متن درس
سیر وجودی انسان از احدیت تا قرب
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه 513)
بخش نخست: سیر وجودی انسان در مراتب غیب و ظهور
مقدمه: تبیین عرفانی سیر انسان
انسان، بهسان آیینهای تمامنما، حامل تجلیات الهی از حضرة غیب مطلق تا عالم ناسوت است. این سیر وجودی، در عرفان اسلامی بهعنوان سفری از مبدأ حق بهسوی خلق و بازگشت بهسوی حق تبیین میشود، در درسگفتار آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره با ژرفایی بیمانند بررسی شده است.
سیر در عوالم: تنقلات و انتقالات لایتناهی
سیر وجودی انسان در عوالم هستی، چونان سفری است در جادهای بیکران که هر پیچ و خم آن، حامل رازهای بیشمار الهی است. هر موجود، از ذرهای ناچیز چون مورچه تا گلی ظریف، در خود چرخشها و تحولات وجودی بیپایانی را نهفته دارد. این تنقلات و انتقالات، که بهسان امواجی در اقیانوس بیکران هستی جریان دارند، در هر جزء عالم مشهود است. اگر دل یک خار یا گل را بشکافیم، جهانی از پیچ و خمهای وجودی در آن هویدا میشود که انسان را به شگفتی و حیرت وامیدارد.
درنگ: هر موجود، حتی کوچکترین جزء عالم، حامل چرخشها و تحولات وجودی لایتناهی است که عظمت خلقت الهی را نمایان میسازد. |
این دیدگاه، گستردگی و پیچیدگی هستی را آشکار میکند. انسان، بهعنوان مظهر جامع خلقت، تمامی این مراتب را در خود جای داده و سیر او، آیینهای است از سیر کل عالم. درک این پیچیدگی، انسان را به حیرتی ممدوح میکشاند که در آن، عظمت الهی به تمامی تجلی مییابد.
انسان و عالم: جامعیت وجودی
انسان و عالم، بهسان دو بال پرندهای الهی، دربرگیرنده تمامی مراتب وجودیاند. این جامعیت، که در انسان به اوج خود میرسد، حامل چرخشها و پیچوخمهای بینهایتی است که درک آن، انسان را به شگفتی وامیدارد. گویی انسان، چونان درختی است که ریشه در غیب الهی دارد و شاخسار آن، در عالم ناسوت سایه افکنده است. این پیچیدگی وجودی، زمینهساز حیرت ممدوح در برابر عظمت الهی است و انسان را به تأمل در سرنوشت وجودی خویش دعوت میکند.
تنقلات و انتقالات: حرکت در مراتب وجود
تنقلات و انتقالات، دو مفهوم کلیدی در سیر وجودیاند که به حرکتها و ظهورات لایتناهی هر موجود در مسیر وجودیاش اشاره دارند. این حرکات، از تعینات عالی در مراتب غیب تا عالم ناسوت و رحم وجود، تمامی مراتب هستی را در بر میگیرند. گویی هر موجود، چونان مسافری است که در جادهای بیانتها، از مبدأ الهی بهسوی مقصد خلقی و سپس بازگشت بهسوی حق در حرکت است. این پویایی، نشاندهنده حیات بیپایان هستی است که در هر لحظه، تجلی جدیدی از حق را آشکار میسازد.
سیر احدی: آغاز سفر وجودی
سیر احدی، نقطه آغازین سفر وجودی انسان است که در آن، احدیت، بهعنوان مرتبه ذات الهی، تعین مییابد. این تعین، در انسان کامل، که مظهر تام حق است، تجلی مییابد. احدیت، چونان خورشیدی است که نور آن، در آیینه وجود انسان کامل بازتاب مییابد. این مرتبه، مقام وحدت مطلق است که در آن، هیچ کثرتی راه ندارد و انسان کامل، بهعنوان مظهر این وحدت، سیر وجودی خویش را آغاز میکند.
درنگ: انسان کامل، مظهر احدیت است که در مرتبه وحدت مطلق، سیر وجودی خویش را از غیب الهی آغاز میکند. |
از احدیت به واحدیت: تجلی نفس رحمانی
تعین احدی، به واحدیت کشیده میشود که مرتبه اسمایی و ظهوری حق است. واحدیت، چونان نفس رحمانی است که فیض الهی را به خلقت جاری میسازد. انسان، در این مرتبه، مظهر وسعت است و تمامی اسمای الهی در او تجلی مییابد. گویی انسان، چونان دریایی است که امواج اسمای الهی در آن به تلاطم درمیآیند و هر موج، ظهوری از کمالات الهی را نمایان میسازد.
سیر نزولی استیداعی: ودیعت الهی
انسان، با سیر نزولی استیداعی، از مراتب عالی چون عالم قلم، لوح، عرش، محو و اثبات، تا عالم مثال، ناسوت، ماده و هیولای اولی نزول مییابد. این سیر، چونان سفری است از قلههای غیب به دشتهای ناسوت، که در آن، ودیعت الهی در انسان نهاده میشود تا او را برای سیر صعودی آماده سازد. هر مرتبه، چونان پلکانی است که انسان را بهسوی مقصد نهایی خویش هدایت میکند.
سیر صعودی: بازگشت به سوی حق
سیر صعودی، بازگشت انسان از ناسوت بهسوی حق است که سرنوشت وجودی او را تشکیل میدهد. این سیر، چونان بالگشودنی است بهسوی آسمان الهی، که در آن، انسان با طی مراتب وجودی، به لقای الهی میرسد. این بازگشت، هدف نهایی خلقت انسان است که در آن، تمامی کمالات وجودی او به فعلیت میرسد.
انسان: تجلی علم حق
انسان، تجلی علم حق و تعین الهی است که در کوچه و خیابانهای عالم ناسوت حرکت میکند، اما عوالم بیشماری را پشت سر گذاشته است. گویی او، چونان کتابی است که هر صفحه آن، روایتی از سیر در مراتب غیب و ظهور دارد. این جامعیت، عظمت انسان را نشان میدهد که حامل تمامی مراتب وجودی است.
درنگ: انسان، بهعنوان مظهر علم الهی، حامل مراتب وجودی از غیب تا ناسوت است که جامعیت او را نمایان میسازد. |
تشبیه سیر وجودی به چرخش سیب
سیر وجودی انسان، چونان سیبی است که در بالا و پایین آمدن، هزاران چرخش دارد. اما هستی، به دلیل عظمتش، چرخشهای بیشماری را طی میکند. این تشبیه، به پویایی و پیچیدگی سیر وجودی اشاره دارد که هر حرکت، تجلی جدیدی از حق را آشکار میسازد. گویی هر چرخش، چونان رقصی است که در آن، موجودات بهسوی کمال الهی در حرکتاند.
شبهای اولیا: خلوت در چرخوچین الهی
اولیای الهی، شبها را در خلوت با حق و سیر در چرخوچینهای وجودی سپری میکردند. شب، چونان خلوتی است که در آن، اولیا به شهود مراتب الهی نائل میشوند، در حالی که روز، با کثرت خلقی همراه است. این خلوت، زمینهساز درک عمیق مراتب وجودی است که اولیا را به حیرت ممدوح میکشاند.
جمعبندی بخش نخست
بخش نخست، به تبیین سیر وجودی انسان از احدیت تا ناسوت و بازگشت بهسوی حق پرداخت. انسان کامل، بهعنوان مظهر احدیت و واحدیت، حامل تمامی مراتب وجودی است که در سیر نزولی و صعودی، به کمال میرسد. تنقلات و انتقالات لایتناهی، پیچوخمهای وجودی، و شبهای شهود اولیا، همگی نشاندهنده پویایی و عظمت این سیر است.
بخش دوم: انسان کامل و مراتب ظهور الهی
مقدمه: انسان کامل، مظهر تام حق
انسان کامل، چونان آیینهای است که تمامی کمالات الهی در آن بازتاب مییابد. این بخش، به بررسی مقام انسان کامل در مراتب احدیت و واحدیت، و نقش او در ظهور فیض الهی میپردازد. با تکیه بر سخنان آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، این مفاهیم با زبانی فاخر و تمثیلاتی معنوی تبیین میشود.
عروج انسان از حضرة غیب الهی
عروج انسان، از حضرة غیب الهی آغاز میشود که مقام احدیت جمع است. این مقام، مرتبهای است که در آن، تمامی کمالات الهی در وحدت مطلق گرد آمدهاند. انسان کامل، بهعنوان مظهر این مقام، سیر خویش را از غیب بهسوی ظهور آغاز میکند. گویی او، چونان ستارهای است که از آسمان غیب بهسوی زمین خلقت فرو میتابد.
احدیت: وصف حق، مظهر انسان
احدیت، وصف ذات حق است که در انسان کامل، بهعنوان مظهر، تجلی مییابد. این تجلی، چونان نوری است که از ذات الهی ساطع شده و در وجود انسان کامل متجلی میگردد. انسان کامل، به دلیل جامعیت، ظرف ظهور این وصف است که ذات الهی را در مرتبه خلقی نمایان میسازد.
از احدیت به واحدیت: نفس رحمانی
عروج از احدیت به واحدیت، مرتبه نفس رحمانی و فیض حق است که مقام انبیا را در بر میگیرد. واحدیت، چونان باغی است که در آن، گلهای اسمای الهی شکوفا میشوند و انبیا، بهعنوان باغبانان این باغ، فیض الهی را به خلق منتقل میکنند.
درنگ: واحدیت، مرتبه ظهور اسمایی است که انبیا، بهعنوان مظاهر آن، فیض الهی را به خلقت جاری میسازند. |
انسان کامل: مظهر مقام ختمی
انسان کامل، در احدیت، مظهر مقام ختمی، و در واحدیت، مظهر انبیاست. امتها، نزولات این مقاماند که از فیض انسان کامل بهرهمند میشوند. گویی انسان کامل، چونان خورشیدی است که نور آن، تمامی موجودات را روشن میسازد و انبیا، پرتوهای این نورند که به خلق میرسند.
نزول بهعنوان عروج
نزول استیداعی، خود نوعی عروج است، زیرا از علم به عین آمدن، فعلیت یافتن است. این دیدگاه، نزول را نه تنزل، بلکه تحقق وجودی میداند که انسان را از علم الهی به وجود عینی میرساند. گویی نزول، چونان بارانی است که از آسمان علم الهی فرو میریزد و زمین وجود را سیراب میکند.
آیه هدایت و کفران
قرآن کریم در این باره میفرماید:
إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا
«ما راه را به او نمایاندیم، یا سپاسگزار است یا ناسپاس» (انسان: ۳، )
این آیه، اختیار انسان در سیر صعودی را نشان میدهد: شکر، به کمال، و کفران، به حرمان میانجامد.
مرتبه عمائی: فیض واحدیت
مرتبه عمائی، نفس رحمانی و فیض واحدیت است که به اسمای الهی وابسته است. این مرتبه، چونان پلی است که فیض الهی را از احدیت به خلقت منتقل میکند. نفس رحمانی، واسطه این فیض است که تمامی موجودات از آن بهرهمند میشوند.
از امکانی به کمال
انسان، از حضرت امکانی و مقام علمی، که حقیقت جامع الهی-انسانی است، بهسوی کمال سیر میکند. امکانی، ظرف علم الهی است که انسان با سیر از آن، به فعلیت و کمال وجودی میرسد. گویی انسان، چونان بذری است که در خاک علم الهی کاشته شده و با سیر وجودی، به درختی تنومند بدل میشود.
عنایت و مشیت الهی
سیر استیداعی و عروج، با مشیت و عنایت الهی، فراتر از اراده، تحقق مییابد. مشیت و عنایت، چونان نسیمیاند که بدون خستگی و با محبت ذاتی، خلقت را بهسوی کمال هدایت میکنند.
درنگ: مشیت و عنایت الهی، ظرف عشق و محبت ذاتیاند که خلقت را بدون خستگی بهسوی کمال سوق میدهند. |
محبت ذاتی و ایجاب علمی
مشیت و عنایت، تابع محبت ذاتی و ایجاب علمیاند که در ظرف وجوب الهی جریان دارند. محبت ذاتی، چونان آتشی است که از وجوب الهی زبانه میکشد و اعیان ثابته را به وجود میرساند.
اعیان ثابته: وجودات علمی
اعیان ثابته، وجودات علمی خلق در حقاند که با استعداد کلی، در مرتبه علمی قرار دارند. این اعیان، چونان نقوشیاند که در لوح علم الهی نقش بستهاند و هنوز به وجود عینی نرسیدهاند.
احوال متوارده و احکام متعاقبه
احوال متوارده و احکام متعاقبه، به چرخشها و آثار وجودی موجودات اشاره دارند. هر موجود، در هر لحظه، حال و حکمی دارد که به مرتبه وجودیاش وابسته است. گویی هر حال، چونان لباسی است که موجود بر تن میکند و هر حکم، نشانهای از مرتبه وجودی اوست.
حیرت ممدوح اولیا
اولیای الهی، در چرخش حال و حکم، به حیرت ممدوح میافتند که فراتر از آن، حالتی بیسرگیجه است. این حیرت، چونان دریایی است که اولیا در آن غوطهور میشوند و به شهود بیحد مراتب الهی نائل میگردند.
پیچوخمهای سلوک: جادههای بیکران
سلوک، چونان جادهای است با پیچوخمهای متفاوت که هر سالک، مسیر خاص خود را دارد. این پیچوخمها، چالشهای سلوکاند که در اولیا، به دلیل شدت، به مقامات عالی منجر میشود، اما در دیگران، ممکن است به سقوط بینجامد. گویی هر سالک، در جادهای اختصاصی گام مینهد که مقصد آن، لقای الهی است.
طرق الی الله: تنوع راهها
راههای بهسوی خدا، به تعداد نفوس خلایق است. هر فرد، جادهای با پیچوخمهای منحصربهفرد دارد که به اختیار و استعداد او بستگی دارد. این تنوع، چونان رنگینکمانی است که هر رنگ آن، نشانهای از لطف الهی به خلق است.
درنگ: راههای بهسوی خدا، به تعداد نفوس خلایق است که هر فرد، مسیر منحصربهفرد خویش را بهسوی حق میپیماید. |
موجودات در حضرة علمیه
موجودات، در حضرة علمیه، دارای شیئیت ثبوتاند، اما وجود عینی ندارند. این حضره، چونان گنجینهای است که اعیان ثابته در آن نهفتهاند و هنوز به ظهور نرسیدهاند.
غفلت و عدم تعین
موجودات در حضرة علمیه، غیر متعینهاند، زیرا نه خود را میشناسند و نه غیر را. تنها در علم حق متعیناند. این عدم تعین، چونان حجابی است که موجودات را از درک خویشتن بازمیدارد تا با عنایت الهی به وجود عینی برسند.
عنایت الهی و سیر وجودی
سیر موجودات بهسوی وجود عینی، با عنایت الهی و بدون آگاهی خودشان تحقق مییابد. این عنایت، چونان دست غیبی است که موجودات را از علم به عین هدایت میکند.
اولیا: عشق به علم الهی
اولیای خدا، با علم به مراتب الهی، عاشق سیر در این عوالماند و از غفلت خلق مبرا هستند. گویی آنها، چونان پرندگانیاند که در آسمان علم الهی بال میگشایند و از قفس غفلت رها شدهاند.
غفلت خلق: رحمت الهی
غفلت خلق، رحمتی الهی است که مانع درک عوالم الهی و آشوب میشود. این غفلت، چونان پردهای است که خلق را از مواجهه با عظمت الهی حفظ میکند تا در آرامش، سیر خویش را ادامه دهند.
درنگ: غفلت خلق، رحمتی الهی است که آنها را از مواجهه با عظمت مراتب الهی حفظ میکند. |
تشبیه اولیا به خلبان
اولیا، چونان خلبانی هستند که در مراتب عالی سیر میکنند و با اسباببازیهای خلقی سرگرم نمیشوند. این تشبیه، تفاوت مرتبه اولیا با خلق را نشان میدهد که اولیا، در عوالم الهی سیر کرده و به مادیات دل نمیبندند.
امیرالمؤمنین: شجاعت در طلاق دنیا
امیرالمؤمنین علیهالسلام، با گفتن «طلقتک ثلاثه»، دنیا را طلاق داد و به حضرت زهرا سلاماللهعلیها وصل شد. این طلاق، چونان گسستنی است از بندهای مادی، و وصل به حضرت زهرا، تجلی وصل به حق است.
عشق اولیا به عوالم الهی
اولیا، عاشق عوالم الهیاند و دنیا را به دلیل غفلت خلق، تحمل میکنند. گویی آنها، چونان مسافرانیاند که در سرای غربت خلق، تنها به یاد وطن الهی خویشاند.
جمعبندی بخش دوم
بخش دوم، به بررسی مقام انسان کامل بهعنوان مظهر احدیت و واحدیت پرداخت. عروج انسان از غیب الهی، تجلی احدیت در او، و سیر بهسوی واحدیت، همگی نشاندهنده نقش محوری انسان کامل در ظهور فیض الهی است. اولیا، با عشق به عوالم الهی، از غفلت خلق مبرا هستند و دنیا را تنها برای هدایت خلق تحمل میکنند.
بخش سوم: از علم به عین: انقلاب تعینات
مقدمه: فرآیند ظهور وجودی
سیر از علم به عین، انقلابی است در تعینات وجودی که موجودات را از حضرة علمیه به عالم عینی میرساند. این بخش، با تکیه بر درسگفتار آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، به تبیین این فرآیند با زبانی فاخر و تمثیلاتی عرفانی میپردازد.
اولین تعین: مرتبه علمیه
اولین تعین هر شیء، از مرتبه علمیه و با اراده الهی آغاز میشود. این تعین، چونان نقشی است که در لوح علم الهی ترسیم میشود و با اراده حق، بهسوی ظهور عینی حرکت میکند.
اقتضای احدی و توجه امری
اقتضای احدی، توجه امری حق به شیء برای ایجاد آن است که ظهور تعین علمی را به دنبال دارد. این توجه، چونان نگاهی است که از ذات الهی به خلق افکنده میشود و موجودات را به وجود میآورد.
انقلاب تعین علمی به عینی
تعین علمی، با قدرت الهی، به تعین عینی و صوری تبدیل میشود که مرتبه آن را اقتضا میکند. این انقلاب، چونان تولدی است که موجود را از زهدان علم الهی به عالم وجود میرساند.
درنگ: انقلاب تعین علمی به عینی، فرآیند تحقق وجودی است که موجودات را از علم الهی به عالم خارجی میرساند. |
امر وجودی الهی
امر وجودی الهی، با تعین علمی و ارادی، شیء مراد را به وجود میآورد. این امر، چونان نوری است که از حق ساطع شده و موجودات را در مراتب عینی روشن میسازد.
عرفان محبوبین: همراهی حق
در عرفان محبوبین، حق با هر موجود، بهصورت انفرادی سیر میکند، نه جمعی. این دیدگاه، چونان رقصی است که در آن، حق با هر بنده، بهصورت بیواسطه همراه میشود.
آیه پویایی حق
قرآن کریم در این باره میفرماید:
كُلَّ يَوْمٍ هُوَ فِي شَأْنٍ
«هر روز او در کاری است» (رحمن: ۲۹، )
این آیه، پویایی و حضور فعال حق در هر لحظه را نشان میدهد که با هر موجود، بهصورت خاص سیر میکند.
هر بنده، خدای خاص
هر بنده، خدای خاص خود را دارد و حق، با هر یک بهصورت انفرادی سیر میکند. این مفهوم، چونان رازی است که در عرفان محبوبین گشوده میشود و رابطه بیواسطه حق و خلق را نمایان میسازد.
عشق امیرالمؤمنین: تجلی عشق الهی
عشق امیرالمؤمنین علیهالسلام، تجلی عشق الهی است که او را از مادیات بینیاز کرد. این عشق، چونان آتشی است که در دل ایشان زبانه کشید و دنیا را در نظرشان چونان اسباببازی پلاستیکی نمود.
دعا و پایان
درسگفتار با دعا برای محمد و آل محمد صلیاللهعلیهوآله پایان مییابد. این دعا، پیوند عرفانی و دینی متن را نشان میدهد و بر محوریت توحید و نقش اولیا در هدایت تأکید دارد.
جمعبندی بخش سوم
بخش سوم، به تبیین فرآیند ظهور وجودی از علم به عین پرداخت. انقلاب تعینات، با اراده و عنایت الهی، موجودات را از حضرة علمیه به عالم عینی میرساند. عرفان محبوبین، با تأکید بر همراهی انفرادی حق با هر بنده، این سیر را به اوج معنوی خود میرساند.
نتیجهگیری کلی
کتاب حاضر، با بازنویسی درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، به تبیین سیر وجودی انسان از احدیت تا ناسوت و بازگشت بهسوی حق پرداخت. انسان کامل، بهعنوان مظهر احدیت و واحدیت، نقش محوری در این سیر دارد. تنقلات و انتقالات لایتناهی، پیچوخمهای وجودی، و شبهای شهود اولیا، همگی نشاندهنده پویایی و عظمت این سفر است. عرفان محبوبین، با تأکید بر رابطه بیواسطه حق و خلق، این سیر را به اوج معنوی خود میرساند. غفلت خلق، رحمتی الهی است که آنها را از مواجهه با عظمت مراتب الهی حفظ میکند، اما اولیا، با عشق به علم الهی، از این غفلت مبرا هستند.
با نظارت صادق خادمی |