در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

مصباح الانس 489

متن درس

 

مصباح الانس: تبیین انسان کامل و مراتب ولایت

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه 489)

مقدمه: درآمدی بر مفهوم انسان کامل در عرفان اسلامی

در منظومه معرفتی عرفان اسلامی، مفهوم انسان کامل به مثابه قله‌ای رفیع از کمال انسانی است که در آن، علم، قدرت، و تمکین در هم تنیده شده و به ظهور ولایت و عصمت می‌انجامد. این مفهوم، که در آثار عرفای بزرگی چون قونوی ریشه دارد، نه تنها به تبیین مقامات معنوی انسان می‌پردازد، بلکه راهنمایی است برای شناخت مراتب وجودی و تشخیص حق از باطل. در این بخش ، برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، به بررسی تفصیلی انسان کامل، مراتب کمال، و ارتباط آن با ولایت، عصمت، نبوت، رسالت، امامت، و خلافت پرداخته می‌شود.

بخش اول: انسان کامل و مراتب کمال

تعریف انسان کامل

انسان کامل، در نگاه عرفانی، موجودی است که به سه مقام والا دست یافته است: مقام علمی، مقام قدرتی، و مقام تمکینی. مقام علمی، چونان چشمه‌ای زلال، معرفت الهی را در وجود او جاری می‌سازد؛ مقام قدرتی، چونان بازویی توانمند، اراده او را به فعلیت می‌رساند؛ و مقام تمکینی، چونان پلی استوار، او را به دستگیری و هدایت دیگران قادر می‌سازد. این سه مقام، به مثابه سه ستون بنای عظیم انسان کامل، او را به جایگاهی رفیع می‌رسانند که در آن، علم و عمل در هم می‌آمیزند و به ظهور کمال می‌انجامند.

درنگ: انسان کامل، دارای سه مقام علمی، قدرتی، و تمکینی است که او را به ظرف علم، عمل، و دستگیری از دیگران تبدیل می‌کند.

تمکین و ظرف تعدّی

تمکین، به مثابه ظرفی است که انسان کامل را از کمال شخصی به تأثیرگذاری بر دیگران سوق می‌دهد. همان‌گونه که آب، هم خود پاک است (طاهر) و هم پاک‌کننده (مطهر)، انسان کامل نیز نه تنها به کمال درونی دست یافته، بلکه توانایی تسرّی این کمال به دیگران را داراست. این ویژگی، که در اصطلاح عرفانی «تعدّی» نامیده می‌شود، انسان کامل را به ممتحنی تبدیل می‌کند که می‌تواند صحت و سقم اعمال و افکار دیگران را تشخیص دهد.

درنگ: تمکین، ظرف تعدّی است که انسان کامل را از کمال شخصی به هدایت و تأثیرگذاری بر دیگران سوق می‌دهد.

کاشفیت تام و تشخیص حق از باطل

کاشفیت تام، ویژگی برجسته انسان کامل است که او را قادر می‌سازد تا نه تنها حق و باطل را از یکدیگر تمییز دهد، بلکه علل و اسباب خطاها و صواب‌ها را نیز درک کند. این معرفت، چونان چراغی فروزان، مسیر هدایت را روشن می‌سازد و انسان کامل را به جایگاه ممتحنی می‌رساند که می‌تواند مراتب افراد، درستی‌ها و نادرستی‌ها، و خیر و شر را با دقت و بصیرت تشخیص دهد.

درنگ: انسان کامل، با کاشفیت تام، حق و باطل، علل خطاها، و مراتب افراد را تشخیص می‌دهد.

ذائقین و مقلدین: تفاوت تجربه و تقلید

انسان کامل، با بصیرت الهی، ذائقین را از مقلدین بازمی‌شناسد. ذائقین، کسانی‌اند که حقیقت را خود چشیده‌اند، مانند کسی که شهد گوارای معرفت را نوشیده و شیرینی آن را در جان خود احساس کرده است. مقلدین اما، چونان کسانی‌اند که تنها از شنیده‌ها سخن می‌گویند، بی‌آنکه خود طعم حقیقت را تجربه کرده باشند. این تمایز، به انسان کامل امکان می‌دهد تا مراتب سالکان را شناخته و هدایتشان کند.

درنگ: انسان کامل، ذائقین (چشندگان حقیقت) را از مقلدین (تقلیدکنندگان) تمییز می‌دهد.

جمع‌بندی بخش اول

انسان کامل، با دستیابی به مقامات علمی، قدرتی، و تمکینی، به جایگاهی می‌رسد که نه تنها خود به کمال دست یافته، بلکه قادر است دیگران را نیز به سوی کمال هدایت کند. کاشفیت تام او، چونان آینه‌ای صیقلی، حقایق را منعکس می‌کند و او را به ممتحنی تبدیل می‌سازد که مراتب وجودی و علل خطاها و صواب‌ها را تشخیص می‌دهد. تمایز ذائقین از مقلدین، گواهی بر عمق بصیرت اوست.

بخش دوم: ولایت، عصمت، و ظهور آن در مقامات الهی

ولایت: اصل کمال انسانی

ولایت، چونان ریشه‌ای استوار، اصل و اساس کمال هر موجودی است. هر موجود، به قدر ولایتش، به عصمت و کمال دست می‌یابد. عصمت، ظهور ولایت است و مقامات نبوت، رسالت، امامت، و خلافت، چونان شاخسارهایی‌اند که از این ریشه تغذیه می‌کنند. در این منظومه، هر پیامبری به قدر ولایتش اقتدار می‌یابد و هر امامی به میزان عصمتش، هدایتگر خلایق می‌شود.

درنگ: ولایت، اصل کمال است و عصمت، نبوت، رسالت، امامت، و خلافت، ظهور آن‌اند.

ولایت مطلقه: اصالی و نیابتی

ولایت مطلقه، گاه اصالی است، چون در پیامبر و امام، و گاه نیابتی، چون در فقیه عادل. فقیه، به شرط عدالت و التزام به کتاب و سنت، نیابتاً ولایت می‌یابد، اما این ولایت، مشروط و مقید است. قرآن کریم در این باره می‌فرماید:

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ (النساء: ۵۹)

این آیه، اطاعت از خدا، رسول، و اولی‌الامر را بی‌قید و شرط می‌داند، اما ولایت فقیه، به دلیل فقدان عصمت، مشروط به شرایطی چون عدالت، اجتهاد، و سلامت اخلاقی است.

درنگ: ولایت مطلقه، در پیامبر و امام اصالی و در فقیه نیابتی و مشروط است.

ولایت تکوینی و تشریعی

ولایت، گاه تکوینی است، که در ساحت معرفت و عرفان ظهور می‌یابد، و گاه تشریعی، که در چارچوب احکام فقهی متجلی می‌شود. ولایت تکوینی، چونان نسیمی الهی، قلب سالک را به سوی معرفت رهنمون می‌شود، در حالی که ولایت تشریعی، چونان قانونی استوار، نظم جامعه را تضمین می‌کند.

درنگ: ولایت تکوینی، معرفتی و عرفانی؛ و ولایت تشریعی، فقهی و شرعی است.

ولایت منصوص و غیرمنصوص

ولایت، گاه منصوص است، مانند ولایت پیامبران و امامان که با نص الهی تعیین شده‌اند، و گاه غیرمنصوص، مانند ولایت اولیای الهی که بی‌ادعا و بی‌سند ظاهری‌اند. اولیای غیرمنصوص، چونان ستارگانی در آسمان غیبت، نور هدایت می‌پراکنند، اما ادعای مقام نمی‌کنند.

درنگ: ولایت منصوص، مختص معصومین؛ و ولایت غیرمنصوص، متعلق به اولیای بی‌ادعاست.

جمع‌بندی بخش دوم

ولایت، چونان میخی استوار، محور کمال انسانی است که عصمت و مقامات الهی از آن سرچشمه می‌گیرند. این ولایت، در مراتب اصالی و نیابتی، تکوینی و تشریعی، منصوص و غیرمنصوص ظهور می‌یابد و انسان کامل را به جایگاهی می‌رساند که هم خود به کمال رسیده و هم دیگران را هدایت می‌کند.

بخش سوم=
: نقد مدعیان و ویژگی‌های اولیای حقیقی

نقد مدعیان کاذب

مدعیان ولایت، که با ادعاهای بی‌پایه خود نظام دین را مختل می‌کنند، چونان جاعلان پول بدل‌اند که اقتصاد ایمان را به ورطه نابودی می‌کشانند. انسان کامل، اما، بی‌ادعا و با اعمالش شناخته می‌شود. «من ادعى فهو كاذب»؛ والی حقیقی، نیازی به اظهار ندارد، بلکه کردارش گواه مقام اوست.

درنگ: مدعیان ولایت، کاذب‌اند؛ والی حقیقی، بی‌ادعا و با اعمالش شناخته می‌شود.

اولیا در عصر غیبت

در عصر غیبت، اولیای الهی با ولایت نسبی، گاه از برخی اصحاب معصومین برترند. اینان، چونان سربازانی گمنام، در میدان امتحان الهی می‌درخشند و بدون ادعا، هدایت خلایق را بر عهده می‌گیرند. این ویژگی، نشان از عظمت غیبت دارد که در آن، ولایت پنهان، اما مؤثر، عالم را اداره می‌کند.

درنگ: اولیای غیبت، با ولایت نسبی، گاه برتر از اصحاب معصومین‌اند.

جمع‌بندی بخش سوم

نقد مدعیان کاذب و شناسایی اولیای حقیقی، از وظایف انسان کامل است. در عصر غیبت، اولیا با ولایت غیرمنصوص و بی‌ادعا، نقش هدایتی خود را ایفا می‌کنند و عالم را از بی‌حجتی مصون می‌دارند.

بخش چهارم: مراتب کمال و قرب الهی

مراتب کمال: واحدیت، احدیت، و تکمیل

کمال، در سه مرتبه ظهور می‌یابد: کمال (واحدیت)، اکملیت (احدیت)، و تکمیل (تعدّی به غیر). کمال، مقام وحدت است؛ اکملیت، مقام احدیت و مظهر نبوت و رسالت؛ و تکمیل، مقام خلافت کامل است که انسان را به دستگیری دیگران می‌رساند.

درنگ: کمال در واحدیت، اکملیت در احدیت، و تکمیل در خلافت کامل ظهور می‌یابد.

قرب نوافل و فرائض

قرب نوافل، هنگامی است که خدا آلت سالک می‌شود؛ اما قرب فرائض، برتر است، زیرا سالک آلت خدا می‌گردد. در این مقام، سالک چونان ابزاری در دست حق، به کمال مطلق می‌رسد و در خدمت الهی قرار می‌گیرد.

درنگ: قرب فرائض، برتر از قرب نوافل است، زیرا سالک آلت خداست.

تشخیص مراتب و عذر خلایق

انسان کامل، با کاشفیت تام، مراتب ترقی و موانع افراد را می‌شناسد و عذر خلایق را درک می‌کند. او، چونان پزشکی حاذق، نه تنها بیماری گمراهی را تشخیص می‌دهد، بلکه علل آن را نیز می‌شناسد و از تحدید و سرزنش پرهیز می‌کند.

درنگ: انسان کامل، مراتب ترقی و عذر خلایق را با کاشفیت تام درک می‌کند.

جمع‌بندی بخش چهارم

مراتب کمال، از واحدیت تا احدیت و تکمیل، انسان کامل را به جایگاهی می‌رساند که نه تنها خود به قرب الهی نائل آمده، بلکه دیگران را نیز هدایت می‌کند. قرب فرائض، اوج این کمال است که سالک را در خدمت حق قرار می‌دهد.

بخش پنجم: خاتمیت، عرفان ریاضی، و اداره عالم

خاتمیت و احدیت

خاتمیت، ظرف احدیت است که در آن، نبوت، امامت، و ولایت به کمال نهایی می‌رسند. این مقام، چونان قله‌ای است که تمامی مقامات پیشین را در خود جمع کرده و به ختم همه آن‌ها می‌انجامد.

درنگ: خاتمیت، ظرف احدیت و کمال نهایی نبوت، امامت، و ولایت است.

عرفان ریاضی

عرفان، چونان ریاضیاتی دقیق، قواعدی منسجم و منطقی دارد. نظام ولایت و عصمت، مانند معادلاتی است که بدون خطا، عالم را به سوی کمال هدایت می‌کند. این نظام، گواهی بر اداره الهی عالم است.

درنگ: عرفان، مانند ریاضیات، قواعدی دقیق و منطقی دارد.

اداره عالم در غیبت

عالم، حتی در غیبت، بی‌حجت نیست. اولیای الهی، چونان نگهبانانی بیدار، با ولایت نسبی خود، نظم هستی را حفظ می‌کنند. این اداره، چونان خورشیدی پنهان در پس ابر، همواره نور هدایت را بر عالم می‌تاباند.

درنگ: عالم در غیبت، با ولایت اولیا، به نظم الهی اداره می‌شود.

جمع‌بندی بخش پنجم

خاتمیت، عرفان ریاضی، و اداره عالم در غیبت، گواهی بر نظام‌مندی الهی عالم است. اولیای الهی، با ولایت خود، عالم را از بی‌نظمی مصون داشته و به سوی کمال رهنمون می‌شوند.

بخش ششم: حریم قم و اقرار به نبوت

حریم مقدس قم

قم، چونان حریمی مقدس، از حضور شیطان مصون است. این شهر، به دلیل پیوند با معصومین، چونان قلعه‌ای استوار، جایگاه اولیای الهی و عالمان دین است. ورود و خروج از این حریم، نیازمند اذن و التزام به آداب معنوی است.

درنگ: قم، حریمی مقدس و عاری از شیطان، جایگاه اولیای الهی است.

اقرار به نبوت

اقرار به «ما جاء به النبی»، اصل ایمان است. این اقرار، چونان کلیدی است که درهای هدایت را می‌گشاید و انسان را از گمراهی مصون می‌دارد، حتی اگر در نادانی به باطل عمل کند.

درنگ: اقرار به «ما جاء به النبی»، اصل ایمان و رهایی از گمراهی است.

جمع‌بندی بخش ششم

حریم مقدس قم و اقرار به نبوت، دو رکن اساسی در حفظ ایمان و هدایت‌اند. قم، چونان پایگاه معنوی، و اقرار به نبوت، چونان مشعلی فروزان، راه کمال را روشن می‌کنند.

نتیجه‌گیری نهایی

این نوشتار، با تکیه بر درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، مفهوم انسان کامل را در پرتو مراتب کمال، ولایت، عصمت، و مقامات الهی تبیین کرد. انسان کامل، با کاشفیت تام، حق و باطل را تشخیص داده و ذائقین را از مقلدین بازمی‌شناسد. ولایت، چونان محور کمال، در مراتب مختلف ظهور می‌یابد و عالم را در غیبت و حضور اداره می‌کند. نقد مدعیان کاذب، تأکید بر حریم مقدس قم، و اقرار به نبوت، از ارکان این منظومه‌اند.

با نظارت صادق خادمی

 

کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. طبق درسگفتار، اثر به چه کسی نسبت داده می‌شود؟

2. بر اساس درسگفتار، چرا قدرت الهی عین ذات حق است؟

3. طبق درسگفتار، دیدگاه اهل ظاهر درباره قدرت الهی چیست؟

4. بر اساس درسگفتار، چرا نمی‌توان گفت همه دیدگاه‌ها درباره حق درست هستند؟

5. طبق درسگفتار، چه کسانی حق را به طور کامل می‌بینند؟

6. بر اساس درسگفتار، همه ظهورات حق هستند و باطل وجود ندارد.

7. طبق درسگفتار، تعین ارادی کافر باطل است اما تعین وجودی او حق است.

8. درسگفتار بیان می‌کند که قدرت الهی صفتی مستقل از ذات است.

9. بر اساس درسگفتار، همه دیدگاه‌ها درباره حق به دلیل تفاوت در مدارك درست هستند.

10. طبق درسگفتار، حجت بالغه الهی به معنای عدم امکان عذرتراشی در برابر خداست.

11. چرا در درسگفتار گفته شده که تفاوت دیدگاه‌ها درباره حق به مدارك بستگی دارد؟

12. تفاوت تعین وجودی و تعین ارادی در درسگفتار چیست؟

13. چرا درسگفتار دیدگاه نسبی‌گری کامل در مورد حق را رد می‌کند؟

14. مفهوم حجت بالغه الهی در درسگفتار چیست؟

15. چرا در درسگفتار گفته شده که افعال عباد از حیث صوری به آن‌ها نسبت داده می‌شود؟

پاسخنامه

1. به مظاهر از حیث بواطن آنها

2. زیرا قدرت نسبت است و وجود مستقلی ندارد

3. قدرت صفتی زائد بر وجود است

4. زیرا حق یکی است و باطل وجود دارد

5. متمکنین موافقین لکل فرقه

6. نادرست

7. درست

8. نادرست

9. نادرست

10. درست

11. زیرا مدارك افراد به دلیل تفاوت استعدادها محدود است و هر کس بخشی از حقیقت را می‌بیند.

12. تعین وجودی ظهور حق است و حق است، اما تعین ارادی ممکن است باطل باشد، مانند اراده کافر.

13. زیرا حق یکی است و باطل وجود دارد، نه اینکه همه دیدگاه‌ها به طور نسبی درست باشند.

14. حجت بالغه به معنای آن است که خدا امکانات هدایت را فراهم کرده و هیچ کس نمی‌تواند عذر بیاورد.

15. زیرا شکل عمل از عباد است، اما حقیقت آن از حق است.

منو جستجو پیام روز: آهنگ تصویر غزل تازه‌ها
منو
مفهوم غفلت و بازتعریف آن غفلت، به مثابه پرده‌ای تاریک بر قلب و ذهن انسان، ریشه اصلی کاستی‌های اوست. برخلاف تعریف سنتی که غفلت را به ترک عبادت یا گناه محدود می‌کند، غفلت در معنای اصیل خود، بی‌توجهی به اقتدار الهی و عظمت عالم است. این غفلت، همانند سایه‌ای سنگین، انسان را از درک حقایق غیبی و معرفت الهی محروم می‌سازد.

آهنگ فعلی

آرشیو آهنگ‌ها

آرشیو خالی است.

تصویر فعلی

تصویر فعلی

آرشیو تصاویر

آرشیو خالی است.

غزل

فوتر بهینه‌شده