در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

مصباح الانس 494

متن درس

 

تأملاتی در حقیقت انسان و تفاوت مظاهر

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه 494)

دیباچه

این اثر، بازنویسی و تدوینی علمی و دانشگاهی از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره در جلسه شماره 494 از سلسله مباحث مصباح الانس است که در تاریخ بیست و هفتم آبان ۱۳۸۲ ایراد شده است. محتوای این درس‌گفتار، با رویکردی فلسفی-عرفانی، به بررسی اشکالی بنیادین در باب حقیقت انسان و تفاوت احکام و صور مظاهر در پرتو نظریه وحدت وجود و تجلی اسماء الهی می‌پردازد. پرسش محوری این جلسه، ریشه تفاوت‌های احکام مظاهر در عین جامع بودن حقیقت مطلقه اسمیه است که پاسخ آن در اولویّت و غلبه اسماء در ظهور جست‌وجو می‌شود. حقیقت انسان، به‌مثابه مظهر جامع اسماء الهی، در مقابل محدودیت سایر موجودات قرار گرفته و با نقد تقسیم‌بندی‌های چهارگانه (باطن، مدبر، ظاهر، مفصل)، بر جامعیت و کارکرد جمعی اسماء تأکید می‌گردد.

بخش نخست: اشکال در باب حقیقت انسان و تفاوت مظاهر

صورت‌بندی اشکال

پرسش بنیادین این درس‌گفتار، حول این محور شکل می‌گیرد که اگر هر حقیقت مطلقه اسمیه در مرتبه کمال اطلاق خویش، عین حقیقت جامعه باشد، تفاوت احکام و صور مظاهر از کجاست؟ به بیان دیگر، اگر همه مظاهر تحت دولت جامع اسماء الهی قرار دارند، ریشه اختلافات و تفاوت‌های مراتب وجودی چیست؟ این پرسش، که ریشه در نظریه وحدت وجود دارد، به کاوش در رابطه میان جامعیت اسماء و تنوع مظاهر می‌پردازد. این اشکال، چونان کلیدی است که قفل معرفت به حقیقت انسان و مظاهر را می‌گشاید و ما را به سوی تأمل در نظام وجودی رهنمون می‌سازد.

درنگ: اشکال در تفاوت احکام مظاهر، ریشه در نظریه وحدت وجود دارد و به رابطه میان جامعیت اسماء و تنوع مظاهر اشاره می‌کند.

پاسخ: اولویّت و غلبه اسماء در ظهور

پاسخ به این اشکال، در اولویّت و غلبه اسماء در ظهور نهفته است. هرچند همه اسماء الهی به‌صورت جمعی در همه مظاهر کار می‌کنند، اما تفاوت در مراتب از غلبه یک اسم یا مجموعه‌ای از اسماء در ظهور ناشی می‌شود. این اولویّت، چون نوری است که شدت و ضعف آن، رنگ و جلوه مظاهر را متمایز می‌سازد. به تعبیر قرآن کریم، این تفاوت‌ها با مفهوم «السابقون السابقون» (واقعه: ۱۰) هم‌خوانی دارد، که به تقدم و برتری برخی مراتب در نظام وجودی اشاره می‌کند. اولویّت، نه در ذات اسماء، بلکه در نحوه ظهور و دولت آن‌ها در مظاهر است که مراتب را متمایز می‌سازد.

جامعیت اسماء و کارکرد جمعی

هیچ موجودی از اسماء الهی خالی نیست و همه اسماء به‌صورت جمعی، نه انفرادی، در مظاهر عمل می‌کنند. این جامعیت، چون اقیانوسی است که همه نهرهای وجودی از آن سیراب می‌شوند، اما سلطه و دولت هر اسم در ظهور، تفاوت‌های مراتب را رقم می‌زند. برخلاف تصور انزوای اسماء، همه آن‌ها به‌صورت یکپارچه و هماهنگ، چون نغمه‌های سمفونی‌ای الهی، در عالم کار می‌کنند. این دیدگاه، با نظریه اسماء و صفات در عرفان ابن‌عربی هم‌راستاست، که بر کارکرد جمعی و غیرمنزوی اسماء تأکید دارد.

درنگ: همه اسماء به‌صورت جمعی در مظاهر کار می‌کنند، اما تفاوت در دولت و غلبه آن‌ها مراتب را متمایز می‌سازد.

بخش دوم: نقد تقسیم‌بندی چهارگانه و جامعیت اسماء

نقد تقسیم‌بندی باطن، مدبر، ظاهر، مفصل

تقسیم‌بندی چهارگانه باطن، مدبر، ظاهر، و مفصل، که گاه برای تبیین مراتب وجود به کار می‌رود، در این درس‌گفتار مورد نقد قرار گرفته است. این تقسیم‌بندی، که عالم را به چهار ساحت محدود می‌کند، نمی‌تواند جامعیت اسماء الهی را به‌درستی بازتاب دهد. همه اسماء، اعم از فتحیه، لطفیه، جلالیه، و جمالیه، به‌صورت جمعی در همه مراتب کار می‌کنند و هیچ اسمی به‌تنهایی عمل نمی‌کند. این نقد، چونان آیینه‌ای است که محدودیت‌های تقسیم‌بندی‌های صوری را نمایان ساخته و بر ضرورت توجه به کارکرد جمعی اسماء تأکید می‌ورزد.

کارکرد جمعی اسماء فتحیه و جلالیه

اسماء فتحیه (مانند فاتح، فتاح، مفتح، مفتاح) و اسماء جلالیه (مانند قاطع، قامع، متکبر، کبیر) همگی به‌صورت یکپارچه و هماهنگ در مظاهر ظهور می‌یابند. این اسماء، چون رشته‌های نوری در تاروپود وجود تنیده شده‌اند و هیچ‌یک به‌صورت منزوی عمل نمی‌کنند. برای مثال، هنگامی که سالک «یا فاتح» می‌گوید، این اسم با سایر اسماء لطفیه و جمالیه هم‌راستا شده و در ظهور مظهر تأثیر می‌گذارد. این هماهنگی، به‌مثابه سازی است که همه اجزای آن در هارمونی کامل نواخته می‌شوند.

درنگ: نقد تقسیم‌بندی چهارگانه بر جامعیت اسماء تأکید دارد و کارکرد جمعی همه اسماء را تأیید می‌کند.

دولت و ظهور اسماء

دولت اسماء در ظهور، متفاوت است، هرچند ذات آن‌ها یکسان است. این تفاوت، نه در ذات اسماء، بلکه در نحوه ظهور و سلطه آن‌ها در مظاهر است. برای مثال، اسم رحمان در مظهر خاص، تحت دولت جامع اسم الله ظهور می‌یابد، اما این ظهور با توجه به مرتبه مظهر، شدت و ضعف می‌یابد. این دولت، چون جریانی است که از سرچشمه ذات الهی جاری شده و در هر مظهر به رنگ و جلوه‌ای خاص متجلی می‌گردد.

بخش سوم: حقیقت انسان و جامع بودن مظاهر

حقیقت انسان: جمعیه مظاهر

حقیقت انسان، به‌مثابه جمعیه مظاهر و اطلاق اسماء، در مقابل محدودیت سایر موجودات قرار دارد. انسان، چون آیینه‌ای تمام‌نما، همه اسماء الهی را در خود بازتاب می‌دهد و از قیود مظاهر جزئی رها است. برخلاف غیرانسان، که مقید به خصوصیات و قیود خاص است، انسان به دلیل جامعیت وجودی‌اش، مظهر تام اسماء الهی است. این جامعیت، چون دریایی بی‌کران است که همه نهرهای وجودی را در خود جای داده و انسان را به مقام خلیفه‌اللهی رهنمون می‌سازد.

درنگ: حقیقت انسان، جمعیه مظاهر و اطلاق اسماء است که او را از قیود سایر موجودات ممتاز می‌سازد.

لایه‌شناسی و قابلیت جمعیه

هر مرتبه وجودی، دارای قابلیت جمعیه مرکبه است که لایه‌های مختلف، از لطیف تا خشن، را در خود جای داده است. عارف کامل، که چون شاهدی بصیر است، این لایه‌ها را می‌شناسد و به شهود حقایق مراتب دست می‌یابد. این لایه‌شناسی، چون کلیدی است که درهای معرفت را گشوده و سالک را به فهم عمیق‌تر وجود رهنمون می‌سازد. به تعبیر عرفانی، «خواهم شه شناس» به همین شناخت لایه‌های وجود اشاره دارد، که عارف را به درک حقیقت در هر لباس و مرتبه‌ای قادر می‌سازد.

نمونه‌های لایه‌شناسی در عرفان

عارف کامل، با شهود لایه‌های وجود، می‌تواند حقیقت پنهان در مظاهر را درک کند. برای مثال، او در سگی که دیگران از آن روی‌گردانند، محبتی الهی می‌بیند و یا در شخصیتی چون ملجم مرادی، لایه‌های باطنی را مشاهده می‌کند که دیگران از آن غافل‌اند. این شهود، چون چراغی است که تاریکی‌های ظاهری را روشن ساخته و حقیقت باطنی را آشکار می‌کند. عارف، با این معرفت، نه‌تنها ظاهر را می‌بیند، بلکه به باطن و لایه‌های عمیق‌تر وجود دسترسی می‌یابد.

بخش چهارم: خاتمیت و نظم وجودی

خاتمیت و افضلیت بر بدویت

خاتمیت، به دلیل اولویّت در مرتبه، افضل از بدویت است. این افضلیت، نه به معنای تقدم زمانی یا مکانی، بلکه به معنای مرتبه وجودی است. آخر، عین اول است، چنان‌که در قرآن کریم آمده است: ﴿لِمَنِ الْمُلْكُ الْيَوْمَ لِلَّهِ الْوَاحِدِ الْقَهَّارِ﴾ (غافر: ۱۶، : «امروز فرمانروایی از آن کیست؟ از آن خدای یگانه قهار است»). این آیه، به وحدت سر و ته وجود اشاره دارد، که در آن اول و آخر در حقیقت الهی یکی می‌شوند. خاتمیت، چون قله‌ای است که سالک پس از پیمودن مسیر وجود به آن دست می‌یابد و در آن، جامعیت کامل را تجربه می‌کند.

درنگ: خاتمیت، به دلیل اولویّت در مرتبه وجودی، افضل از بدویت است و آخر عین اول است.

نظم وجودی و یکنواختی مراتب

مراتب وجود، چون یک‌ها، دوها، و سه‌ها، در هر زمان ثابت و یکنواخت‌اند. این نظم، چون کرباسی است که سر و ته آن یکسان بوده و هیچ تفاوتی میان ابتدا و انتهای آن نیست. حق تعالی، عالم را چنان آفریده که همه مراتب، از اول تا آخر، در نظمی الهی و یکنواخت قرار دارند. این یکنواختی، به‌مثابه قالی‌ای است که نقش و نگارهای آن در همه‌جا یکسان چیده شده و هیچ بخشی از آن از نظم کل جدا نیست.

تثبیت مراتب و نظم الهی

در این نظم الهی، یک‌ها همیشه یک‌اند، دوها همیشه دو، و هر مرتبه در جایگاه خود ثابت است. این نظم، چون رشته‌ای است که همه موجودات را در جای خود نگه داشته و از هرگونه بی‌نظمی یا آشوب وجودی جلوگیری می‌کند. به تعبیر دیگر، عالم، چون دفتری است که هر صفحه آن با دقتی الهی نگاشته شده و هیچ خطی از جایگاه خود خارج نمی‌شود.

درنگ: نظم وجودی عالم، چون کرباسی یکنواخت است که مراتب آن در هر زمان ثابت و منظم‌اند.

بخش پنجم: تأثیر و تأثر اسماء و تفاوت مظاهر

تأثیر و تأثر اسماء در مظاهر

تفاوت مظاهر، از تأثیر و تأثر اسماء در آن‌ها ناشی می‌شود. برای مثال، حرارت در آب یا بدن به‌گونه‌ای متفاوت اثر می‌گذارد. هنگامی که آتش به آب نزدیک می‌شود، آب گرم شده و به جوش می‌آید، اما در بدن، حرارت ناشی از غذاها یا ادویه‌های گرم، به حرکت و گرمای حیاتی منجر می‌شود. این تفاوت، چون اثر قلم‌مویی است که بر بوم‌های مختلف، رنگ‌ها و نقش‌های متفاوتی ایجاد می‌کند. اسماء الهی، با تأثیرات گوناگون در مظاهر، نقص و کمال را رقم می‌زنند.

نمونه‌های تأثیر اسماء

تأثیر اسماء، مانند تأثیر حرارت در آب یا بدن است. آب با حرارت به جوش می‌آید، اما بدن با مصرف غذاهای گرم، به حرکت و حیات می‌رسد. این تفاوت‌ها، به دلیل قابلیت‌های متفاوت مظاهر است که هر یک به شیوه‌ای خاص پذیرای فیض الهی می‌شوند. این تأثیر و تأثر، چون رقصی است که هر مظهر با آهنگ خاص خود در آن مشارکت می‌کند و در عین حال، تحت هارمونی کلی اسماء الهی قرار دارد.

درنگ: تفاوت مظاهر از تأثیر و تأثر اسماء ناشی می‌شود که نقص و کمال را در مظاهر رقم می‌زند.

باطن و ظاهر در تعامل

نسبت باطن و ظاهر، مانند شب و روز است. هنگامی که سلطنت باطن غالب شود، ظاهر تضعیف می‌گردد و بالعکس. اما همه این‌ها تحت حقیقت جامعه الهی قرار دارند. این تعامل، چون موجی است که در ساحل وجود، گاه به سوی باطن و گاه به سوی ظاهر متمایل می‌شود، اما در نهایت، همه تحت دولت حق قرار دارند، چنان‌که قرآن کریم می‌فرماید: ﴿لِمَنِ الْمُلْكُ الْيَوْمَ لِلَّهِ الْوَاحِدِ الْقَهَّارِ﴾ (غافر: ۱۶، : «امروز فرمانروایی از آن کیست؟ از آن خدای یگانه قهار است»). این آیه، به غلبه حقیقت الهی بر همه مراتب اشاره دارد.

بخش ششم: کل فی کل و قابلیت جمعیه

اصل کل فی کل

اصل «کل فی کل» بیانگر آن است که هر موجودی می‌تواند به هر موجود دیگری تبدیل شود، زیرا همه حقایق در همه موجودات نهفته‌اند. برای مثال، گل و گِل، هر دو از یک حقیقت برخوردارند، اما قرب و بعد، یا خصوصیات خاص، آن‌ها را متمایز می‌سازد. گِل ممکن است به ته کفش بچسبد یا به دست عروس برسد، اما در حقیقت، هر دو جلوه‌ای از یک واقعیت‌اند. این اصل، چون آیینه‌ای است که همه حقایق را در خود بازتاب می‌دهد و هیچ موجودی را از اتصال به حقیقت جامع محروم نمی‌داند.

درنگ: اصل «کل فی کل» بیانگر آن است که همه حقایق در همه موجودات نهفته‌اند و تفاوت‌ها از قرب و بعد ناشی می‌شود.

قابلیت جمعیه مرکبه

هر مرتبه وجودی، دارای قابلیت جمعیه مرکبه است که لایه‌های لطیف و خشن را در خود جای داده است. خداوند، به‌عنوان عالم مطلق، به این قابلیت آگاه است و عارف کامل نیز با شهود، این لایه‌ها را می‌شناسد. این قابلیت، چون معدنی است که در هر ذره آن، هزاران گوهر نهفته است، اما تنها با چشم بصیرت می‌توان آن‌ها را دید.

لایه‌های وجود و شهود عارف

عارف کامل، با شناخت لایه‌های وجود، می‌تواند حقیقت پنهان در مظاهر را درک کند. برای مثال، او در سگی که دیگران از آن روی‌گردانند، محبتی الهی می‌بیند و یا در شخصیتی چون ملجم مرادی، لایه‌های باطنی را مشاهده می‌کند که دیگران از آن غافل‌اند. این شهود، چون چراغی است که تاریکی‌های ظاهری را روشن ساخته و حقیقت باطنی را آشکار می‌کند. عارف، با این معرفت، نه‌تنها ظاهر را می‌بیند، بلکه به باطن و لایه‌های عمیق‌تر وجود دسترسی می‌یابد.

بخش هفتم: وحدت وجود و ظهور اسماء

ظهور وجودی و احاطه اسماء

ظهور وجودی مظاهر، به اولویّت و احاطه اسماء وابسته است. هرچند همه موجودات در حقیقت جامع شریک‌اند، اما خصوصیت‌های آن‌ها از اولویّت اسماء ناشی می‌شود. این احاطه، چون خورشیدی است که نور آن همه عالم را فرا می‌گیرد، اما شدت و ضعف این نور، مظاهر را متمایز می‌سازد.

وحدت سر و ته وجود

در نظام الهی، سر و ته وجود یکی است. آخر، عین اول است و هیچ تفاوتی میان آن‌ها نیست. این وحدت، چون پارچه‌ای است که همه نقش‌های آن یکسان بوده و هیچ بخشی از آن از کل جدا نیست. این دیدگاه، با آیه شریفه قرآن کریم هم‌خوانی دارد: ﴿لِمَنِ الْمُلْكُ الْيَوْمَ لِلَّهِ الْوَاحِدِ الْقَهَّارِ﴾ (غافر: ۱۶، : «امروز فرمانروایی از آن کیست؟ از آن خدای یگانه قهار است»).

درنگ: وحدت سر و ته وجود، به یکسانی مراتب در نظام الهی اشاره دارد که تحت دولت حق قرار دارند.

نقص و کمال در ظهور

نقص و کمال مظاهر، از تفاوت در ظهور و بطون اسماء ناشی می‌شود. این تفاوت، چون سایه‌روشن‌هایی است که بر بوم وجود نقش می‌بندد و هر مظهر را با جلوه‌ای خاص متمایز می‌سازد. عارف، با شناخت این سایه‌روشن‌ها، به سر ارتباط میان حق و عالم پی می‌برد و معرفتی عمیق‌تر از حقیقت وجود کسب می‌کند.

جمع‌بندی

این اثر، با بازنویسی درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره در جلسه 494، به کاوش در حقیقت انسان و تفاوت احکام مظاهر در پرتو نظریه وحدت وجود پرداخته است. پرسش محوری، ریشه تفاوت‌های مظاهر در عین جامعیت حقیقت اسمیه است که پاسخ آن در اولویّت و غلبه اسماء در ظهور نهفته است. حقیقت انسان، به‌مثابه مظهر جامع اسماء، از قیود سایر موجودات آزاد است و نقد تقسیم‌بندی چهارگانه، بر کارکرد جمعی اسماء تأکید دارد. خاتمیت، به دلیل اولویّت در مرتبه، افضل از بدویت است و نظم وجودی عالم، چون کرباسی یکنواخت، همه مراتب را در هماهنگی کامل نگه می‌دارد. لایه‌شناسی و شهود عارف، کلید درک حقیقت در همه مظاهر است و اصل «کل فی کل»، جامعیت همه موجودات را نشان می‌دهد.

با نظارت صادق خادمی

 

کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. بر اساس درسگفتار، مفهوم «جامعیت» در ارتباط با اسما و صفات الهی به چه معناست؟

2. طبق درسگفتار، تفاوت در احکام و صور مظاهر از چه چیزی ناشی می‌شود؟

3. در درسگفتار، «اولویت» در ظهور اسما به چه اشاره دارد؟

4. بر اساس درسگفتار، کدام اسما به عنوان چهار اسم اصلی در تدبیر عالم ذکر شده‌اند؟

5. طبق درسگفتار، رابطه بین حقیقت جامع و مظاهر چگونه توصیف شده است؟

6. طبق درسگفتار، هیچ موجودی خالی از اسمای الهی نیست.

7. اسما در ذات خود متفاوت هستند و این تفاوت در ظهور آن‌ها تأثیری ندارد.

8. بر اساس درسگفتار، تفاوت در مراتب به دلیل غلبه اسما در ظهور است.

9. حقیقت اسمائی فقط در مرتبه عالی ظهور می‌یابد و در مراتب دانی وجود ندارد.

10. درسگفتار بیان می‌کند که اسما به صورت انفرادی و بدون ارتباط با یکدیگر عمل می‌کنند.

11. تفاوت اصلی بین «اولویت» و «جامعیت» در ظهور اسما چیست؟

12. چرا طبق درسگفتار، احکام مظاهر با وجود جامعیت حقیقت الهی متفاوت است؟

13. منظور از «کل فی کل» در درسگفتار چیست؟

14. طبق درسگفتار، نقش «قابلیت جامعیه مرکبه» در مراتب چیست؟

15. چرا در درسگفتار گفته شده که آخر و اول در حقیقت الهی یکسان هستند؟

پاسخنامه

1. تمام اسما با هم کار می‌کنند و هیچ اسمی به تنهایی عمل نمی‌کند.

2. غلبه و اولویت در ظهور اسما

3. تقدم در ظهور و غلبه در اثرگذاری

4. باطن، ظاهر، مدبر، مفصل

5. هر مظهر تحت دولت حقیقت جامع است.

6. درست

7. نادرست

8. درست

9. نادرست

10. نادرست

11. اولویت به تقدم و غلبه در ظهور اشاره دارد، در حالی که جامعیت به کارکرد همه اسما با هم در هر مظهر مربوط است.

12. به دلیل غلبه و اولویت برخی اسما در ظهور، احکام مظاهر متفاوت می‌شود.

13. هر موجودی شامل همه اسما است و می‌تواند به هر موجود دیگری تبدیل شود.

14. قابلیت جامعیه مرکبه در هر مرتبه باعث ظهور خاص اسما و تفاوت در مظاهر می‌شود.

15. زیرا حق تعالی سر و ته ندارد و همه مراتبش تحت یک حقیقت جامع عمل می‌کنند.

منو جستجو پیام روز: آهنگ تصویر غزل تازه‌ها
منو
مفهوم غفلت و بازتعریف آن غفلت، به مثابه پرده‌ای تاریک بر قلب و ذهن انسان، ریشه اصلی کاستی‌های اوست. برخلاف تعریف سنتی که غفلت را به ترک عبادت یا گناه محدود می‌کند، غفلت در معنای اصیل خود، بی‌توجهی به اقتدار الهی و عظمت عالم است. این غفلت، همانند سایه‌ای سنگین، انسان را از درک حقایق غیبی و معرفت الهی محروم می‌سازد.

آهنگ فعلی

آرشیو آهنگ‌ها

آرشیو خالی است.

تصویر فعلی

تصویر فعلی

آرشیو تصاویر

آرشیو خالی است.

غزل

فوتر بهینه‌شده