در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

مصباح الانس 550

متن درس

 

تأثیر و تأثر متقابل عالم و انسان

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه 550)

دیباچه

کتاب حاضر، بازنویسی علمی و فاخر درس‌گفتار شماره 550 از مجموعه ارزشمند *مصباح الأنس*، اثر آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، است که به بررسی عمیق و تخصصی تأثیر و تأثر متقابل عالم علوی و سفلی، انسان و هستی، با محوریت تعینات ذاتی و اسمایی حق می‌پردازد.

بخش اول: مبانی تأثیر و تأثر متقابل عالم و انسان

سؤال سیزدهم: چیستی تأثیر و تأثر عالم و انسان

درس‌گفتار با ذکر شریف بِسْمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحْمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ آغاز می‌شود و به سؤال سیزدهم می‌پردازد: سُؤَالٌ ثَالِثَ عَشَرَ: کَیْفَ یُؤْثِرُ کُلُّ مِنْ عُلُوٍّ وَسُفْلَى فِی الْآخَرِ، یعنی چگونه عالم علوی و سفلی در یکدیگر تأثیر می‌گذارند و چگونه انسان و عالم به‌طور متقابل بر هم اثر دارند؟ این پرسش، بنیان بحثی عمیق در عرفان نظری است که به تحلیل ارتباطات وجودی میان مراتب هستی و نقش انسان به‌عنوان خلیفه الهی در این شبکه پویا می‌پردازد. عالم، چون آیینه‌ای است که تجلیات الهی را در مراتب گوناگون بازمی‌تاباند، و انسان، چون جویباری زلال، در این شبکه از تأثیرات و تأثرات جریان دارد.

درنگ: سؤال سیزدهم، به بررسی تأثیر و تأثر متقابل عالم علوی و سفلی و نقش انسان در این تعاملات وجودی می‌پردازد، که بنیانی برای درک وحدت وجود و پویایی هستی است.

تعینات ذاتی و صفاتی حق

هستی، در تمامی مراتب خود، تجلی تعینات ذاتی، فعلی و صفاتی حق است. این تعینات، ظهورات ذات الهی در قالب اسما و صفات هستند که چون نوری بی‌پایان، در ظرف وجود متجلی می‌شوند. وحدت ذاتی عالم، به اشتراک همه موجودات در تجلی حق اشاره دارد، در حالی که تفاوت رتبه‌ای، مراتب گوناگون وجودی را از اسما تا موجودات مادی، ارضی و سماوی نشان می‌دهد. این اصل، چون بنیانی است که عالم را به مثابه آیینه‌ای واحد با جلوه‌های گوناگون ترسیم می‌کند.

درنگ: همه هستی، تعینات ذاتی، فعلی و صفاتی حق است که با وحدت ذاتی و تفاوت رتبه‌ای، شبکه‌ای از تجلیات الهی را شکل می‌دهد.

تأثیرات اسمایی و مظاهر تعینات

تأثیرات متقابل عالم بر یکدیگر و بر انسان، به دولت اسمای الهی بازمی‌گردد. اسما و صفات الهی، واسطه‌هایی هستند که تعینات را به مظاهر تبدیل می‌کنند، و این مظاهر، در قالب موجودات تجردی، مادی، ارضی و سماوی ظهور می‌یابد. از جمادات و نباتات تا حیوانات و انسان، همه در سلسله‌مراتب وجودی، مظهر تجلیات الهی‌اند. این فرآیند، چون جریانی است که از سرچشمه اسما به سوی کثرت موجودات جاری می‌شود.

درنگ: تأثیرات عالم، تحت دولت اسمای الهی است که تعینات را به مظاهر تبدیل کرده و موجودات گوناگون را پدید می‌آورد.

قانون تأثیر متقابل

محال است موجودی در عالم باشد که تأثیر نگذارد یا متأثر نشود. همه موجودات، از انسان تا جمادات، در شبکه‌ای پویا از تأثیر و تأثر قرار دارند. این قانون، چون تار و پودی است که عالم را به هم پیوند می‌دهد و هیچ موجودی را بی‌ارتباط یا جامد نمی‌گذارد. این پویایی، با نظریه وحدت وجود هم‌خوانی دارد، جایی که عالم، چون اقیانوسی است که امواج آن در هم تنیده‌اند.

درنگ: قانون تأثیر متقابل، همه موجودات را در شبکه‌ای پویا از ارتباطات وجودی قرار می‌دهد که هیچ موجودی از آن مستثنا نیست.

جمع‌بندی بخش اول

این بخش، با طرح سؤال سیزدهم، به بررسی تأثیر و تأثر متقابل عالم علوی و سفلی و نقش انسان در این تعاملات می‌پردازد. تعینات ذاتی و صفاتی حق، بنیان وحدت ذاتی و تفاوت رتبه‌ای عالم را تشکیل می‌دهند. تأثیرات اسمایی، مظاهر را پدید می‌آورند و قانون تأثیر متقابل، پویایی عالم را تضمین می‌کند. این مبانی، زمینه‌ساز بحث‌های بعدی در نقد دیدگاه‌های مادی و بررسی تأثیرات جزئی است.

بخش دوم: نقد ماتریالیسم و تأثیرات جزئی در عالم

نقد دیدگاه ماتریالیستی

در برابر دیدگاه ماتریالیستی که انسان را تنها سازنده جهان می‌داند، درس‌گفتار تأکید می‌کند که انسان و عالم در تعاملی دوسویه قرار دارند. انسان، جهان را می‌سازد و جهان نیز انسان را شکل می‌دهد. این تعامل، چون رقص نور و سایه است که در آن، هیچ‌یک بدون دیگری کامل نیست. نقد ماتریالیسم، به جامعیت عرفانی در برابر یک‌سونگری مادی اشاره دارد و بر نقش متقابل انسان و هستی تأکید می‌کند.

درنگ: انسان و عالم در تعاملی دوسویه قرار دارند که نقد ماتریالیسم را تأیید کرده و بر پویایی وجودی تأکید می‌کند.

تأثیرات جزئی انسان در عالم

اعمال جزئی انسان، مانند نفس کشیدن، دیدن، حرکت و حتی نبض، در کرات آسمانی و عالم هستی اثر می‌گذارد. لقمه حلال یا حرام، معصیت یا طاعت، تأثیراتی عمیق و ماندگار در نسل‌ها و زمان‌ها دارد. این تأثیرات، چون موجی است که از سنگریزه‌ای کوچک در آب اقیانوس پدید می‌آید و تا دوردست‌ها گسترش می‌یابد. برای مثال، یک لقمه حرام، گاه پس از سده‌ها، در نطفه‌ای اثر می‌گذارد و مسیر وجودی را تغییر می‌دهد.

درنگ: اعمال جزئی انسان، مانند لقمه و رفتار، تأثیراتی عمیق در عالم دارد که گاه در نسل‌ها و زمان‌ها بازتاب می‌یابد.

محدودیت ادراک انسانی

انسان، به دلیل درشت‌بینی و محدودیت ادراکی، ریزه‌کاری‌های تأثیرات متقابل عالم را درک نمی‌کند. همان‌گونه که نزدیک کردن کاغذی به چشم، جزئیات را محو می‌کند، غفلت انسان از ظرایف وجودی، او را از درک ارتباطات عمیق عالم بازمی‌دارد. این محدودیت، چون پرده‌ای است که بر چشم معرفت کشیده شده و تنها با ارتقای ادراک عرفانی برطرف می‌شود.

درنگ: محدودیت ادراک انسانی، مانع درک ریزه‌کاری‌های تأثیرات متقابل عالم می‌شود و نیازمند ارتقای معرفت عرفانی است.

جمع‌بندی بخش دوم

این بخش، با نقد دیدگاه ماتریالیستی، بر تعامل دوسویه انسان و عالم تأکید می‌کند. اعمال جزئی انسان، مانند لقمه و رفتار، تأثیراتی عمیق در هستی دارد، اما محدودیت ادراکی، مانع درک این ارتباطات می‌شود. این مباحث، زمینه را برای بررسی شعور عالم و نقش اولیاء خدا فراهم می‌کند.

بخش سوم: شعور عالم و نقش اولیاء خدا

شعور عالم و نظم الهی

عالم، مانند معده انسان، دارای شعوری است که آنچه را لایق است جذب و آنچه را نالایق است دفع می‌کند. معده انسان، با حکمت الهی، حتی موادی سخت مانند چدن را خرد یا دفع می‌کند، گویی دندان‌هایی نامرئی دارد که سخت‌ترین مواد را پودر می‌سازد. این شعور، چون جریانی حکیمانه در عالم جاری است که نظم و تعادل را حفظ می‌کند.

درنگ: عالم، با شعوری الهی، مانند معده انسان، آنچه را لایق است جذب و آنچه را نالایق است دفع می‌کند.

نقش اولیاء خدا در دفع مشکلات

نفس اولیاء خدا، مانند معده، مشکلات و تأثیرات منفی عالم را دفع می‌کند. اولیاء، به دلیل مقام معنوی، چون سپری در برابر شرور عالم ایستاده و تعادل وجودی را حفظ می‌کنند. اما این مقام، آن‌ها را در معرض دشمنی‌های بسیار از جن و انس قرار می‌دهد، گویی چون سلطانی در قلمرو خویش، مورد هجوم دشمنان‌اند.

درنگ: اولیاء خدا، با نفس خویش، مانند معده، مشکلات عالم را دفع می‌کنند، اما در معرض دشمنی‌های بسیار قرار دارند.

تأثیر حضور انسان در محیط

حضور انسان در خانه، مانند سلطان در قلمرو، آفات را دفع می‌کند. نفس انسانی، به‌عنوان خلیفه الهی، محیط را از شرور پاک می‌سازد، گویی چون نگهبانی است که حرمت خانه را حفظ می‌کند. این تأثیر، با نظم الهی در خلقت هم‌خوانی دارد و نقش انسان را در نظم‌بخشی به عالم نشان می‌دهد.

درنگ: حضور انسان، به‌عنوان خلیفه الهی، آفات را از محیط دفع می‌کند و نظم وجودی را حفظ می‌نماید.

جمع‌بندی بخش سوم

عالم، با شعوری الهی، نظم و تعادل را حفظ می‌کند و اولیاء خدا، با نفس خویش، مشکلات را دفع می‌کنند. حضور انسان، به‌عنوان خلیفه الهی، در محیط اثر مثبت می‌گذارد و آفات را دور می‌سازد. این مباحث، به نقش انسان و اولیاء در پویایی و نظم عالم اشاره دارند.

بخش چهارم: تأثیرات محیط و ضرورت عقلانیت در سلوک

تأثیر محیط بر جسم و روان انسان

محیط طبیعی، مانند کوه، دریا، رطوبت و خشکی، بر جسم و روان انسان اثر می‌گذارد. کوه‌نشینان، به دلیل صلابت محیط، شجاعت و قدرت دارند، در حالی که ساکنان کنار دریا، نرم‌خویی و لطافت را از محیط به ارث می‌برند. این تأثیرات، چون نقشی است که طبیعت بر لوح وجود انسان حک می‌کند.

درنگ: محیط طبیعی، مانند کوه و دریا، ویژگی‌های جسمی و روانی انسان را شکل می‌دهد و بر وجود او اثر می‌گذارد.

ویژگی‌های زمین و آسمان قم

زمین قم، به دلیل رطوبت، اثرات منفی بر بدن دارد و سکنی در زیرزمین‌های آن نامناسب است. اما آسمان قم، چون گوهری معنوی، سرشار از برکت و فیض است. شب‌های قم، چون آیینه‌ای از نور الهی، انسان را به سوی صفا و معنویت می‌کشاند. حفظ ارتباط با آسمان قم، چون جویباری است که روح را از برکات الهی سیراب می‌کند.

درنگ: زمین قم، به دلیل رطوبت، نیازمند مراقبت است، اما آسمان آن، منبعی از برکت و معنویت است که باید با آن ارتباط حفظ شود.

نقد انقطاع از آسمان و تکلفات اجتماعی

انقطاع از آسمان قم، انسان را از برکات معنوی محروم می‌کند، گویی چون جدایی از سرچشمه فیض است. همچنین، تکلفات اجتماعی، مانند سوغاتی‌های غیرضروری و مراسم پرهزینه، به جامعه آسیب می‌رساند. این تکلفات، چون زنجیری است که روح را در بند می‌کشد و از خلوص و سادگی دور می‌کند.

درنگ: انقطاع از آسمان قم، انسان را از فیض معنوی محروم می‌کند و تکلفات اجتماعی، به دلیل فقدان خلوص، به جامعه آسیب می‌رساند.

نقد تشریفات دینی و ضرورت سادگی

تشریفات غیرشرعی، مانند مراسم پرهزینه عزاداری یا زیارت، دین را لکه‌دار می‌کند. این تشریفات، چون غباری است که بر آیینه دین می‌نشیند و آن را از شفافیت می‌اندازد. بازگشت به سادگی دینی، چون جویباری زلال، روح جامعه را شست‌وشو می‌دهد و به خلوص بازمی‌گرداند.

درنگ: تشریفات غیرشرعی، دین را لکه‌دار می‌کند و بازگشت به سادگی دینی، جامعه را به خلوص و معنویت بازمی‌گرداند.

جمع‌بندی بخش چهارم

محیط طبیعی، بر جسم و روان انسان اثر می‌گذارد و زمین و آسمان قم، ویژگی‌های خاص خود را دارند. انقطاع از آسمان قم و تکلفات اجتماعی و دینی، به روح و جامعه آسیب می‌رساند. بازگشت به سادگی و حفظ ارتباط با برکات معنوی، انسان را به سوی کمال هدایت می‌کند.

بخش پنجم: عقل، کشف و علم زندگی

نقش عقل در درک تأثیرات

عقل، ابزار اصلی درک تأثیرات و تأثرات عالم است. قرآن کریم می‌فرماید: إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ (بقره: ۱۵۶)، که به ، «ما از آنِ خدا هستیم و به سوی او بازمی‌گردیم». این آیه، به رجوع همه موجودات به حق اشاره دارد و عقل، چون چراغی است که این مسیر را روشن می‌کند. عقل، مقدم بر کشف است و کشف، مضاعف عقل، انسان را به درک عمیق‌تر تأثیرات عالم می‌رساند.

درنگ: عقل، ابزار درک تأثیرات عالم است و کشف، به‌عنوان مضاعف عقل، انسان را به معرفت عمیق‌تر هدایت می‌کند.

نقد علم بدون عقل

علم بدون عقل، به حجاب و کدر شدن ادراک منجر می‌شود. معلومات، اگر با عقل همراه نشود، چون غباری است که بر آیینه معرفت می‌نشیند و انسان را از درک حقایق بازمی‌دارد. عقل، چون هبتی الهی است که باید فعلیت یابد تا انسان را در مسیر سلوک یاری کند.

درنگ: علم بدون عقل، به حجاب ادراک تبدیل می‌شود و عقل، به‌عنوان هبت الهی، باید فعلیت یابد.

عقل حیوانات و مراتب وجودی

حیوانات نیز دارای عقل و ادراک خاص خود هستند، هرچند متفاوت از عقل انسانی. این ادراک، چون شعاعی از نور الهی، در مراتب وجودی حیوانات متجلی است. عالم، سلسله‌مراتبی از تعینات است که از سنگ تا نبات، حیوان، انسان و ملک امتداد دارد. این مراتب، چون پله‌هایی هستند که خلق را به سوی حق رهنمون می‌شوند.

درنگ: حیوانات دارای عقل خاص خود هستند و عالم، سلسله‌مراتبی از تعینات است که از خلق به سوی حق امتداد دارد.

علم زندگی و تغذیه

علم زندگی، شامل تغذیه، مدیریت و ارتزاق، برای سلوک عرفانی ضروری است. تغذیه مناسب، جسم و روح را تقویت می‌کند و ادراک معنوی را ارتقا می‌دهد. غذاهای مضر، چون سمی است که استعداد و استشمام معنوی را مختل می‌کند. علم تغذیه، چون نقشه‌ای است که سالک را در مسیر سلامت وجودی هدایت می‌کند.

درنگ: علم زندگی و تغذیه، برای سلامت جسم و روح و تقویت ادراک معنوی ضروری است و غذاهای مضر، استعداد انسان را مختل می‌کند.

جمع‌بندی بخش پنجم

عقل، ابزار اصلی درک تأثیرات عالم است و کشف، مضاعف آن، انسان را به معرفت عمیق‌تر می‌رساند. علم بدون عقل، به حجاب تبدیل می‌شود و عقل حیوانات، بخشی از نظم الهی است. علم زندگی و تغذیه، سالک را در مسیر سلوک یاری می‌کند و از آسیب‌های وجودی محافظت می‌نماید.

بخش ششم: تأثیرات ارادی و نقش مأثورات

تأثیر ارادی انسان

انسان، با اراده خویش، می‌تواند بر عالم اثر بگذارد، گویی خاک را به کیمیا تبدیل می‌کند. این قدرت، چون عصای موسی است که با اراده الهی، معجزات را پدید می‌آورد. اراده انسانی، به‌عنوان خلیفه الهی، در شبکه تأثیر و تأثر عالم تصرف می‌کند.

درنگ: انسان، با اراده خویش، می‌تواند بر عالم اثر بگذارد و چون خلیفه الهی، در هستی تصرف کند.

نقد بی‌محابا عمل کردن

عمل بدون آگاهی و مراقبه، به شکست و آسیب منجر می‌شود. انسان نباید بی‌محابا حرکت، عبادت یا درس بخواند، گویی چون مسافری است که بدون نقشه در بیابان گام برمی‌دارد. این نقد، چون هشداری است که سالک را به عقلانیت و احتیاط دعوت می‌کند.

درنگ: عمل بدون آگاهی و مراقبه، به شکست منجر می‌شود و عقلانیت، شرط موفقیت در سلوک است.

نقد نفسانیات آخرت

نفسانیات آخرت، مانند حور و قصور، اولیاء خدا را جذب نمی‌کند. اولیاء، به جنات عدن و لقای الهی گرایش دارند، گویی چون پرندگانی هستند که به سوی آسمان بی‌کران پرواز می‌کنند، نه به سوی لذات نفسانی.

درنگ: اولیاء خدا، به لقای الهی گرایش دارند و از نفسانیات آخرت، مانند حور و قصور، روی‌گردان‌اند.

نقش مأثورات و قرآن کریم

دعاها، مأثورات و قرآن کریم، انسان را از آسیب‌ها و شکست‌ها حفظ می‌کنند. این ابزار معنوی، چون سپری هستند که سالک را در برابر شرور عالم محافظت می‌کنند و قوه جذب خیر و دفع شر را تقویت می‌نمایند.

درنگ: مأثورات و قرآن کریم، انسان را از آسیب‌ها حفظ کرده و قوه جذب و دفع ارادی را تقویت می‌کنند.

تأثیرات جزئی در زندگی

هدیه‌ای کوچک، مانند گل یا سنگ، اثری عمیق‌تر از هدایای بزرگ دارد، گویی چون قطره‌ای است که در دل اقیانوس موجی عظیم می‌آفریند. این تأثیرات، به خلوص نیت وابسته‌اند و زندگی را از مردگی به شادابی می‌رسانند.

درنگ: هدیه‌های کوچک با خلوص نیت، اثری عمیق‌تر از هدایای بزرگ دارند و زندگی را زنده و شاداب می‌کنند.

جمع‌بندی بخش ششم

انسان، با اراده خویش، می‌تواند در عالم تصرف کند، اما عمل بدون آگاهی به شکست می‌انجامد. اولیاء خدا، از نفسانیات روی‌گردان‌اند و مأثورات، انسان را از آسیب‌ها حفظ می‌کند. تأثیرات جزئی، با خلوص نیت، زندگی را به سوی شادابی و معنویت هدایت می‌کند.

نتیجه‌گیری و جمع‌بندی

درس‌گفتار شماره 550 از *مصباح الأنس*، با بررسی تأثیر و تأثر متقابل عالم علوی و سفلی، انسان و هستی، دریچه‌ای به سوی درک عمیق عرفانی و فلسفی گشوده است. تعینات ذاتی و اسمایی حق، بنیان وحدت ذاتی و تفاوت رتبه‌ای عالم را تشکیل می‌دهند. قانون تأثیر متقابل، عالم را به شبکه‌ای پویا از ارتباطات تبدیل می‌کند. نقد ماتریالیسم، بر تعامل دوسویه انسان و عالم تأکید دارد و اعمال جزئی، مانند لقمه و رفتار، تأثیراتی عمیق در هستی دارند. شعور عالم، اولیاء خدا و حضور انسان، نظم و تعادل وجودی را حفظ می‌کنند. محیط طبیعی، زمین و آسمان قم، و ضرورت سادگی دینی، انسان را به سوی کمال هدایت می‌کنند. عقل، کشف و علم زندگی، ابزارهای سلوک عرفانی‌اند و مأثورات، انسان را از آسیب‌ها محافظت می‌کنند.

با نظارت صادق خادمی

 

کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. طبق متن درسگفتار، انسان کامل چه چیزی را در تمام افعال عالم می‌بیند؟

2. بر اساس متن، 'التحكم بالتحسين و التقبيح' به چه معناست؟

3. طبق متن، حضرات خمس شامل کدام عالم نیست؟

4. در متن، قرب نوافل به چه معناست؟

5. بر اساس متن، بالاترین مرتبه کمال کدام است؟

6. انسان کامل طبق متن، تمام افعال عالم را حسن می‌بیند، زیرا فعل حق است.

7. متن بیان می‌کند که انسان کامل در برابر فعل حق اعتراض دارد.

8. بر اساس متن، احاطه علمی به حضرات خمس از صفات خاص انسان کامل است.

9. متن ادعا می‌کند که انسان کامل به دلیل غفلت قلبی از تحكم پرهیز می‌کند.

10. طبق متن، قرب فرائض پایین‌تر از قرب نوافل است.

11. منظور از 'یترك التحكم بالتحسين و التقبيح' در متن چیست؟

12. چرا انسان کامل طبق متن، افعال را جز به حسن نمی‌بیند؟

13. تفاوت اصلی بین قرب نوافل و قرب فرائض چیست؟

14. منظور از 'احاطه علمیه به حضرات خمس' در متن چیست؟

15. چرا مقام ذات بالاترین مرتبه کمال دانسته شده است؟

پاسخنامه

1. ظهور فعل پروردگار

2. قضاوت درباره حسن و قبح افعال بر اساس عقل

3. عالم ذات

4. خدا آلت انسان می‌شود

5. مقام ذات

6. درست

7. نادرست

8. درست

9. نادرست

10. نادرست

11. انسان کامل از قضاوت درباره حسن و قبح افعال بر اساس عقل خودداری می‌کند.

12. زیرا تمام افعال را ظهور فعل حق می‌داند که بدون مصلحت واقع نمی‌شود.

13. در قرب نوافل انسان با خدا کار می‌کند، اما در قرب فرائض خدا با انسان کار می‌کند.

14. انسان کامل ادراک کلی و علمی از عوالم جبروت، ملكوت، مثال، ناسوت و مقام جمع انسانی دارد.

15. زیرا در مقام ذات، انسان از تعینات و صفات جدا شده و مظهر ذات الهی می‌شود.

منو جستجو پیام روز: آهنگ تصویر غزل تازه‌ها
منو
مفهوم غفلت و بازتعریف آن غفلت، به مثابه پرده‌ای تاریک بر قلب و ذهن انسان، ریشه اصلی کاستی‌های اوست. برخلاف تعریف سنتی که غفلت را به ترک عبادت یا گناه محدود می‌کند، غفلت در معنای اصیل خود، بی‌توجهی به اقتدار الهی و عظمت عالم است. این غفلت، همانند سایه‌ای سنگین، انسان را از درک حقایق غیبی و معرفت الهی محروم می‌سازد.

آهنگ فعلی

آرشیو آهنگ‌ها

آرشیو خالی است.

تصویر فعلی

تصویر فعلی

آرشیو تصاویر

آرشیو خالی است.

غزل

فوتر بهینه‌شده