در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

مصباح الانس 557

متن درس

 

اسما و صفات الهی

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه 557)


مقدمه: درآمدی بر عرفان نظری و وحدت وجود

این نوشتار، تدوین علمی درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره در جلسه 557 است که به بررسی عمیق مفاهیم عرفان نظری و فلسفه اسلامی، با محوریت وحدت وجود و رابطه حق و خلق، اختصاص دارد.

بخش اول: انسان به‌مثابه برزخ میان حق و خلق

مفهوم تقابل معتبر میان نسخه‌های آدمی و الهی

درس‌گفتار با طرح مفهوم تقابل معتبر میان دو نسخه وجودی انسان آغاز می‌شود: نسخه آدمی (انسانی) و نسخه الهی (جهانی یا عالم). این تقابل، نه از جنس تضاد ذاتی، بلکه از نوع ارتباط وجودی و ظهوری است که انسان را به‌مثابه برزخی میان دو ساحت الهی و کونی معرفی می‌کند. انسان، همچون پلی میان آسمان و زمین، جمع میان دو حضرت الهی و خلقی را در وجود خویش متجلی می‌سازد.

انسان، به‌عنوان خلیفه‌الله، آیینه‌ای است که صفات الهی را در قالب وجود مادی بازمی‌تاباند. این جمع اضداد، جایگاه انسان را به‌عنوان واسطه فیض الهی به عالم خلق تثبیت می‌کند. در عرفان نظری، به‌ویژه در مکتب ابن‌عربی، انسان کامل به‌مثابه برزخ اعظم شناخته می‌شود که حق و خلق را به هم متصل می‌سازد.

درنگ: انسان، به‌مثابه برزخ میان حق و خلق، جمع میان ساحت الهی و کونی است و نقش واسطه فیض الهی را ایفا می‌کند.

مرتبه انسانی به‌مثابه ظرف فیض

مرتبه انسانی، به دلیل ظرفیت جمع میان صفات متضاد، به‌عنوان ظرف فیض الهی معرفی می‌شود. این مرتبه، همچون کوزه‌ای زرین، محل تلاقی فیض حق و خلق است و انسان را به موجودی جامع تبدیل می‌کند که هم تجلی‌گاه صفات الهی است و هم متعین در قالب خلقی. این ویژگی، انسان را به آیینه‌ای تمام‌نما برای انعکاس اسما و صفات الهی بدل می‌سازد.

در این دیدگاه، انسان به‌مثابه موجودی برزخی، قادر به درک و انتقال فیض الهی است. این ظرفیت، ریشه در استعدادات ازلی انسان دارد که زمینه‌ساز ظهور تعینات الهی در مراتب مختلف وجودی می‌شود.

جمع‌بندی بخش اول

بخش نخست، با تأکید بر جایگاه انسان به‌عنوان برزخ میان حق و خلق، نشان داد که مرتبه انسانی، به دلیل ویژگی جمع اضداد، ظرف فیض الهی و آیینه تجلی اسما و صفات حق است. این دیدگاه، انسان را به‌عنوان واسطه‌ای میان دو ساحت الهی و کونی معرفی می‌کند که نقش کلیدی در نظام هستی ایفا می‌کند.

بخش دوم: وحدت وجود و نفی تقابل ذاتی

ابهام کلام مجمل و ضرورت فهم مراد

درس‌گفتار تأکید می‌کند که کلام در باب تقابل حق و خلق، تا زمانی که مراد اصلی آن شناخته نشود، مجمل و مبهم باقی می‌ماند و ممکن است به سوءتفاهم منجر شود. کلام مجمل، همچون ابری غلیظ، حقیقت را در پس خود نهان می‌کند و بدون تبیین دقیق، امکان برداشت‌های نادرست را فراهم می‌آورد.

در سنت عرفانی، به‌ویژه در مکتب ابن‌عربی، فهم دقیق اصطلاحات و مفاهیم از اهمیت بسزایی برخوردار است. بدون این فهم، مفاهیم عمیق عرفانی ممکن است به سطحی‌نگری یا حتی انحرافات اعتقادی منجر شوند.

ماهیت تقابل وجودی و ظهوری

تقابل میان حق و خلق، نه از نوع ذاتی، بلکه از نوع وجودی و ظهوری است. این تقابل، در ظرف غیریت یا تعدد رخ نمی‌دهد، بلکه در قالب رابطه فاعل و فعل، ظاهر و مظهر، یا مُظهر و ظاهر ظهور می‌یابد. حق، همچون خورشیدی بی‌غروب، ذات مطلق است که خلق، به‌مثابه شعاع‌های نور، تجلیات او در مراتب مختلف‌اند.

این دیدگاه، بر وحدت وجود تأکید دارد و هرگونه دوگانگی ذاتی میان حق و خلق را نفی می‌کند. خلق، چیزی جز تعینات و مظاهر حق نیست و این رابطه، به‌مثابه انعکاس تصویر در آیینه، وحدت باطنی را نشان می‌دهد.

درنگ: تقابل میان حق و خلق، نه ذاتی، بلکه ظهوری است و خلق، به‌مثابه مظهر حق، جلوه‌ای از ذات یگانه اوست.

نفی دوگانگی ذاتی و تباین

درس‌گفتار با تأکید بر وحدت وجود، هرگونه دوگانگی ذاتی میان حق و خلق را نفی می‌کند. تنها یک ذات (حق) وجود دارد و خلق، ظهورات و تعینات این ذات است. فرض دو وجود یا دو ماهیت، به تباین و تعدد ذاتی منجر می‌شود که با اصل توحید ناسازگار است.

در این دیدگاه، خلق به‌مثابه امواج دریا، از ذات حق جدا نیست، بلکه جلوه‌هایی از همان حقیقت واحد است. این اصل، با آیات قرآن کریم مانند ﴿قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ﴾ (سوره اخلاص، آیه ۱، : «بگو اوست خدای یگانه») هم‌خوانی دارد که بر یگانگی ذات الهی تأکید می‌کند.

رفع غیریت و تعدد در توحید

رفع غیریت و تعدد ذاتی، کلید فهم توحید ناب است. خلق، به‌عنوان تعینات حق، هیچ‌گونه استقلال وجودی ندارد و تمامی مظاهر، جلوه‌های ذات یگانه‌اند. این دیدگاه، همچون نسیمی که غبار کثرت را می‌زداید، حقیقت وحدت را آشکار می‌سازد.

این اصل، با آیات قرآن کریم مانند لَوْهُوَ مَعَكُمْ أَيْنَ مَا كُنُتُمْ﴾ (سوره حدید، آیه ۴، : «و او با شماست هر کجا باشیدید») هم‌راست که بر حضور همه‌جانبه حق در مظاهر خلقی تأکید دارد.

نفی تشبیه و شررک

درس‌گفتار به حدیثی اشاره می‌کند که تشبیه خالق به مخلوق را شرک می‌داند: «من شبه الخالق بالمخلوق فهو المشرك». این اشکال، تنها در صورتی وارد است که دو ذات مستقل فرض شود، اما در دیدگاه وحدت وجود، خلق صرفاً تعین ذات حق است و نه شریک او. تشبیه، همچون نقشی باطل بر آب، در پرتو توحید محو می‌شود.

این دیدگاه، با آیات قرآن کریم مانند سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا يَصِفُونَ﴾ (سوره صافات، آیه ۱۵۹، : «منزه است خدا از آنچه وصف می‌کنند») هم‌خوانی دارد که هرگونه تشبیه یا شریک‌انگاری را باطل می‌داند.

جمع‌بندی بخش دوم

بخش دوم، با تأکید بر وحدت وجود، هرگونه تقابل ذاتی، غیریت یا تعدد میان حق و خلق را نفی کرد. خلق، به‌مثابه مظاهر حق، جلوه‌های ذات یگانه‌اند و این دیدگاه، توحید ناب را در برابر هرگونه شائبه شرک یا تشبیه حفظ می‌کند.

بخش سوم: نقد استعارات و تحلیل‌های اجتماعی

نقد شعر «بنازم به بزم محبت»

درس‌گفتار به نقد شعری می‌پردازد که می‌گوید: «بنازم به بزم محبت که آنجا گدایی به شاهی مقابل نشیند». این شعر، به دلیل ایجاد شائبه تقابل میان گدا و شاه، با اصل وحدت وجود ناسازگار است. گدا و شاه، همچون گرگ و میش، در ذات متضادند و نمی‌توانند در بزم توحید هم‌نشین شوند.

این نقد، نشان‌دهنده دقت عرفانی در استفاده از استعارات است. هر استعاره‌ای که کثرت یا تقابل ذاتی را القا کند، با توحید ناب ناسازگار است. در دیدگاه توحیدی، گدا و شاه هر دو تعینات حق‌اند و تقابل ظاهری آن‌ها در پرتو وحدت وجود رفع می‌شود.

درنگ: استعارات نادرست، مانند گدا و شاه، شائبه تقابل ذاتی را ایجاد می‌کنند که با وحدت وجود ناسازگار است.

تحلیل جامعه‌شناختی: تحولات اقتصادی و اجتماعی

درس‌گفتار به نقدی جامعه‌شناختی می‌پردازد و بیان می‌کند که در جامعه کنونی، دیگر نیازی به تحصیلات طولانی برای کسب درآمد نیست. افراد با مهارت‌های ساده و کوتاه‌مدت، به درآمدهای بالا دست می‌یابند. این تحول، همچون جریانی خروشان، ساختارهای سنتی آموزش و اقتصاد را دگرگون ساخته است.

این تحلیل، به تغییرات نظام‌های آموزشی و اقتصادی در جوامع مدرن اشاره دارد. اگرچه این بخش از بحث عرفانی فاصله می‌گیرد، اما می‌تواند به‌مثابه تمثیلی برای کثرت ظاهری در برابر وحدت باطنی فهمیده شود.

تقسیم‌بندی طنزآمیز افراد جامعه

درس‌گفتار، با طنزی عمیق، افراد جامعه را به سه دسته تقسیم می‌کند: زیبا، زرنگ، و نه زیبا و نه زرنگ. این تقسیم‌بندی، به‌مثابه نقاشی‌ای طنزآمیز، رفتارهای اجتماعی را به تصویر می‌کشد و سطحی‌نگری در جامعه را نقد می‌کند.

این تحلیل، اگرچه از عرفان نظری فاصله می‌گیرد، اما به‌عنوان تمثیلی برای نشان‌دادن کثرت ظاهری در جامعه انسانی قابل‌فهم است. گویی جامعه، صحنه‌ای است که بازیگران آن، در نقاب‌های گوناگون، جلوه‌های متفاوتی از حقیقت واحد را به نمایش می‌گذارند.

نقد تاریخی گرسنگی و حرام‌خواری

درس‌گفتار به مقایسه دو دوره تاریخی می‌پردازد: گذشته‌ای که افراد به دلیل پرهیز از حرام، از گرسنگی می‌مردند، و دوره کنونی که حرص و طمع، به کسب درآمدهای غیرضروری منجر شده است. این نقد، همچون آینه‌ای تاریخی، افراط و تفریط در رفتارهای انسانی را بازمی‌تاباند.

این تحلیل، تغییرات ارزش‌های اخلاقی در جوامع انسانی را نشان می‌دهد و به‌عنوان تمثیلی برای کثرت ظاهری در برابر وحدت باطنی قابل‌تأمل است.

جمع‌بندی بخش سوم

بخش سوم، با نقد استعارات نادرست و تحلیل‌های اجتماعی، نشان داد که کثرت ظاهری در استعارات و رفتارهای اجتماعی، در پرتو وحدت وجود، به وحدت باطنی بازمی‌گردد. این بخش، با افزودن تمثیلات، عمق نقد عرفانی و اجتماعی را نمایان ساخت.

بخش چهارم: رابطه عاشقانه انسان و خدا

رابطه انسان و خدا، نه گدا و شاه

درس‌گفتار تأکید می‌کند که رابطه انسان و خدا، نه رابطه گدا و شاه، بلکه رابطه‌ای عاشقانه است. انسان، نتیجه عشق الهی است و این عشق، هر لحظه با تجدید خلقت نو می‌شود. این دیدگاه، همچون نسیمی عاشقانه، هر تقابلی را از دل وجود می‌زداید.

این مفهوم، با آیات قرآن کریم مانند ﴿كُلَّ يَوْمٍ هُوَ فِي شَأْنٍ﴾ (سوره الرحمن، آیه ۲۹، : «هر دای روز او در کاری است») هم‌راستا است که بر تجدید مداوم خلقت و فیض الهی تأکید دارد.

درنگ: رابطه انسان و خدا، رابطه‌ای عاشقانه است که هر لحظه با تجدید خلقت، جلوه‌ای نوین می‌یابد.

رفع سوءتفاهمات در فهم تقابل

فهم نادرست از تقابل حق و خلق، به ظنون و انحرافاتی مانند کفر، بدعت، حلول، اتحاد یا تجسیم منجر می‌شود. این انحرافات، همچون سراب‌هایی در بیابان معرفت، نتیجه فرض دو ذات متمایز یا تشبیه نادرست است.

درس‌گفتار، با تأکید بر فهم دقیق مفاهیم عرفانی، هرگونه انحراف در فهم توحید را نفی می‌کند و حقیقت وحدت وجود را به‌عنوان مبنای توحید ناب معرفی می‌کند.

حقیقت ظهور و تجلی الهی

خلق، به‌عنوان مظهر حق، جلوه‌ای از باطن الهی است. انسان، به دلیل جایگاه برزخی خود، جامع دو ساحت حق و خلق است و این تجلی را به نمایش می‌گذارد. گویی انسان، آیینه‌ای است که نور الهی را در مراتب مختلف بازمی‌تاباند.

این دیدگاه، با آیات قرآن کریم مانند ﴿وَهُوَ مَعَكُمْ أَيْنَ مَا كُنْتُمْ﴾ (سوره حدید، آیه ۴، : «و او با شماست هر کجا باشید») هم‌خوانی دارد که حضور حق در همه‌چیز را نشان می‌دهد.

نفی ظلیت و تأکید بر تعین

درس‌گفتار، مفهوم ظلیت (سایه) را نقد کرده و تأکید می‌کند که خلق، نه سایه حق، بلکه تعینات اوست. ظلیت، شائبه تقابل را ایجاد می‌کند، درحالی‌که خلق، به‌مثابه گل‌هایی در باغ وجود، تعینات ذات حق‌اند.

این نقد، در برابر دیدگاه‌هایی مطرح می‌شود که خلق را سایه یا انعکاس حق می‌دانند. در عرفان نظری، خلق، تعینات وجودی حق است و هیچ‌گونه استقلال یا تقابل ذاتی ندارد.

جمع‌بندی بخش چهارم

بخش چهارم، با تأکید بر رابطه عاشقانه انسان و خدا، هرگونه تقابل یا ظلیت را نفی کرد و خلق را به‌عنوان تعینات حق معرفی نمود. این دیدگاه، توحید را در پرتو عشق الهی و تجلیات ظهوری تبیین کرد.

بخش پنجم: استعدادات ازلی و تعدد مرتبه‌ای

استعدادات ازلی و غیرجعلی

درس‌گفتار تأکید می‌کند که استعدادات خلق، ازلی و غیرجعلی است و این استعدادات، زمینه‌ساز ظهور تعینات الهی‌اند. استعدادات ازلی، همچون بذرهایی در خاک وجود، قابلیت پذیرش فیض الهی را در ذات خلق نهفته دارند.

این دیدگاه، با آرای ملاصدرا هم‌خوانی دارد که وجود را حقیقتی واحد می‌داند که در مراتب مختلف ظهور می‌یابد. استعدادات ازلی، به قابلیت‌های ذاتی هر موجود برای پذیرش فیض الهی اشاره دارد.

نفی تعدد ذاتی و تأکید بر تعدد مرتبه‌ای

تعدد در خلق، نه در ذات، بلکه در مراتب ظهور است. این تعدد، نتیجه ترتیب و توقیت در استعدادات ازلی است. گویی وجود، جویباری واحد است که در مسیر خود، به شاخه‌های گوناگون تقسیم می‌شود، اما در سرچشمه، یکی است.

این اصل، با مفهوم تشکیک در وجود در فلسفه ملاصدرا هم‌راستاست. وجود، حقیقتی واحد است که در مراتب مختلف، به‌صورت شدت و ضعف ظهور می‌یابد.

درنگ: تعدد در خلق، نه ذاتی، بلکه مرتبه‌ای است و نتیجه تفاوت در استعدادات ازلی موجودات است.

نقد دیدگاه‌های وهمی

درس‌گفتار به نقد دیدگاه‌هایی می‌پردازد که عالم را خیال یا وهم می‌دانند. در مقابل، عالم را حقیقت ظهوری می‌داند که جلوه‌ای از ذات حق است. عالم، نه سرابی در بیابان، بلکه باغی است که گل‌های حقیقت در آن شکوفا شده‌اند.

این نقد، به اهمیت فهم حقیقت عالم به‌عنوان تجلی الهی تأکید دارد. عالم، نه وهم صرف، بلکه حقیقتی است که در مراتب مختلف ظهور یافته است.

جمع‌بندی بخش پنجم

بخش پنجم، با تأکید بر استعدادات ازلی و تعدد مرتبه‌ای، عالم را به‌عنوان تجلیات حق معرفی کرد و دیدگاه‌های وهمی را نقد نمود. این بخش، وحدت وجود را در پرتو حقیقت ظهوری تبیین کرد.

نتیجه‌گیری کلی: توحید ناب در پرتو وحدت وجود

این اثر، با بازنویسی درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره در جلسه 557، به بررسی عمیق مفاهیم عرفان نظری و فلسفه اسلامی با محوریت وحدت وجود پرداخت. نکات کلیدی این نوشتار عبارت‌اند از:

  • نفی هرگونه تقابل ذاتی میان حق و خلق و تأکید بر تقابل ظهوری.
  • جایگاه انسان به‌عنوان برزخ میان ساحت الهی و کونی.
  • رفع غیریت و تعدد در توحید و تأکید بر یگانگی ذات حق.
  • نقد تشبیه خالق به مخلوق و رفع شائبه شرک.
  • تأکید بر رابطه عاشقانه میان انسان و خدا.
  • نفی ظلیت و تأکید بر تعینات الهی به‌عنوان حقیقت خلق.
  • تعدد مرتبه‌ای به‌جای تعدد ذاتی.

این نوشتار، با ارائه دیدگاهی توحیدی، هرگونه کثرت ذاتی را نفی کرد و وحدت وجود را به‌عنوان مبنای فهم رابطه حق و خلق تبیین نمود. تحلیل‌های اجتماعی و تاریخی ارائه‌شده، به‌عنوان تمثیل‌هایی برای کثرت ظاهری در برابر وحدت باطنی، عمق معرفتی متن را افزایش دادند.

با نظارت صادق خادمی

 

کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. بر اساس متن درسگفتار، چه چیزی باعث تبدل انسان می‌شود؟

2. طبق متن، چرا ذات حق ثابت تلقی نمی‌شود؟

3. متن درسگفتار چه نقدی بر دیدگاه فلاسفه قدیم وارد می‌کند؟

4. بر اساس متن، انسان کامل در چه مقامی قرار دارد؟

5. طبق متن، رابطه عالم با انسان کامل چیست؟

6. متن درسگفتار بیان می‌کند که تمام عالم ظهورات وجودی حق است.

7. طبق متن، ذات حق متحرک است و ظهورات آن ساکن‌اند.

8. بر اساس متن، تبدلات عالم به دلیل تغییر در ذات حق است.

9. متن درسگفتار تأکید می‌کند که انسان کامل مظهر جمع اسمای الهی است.

10. طبق متن، فلسفه صدرایی تمام مشکلات عرفان و فلسفه را حل کرده است.

11. منظور از 'کل یوم هو فی شان' در متن درسگفتار چیست؟

12. چرا متن درسگفتار دیدگاه ذات ثابت و ظاهر متبدل را نقد می‌کند؟

13. تفاوت مقام جمع و اجمال در انسان کامل چیست؟

14. چرا نقص‌های عالم به خدا نسبت داده نمی‌شود؟

15. متن درسگفتار چگونه عالم را به نفس انسان تشبیه می‌کند؟

پاسخنامه

1. تبدلات حق در ظهورات و مظاهر

2. چون تمام عالم ظهورات وجودی است

3. آن‌ها حرکت را فقط در اعراض می‌دیدند

4. مقام جمع و اجمال

5. عالم ظهور انسان کامل است

6. درست

7. نادرست

8. نادرست

9. درست

10. نادرست

11. اشاره به تجدد و تحول مداوم حق در ذات و ظهوراتش دارد.

12. زیرا تمام عالم ظهورات وجودی است و ذات فقط متعلق به حق است.

13. مقام جمع همه را با هم می‌بیند؛ مقام اجمال حقیقت همه را می‌بیند.

14. زیرا نقص‌ها نتیجه اعمال انسان‌هاست، نه خلقت کامل خدا.

15. عالم را ظهورات نفس الهی می‌داند، مانند نفس انسان که تعیناتش را نشان می‌دهد.

فوتر بهینه‌شده