متن درس
نقد نظام فلکی و تبیین مراتب وجودی
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه 538)
دیباچه
این نوشتار، بازنویسی و تدوین علمی درسگفتار شماره 538 از مجموعه مصباح الانس، ارائهشده توسط آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، است که به نقد نظام فلکی بطلمیوسی و تبیین مراتب وجودی در چارچوب عرفان اسلامی میپردازد. این موضوعات محوری این متن شامل نقد دیدگاههای سنتی نجوم، تبیین جایگاه عرش و افلاک، بررسی علم لدنی اولیای الهی و سیر وجودی انسان در مراتب مادی و مجرد است. این اثر، با تأکید بر تمایز میان علوم تجربی و معارف عرفانی، تلاش دارد تا چارچوبی روشن برای فهم دقیقتر مفاهیم الهیاتی و عرفانی ارائه دهد.
بخش نخست: نقد نظام فلکی بطلمیوسی و تبیین مراتب وجودی
استهلال و چارچوب توحیدی
درسگفتار با استهلال به نام خداوند رحمان و رحیم آغاز میشود، که نشانگر مبنای توحیدی و رحمانی مباحث است. این استهلال، نهتنها چارچوبی معنوی برای بحث فراهم میکند، بلکه ذهن مخاطب را برای ورود به موضوعات عمیق عرفانی و الهیاتی آماده میسازد. عنوان «مصباح الانس ۳۷۳» به موضوعات عرفانی و نقد نظامهای سنتی نجوم اشاره دارد و زمینهساز تبیین مراتب وجودی در عرفان اسلامی است.
درنگ: استهلال با بسمالله الرحمن الرحیم، مبنای توحیدی بحث را تثبیت کرده و آمادگی ذهنی برای نقد نظام فلکی و تبیین مراتب وجودی را فراهم میآورد. |
نقد نظام بطلمیوسی: کندی فلك هشتم و سرعت عرش
در نظام فلکی بطلمیوسی، ادعا شده که فلك هشتم (فلك ثوابت) به دلیل بزرگی، کندتر از سایر افلاک حرکت میکند، در حالی که عرش، با وجود عظمتش، دارای سرعتی فزونتر است. این دیدگاه، که ریشه در فرضیات غیرتجربی دارد، مورد نقد قرار میگیرد. دلیل کندی فلك هشتم، به کثرت معاوقه طبیعی (کثافت یا سنگینی ماده) یا ارادی (تفصیل) نسبت داده شده، اما این استدلال، فاقد پشتوانه علمی است. بهگونهای تمثیلی، فلك هشتم به چرخ گاری سنگین تشبیه شده که با کندی حرکت میکند، در حالی که فلك قمر، به دلیل کوچکی و سبکی، سریعتر است. این تشبیه، گرچه برای عامه فهمپذیر است، اما در برابر علوم تجربی، نادرست و خیالی قلمداد میشود.
افزون بر این، نظام بطلمیوسی با تصور افلاک لایهلایه (ذات الحبك)، بهسان پوست پیاز، عالم را محدود و مادی فرض کرده که با هیئت مدرن، مبتنی بر مشاهدات تجربی، ناسازگار است. عرش، برخلاف تصور بطلمیوسی، نه بخشی از نظام فلکی، بلکه حقیقتی متعالی و فراتر از محدودیتهای مادی است. این نقد، بر ضرورت جداسازی معارف عرفانی از خیالات غیرعلمی تأکید دارد.
درنگ: نظام بطلمیوسی، با فرض کندی فلك هشتم و سرعت عرش، فاقد پشتوانه تجربی است. عرش، فراتر از نظام فلکی و ماده، حقیقتی متعالی دارد. |
ریاضیات اسلامی و نقد هیئت سنتی
ریاضیات اسلامی، بهویژه آثار خواجه نصیرالدین طوسی، به دلیل دقت و عالمانه بودن، در کشورهای پیشرفته مورد احترام است. با این حال، هیئت بطلمیوسی، به دلیل فقدان پایه تجربی و تصور کروی و لایهلایه افلاک، مورد تمسخر قرار گرفته است. این تمایز، نشاندهنده ارزش علوم ریاضی اسلامی در برابر نارساییهای هیئت سنتی است. عالمان اسلامی، با پذیرش بیچونوچرای نظام بطلمیوسی، به انحرافاتی در فهم عالم دچار شدند که ضرورت نقد علمی را آشکار میسازد.
نقد دیدگاههای محییالدین ابن عربی
بخشهایی از درسگفتار، به دیدگاههای محییالدین ابن عربی در فتوحات مکیه اشاره دارد که گاه فاقد استدلال دقیق و آمیخته با خیالات بیاساس است. این دیدگاهها، نه از غزالی و نه از شارحان دیگر، بلکه از ابن عربی سرچشمه گرفته و بهصورت غیرمنسجم ارائه شدهاند. نقد این دیدگاهها، بر لزوم پالایش عرفان از خیالات غیرعلمی و تأکید بر عرفان ناب، مبتنی بر معارف قرآنی و روایی، استوار است.
جمعبندی بخش نخست
بخش نخست، با نقد نظام فلکی بطلمیوسی، بر نارساییهای آن در برابر علوم تجربی تأکید کرد. عرش، برخلاف تصور سنتی، نه بخشی از افلاک، بلکه حقیقتی متعالی است. ریاضیات اسلامی، گرچه ارزشمند است، اما هیئت بطلمیوسی، به دلیل فقدان پشتوانه تجربی، نادرست است. نقد دیدگاههای ابن عربی نیز بر ضرورت پالایش عرفان از خیالات غیرعلمی تأکید دارد. این بخش، زمینهساز تبیین مراتب وجودی و سیر عرفانی انسان در بخشهای بعدی است.
بخش دوم: تبیین عرش و جایگاه آن در عرفان اسلامی
عرش و فلك الافلاك: تمایز و ماهیت
در نظام بطلمیوسی، فلك نهم (فلك الافلاك) بهعنوان ظرف نهایی ثوابت تصور شده که پس از فلك هشتم قرار دارد. با این حال، عرش، برخلاف این تصور، نه بخشی از نظام فلکی، بلکه حقیقتی متعالی و غیرمادی است. ادعای مادیت عرش یا ارتباط آن با احدیت، نادرست است. عرش، در عالم ناسوت و ماده قرار ندارد، بلکه ظرفی است که فراتر از محدودیتهای مادی و مکانی عمل میکند. تمثیلی از فیلم «مادر فولاد دره» نقل شده که در گذشته، فلك الافلاك را علمی مدرن تلقی میکردند، اما این برداشت، آمیخته با خیالات سینمایی و غیرعلمی بود.
درنگ: عرش، برخلاف فلك الافلاك، حقیقتی غیرمادی و متعالی است که با نظام فلکی ارتباطی ندارد. |
آیه «الرحمن على العرش استوى» و تفسیر آن
آیه شریفه الرَّحْمَنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوَى (طه: ۵) در قرآن کریم، به استوای خداوند رحمان بر عرش اشاره دارد. بر اساس ، این آیه به معنای «خداوند رحمان بر عرش استیلا یافت» است. این استوا، به سلطه و اقتدار الهی دلالت دارد، نه تجسم مادی یا ارتباط با احدیت. رحمان، اسمی از اسمای ظهوری است و عرش، ظرفی برای تجلی این اقتدار الهی است، نه موجودی مادی یا مکانی.
نقد مادیت عرش و افلاک
برخی دیدگاهها، عرش را مادی و دارای مادهای لطیفتر از فلك هشتم تلقی کردهاند که به دلیل لطافت، سریعتر حرکت میکند. این دیدگاه، به دلیل آمیختگی با خیالات مادی، نادرست است. عالم، ازلی و ابدی است و محدودیت مادی ندارد. افلاک چهارگانه پایینتر نیز تحت عرش تصور شدهاند، اما این تصور، فاقد پشتوانه علمی و قرآنی است. حرکت و سرعت افلاک، باید با روشهای تجربی بررسی شود، نه با فرضیات خیالی.
جمعبندی بخش دوم
عرش، برخلاف تصور بطلمیوسی، حقیقتی متعالی و غیرمادی است که با نظام فلکی ارتباطی ندارد. آیه «الرحمن على العرش استوى» به سلطه الهی اشاره دارد، نه مادیت عرش. نقد مادیت عرش و افلاک، بر ضرورت پالایش مفاهیم عرفانی از خیالات مادی تأکید میکند. این بخش، زمینهساز تبیین سیر عرفانی انسان و جایگاه اولیای الهی در بخش بعدی است.
بخش سوم: سیر عرفانی انسان و جایگاه اولیای الهی
سیر انسان به سوی شهود
انسان، با رهایی از قیود مادی، قادر است از عالم اجسام خارج شده و به معرفت ذات و نفس خویش دست یابد. این سیر، که در عرفان اسلامی به سلوک عرفانی تعبیر میشود، به تجرد و شهود حقیقت وجودی انسان منجر میشود. خیال، در این سیر، نقش مهمی ایفا میکند. خیال مقید، متصل به انسان است، در حالی که خیال مطلق، نزولی (عالم ذر) و صعودی (عالم برزخ) بوده و واسطه میان ماده و تجرد است.
درنگ: انسان، با سیر عرفانی و رهایی از قیود مادی، به معرفت ذات و نفس خویش دست مییابد. خیال مطلق، واسطه میان ماده و تجرد است. |
نقد صورتمندی علم
در برخی دیدگاههای فلسفی، علم، خیال و وهم به صورت، معنا و جزئیت نسبت داده شدهاند. این دیدگاه، نادرست است، زیرا علم، حقیقتی تجردی است و صورت مادی ندارد. ذهن، ظرف معانی است، نه تصاویر مادی. تمثیلی از انتقال بدون سیم نقل شده که نشان میدهد انسان، در مراتب عالی، میتواند بدون مغز و حواس به معرفت دست یابد، مشابه اولیای الهی که از حواس مادی بینیازند.
علم لدنی و اولیای الهی
اولیای الهی، با برخورداری از علم لدنی، از قلب و اجتهاد بینیازند. این علم، انشائی و بیواسطه است، مشابه خلق الهی که بدون تصور و تصدیق انجام میشود. آیه شریفه لَهُمْ قُلُوبٌ لَا يَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْيُنٌ لَا يُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لَا يَسْمَعُونَ بِهَا (اعراف: ۱۷۹) در قرآن کریم، به دو گروه اشاره دارد: غافلان که از حواس خود بهره نمیبرند و اولیای الهی که با وجود حواس، از آنها استفاده نمیکنند و به معرفت باطنی دست مییابند. بر اساس ، این آیه به معنای «آنان را دلهایی است که با آن نمیفهمند و چشمانی که با آن نمیبینند و گوشهایی که با آن نمیشنوند» است.
عصمت و علم معصومین
معصومین، حتی در رحم مادر، از علم و عصمت برخوردارند. بهطور تمثیلی، نقل شده که حضرت زهرا (س) علوم را از جنین (امام حسن (ع)) دریافت میکرد، که نشاندهنده علم لدنی و فراتر از قیود مادی معصومین است. این امر، مظلومیت معصومین را نیز آشکار میکند، زیرا برداشتهای نادرست، شأن والای آنها را مخدوش کرده است. فهم عصمت و علم لدنی، نیازمند معرفت عمیق و رهایی از جاهلیت است.
درنگ: معصومین، با علم لدنی و عصمت، حتی در رحم، الگوی عرفان ناباند. مظلومیت آنها، نتیجه برداشتهای نادرست است. |
خیال صافی و شوق به اسما
خیال صافی، بدون حس عمل میکند و شوق به اسمای الهی، انسان را به معرفت سر و حقیقت هدایت میکند. این رهایی از حس، به شهود حقیقت و اسمای الهی منجر میشود. انسان، در این سیر، تعین و تنوع را در عوالم و نشآت میشناسد و به ذات و حقیقت خویش پی میبرد.
عرفان و الگوی معصومین
عرفان، در مراتب عالی، جز با الگوی معصومین، بهویژه حضرت علی (ع)، قابل تبیین نیست. معصومین، الگوی عرفان ناب برای همه ادیاناند و سیر عرفانی، بدون آنها معنا نمییابد. این الگو، انسان را به شهود حقیقت و اسمای الهی هدایت میکند.
جمعبندی بخش سوم
انسان، با سیر عرفانی، از قیود مادی رها شده و به معرفت ذات خویش دست مییابد. اولیای الهی، با علم لدنی و بینیازی از حواس، الگوی این سیرند. معصومین، با عصمت و علم لدنی، حتی در رحم، الگوی عرفان ناباند. خیال صافی و شوق به اسما، انسان را به شهود حقیقت هدایت میکند. عرفان، جز با الگوی معصومین، در مراتب عالی معنا نمییابد.
نتیجهگیری و جمعبندی نهایی
این نوشتار، با بازنویسی درسگفتار شماره 538 مصباح الانس، به نقد نظام فلکی بطلمیوسی و تبیین مراتب وجودی در عرفان اسلامی پرداخت. نظام بطلمیوسی، با فرض کندی فلك هشتم و سرعت عرش، فاقد پشتوانه تجربی است و عرش، حقیقتی متعالی و غیرمادی است. آیه «الرحمن على العرش استوى» به سلطه الهی اشاره دارد، نه مادیت عرش. انسان، با سیر عرفانی، از قیود مادی رها شده و به معرفت ذات خویش میرسد. اولیای الهی و معصومین، با علم لدنی و عصمت، الگوی عرفان ناباند. این اثر، با تأکید بر پالایش عرفان از خیالات غیرعلمی، چارچوبی علمی و آکادمیک برای فهم مفاهیم الهیاتی و عرفانی ارائه داد.
با نظارت صادق خادمی |