متن درس
حیرت و هیمان: تأملی در مراتب سلوک و صفات الهی
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه 504)
دیباچه
عرفان نظری، چونان گوهری تابناک در سپهر معارف اسلامی، راه سالکان را به سوی حقیقت الهی روشن میسازد. درسگفتار شماره 504 از مجموعه «مصباح الانس»، برگرفته از بیانات آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، به کاوشی عمیق در مفهوم حیرت ممدوح و مذموم و نسبت آن با صفات الهی و مراتب سلوک عرفانی میپردازد. این گفتار، با تبیین تفاوت حیرت ناشی از کمال مطلق الهی و حیرت برخاسته از جهل و شک، به بررسی صفات نسبی هدایت و ضلالت و نقش نصاب شرعی در تمایز آنها میرسد. همچنین، با نقدی دقیق بر برداشتهای نادرست عرفانی و تأکید بر تقدم شرع بر عرفان، راهی روشن برای فهم توحید و سلوک ارائه میدهد.
عالم هستی، چونان آیینهای است که جلوههای بیکران صفات الهی را در کثرت مظاهر بازمیتاباند. حیرت ممدوح، چونان دریچهای است که سالک را به سوی اقیانوس بیانتهای کمال الهی رهنمون میشود، در حالی که حیرت مذموم، چونان پردهای تاریک، راه معرفت را بر جاهلان میبندد. این نوشتار، با بهرهگیری از آیات قرآن کریم، روایات معتبر و تحلیلهای عرفانی، به تبیین این مفاهیم پرداخته و با تأکید بر نقش شرع در هدایت، راهی استوار برای وصول به حقیقت ارائه میکند.
حیرت ممدوح: جلوهای از کمال مطلق الهی
ماهیت حیرت ممدوح
حیرت ممدوح، حالتی است که از مواجهه سالک با سرعت و کمال مطلق صفات الهی پدید میآید. هنگامی که سالک در برابر بیکرانی ذات حق و ناتوانی از احصای آن قرار میگیرد، حیرتی عارض میشود که نه از جهل، بلکه از شدت نور معرفت و عجز از درک تمامیّت کمال الهی سرچشمه میگیرد. این حیرت، چونان نسیمی است که از باغ بیانتهای صفات جمال و جلال الهی میوزد و سالک را به ساحت وصال رهنمون میسازد.
این مقام، با دعای «اللهم زدنی فیک تحیراً» همخوانی دارد که سالک از حق تعالی افزایش حیرت در برابر عظمت الهی را طلب میکند. حیرت ممدوح، فوق علم است، زیرا علم، در مراتب پایینتر، به احصای جزئیات میپردازد، اما حیرت، در ظرف وصال و مشاهده بیکرانی حق، پدیدار میشود. این حیرت، مانند حالتی است که عارف در برابر اقیانوسی بیساحل ایستاده و از عظمت آن، مبهوت و حیران میگردد.
| درنگ: حیرت ممدوح، از مواجهه سالک با کمال مطلق الهی و عجز از احصای ذات حق ناشی میشود و فوق علم، در ظرف وصال پدیدار میگردد. |
سرعت سیر الهی و حیرت سالک
حیرت ممدوح، از سرعت سیر الهی و کمال جمع صفات حق سرچشمه میگیرد. هنگامی که سالک به مرتبهای میرسد که از مرز علم و عرفان فراتر میرود و به ظرف عالم الهی وارد میشود، دیگر توان احصا و استقصای حقیقت الهی را ندارد. این حالت، مانند آن است که مسافری در برابر طوفانی از نور الهی قرار گیرد و از شدت روشنایی، دیدهاش خیره شود. در این مرتبه، سالک نه تنها عالم و عارف است، بلکه به حیرتی میرسد که از ناتوانی در درک تمامیّت کمال الهی نشأت میگیرد.
این حیرت، مانند قایقی است که در دریای بیکران الهی به حرکت درمیآید، اما هرگز به ساحل نمیرسد، زیرا ساحل این دریا، خود بینهایت است. سالک در این مقام، نه از جهل، بلکه از شدت معرفت و مشاهده عظمت حق، حیران میشود. این حیرت، نشانهای از قرب به حق و درک عجز در برابر بیکرانی اوست.
| درنگ: حیرت ممدوح، از سرعت سیر الهی و کمال جمع نظر صفات حق ناشی میشود و سالک را در برابر عجز از احصای حقیقت الهی، حیران میکند. |
جمعبندی بخش
حیرت ممدوح، جلوهای از مواجهه با کمال مطلق الهی است که از عجز در احصای ذات حق و سرعت س حقیقت الهی ناشی میشود. این حیرت، فوق علم و در ظرف وصال است و به ساحت قرب الهی را میرساند. مانند ستارهای که در آسمان بیکران الهی میدرخشد، حیرت ممدوح، نشانهای از معرفت عمیق و عجز در برابر عظمت حق است.
حیرت مذموم: پردهای از جهل و شک
ماهیت حیرت مذموم
حیرت مذموم، برخلاف حیرت ممدوح، از جهل و شک پیش از علم سرچشمه میگیرد. این حیرت، مانند تاریکی است که از نبود نور معرفت پدید میآید و جاهلان و مشکوکین را در بر میگیرد. شبهاتی که در ذهن عوام یا دانشجویان جوان پدید میآید، نمونهای از این حیرت است که از ناآگاهی و نقص معرفتی نشأت میگیرد.
این حیرت، مانند سرگردانی مسافری است که در بیابانی تاریک، بدون چراغ راه، گم شده و نمیداند به کدام سو رود. حیرت مذموم، دون علم است، زیرا پیش از رسیدن به معرفت، در ظرف شک و تردید جاهلانه پدیدار میشود. این حالت، نه تنها به قرب الهی نمیانجامد، بلکه مانعی برای سلوک و وصول به حقیقت است.
| درنگ: حیرت مذموم، از جهل و شک پیش از علم ناشی میشود و در ظرف ناآگاهی، مانع معرفت و سلوک است. |
تفاوت شک جاهل و شک عالم
شک جاهل، که با حیرت مذموم همراه است، از نقص معرفتی سرچشمه میگیرد و مذموم است. اما شک عالم، که پس از علم پدید میآید، نشانهای از کمال و اطمینان قلبی است. کسی که هرگز شک نمیکند، جاهل است، زیرا شک، در مراتب پایین، نشانهای از تلاش برای رسیدن به معرفت است. حتی انبیایی چون ابراهیم و عزیر علیهماالسلام، در مراتبی از سلوک، به شک و حیرت گرفتار شدند، اما این حیرت، به دلیل عدم کمال مطلقشان بود.
این تفاوت، مانند فرق میان تاریکی غار و سایهای است که در زیر نور آفتاب پدید میآید. تاریکی غار، نشانه نبود نور است، اما سایه، از وجود نور حکایت میکند. شک جاهل، تاریکی است، اما شک عالم، سایهای است که از نور معرفت پدید میآید و به کمال رهنمون میشود.
| درنگ: شک جاهل، از نقص معرفتی و همراه با حیرت مذموم است، اما شک عالم، نشانه کمال و اطمینان قلبی است. |
جمعبندی بخش
حیرت مذموم، پردهای از جهل و شک است که پیش از علم، در ظرف ناآگاهی پدید میآید و مانع سلوک و معرفت است. تفاوت میان شک جاهل و شک عالم، مانند تفاوت تاریکی و سایه است؛ اولی از نبود نور و دومی از حضور نور حکایت میکند. این حیرت، سالک را از مسیر حقیقت دور میسازد و تنها با نور علم و معرفت، میتوان از آن رهایی یافت.
رد نسبت حیرت به حق تعالی
حیرت، وصف خلقی
حیرت، وصفی خلقی است و به هیچ وجه به ذات اقدس الهی نسبت داده نمیشود. روایات مرسلهای که حیرت را به خدا نسبت میدهند، فاقد اعتبار علمی و عقلیاند و نمیتوان آنها را پذیرفت. این نسبت، مانند آن است که محدودیتهای انسانی را به ذات بیحد الهی فرافکنی کنیم، حال آنکه حق تعالی، منزه از هر نقص و محدودیت است.
این اصل، با توحید ذاتی و تنزیه حق همراستاست. اضلال الهی، که در قرآن کریم به آن اشاره شده، ظهور هدایت است، نه حیرت. مانند آیه شریفه: ﴿يَهْدِي مَنْ يَشَاءُ وَيُضِلُّ [مطلب حذف شد] : «هر که را بخواهد هدایت میکند و هر که را بخواهد گمراه میسازد»). این اضلال، جلوهای از عشق و رضا الهی است، نه نشانهای از حیرت یا نادانی.
| درنگ: حیرت، وصف خلقی است و به حق تعالی نسبت داده نمیشود. روایات مرسله در این باب، فاقد اعتبار علمی و عقلیاند. |
تفاوت اضلال و حیرت
اضلال الهی، ظهور هدایت و عشق الهی است، در حالی که حیرت، نشانهای از نادانی و محدودیت خلقی است. حق تعالی، با اضلال، بندگان را به سوی حقیقت هدایت میکند، اما حیرت، حالتی است که از ناتوانی در درک حقیقت پدید میآید. این تفاوت، مانند فرق میان خورشیدی است که نورش برخی را هدایت و برخی را کور میکند، و تاریکیای که از نبود نور سرچشمه میگیرد.
اضلال الهی، مانند جریانی زلال است که هر کس را به قدر استعدادش به سوی مقصد رهنمون میسازد، اما حیرت، مانند گردابی است که جاهلان را در خود فرو میبرد. این اصل، بر تنزیه حق از هر وصف نقص تأکید دارد و هرگونه نسبت حیرت به ذات الهی را باطل میداند.
| درنگ: اضلال الهی، ظهور هدایت و عشق است، اما حیرت، نشانه نادانی خلقی است و به حق تعالی نسبت داده نمیشود. |
جمعبندی بخش
نسبت دادن حیرت به حق تعالی، باطل است، زیرا حیرت، وصف خلقی و نشانه محدودیت است. اضلال الهی، ظهور هدایت و عشق است و با حیرت، که از نادانی سرچشمه میگیرد، متفاوت است. این اصل، مانند آیینهای است که تنزیه ذات الهی را از هر نقص و محدودیت بازمیتاباند و راه را برای فهم صحیح توحید هموار میسازد.
صفات نسبی و نصاب شرعی: تمایز هدایت و ضلالت
نسبی بودن هدایت و ضلالت
هدایت و ضلالت، صفات نسبی و مرتبهمندند که در مقایسه با یکدیگر معنا مییابند. هر موجودی، به قدر مرتبه و استعدادش، از هدایت یا ضلالت بهرهمند است. این نسبیت، مانند رنگهایی است که در طیفی از روشنایی و تاریکی قرار دارند و هر یک، نسبت به دیگری، روشنتر یا تیرهتر به نظر میآید. اما در برابر ذات حق، که کمال مطلق است، هیچ صفتی نسبی نیست و همه صفات الهی، اطلاقی و حقیقیاند.
این اصل، مانند آن است که در برابر خورشید بیکران الهی، همه موجودات، سایههایی با درجات مختلف روشنایی باشند. هدایت و ضلالت، در مراتب خلقی، نسبیاند، اما در ذات الهی، همه صفات، عین ذات و مطلقاند. این تفاوت، ریشه در محدودیت خلق و بینهایت بودن حق دارد.
| درنگ: هدایت و ضلالت، در مراتب خلقی، نسبی و مرتبهمندند، اما در ذات الهی، همه صفات اطلاقی و حقیقیاند. |
نصاب شرعی: معیار تمایز
با وجود نسبی بودن هدایت و ضلالت، شرع مقدس، نصابی برای تمایز آنها تعیین کرده است. ضلالت پیش از نصاب، گمراهی است که کفر و نجاست را در پی دارد، اما ضلالت پس از نصاب، در مراتب ایمان و قرب الهی نیز وجود دارد. حتی اولیای الهی، مانند حضرت ابراهیم علیهالسلام، در مراتبی از سلوک، ضلالت پس از نصاب دارند، اما این ضلالت، مانع کمالشان نیست.
این نصاب، مانند خطی است که در میان اقیانوس کشیده شده و آب را به دو بخش تقسیم میکند: آب قلیل و آب کثیر. شرع، این نصاب را برای هدایت و گمراهی تعیین کرده و معیاری روشن برای تمایز مومن و کافر ارائه داده است. مانند آیه شریفه: ﴿اهْدِنَا [مطلب حذف شد] : «ما را به راه راست هدایت کن»)، که دعا برای قرار گرفتن در صراط مستقیم است.
| درنگ: شرع، نصابی برای تمایز هدایت و ضلالت تعیین کرده که ضلالت پیش از نصاب، گمراهی و ضلالت پس از نصاب، در مراتب ایمان نیز وجود دارد. |
نقد شعر عرفانی
شعر «در صراط مستقیم ای دل کسی گمراه نیست» به دلیل نادیده گرفتن نصاب شرعی، نادرست است. این برداشت، که گمراهی را در صراط مستقیم نفی میکند، با حقیقت شرعی مغایرت دارد. در صراط مستقیم، تنها کسانی که نصاب را کسب کردهاند، از گمراهی پیش از نصاب رهایی مییابند، اما ضلالت پس از نصاب، حتی در مراتب بالای سلوک نیز ممکن است.
این نقد، مانند صیقل دادن آیینهای است که حقیقت شرع را روشنتر میسازد. نصاب شرعی، مانند کلیدی است که درهای هدایت را میگشاید و بدون آن، هرگونه ادعای عرفانی، بیسند و باطل است. این اصل، بر تقدم شرع بر عرفان تأکید دارد و هرگونه تفسیر عرفانی بدون پشتوانه شرعی ر