متن درس
تأملی در میثاق، مرتبه و مقام در سیر وجودی
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه 525)
مقدمه
این نوشتار، تبیین علمی درسگفتار جلسه 525 از مجموعه گرانسنگ مصباح الانس است که به قلم و بیان آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره نگاشته و ایراد شده است. متن حاضر با هدف ارائه تبیینی عمیق، نظاممند و آکادمیک از مفاهیم بنیادین عرفان اسلامی، بهویژه در حوزه سیر وجودی، میثاق، مرتبه و مقام، برای مخاطبان متخصص و پژوهشگران حوزه الهیات و عرفان تدوین گردیده است.
مفاهیم محوری این جلسه، از جمله تمایز میثاق با مرتبه و مقام، نقد ادعاهای بیاساس در تبیین سیر نزولی، و تبیین سیر وجودی انسان در نسبت با حق تعالی، با بهرهگیری از آیات قرآن کریم و استدلالهای عرفانی و فلسفی بررسی شدهاند.
بخش اول: میثاق در سیر نزولی و نقد تبیینهای ناصواب
میثاق بهمثابه پیمان وجودی
در عرفان اسلامی، میثاق به پیمانی وجودی اطلاق میشود که در هر مرتبه از سیر نزولی موجودات، میان حق تعالی و مخلوقات برقرار میگردد. این پیمان، نه به معنای توقف یا استقرار، بلکه بهمثابه نشانهای از تعین وجودی در مراتب نزولی تفسیر میشود. به تعبیر دقیقتر، میثاق ظرفی است که در آن، موجودات در هر عالم، متناسب با شأن و مرتبه خود، با حق تعالی معاهدهای وجودی دارند.
در این راستا، شارح درسگفتار مدعی شده است که فلك قمر، ظرفی برای یکی از این میثاقهاست و شش میثاق دیگر در سماوات یا عنصریات و مراتب علمی و غیبی دنبال میشوند. این ادعا، هرچند از منظر ظاهری با برخی تأویلات عرفانی همخوانی دارد، اما فاقد مستندات معتبر قرآنی یا روایی است. بهویژه، ارتباط فلك قمر با معراج پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله یا اقامت حضرت آدم علیهالسلام در آن، بدون شواهد متقن، از اعتبار علمی برخوردار نیست.
درنگ: میثاق در سیر نزولی، پیمانی وجودی است که در هر مرتبه، متناسب با شأن آن عالم، میان حق و مخلوقات برقرار میشود، اما ادعای ارتباط فلك قمر با میثاق الست، فاقد سند معتبر است.
نقد ادعای فلك قمر بهعنوان ظرف میثاق
یکی از انتقادات محوری درسگفتار، بیاساسی ادعای شارح در نسبت دادن فلك قمر به میثاق الست است. میثاق الست، بر اساس آیه شریفه قرآن کریم:
أَلَسْتُ بِرَبِّكُمْ قَالُوا بَلَى
«آيا پروردگار شما نيستم؟ گفتند: آرى» (اعراف: ۱۷۲، )
در مرتبهای غیرمادی و در عالم ذر رخ داده است. نسبت دادن این میثاق به فلك قمر، نهتنها با مبانی عرفانی سازگار نیست، بلکه به دلیل فقدان شواهد قرآنی یا روایی، نمیتواند مبنای استدلال قرار گیرد. افزون بر این، ادعای اقامت حضرت آدم علیهالسلام در فلك قمر یا ارتباط آن با معراج پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله، بدون پشتوانه معتبر، به سردرگمی در فهم عرفانی منجر میشود.
این نقد، بر ضرورت روششناسی علمی در تبیین مفاهیم عرفانی تأکید دارد. تصور دقیق مقدم بر تصدیق است؛ بدون فهم روشن از ماهیت فلك قمر یا سماوات، تصدیق ادعاها به گمراهی میانجامد. به تعبیری، همانگونه که باغبان پیش از کاشت بذر، خاک را آماده میسازد، عارف نیز باید پیش از تبیین، مفاهیم را با شواهد معتبر استوار کند.
جمعبندی بخش اول
میثاق در سیر نزولی، به پیمانی وجودی اشاره دارد که در مراتب مختلف، موجودات را با حق تعالی پیوند میدهد. با این حال، ادعاهایی نظیر نسبت دادن میثاق الست به فلك قمر یا ارتباط آن با معراج، به دلیل فقدان مستندات، از اعتبار علمی برخوردار نیستند. این بخش، بر اهمیت استناد به منابع معتبر و روششناسی دقیق در عرفان تأکید میکند.
بخش دوم: تمایز مرتبه، مقام و میثاق در سیر وجودی
مرتبه و مقام در سلوک ارادی
در عرفان اسلامی، مرتبه و مقام، مفاهیمی هستند که در ظرف سلوک ارادی انسان معنا مییابند. مرتبه یا منزل، به توقفهای گذرا در مسیر سلوک اشاره دارد، مانند استراحتگاهی که سالک در آن نفسی تازه میکند. مقام، اما، به استقرار و تمکین سالک در مرتبهای وجودی دلالت میکند، مانند اقامتگاهی که آرامش و استمرار را به ارمغان میآورد.
به تعبیری، مرتبه چونان منزلگاهی است که کاروانیان در آن دمی میآرامند و سپس راهی میشوند، اما مقام، چونان وطنی است که سالک در آن ریشه میدواند و آرام میگیرد. این تمایز، در متون عرفانی، از جمله آثار ابنعربی و قونوی، بهصورت نظاممند تبیین شده است.
درنگ: مرتبه، توقفگاه موقت سالک در سلوک است، در حالی که مقام، ظرف استمرار و استقرار اوست. این مفاهیم، خاص سیر صعودی و ارادی انساناند.
عدم وجود مرتبه و مقام در سیر نزولی
یکی از نکات محوری درسگفتار، تأکید بر فقدان مرتبه و مقام در سیر نزولی است. سیر نزولی، به دلیل ماهیت غیرارادی و تحت عنایت الهی، فاقد توقف یا استقرار است. حق تعالی، به دلیل کمال ذاتی، نیازی به استراحت یا اقامت ندارد؛ از اینرو، سیر نزولی چونان سقوط آزاد است که بدون وقفه، موجودات را از علم الهی به وجود عینی میرساند.
به تشبیهی فاخر، سیر نزولی مانند جریانی زلال است که از چشمهای جوشان به سوی دریا روان میشود، بیآنکه در مسیر، توقفی داشته باشد. در مقابل، سیر صعودی، چونان صعود کوهنوردی است که در هر گام، نیاز به استراحت و استقرار دارد.
نقد خلط میثاق با مرتبه و مقام
شارح درسگفتار، با خلط میثاق با مرتبه و مقام، فهم نادرستی از سیر نزولی ارائه کرده است. میثاق، پیمانی وجودی در سیر نزولی است که به تعینات عالم خلقت اشاره دارد، در حالی که مرتبه و مقام، به سیر ارادی انسان در صعود مربوط میشوند. این خلط، ناشی از عدم درک دقیق تفاوتهای مفهومی است و در بسیاری از متون عرفانی نیز مشاهده میشود.
به تعبیری، خلط میثاق با مقام، مانند آن است که باغبان، شکوفه را با میوه یکی انگارد؛ هر یک، جایگاهی ویژه در چرخه حیات دارند و نمیتوان آنها را یکسان پنداشت.
جمعبندی بخش دوم
تمایز میان مرتبه، مقام و میثاق، از اصول بنیادین عرفان اسلامی است. مرتبه و مقام، خاص سیر صعودی و ارادی انساناند، در حالی که میثاق، به سیر نزولی و پیمان وجودی مربوط میشود. نقد خلط این مفاهیم، بر ضرورت دقت در تبیین عرفانی تأکید دارد.
بخش سوم: سیر نزولی و صعودی در نسبت با حق تعالی
سیر وجودی به سوی حق
یکی از نکات برجسته درسگفتار، تأکید بر این است که هم سیر نزولی و هم سیر صعودی، رجوع به سوی حق تعالی است. این اصل، مبتنی بر آیه شریفه قرآن کریم است:
إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ
«ما از آن خداييم و به سوى او بازمىگرديم» (بقره: ۱۵۶، )
سیر نزولی، رجوع به سوی حق از طریق تعین خلقی است، و سیر صعودی، رجوع از طریق کمال ارادی. این جامعیت، نشاندهنده پیوستگی وجودی میان حق و خلق است.
درنگ: سیر نزولی و صعودی، هر دو رجوع به سوی حقاند؛ نزول، از طریق تعین خلقی، و صعود، از طریق کمال ارادی.
عدم امکان پشت کردن به حق
درسگفتار تأکید دارد که در سیر نزولی، موجودات نمیتوانند به حق تعالی پشت کنند، چنانکه قرآن کریم میفرماید:
وَأَيْنَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ
«و به هر سو رو كنيد، آنجا روى خداست» (بقره: ۱۱۵، )
این آیه، به حضور فراگیر حق در همه مراتب وجودی اشاره دارد. پشت کردن به حق، به معنای جدایی از اوست که در نظام توحیدی محال است. به تشبیهی، موجودات در سیر نزولی، چونان کودکانیاند که در آغوش مادر الهی، به سوی مقصد هدایت میشوند، بیآنکه توان جدایی داشته باشند.
نقد اصطلاح «سفر من الحق الی الخلق»
یکی از انتقادات محوری درسگفتار، نادرستی اصطلاح «سفر من الحق الی الخلق» در متون عرفانی است. این اصطلاح، به معنای جدایی از حق، با مبانی توحید وجودی ناسازگار است. سیر وجودی، همواره بالحق و الی الحق است، و من الحق، به معنای مبدأ جدای از حق، پذیرفتنی نیست.
به تعبیری، سیر وجودی چونان جریانی است که از سرچشمه حق سرچشمه میگیرد و به سوی او بازمیگردد، بیآنکه لحظهای از او جدا شود.
جمعبندی بخش سوم
سیر نزولی و صعودی، هر دو رجوع به سوی حق تعالیاند. سیر نزولی، تحت عنایت الهی و بدون توقف، و سیر صعودی، با اراده و عمل انسانی صورت میگیرد. نقد اصطلاحات نادرست و تأکید بر حضور فراگیر حق، از نکات کلیدی این بخش است.
بخش چهارم: عرفان محبوبین و محبین
تمایز عرفان محبوبین و محبین
درسگفتار، میان عرفان محبوبین و محبین تمایز قائل میشود. عرفان محبوبین، بر رابطه بیواسطه و دائمی با حق استوار است، در حالی که عرفان محبین، به تلاش و اراده سالک وابسته است. محبوبین، چونان برگزیدگانیاند که در سیر خود، تغییری نمیپذیرند و با میثاقی دائمی با حق همراهاند.
به تشبیهی، عرفان محبوبین مانند خورشیدی است که بینیاز از تلاش، نور خود را بر همه میتاباند، اما عرفان محبین، چونان چراغی است که با سوخت اراده، روشن میماند.
درنگ: عرفان محبوبین، سیر بیواسطه و دائمی با حق است، در حالی که عرفان محبین، به تلاش و اراده سالک وابسته است.
نقد متون عرفانی موجود
بسیاری از متون عرفانی، به دلیل خلط مفاهیم میثاق، مرتبه و مقام، نمیتوانند عرفان محبوبین را بهدرستی منتقل کنند. این متون، اغلب عرفان محبین را تبیین میکنند که به تلاش و ضعف انسانی وابسته است. درسگفتار، بر ضرورت تألیف متونی تأکید دارد که عرفان محبوبین را با دقت و انضباط علمی ارائه کنند.
جمعبندی بخش چهارم
عرفان محبوبین، به دلیل عمق و اصالت، نیازمند تألیفات دقیقی است که مفاهیم را بدون خلط تبیین کنند. تمایز میان عرفان محبوبین و محبین، از اصول کلیدی برای فهم سیر وجودی است.
بخش پنجم: پویایی حق و سیر وجودی
حیات و پویایی حق تعالی
درسگفتار تأکید دارد که حق تعالی، حی و پویاست و سیر او، همه عوالم را به حرکت درمیآورد. این اصل، مبتنی بر آیه شریفه قرآن کریم است:
كُلَّ يَوْمٍ هُوَ فِي شَأْنٍ
«هر روز او در كارى است» (رحمن: ۲۹، )
حیات الهی، مبنای سیر وجودی عالم است. حق، نه ثابت و جامد، بلکه در هر لحظه، شأنی جدید دارد که خلقت را هدایت میکند.
رابطه رضایت حق و خلق
درسگفتار، بر تقارن رضایت حق و خلق تأکید دارد. اگر انسان از حق راضی باشد، حق نیز از او راضی است، چنانکه قرآن کریم میفرماید:
رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ
«خدا از آنان راضى است و آنان [نيز] از او راضىاند» (مائده: ۱۱۹، )
این رابطه، به تعامل دوسویه میان حق و خلق اشاره دارد.
جمعبندی بخش پنجم
پویایی حق تعالی، مبنای سیر وجودی عالم است. رابطه متقارن رضایت حق و خلق، نشاندهنده پیوند عمیق میان انسان و پروردگار است.
بخش ششم: ضرورت بازسازی عرفان اسلامی
نقد روششناسی شارحان
درسگفتار، روششناسی برخی شارحان را به دلیل فقدان استدلال و شواهد معتبر نقد میکند. ادعاهایی نظیر وجود جسم الکل یا نسبت دادن میثاق به مراتب کونی، فاقد انسجام و مستندات است. این نقد، بر ضرورت بازنگری در روشهای تألیفی تأکید دارد.
پیشنهاد تولید عرفان صادراتی
درسگفتار، حوزههای علمیه را به تولید عرفانی علمی و صادراتی فرا میخواند که با استانداردهای جهانی سازگار باشد. به تشبیهی، عرفان اسلامی چونان پستهای ناب است که با بستهبندی علمی، میتواند در بازار جهانی عرضه شود.
درنگ: حوزههای علمیه باید عرفانی علمی و صادراتی تولید کنند که با استانداردهای آکادمیک جهانی سازگار باشد.
جمعبندی بخش ششم
بازسازی عرفان اسلامی، نیازمند روششناسی علمی و تألیفات مستند است. تولید عرفانی صادراتی، گامی در جهت جهانیسازی معارف اسلامی است.
نتیجهگیری کلی
این نوشتار، با بازنویسی فاخر و علمی درسگفتار جلسه سیصد و شصت مصباح الانس، به تبیین مفاهیم بنیادین عرفان اسلامی، از جمله میثاق، مرتبه، مقام، و سیر نزولی و صعودی پرداخت. اصول کلیدی این بحث عبارتاند از:
- تمایز میثاق و مقام: میثاق، پیمان وجودی در سیر نزولی است، در حالی که مرتبه و مقام، خاص سیر صعودی و ارادی انساناند.
- نقد روششناسی: ادعاهای بیاساس، مانند ارتباط فلك قمر با میثاق، فاقد سند معتبرند و نیازمند بازنگریاند.
- سیر وجودی: هر دو سیر نزولی و صعودی، رجوع به حقاند، اما نزول، غیرارادی و بدون توقف، و صعود، ارادی و نیازمند عمل است.
- عرفان محبوبین: سیر بیواسطه با حق، نیازمند تألیفات دقیقتری است.
- بازسازی عرفان: حوزههای علمیه باید عرفانی علمی و صادراتی تولید کنند.
این نوشتار، با زبانی فاخر و آکادمیک، تلاشی است برای ارائه منبعی جامع و منسجم برای پژوهشگران الهیات و عرفان، تا معارف اسلامی با دقت و اصالت به جهانیان عرضه شود.
با نظارت صادق خادمی