متن درس
تجلی ذات در احدیت و واحدیت
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه 471)
دیباچه
این نوشتار به بازنویسی و تبیین درسگفتار شماره 471 از مجموعه «مصباح الانس»، ارائهشده توسط آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، اختصاص دارد که به بحثی عمیق و تخصصی در باب تجلی ذات حق در دو ظرف احدیت و واحدیت میپردازد.
بخش یکم: کمال ذاتی و تجلی ذات در احدیت
مفهوم کمال ذاتی و جلاء ذات
کمال ذاتی، بهعنوان اقتضای نخست ذات اقدس الهی، در ظرف احدیت متجلی میشود. این کمال، ظهور ذات برای خود یا همان جلاء ذاتی است که در آن، ذات حق بدون واسطه عالم، به تمامی اسما و صفات خود ظاهر میگردد. این دیدگاه با عرفان ابنعربی همخوانی دارد که ذات را در احدیت، عین ظهور میداند. جلاء ذات، چونان آینهای است که حق در آن، جمال بیکران خود را بیواسطه مشاهده میکند، و این ظهور، تعینات واحدیت را در بر دارد که مظهر آن، اسما و صفات الهی است.
فاعلیت الهی و عشق ذاتی
فاعلیت حق، برخلاف دیدگاه متکلمان که آن را به اراده و یا فلاسفه که آن را به رضا و عنایت نسبت میدهند، در این درسگفتار به عشق ذاتی تعبیر شده است. این تبیین ریشه در حدیث شریف «كنت كنزاً مخفياً فأحببت أن أعرف» دارد که خلقت را نتیجه حب ذاتی حق به اظهار وجود میداند. عشق، چونان جریانی بیانتها، ذات را به سوی ظهور میکشاند و خلقت، تجلی این حب بیکران است که فراتر از اراده و رضا، در ذات حق ریشه دارد.
اصلاح مفهوم تعینات واحدیت
در نقدی دقیق، عبارت «اعتبارات الواحدية» به «تعینات الواحدية المتعينة في عين الأحدية» اصلاح میشود. این اصلاح، بر عینیت تعینات و دوری از ذهنگرایی تأکید دارد. واحدیت، ظهور احدیت است و نه مفهومی ذهنی یا اعتباری. تعینات واحدیت، چونان شاخههایی از درخت احدیت، در ظرف وجود متجلی میشوند و نه در ذهن آدمی.
نفی اجمال و تفصیل در احدیت
اصطلاحات «مفصل و مجمل» در ظرف احدیت مردود شمرده شده و به جای آن، «شهود واحد في أحد» پیشنهاد میشود. در احدیت، ظهور حق کامل و لایتناهی است و نیازی به تقسیمبندی به اجمال یا تفصیل ندارد. این دیدگاه، چونان نوری بیپایان، علم لایتناهی حق را در ظرف احدیت متجلی میسازد که در آن، هیچگونه محدودیت یا تقسیمبندی وجود ندارد.
بخش دوم: استجلاء ذات در واحدیت
مفهوم استجلاء و ظرف واحدیت
استجلاء ذات، ظهور حق در ظرف واحدیت است که با جمع تمامی تعینات همراه است. مظهر واحدیت، عالمیناند که به سوی احدیت رجوع میکنند. واحدیت، مرتبه فعل و خلق است، و عالمین، چونان آیینههایی، تجلی تعینات واحدیت را بازمیتابانند و در نهایت، به ذات اقدس بازمیگردند.
انسان بهعنوان مظهر احدیت و واحدیت
انسان، بهعنوان مظهر جمع احدیت و واحدیت، در دو فصل طینی (آدم) و نوری (خاتم) معرفی میشود. خاتم، مظهر احدیت است که مقدم بر خلقت است، و آدم، مظهر واحدیت که متأخر از آن است. این تبیین با حدیث شریف «لولاك لما خلقت الأفلاك» همخوانی دارد که مقام ختمی را محور خلقت میداند.
ولایت و محبوبیت
ولایت، اصل کمالات و ظهور محبوبیت حق است. محبوبین، اعم از معصومین و غیرمعصومین، مظهر احدیتاند، و محبین، مظهر واحدیت. ولایت، چونان رودی جاری، تمامی کمالات را در خود جمع میکند و محبوبیت، نتیجه حب الهی است که در معصومین به اوج میرسد، اما به آنها محدود نمیگردد.
نقد مفهوم برزخیت
اصطلاح «برزخیت» در این درسگفتار نادرست دانسته شده و به «تعین اول و ثانی» اصلاح میگردد. احدیت و واحدیت، مراتب وجودیاند و نه برزخهایی میان ذات و خلق. این اصلاح، بر عینیت مراتب وجود تأکید دارد و مفهوم برزخیت را ناسازگار با وحدت وجود میداند.
بخش سوم: نقد تقسیمبندیها و تبیین اسما و تقوا
نقد تقسیم اسما به سبع
تقسیم اسما به سبع (هفتگانه) در این درسگفتار رد شده و به جای آن، اسما به دو دسته ام (حیات، علم، قدرت، اراده، سلامت) و تفصیل (لایتناهی) تقسیم میشوند. این دیدگاه، محدودیت اسما را نفی میکند و بر بینهایت بودن آنها تأکید دارد. اسما در انسان بهصورت مشاعی ظهور مییابند، چونان ستارگانی که در آسمان وجود انسان میدرخشند.
بازتعریف تقوا
معنای رایج «اتقوا الله» بهعنوان ترس از خدا نقد شده و به جای آن، به عشق و حب حق و التزام به ولایت و محبوبیت تعبیر میگردد. تقوا، نه پرهیز از نجاست یا ترس از مجازات، بلکه زیستن در حب و جمال حق است، چونان راهی که سالک را به سوی محبوب بیکران هدایت میکند. این تفسیر، با آیات قرآن کریم و عرفان همخوانی دارد و تقوا را بهعنوان التزام به ولایت و محبت الهی بازتعریف میکند.
جمعبندی
درسگفتار شماره 471 از «مصباح الانس»، با تبیین کمال ذاتی و تجلی ذات در احدیت و واحدیت، خلقت را بهعنوان تجلی حب الهی معرفی میکند. انسان، در دو فصل طینی و نوری، مظهر احدیت و واحدیت است، و ولایت، چونان محور کمالات، ظهور محبوبیت حق را متجلی میسازد. نقد اصطلاحات نادرست، نظیر اعتبارات، برزخیت و تقسیم اسما به سبع، عرفان را به معرفتی عینی و پویا تبدیل میکند. عالم، چونان آینهای، تجلیات بیپایان حب الهی را در ظرف ولایت بازمیتاباند. این تبیین، نهتنها مفاهیم عرفانی را روشن میسازد، بلکه با اصلاح دیدگاههای نادرست، راه را برای فهمی عمیقتر از حقیقت وجود هموار میکند.