در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

مصباح الانس 534

متن درس

 

‌بازنویسی درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه 534)

دیباچه: درآمدی بر مقام لاتعین و اعتدال الهی

مجموعه گران‌سنگ مصباح الأنس، اثری سترگ در حوزه عرفان نظری و عملی، به تبیین مراحل سیر و سلوک وجودی انسان در مراتب کمال می‌پردازد. درس‌گفتار، به بررسی عمیق مفاهیمی چون خروج از تعینات، مقام لاتعین، و اعتدال وسطی اختصاص دارد.

بخش یکم: تمحض و رهایی از قیود تعینات

مفهوم تمحض در عرفان نظری

تمحض، در اصطلاح عرفانی، به معنای رهایی کامل از احکام تعینات و رنگ‌های امکان است که سالک را به مقام والای لاتعین رهنمون می‌سازد. این مقام، که عالی‌ترین مرتبه کمال انسانی تلقی می‌گردد، به ظرفی تشبیه می‌شود که در آن، تجلیات الهی بدون حجاب‌های وجودی ظهور می‌یابند. لاتعین، چون دریای بی‌کرانه‌ای است که سالک در آن از قیود هستی محدود خویش رها شده و در ذات بی‌انتهای الهی فانی می‌گردد. این مفهوم، با فناء فی الله و بقاء بالله در عرفان اسلامی هم‌خوانی دارد و به مثابه پلی است که سالک را از محدودیت‌های خلقی به سوی بی‌کرانگی حق رهنمون می‌سازد.

درنگ: تمحض، رهایی از احکام تعینات و رنگ‌های امکان است که سالک را به مقام لاتعین، عالی‌ترین مرتبه کمال، هدایت می‌کند.

تبیین خروج از تعینات

خروج از تعینات، به معنای جدایی از محدودیت‌های وجودی و احکام امکان است که سالک را به ظرفی برای ظهورات الهی بدل می‌سازد. این خروج، نه تنها از قیود مادی، بلکه از هرگونه تعین اسم و رسم آزاد می‌گردد. در این مرتبه، سالک به نقطه‌ای می‌رسد که دیگر نه نامی از او باقی است و نه نشانی، و چون آیینه‌ای صاف، تنها انعکاس نور حق را در خود متجلی می‌سازد. این مقام، که در متون عرفانی به «منطقه استوا» یا «ظرف استوا» تعبیر شده، جایگاه اولیای کمل و محبوبین الهی است که در آن، حقیقت وجودشان با حقیقت الهی یکی می‌گردد.

جمع‌بندی بخش یکم

تمحض و خروج از تعینات، به مثابه کلیدی برای گشودن درهای مقام لاتعین است. این مفاهیم، سالک را به سوی رهایی از قیود وجودی و اتصال به ذات بی‌کران الهی هدایت می‌کنند. این بخش، با تأکید بر اهمیت رهایی از محدودیت‌های خلقی، زمینه را برای بررسی آیات قرآنی و تناسب آن‌ها با این مقام فراهم می‌سازد.

بخش دوم: نقد و بررسی آیات قرآنی در تبیین مقام لاتعین

آیه بیعت و نقد تناسب آن

در درس‌گفتار، به آیه شریفه بیعت اشاره شده است که در قرآن کریم چنین آمده:

إِنَّ ٱلَّذِينَ يُبَايِعُونَكَ إِنَّمَا يُبَايِعُونَ ٱللَّهَ يَدُ ٱللَّهِ فَوْقَ أَيْدِيهِمْ ۚ فَمَن نَّكَثَ فَإِنَّمَا يَنكُثُ عَلَىٰ نَفْسِهِ ۖ وَمَنْ أَوْفَىٰ بِمَا عَٰهَدَ عَلَيْهُ ٱللَّهَ فَسَيُؤْتِيهِ أَجْرًا عَظِيمًا (فتح: 10)

: «همانا کسانی که با تو بیعت می‌کنند، جز این نیست که با خدا بیعت می‌کنند. دست خدا بالای دست‌های آن‌هاست. پس هر کس پیمان بشکند، به زیان خود پیمان شکسته است و هر کس به پیمانی که با خدا بسته وفادار بماند، به زودی پاداشی بزرگ به او عطا خواهد شد».

این آیه، به بیعت ظاهری و خلقی با پیامبر اکرم (ص) اشاره دارد، اما در درس‌گفتار نقدی بر تناسب آن با مقام لاتعین وارد شده است. بیعت، به مراتب پایین‌تر وجودی تعلق دارد و نمی‌تواند بیانگر مقام عالِی لاتعین باشد، جایی که سالک از هرگونه تعین خلقی رها شده و به حقیقت الهی متصل می‌گردد. این نقد، بر اهمیت دقت در انتخاب آیات قرآنی برای تبیین مفاهیم عرفانی تأکید دارد، زیرا آیه بیعت به رابطه‌ای خلقی و ظاهری اشاره دارد که با ظرف استوای عرفانی هم‌خوانی ندارد.

درنگ: آیه بیعت (فتح: 10) به دلیل اشاره به مراتب خلقی، با مقام لاتعین تناسب ندارد و نمی‌تواند حقیقت رهایی از تعینات را بیان کند.

نقد اشاره به عثمان

در بخش دیگری از درس‌گفتار، به عبارتی اشاره شده که می‌فرماید: «وهذه يد الله وهذه يد عثمان». این اشاره، به نظر غیرمنتظره و فاقد مبنای منطقی در سیاق بحث لاتعین است. در تحلیل این بخش، احتمال تحریف یا افزودن عمدی این عبارت به متن مطرح شده است، زیرا ذکر عثمان در کنار آیه بیعت، با مقام عالِی لاتعین سازگار نیست. این نقد، بر لزوم دقت در منابع عرفانی و بررسی صحت و سقم آن‌ها تأکید دارد، تا از گمراهی در فهم معارف الهی جلوگیری شود.

آیه مناسب برای مقام لاتعین

در مقابل آیه بیعت، درس‌گفتار به آیه دیگری از قرآن کریم اشاره می‌کند که با مقام لاتعین تناسب بیشتری دارد:

وَمَا رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ وَلَٰكِنَّ ٱللَّهَ رَمَىٰ ۚ وَلِيُبْلِيَ ٱلْمُؤْمِنِينَ مِنْهُ بَلَآءً حَسَنًا ۚ إِنَّ ٱللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ (انفال: 17)

: «و تو هنگامی که تیر انداختی، نینداختی، بلکه خدا انداخت تا مؤمنان را از جانب خود به آزمونی نیکو بیازماید. همانا خدا شنوای داناست».

این آیه، به دلیل نفی فعل خلقی («ما رَمَيْتَ») و تأیید فعل حقی («وَلَٰكِنَّ ٱللَّهَ رَمَىٰ»), با مقام لاتعین هم‌خوانی دارد. در این مقام، سالک از تعینات خلقی رها شده و همه افعال به ذات الهی نسبت داده می‌شود. این آیه، چون آیینه‌ای روشن، حقیقت فناء فی الله را بازتاب می‌دهد، جایی که فعل سالک در فعل الهی محو می‌گردد.

درنگ: آیه «وَما رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ وَلَٰكِنَّ ٱللَّهَ رَمَىٰ» (انفال: 17) به دلیل نفی فعل خلقی و تأیید فعل حقی، با مقام لاتعین تناسب کامل دارد.

جمع‌بندی بخش دوم

بررسی آیات قرآنی در تبیین مقام لاتعین، بر اهمیت تناسب میان آیات و مفاهیم عرفانی تأکید دارد. آیه بیعت، به دلیل خلقی بودن، نمی‌تواند مقام لاتعین را توصیف کند، در حالی که آیه «وَما رَمَيْتَ» با نفی تعینات خلقی، به زیبایی حقیقت این مقام را بازگو می‌کند. نقد اشاره به عثمان نیز بر لزوم دقت در منابع عرفانی تأکید دارد، تا از تحریف و خطا در فهم معارف الهی جلوگیری شود.

بخش سوم: اعتدال وسطی و تأثیر آن بر وجود انسانی

تشکیک و اعتدال وسطی

تشکیک، به تردد میان دو مقام حقی و خلقی با حفظ اعتدال وسطی اشاره دارد. این اعتدال، که چون میانه‌روی در مسیر طوفانی وجود است، سالک را از تمایل به یک طرف خاص حفظ کرده و در ظرف استوا قرار می‌دهد. اعتدال وسطی، جمع میان جنبه‌های الهی و انسانی وجود است که سالک را به توازن کامل هدایت می‌کند. این مفهوم، با قرب نوافل و فرائض در عرفان اسلامی پیوند دارد و سالک را به سوی کمال وجودی رهنمون می‌سازد.

درنگ: اعتدال وسطی، جمع میان مقامات حقی و خلقی است که سالک را در ظرف استوا به توازن کامل وجودی می‌رساند.

اعتدال و طول عمر

اعتدال در زندگی، چه در بعد جسمانی و چه معنوی، به افزایش طول عمر و سلامت انسان منجر می‌شود. انسان متعادل، چون درختی است که در خاک حاصل‌خیز استوا ریشه دوانده، از طوفان‌های ناموزونی مصون می‌ماند. عدم اعتدال، اعم از جسمی، روحی، اخلاقی یا اعتقادی، به کوتاه شدن عمر و بروز مشکلات می‌انجامد. درس‌گفتار تأکید دارد که خداوند انسان را برای عمری کوتاه نیافریده، بلکه این ناموزونی‌های خودساخته است که عمر را محدود می‌سازد. اگر انسان بتواند وجود خویش را در حالت استوایی متعادل سازد، نه تنها از مرگ زودهنگام مصون می‌ماند، بلکه عزرائیل، مأمور الهی مرگ، به آسانی به سراغ او نخواهد آمد.

در این راستا، درس‌گفتار به نقش عزرائیل اشاره دارد و بیان می‌کند که بسیاری از مرگ‌ها نتیجه عوامل غیرطبیعی، مانند ظلم به نفس، است و نه صرفاً حضور عزرائیل. این مفهوم، با آیه شریفه «وَلَا تُلْقُوا بِأَيْدِيكُمْ إِلَى ٱلتَّهْلُكَةِ» (بقره: 195) هم‌خوانی دارد که انسان را از خودویرانگری برحذر می‌دارد. انسان نامتعادل، پیش از رسیدن عزرائیل، خود را در دام عزرائیل‌های خودساخته گرفتار می‌کند.

درنگ: اعتدال در زندگی، به افزایش طول عمر و سلامت جسم و روح منجر می‌شود، در حالی که ظلم به نفس، عمر را کوتاه می‌کند.

جمع‌بندی بخش سوم

اعتدال وسطی، چون ستونی استوار، سالک را در مسیر سلوک به سوی کمال هدایت می‌کند. این اعتدال، نه تنها در مراتب معنوی، بلکه در زندگی مادی نیز به سلامت و طول عمر می‌انجامد. تأکید بر پرهیز از ناموزونی و ظلم به نفس، پیامی کلیدی برای زیست متعادل و الهی است.

بخش چهارم: تأثیر شهادت معصومین بر عمر دنیا

شهادت معصومین و کاهش برکت دنیا

درس‌گفتار به تأثیر شهادت معصومین علیهم‌السلام بر کوتاه شدن عمر طبیعی دنیا اشاره دارد. این فاجعه تاریخی و معنوی، چون زخمی عمیق بر پیکره وجودی امت اسلامی، برکت و طول عمر دنیا را کاهش داده است. در این راستا، به روایت «إن الله لیغضب لغضب فاطمة» اشاره شده که غضب الهی به دلیل ظلم به حضرت فاطمه زهرا (س) را نشان می‌دهد. این غضب، به‌صورت تدریجی در مشکلات و مصائب امت اسلامی ظهور یافته و باعث تحقیر و تضییع حقوق این امت در جهان شده است.

شهادت معصومین، نه تنها به خود ایشان زیانی نرساند، بلکه به امت اسلامی ضرر وارد کرد، چنان‌که تخریب یک سد توسط وزیری ناکارآمد، زیانش به ملت می‌رسد، نه به خود او. این شهادت‌ها، عمر طبیعی دنیا را کوتاه کرده و عالَم را از برکات حضور معصومین محروم ساخت. اگر معصومین به مرگ طبیعی از دنیا می‌رفتند، عمر دنیا و برکت آن افزون می‌گشت و عالم صورتی دیگر می‌یافت.

درنگ: شهادت معصومین، عمر طبیعی دنیا را کوتاه کرد و غضب الهی به دلیل ظلم به حضرت فاطمه (س)، به‌صورت تدریجی در مشکلات امت اسلامی ظهور یافت.

جمع‌بندی بخش چهارم

شهادت معصومین، چون ابر سیاهی بر آسمان وجودی امت اسلامی سایه افکند و برکت و طول عمر دنیا را کاهش داد. این بخش، با تأکید بر تأثیرات تاریخی و معنوی این فاجعه، بر لزوم تأمل در مسئولیت امت در قبال این ظلم عظیم تأکید دارد.

بخش پنجم: جمع میان مقامات حقی و خلقی

لسان جمع و استوای وجودی

درس‌گفتار، مقام اعتدال وسطی را به جمع میان مقامات حقی و خلقی تعبیر می‌کند که در آن، سالک از تمایل به یک طرف خاص دوری کرده و در حالت استوا قرار می‌گیرد. این لسان جمع، که مقدس از میل به یک سو است، سالک را به توازن کامل وجودی هدایت می‌کند. در این مقام، سالک چون کشتی‌ای است که در دریای طوفانی وجود، با حفظ تعادل، به سوی ساحل امن الهی پیش می‌رود.

این جمع، با قرب نوافل و فرائض پیوند دارد و سالک را به سوی وحدت وجودی رهنمون می‌سازد. در این حالت، غلبة احکام هر دو طرف (حقی و خلقی) در وجود سالک متعادل شده و او در ظرف استوا قرار می‌گیرد. این مقام، عالی‌ترین مرتبه سلوک است که در آن، سالک از هرگونه تعین و محدودیت رها می‌شود.

درنگ: لسان جمع، سالک را به توازن میان مقامات حقی و خلقی هدایت کرده و در ظرف استوا به کمال وجودی می‌رساند.

جمع‌بندی بخش پنجم

جمع میان مقامات حقی و خلقی، به مثابه پلی است که سالک را از محدودیت‌های وجودی به سوی وحدت الهی هدایت می‌کند. این بخش، با تأکید بر لسان جمع و اعتدال وسطی، بر اهمیت توازن در سیر و سلوک تأکید دارد.

نتیجه‌گیری نهایی

درس‌گفتار مصباح الأنس، چون گوهری تابناک، به تبیین مفاهیم عمیق عرفانی چون لاتعین، خروج از تعینات، اعتدال وسطی، و تأثیر شهادت معصومین پرداخته است. نقد آیات قرآنی، تأکید بر تناسب میان آیات و مفاهیم عرفانی، و بررسی تأثیر اعتدال بر سلامت و طول عمر، از مهم‌ترین محورهای این متن است. همچنین، تأثیر شهادت معصومین بر کاهش برکت دنیا، پیامی عمیق برای تأمل در مسئولیت امت اسلامی ارائه می‌دهد. این اثر، چون چراغی در مسیر سلوک، سالکان را به سوی حقیقت الهی رهنمون می‌سازد.

با نظارت صادق خادمی

 

کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. بر اساس متن درسگفتار، انسان کامل چه ویژگی‌ای در ارتباط با خیر برای همه دارد؟

2. طبق متن، منظور از 'تقرر غلطه' در انسان کامل چیست؟

3. متن درسگفتار کدام مثال را برای تقرر غلطه آورده است؟

4. بر اساس متن، نتیجه تقرر غلطه چیست؟

5. طبق متن، چرا تربیت آگاهانه و تخاطبی جواب نمی‌دهد؟

6. بر اساس متن، انسان کامل برای مؤمنین خیر گوارا و برای مخالفین خیر ناگوار مانند دارو دارد.

7. متن درسگفتار بیان می‌کند که انسان کامل باید اشتباه دیگران را به صورت مستقیم و با زبان اصلاح کند.

8. طبق متن، تربیت انسان کامل به صورت ناخودآگاه و توصیفی است.

9. متن درسگفتار تأکید می‌کند که وفاق عمومی به معنای کنار گذاشتن همه اعتقادات است.

10. بر اساس متن، انسان کامل با وفاق عمومی می‌تواند دیگران را هدایت کند یا در مقابلشان قدرت یابد.

11. منظور از 'خیر برای همه' در انسان کامل چیست؟

12. چرا تربیت توصیفی و ناخودآگاه در انسان کامل مؤثرتر است؟

13. متن درسگفتار چگونه وفاق عمومی را در تربیت توصیه می‌کند؟

14. تفاوت اصلی بین تربیت تخاطبی و توصیفی چیست؟

15. چرا انسان کامل از روش تقرر غلطه استفاده می‌کند؟

پاسخنامه

1. برای همه، چه موافق و چه مخالف، خیر دارد

2. اصلاح اشتباه دیگران به صورت عملی و غیرمستقیم

3. امام حسن و امام حسین در اصلاح وضوی پیرمرد

4. افزایش معرفت دیگران بدون اینکه متوجه شوند

5. چون با عمل و به صورت غیرمستقیم مؤثرتر است

6. درست

7. نادرست

8. درست

9. نادرست

10. درست

11. انسان کامل برای موافقین خیر گوارا و برای مخالفین خیر ناگوار مانند دارو فراهم می‌کند.

12. زیرا تربیت توصیفی بدون تخاطب مستقیم، مقاومت دیگران را کاهش داده و معرفتشان را افزایش می‌دهد.

13. با تأکید بر موافقت با اعتقادات مشترک دیگران برای ایجاد ارتباط و هدایت غیرمستقیم.

14. تربیت تخاطبی مستقیم و آگاهانه است و جواب نمی‌دهد، اما تربیت توصیفی غیرمستقیم و ناخودآگاه است.

15. برای اصلاح اشتباه دیگران به صورت عملی و غیرمستقیم تا معرفتشان افزایش یابد بدون مقاومت.

منو جستجو پیام روز: آهنگ تصویر غزل تازه‌ها
منو
مفهوم غفلت و بازتعریف آن غفلت، به مثابه پرده‌ای تاریک بر قلب و ذهن انسان، ریشه اصلی کاستی‌های اوست. برخلاف تعریف سنتی که غفلت را به ترک عبادت یا گناه محدود می‌کند، غفلت در معنای اصیل خود، بی‌توجهی به اقتدار الهی و عظمت عالم است. این غفلت، همانند سایه‌ای سنگین، انسان را از درک حقایق غیبی و معرفت الهی محروم می‌سازد.

آهنگ فعلی

آرشیو آهنگ‌ها

آرشیو خالی است.

تصویر فعلی

تصویر فعلی

آرشیو تصاویر

آرشیو خالی است.

غزل

فوتر بهینه‌شده