان، حقیقتی سیال است که از حرکت کیهانی ناشی می‌شود و در آنات تجلی می‌یابد.

بخش چهارم: عرش و دهر: ظهورات جمع الهی

عرش، قلم، و الوهیت

عرش، چونان تختگاهی نورانی، روح قلم و سر آن الوهیت است. این مرتبه، همه نظام کیهانی را در بر می‌گیرد و مظهر احاطه الهی است. دهر، به‌مثابه مرتبه‌ای بالاتر، ظرف شئون الهی است که همه ادوار را به ذات حق متصل می‌کند. همان‌گونه که رودها به دریا می‌پیوندند، ادوار کیهانی نیز در دهر به وحدت الهی بازمی‌گردند.

درنگ: عرش، مظهر احاطه الهی، و دهر، ظرف شئون الهی است که ادوار کیهانی را به ذات حق متصل می‌کند.

دهر و وحدت ذات

دهر، به‌مثابه اسم الهی، همه زمان‌ها را در وحدت ذات حق جمع می‌کند. این مرتبه، فراتر از عرش، ظهور جمع الهی است که همه حرکات و ظهورات را در شئون الهی در بر می‌گیرد. همان‌گونه که آیه شریفه قرآن کریم می‌فرماید:

كُلَّ يَوْمٍ هُوَ فِي [مطلب حذف شد] : هر روز او در کاری است) (الرحمن: ۲۹). این آیه بر سیالیت و تجدید مدام شئون الهی دلالت دارد.

جمع‌بندی بخش چهارم

عرش و دهر، چونان دو بال معرفت، عالم را به ذات الهی پیوند می‌دهند. عرش، مظهر احاطه، و دهر، ظرف شئون الهی است که همه ادوار را در وحدت نورانی حق متحد می‌سازد.

بخش پنجم: نقد تأثیرات ایام و کواکب

رد باورهای کلیشه‌ای

باور به تأثیر خاص ایام (مانند شنبه یا یک‌شنبه) یا کواکب بر سرنوشت افراد، فاقد مبنای علمی و عقلانی است. اسما و صفات الهی، به‌صورت کلی و غیرکلیشه‌ای در همه زمان‌ها اثر دارند. همان‌گونه که نور خورشید بر همه زمین یکسان می‌تابد، اسما نیز در همه آنات به‌گونه‌ای یکسان ظهور می‌یابند، بی‌آنکه به روز خاصی محدود شوند.

درنگ: تأثیرات اسما و صفات الهی کلی و غیرکلیشه‌ای است. باور به تأثیر خاص ایام یا کواکب، فاقد اساس علمی و عقلانی است.

تأثیرات کلی عوالم

عوالم بالا (ملکوت و جبروت) بر عالم مادون (ناسوت) اثر دارند، اما این تأثیرات کلی و غیرقابل پیش‌بینی‌اند. همان‌گونه که نسیم بهاری بر همه گل‌ها می‌وزد، اما شکوفایی هر گل به ظرفیتش بستگی دارد، تأثیرات عوالم بالا نیز در چارچوب نظام الهی و بدون قالبی کلیشه‌ای عمل می‌کنند.

جمع‌بندی بخش پنجم

نقد باورهای خرافی درباره ایام و کواکب، بر عقلانیت اسلامی تأکید دارد. تأثیرات عوالم بالا، کلی و در چارچوب نظام الهی است، و از پیش‌بینی‌های جزئی و کلیشه‌ای باید پرهیز کرد.

بخش ششم: آنات، اساس ظهورات

آنات و حقیقت زمان

آنات، چونان دانه‌های تسبیح، اساس همه ظهورات عالم‌اند. ادوار (مانند سال یا ماه) صرفاً انتزاعاتی از این آنات‌اند که وجود خارجی ندارند. زمان، حرکتی سیال و غیرقرار است که در آنات متجلی می‌شود. همان‌گونه که موج‌های دریا از قطرات آب شکل می‌گیرند، ظهورات عالم نیز از آنات سرچشمه می‌گیرند.

درنگ: آنات، واحدهای بنیادین ظهورات‌اند، و ادوار، صرفاً انتزاعاتی اعتباری از این آنات هستند.

نقش حرکت در زمان

زمان، معلول حرکت نظام کیهانی است. این حرکت، چونان رقصی هماهنگ، از سیر کواکب و کهکشان‌ها ناشی می‌شود. آنات، کوچک‌ترین واحدهای این حرکت‌اند که حقیقت سیال زمان را تشکیل می‌دهند. مفاهیمی چون هفته یا سال، چونان خطوطی خیالی بر این جریان سیال، صرفاً برای سهولت ادراک انسانی وضع شده‌اند.

جمع‌بندی بخش ششم

آنات، چونان گوهرهای زمان، اساس ظهورات عالم‌اند. زمان و حرکت، دو روی یک سکه‌اند که نظام کیهانی را در جریان تجلیات الهی نگه می‌دارند.

بخش هفتم: ضرورت بازنگری علمی در تحلیل‌های عرفانی

تطبیق عرفان با علم روز

عرفان، به‌مثابه معرفتی پویا، نیازمند تطبیق با دانش روز است. استخراجات نجومی و تأثیرات ایام، به دلیل نقص علمی، باید بازنگری شوند تا با واقعیات کیهانی و عرفانی هم‌خوان شوند. همان‌گونه که ستاره‌شناس با تلسکوپ آسمان را می‌کاود، عارف نیز باید با ابزار عقل و علم، حقیقت را بجوید.

درنگ: عرفان نظری، به‌عنوان معرفتی پویا، نیازمند تطبیق با علم روز و دوری از تحلیل‌های غیرمستدل است.

اجتهاد در عرفان

سنت اجتهاد در اسلام، عرفان را نیز به بازنگری علمی فرا می‌خواند. تحلیل‌های عرفانی باید با معیارهای عقلانی و تجربی سنجیده شوند تا از گمانه‌زنی‌های غیرمستدل دور بمانند. این رویکرد، عرفان را به معرفتی زنده و پویا بدل می‌سازد که با دانش بشری هم‌گام است.

جمع‌بندی بخش هفتم

عرفان، چونان چشمه‌ای زلال، باید با علم روز هم‌نوا شود. بازنگری علمی و اجتهاد عقلانی، عرفان را از خرافات و گمانه‌زنی‌ها مصون می‌دارد.

جمع‌بندی نهایی

این نوشتار، با کاوش در درس‌گفتار شماره 464 «مصباح الانس»، عالم را آینه تجلیات اسما و صفات الهی دانست که در آنات سیال و حرکات کیهانی متجلی می‌شود. نقد دیدگاه قونوی، رد هیئت بطلمیوسی، تأکید بر سیالیت زمان، و نفی تأثیرات کلیشه‌ای ایام، از محورهای اصلی این اثر است. عرش و دهر، چونان دو بال معرفت، عالم را به ذات حق پیوند می‌دهند، و عرفان نظری، با تطبیق با علم روز، به معرفتی نورانی و پویا بدل می‌شود. این اثر، دعوتی است به تأمل در پیوند عرفان و علم، تا حقیقت الهی در آینه عقل و معرفت بازتاب یابد.

با نظارت صادق خادمی

 

کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. بر اساس درسگفتار استاد فرزانه قدس سره، تمام عالم ناسوت مظهر چه چیزی معرفی شده است؟

2. طبق متن درسگفتار، رقائق اسماء به چه چیزی اشاره دارند؟

3. در درسگفتار، كدام مفهوم به عنوان روح عرش معرفی شده است؟

4. بر اساس درسگفتار، چرا تقسیم‌بندی ایام به شنبه و یكشنبه مورد انتقاد قرار گرفته است؟

5. طبق درسگفتار، زمان به چه چیزی معلول دانسته شده است؟

6. درسگفتار بیان می‌كند كه اسماء و صفات الهی در عالم افول دارند.

7. بر اساس متن، تمام ظهورات عالم ناسوت معلول حركت و آنات هستند.

8. طبق درسگفتار، تقسیم‌بندی ایام به هفته و ماه دارای حقیقت خارجی است.

9. درسگفتار معتقد است كه عالم ناسوت به طور كلی در عرش به صورت علمی موجود است.

10. بر اساس درسگفتار، دهر به عنوان ظهور جمع الهی معرفی شده است.

11. تفاوت اصلی بین آنات و دورات در درسگفتار چیست؟

12. چرا درسگفتار تقسیم‌بندی ایام به شنبه و یكشنبه را نادرست می‌داند؟

13. طبق درسگفتار، منظور از رقائق اسماء چیست؟

14. چرا در درسگفتار گفته شده كه عالم ناسوت افول ندارد؟

15. منظور از عبارت 'نعت الوجود البحت' در درسگفتار چیست؟

پاسخنامه

1. اسماء و صفات الهی

2. اعيان ثابته

3. قلم

4. چون اساس علمی ندارد

5. نظام كيوانی

6. نادرست

7. درست

8. نادرست

9. درست

10. درست

11. آنات حقیقت سیال زمان و حركت‌اند، در حالی كه دورات اعتبارات انتزاعی از آنات هستند.

12. زیرا این تقسیم‌بندی‌ها فاقد اساس علمی بوده و صرفاً اعتباری هستند.

13. رقائق اسماء به اعیان ثابته اشاره دارد كه مظهر اسماء و صفات الهی هستند.

14. زیرا عالم ناسوت ظهور اسماء و صفات الهی است كه افول نمی‌كنند.

15. نعت الوجود البحت به وحدت وجودی اشاره دارد كه ظرف حركت و زمان است.