در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

مصباح الانس 567

متن درس

 

عظمت انسان کامل در مراتب ظهور

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه 567)

مقدمه: در جست‌وجوی حقیقت انسان کامل

کتاب «مصباح الانس»، در جلسه 567، به تبیین یکی از دقیق‌ترین مسائل عرفان نظری، یعنی تفاوت میان انسان کامل و انسان غیرکامل، می‌پردازد. این درس‌گفتار، با محوریت عظمت وجودی انسان کامل و ناتوانی عوالم، از جمله بهشت، در گنجایش او، به بررسی مراتب ظهور حق در انسان و رابطه میان حق و خلق در چارچوب وحدت وجود می‌نردازد. انسان کامل، به‌عنوان مظهر تام اسما و صفات الهی، فراتر از محدودیت‌های خلقی و ظهوری قرار دارد و عوالم، از بهشت تا دوزخ، تنها مظاهر تعینات او هستند.

بخش نخست: مراتب عالم و جایگاه انسان کامل

تقسیم‌بندی عالم در عرفان نظری

عالم، در چارچوب عرفان نظری، به سه مرتبه شرعی، طریقی و حقیقی تقسیم می‌شود. شرعیت، به عالم ناسوت یا جهان مادی اشاره دارد که در آن، انسان با حواس ظاهری و تعینات خلقی ادراک می‌شود. طریقت، عالم برزخ است که مرتبه‌ای میانی میان ماده و حقیقت محض به‌شمار می‌رود. حقیقت، عالم آخرت است که جایگاه شهود اسما و صفات الهی است. این تقسیم‌بندی، چونان نردبانی است که سالک را از مراتب نازل ناسوت به سوی قله‌های رفیع حقیقت رهنمون می‌سازد. گویی عالم، کتابی است چندصفحه‌ای که هر صفحه‌اش، جلوه‌ای از حقیقت یگانه را به نمایش می‌گذارد.

درنگ: عالم در مراتب شرعی (ناسوت)، طریقی (برزخ) و حقیقی (آخرت) تقسیم می‌شود که هر مرتبه، ظهوری از حقیقت الهی است.

مراتب انسانی در عالم آخرت

انسان در عالم آخرت، به سه مرتبه متمایز تقسیم می‌شود: ناسوت، جنت و لقا. ناسوت، که در آخرت به‌صورت جحیم ظهور می‌یابد، ظرف کسانی است که در بند حواس ظاهری و تعینات مادی باقی مانده‌اند. جنت، مرتبه متوسط است که جایگاه صاحبان معنا و کسانی است که از حواس فراتر رفته، اما هنوز به مقام وصال نرسیده‌اند. لقا، مرتبه کمال و جوار حق است که مختص اولیای الهی و انسان‌های کامل است. این مراتب، چونان آیینه‌هایی هستند که هر یک، جلوه‌ای از حقیقت وجودی انسان را بازمی‌تابانند.

جحیم: ظرف ناسوت آخرت

جحیم، به‌عنوان ناسوت عالم آخرت، ظرف کسانی است که وجودشان در حواس ظاهری محصور مانده است. در این مرتبه، حواس به‌طور کامل به فعلیت می‌رسند، اما فاقد افول و فنا هستند. قرآن کریم در این‌باره می‌فرماید: ﴿كُلَّمَا نَضِجَتْ جُلُودُهُمْ بَدَّلْنَاهُمْ جُلُودًا غَيْرَهَا﴾ (نساء: ۵۶، : «هرگاه پوست‌هایشان بریان شود، پوست‌های دیگری به جای آن برایشان قرار دهیم»). این آیه، به بازسازی مداوم حواس در جحیم اشاره دارد که نشان‌دهنده محدودیت وجودی این مرتبه است. گویی جحیم، زندانی است که انسان را در چرخه‌ای بی‌پایان از ادراکات حسی محبوس می‌سازد.

درنگ: جحیم، ظرف ناسوت آخرت، جایگاه کسانی است که در حواس محصورند و حواسشان به‌طور مداوم بازسازی می‌شود.

جنت و لقا: مراتب معنا و کمال

جنت، ظرف معنا و مرتبه‌ای متوسط در آخرت است که جایگاه کسانی است که از محدودیت‌های حسی فراتر رفته‌اند، اما هنوز به مقام وصال کامل نرسیده‌اند. لقا، مرتبه‌ای است که اولیای الهی و انسان‌های کامل در آن سکنی گزیده‌اند و در جوار حق، به شهود حقیقت مطلق نائل شده‌اند. این تمایز، چونان تفاوت میان باغی پرطراوت و قله‌ای است که از آن، افق بی‌کران حقیقت هویدا می‌شود.

جمع‌بندی بخش نخست

بخش نخست، با تبیین مراتب عالم و جایگاه انسان در آن، عالم را به سه مرتبه شرعی، طریقی و حقیقی تقسیم می‌کند. انسان در آخرت، در مراتب جحیم (ناسوت)، جنت (معنا) و لقا (کمال) ظهور می‌یابد. جحیم، ظرف حواس است که فاقد فنا بوده و جنت و لقا، مراتب متعالی‌تر هستند. این مفاهیم، بنیانی برای فهم عظمت انسان کامل فراهم می‌سازند.

بخش دوم: عظمت انسان کامل و ناتوانی عوالم

انسان کامل: مظهر تام حق

انسان کامل، به‌عنوان مظهر تام اسما و صفات الهی، دارای مقامی جمع است که فراتر از محدودیت‌های عوالم خلقی، از جمله بهشت، قرار دارد. او، چونان آینه‌ای تمام‌نما، همه جلوه‌های حق را در خود متجلی می‌سازد و به همین دلیل، عوالم، از جمله جنت، گنجایش او را ندارند. این عظمت وجودی، ریشه در اتصال انسان کامل به مقام احدیت و واحدیت دارد که او را از تعینات خلقی مبرا می‌سازد.

درنگ: انسان کامل، به دلیل مقام جمع و اتصال به احدیت، فراتر از گنجایش عوالم خلقی، از جمله بهشت، است.

ناتوانی بهشت در گنجایش انسان کامل

بهشت، هرچند ظرف نعیم و مرتبه‌ای متعالی در آخرت است، نمی‌تواند انسان کامل را در خود جای دهد، زیرا انسان کامل، مُظهر عوالم است و مظهر، در مُظهر خود جای نمی‌گیرد. گویی انسان کامل، چونان دریایی بی‌کران است که رودخانه‌های بهشت، هرچند پرخروش، در برابر آن ناچیز می‌نمایند. این دیدگاه، با نظریه وحدت وجود هم‌خوانی دارد که انسان کامل را مظهر تام حق می‌داند.

خمسه طیبه و معصومین: مصادیق انسان کامل

انسان کامل، در مصداق، به خمسه طیبه و معصومین محدود است. این حضرات، دارای فصل نوری‌اند که سبب خلقت ملائکه و ظهور بهشت شده است. فصل نوری، برخلاف فصل طینی که به انسان عادی تعلق دارد، به نور الهی و مقام احدیت اشاره دارد. گویی خمسه طیبه، چونان خورشیدهایی هستند که نورشان، ملائکه و بهشت را پدید آورده است.

درنگ: انسان کامل، در مصداق، به خمسه طیبه و معصومین محدود است که فصل نوری‌شان سبب خلقت ملائکه و بهشت شده است.

فصل نوری و طینی

انسان کامل، دارای فصل نوری است که به مقام احدیت و نور الهی متصل است، در حالی که انسان عادی، محدود به فصل طینی و تعینات مادی است. فصل نوری، پیش از خلقت آدم وجود داشته و به روایات، خلقت ملائکه نتیجه ظهور تعینات خمسه طیبه است. این تمایز، چونان تفاوت میان نوری است که از ذات خورشید ساطع می‌شود و سایه‌ای که بر زمین می‌افتد.

جمع‌بندی بخش دوم

بخش دوم، با تأکید بر عظمت انسان کامل، او را مظهر تام حق و فراتر از گنجایش عوالم معرفی می‌کند. بهشت، هرچند متعالی، نمی‌تواند انسان کامل را در خود جای دهد، زیرا او مُظهر عوالم است. خمسه طیبه و معصومین، به‌عنوان مصادیق انسان کامل، دارای فصل نوری‌اند که سبب خلقت ملائکه و بهشت شده است. این مفاهیم، جایگاه بی‌همتای انسان کامل را در عرفان نظری تبیین می‌کنند.

بخش سوم: ظهور انسان کامل در عوالم

حضور فعلی و وصفی انسان کامل

انسان کامل، در بهشت به‌صورت فعلی حضور دارد، اما حقیقت او در مقام لقا و جوار حق قرار دارد. حضور فعلی، به تعینات خلقی او در عوالم اشاره دارد، در حالی که حضور وصفی، به اتصال او به ذات احدی حق مربوط است. گویی انسان کامل، چونان درختی است که شاخه‌هایش در بهشت سایه می‌افکند، اما ریشه‌هایش در خاک حقیقت الهی فرو رفته است.

درنگ: انسان کامل، در بهشت به‌صورت فعلی حضور دارد، اما حقیقت او در مقام لقا و جوار حق است.

امداد اولیای کامل در عوالم

اولیای کامل، به دلیل مقام جمع، در همه عوالم، از جمله دوزخ، امداد دارند و شفیع عند الله هستند. این امداد، حتی در مراتب نازل مانند دوزخ، از طریق شفاعت و رشحات ولایت، عذاب را تخفیف می‌دهد. گویی اولیای کامل، چونان چشمه‌هایی هستند که فیضشان حتی به خشک‌ترین سرزمین‌ها نیز می‌رسد.

تنزل ملائکه و ظهورات فعلی

تنزل ملائکه در لیله‌القدر، به معنای ظهورات فعلی آن‌هاست، نه ذاتی. این تنزل، به حضور ملائکه در عالم ناسوت با تعینات خلقی اشاره دارد، در حالی که ذات آن‌ها از محدودیت‌های ناسوتی مبراست. گویی ملائکه، چونان پرتوهایی هستند که در شب قدر بر زمین می‌تابند، اما منبع نورشان در عالم الهی باقی می‌ماند.

جمع‌بندی بخش سوم

بخش سوم، با تبیین حضور انسان کامل در عوالم، او را دارای حضور فعلی در بهشت و حضور وصفی در لقا معرفی می‌کند. اولیای کامل، در همه عوالم، از جمله دوزخ، امداد دارند و تنزل ملائکه، ظهوری فعلی است. این مفاهیم، نقش انسان کامل را به‌عنوان مظهر تام حق در همه مراتب وجود تبیین می‌کنند.

بخش چهارم: معیت الهی و تعینات حق

معیت قیومی حق

حق، با همه‌چیز همراه است، بدون آن‌که ذات احدی او متأثر شود. قرآن کریم در این‌باره می‌فرماید: ﴿هُوَ مَعَكُمْ أَيْنَ مَا كُنْتُمْ﴾ (حدید: ۴، : «او با شماست هر کجا که باشید»). این معیت قیومی، به حضور حق در همه مراتب با تعینات نسبی اشاره دارد. گویی حق، چونان اقیانوسی است که هر موجش، جلوه‌ای از حضور او در عالم است.

درنگ: معیت قیومی حق، حضور او در همه مراتب با تعینات نسبی است، بدون آن‌که ذات احدی او متأثر شود.

استوای رحمانی

استوای رحمانی حق بر عرش، به ظهور رحمانیت او در ظرف وجود عام اشاره دارد. قرآن کریم می‌فرماید: ﴿الرَّحْمَٰنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوَىٰ﴾ (طه: ۵، : «خداوند رحمان بر عرش استیلا یافت»). این استوا، به استقرار حق در مرتبه‌ای متعادل و جامع اشاره دارد که انسان کامل، به‌عنوان مظهر این رحمانیت، در آن مشارکت دارد.

جنت عدن: مسکن حق

جنت عدن، به‌عنوان مسکن حق، ظرف فعلی اولیای کامل است، اما حقیقت آن‌ها در مقام لقا قرار دارد. این جنت، چونان باغی است که حق در آن سکنی گزیده، اما اولیای کامل، فراتر از این ظرف، به حقیقت الهی متصل‌اند.

جمع‌بندی بخش چهارم

بخش چهارم، با تبیین معیت قیومی حق و استوای رحمانی، حضور حق در همه مراتب را با تعینات نسبی نشان می‌دهد. جنت عدن، ظرف فعلی اولیای کامل است، اما حقیقت آن‌ها در لقا قرار دارد. این مفاهیم، ارتباط میان حق و انسان کامل را در چارچوب وحدت وجود تبیین می‌کنند.

بخش پنجم: ضرورت خلوص و نفی باورهای نادرست

خلوص: شرط دریافت فیض الهی

برای دریافت فیض الهی و تعینات حق، انسان باید از فعالیت‌های ناسوتی دست کشیده و حالت خلوص و بی‌کاری را پیشه کند. این خلوص، چونان کاسه‌ای خالی است که آماده پذیرش باران رحمت الهی می‌شود. سالک باید از پرسه‌زنی در عالم ناسوت بپرهیزد و در سکون، منتظر تجلی حق باشد.

درنگ: خلوص و توقف فعالیت‌های ناسوتی، شرط دریافت فیض الهی و تعینات حق است.

باورهای نادرست: مانع شهود حق

باورهای نادرست درباره حق، مانع درک تعینات الهی در عالم ناسوت می‌شوند. این باورها، چونان پرده‌ای هستند که حقیقت را از چشم سالک پنهان می‌سازند. برای شهود حق، باید این پرده‌ها کنار زده شوند و انسان، با ذهنی پاک، به استقبال تجلیات الهی برود.

ظهورات الهی در ناسوت

ظهورات الهی در عالم ناسوت ممکن است، اما باورهای نادرست، مانع درک آن‌ها می‌شوند. حق، اولیای کامل و ملائکه، با تعینات خلقی در ناسوت حضور دارند و سالک، با خلوص و باور صحیح، می‌تواند با آن‌ها محشور شود. گویی عالم ناسوت، صحنه‌ای است که بازیگران الهی در آن به ایفای نقش می‌پردازند، اما تنها چشمان پاک، قادر به دیدن این نمایش‌اند.

جمع‌بندی بخش پنجم

بخش پنجم، با تأکید بر ضرورت خلوص و نفی باورهای نادرست، راه دریافت فیض الهی را در سکون و خلوص معرفی می‌کند. ظهورات الهی در ناسوت ممکن است، اما باورهای نادرست، مانع شهود آن‌ها هستند. این مفاهیم، سالک را به سوی شهود حقیقت در عالم ناسوت رهنمون می‌سازد.

بخش ششم: مقام انسان کامل و شهود حقیقت

مقام ختمی و احدیت

مقام ختمی، به دلیل اتصال به احدیت، فراتر از سجده به آدم است و به نبوت پیش از خلقت آدم اشاره دارد. این مقام، چونان قله‌ای است که از آن، افق بی‌کران احدیت هویدا می‌شود و انسان کامل، در این مرتبه، مظهر تام حق است.

درنگ: مقام ختمی، به دلیل اتصال به احدیت، فراتر از سجده به آدم و مظهر تام حق است.

تعینات و تمثلات الهی

حق و اولیای کامل، در همه عوالم با تعینات خلقی ظهور می‌یابند. این تعینات، چونان نقش‌هایی هستند که بر بوم عالم کشیده شده‌اند و سالک، با خلوص، می‌تواند آن‌ها را شهود کند. گویی هر سنگ و گل، آینه‌ای است که اگر با دیده دل نگریسته شود، حق را در آن می‌توان دید.

محشوریت با حق و اولیا

انسان، با خلوص و باور صحیح، می‌تواند در عالم ناسوت با حق، اولیا و ملائکه محشور شود. این محشوریت، چونان انسی است که سالک را از تنهایی ناسوت رها ساخته و به جوار حقیقت رهنمون می‌سازد.

جمع‌بندی بخش ششم

بخش ششم، با تبیین مقام ختمی و تعینات الهی، انسان کامل را مظهر تام حق معرفی می‌کند. سالک، با خلوص و باور صحیح، می‌تواند در ناسوت با حق و اولیا محشور شود. این مفاهیم، راه شهود حقیقت را در همه مراتب وجود هموار می‌سازند.

جمع‌بندی نهایی

کتاب «مصباح الانس» در جلسه 567، با رویکردی عرفانی و فلسفی، به تبیین عظمت انسان کامل و ناتوانی عوالم در گنجایش او می‌پردازد. انسان کامل، فراتر از محدودیت‌های خلقی، از جمله بهشت، قرار دارد و عوالم، مظاهر تعینات او هستند. عالم، در مراتب شرعی، طریقی و حقیقی، و انسان، در مراتب جحیم، جنت و لقا، ظهور می‌یابد. خمسه طیبه و معصومین، به‌عنوان مصادیق انسان کامل، دارای فصل نوری‌اند که سبب خلقت ملائکه و بهشت شده است. معیت قیومی حق، استوای رحمانی و ظهورات الهی در ناسوت، از دیگر مفاهیم کلیدی این درس‌گفتار هستند. ضرورت خلوص و نفی باورهای نادرست، راه شهود حقیقت را هموار می‌سازد.

با نظارت صادق خادمی

 

کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. طبق متن درسگفتار، انسان کامل در چه ظرفی مظهر اسماء و صفات الهی می‌شود؟

2. بر اساس متن، عبارت 'نحن اسماء الحسنی' به چه معناست؟

3. طبق متن، مواطن به چه اشاره دارد؟

4. متن درسگفتار چه چیزی را به عنوان ویژگی اصلی اولوالالباب معرفی می‌کند؟

5. طبق متن، شرب فطاب به چه معناست؟

6. متن درسگفتار بیان می‌کند که انسان کامل در ظرف اسمایی تعینات خلقی پیدا می‌کند.

7. طبق متن، حضرات به موجوداتی اشاره دارد که در مواطن حضور دارند.

8. متن درسگفتار ادعا می‌کند که انسان کامل با تمام اسماء الهی تعین پیدا می‌کند.

9. طبق متن، محبین در مقایسه با محبوبین در مراتب بالاتری از سلوک قرار دارند.

10. متن درسگفتار تأیید می‌کند که اولوالالباب از انسان کامل حیران می‌شوند.

11. تفاوت اصلی بین اسماء و مواطن در متن درسگفتار چیست؟

12. چرا انسان کامل طبق متن مراقب حق است؟

13. طبق متن، حضرات چه کسانی هستند؟

14. متن درسگفتار چگونه شرب فطاب را از حالات دیگر متمایز می‌کند؟

15. چرا اولوالالباب طبق متن از انسان کامل حیران می‌شوند؟

پاسخنامه

1. ظرف اسمایی

2. انسان کامل مظهر تمام اسماء الهی است

3. عوالم فعلی پروردگار

4. حیرت از انسان کامل

5. خوردن و پخته شدن

6. نادرست

7. درست

8. درست

9. نادرست

10. درست

11. اسماء به تعینات ذاتی الهی اشاره دارد، در حالی که مواطن به عوالم فعلی پروردگار مربوط است.

12. زیرا حق مراقب اوست و او در ظرف اسمایی با حق همراه می‌شود.

13. حضرات موجوداتی مانند جبرئیل و میکائیل هستند که در مواطن حضور دارند.

14. شرب فطاب به معنای خوردن و پخته شدن است، نه مست شدن یا آشوب کردن.

15. زیرا انسان کامل به دلیل تعین با تمام اسماء الهی و ارتباط با مواطن، موجودی بی‌نظیر است.

منو جستجو پیام روز: آهنگ تصویر غزل تازه‌ها
منو
مفهوم غفلت و بازتعریف آن غفلت، به مثابه پرده‌ای تاریک بر قلب و ذهن انسان، ریشه اصلی کاستی‌های اوست. برخلاف تعریف سنتی که غفلت را به ترک عبادت یا گناه محدود می‌کند، غفلت در معنای اصیل خود، بی‌توجهی به اقتدار الهی و عظمت عالم است. این غفلت، همانند سایه‌ای سنگین، انسان را از درک حقایق غیبی و معرفت الهی محروم می‌سازد.

آهنگ فعلی

آرشیو آهنگ‌ها

آرشیو خالی است.

تصویر فعلی

تصویر فعلی

آرشیو تصاویر

آرشیو خالی است.

غزل

فوتر بهینه‌شده