متن درس
تأملی در زمان، دهر و احاطه عرشی
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه 465)
مقدمه: تأمل در نظام وجودی و جایگاه زمان
این نوشتار، بازنویسی و تحلیل درسگفتار شماره 465 از سلسله مباحث مصباح الانس، ارائهشده توسط آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، است که با نگاهی عمیق و نقادانه به بررسی مفاهیم بنیادین فلسفی و عرفانی نظیر زمان، دهر، سرمد، و احاطه عرش بر صور و احکام وجودی میپردازد. این درسگفتار، با رویکردی چندلایه، به تبیین جایگاه عالم ناسوت در سلسلهمراتب خلقت، نقش عرش بهعنوان مبدأ فیض، و ماهیت زمان بهمثابه حقیقتی عرضی و سیال مینشیند.
بخش اول: احاطه عرش و ظهورات ناسوت
سر انعام و جامعیت عرش
عرش، بهمثابه ظرف جامع تجلیات الهی، بر صور، حرکات، ارواح، و اسرار وجودی احاطه دارد و سایر صور و احکام در آن مندرجاند. این احاطه، گویی که عرش، چون گنبدی عظیم، آسمان وجود را در بر گرفته و همه مراتب را تحت سیطره خود دارد. عرش، با دربرداشتن چهار اسم اصلی (حیات، علم، قدرت، اراده)، ملائکه حمله، و حقایق طبیعت کلی، چهار مرتبه کلی وجودی را شامل میشود که در ایام، ساعات، درجات، و دقایق متجلی میگردند.
ظهورات ناسوت و سلسلهمراتب خلقت
عالم ناسوت، پایینترین مرتبه وجودی، از نزولات عرش، قلم، لوح، افلاک، و نظام کیوانی تا خصوصیات زمینی چون چهار فصل، ساعات، و ثانیهها شکل میگیرد. این سلسلهمراتب، مانند نردبانی است که از قلههای متعالی وجود تا دشتهای مادون امتداد یافته و هر مرتبه، آینهای از مرتبه پیشین است. همه عالم، مظهر اسماء و صفات الهی است و خصوصیات، عوارض، و حرکات ناسوت، تجلیات این اسماء در ظرف مادهاند.
نقد تبیینهای غیرمستند
برخی تبیینهای خاص درباره ظهورات عالم، که فاقد پشتوانه استدلالیاند، نادرست شمرده میشوند. این دیدگاه، عالم را بهسان تابلویی میبیند که هر نقش آن، جلوهای از اسماء الهی است و هرگونه تفسیر غیرمستند، چون خطی ناهماهنگ بر این تابلو، از زیبایی آن میکاهد. تأکید بر وحدت وجود، ضرورت اجتناب از تحلیلهای ذوقی و غیرعلمی را آشکار میسازد.
بخش دوم: تقسیمبندی عوالم و مراتب وجودی
تقسیم عالم به سرمد، دهر، و زمان
نظام هستی به سه مرتبه تقسیم میشود: سرمد، دهر، و زمان. عالم سرمد، اضافه ثابت به ثابت و مرتبه مجردات است، گویی که قلهای بیتغییر در آسمان وجود است. عالم دهر، اضافه ثابت به متغیر و عالم مثال است، مانند پلی که میان مجردات و ماده امتداد یافته است. عالم زمان، اضافه متغیر به متغیر و عالم ماده است، چون رودی که در بستر ناسوت جاری است.
عالم سرمد: مرتبه مجردات
عالم سرمد، بهعنوان مرتبهای فاقد تغییر، جایگاه عقول و موجودات مجرد است. این عالم، مانند نوری ثابت و بیفروغ، از هرگونه تحول و دگرگونی مبراست و در سلسلهمراتب وجودی، بالاترین جایگاه را دارد.
عالم دهر: واسطه میان مجردات و ماده
دهر، عالم مثال و اضافه ثابت به متغیر است. این مرتبه، مانند آیینهای است که تصاویر متعالی را در قالبهای متغیر منعکس میکند و نقش واسطهای میان سرمد و زمان ایفا مینماید. دهر، روح زمان شمرده میشود و حقیقتی متعالیتر از زمان دارد.
عالم زمان: مرتبه ماده
عالم زمان، بهعنوان مرتبه متغیر به متغیر، با عالم ماده و حرکت افلاک پیوند دارد. زمان، مانند جریانی سیال، در بستر ناسوت جاری است و با خصوصیاتی چون ایام، ساعات، و دقایق، نظام مادی را سامان میدهد.
بخش سوم: ماهیت زمان و چالشهای شناخت آن
مشکلات شناخت زمان
شناخت زمان، به دلیل پیچیدگیهای فلسفی آن، همواره دشوار بوده است. این دشواری، مانند تلاش برای گرفتن سایهای در دست، از ماهیت سیال و عرضی زمان نشأت میگیرد. مشابه این چالش، در دیگر مسائل فلسفی نیز مشاهده میشود.
ماهیت فلسفی زمان
مباحث زمان، ذاتاً فلسفیاند و نباید بدون استدلال علمی در حوزه عرفان مطرح شوند. این دیدگاه، مانند درخواست نقاشی دقیق از منظرهای با ابزار ناکافی، بر ضرورت انسجام علمی در تبیین زمان تأکید دارد. زمان، کم متصل، غیرقارالذات، عرض، و عارض بر حرکت است که از نظام کیوانی و افلاک سرچشمه میگیرد.
نقد تبیینهای ذوقی
برخی تبیینهای عرفانی زمان، که فاقد استدلال علمیاند، ذوقی و نادرست شمرده میشوند. این تبیینها، مانند سرودن شعری بدون وزن و قافیه، از اعتبار علمی محرومند و نمیتوانند حقیقت زمان را آشکار سازند.
وجود خارجی زمان
زمان، برخلاف دیدگاههای ایدهآلیستی که آن را موهوم یا متوهم میدانند، حقیقتی خارجی، اما ضعیف دارد. این حقیقت، مانند سایهای است که بر دیوار وجود نقش بسته و با حرکت افلاک و سیارات پدید میآید. زمان، کم بیقرار است و به لحظه حال وابسته است، نه گذشته یا آینده.
حرکت و زمان
حرکت، ظهور نظام کیوانی و ماده است و زمان، نتیجه آن. حرکت افلاک و سیارات، مانند چرخدندههایی در ساعت عظیم کیهان، زمان را پدید میآورد. حرکت، موضوع زمان است، اما خود ذاتاً عرض نیست، بلکه حقیقتی است که زمان بر آن عارض میشود.
عرض بودن زمان
زمان، بهعنوان عرض، بر حرکت عارض میشود و وجودی وابسته دارد. این ویژگی، مانند رنگ که بر جسم عارض است، زمان را به لحظه حال محدود میسازد. دیدگاههای سنتی که عرض بر عرض را محال میدانستند، رد شده و امکان عروض زمان بر حرکت تأیید میگردد.
بخش چهارم: دهر، زمان، و مراتب زمانی
دهر: روح زمان
دهر، بهعنوان روح زمان، لحاظ ثابت به متغیر است و مرتبهای متعالیتر از زمان دارد. این مرتبه، مانند ریشهای است که شاخههای زمان از آن میرویند. عبارت «اسم الدهر» غیرضروری شمرده شده و دهر، خود حقیقتی مستقل است.
نقد دور عرشی
مفهوم دور عرشی، که ظهور عرش را بهصورت تکراری و دورانی فرض میکند، ذوقی و نادرست است. ظهور عرش، کمونی و غیرتکراری است، مانند نوری که بیوقفه از مبدأ الهی ساطع میشود و هر لحظه، جلوهای نو دارد.
مراتب زمانی: یوم، ساعت، و دقیقه
مراتب زمانی، شامل ایام، ساعات، درجات، و دقایق، از حرکت افلاک انتزاع میشوند. یوم (روز)، مدت واحدهای است که از مقدار حرکت استخراج شده و وجودی انتزاعی دارد. این مراتب، مانند موجهایی بر سطح اقیانوس زمان، از سیالیت حرکت سرچشمه میگیرند.
ظهور و بطون یوم
یوم، جامع ظهور و بطون است و لیل و نهار را در بر میگیرد. این جامعیت، مانند آیینهای است که هم نور روز و هم سایه شب را در خود منعکس میکند. یوم، گاه به معنای ۲۴ ساعت (لیل و نهار) و گاه به معنای نهار در مقابل لیل به کار میرود.
نقد تفسیر لیل و نهار
تفسیر لیل بهعنوان مظهر غیب مطلق، که به نقل از قونوی آمده، نادرست است. غیب مطلق، نور محض و فرطالنور است، نه تاریکی. لیل، مظهر باطن و نهار، مظهر شهادت است، اما غیب مطلق، فراتر از این دو مرتبه است، مانند نوری که از دسترس ادراک بشری بیرون است.
ایام الله و احکام الهی
یوم، بهعنوان ظرف ایام الله، پذیرای همه احکام الهی است. این ویژگی، مانند زمینی حاصلخیز است که بذرهای احکام الهی در آن کاشته شده و به بار مینشیند. هفته، ماه، و سال، تکرار یوماند و یوم، تکرار لحظه است.
حرکت سیال و زمان
حقیقت زمان، حرکت سیال (توسطی) است، نه حرکت قطعیه. این سیالیت، مانند جریانی است که هرگز متوقف نمیشود و هیچ لحظهای تکرار نمیگردد. زمان، به لحظه، ثانیه، دقیقه، و یوم تقسیم میشود، اما همه این مراتب به سیالیت حرکت وابستهاند.
بخش پنجم: نقد دیدگاههای فلسفی و عرفانی
اختلاف درباره ماهیت زمان
درباره ماهیت زمان، اختلافاتی وجود دارد: برخی آن را واجبالوجود و برخی معدوم میدانند. هر دو دیدگاه نادرستاند. زمان، حقیقتی عرضی است که وجودی ضعیف، اما عینی دارد، مانند سایهای که از حرکت جسم پدید میآید.
نقد محییالدین و متکلمان
ضعف فلسفی محییالدین ابنعربی، بهویژه در تبیین ازل و زمان، عامل انحرافاتی در آثار شاگردانش مانند قونوی بوده است. متکلمان نیز، به دلیل فقدان بنیان فلسفی، در فهم ازل و زمان ناکام ماندهاند. این نقد، مانند اشاره به کجی بنایی است که بر شالودهای سست استوار شده است.
ازل و ابد: اسماء الهی
ازل و ابد، اسماء الهیاند و فراتر از صفت سلبیاند. ازل، مقام الوهیت و مبدأ تجلی اسماء است، مانند سرچشمهای که همه رودهای وجود از آن جاری میشوند. دیدگاه محییالدین که ازل را صفت سلبی میخواند، نادرست است.
نقد تسلسل در زمان
فرض زمان برای زمان، به تسلسل میانجامد و محال است. زمان، مانند کاسهای است که آب در آن جای میگیرد، اما خود کاسه، کاسه دیگری نمیخواهد. این دیدگاه، بر نفی تسلسل و لزوم مبدأ غیرمتغیر تأکید دارد.
آیات قرآنی و ثبات الهی
آیه شریفه وَكَانَ ٱللَّهُ بِكُلِّ شَىْءٍ عَلِيمًا (نساء: ۱۷۶، : «و خداوند به هر چیزی داناست») بر ثبات علم الهی دلالت دارد. «کان» در این آیه، به معنای دوام و ثبات است، نه ماضی زمانی. همچنین، آیه وَلِلَّهِ ٱلْأَمْرُ مِن قَبْلُ وَمِن بَعْدُ (روم: ۴، : «و فرمان از آنِ خداست، چه پیش از این و چه پس از آن») سلطه مطلق الهی بر همه مراتب وجودی را نشان میدهد.
عدم تکرار در تجلی
اصل «لا تکرار فی التجلی» بر عدم تکرار در عالم دلالت دارد. هر لحظه زمانی، حقیقتی متمایز است و هیچ صبحی مانند صبح دیگر نیست. این دیدگاه، مانند نقاشی است که هر ضربه قلممو، اثری نو بر بوم مینهد.
کنترل زمان توسط اولیاء
اولیاء خدا، در ظرف دهر، قادر به کنترل زماناند. این اقتدار، مانند پلی است که زمان را به مراتب متعالی پیوند میدهد و امکان تعامل با حقایق فرازمانی را فراهم میآورد.
جمعبندی
درسگفتار شماره 465 مصباح الانس، با تبیین احاطه عرش بر صور و احکام، ظهورات عالم ناسوت، و تقسیمبندی عوالم به سرمد، دهر، و زمان، به بررسی ماهیت زمان بهمثابه حقیقتی عرضی و سیال پرداخته است. عرش، مبدأ فیض و ظرف جامع تجلیات الهی است که از قلم تا افلاک و نظام کیوانی، ناسوت را شکل میدهد. زمان، کم متصل غیرقارالذات و عارض بر حرکت افلاک است و وجودی عینی، اما ضعیف دارد. دهر، روح زمان و مرتبهای متعالیتر است. نقد دیدگاههای ذوقی، مانند دور عرشی و تفسیر لیل بهعنوان غیب مطلق، بر ضرورت انسجام علمی تأکید دارد. آیات قرآنی وَكَانَ ٱللَّهُ بِكُلِّ شَىْءٍ عَلِيمًا و وَلِلَّهِ ٱلْأَمْرُ مِن قَبْلُ وَمِن بَعْدُ ثبات و سلطه الهی را نشان میدهند. این نوشتار، با ادغام تحلیلهای تفصیلی و ارائه محتوایی فاخر و آکادمیک، نظام خلقت و ماهیت زمان را برای مخاطبان متخصص روشن میسازد.