متن درس
مراتب کمال انسان در عرفان اسلامی
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه 481)
مقدمه: تبیین مراتب کمال در عرفان اسلامی
عرفان اسلامی، چونان دریایی ژرف، انسان را به سوی شناخت حقیقت خویش و پروردگارش رهنمون میسازد. در این میان، مراتب سهگانه کمال انسان—اسلام، ایمان، و احسان—چونان نردبانی است که سالک را از معرفت خلقی به تمکین الهی میرساند. درسگفتار شماره 481 از مجموعه «مصباح الانس»، برگرفته از بیانات آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، به تبیین این مراتب با نگاهی عمیق و عرفانی پرداخته و انسان کامل را در مقام عارف بالله معرفی میکند.
بخش نخست: مراتب سهگانه کمال انسان
مفهوم کمال و مراتب آن
کمال انسان، در عرفان اسلامی، سفری است از خودشناسی به خداشناسی، که در سه مرتبه متجلی میشود: اسلام، ایمان، و احسان. این مراتب، چونان مراحل شکوفایی گل وجود انسان، هر یک حامل بُعدی از معرفت و قرب الهیاند. مرتبه اسلام، معرفت خلقی است؛ ایمان، معرفت ربوبی؛ و احسان، مقام تمکین و رؤیت الهی. این ساختار با حدیث شریف «الإسلام، الإیمان، الإحسان» همخوانی دارد و نشاندهنده سیر تکاملی سالک از ظاهر به باطن و از باطن به حقیقت است.
درنگ: مراتب سهگانه کمال (اسلام، ایمان، احسان) چونان نردبانی است که انسان را از معرفت خلقی به تمکین الهی رهنمون میسازد، و هر مرتبه، جلوهای از قرب به حقتعالی را آشکار میکند. |
مرتبه نخست: اسلام و معرفت خلقی
مرتبه اسلام، دروازه ورود به معرفت است، جایی که عارف به شناخت خلق، خالق، خود، و غیر دست مییابد. این معرفت، چونان آینهای است که خصوصیات خلقی و عبادی انسان را در خود و دیگران بازمیتاباند. عارف در این مرحله، با شهود خویش، حقیقت وجودی عالم را درمییابد و به قول قرآن کریم، خود را در مسیر شناخت پروردگار میبیند:
﴿سَنُريهِم آياتِنا فِي الآفاقِ وَفي أَنفُسِهِم حَتّى يَتَبَيَّنَ لَهُم أَنَّهُ الحَقُّ﴾
(فصلت: ۵۳؛ : بهزودی آیات خود را در افقها و در درون جانهایشان به آنها نشان میدهیم تا برایشان آشکار شود که او حق است).
این معرفت، پایهای است برای سلوک عرفانی، که سالک را به آگاهی از جایگاه خویش در نظام هستی هدایت میکند.
مرتبه دوم: ایمان و معرفت ربوبی
در مرتبه ایمان، عارف به معرفت ربوبی نائل میشود، جایی که با اتصال به اسما و صفات الهی، ظرف صفاتی میگردد و قرب اسمائی مییابد. این مقام، چونان گلی است که در باغ اسمای الهی شکوفا شده و عطر صفات حق را در وجود خویش متجلی میسازد. عارف در این مرحله، عالم را ظهور اسمای الهی میبیند و با قلب خویش، به حقیقت
﴿رَبّي عَلى صِراطٍ مُستَقيمٍ﴾
(هود: ۵۶؛ : پروردگارم بر راه راست است) گواهی میدهد. این معرفت، سالک را از شناخت ظاهری به باطن وجود رهنمون میسازد.
مرتبه سوم: احسان و مقام تمکین
احسان، قله کمال انسانی است، جایی که عارف به مقام تمکین میرسد و توانایی اثرگذاری بر خلق—بهویژه برای دیگران—را مییابد. در این مقام، خلق از او اطاعت میکند، نه از روی اجبار، بلکه به سبب نور الهی که در وجودش متجلی شده است. این مقام، با تعریف احسان در حدیث نبوی، یعنی
﴿أَن تَعبُدَ اللَّهَ كَأَنَّكَ تَراهُ﴾
(ترجمه: که خدا را چنان عبادت کنی که گویی او را میبینی) همخوانی دارد. عارف در این مرحله، چونان خورشیدی است که نورش عالم را روشن میسازد، بیآنکه خود به دنبال تصرف در امور خلق باشد.
جمعبندی بخش نخست
مراتب سهگانه کمال، چونان سفری است از ظلمت به نور، که سالک را از معرفت خلقی به تمکین الهی میرساند. هر مرتبه، جلوهای از حقیقت وجودی انسان را آشکار میکند و او را به سوی وحدت با حقتعالی هدایت مینماید. این ساختار، نهتنها در عرفان اسلامی، بلکه در سیره انبیا و اولیا نیز متجلی است.
بخش دوم: ابزارهای معرفت و شهود عارف
ذوق صحیح و کشف صریح
عارف، با دو ابزار بنیادین—ذوق صحیح و کشف صریح—به حقیقت خویش و عالم آگاه میشود. ذوق صحیح، چونان مضمضه معرفت است که سالک با آن طعم حقیقت را میچشد، و کشف صریح، چونان رؤیتی است که بیهیچ شبههای، حقیقت را در برابر او آشکار میسازد. این دو، برخلاف حالات مقطعی و ناپایدار محبین، از ثبات و استواری برخوردارند و عارف را از اضطراب و تردید مصون میدارند. این معرفت، چونان چشمهای زلال است که از دل وجود سالک میجوشد و او را به حقیقت ربوبی، الهی، و خلقی رهنمون میسازد.
درنگ: ذوق صحیح و کشف صریح، چونان دو بال عارفاند که او را به سوی حقیقت پرواز میدهند، و این معرفت، با ثبات و خلوص، از هرگونه شبهه و اضطراب به دور است. |
رؤیت اوائل و اواخر
یکی از ویژگیهای عارف در معرفت خلقی، توانایی شهود اوائل و اواخر امور است. این رؤیت، ناگهانی و بیتصور است، چونان جرقهای که در تاریکی ذهن سالک درخشیده و حقیقت را آشکار میسازد. عارف، با این شهود، آغاز و انجام هر پدیده را توأمان درمییابد، گویی که زمان در برابر او چونان طوماری گشوده شده است. این توانایی، در سیره اولیای الهی نیز متجلی است، که با دیدن آغاز یک امر، پایان آن را نیز درمییافتند.
معرفت اجمالی و تفصیلی
معرفت عارف، گاه اجمالی (کلی) و گاه تفصیلی (جزئی) است. معرفت اجمالی، چونان دیدن جنگلی از دور است که کلیت آن را دربرمیگیرد، اما معرفت تفصیلی، چونان شناخت هر درخت در آن جنگل است که موقت و محدود به ممکنات است. این محدودیت، به سبب ماهیت ممتنع بودن تفصیل مؤبد در ممکنات است، چرا که تنها ذات حقتعالی قادر به احاطه کامل بر جزئیات ابدی است.
جمعبندی بخش دوم
ابزارهای معرفت عارف—ذوق صحیح، کشف صریح، و شهود اوائل و اواخر—چونان مشعلهاییاند که مسیر سلوک را روشن میسازند. این ابزارها، با ثبات و خلوص، عارف را از تردید و اضطراب مصون داشته و او را به سوی حقیقت هدایت میکنند.
بخش سوم: احکام خواطر و سلوک عارف
خواطر چهارگانه
عارف، با احکام خواطر چهارگانه—ربانی، ملکی، نفسانی، و شیطانی—عمل میکند. خواطر ربانی و ملکی، چونان نسیمی الهیاند که از جانب حق در قلب عارف میوزند، اما خواطر نفسانی و شیطانی، متعلق به دیگراناند و عارف، با میزان الهی، آنها را در دیگران تشخیص میدهد. این تشخیص، با سیره معصومین همخوانی دارد، که از نفوذ شیطان مصون بودند و خواطر شیطانی در وجودشان راه نداشت.
درنگ: عارف، با احکام خواطر چهارگانه، چونان قاضی عادلی است که با میزان الهی، حقیقت هر خاطر را سنجیده و جز به ربانی و ملکی در وجود خویش راه نمیدهد. |
مراعات خواطر اولیه
عارف، خواطر اولیه را مراعات میکند، چرا که حقیقت امور در این خواطر نهفته است. این خواطر، چونان کدها و نشانههاییاند که رازهای هستی را در خود نهان دارند و بر تصمیمات و نظرات ظاهری برتری دارند. عارف، با اهتمام به این خواطر، چه برای خود و چه برای دیگران، مسیر حقیقت را میپیماید.
عدم دخالت در امور خلق
عارف، با وجود آگاهی کامل، در امور خلق دخالت نمیکند تا امنیت و آرامش آنها حفظ شود. این سلوک، با سیره انبیا و اولیا همخوانی دارد، که با ستاریت الهی، از افشای اسرار خلق پرهیز میکردند. کرامات نمایشی، چونان بادی است که آرامش خلق را برهم میزند و به قساوت قلب منجر میشود.
جمعبندی بخش سوم
احکام خواطر و سلوک عارف، چونان نقشهای است که مسیر سلوک را ترسیم میکند. عارف، با مراعات خواطر اولیه و پرهیز از دخالت در امور خلق، به سوی کمال الهی گام برمیدارد و حقیقت را در وجود خویش متجلی میسازد.
بخش چهارم: استعداد و وصول به کمال
استعداد ذاتی و فعلیت
عارف، بر اساس استعداد ذاتی خویش—چنانکه در حدیث «کُلٌّ مُيَسَّرٌ لِمَا خُلِقَ لَهُ» آمده—به کمال میرسد. این استعداد، چونان بذری است که در خاک وجود انسان کاشته شده و با سلوک عرفانی به بار مینشیند. فعلیت این استعداد، سالک را به معرفت و تمکین رهنمون میسازد.
انسان کامل و بصیرت به نفس
انسان کامل، با بصیرت به نفس خویش، به شناخت پروردگارش نائل میشود، چنانکه در حدیث شریف آمده: «مَن عَرَفَ نَفسَهُ فَقَد عَرَفَ رَبَّهُ». این بصیرت، چونان چراغی است که تاریکیهای وجود را روشن میسازد و سالک را به وحدت با حقتعالی میرساند.
درنگ: انسان کامل، با بصیرت به نفس و استعداد ذاتی، چونان گوهری است که در صدف وجود خویش، حقیقت الهی را متجلی میسازد. |
جمعبندی بخش چهارم
استعداد ذاتی و بصیرت به نفس، دو بال انسان کاملاند که او را به سوی کمال الهی پرواز میدهند. این سلوک، با فعلیت استعداد و شناخت حقیقت نفس، به وصال حقتعالی میانجامد.
نتیجهگیری نهایی
درسگفتار شماره 481 از «مصباح الانس»، چونان گوهری درخشان در گنجینه عرفان اسلامی، مراتب کمال انسان را در سه مقام اسلام، ایمان، و احسان تبیین میکند. عارف، با ذوق صحیح و کشف صریح، حقیقت خویش و عالم را درمییابد و با احکام خواطر، بدون دخالت در امور خلق، به سوی تمکین الهی گام برمیدارد.
با نظارت صادق خادمی |